أمیرالمؤمنین علی علیه السلام: اِعلَموا أنَّ الأمَلَ یُسهی العَقلَ و یُنسی الذِّکرَ ***بدانید که آرزو خرد را دچار غفلت می سازد و یاد خدا را به فراموشی می سپارد. ***

امیرالمؤمنین حضرت علی علیه السلام: منْ أَحَدَّ سِنَانَ الْغَضَبِ لِلَّهِ، قَوِيَ عَلَى قَتْلِ أَشِدَّاءِ الْبَاطِلِ. *** هر كه سر نيزه خشم خود را بخاطر خدا تيز كند، در نابود كردن سخت ترين باطلها توانا بود.

      
کد خبر: ۱۵۳۰۱۰
زمان انتشار: ۲۰:۰۸     ۰۷ مرداد ۱۳۹۲
حاشیه های دیدار دانشجویان با رهبر انقلاب؛
از مسئولینی بنویسم که تا مجلس تمام شد دویدند سر سفره ای که آقا قرار بود در آن افطار کند. از آقایی که همراه با دانشجویان ماند تا نماز مغرب و عشا را بخواند.از دانشجویی که با کنایه به مسئولین پای سفره می گفت "نماز با آقا ، بهتر از شکم با آقا !"
دیدار دانشجویان با رهبر معظم انقلاب روز گذشته همراه با ضیافت  افطاری در حسینیه امام خمینی (ره) طبق روال هر ساله برگزار شد؛ محمد حسن صادق پور اقدام به حاشیه نگاری از این دیدار پر هیجان نموده است و سعی کرده تا آنجا که می شود حال و هوای این مراسم را در قالب متن به تصویر بکشد.

به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛متن کامل این حاشیه نگاری در ذیل می آید:

اذان ظهر را که گفتند با بقیه بچه های قم راه افتادیم به سمت تهران و مستقیم میدان فلسطین ؛ بیت رهبری . امسال هم مثل هر سال دانشجویانی که کارت ورود بهشان نرسیده بود ، پشت در بیت منتظر بودند تا فرجی حاصل شود . دیدار ماه رمضانی ماه مبارک حضرت آقا با تشکل های دانشجویی مثل بقیه دیدارهای ماه رمضانی آقا حضار کمتری دارد ، چون حسینیه امام خیلی بزرگ نیست و نصف حسینیه باید برای پذیرایی افطاری آماده شود.

دانشجویان پشت در بیت ، این در و آن در می زدند و از دیگران کارت اضافه استمداد می کردند. یکی از آنان خیلی التماس می کند و می گوید که خیلی دلش می خواهد آقا را ببیند ، دلم می سوزد و می خواهم کارت را بدهم . پارسال هم همین کار را کردم و کارت را دادم به یکی از بچه های ورودی جدید دانشگاه و خودم دو سه ساعتی  پشت در بیت منتظر ماندم تا بل که از جایی مددی برسد. اما خب ، انتظار بی فایده بود و ظاهرا قسمت بود افطار را مهمان یکی از مساجد نزدیک خیابان فلسطین باشم. یاد پارسال که افتادم و نیز گرمایی که امروز از قم تا این جا با زبان روزه متحمل شدم - آن هم عقب ماشین پی کی یکی از دوستان که شیشه هایش هم پایین نمی امد – به شوق دیدار یک لحظه حضرت ماه ، بی خیال دل رحمی و خاصه بخشی به دیگران شدم و داخل بیت آمدم تا آخرین دیدار رهبری با تشکل ها در دوران دانشجویی مقطع کارشناسی ام را از دست ندهم.
 دقایقی را داخل بیت نشستیم . آقا راس پنج وارد شدند. شادابی همیشگی در چهره شان موج می زد. گفته خودشان است که دیدار با دانشجویان همواره ایشان را به وجد می آورد. ورود با شعارهای دانشجویان و بعد هم شعر لطیفی را هم خوانی کردند :
 
... هر جوان در کشور ما اسوه ای از صبر و حلم است
دل بریده از تعلق ، جان به کف در راه علم است
شوق دانشجو شهادت ، کار دانشجو حسینی
راه ما راه شهیدان ، راه ما راه خمینی ...
 
چند دقیقه ای هم سینه زنی و همخوانی در وصف این روزهای مولا علی علیه السلام و بعد هم تلاوت بسیار زیبای آیاتی از سوره ی فتح . شنیدن تلاوت آیه «مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاء عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاء بَيْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُكَّعًا سُجَّدًا يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِم مِّنْ أَثَرِ السُّجُودِ..» وقتی کنج حسینیه امام چشم در رخ رهبرت داشته باشی ، خیلی کیف می دهد واقعا .
 
قاری دانشجوی مراسم ، بلافاصله پس از پایان قرائت برای عرض ارادت به محضر آقا رفت تا چفیه رهبری را هدیه بخواهد و خیال همه را راحت کند.
 
مجری مراسم ضمن عرض سلام به آقا ، از دشمنان خواست تا جلسه امروز را به نظاره بنشینند و از تماشای رابطه صمیمی دانشجویان با رهبرشان چشم هاشان از غضب کور شود. و آرزو کرد کاش حسینیه به قاعده یک زمین فوتبال بود تا ده ها هزار نفر از مشتاقان دیدار رهبری مجال حضور می یافتند یا حداقل چند ده متری بزرگ تر بود که مشتاقان پشت درمانده ، توفیق دیدار می یافتند و تاکید کرد که حسینیه امام ، همین است ، با همین ابعاد و با همین زیلوهای ساده ، نه از کلکسیون های اسب و نه از ویترین های عصا خبری نیست. خنده بر لب های آقا نشست.  
 
مجری از آقا اجازه خواست تا نمایندگان تشکل های دانشجویی را دعوت به ارائه مباحث نماید.

اولین نماینده ، دبیرکل اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان بود. ابتدا از دولت نم و دهم و همت جهادی و احیای شعار انقلاب در این هشت سال تشکر کرد . گله مند هم بود که چرا دولت منتخب از گفتمان خود که گفتمان اعتدال است تا کنون تعریفی ارائه نکرده . چند نفر از حاضرین بعدی هم به همین موضوع اشاره کردند و از رهبری خواستند تعریفی از اعتدال ارائه دهد . که البته آقا بعدتر در پاسخ این دوستان فرمودند ، دولت که شعار اعتدال داده باید این شعار خود را تبیین کند و این تکلیف من نیست.
 
نماینده جامعه اسلامی هم چنین از ضرورت را اندازی اندیشکده ها برای ایجاد پشتوانه فکری اندیشه تمدن اسلامی سخن گفت و این که مدلی از این اندیشکده ها تهیه شده که در اختیار آقا قرار می دهد . بعد از پایان صحبتش اما ، من ندیدم کاغذ یا پوشه ای به آقا بدهد. حمایت از تاسیس اندیشکده ها ، مطلبی بود که آقا زمان سخنرانی شان از آن استقبال کردند و البته به شوخی به نماینده جامعه اسلامی گفتند ، البته قرار بود طرح تان را بدهید ، ولی چیزی که به ما ندادید !

نماینده انجمن اسلامی دانشگاه تهران نفر بعد بود . همان انجمن اسلامی که نقش برخی اعضای آن در قضایای سال 88 و 13 آبان و 16 آذر همان سال از یادم نمی رود. یادم نمی رود که سال 89 وپس از همه این کارها ، نهاد رهبری صلاح ندید که نماینده ای از سوی آنان در دیدار رهبری حضور یابد ، نامه ای تند و سرگشاده نوشتند و به همه چیز و همه کس تازیدند ، نامه ای که تا مدتی دست مایه بی بی سی و وی او ای بود.
 
 اما الان ، این جا آقا با سعه صدر آماده شنیدن صحبت های آن هاست. همان حرف های همیشگی و تند و تیز را زد. از قضایای کوی دانشگاه سال 78 و 88 گله کرد. به تفکیک جنسیتی انتقاد کرد و تقسیم دانشجویان با نگاه به جنسیت آن ها و نه بر اساس فکر و دانش را کاری اشتباه خواند. هم چنین حبس و حصر و محدودیت برخی دل سوزان نظام! را ناعادلانه خواند و تعطیلی انجمن اسلامی های دانشگاه ها را باعث بسته شدن فضای دانشگاه و در نتیجه مهاجرت نخبگان دانست.
 
از حق نگذرم دو نکته را در صحبت هایش مفید یافتم . اولی انتقاد از نگاه صورت زده و ظاهری به مقوله کرسی های آزاد اندیشی بود و دومی برخورد پروژه ای و دولتی با مقوله اسلامی شدن دانشگاه که سبب می شود این بحث سر از نا کجا آباد در آورد.
 
حس کردم آقا سریع تر از دیگران از صحبت های او یادداشت برمی داشت و بعد از سخنرانی هم او را حسابی تحویل گرفت.
البته آقا در فرمایشات شان باز هم این نکته را به این دوستان یاد آور شدند که هرچند ممکن است در مساله ای ظالمی مظلوم واقع شود اما باید ظلم اصلی به نظام در سال 88 را فراموش نکنند که آن عبارت بود از نانجیبی فتنه گران در برابر جمهوری اسلامی و رای مردم و بردن کشور به لبه پرتگاهی که اگر کمک خدا و بصیرت مردم نبود ، بعید نبود در ایران آن چه امروز در مصر اتفاق می افتد ، رخ دهد.
 
نماینده بسیج دانشجویی نفر بعد بود . مشخص بود کمی هول شده. به حضرت آقا گفت : صحبت در محضر شما سخت تر از آن است که فکر می کردم. آقا به شوخی گفت : خیلی هم سخت نیست! بفرمایید!
 
 دلش حسابی از واژه "اعتدال" پر بود. می خواست تا کسانی که سخن از اعتدال می زنند ، معین کنند که آیا اعتدال همان تساهل و تسامح غربی است ؟ یا حرکت بین حق و باطل را اعتدال می گویند ؟ و می خواست بداند آقایان اعتدال گرا نسبت به رفتار حضرت امام مثلا در صدور حکم ارتداد سلمان رشدی چه نظری دارند ؟ و از آنان خواست گفتمان خود را هرچه بیشتر با رفتار امام (ره) تنظیم کنند.
 
هم چنین نسبت به تشتط میان نیروهای انقلاب و صاحبان سلایق مختلف انقلابی در دانشگاه هشدار داد. هشداری که آقا هم آن را جدی دانست و از بچه ها درخواست کرد بحث ها و گعده ها منجر به کدورت نشود. آقا بحث های طلبگی را الگویی خوب دانست که در آن شاید حتی طلبه ها وسط بحث عصبانی شوند و با کتاب هم توی سر هم بزنند(!) ، اما بعد از پایان مباحثه حتی با هم می روند و آبگوشت می خورند !
 
برای آقا چفیه دیگری آورده بودند تا نمای رسانه ای حضرت آقا به هم نخورد ، اما نماینده بسیج به آن چفیه هم رحم نکرد و هنوز چفیه را بر دوش آقا نگذاشته بودند که آن را از آقا طلبید. این قضیه دو سه بار دیگر تکرار شد و چند بار بر دوش آقا چفیه ای نو گذاشتند و هر بار نماینده یکی از تشکل ها ، چفیه را از رهبری می گرفت. دانشجوها خنده شان گرفته بود از این اصرار مسئول بیت بر انداختن چفیه دیگر بر دوش رهبری از یک سو و اصرار نمایندگان تشکل ها برای برداشتن آن از سوی دیگر. تا جایی که صدای مجری هم در آمد و از حضار خواست بی خیال چفیه حضرت آقا شوند.

نماینده انجمن های اسلامی دانشجویان مستقل همان ابتدای صحبتش کنایه ای درشت بار افرادی کرد که تا دیروز می گفتند انتخابات غیرشفاف است و مردم در صحت آن ابهام دارند و حالا که نتیجه مطلوب را گرفته اند می گویند انتخابات ایران دموکرات ترین انتخابات جهان است . و خواست از این افراد تا از ملت عذر خواهی کنند. این صحبت با تکبیر حضار مواجه شد.
 
حالا گویی نماینده انجمن مستقل اعتماد به نفس بیش تری پیدا کرده بود . این بار از گناه فتنه گران گفت و این که جرم آنان آن قدر بزرگ است که هر کلیدی بخواهد قفلی که مردم در 9 دی به آنان زدند را بازکند ، آن کلید را خواهند شکست. این سخن مجددا تکبیر شدید دانشجوان را در پی داشت. گفت از حرکت دولت در مسیر امام حمایت می کنیم اما در صورتی که بخواهند راه تندروی و افراط را به جای آن چه اعتدال خوانده اند ، پیش بگیرند، به شدت با آن ها برخورد خواهیم کرد. به چهره آقا نگاه کردم تا ببینم واکنش ایشان به این سخنان چیست ، اما از چهره شان چیز زیادی دستگیرم نشد.
 
نماینده انجمن مستقل به انتخابات 92 هم اشاره کرد و نتیجه انتخابات را گفتمانی ندانست و این پیروزی را حاصل شعارهای یکی دوهفته ای کاندیداها دانست. از سیاه نمایی های نامزدها در تبلیغات شان انتقاد کرد و از شعارهای بعضا غیر عملی شان . از این که قبل از انتخابات می گفتند برنامه یک ماهه و صد روزه برای بهبود اقتصاد داریم و اکنون پس از پیروزی می گویند 100 روز اول باید واقعیات را تحلیل کنیم و سپس شروع به اقدام نماییم.
 
در انتها هم از طرح این که در دانشگاه خمودگی و رخوت و بی نشاطی حاکم است انتقاد کرد و گفت : لابد از نظر برخی دوستان نشاط یعنی نامه ای که وزیر علوم دولت اصلاحات می نوید و خواستار برخورد امنیتی با دانشجویان می شود و یا معنی اش آن است که از هر اقدام ضد دینی حمایت صورت بگیرد؟!
 
صحبت هایش خیلی طول کشید ، مجری پایین پای نمایندگان تشکل ها می نشست و صحبت هایشان از وقت که می گذشت ، شروع می کرد به سقلمه زدن و نیشگون گرفتن از پای آن ها ! بعد که صحبت ها تمام شد از اذیت شدن پای نماینده مستقل عذر خواهی کرد و آن را تقصیر خودش دانست که زیاد حرف زده !
 
آقا زمان سخنرانی شان به حرف های نماینده مستقل ها اشاره کردند و از به کار بردن جمله "با آن ها به شدت برخورد می کنیم" گلایه نمودند. آقا گفت : شما که این قدر متین و منطقی سخن گفتید ، چه نیازی به برخورد با شدت دارید؟ شما اگر نقدی دارید باید به قلم ها و منطق و استدلال تان شدت دهید نه در رفتار و برخوردتان.
 
در ادامه تریبون به یکی از نخبگان علمی رسید که MBA دانشگاه شریف می خواند. بر خلاف تصور او وارد فاز سیاست شد و البته از عدم نظارت بر برخی نهادهای کشور مانند قوه مقننه ، قوه قضاییه ، صدا و سیما و...انتقاد کرد و این را سبب ملزم ندانستن این دستگاه ها به بهبودعملکرد خود دانست. در ادام هم از برخورد قوه قضاییه با دانشجویانی که با سلاح قلم ، عملکرد آن قوه را نقد می کنند گلایه کرد.
 
مجری بعد از پایان صحبت های نخبه علمی ، گفت انتظار داشت این نخبه علمی صحبت های درسی و علمی داشته باشد ، ولی ظاهرا تنه اش به تنه بچه های تشکل های دانشجویی خورده است !
 
حضرت آقا در سخنانش به این صحبت ها هم گریز زد و این انتقاد را کاملا درست و صحیح دانست . اما طراحی فرایند نظارتی بر دستگاه هایی چون مجلس و قوه قضاییه را کار ساده ای ندانست و از دانشجویان خواست درباره روش های نظارتی فکر کنند و طرح بدهند.

نماینده جنبش عدالت خواه نفر بعدی بود که لزوم تمرکز زدایی از مطالبه گری توسط جنبش دانشجویی را یاد آور شد. این که نباید مطالبات تنها در سطوح کلان و مسائل بزرگ سیاسی محدود شود و باید مطالبات بومی هر منطقه توسط دانشجویان مطرح و مورد پیگیری قرار گیرد. در ادامه هم به پاسخگو نبودن برخی نهادهای زیر نظر رهبری مانند آستان قدس رضوی و بنیاد مستضعفین انتقاد کرد و لزوم شفافیت مالی و اقتصادی این نهادها را یاد آور شد.
 
البته آقا درباره این انتقاد پاسخ داد : فکر می کنم این دستگا ها از بازرسی مستثنی نیستند و باید گزارش خود را ارائه کنند و اگر چنان چه تاکنون این گونه نبود از نظرما هم محل اشکال است.

نمایندگان تشکل های اسلامی دانشگاه های آزاد ، نماینده دفتر تحکیم وحدت ، نماینده اردوهای جهادی ، و یکی دو نماینده از انجمن های علمی دانشجویی هم در موعد مقرر ، صحبت هایی در خصوص ضرورت بازسازی گفتمان انقلاب اسلامی ، ضرورت نگاه ویژه به روستاییان در دولت آینده همچون دولت نهم و دهم ، ارائه یارانه های پژوهشی ، درآمدهای مالی دانشگاه ها ، توجه بیشتر به هنر اسلامی به عنوان یکی از مولفه های اصلی سبک زندگی اسلامی و.... را خواستار شدند.

نوبت به آقا رسید و مجلس سراسر گوش شد . به سوالات مطرح شده توسط دانشجویان پاسخ داد و بعد هم مباحثی ، در خصوص راه افزایش نشاط سیاسی در دانشگاه ، از رابطه آرمان گرایی و واقعیت نگری و از رابطه تکلیف محوری و نتیجه گرایی. از توصیه دانشجویان به دنبال علم رفتن و نیز فعالیت اجتماعی و سیاسی سالم در دانشگاه . از لزوم ارتباط بیشتر دانشجویان با اساتید ارزشی ونیز از تفاوت میان انتقاد و عیب جویی. انصافا مطالب آقا ان قدر جذاب و مهم بود که خواند کامل آن در خامنه ای دات آی آر بهتر است تا تکه تکه شرح دادن آن.
 
نزدیک اذان شد و با پایان یافتن سخنان آقا ، جمع آماده خواندن نماز پشت سر ولی مسلمین جهان شد. قربتا الی الله ...
 

متن طولانی شد و مجال نیست از حواشی بیشتر بنویسم .از مسئولینی بنویسم که تا مجلس تمام شد دویدند سر سفره ای که آقا قرار بود در آن افطار کند. از آقایی که همراه با دانشجویان ماند تا نماز مغرب و عشا را بخواند. از دانشجویی که با کنایه به مسئولین پای سفره می گفت "نماز با آقا ، بهتر از شکم با آقا !"
 
یا بنویسم از جوان معلولی که وسط افطاری آقا برخواست و گفت ، آقا من معلولم ، اجازه بده بیایم پیش تان . و آقا خواست کمک اش کنند تا جلو بیاید . و او نامه ای به آقا داد و مورد تفقد قرار گرفت.
 
یا بنویسم از هجوم دانشجویان به سفره آقا بعد از رفتن شان و جزء جزء سفره را - از قند و چای نیمه خورده و نان ریزه های باقی مانده و تا برنج و خورش بشقاب را- به تبرک بردن. نه ، این ها نوشتنی نیست، چون با عقل ابزاری قابل جمع نیست . چون پیدا می شوند کسانی که برایت منطق بچینند که این دیگر چه کاری است . و آن وقت من باید جواب دهم برداشت از لقمه های "مقام رهبری" شاید کار چندان منطقی به نظر نرسد ، اما تبرک جستن از لقمه دهان "نائب امام زمان" عین عقل است.  و حتما باید بعدش هم از آن زمان هم که صحابه پیامبر از آب وضوی ایشان تبرک می جستند شاهد مثال بیاورم. پس به کل بی خیال می شوم این تطور تاریخ و داستان تبرک را. فقط دو تا خرما از سفره بیت آقا به تبرک برای خانواده بر می دارم و کم کمک آماده بازگشت به دیار کریمه اهل بیت (سلام الله علیها) می شوم .
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها