کد خبر: ۱۰۱۸۷۴
زمان انتشار: ۰۰:۴۸     ۰۳ دی ۱۳۹۱
مقدمه

یکی از شبهاتی که بعضا در مورد حادثه عاشورا- به عنوان یکی از اصلی ترین مولفه های قدرت نرم جبهه توحید و ولایت در درگیری تمدی با جبهه کفر و نفاق- مطرح می شود؛ القاء تردید در مورد برخی زوایای این حرکت تاریخی حضرت سید الشهدا (ع) است. به عنوان مثال در اصل وجود دختری به نام رقیه (س) برای ایشان و سندیت حرم منتسب به ایشان در کشور سوریه خدشه می شود. با توجه به اینکه اینگونه اشکالات – نظیر انکار دختر شهیده سید الشهدا (ع) یعنی حضرت رقیه (س)- دارای لوازم فقهی – نظیر بدعت بودن زیارت و توسل به ایشان، بطلان نذورات مربوط به وی و عدم وجوب احترام به محل دفن ایشان – خواهد بود؛ به جاست نگاهی فقهی به سندیت این بانوی بزرگوار انداخته شود.  

سیره اجتهادی فقهای عظیم الشان تشیع در اینگونه موارد این است که در سه سطح به موضوعات احکام شرعی اهتمام می فرمایند. بدیهی است اثبات موضوع در هر کدام از این سه سطح، جهت جریان احکام فقهی مبنی بر استحباب زیارت این بانوی هاشمی، استحباب توسل به ایشان، وجوب به جا آوردن نذورات، وجوب رعایت حرمت حرم شریف ایشان، حرمت بی احترامی به آستان پاک این دختر سید الشهدا(ع) و نظایر آن کافی خواهد بود.

سطح اول: تمسک به منابع تاریخی
مسلما بهترین راه اثبات موضوعات فقهی، تایید کارشناسان در هر موضوع است. بر این اساس بهترین راه اثبات در محل بحث تایید صاحب نظران تسبت به تاریخ اسلام و حضرات معصومین(ع) و آشنایان با مقاتل مستند است. صد البته بر محققان تاریخ تشیّع ، پوشیده نیست که شیعه گروهى است که در طول تاریخ، بارها هدف تجاوزهاى وحشیانه قرار گرفته، رجال شاخصش شهید گشته و آثار تاریخیش سوزانده شده است. (ر.ک: کتابسوزى مشهور محمود غزنوى در رى به سال 423 ق ، کشتار و کتابسوزى طغرل در بغداد عصر شیخ طوسى، کشتارها و کتابسوزیهاى جَزّار حاکم مشهور عثمانى در شامات ، در جنوب لبنان و...) بر این اساس شیعه اولا مجال ثبت بسیارى از حوادث تاریخى - چنانکه شاید- نداشته و ثانیا بخشى قابل ملاحظه ای از مآخذ تاریخى خویش را از دست داده است.

روشن است که در چنین شرایطی آنچه برایش مانده، تنها بخشى از آن آثار مکتوب، همراه با اطلاعاتى است که سینه به سینه نقل شده و اکنون در ذهنیّت شیعه ، به صورت مشهوراتى نه چندان مستند یا مجهول السند موجود است. اما حتی در چنین شرایط اسفناکی از جهت منابع تاریخی نیز می توان در لابلای تاریخ، مستندات قابل توجهی برای اثبات دختری به نام حضرت رقیه (س) برای سید الشهدا دست یافت. به عنوان نمونه عبدالوهّاب بن احمد شافعى مصرى، مشهور به شعرانى (397 ق )، در کتاب المنن، باب دهم، نقل مى کند نزدیک مسجد جامع دمشق ، بقعه و مرقدى وجود دارد که به مرقد حضرت رقیّه (س) دختر امام حسین (ع)معروف است. بر روى سنگى واقع در درگاه این مرقد، چنین نوشته است :«هذَا البَیْتُ بُقْعَةٌ شُرِّفَتْ بِآلِ النّبِىّ صلى الله علیه و آله و سلم وَ بِنْتُ الحُسَیْنِ الشَّهید، رُقَیَّة علیهاالسلام» (سرگذشت جانسوز حضرت رقیه (ع )، ص 53، به نقل از معالى السبطین)نیز عمادالدین حسن بن على بن محمّد طبرى، معاصر خواجه نصیرالدین طوسى (طبری،کامل بهائی،ج2،ص179) به وجود این بانو اشاره داشته است.

مرحوم محدّث قمى (فوائد الرضویه،ج2،ص111) در باب کتاب فوق اشاره مى کند که یکى از آن منابعِ از دست رفته، کتاب پرارج الحاویة در مثالب معاویه است که تالیف قاسم بن محمّد بن احمد مامونى، از علماى اهل سنّت مى باشد، و عماد الدین طبرى سرگذشت این دختر سه ساله را از آن کتاب نقل کرده است .هم چنین در کتاب مشهور لهوف نوشتة سیدبن طاووس (664 ق) نام حضرت رقیّه بر زبان امام حسین (ع) در کربلا جارى شده است .(اللهوف على قتلى الطفوف ، سید بن طاووس ، تحقیق و تقدیم: شیخ فارس تبریزیان، صص 141 – 140( مؤ یّد این نقل، مطلبى است که سلیمان بن ابراهیم قندوزى حنفى(1294ق) در کتاب ینابیع الموده به نقل از مقتل مسمّى به ابومخنف آورده است .(ینابیع الموده،ص346 و احقاق الحق، ج11، ص633)

 اشاره به این نکته نیز خالی از لطف نیست که بر خلاف ادعای برخی سطحی نگران در امر مقتل شناسی مبنی بر اینکه تا قرن ششم هجری قمری اسمی از حضرت رقیه(س) در منابع تاریخی به چشم نمی خورد، قدیمی ترین مأخذى که - بر حسب تتبّع صاحب این قلم- از وجود دخترى موسوم به رقیّه (س) در میان دختران شهید دشت طف خبر مى دهد، قصیده سوزناک سیف بن عمیره، صحابى بزرگ امام صادق (ع) است. فقهای آشنا با علم رجال شیعه متفق القولند که  سیف بن عمیره نخعى کوفى، از اصحاب بزرگوار امام صادق و امام کاظم (ع) و از راویان برجسته شیعه است که رجال شناسان بزرگى چون شیخ طوسى (در فهرست)، نجاشى (در رجال)، علامة حلّى (در خلاصه الا قوال)، ابن داود (در رجال)، و علامه مجلسى (در وجیزه) به وثاقت وى تصریح کرده اند.

ابن ندیم در فهرست خویش وى را از آن دسته از مشایخ شیعه مى شمرد که فقه را از ائمّه (ع) روایت کرده اند. شیخ طوسى در رجال خویش، وى را صاحب کتابى مى داند که در آن از امام صادق (ع) نقل روایت کرده است و مرحوم سیّد بحرالعلوم در الفوائد الرجالیّه، لیستى از راویان شهیر شیعه (همچون محمد بن ابى عمیر و یونس بن عبدالرحمن ) را که از وى روایت نقل کرده اند به دست داده است. سیف بن عمیره، همچنین از جمله راویان زیارت معروف عاشورا  به نقل از امام باقر (ع) است که قرائت آن از سنن رایج میان شیعیان مى باشد.(علی ابوالحسنی، سیاهپوشى در سوگ ائمه نور، صص 140 – 141) علّامه سیّد محسن امین )سید محسن امین، اعیان الشیعه، تحقیق : سید حسن امین، ج7، ص326) و به تبع وى شهید سید جوادشبّر (سید جواد شبر، ادب الطف او شعراء الحسین، ج1، ص196) به این مطلب اشاره کرده اند. هم چنین شیخ فخرالدین طریحى، صاحب مجمع البحرین، درکتاب «المنتخب» (فخر الدین طریحى نجفى، المنتخب للطریحى فى جمع المرائى و الخطب المشتهر بالفخرى،ج2، ص436) کلّ قصیده را آورده است.  با توجه به بینه های مذکوره، برای هر فقیه با انصاف و محققی، اطمینان به وجود حضرت رقیه (س) به عنوان یکی از دختران سید الشهدا(ع) حاصل خواهد شد. 

سطح دوم: تمسک به شهرت تاریخی جاری در عرف متشرعه

اما حتی به فرض اینکه یک فقیه در اثبات موضوع خارجی یک حکم از ادله صاحب نظران در آن موضوع به اطمینان نرسد؛ باز هم راه برای اثبات شرعی این حکم بسته نیست. یعنی در برخی از موضوعات خارجی – نظیر موضوع محل بحث – شهرت آن موضوع در بین متشرعه کفایت می کند. یعنی اگرچه در بیشتر موارد برای اثبات موضوعات خارجی و حدود و ثغور آنها باید بینه اقامه گردد؛ ولی در پاره ای از امور در فقه شیعه، مجرد شهرت در ثبوت موضوعات خارجی کافی بوده و دیگر نیازی به اقامه بینه وجود ندارد. به عنوان مثال حضرات معصومین (ع) فرموده اند که اگر بین مردم مشهور باشد که زمینی وقف است – حتی اگر وقف نامه مستندی در دست نباشد – خرید آن زمین جایز نیست. نیز در احکام حج عمده دلیل در اثبات موضوعی حدود منی و مشعر تکیه به شهرت عرفیه است. هم چنین در مدافن و مقابر و سیادت اشخاص و مزار مشاهیر و بزرگان در اغلب اوقات جهت جریان احکام فقهیه، به شهرت در بین مردم اخذ می شود.

حال به قیاس اولویت می توان گفت که وقتی شارع مقدس در بسیاری از موضوعات حجیت اخذ به شهرت اجتماعی را امضا کرده است چگونه ممکن است که حجیت شهرت تاریخی بین متشرعه – و حتی علمای اعلام – در طول قرنها مبنی بر اینکه حضرت رقیه (س) دختر شهیده امام حسین(ع) بوده و دفن ایشان در شام سند مظلومیت و اسارت خاندان عصمت و طهارت(ع) – حتی کودکان خردسال – آنهاست را نپذیرفته باشد. بر این اساس پذیرش حضرت رقیه بر اساس قاعده فقهی تمسک به شهرت در اثبات موضوعات احکام در برخی موارد نیز می توان پایگاه محکم دیگری برای اثبات این بانوی نورانی باشد. 

سطح سوم: تمسک به قاعده تسامح در ادله سنن

در کتب فقهی امامیه قاعده ای با عنوان «قاعدة تسامح در ادلة سنن» وجود دارد. بر اساس، این قاعده بررسی دقیق سند روایات مشتمل بر احکام مستحب و مکروه – نظیر روایات وارده در استحباب زیارت قبور اولیای الهی و شهدای راه اسلام - لازم نیست و ادلة ضعیف نیز برای اثبات آن کفایت می کند.(ر.ک: به شهید اول، ذکری الشیعة فی احکام الشریعة،  ج 2، ص 34 ؛ محقق خوانساری، مشارق الشموس فی شرح الدروس، ص 34 ؛ علی طباطبائی، ریاض المسائل فی بیان الاحکام بالدلائل، ج 1، ص 267 ؛ نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام،  ج 8، صص 353، 365، 398، 400). مهمترین دلیل قاعدة تسامح، احادیثی است که عموماً با تعبیر «مَنْ بَلَغَه ثوابٌ» آغاز شده و ازینرو به «اخبار مَنْ بَلَغ » معروف اند. بر اساس این روایات که شیخ انصاری ( ر.ک: شیخ انصاری، رسائل فقهیة ، ص 142) آنها را دارای تواتر معنوی می داند، فقهای جلیل القدر در بسیاری از امور مربوط به حادثه عاشورا با تسامح با زوایای مختلف این مساله برخورد نموده اند.

حتی برخی این قاعده را علاوه بر احکام، در موضوعات مربوط دستگاه عزاداری سید الشهدا (ع) جاری دانسته اند. مقتضی این قاعده در مقام این است که نقل و عمل به آنچه راجع به این دختر سه ساله، بزرگان شیعه در کتب خود گفته اند و اینکه به زیارت بارگاه ایشان می رفته اند، از منظر شرعی هیچ اشکالی ندارد و حتی اگر در سند برخی از آنها خدشه ای نیز باشد باز می توان به سیره علمیه و عملیه ایشان که برگرفته از سیره علمیه و عملیه حضرات معصومین (ع) در تعظیم شعائر الهی است تمسک نمود. بر این اساس حتی اگر فقیهی دو سطح بالا را نیز کافی نداند می تواند حکم به جواز توسل و زیارت این بانوی واجب التعظیم (ع) داده و باز هم سد این باب فیض الهی را ننماید.

حرف آخر

کلام آخر اینکه علی رغم هجمه برنامه ریزی شده مخالفان نسبت به عقبه دستگاه عزاداری سید الشهدا (ع) نیز غفلت برخی دوستان در این مساله؛ باز هم از سوی  فقهای جلیل القدر و مراجع عظام تقلید شیعه نظیر حضرات آیات میرزا جواد تبریزی، صافی گلپایگانی، وحید خراسانی، سید صادق روحانی، حسین مظاهری، صادق شیرازی، مکارم شیرازی، نوری همدانی، علوی گرگانی، مبشر کاشانی و بسیاری دیگر وجود حضرت رقیه (س) به عنوان دختر مظلومه شهیده امام حسین (ع) و فضیلت زیارت مرقد ایشان در سوریه امری ثابت و غیر قابل خدشه دانسته شده است.

نیز بر اساس نگاه تاریخی برگرفته شده از «فلسفه نظام ولایت»؛ محال است حضرات معصومین (ع) در طول قرون متتابعه، قلوب شیعیان را حول یک دروغ تاریخی مجتمع  کرده و یک باب جعلی را ملجأ و مأمن شیعیان قرار دهند. مسلم است که تصرفاتی در این مقیاس و در این گستره زمانی و مکانی در قلوب شیعیان و سامان دهی آن حول وجود نازنین دختر سه ساله سید الشهدا (ع) جز در اختیار ولی اعظم الهی که حاکم بر تاریخ و تکوین است نخواهد بود. یعنی امام هدایتی که هرگز باب ضلالت تاریخی نخواهد شد.

در پایان به جاست زیارت نامه این بانوی جلیل القدر (س) حسن ختام این سیاهه باشد که :
اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ رَسُولِ الله، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ أَميرِالْمُؤْمِنينَ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ فاطِمَةَ وَخَديجَةَ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ الْحُسَيْنِ الشَّهيد، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا رُقَيةُ بِنْتَ الْحُسَيْن، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْمَظْلُومَةُ الشَّهيدَة، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْمَعْصُومَةُ الْمُضْطَهَدَة. لَعَنَ اللهُ مَنْ قَتَلَكِ وَلَعَنَ اللهُ مَنْ ظَلَمَكِ. اَللّهُمَّ اسْتَجِبْ لَنا وَتَقَبَّلْهُ بِكَرَمِكَ وَعِزَّتِكَ وَعافِيَتِكَ وَصَلَّى اللهُ عَلى مُحَمَّد وَآلِهِ الطَّاهِرِينَ أَجْمَعينَ وَسَلَّمَ تَسْليماً كَثيراً يا أَرْحَمَ الرَّاحِمينَ.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها