کد خبر: ۱۱۳۰۵۳
زمان انتشار: ۱۱:۴۷     ۲۳ بهمن ۱۳۹۱
به گزارش پایگاه 598 به نقل از سایت هم اندیشی، بخش دوم مصاحبه با حجت الاسلام والمسلمین  دکتر مصطفی جمالی پیرامون سبک زندگی اسلامی تقدیم مخاطبان می شود.

هم اندیشی :یکی از سطوح غرب، سطح تکنولوژیکی  است که خیلی مهم است. دید توسعه محور و داروینستی که در کشور خودمان در ابعاد مختلف وجود دارد، یعنی این  تلقی که در عرصه‌های مختلف، سیاسی، اجتماعی، هر چقدر جلو می‌رویم نسبت به گذشته متکامل‌تر می‌شویم پس ما ازاین بُعد  و لایه تکنولوژیکی غرب غریبه نیستیم.

همه ما الان موبایل در دستمان هست. برخورد بااینگونه ابزارآلات مدرن، باید چگونه باشد؟ برخی سطوح  تکنولوژی غرب ممکن است اصلاً با دین تناقص داشته باشد و قابلیت اسلامی شدن را هم نداشته باشد. واساسا ظرفیت پذیرش قید اسلام را نداشته باشد و تامرز مقابله اسلام و کفرهم پیش برود و مفاهیمی مثل ، اینترنت اسلامی، رسانه‌ اسلامی و...را سالبه به انتفاع موضوع بکند؟ نظر شما در این باره چیست؟


چون بحث ما پیرامون سبک زندگی است، من از این منظر به موضوعی که مطرح کردید نگاه می کنم.ابتدا باید به این سوال پاسخ دهیم که:

تکنیک، تکنولوژی چه تأثیری در سطح زندگی ما قرار دارد؟ این یک مسئله است. ما در مورد سبک زندگی با هزاران پرسش روبرو هستیم. یکی از پرسش‌ها این است که تأثیر تکنولوژی برسبک زندگی بشر امروز چیست؟

این تأثیر در سبک زندگی اسلامی چگونه است؟

و چگونه می‌توانیم آن رامهار کنیم؟

در مورد این باید بحث بشود که واقعاً تکنیک و تکنولوژی در سبک زندگی ما چه تأثیری دارد. یکی از مباحث جدی در حوزه سبک زندگی این است که باید توجه کامل به بحث تکنیک و فرهنگ ،و فرهنگی که از تکنیک برمیخیزدباشد.

شاید  در اوایل انقلاب کسی سخن از تکنولوژی اسلامی داشت بیشتر در ساحت علوم اسلامی، اسلامیت را می‌پذیرفتند، ولی در ساحت تکنولوژی واینکه تکنولوژی اسلامی باشد،  درگذشته چنین چیزی مورد قبول نبود، ولی امروزه با مطالعاتی که انجام شده و بصیرتی که پیدا شده است متوجه شده‌اند که تکنولوژی خودش دارای فرهنگ است. کِشت تکنولوژی، خود کِشت فرهنگ را وارد می‌کند. لذا  تکنولوژی یک محصول بی‌خاصیت نیست.

اما سخن این است که آیا می‌توانیم در این تکنولوژی تصرف بکنیم. وضعیت مطلوب ما چیست؟ در دوره گذار تا رسیدن به وضعیت مطلوب باید چه کار کنیم؟  

اولاً باید دقت کنیم که تکنولوژی محصول ارتباط انسان با طبیعت، و محصول تسخیر طبیعت توسط انسان است و فقط منحصر به یک راه نیست. یعنی این  گونه نیست که تکنولوژی برآمده از فرهنگ غرب و دانش غرب، تنها تکنولوژی است که بشر می‌تواند به او دست پیدا بکند و لا غیر. تکنولوژی که هم اکنون توسط خیلی از غربی‌ها به ابعاد منفی و مضر آن اذعان می‌شود. تکنولوژی که طبیعت را تخریب کرده است و زندگی را ماشینی کرده است و انسان در چرخه ماشینی آن خُرد می‌شود. تکنولوژی که قرار بود خادم انسان بشود و اکنون انسان خادم آن شده است.  این به یک اذعان عمومی در خود غرب تبدیل می‌شود، ولی این را باید دقت کنیم که در گام اول  غیر از این تجربه، تجربه منحصر به یک راه نیست. چیزی نیست که در دنیای غرب طی می‌شود.
 

البته بحث علوم تجربی که زیرساخت تکنولوژی هستند، در جامعه ما دیرجواب می‌دهد، ولی بازدهی در علوم انسانی به نسبت زودتر است. در گام دوم اگر علوم انسانی ما طراحی بشود در ذیل علوم انسانی، علوم تجربی هم جهتشان تغییر پیدا می کند، و متعاقبا تکنولوژی در دراز مدت عوض می‌شود و ما می‌توانیم به یک تکنولوژی دست پیدا بکنیم که با زیست مؤمنانه ما تناسب و هماهنگی داشته باشد.
 

اما در کوتاه مدت یقیناً در گزینش تکنولوژی آن هم بر پایه الگوی گزینش باید انجام شود. بالاخره هر تکنولوژی نباید وارد بشود. هر سطح تکنولوژی را نباید وارد کشور بکنیم. برای مثال: شکی نیست که شما خودرو نیاز دارید.  اما چه تکنولوژی از خودرو را وارد می‌کنید. چه رده‌ای از خودروسازی را وارد می‌کنید. یک خودروسازی ای  که متناسب با فرهنگ کشور شما نباشد. خودرو ۵۰۰ میلیونی در جامعه خودمان وارد می‌کنیم. سبک زندگی جامعه خودمان را عوض می‌کنیم. هم اینکه خودرو ۵۰۰ میلیون تومانی در خیابان‌های شما هست، اولین اثر تخریبی آن این است که تحقیر اجتماعی می‌آورد. (انقلابی که سخن از عدالت اجتماعی داشته. ) به همین دلیل درحال حاضر چقدر فاصله طبقاتی در جامعه هست. یک عده‌ای ندارند و تحقیر می‌شوند. ولو اینکه اعتراض هم نکنند. گرچه جای اعتراض هم دارد. اگر قرار بر عدالت اجتماعی باشد، نباید توزیع ثروت به گونه‌ای صورت بگیرد که این همه فاصله طبقاتی باشد. یکی بتواند ۵۰۰ میلیون تومان یک خودرو بخرد و یکی  موتور گازی هم نتواند بخرد!

پس مهم است که چه سطح از تکنولوژی غرب گزینش بشود. و لوازم فرهنگی تکنیک دیده بشود. به تعبیر مقام معظم رهبری پیوست فرهنگی باید داشته باشد.

بیبینم فرهنگی که از این تکنولوژی برخاسته است چیست؟ بالاخره باید با یک الگوی گزینشی تکنولوژی غرب را استفاده کرد و تاجایی که می‌توان  در مسیر اهداف خودمان تصرف در تکنیک کرد و از آنها استفاده کنیم و این شدنی است.

ولی بدانیم در دراز مدت باید تکنیک و تکنولوژی خاص خودمان و متناسب با سبک زندگی را داشته باشیم.


هم اندیشی: آیا منظور از سبک زندگی اسلامی  همان سنت‌گرایی است؟ آیا قبل از اینکه ما مدرن بشویم، جدا ازاینکه نقطه شروع مدرنیته در ایران را هردوره ای درنظربگیریم آیا قبل از اینها که عناصر مدرن وارد زندگی ما بشوند، سبک زندگی ما اسلامی بوده است و اگر بوده، تاچه حدی بوده است؟

نکته ای راکه اول باید توجه کنیم این است که اسلام یک دین جامع و کامل است. دین خاتم است که برای همه ادوار زندگی بشر نسخه خاص خودش را دارد. این طور نیست که فقط برای زندگی ساده دوران پیامبر، الگوی حکومت داشته باشد و برای زندگی پیچیده دنیای امروز و عقلانیت و بلوغ عقلانی که بشر امروز پیدا کرده است نسخه نداشته باشد.

چه بسا خیلی از ابعاد دینی ظرفیت اجرا و تحقق در زمان گذشته رانداشته است.  از طرفی دین اسلام، یک دین زنده است. اگر به اجتهاد شیعی که امام(ره) بارها می‌فرمودند توجه کنیم می بینیم که زمان و مکان دو عنصر اساسی در  این اجتهاد است. اسلام و منابع اسلامی ما برای همه ادوار تاریخی بشر تا انتهای تاریخ نسخه ای جامع و کامل متناسب با زمان خودش را دارد. این نکته ای است که باید ابتداءً به آن دقت بشود و لذا اینکه می‌گوییم اسلام، اسلامی که متناسب با دنیای امروز باشد.

اما اینکه آیا چقدر ما به سنت اعتقاد داریم، این سنت همین گذشته خودمان است. نه سنت به معنای منابع، بایستی به این تفاوت معنایی دقت شود.

سنت‌گرایی چه به شکل غربی، (رنه گنون؛ شوپنهاور؛سیدحسین نصرو...)که درجهان غرب مطرح است. وچه سنت‌گرایی به معنای سلفی‌گری که در دنیایی اهل تسنن زیاد با آن مواجه می‌شویم. به معنایی نحوه ایستایی در تاریخ، بازگشت به گذشته، گذشته‌گرایی، این به نظر ما نه امکان دارد و نه اسلام ناب چنین توصیه‌ای می کند. بازگشت به گذشته، اصلاً معنا ندارد.

زندگی بشر ساده بوده، زندگی بسیط وشبانی بوده است. عین حکومت پیغمبر یا حکومت خلفا، اصلاً امکان عرضه آن در دنیای امروز نیست. نباید انتظارچنین چیزی داشته باشیم.

سلفی‌گری و سنت‌گرایی غربی بایدسر جای خودش ازآن بحث شود که ناشی از معنویت و خلأ معنویت و... است.  سنت‌گرایی غربی یا بنیاد گرایی غربی هم نسخه اسلامی نیست.

هم اندیشی : آیا می‌شود گفت گذر از سنت رایج به دوره مدرن یک هبوط دیگر برای آدمی است؟
سبک زندگی قبل از ورود مدرنیته به دنیای اسلام تناسب بیشتری با فرهنگ اسلامی داشته است. اگرچه آن سبک زندگی قبل از دنیای مدرن در جامعه اسلامی یا در شعاع بزرگ‌تر تمدنی که قبلاً داشتیم،خوب درخشید و تناسب زیادی روی فرهنگ اسلامی ما داشت. ولی آن تمدن هم از مجرای خودش محقق نشده است. تعبیر به تمدن مسلمین کنیم بهتر از تمدن اسلامی است.

چون برخی اجازه ندادند تمدن آن گونه که باید از مجرای ولایت و جریان امامت عبور کند و در جهان بسط پیدا بکند،و انجام شود. ولی بالاخره سبک زندگی که ازگذشته داریم تناسب آن با فرهنگ اسلامی خیلی بیشتر بوده است و این مدرنیته که در جهان امروز شکل گرفت و همه ساحت‌های انسانی را تحت تأثیر قرار داده و آن پروسه‌ای که در تمدن غرب رخ می‌دهد و مبانی مادی و ماتریالیستی را درهمه ساحت‌ها رسوخ میدهد، مادیت را به اوج خودش می‌رساند. و این تمدن تمدنی است که درآن معنویت و دین غروب می‌کند. اینجا یقیناً این سبک زندگی غربی تفاوت جوهری با سبک زندگی گذشته پیدا می‌‌کند. آن سبک زندگی قدیمی تناسب بیشتری به نسبت فرهنگ کنونی (متاثر از غرب) با فرهنگ اسلامی ما داشته است.
 
این برای همگان مشخص است. الگوی تغذیه، رفتاری، خانوادگی ما، معنویت و..چیزهایی که در گذشته بوده است هر چقدر که بشر با دنیای مدرن آشنا می‌شود از آن دورتر می‌شود. و برای نجات از آن بایستی این بلوغ نسبت به دنیای غرب و سبک زندگی غربی پیدا بشود.

هم اندیشی : اما الان ما باید چکار کنیم؟
ما باید آن فرهنگ اصیل اسلامی خودمان را در گذشته حفظ کنیم، بدانیم  انسان امروز به یک عقلانیت جدیدی دست پیدا کرده است. به یک پیچیدگی جدیدی دست پیدا کرده است. ما باید سبک زندگی مؤمنانه را در دنیای امروز از متون استنباط کنیم، اندیشه‌ آن را تولید کنیم و الگوهای آنها را متناسب با دنیای امروز تولید کنیم.  ازگذشته باید استفاده کنیم، بایداز عناصر گذشته استفاده کنیم ولی اصلاً معنا ندارد که برگردیم به گذشته .

هم اندیشی : در مورد برخی سیاست‌گذاری ها احساس میشود که ما خیلی شتابزده به سمت عقلانیت مدرن حرکت می‌کنیم، برنامه ‌های چندساله  توسعه ارائه می دهیم ،دولت الکترونیک را شتاب می دهیم. مخابرات واپراتورهای تلفن همراه اینترنت  خیلی ارزان، "باماهانه ۵ هزارتومان از فلان فضا می‌توانید استفاده کنید"و ...، این طور مظاهر چه تناسبی با سبک زندگی اسلامی دارد. مثلا دولت الکترونیک،  ساختارهای جدیدی را ایجاد خواهد کرد. یعنی اینکه اگراینترنت بیایید درون خانه، قطعاً یک ساختار جدیدی را جدا ازاستفاده مثبت یا منفی ایجاد می‌کند، در نظام ارتباطات، تغییر و تحولات عجیبی رخ خواهد داد. دیگر روابط عینی ومستقیم شاید ممکن نباشد، با توجه به اینکه حضرت آقا از بکارگیری واژه و مفهوم توسعه منع فرمودند، این معضل را چگونه می‌بینید؟

تمدن‌سازی دریک فرایند زمانی شکل می‌گیرد، غرب هم که به این تمدن پیچیده‌ لیبرال دموکراسی
بعد از قرون وسطی و انقلاب صنعتی، دست پیدا می کند به ابعاد مختلف تمدنی خودش جامع عمل می پوشاند. سبک زندگی خودش را، ساختارهایش را، درطول ۳۰۰ سال درهمه ساحت‌های تمدنی شکل داده و بسط میدهد و حتی مسئله‌ی جهانی‌سازی را در دستور کار خودش قرار می دهد.

انقلاب اسلامی هم باید به شعار انقلاب اسلامی، تمدن انقلاب اسلامی، توجه داشته باشد ولی تحقق آن زمان می‌برد. البته ما مدعی نیستیم در ۳۰۰ سال یا ۲۰۰ سال این کار صورت میگیرد بلکه شاید زودتر ممکن شود.

چراکه انقلاب اسلامی هم منابع خوبی دارد، هم شدت ایمانی در انقلاب اسلامی هست. وهم تجربه‌ای که در دنیای امروز وجوددارد. و لذا باید توجه کنید که متناسب با بلوغی که در نخبگان ما ایجاد می‌شود. چون مهندسی تمدن اسلامی یا به تعبیر امام راحل انقلاب مهندسی فرهنگی بر دوش نخبگان ما هست. انقلاب سیاسی رخ داد، مردم پشت امام بودند آن هژمونی حاکم بر جامعه ما شکست خورد، ولی ساختن زمان می‌برد، مخصوصاً بصیرتی که باید نخبگان ما پیدا بکنند، در همه حوزه‌ها، چه آنهایی که متولی علم ومتولی ساختارها هستند، وبحث سبک زندگی را دنبال می‌کنند وچه در حوزه فرهنگ، فرهنگ عمومی و تخصصی، فرهنگ بنیادی همه اینها باید در جامعه به یک بلوغی دست پیدا کنند. چراکه انقلاب اسلامی می‌خواهد یک تحول بنیادی ایجاد کند.

نقدی که ما به گفتمان‌های گذشته حاکم در جامعه یعنی گفتمان سازندگی و گفتمان اصلاحات داریم این است که این گفتمانها با گفتمان امام فاصله داشتند، و دیگر اینکه مثلا مدل گفتمان سازندگی، که مدل الگوی آن ژاپن اسلامی بود، غایت جامعه مارا ژاپن اسلامی می‌دید. و یا گفتمان تجددگرایی و گفتمان اصلاحات که اصلا به سبک زندگی اسلامی و علوم اسلامی الگوهای اسلامی شدن اعتقاد نداشت. این دو جریان به تعبیر مقام معظم رهبری قطار انقلاب را از مسیر خودش خارج کردند.

 بدترین گفتمان  گفتمان مدرنیته اسلامی(سازندگی) است. گفتمان اصلاحات مشخص و شفاف است. چراکه اساسا سنخیتی با دین و اسلام و تمدن اسلامی و علوم اسلامی ندارد. ولیبه  گفتمان مدرنیته اسلامی(سازندگی) باید خوب دقت بشود شاید یکی از چالش‌های عظیم ما الان و در آینه  همین مدرنیته اسلامی است.

گفتمانی که هنوز هم طرفدارانی دارد و هنوز هم می‌گوید که دوران طلایی، دوران سازندگی است.!! آیا واقعاً غایت ما این است که بشویم یک ژاپن با فرهنگ اسلامی خودمان؟ این همه خون دادیم، که ژاپن بشویم. ژاپن چه کار کرد؟ غیر از اینکه ژاپن در طرح جهانی شدن فرهنگ خودرا تسلیم کرده فرهنگ خودشان را به فرهنگ مدرن باخته اند. چرا که به اعتقادبسیاری از کسانی که در حوزه توسعه فکر می‌کنند، می‌گویند توسعه، مخصوصاً توسعه به شکل غربی‌، درجامعه‌ای رخ می‌دهد که ابتدا فرهنگ توسعه‌ای در آن جامعه محقق باشد، شهید آوینی در مقاله‌ای تحت عنوان راز سرزمین آفتاب، درمورد توسعه غربی ژاپن می گوید" چون که ژاپن فرهنگ اصیلی نداشته وفرهنگ اساطیری داشته است لذا اول تحول فرهنگی پیدا می‌کند. فرهنگ آن تسلیم مدرنیته می‌شود و مدرنیته در جامعه ژاپن محقق می‌شود. ولی در کشورهای دیگر مدرنیته به این راحتی محقق نمی‌شود چرا که مقاومت فرهنگی در آن کشورها صورت می‌گیرد " کسانی که دنبال ژاپن اسلامی هستند باید توجه کنند هدف انقلاب اسلامی ،ژاپن اسلامی نیست. این نیست که بخواهیم براساس مدل‌های غربی حرکت کنیم و دین هم یک ماشین امضاء بشود وفقط به بخشی از ساحت‌های انسان توجه کند  و توجه به الزامات تکنیک نداشته باشد یا توجه به الزامات
سنت‌گرایی چه به شکل غربی، (رنه گنون؛ شوپنهاور؛سیدحسین نصرو...)که درجهان غرب مطرح است. وچه سنت‌گرایی به معنای سلفی‌گری که در دنیایی اهل تسنن زیاد با آن مواجه می‌شویم. به معنایی نحوه ایستایی در تاریخ، بازگشت به گذشته، گذشته‌گرایی، این به نظر ما نه امکان دارد و نه اسلام ناب چنین توصیه‌ای کند. بازگشت به گذشته، اصلاً معنا ندارد.
ساختارها و اقتصاد در حوزه سبک زندگی نداشته باشد.

اتفاقی که در مدرنیته اسلامی افتاد این بود که توجه نداشتند اقتصادی که حاکم می شود. اقتصادی است که براساس مدیران تکنوکرات مسلمان در جامعه دنبال می‌شود. این اقتصاد سبک زندگی خاص خودش را در جامعه تحمیل می‌کند. شما می‌بینید بعد ازدولت سازندگی ارزش‌ها کمرنگ می‌شود، فاصله غنی و فقیر زیاد می‌شود. سبک زندگی عوض می‌شود. سخن از ایثار، از خود گذشتگی، شهادت که در انقلاب و جنگ واقعاً به اوج خودش رسیده بود در جامعه کمرنگ می‌شود. چراکه این گفتمان، گفتمان غالب و حاکم می‌شود و الگوها در ساحت‌های مختلف  عوض می‌شود و سبک زندگی تغییر پیدا می‌کند.

من این آسیب را قبول دارم که در سیاست‌گذاری‌های‌مان مخصوصاً در سطح کلان، در سطح رهبری الحمدالله جهت‌گیری‌ها حفظ شده است و مطالبات ایشان در طول زمانه بیان شده است. مشکل این است که نخبگان ما همراهی نکرده‌اند. و الا مقام معظم رهبری از همان ابتدا بحث تولید علوم انسانی، بحث الگوی اسلام ایرانی پیشرفت، دهه پیشرفت و عدالت، مهندسی فرهنگ، مهندسی فرهنگی و نهضت نرم‌افزاری و ... را بیان کردند. اما نخبگان ما، مدیران ما، به این عمق در بصیرت نرسیده‌اند که انقلاب اسلامی چه کارکردی می‌خواهد در دنیای امروزی داشته باشد و لذا در حوزه سیاستگذاری آسیب جدی داشتیم، مخصوصاً در حوزه‌های مختلف فرهنگی که توجه نداشتیم سبک زندگی رها شد و دقت نکردیم که این سبک زندگی اگر مدیریت نشود تأثیر آن در همه حوزه‌های سیاسی نمایان می‌شود و نهایت میشود چیزی که الان ما به آن دچار هستیم.
مطالبه جدی که حضرت آقا دارنداین است که حتماً سبک زندگی مورد توجه قرار گیرد و طراحی و مهندسی بشود.


هم اندیشی : به عنوان کسی که درجامعه زندگی می‌کنم احساس می‌کنم عقلانیت مدرن در ابعاد مختلف در جامعه نهادینه می‌شود. مثلاً بحث حضور زن در جامعه، بحث مصرف‌گرایی و خیلی ابعاد مختلف دیگر و یا در نرخ زاد و ولد، ازدواج، به نمونه‌های غربی نزدیک می‌شویم.اینهارا شما چطور می‌بینید؟

من حرف حضرتعالی را قبول دارم، متأسفانه ما در هژمونی غرب گرفتار شده‌ایم. متأسفانه هنوز که هنوز است در برخی از حوزه‌ها هنوز غربزدگی به معنای دقیق رخ داده است، اینکه هم امام می‌فرمودند که تهاجم فرهنگی و هم مقام معظم رهبری می‌‌فرمایند شبیخون فرهنگی یا ناتوی فرهنگی، واقعاً این واژه‌ها همگی بار معنایی عظیمی دارند. به تعبیر امام بت‌پرستی مدرن در جامعه رخ داده است.

چه در دانشگاه ما، اساتید ما، هنوز آن تهجر مدرن خودشان را دارند، احساس می‌کنند که همه حرف، حرفی است که در غرب است. و احساس می‌کنند که علم همان علم غربی است. سبک زندگی همان سبک زندگی غربی است و نمی‌‌خواهند تخطی از آن بکنند و لذا این غربزدگی در جان ما  بشدت نفوذ کرده است. در جان نخبگان و مدیران ما نفوذ کرده است و باور نمی‌کنند که انقلاب اسلامی ما یک مسیر جدیدی را ایجاد کرده است.
به تعبیر امام ما می‌خواهیم از لاک نگرش انحصاری به غرب و شرق بیرون بیاییم. این خیلی مهم است که نه شرقی و نه غربی، شعار اصلی انقلاب اسلامی است. این باید به یک فرهنگ عمومی تبدیل بشود. بایستی برای تحقق این معنا نخبگان ما بصیرت پیدا بکنند تا هویت اسلامی ایرانی زنده بشود. اگر غرب توانست بعد از ۳۰۰ سال این کار را بکند. چرا ما ‌نتوانیم؟ آن هم مبتنی بر مبانی اصیل خودمان باشد.
تا موقعی که گرفتار عقلانیت و هژمونی غرب باشیم راه به جایی نمی‌بریم. یکی از راهکارهای اساسی تحقق سبک زندگی، توجه به این نکته است که غرب به خوبی شناخته شود و این شناخت غرب و مفاسد آن باید در بنیان‌ها و درهمه ساحت‌های
بعد ازدولت سازندگی این ارزش‌ها کمتر می‌شود، فاصله غنی و فقیر زیاد می‌شود. سبک زندگی عوض می‌شود. سخن از ایثار، از خود گذشتگی، شهادت که در انقلاب و جنگ واقعاً به اوج خودش رسیده بود در جامعه کمرنگ می‌شود. چراکه این گفتمان، گفتمان حاکم می‌شود و الگوها در همه ساحت‌ها، الگوی تولید، مصرف عوض می‌شود و سبک زندگی تغییر پیدا می‌کند.
آن به خوبی صورت بگیرد و لازم بذکراست که نباید چشم بسته دنبال فرهنگ غرب نرویم.

دنیای امروز، دنیای اطلاعات است. آنها هم دارند عالم را مدیریت فرهنگی می‌کنند. ما هم اگر بخواهیم مقابل آنها بایستیم باید با فرهنگ مقابله با آنها بایستیم. با امر و نهی کار حل نمی‌شود.

باید فرهنگ خودمان را مهندسی کنیم. کار فرهنگی جدی بکنیم تا این بلوغ فرهنگی در جامعه ما ایجاد بشود. تا این بلوغ فرهنگی ایجاد نشود این آسیب جدی را خواهیم داشت و کم‌کم مشاهده می‌کنیم که به قول شما عقلانیت مدرن و آثار این عقلانیت در خیلی از ساحت‌های مختلف ما نمایان می شود.
واقعاً این بصیرت و اضطرار نسبت به اینکه باید در مسیر دیگری دیگری حرکت کنیم دروجودمان شکل بگیرد. چون می‌گوییم اضطرار زمینه انتظار هم هست. این اضطرار و انتظار در وجود انسان باید شکل بگیرد. بدانیم غرب مدینه فاضله انسانی نیست. غرب اتوپیایی انسان نمی‌تواند باشد. غرب انسان را در همه حوزه‌ها به سراشیبی سقوط رسانده است. ، این بلوغ باید در جامعه اسلامی ایجاد بشود. راهی جز این نداریم. اگر این غربزدگی اولاً از جان و دل و نخبگان ما بیرون نرود و بعد خروج از آن به یک فرهنگ عمومی تبدیل نشود ما در چمبره غرب دچار باقی خواهی ماند.

هم اندیشی : اگرسخن ناگفته ای مانده است می شنویم؟
به دو نکته باید توجه بکنیم. سبک زندگی که بخش اصلی تمدن اسلامی است را نباید جدای از بخش ابزاری تفسیر کنید. ساختارها و الگوها و مدل‌های اداره جامعه در ایجاد سبک زندگی تأثیرگذار هستند.
باید همه این ساحت‌ها را با همدیگر نگاه کرد. به تعبیری باید یک نگاه سیستمی داشت. سبک زندگی با هر ساختار اقتصادی سازگار نیست. با هر مدل سیاسی سازگار نیست. فرهنگ به تعبیر مقام معظم رهبری مثل "هوا "است که در همه حوزه‌های حیات انسان جریان دارد. با هر صنعتی، با هر الگوی راه‌سازی، با هر الگوی معماری، اقتصادی، شما نمی‌توانید انتظار داشته باشید که سبک زندگی اسلامی در جامعه شما محقق بشود. سبک زندگی و عناصر دیگر تمدنی را باید با همدیگر ملاحظه کرد. اگر قرار است تحولی در سبک زندگی ایجاد بشود این تحول بایستی متناسب با تحول در ساحت‌های دیگر رخ بدهد.

نکته‌ی دوم در باب سبک زندگی اینکه نباید نگاه انتزاعی و تجزیه‌ای به این مقوله داشته باشیم. به این صورت نباشد که برخی از روایات و توصیه‌های دینی به عنوان سبک زندگی در مقالات مختلف ارائه شود، مثلا توصیه پیامبر در فلان موضوع خاص اخلاقی چیست. یکسری از ایده‌ها و آرمان‌هایی که خوب است و دین هم توصیه کرده محقق بشود. باید بدانیم اگر سبک زندگی تبدیل به الگو نشود یعنی در معیشت به یکسری توصیه‌های بریده از هم بسنده کنیم و به الگوی معیشت نرسیم و یا به الگوی تغذیه نرسیم اینها همه توصیه های ناقصی خواهد بود.

هم اندیشی : اگرامکان دارد درباره ویژگی های این الگو و لوازم آن توضیح بدهید؟
بایدهمه متغیرها درنظر گرفته شود، وزن همه متغیرها دیده بشود به یک مدل جامع در ساحت‌های مختلف زندگی انسان دست پیدا بکنیم و این الگوها در یک نظام الگویی، به یک الگو جامع تبدیل شود و به همه روابط بیرونی و درونی برای محقق شدن سبک زندگی اسلامی توجه بشود.
 
نباید ساده‌انگاری در مسئله سبک زندگی داشته باشیم بلکه برای سبک زندگی باید یک" نقشه‌ جامع تحول در سبک زندگی اسلامی "داشته باشیم. اگر ما نقشه جامع در تحول علوم داریم، در سبک زندگی هم باید به این سمت برویم. یک نقشه جامع که همه الگوهاو نظام‌های الگویی مورد توجه قرار بدهد و با یک نگاه جامع به همه ساحت‌ها توجه بشود نه با یک نگاه انتزاعی و تجزیه‌ای به توصیه‌های اخلاقی در جامعه بسنده بشود.

باسپاس ازوقتی که دراختیار ما قرار دادید
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:۱
در انتظار بررسی: ۱
* نظر:
ارسال نظرات
sharmandeh
UNITED STATES
۱۴:۳۰ - ۲۳ بهمن ۱۳۹۱
۱
۱
خودرو ۵۰۰ میلیونی در جامعه خودمان وارد می‌کنیم. سبک زندگی جامعه خودمان را عوض می‌کنیم. هم اینکه خودرو ۵۰۰ میلیون تومانی در خیابان‌های شما هست، اولین اثر تخریبی آن این است که تحقیر اجتماعی می‌آورد. (انقلابی که سخن از عدالت اجتماعی داشته. ) به همین دلیل درحال حاضر چقدر فاصله طبقاتی در جامعه هست.

برخی از آقایون میگند اسلام نه لیبرال دموکراسی است نه سوسیال دموکراسی سوال بنده اینه که پس چیه چیزی که ما می بینیم که سی و چها ر سال سیستم لیبرال دموکراسی و سرمایه داری و سرمایه سا لا ری را در همه اشکال آن سیاسی اقتصادی فرهنگی و غیره به خورد ملت داده اند فقط یک مقنعه سرش کرده اند که بشود اسلامی همین الان نگاه کنید با فیلم های هالیوودی و با تفکر هالیوودی میخواهند اسلام را صادر کنند به اعتقاد بنده یک اشکال بزرگ هست و آنهم در سیستم اقتصادی است و آن آنست که بیشتر روحانیون سطح بالا به سیستم سرمایه داری به عنوان یک سیستم اسلامی نگاه میکنند و مساله ظلم را که از طرف سرمایه دا ر به کلیه اقشار جامعه وارد میشود را یا نمیبینند یا نمیخواهند که ببینند که به اعتقاد بنده تا این مشکل آنهم برای خواص روحانی حل نشه شما هر چی میخواهید زور بزنید وقتی بنده مستضعف میبینم که شما از این سیستم ... حمایت میکنید به هر چه دین و آیین هست بدبین میشم
پاسخ
جدیدترین اخبار پربازدید ها