أمیرالمؤمنین علی علیه السلام: اِعلَموا أنَّ الأمَلَ یُسهی العَقلَ و یُنسی الذِّکرَ ***بدانید که آرزو خرد را دچار غفلت می سازد و یاد خدا را به فراموشی می سپارد. ***

امیرالمؤمنین حضرت علی علیه السلام: منْ أَحَدَّ سِنَانَ الْغَضَبِ لِلَّهِ، قَوِيَ عَلَى قَتْلِ أَشِدَّاءِ الْبَاطِلِ. *** هر كه سر نيزه خشم خود را بخاطر خدا تيز كند، در نابود كردن سخت ترين باطلها توانا بود.

      
کد خبر: ۱۱۳۱۷۶
زمان انتشار: ۰۰:۱۸     ۲۴ بهمن ۱۳۹۱
به گزارش پایگاه 598 به نقل از گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»، مسعود فراستی در دهمین برنامه ققنوس با بیان اینکه جشنواره امسال فیلم فجر بسیار ضعیف بود، گفت: فیلم‌هایی که من دیدم نشان‌دهنده یک بن‌بست کامل سینمای دولتی است، فیلم‌ها بشدت کوچک هستند و فیلم‌نامه‌ها بشدت ناچیز، تک خطی و بی‌سر و شکل و محافظه‌کاری در سینما تبدیل به بیماری شده است.

 فراستی «دهلیز» را با فاصله زیاد از بقیه فیلم‌ها، فیلم خوبی دانست و آن را تنها نکته مثبت فیلم‌های جشنواره بیان کرد؛ فیلم دیگری که به نظر فراستی بهترین فیلم امسال و غایب اصلی جشنواره بود، «زندگی مشترک آقا و خانم محمودی» بود که به دلایل نامشخص توقیف شده است.

هاشم‌زاده در ادامه  این بحث گفت: من هم معتقدم که جشنواره قدرتمندی نبود و شاید برای  خیلی فیلم‌ها همین عبارت «خنثی» بهترین تعبیر باشد؛ وقتی مسئولان می‌گویند بزرگ‌ترین رویداد فرهنگی کشور، این ویترین فرهنگی باید در این حد و اندازه‌ها باشد.

 هاشم‌زاده درباره «استرداد» گفت: مهم‌ترین فیلم جشنواره که بیشترین جوایز را به آن دادند و بیشترین کاندیداها را داشت، «استراد» بود؛ این فیلم  به چه چیزی می‌خواهد بپردازد؟ با اینکه فرخ‌نژاد که بازیگر توانایی است، در این فیلم بازی درخوری نداشت و با جوایزی که فیلم گرفت، کاری نداریم، اما یک مسئله مهم‌تری وجود دارد و آن طرح موضوع طلاهای ایران است. آیا  این فیلم می‌خواهد بگوید طلب ایران نسبت به این طلاهایی که در سال‌های گذشته مدعی بوده و جزو مسائل ملی ما محسوب می‌شود و الان از روسیه طلب‌کار است، تمام شده است؟ فیلم آرگو را ساختند برای اینکه ساحت آمریکایی را در مسئله گروگان‌گیری پاک‌سازی کنند و کردند و به همان فیلم جایزه دادند، ما هم این طرف می‌آییم یک پروژه ملی را پی می‌گیریم، اما در این پروژه ملی از چه داریم دفاع می‌کنیم؟ می‌گوییم روسیه طلاها را داده، ولی شاه دزدیده؟ در اینکه این مسئله این‌طور حل شده باشد که در فیلم می‌گویند اشکال است، در حالی‌که آقای غفاری گفتند با دوستانشان چند سال در پی تحقیق بودند.


یعقوب توکلی، کارشناس تاریخ در ارتباط تلفنی در خصوص صحت ماجرای طلاهای ایران گفت: واقعیت مسئله این است که اصلاً این ماجرا استرداد غرامت نبود. روس‌ها بابت هزینه‌ها و کالاهایی که از ما گرفتند و ارزش کم پول‌شان تعهد کرده بودند که طلا به ما بدهند، اما با وجود خاتمه جنگ در سال 1324 حاضر نشدند این هزینه را بپردازند؛ این در حالی است که در این فیلم ما رسماً اعلام می‌کنیم که روسیه بابت جنگ به ما غرامت داده؛ البته یک اتفاق بسیار مهم اینجا نادیده گرفته شده است.


توکلی با انتقاد به عدم مراجعه کارگردانان به کارشناسان حقوقی و تاریخی در ساخت فیلم‌ها گفت: بعد از کودتای 28 مرداد دولت زاهدی و رژیم پهلوی برای اینکه 11تن طلا را بدست بیاورند و مسائل خودشان را تطهیر بکنند، رضایت دادند به واگذاری  یک منطقه وسیع و آباد در شمال شرق ایران که روس‌ها قبلاً از ما گرفته بودند و مدت‌ها به دنبال گرفتن مجوز برای این اشغال بودند، بنابراین طی یک قرارداد محرمانه این منطقه را واگذار کردند و این 11 تن طلا را بازگرداندند.


کوشکی درباره اتفاق‌های خوب جشنواره امسال به چند نکته اشاره کرد و گفت: اول اینکه جشنواره کمی سالم‌تر بود و برخلاف پارسال که 13 آیتم خیانت داشتیم، امسال می‌شود با خانواده فیلم‌ها را دید؛ نکته دیگر رویش‌هایی بود که در جشنواره امسال دیدیم. این رویش‌ها نشان داد که دیگر دوران اسم‌های بزرگ گذشته، به طوری که جوان‌هایی مثل شعیبی، مقدم‌دوست و اصلی‌پور آمدند که هیچ ادعایی نداشتند و این نشان داد که استعدادهای خوبی داریم و می‌شود به آینده سینما امیدوار بود؛ اتفاق خوب دیگر «خاک و مرجان» اطیابی بود که در میان ده پانزده فیلم ساخته شده درباره افغانستان، تصویری واقعی از یک کشور همسایه و فرهنگی را نشان داد.


فراستی در جواب این سوال که چرا یک فیلم ضعیف مثل «استرداد» جایزه می‌گیرد، به سینمای دولتی اشاره کرد و گفت: دوستان هزینه‌های میلیاردی خرج می‌کنند و فیلم‌هایی می‌سازند که من را به عنوان مخاطب عام نخواست؛ مخاطبی که رفته سینما فیلمی ببیند که با ارزش‌هایش اگر مماس نباشد، متضاد هم نباشد. یک سفر دو روزه به سومالی، شناختن سومالی نیست، یک فیلم تاریخی ساختن با حداقل لباس و گریم و اسب‌سواری فیلم تاریخی نیست، هزینه‌های هنگفتی کردند که حاصلش هیچ بود، این توجیه لو رفته‌ای است که یکی از این فیلم‌هایی که برایش هزینه شده، جایزه هم بگیرد، چطوری می‌شود چنین فیلمی جایزه بگیرد؟ وقتی که رقبای ضعیف داشته باشد، کِی داورها می‌توانند چنین کاری کنند؟ موقعی که قد فیلم‌ها کوتاه باشد.

فراستی در ادامه با مقایسه سینمای غرب و ایران گفت: آمریکایی‌ها برعکس ما، کارشان را بلدند، از یک فیلم‌ساز ارتجاعی طرفدار تجاوز مثل آقای آرگونسا تا یک فیلم‌ساز مترقی مثل کوبلیک، وقتی می‌رسند به ما، موضع همه آمریکایی ا‌ست؛ مثل «غلاف تمام فلزی» که ته فیلم آمریکایی‌ است و طرفدار جنگ ویتنام؛ آنها تربیتی کار کردند، وحدت ملی در زمینه هنر و سینما ایجاد کردند. همه آمریکایی‌های فیلم‌ساز منافع ملی را می‌فهمند، آن‌ها تهیه‌کننده‌ای به اسم راموک دارند که اصلاً احتیاج نیست دولت به او بگوید چه کار کند، برخلاف ما که یک انقلاب جدی آرمانی مردمی داشتیم و سی‌سال هم مردم پای آن ایستادند، اما در زمینه فرهنگ و هنر هیچ کار مهمی در سینما نکردیم، هیچ کادری هم تربیت نکردیم، سینمای دولتی ما به جای اینکه به ارائه مسائل مردم در سینما کمک کند، فیلم‌ساز را فاسد می‌کند، سینمای جشنواره‌ای پولش برای دولت است، اما علیه ملت عمل می کند، تنها جریانی که بعد از انقلاب ما جریان سینمایی شده و من خیلی از این بابت متاسفم، سینمای جشنواره‌ای است؛ پشت این سینمای جشنواه‌ای، دولت است.

هاشم‌زاده در ادامه بحث به ریا و فساد در فیلم‌سازی اشاره کرد و گفت: ما از منافع ملی صحبت می‌کنیم و از مردم و عقاید و ارزش‌هایی که در بین مردم است، در حالی که این سینما اصلاً تبلور این ارزش‌ها نیست؛ چرا به اینجا رسیده؟ مگر مدیریت دولتی نیست؟ مگر پول را دولت نمی‌دهد؟ پس چرا مدیریت نمی‌شود و سینما نشان‌گر این مردم و زندگی‌شان نیست؟ برای اینکه کسی که رو در روی من هست و به من سفارش می‌دهد که درباره آسیب‌های اجتماهی فیلم بسازم، آسیب‌های اجتماعی را نمی‌شناسد و من می‌توانم با یک سکانس نماز سرش کلاه بگذارم، در حالی که چیزی که ما باید از آن پرهیز کنیم، ریاکاری است که بعد از مدیریت دولتی پیش می‌آید.

هاشم‌زاده با اشاره به سیاست‌گذاری‌های جناحی در سینما گفت: اگر هنر ادبیات و سینما که مبتنی بر تفکر است، مبتنی بر سیاست‌زدگی شود، کارش تمام است؛ یعنی با تغییر جناح سرکار سیاست‌گذاری‌ها تغییر می‌کند و عوامل آن جناح، سینما و ادبیات را به دست می گیرند و انحصار‌طلبی شروع می‌شود. تا دیروز انشا بلد نبود، بنویسد، اما امروز برای هنر رهنمود می‌دهد، این قضیه موجب می‌شود که غیر را راه ندهد، در حالی که خودش هم به لحاظ فکری کوتوله است، این فرد به لحاظ قدرت کاری قلدر می‌شود تا وقتی که دوره‌اش تمام شود، اما این چه می‌کند؟ دوباره باج می‌دهد و باج می‌گیرد، برای همین است که می‌بینیم کسانی که دیروز در سینما اداره کننده بودند، امروز منتقد آقایان دولتی نیستند و تنها برنامه متفاوت است؛ چرا؟ برای اینکه این به نوبت در قدرت بودن، موجب به وجود آمدن این سازش می‌شود و این، فساد ایجاد می‌کند.


فراستی در ادامه به دلایل به وجود نیامدن سینمای انقلابی اشاره کرد و گفت: اصلاً ساختار دولتی در بحث هنر فاسدکننده است، متر ما مخاطب است، وقتی به مخاطب اعتقاد نداری کارت تمام است، اگر مخاطب پشت من نباشد چه کسی باید بیاید؟ دولت؛  یعنی نگاه به جای اینکه به روبرو که مردم هستند باشد، به پولی است که دولت می‌دهد، به این است که این معاونت سینمایی و این رئیس سینما خوشش بیاید و تصویب کند، از اینجا فساد شروع می‌شود. یعنی چیزی که باید دو طرف، مخاطب و سینماگر را رشد بدهد، از بین رفته. سینماگر به مخاطب و گیشه فکر نمی‌کند و به دولت فکر می‌کند که تصویب می‌کند و پول می‌دهد یا نه. کار این آدم تمام است. فاسد می‌شود. این واقعه سینمای دولتی است. این توهم است که در این ساز و کار بشود سینمای خنثی و انقلابی به معنای جدی به وجود بیاید و مخاطب با خودش بیاورد.

 

وی افزود: من به جشنواره‌هایی که روی پای خودشان می‌آیند، امید دارم، به فیلم‌سازهای این‌ها در حالت کلی امیدوارم، اما به سینمای حرفه‌ای بعد انقلاب و به این قاعده امیدی ندارم، یکی از دلایل آن عدم ارتباط بین مخاطب و سینماگر است و دلیل دیگر نیز این است که سینماگر وقتی از مردمش فاصله بگیرد مترش می‌شود زندگی شخصی و رفاهی که برای یکسری از طبقات متوسط به بالا مرسوم است؛ به جای فیلم‌سازی و فرهنگ‌سازی، برج‌سازی می‌کند، بنابراین پول سینما به فیلم و فرهنگ برنمی‌گردد و جای دیگر می‌رود؛ اگر رد پای جدایی از مردم را در  آثار ببینیم، کار ما را زار می‌کند و مخلباف از تویش درمی‌آید. وقتی فیلم اول من اعتقاد به مردم است و در فیلم‌های بعدی به مردم توهین می‌کنم، نه مسئول و نه من و تو و نه خودش نمی‌فهمند که دارند فاسد می‌شوند؛ «رسوایی» که فیلم بدی هست مهم‌تر از همه نکات بدش، این است که مردم را گاو و گوسفند می‌گیرد؛ این سینما از مردم جدا می‌شود.

کوشکی درباره حاکمیت دینی در سینما گفت: حاکمیت دینی حتماً باید در سینما و هنر حضور داشته باشد، اما حضور متفکرانه؛ که این شرط و مکانیزم دارد،اگر غیر این باشد می‌شود همین وضعیتی که هست، البته راهکار دارد که حاکمیت باید برای فکر مردم یارانه بدهد.

هاشم‌زاده با اشاره به اینکه دولت در قوه اجرایی این وظیفه را دارد، گفت: سینماگر باید به توفیق‌ها و عدم توفیق‌های دولت بپردازد که این اتفاق نمی‌افتد؛ چون در موضع دولت است و هر فیلمنامه‌ای را قبول نمی‌کند، چون در موضع سیاسی هستی و نمی‌روی سراغ انتقاد.

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها