أمیرالمؤمنین علی علیه السلام: اِعلَموا أنَّ الأمَلَ یُسهی العَقلَ و یُنسی الذِّکرَ ***بدانید که آرزو خرد را دچار غفلت می سازد و یاد خدا را به فراموشی می سپارد. ***

امیرالمؤمنین حضرت علی علیه السلام: منْ أَحَدَّ سِنَانَ الْغَضَبِ لِلَّهِ، قَوِيَ عَلَى قَتْلِ أَشِدَّاءِ الْبَاطِلِ. *** هر كه سر نيزه خشم خود را بخاطر خدا تيز كند، در نابود كردن سخت ترين باطلها توانا بود.

      
کد خبر: ۱۷۲۸۲۴
زمان انتشار: ۱۲:۴۶     ۱۸ مهر ۱۳۹۲
بازیگر نقش اول سریال پژمان گفت: «اصلا فوتبالیست خوش‌شانسی نبودم و هیچ مدیر برنامه و دلالی روی من سرمایه‌گذاری نمی‌کرد.»

598؛ پژمان جمشيدي هر چه در دنياي فوتبال خوش شانس نبود، با تيم ملي المپيكي نشد، به جام جهاني نرفت، دوران اوجش در تيم پرسپوليس با افت قرمزها مواجه شد و چون دانشجو بود نتوانست بازي در تيم هاي خارجي را تجربه كند اما در بازيگري واقع خوش شانس بود.

 

بي انصافي است اگر تنها فاكتور شانس را در موفقيت پژمان جمشيدي در سريال «پژمان» مؤثر بدانيم و به استعداد او در ايفاي اين نقش اشاره نكنيم. پژمان جمشيدي جلوي دوربين سروش صحت رفت تا به قول پرويز ‌پرستويي ثابت كند كه مي توان در عرصه بازيگري يك استثناء بود. پژمان جمشيدي از زمين چمن، پرسپوليس، شماره هفت، استاديوم آزادي، ماجراي حضورش در باند علي پروين و... گفت تا ايده پژمان و حضورش جلوي دوربين سروش صحت.

 

* ايده پژمان به پيمان قاسم‌خاني از سوي تو بود؟

- بله تنها در حد ايده ...

 

* تنها مقطع پس از اوج يك فوتباليست (دوران‌بازنشستگي)مد نظر بود؟

- بله، اين تغيير زندگي هم از نظر مالي و هم از نظر برخورد اجتماعي و.. مد نظر بود.

 

* زمانيكه اين ايده را دادي خودت از فوتبال كنار رفته بودي؟

- بله..

 

* در واقع شرايط را تا حدودي تجربه كرده بودي؟

- بله، يواش يواش داشتم تجربه مي كردم. از سوي ديگر وقتيكه از پرسپوليس بيرون مي آيي اين حس به تو دست مي دهد چون پرسپوليس يك تيم بزرگ است با كلي شهرت و طرفدار، نياز نيست از كل فوتبال بيرون بيايي. تا حس كنار رفتن داشته باشي خود پرسپوليس هم داستان خودش را دارد.

 

* يادم مي آيد وقتي كه پرسپوليس تو و بهنام ابوالقاسم‌پور را از سايپا گرفت بهترين خريد هاي فصل بوديد؟

- بله...

 

* يكي دو سال بود شما را مي‌خواستند؟

- آره دو سال قبل هم ما را مي خواستند...

 

* حتي استقلال هم خواهان تو بود؟

- بله هم استقلال هم پيكان، پرسپوليس كه ما را گرفت ديگر روي خريد هاي بعدي اش زوم نكرد گفت ما سال گذشته‌اي‌ها را حفظ مي كنيم پژمان و بهنام را هم مي گيريم سهراب (انتظاري) هم از شموشك آمد كه اتفاقاً هردوشان آخر فصل مصدوم شدند.

 

* سال بعد تو شماره 17 را دادي به سهراب انتظاري و 10 حامد كاويانپور را پوشيدي؟

- بله تماشاگران چون سهراب 9-10 گل زده بود مي گفتند سهراب فرشاد پيوس، حامد رفت دبي و من شماره 10 او را پوشيدم.

 

* فكر كنم همان سال قهرمان هم شديد؟

- بله...

 

* با گل ابراهيم اسدي مقابل فجر سپاسي؟

- بله...

 

* تو به عنوان يك فوتباليست موفق به پرسپوليس آمدي اما خيلي خوش شانس نبودي؟

- سالي كه قهرمان شديم سال بعد بازيها  افتاد ورزشگاه تختي، آزادي رفت زير كشت و همين مسئله كلي به ما لطمه زد اما آقاي برانكو همان سال يك نفر از پرسپوليس به تيم ملي دعوت كرد كه من بودم. سال هاي بعد هم مدام فيكس بودم اما يا سوم مي شديم يا دوم، قهرمان نشديم. بعد از آن سال كم كم فوتبال حرفه‌اي شده بود، پول وارد فوتبال شده بود. سپاهان قدرتمند شده بود، پاس مثل هميشه خوب بود، ما هم با پرسپوليس قوي بوديم اما قهرمان نشديم.

 

* تو زمان طالبي براي تيم ملي دعوت شدي؟

- آقاي طالبي پاي ماجراي ما ايستاد، يادم هست من مصدوم بودم مينيسك پايم صدمه ديده بود اما تا خوب شدم هفته بعد آقاي طالبي مرا دعوت كرد. آن زمان من سايپا بودم، آن دوره كه ما رفتيم جام ملت‌هاي آسيا، هفت تا پرسپوليسي بود، هفت تا استقلالي، هفت تا لژيونر با من مي شديم 22 نفر، آن زمان اوج من بود، آمدم پرسپوليس اما با افت پرسپوليس من هم افت كردم.

 

* همان اختلافات پرسپوليس...

- بله اختلافات پروين و غمخوار، البته زمان مديريت آقاي دادكان بودم، و من به ايشان بسيار ارادت داشتم چرا كه دو دوره كاپيتان تيم ملي دانشجوياني بودم كه ايشان مدير آن تيم بودند.

 

* البته در آن زمان باند بازي تو هم در باند پروين بودي ...

- (مي خندد) نه بابا ما آن زمان ترجيح داديم پشت يك پيشكسوت باشيم ولي الان به همه اين دوستان احترام مي‌گذارم. بالاخره پژمان جمشيدي هم جوان بود و ممكن است در زندگي اشتباهي كرده باشد.

 

* با اين مقدمه مي خواهم بگويم تو فوتباليست خوش شانسي نبودي!

- بله اصلاً خوش شانس نبودم چون هميشه دانشجو بودم هيچ مدير برنامه و دلالي روي من سرمايه گذاري نمي كرد، چون سرباز بودم و نمي توانستند مرا به خارج ترانسفر كنند. اين اتفاق هم جزو بد شانسي هاي من بود. آن تيم المپيكي كه من بودم به المپيك نرفت، آن تيم  ملي كه من بودم در بحرين با آن ماجرا دست به گريبان شد و نرفت جام جهاني، شايد اگر ما آن سال به جام جهاني مي رفتيم زندگي من مسير ديگري پيدا مي كرد... من اين اتفاق‏ها را بد شانسي نمي بينم چون به تقدير اعتقاد دارم و خيلي كم به اختيار معتقدم.

 

* از فوتبال توانستي مثل فوتباليست هاي امروز پول خوبي در بياوري؟

- خدا رو شكر، اوضاع بد نيست! به هر حال پدرومادر من  فرهنگي بودند اگر فوتبال نبود من الان هيچ چيزي نداشتم.

 

* ولي تو مهندسي عمران خواندي؟

- مگر مهندس‌هاي عمران كه تازه فارغ التحصيل مي شوند چقدر درآمد دارند.

 

* نسل تو از آن پول هاي هنگفت فوتبال كه عايد فوتباليست هاي امروز مي‌شود كه هرگز نگرفت؟

- نه ولي پنجاه شصت ميليون آن زمان هم پول كمي نبود.

 

* توانستي سرمايه گذاري كني يا مثل سريال پژمان...

- خدا را شكر يك زندگي معمولي خوب دارم.

 

* اما خيلي از هم دوره هاي فوتبالي تو، امروز زندگي خوشي را نمي گذرانند و نسل قبلي‌هاي تو كه برخي واقعاً اوضاع بدي دارند؟

- خب اصلاً ما اين سريال را بر مباني همين واقعيت‏ها كار كرديم. اين اتفاقات چيزهايي است كه رخ داده و مي دهد. (هر چند كه برخي دوستان كه تعدادشان كمتر از انگشتان يك دست هم هست از ما انتقاد مي‌كنند) به هر حال  تو وقتي كه مي خواهي يك سريال كمدي بسازي مجبور هستي كه كمي ساختار شكني كني، نمي تواني نشان بدهي كه يك مهندس اتو كشيده مسيري اينگونه را طي مي‌كند. ضمناً ما اسم اين شخصيت را گذاشتيم پژمان جمشيدي تا ديگر به كسي بر نخورد تو مي بيني ما همه فوتباليست ها را بالا مي بريم فقط همين را مي كوبيم تا به كسي بر نخورد...من از طريق «باني فيلم» مي گويم ما نبايد يك نفر و شغلش‏اش را به همه آدم هاي آن شغل تعميم بدهيم، ما اينجا از يك انسان صحبت مي كنيم، اين نشان از آن ندارد كه همه فوتباليست ها اينگونه هستند.

 

* حواشي كنار فوتبال پر از اتفاقات دراماتيك است كه قطع به يقين برادران قاسم خاني روي آن اشراف دارند چرا پيشنهاد ندادي از كمي قبل تر از دوران بازنشستگي به زندگي اين آدم پرداخته شود؟

- چون ما اصلاً از اين زاويه نگاه نكرديم. آنقدر سريال فوتبالي ساخته شده. ما برنامه نود را داريم كه خيلي جاها از هر اثر كمدي قوي تر است و گاهي از هر اثر دراماتيك درام‌تر ...ضمنا بايد بگويم در اين خصوص انقدر اطلاعات ما كامل نبود كه بتوانيم دل را به دريا بزنيم. چون آن بحث خيلي كلان است و پاي خيلي ها وسط مي آيد...

 

* تو در روند نگارش فيلمنامه هم در كنار نويسندگان بودي؟

- نه من فقط ايده را دادم و برخي اطلاعات را در اختيار سروش گذاشتم. محراب و پيمان خودشان آنقدر فوتبالي هستند كه كاملاً اشراف دارند. پيمان و محراب يك جورهايي روز نويس هستند و ما يكي دوبار براي دور خواني دور هم جمع شديم و با هم مشورت هايي كرديم. در كل همه چيز اين فيلمنامه زاييده ذهن نويسندگانش است نه بازيگرانش...

 

* به نظرت اين تمام واقعيت هاي دوران بازنشستگي يك فوتباليست است يا مي شد به مواردي ديگر نيز پرداخت كه حتي جذابيت بيشتري دارد؟

- حتماً بوده مسائلي كه قابل طرح نبوده است.

 

* با اين مقدمه بايد بگويم تو اگر چه فوتباليست (بازيكن) خوش شانسي نبودي اما از شواهد و قرائن پيداست كه بازيگر خوش شانسي هستي؟

- بله، چرا كه اگر همين الان بازيگري را كنار بگذارم موفقم چون يك كار با يك گروه را در كارنامه دارم. ولي من هيچ ادعايي در بازيگري ندارم همانطور كه در فوتبال هم هيچ ادعايي نداشتم.

 

* به نظرم اين خوب نيست كه آدم در حرفه اش هيچ ادعايي نداشته باشد؟

- ببين مردم بزرگترين داور كار هايي هستند كه من انجام داده ام، هم فوتبال و هم بازيگري در سريال، پس نمي‌توانم ادعا كنم .

 

* قبول داري حاشيه دار بودن براي زندگي يك فوتباليست مفيد است؟

- براي همه زندگي حاشيه مفيد است.

 

* پس چرا تو بدون حاشيه زندگي كردي؟

- من هم برخي مواقع در حد خودم داشتم، اما كلا خيلي حاشيه سازي را بلد نبودم. من بزرگ‌ترين قاضي زندگي ام را مردم و كارشناسان مي دانم به همين دليل خيلي به دنبال اين نبودم كه روي سكوها نامم را فرياد بزنند.

 

* از ابتدا كه قرار نبود پژمان را خودت بازي كني؟

- اصلاً قرار نبود فوتباليست بازي كند. اصلاً قرار نبود ساخته شود، اين در حد يك طرح بود. (مي خندد)

 

* هراسي از قبول اين كار نداشتي؟

- من به پيمان و محراب اعتماد كردم. اول اينكه اينها در طنز سازي بسيار قدرتمند هستند و دوم اينكه اين عزيزان مرا دوست دارند مي دانم كه مي‌شود به آنها اعتماد كرد و بد مرا نمي خواهند.

 

* من اين اعتماد را كافي نمي دانم...

- خب خودم هم زحمت كشيدم.

 

* ولي تو واقعا مثل يك بازيگر (كمي بازيگري آموخته) بازي مي كني؟

- نه به خدا، برو از همه آموزشگاه هاي بازيگري بپرس من جايي سر كلاس بازيگري نرفتم! (مي‏ خندد)

 

* پس فكر مي كنم تو از قبل استعداد بازيگري داشتي؟

- خب خيلي ها در خيلي از هنرها استعداد دارند اما چون شرايط مهيا نمي شود استعداد آنها هم شكوفا نمي شود. در مورد فوتبال هم هستند افرادي كه استعداد دارند از خيلي ها بهتر هستند اما هيچ گاه فرصت ديده شدن به آنها داده نشده و استعداد شان حرام مي‌شود. به همين دليل است كه مي گويم به شدت به تقدير اعتقاد دارم، شايد خيلي ها از مهدوي كيا، من و ديگران بهتر بودند اما هيچ وقت  راست تيم ملي بازي نكردند، هيچ وقت در ليگ ايران هم بازي نكردند و رفتند شدند كارمند  بانك...شانس من بود كه اين ايده به مذاق پيمان خوش آمد.

 

* در مورد طراحي شخصيت پيمان...

- من دخالتي نكردم.

 

* چرا؟

- چون اعتماد داشتم و پيمان هم خيلي آدمي نيست كه بتوان در كارش دخالت كرد مگر خودش بخواهد.

 

* ولي اسم  تو روي شخصيت است؟

- از من اجازه گرفتند. از آنجا كه ما نمونه خارجي دكتر مركر را داشتيم، گفتند تا به حال نداشتيم پس مي تواند خيلي جذاب باشد.

 

* بلاهت پژمان سريال تا‌ حدود زيادي از منطق فاصله مي گيرد؟

- نقد خيلي ها در يكي دو قسمت اول همين بود اما الان قبول كردند. خواهشي كه من  از تماشاگران دارم اين است كه پژمان جمشيدي سريال را بپذيرند و باور كنند به عنوان كسي كه بلاهت دارد، كم هوش است. مهربان است اما گاهي پرخاش‌گري مي‌كند. به نظرم افرادي مثل تو كه اهل فوتبال هستيد بايد يك مقدار پژمان جشميدي فوتباليست را فراموش كنيد، به نظرم اينطوري سريال را بهتر درك مي كنيد.

 

* البته مي شد به جاي بلاهت از ساده بودن يك شخصيت در نگاهش سودبرد و ...

- خب بلاهت به كمدي بودن شخصيت كمك مي كرد. به نظرم اگر فقط ساده بود تنها دلسوزي را ايجاد مي كرد مي خواستيم يك مقدار لج در بياور هم باشد.

 

* در فوتباليست هاي امروز فردي با خصوصيات پژمان داريم؟

- (مي خندد) نه اينقدر ابله!

 

* الان فوتباليست هاي ما خدا را شكر به خاطر شرايط اقتصادي شان به يك بيزينس من، آشنا به همه لايه هاي اقتصادي جامعه تبديل شده اند كه...

- بله همين طور است، به خصوص در مباحث اقتصادي بسيار باهوش هستند.

 

* اما شخصيت وحيد با بازي سام درخشاني...

- وحيد يك كاراكتري است كه فكر مي‌كند خيلي زرنگ و رند است اما واقعيت چيز ديگري است!

 

* ارتباط و اعتماد يك فوتباليست به مدير برنامه هايش در وواقعيت هم به همين منوال است؟

- وحيد و پژمان با هم بيشتر دوست هستند. وحيد بيشتر از روي دلسوزي پيگير كارهاي پژمان است.

 

* اما نوع و جنس بازي سام درخشاني اينطور نشان مي دهد كه او منتظر فرصت است تا گوش پژمان را ببرد و...

- (مي خندد) نه اجازه بده در ادامه خواهي ديد كه اينطور نيست، واقعاً رابطه اين دو با هم احساسي است.

 

* به نظرم يك جاهايي بازي تو از حضور سام جلوي دوربين درخشان تر است، چقدر او درآمدن بازي تو، كمك حال بود؟

- سام واقعاً بزرگي كرده، او در واقع اينجا كار يك پاسور را انجام مي دهد. خيلي مهم است كه سام اين تجربه را نداشته و آمده تا اين حد جذاب بازي مي‌كند. به نظرم سام حضور درخشاني را در اين سريال و در نقش يك مدير برنامه ايفا مي‌كند. تمام رفتار هاي يك مدير برنامه را در بازي او من حس مي كنم. خيلي جاها سام پاسكاري مي‌كند تا طنز در ديالوگ يا بازي من در بيايد. من واقعا از او كمال تشكر را دارم چون او هم بازيگر با تجربه اي است و هم انسان با شخصيت و بزرگواري...

 

* بازيكن هاي حاضر در سريال «پژمان» به دعوت تو مي آمدند؟

- بله من تماس مي گرفتم دعوت مي كردم ضمن اينكه آقاي كريمي مدير توليد سريال نيز با بچه ها در ارتباط بود. جا دارد اينجا از تمام  فوتباليست هاي عزيز كه احترام گذاشتند و منت سر ما گذاشتند و تشريف آوردند تشكر كنم.

 

* سروش صحت كه خيلي اهل فوتبال نيست؟

- نه درحد يك بيننده...

 

* چقدر سروش در بازيگري اين نقش تورا هدايت كرد؟

- بسيار زياد، چون او هم سابقه نويسندگي، هم  كارگرداني و هم بازيگري دارد بسيار خوب لحظات را به من نشان مي داد تا بتوانم اين كاراكتر را در يك چهار چوب مشخص دربياورم. بازي ام بيرون نزند خداي نكرده به سمت لودگي نروم، سروش واقعاً  با اشراف مراقب همه چيز بود. او كارگردان با‏ هوشي است و كارش را خوب بلد است. تمام بازيگران سريال را با نگاه خاص كه داشت كارگرداني مي كرد.

 

* تو با فوتبال وارد حاشيه نشدي و الان با نقش پژمان و مصاحبه‏ هاي هر روزه‌ات فرصت اين را داري كه حواشي مفصلي را در كنار خودت جمع كني و...

- من دو بار مي ميرم... (مي‏خندد) به هر حال من يك تجربه فوتبالي دارم پس مي دانم چگونه بايد برخورد كنم كه از حواشي به دور زندگي كنم. شايد كارهاي اشتباهي آن زمان داشتم كه مراقب هستم تكرار نشود، مخصوصاً ارتباط با خبرنگاران و اهالي رسانه، آن زمان جوان بودم ولي الان مي دانم كه بايد يك ارتباط متقابل باشد همراه با احترام و اعتماد متقابل ....

 

* خبرنگاران سينمايي خطرناك تر هستند يا خبرنگاران ورزشي نويس؟

- (مي خندد) همه خبرنگاران خطرناك هستند. ولي خبرنگاران چه نقد و چه تعريف شان براي هنرمند، ورزشكار  و حتي سياست مدار مفيد است از حب و بغض بري باشد. من فكر مي كنم گاهي رفتار خود ما يك چيز هايي را خطرناك جلوه مي دهد.

 

* تو زندگي متاهلي را تجربه نكردي اما در لحظات بازي پژمان و نامزدش رفتارهايي داشتي كه...

- خب همه انسان ها براي همسرشان يكسري لوس بازي دارند كه با زندگي اجتماعي شان متفاوت است. (مي خندد) زندگي زناشويي تمام مردان با هر حرفه ايي با زندگي حرفه اي شان متفاوت است.

 

* نظرات فوتباليست ها در مورد تجربه بازيگري ات چه بوده؟

- اكثراً تماس گرفتند و تبريك گفتند.

 

* بزرگان فوتبال مثل علي پروين...

- من با اين عزيزان برخوردي نداشتم.

 

* تو از اهالي فوتبال ناراحتي؟

- نه من عاشق فوتبالي ها هستم.

 

* و از پرسپوليسي ها...

- من توقعي از پرسپوليسي ها ندارم. البته از وقتي آقاي رويانيان آمده چند كار كرده كه براي من كافي است. پولي را ماهيانه به فوتباليست هاي پيشكسوت مي‌دهند كه به من تا به حال داده نشده، يك ساختمان هم احداٍث كرده‌اند كه اهالي پيشكسوت پرسپوليس آنجا دور هم جمع مي شوند. گاهي هم براي جلسات ما را صدا مي‌كنند همين... مگر من براي پرسپوليس چه كرده ام كه توقعي داشته باشم. پرسپوليس كلي پيشكسوت دارد مگر مي توان به همه آنها به نحو احسن رسيدگي كرد؟

 

* مبلغ قرارداد بازيگري ات به اندازه فوتباليست ها بود يا به اندازه بازيگران سينما و تلويزيون؟

- من سفيد امضاء كردم و گفتم هرچه قاسم خاني ها بگويند قبول دارم. نيامده بودم كه پول دربياورم و در نهايت شك نكنيد كمتر از همه بازيگران كار گرفتم.

 

* بازيگري را ادامه خواهي داد؟

- هنوز نمي دانم.

 

* گويا يك تله ‌فيلم هم پيشنهاد شده؟

- بله ما اجازه گرفتيم تا بازخورد سريال را ببينيم.

 

* از حضورت در سريال «پژمان» راضي هستي؟

- بله، اميدوارم مخاطبان و كارشناسان و البته اهالي هنر هم راضي باشند من تمام تلاشم را كردم و باز هم مي‌گويم هيچ ادعايي ندارم.

 

* و حرف آخر؟...

- من از تمام پيشكسوتان هنر به خصوص بازيگران، قبل از شروع سريال اجازه گرفتم و اينجا هم از آنها عذرخواهي مي كنم، از الطاف دوستان بزرگواري مثل آقاي پرويز‌پرستويي كه طي تماس شان اعلام كردند تو نشان دادي كه مي‌شود يك استثناء بود كمال تشكر را دارم. كماكان مي گويم هيچ ادعايي در بازيگري ندارم و مي دانم اين حرفه پيچ و خم‌هاي خودش را دارد، به پسران و دختران جوان كه سال ها فعاليت مي‌كنند در عرصه تئاتر و تصوير تا در اين حرفه صاحب جايگاهي شوند هم احترام مي گذارم، مي دانم چه مسير سختي پيش روي دارند. اميدوار هستم در كارشان موفق باشند، بدانند كه من قصد جسارت نداشتم و تنها يك تجربه بود كه مي تواند تكرار هم نشود. از آقاي چگيني و آقاي صحت هم كه به من اعتماد كردند كمال سپاسگزاري را دارم. اميدوارم در عرصه طنز تلويزيون تابوشكني بشود تا طنز سازان بتوانند با حرفه هاي مختلف از جمله سياسيون شوخي و همه مشاغل را نقد كنند. من با سريال « پژمان» جادوي تلويزيون را ديدم.

بانی فیلم

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها