أَلَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرَى(علق 14) * * * آیا او ندانست که خداوند (همه اعمالش را) می‌بیند؟! * * * نداند او که همانا خدای می‌بیند/همه هرآنچه به هستی به امر خود افزود

      
کد خبر: ۲۱۵۰۱۱
زمان انتشار: ۱۴:۵۸     ۲۰ فروردين ۱۳۹۳
خبر كرباسچی از نوسازی كارگزاران با این عناصر كه نشان از تقویت اركان اقتصادی و رسانه ای حزب دارد، با چه اهدافی دنبال می شود؟
به گزارش پایگاه 598 به نقل از  نما ، غلامحسين كرباسچي كه چندي پيش با مصاحبه در خصوص چگونگي حضور در انتخابات مجلس دهم، دور جديد فعاليت هاي خود را كليد زد؛ به تازگي با مصاحبه با يك هفته نامه اصلاح طلب، خبر از بازسازي كارگزاران داد. آنچه بيش از همه توجه ها را به خود جلب مي كرد؛ حضور برخي چهره هاي موثر در فتنه 88 در ميان اسامي مطرح شده بود.
اين در حالي است كه طبق ماده 7 قانون احزاب، كسانيكه بموجب احكام دادگاهها طيق موازين اسلامي از حقوق اجتماعي محروم شده و يا مي شوند از حق شركت در هيئت رهبري احزاب منع شده اند.

اگرچه کرباسچی در پاسخ به این پرسش که "آیا در سال 93 با کارگزاران جدید مواجه خواهیم بود؟" گفته است كه "کارگزاران جدید نه؛ بلکه کارگزاران بازسازی و نوسازی شده." اما به نظر مي رسد كه جمله قبلي وي به صورت تلويحي نشان از جدايي بخشهايي از كارگزارن دارد.  "خیلی از دوستان قبل در شورای مرکزی حضور دارند علاوه بر آنها از چند نفر از خانم‌های فعال سیاسی و کارآفرین، چند تن از روزنامه‌نگاران و فعالان رسانه‌ای از اهل سنت و چند تن حزب در شهرستان‌ها و یکی از اعضای سابق دفتر تحکیم وحدت دعوت کرده‌ایم که به حزب بپیوندند".


*كارگزاران چگونه ايجاد شد؟
روزهاي زمستان 1374 که کم کم شور و شعفي از انتخابات مجلس پنجم يافته بود، حضور گروهي تحت عنوان «کارگزاران سازندگي ايران» را در حالي حس کرد که "شعار سازندگي" شعار غالب دولت بود و اساسا هاشمی دولت خود را با این نام می شناخت. 
شکل گیری حزب کارگزاران در حقیقت واکنشی بود از سوی این قشر به عدم پذیرش برخی از چهره ها از سوی جامعه روحانیت مبارز برای حضور در لیست انتخاباتی جامعه که دارای اختلافات اساسی با مبانی تفکری جامعه روحانیت بودند و اولین بار احتمال تشکیل چنین جمعی در همان جلسه از سوی هاشمی رفسنجانی طرح گردید و خواستار راه دادن نام پنج نفر از كاندیداهای خود از جمله عبدالله نوری، مرتضی الویری و مجید انصاری در فهرست انتخاباتی "جامعه روحانیت مبارز تهران و تشكل‏های همسو" گردید که مورد پذیرش واقع نشد.
پس از آن بود که اعلامیه مذکور که در حقیقت بيانيه اعلام موجوديت اين حزب بود، صادر شد. در ذیل آن اعلامیه 16 نام  ديده مي شد که اغلب چهره هاي آشنايي بودند و سالها سابقه حضور در قدرت را داشتند و در آن زمان همگی از اعضای هیات دولت محسوب می گشتند. آقازاده، زنگنه، ترکان، غرضي، نجفي، کرباسچي ، فروزش، محمدخان، مهاجراني، نوربخش، محمد هاشمي، مرعشي، امراللهي، کلانتری، هاشمي طبا و علی هاشمی.
اسم گذاري این حزب در ابتدا موجب اعتراض بسياري ديگر از کارگزاران نظام گرديد و ناگزير تا رسمي شدن و کسب پروانه، براي فرار از مشکلات حقوقي آن، از عنوان «جمعي از کارگزاران سازندگي ايران» استفاده مي گرديد.
بیانیه نخست آن را 10 نفر از وزراء، 4 نفر از معاونان رییس جمهور، رییس كل بانك مركزی و شهردار تهران امضا كرده بودند که به خوبي بيانگر آن بود که مديران اجرايي کشور با تشکيل باندسیاسی، قصد بسط قدرت خود به ديگر عرصه هاي حاکميت را داشتند تا شرايطي فراهم آورند که در مسند قدرت باقي بمانند. به عبارتي کارگزاران در نگاه موسسين آن کارکرد حزبي به معناي متداول آن که وظيفه «کادرسازي» و «مديرپروري» دارد را نداشت و تنها وجه اشتراک موسسين بقاي در قدرت بود؛ کرباسچي دبيرکل کارگزاران در اين باره چنين مي گويد:" کارگزاران، يک گروه سياسي داراي آيين نامه و اساسنامه نيست، بلکه به سبب ضرورتهاي مقطعي دوران انتخاب مجلس به وجود آمد، يعني ما بر اساس ضرورتهايي که در مقاطع مختلف انقلاب پيش مي آيد فعاليت مي کنيم." (روزنامه اخبار، 12/6/75)
در چنين شرايطي برخي از بزرگان نظام به موسسين اين حزب هشدار دادند و نسبت به مشکلات احزاب دولت ساخته براي کشور احساس خطر نمودند، در پي اين هشدارها در همان ابتداي امر برخي از وزيران موسس حزب انصراف خود را از حضور تشکيلاتي در کارگزارن اعلام کردند، گرچه همواره همراهي موثر براي اين حزب نوپا به حساب مي آمدند. با این حساب شش عضو غیر وزیر، محسن نوربخش، عطاءالله مهاجرانی، ، غلامحسین کرباسچی، مصطفی هاشمی طباء، علي هاشمي بهرماني و محمد هاشمی بهرماني به عنوان رییس، اعضای هیات موسس حزب کارگزاران سازندگی شدند و این حزب به صورت قانونی ثبت شد و در آغاز نیز فرم عضویت برای مردم به در خانه ها پست نمود تا حزبی فراگیر جلوه کند، اما عملا حزبی نخبه گرا گشت.
حزب کارگزاران که از تحصيل کردگان و يا تحصيل نکردگان با ژست تحصيل کردگي تشکيل شده بود با پناه بردن به نام تکنوکرات (technocrat) سعي بر القاي چهره اي علمي از خود نمود و در اين ميان رقيبان خود را با برچسب «جوانان انقلابي ديروز» و با اتهام نداشتن سواد آکادميک طرد کرد. 
*اولین حضور در انتخابات:
پس از کشمکش های اولیه، فهرستي با عنوان «جمعي از کارگزاران سازندگي ايران» براي مجلس پنجم معرفي گرديد. در اين فهرست که نام عبدالله نوري در صدر آن قرار داشت نام افراد اصولگرايي همچون حضرات آيات موحدي کرماني، دري نجف آبادي ، ناطق نوري، مرحوم ابوترابي و ... نيز گنجانده شد تا پروژه فريب تکميل گردد. گرچه آنها از اين حمايت تبري جستند اما حجم گسترده تبليغات کارگزاران که تا آنزمان بي نظير بود از يکسو و کمبود وقت براي روشنگري در اين زمينه فرصت را به دست کارگزاران داد. حزب تازه تاسيس در مرحله اول توانست نامزد اختصاصي خود فائزه هاشمي که دختر رييس جمهور وقت بود را با شعارهاي فمنيستي همچون آزاديهاي اجتماعي براي زنان در غالب آزادي دوچرخه سواري در کنار ناطق نوري رييس مجلس دوره چهارم در مرحله اول به مجلس بفرستد. هرچند صرف هزينه هاي هنگفت براي تبليغات خانه به خانه کارگزاران تحت عنوان نامه تشکر کرباسچي و فائزه هاشمي از مردم تهران نتوانست در راه يابي ديگر چهره هاي اختصاصي کارگزاران همچون شهرداران مناطق (تاجران، تقوي منش و ...) و يا یاران استراتژیکی همچون مهدی حجت و الویری موثر افتد.

*تکنوکراتها یا فن سالاران:
با ظهور و بسط تكنولوژي جديد و گسترش دامنة نفوذ آن، "سن سيمون” نويسندة سوسياليست فرانسوي (1825) اين نظر را مطرح كرد كه با غلبه يافتن تكنوكراسي (نظام تكنيك)، تكنوكرات‌ها يا فن‌سالاران (كساني كه اداره و كنترل نظام تكنيك مدرن را بر عهده دارند) قدرت يافته‌اند. واقعيت اين است كه از دهه‌هاي پاياني قرن نوزدهم، همة مظاهر تمدن مدرن به سيطرة تكنيك و تكنوكراسي درآمد و اساساً تفكر، در نحوي تكنيك‌گرايي منحل شد. به لحاظ اجتماعي نيز طبقة نوظهوري كه آشنايان و راهبران تكنيك جديد بودند (تكنوكرات‌ها) قدرت گرفتند و ولايت تكنيك و سيطرة نظام تكنيك، همه چيز را به رنگ خود درآورد.
سن سيمون در کتاب "راهنمای صاحبان صنایع" از پیدایش دولتهایی خبر داد که به اداره اموال بیش از اداره انسانها توجه دارند. این شخص قائل به عقیده ای مبنی بر "همه چیز از طریق صنعت و همه چیز برای صنعت" بود. او نهایتا جامعه ای را پیش بینی می کند که توسط قدرت سیاسی که کاملا در دست فن سالاران است، سازماندهی و اداره می شود.
 ليبراليسم كلاسيك در خود مايه‌هاي تكنيكي بسيار داشت، اما سيطرة تمام‌عيار تكنوكرات‌ها در عصر امپرياليسم نحوي نظام مبتني بر انحصارات بزرگ خصوصي و دولتي – كه با برنامه‌ريزي‌هاي بسيار دقيق تكنيكي و بدون بهره‌گيري از تفكر اداره مي‌شوند – پديد آورد و تكنوكرات‌ها و روشن‌فكران و سياستمداران در يكديگر ادغام شدند و تكنوكرات‌ها به عنوان يك طبقة اجتماعي، صاحب قدرت و ثروت زيادي شدند و يا با سرمايه‌داران پيوند خوردند و يا در خدمت آ‌ن‌ها درآمدند. اصطلاح "تكنوكراسي” در سال 1919 ميلادي توسط "ويليام هنري اسميت” نويسندة آمريكايي مطرح گرديد. چند سال بعد "هووارد اسكات” در حمايت از نظرية حكومت تكنوكرات‌ها، كتاب "مهندسان و سيستم‌ قيمت” را نوشت. اين اصطلاح در دهة شصت قرن بيستم، در فرانسه نيز رواج گسترده‌اي يافت. تكنوكرات‌ها يك طبقة اجتماعي ذي‌نفوذ جامعة مدرن هستند كه پس از "زرسالاران” (سرمايه‌داران)، قوي‌ترين طبقة متنفذ اجتماعي در جوامع مدرن مي‌باشند و طيف بالايي از آنها سهيم در قدرت بورژوايي هستند.
نظریه پردازان بسیاری در غرب سال ها به توصیه و بسط تكنوكراسي پرداختند.
در ايران نيز کارگزارن با معرفی نمودن خود به عنوان تكنوكرات به ‌ويژه در سال‌هاي موسوم به "سازندگي” سعی کرد چهره ای منطبق بر الگوی حاکم بر غرب از خود به نمایش گذارد. اگرچه داعیه داران تکنوکراسی در ایران منحصر به این حزب نیستند. تكنوكرات‌هاي حكومتي و غير حكومتي ايران علي‌رغم برخي اعتقادات و ظواهر مذهبي، انديشه‌هاي سكولاريستي‌ دارند و مروّّج نئوليبراليسم‌ و كرنش در مقابل نظام جهاني سلطه و عدول از آرمان‌هاي انقلاب و در پيش‌گرفتن طريق شبه مدرنيته در ايران هستند.
عملکرد کارگزاران اگرچه بیش از آنکه منطبق بر الگوهای تکنوکراسی باشد بیشتر بیانگر هدف بودن قدرت برای آنها بود. برای نمونه می توان به عملکرد یکی از اعضای شاخص و موسس آن اشاره نمود. در آستانه انتخابات 76 مهاجرانی رسما خواستار تغییر قانون اساسی برای امکان کاندیداتوری هاشمی برای سومین بار در انتخابات شد اما اندکی بعد در دوره وزارت ارشادش در برابر موج ترور شخصیت رفسنجانی توسط هم پیمانانش، سکوت اختیار کرد وحتی گاه میدان را نیز برایشان مهیا نمود.

* منابع مالي
درباره منابع مالی این حزب هیچ اطلاع رسمی موجود نمی باشد. اگرچه تبلیغات گسترده کارگزاران که ذکر برخی از آن رفت و جلوی برخی از آنها همچون تبلیغات بر روی اتوبوس ها نیز گرفته شد، بیانگر منابع عظیم مالی بود. شاید از همین جهت بود که وقتی غلامرضا قبه با محکومیت 25 میلیاردی توسط دادگاه مواجه شد، بسیاری معتقد بودند قلک کارگزاران شکسته شده است.
شفاف ترين اطلاع رساني كه در اين زمينه شده را محمد عطريانفر عضو سابق كارگزاران چندي پيش در گفتگو با ويژه نامه "تحزب الهي" هفته نامه شما گفت: " برای تبلیغات انتخابات مجلس پنجم، کارگزاران از شخصیت‌های سرمایه‌دار و پولداری که در حوزه فعالیت اقتصادی نقشی داشتند و با این تفکر به لحاظ سیاسی همسویی داشتند، کمک می‌گرفت. از این طریق تصور می‌کنم حداکثر 3 میلیارد تومان پول جمع شد. منابع تأمینش افرادی به‌خصوص در حوزه صنعت بودند. در این قضیه می‌توانید ایرادی داشته باشید که چه کسی این مذاکرات را کرده؟ مثلاً می‌تواند یکی‌اش آقای کرباسچی باشد… آقای کرباسجی که نمی‌رفت از دوستان قم در زمان طلبگی‌اش پول جمع کند! از موقعیتی که به عنوان شهردار تهران داشته احتمالاً 6  تا 10 نفر پیمانکار پولداری را که در فعالیت‌های مدیریت شهری و ساخت‌وساز شهری بودند، صدا می‌کردند و دیگران از طرف آقای کرباسچی مذاکره می‌کردند که شما آمادگی کمک دارید؟ آنها می‌گفتند بله و از این طریق دریافت می‌شود که این تفکر راه افتاده است. فرضاً آقای وزیر صنعت - که یادم نیست چه کسی بوده- فلان صنعتگر پولدار را صدا می‌کرده. آیا طبیعتاً‌ این آقایی که مذاکره می‌کند و آن آقایی که پول را می‌دهد، تحت‌تأثیر شرایطی که این آقا به عنوان موقعیت حاکم دارد نیست؟‌آیا روی این حساب که فردا از آن طرف درخواستی دارد و برای اینکه پاسخ مثبت بدهد کمک می‌کند؟ ‌این عیب قضیه هست و الان هم وجود دارد. کسی هم نتوانسته برایش راهکاری پیدا کند."

* کارگزاران و لیبرالیسم
بسیاری تشکیل کارگزاران را حاصل تنگ نظری جامعه روحانیت و جدا شدن بخشی از حامیانشان از ایشان می دانند ؛ به عنوان نمونه روزنامه جمهوري اسلامي در سال 1380 در سرمقاله خود با عنوان "باز هم خبط سياسي!" تلويحاً به چگونگي شکل گيري حزب کارگزاران سازندگي اشاره کرده و با يادآوري انتخابات دوره پنجم مجلس و عدم پذيرش افراد پيشنهادي هاشمي در ليست "روحانيت مبارز" نوشت: "آن پيشنهاد منطقي بر اثر اصرار برخي عناصري که قاعدتاً امروز احساس پشيماني مي کنند، ناديده گرفته شد و با برخوردهاي نادرستي که حتي تکرار آن ملال آور است، به ديگري هايي ختم شد و بعداً با طرد تعمدي بخشي از نيروهاي مؤثر نظام، به مراحل حيرت انگيزي انجاميد." 
اما به نظر می رسد کارگزاران از ابتدا راهی جدای از جامعه روحانیت داشت . به عنوان نمونه  آنچه کارگزاران را چندی پیش دیگر بار بر سر زبانها انداخت، مواضع اخیر سخنگوی این حزب،  حسین مرعشی بود. وی در اوایل دولت نهم که رویکردهای مذهبی عیان داشت، به صراحت اعلام کرد که حزبش دارای نگرش لیبرال دمکرات است. پس از این سخنان هیاهوی بسیار در این خصوص صورت گرفت. اندکی بعد در جلسه ای که در منزل عبدالله نوری (از نقاط مشترک کارگزاران با دیگر اصلاح طلبان) شکل گرفته بود و افرادی همچون ابراهیم یزدی، موسوی لاری، اشکوری، حجاریان، سعید لیلاز و ... نیز حضور داشتند؛ سخنران جلسه عبدالکریم سروش با انتقاد از اصلاح طلبان که معتقد بود به دین سنتی عمل می کنند و خمسشان را به کسانی می دهند که نگاهشان با اصلاح طلبان متفاوت است، خواستار کار اثباتی در ایجاد فقه جدید و کلام جدید شد و گفت: " بالاخره روشنفکری باید تکلیف خودش را با یکسری مسائل روشن کند، دوستان ما هنوز ذهنشان نسبت به سکولاریزم روشن نیست... هنوز راجع به لیبرالیسم و غرب ذهنها روشن نیست... برچسب غرب زده برای این است که من و شما را بترسانند، از چه می ترسیم؟ من خیلی خشنود شدم وقتی  شنیدم پاره ای از کارگزاران صریحا اعلام کردند ما لیبرال هستیم، بسیار خوب شتر سواری که دولا دولا نمی شود ..." وی در این سخنرانی بارها از ضرورت افشای مخالفت با نگاه رایج به اسلام سخن گفت و این اقدام کارگزاران را ستود؛ این در حالی است که عبدالله نوری خود یکی از چهره های اصلی بحث بر انگیز در فهرست پیشنهادی هاشمی به جامعه روحانیت بود.
اندکی بعد مرعشی از تهیه کردن مقدمات انتشار مبانی فکری این حزب در قبال نسبت « لیبرالیسم» و « اسلام» در قالب یک مانیفیست خبر داد.مرعشی همچنین، اخباری را که اخیرا در باره اختلافات درونی این حزب در محافل سیاسی منتشر شده ، تکذیب کرد. اخباری که حکایت از آن داشت در پی مطرح شدن بحث لیبرال دمکرات بودن این حزب توسط مرعشی، اختلافاتی در میان اعضا شکل گرفته و حتی به مشاجراتی در جلسه شورای مرکزی انجامیده است.
این در حالی بود که بسیاری از اعضای شاخص کارگزاران نسبت به موضع مرعشی انتقاد داشتند. این امر تا آنجا پیش رفت که روزنامه کارگزاران که قرار بود ناشر افکار حزب باشد مورد رضایت هيات سياسي حزب کارگزاران قرار نگرفت و در چند مورد محمد هاشمي در مصاحبه با نشريات جناح محافظه کار از اين که ناشران روزنامه متمايل به اصلاح طلبان هستند ابراز گله مندي کرد و گفت که روزنامه را عده اي اشغال کرده اند و به حزب ربطي ندارد.
اختلاف دروني رهبران حزب کارگزاران سازندگي از ابتداي تاسيس این حزب بين دو دسته [يک طرف غلامحسين کرباسچي که جناح متمايل به اصلاح طلبان را رهبري مي کند و طرف ديگر محمد هاشمي که منتقدین جناح اول را نمايندگي مي کند] وجود داشته است. اين اختلاف در همان اوايل به اين ترتيب حل شد که کرباسچي دبيرکل و محمد هاشمي رييس دفتر سياسي باشد. اما به دنبال محکوم شدن غلامحسين کرباسچي و دستگيري و زنداني شدن وي عملا حزب کارگزاران منحل شد، با اين توضيح که براي انحلالش نياز به جمع شدن اعضاي مرکزي و امضاي يک اعلاميه وجود داشت که چنين امري امکان پذير نمي شد. در اين ميان، محمد هاشمي از ابتدا اساس کار خود را بر استفاده از انتقاد از اين حزب گذاشته در عين حال از عنوان رييس دفتر سياسي هم هرگاه لازم بود استفاده کرده است. وي حتي در اين فاصله نتوانسته سه برادر زاده اي را که در شوراي مرکزي دارد، به خود جلب و راضي کند. محسن، فائزه و علي هاشمي در موقعيت هاي مختلف بيش تر به جناح مدرن تمايل نشان داده اند، و کوشش هاي حسين مرعشي براي نزديک کردن مواضع محمد هاشمي به ديگران ناموفق مانده است.

*فراز و نشیب کارگزاران:
حزب کارگزاران به جز وارد نمودن فائزه هاشمی به مجلس پنجم، هیچ توفیق درخشان دیگری نیافت. با شکست کارگزارن در مرحله دوم انتخابات و دست نیافتن آنها به ریاست یا نایب رییسی مجلس پنجم به رغم تمام لابی هایشان، به زودی بحث انتخابات سال 1376 مطرح گردید. اولین گزینه کارگزاران تمدید دوره ریاست جمهوری هاشمی بود که تلاشی بی حاصل می نمود. کارگزاران در این دوره رویکردی آشکار به سوی چهره های مقابل جامعه روحانیت مبارز یافته بود. علاوه بر سخنان فائزه هاشمی، اقدام آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در انتصاب «علی‌اكبر موسوی خوئینی‏ها» مدیر مسئول روزنامه سلام که به عنوان رییس دفتر مطالعات استراتژیك ریاست جمهوری به نوعی در راستای پرورش كانون تفكر اصلاح‏طلبی تفسیر می‏شد و در سال‌های ركود سیاسی جناح موسوم به چپ برخی «نام»های حساسیت برانگیز این جناح از جمله سعید حجاریان، محسن كدیور و عباس عبدی در دفتر مطالعات استراتژیك ریاست جمهوری به آرامی مشغول گشتند و همین امر زمینه نزدیکی دو گروه را فراهم ساخت.
از همین رو بود که کارگزاران پس از بی حاصل یافتن طرح برخی گزینه های مطلوب خود، به دفاع تمام قد از خاتمی برخاست. در این امر حتی پدر معنوی این حزب نیز با آنها همراه بود. خطبه روز جمعه 27 اردیبهشت 1376  هاشمی رفسنجانی هرگز از خاطر یاران خاتمی نخواهد رفت. در شرایطی كه شعار كنایه‏آمیز و طنزگونه «بنویسیم خاتمی، بخوانیم ناطق» به سرعت از قلم و زبان مرحوم گل‌آقا (كیومرث صابری فومنی) به سراسر جامعه ملتهب ایران منتقل شده بود و جناح چپ (جناح دوم خرداد بعدی) با مركزیت ارگان رسانه‏ای خود، روزنامه سلام، افكار عمومی را نسبت به احتمال تقلب وسیع انتخاباتی برانگیخته بود، آیت‌الله هاشمی رفسنجانی یک هفته مانده به انتخابات هفتمین دوره ریاست جمهوری چنین گفت:
«... این‌گونه آدمی كه سال‏ها برای كشور خدمت كرده، امروز هم پست و مسئولیت دارد و آینده هم می‏خواهد خدمت كند و شورای نگهبان هم او را به عنوان صالح پست ریاست جمهوری قبول كرده است، بدنام كردن چنین كسی چه معنا دارد و چه جوابی آدم پیش خدا می‏تواند بدهد؟
بقیه و همه‏ی مسئولان اجرایی و ناظران باید واقعاً این كار را بكنند كه همان چیزی كه رأی مردم است بیاید توی صندوق و همان هم خوانده شود و همان هم اعلام شود. ممكن است كسی فكر كند كه حالا اگر ما تغییراتی بدهیم و شخص مقبولی كه خودمان به آن ایمان داریم می‏آید سر كار، این یك نفعی است برای جامعه. ولی این كار ضرر بنیانی دارد. اعتماد مردم را ضعیف كردن، بزرگترین جنایت است به ملت و نظامی كه می‏خواهد به اتكای مردم این همه مشكلات را حل كند.»
خطبه دوم روز جمعه 27 اردیبهشت 1376 ضربه سنگینی بر رقیب اصلی سید محمد خاتمی یعنی علی اكبر ناطق نوری وارد آورد و در افكار عمومی شائبه‏ی احتمال تقلب گسترده انتخاباتی را تقویت كرد و یکی از اصلی ترین نقاط قوت تیم جنگ روانی خاتمی برای کسب آرا شد. کارگزاران که رسما از خاتمی حمایت کرده بود توانست سهم نسبتا خوبی از کابینه را به خود اختصاص دهد، اما نام کارگزاران از اذهان رفت و حتی شایعه عضویت اعضای شاخصی همچون کرباسچی و مهاجرانی در حزب جبهه مشارکت فراگیر شد. کمی بعد روزنامه بهار در تاریخ 23 خرداد 1379، از قول محمد عطریانفر از چهره های شاخص کارگزاران نوشت:" کارگزاران در یک موقعیت تاریخی قرار گرفته اند و ماموریت تاریخی کارگزاران به پایان رسیده است." این در حالی است که عطریانفر در انتخابات شورای شهر اول بخشی از سهم کارگزاران را نمایندگی می کرد. حتی الویری شهردار منتخب این شورا که قرار بود به حامیان خود یاری رساند نیز در مصاحبه ای از عدم ارتباط خود با کارگزاران سخن گفت و بدین ترتیب در فضایی که پدرخوانده کارگزاران مطرود اصلاح طلبان بود، نام این حزب نیز به فراموشی گرایید تا در انتخابات دومین دوره شورای اسلامی شهر تهران و به میان آمدن موضوع وزن کشی احزاب اصلاح طلب، کارگزارن ناگزیر شد فهرستی مستقل ارائه دهد.
همه اذعان داشتند كه مجادلات سياسي شورا را به بي راهه اي كشاند كه جز پرتگاه انحلال مقصدش نبود. همه تحليلگران از كاهش مشاركت مردم سخن مي گفتند. انحلال و تشنج فقط پايان راه شوراي شهر تهران نبود بلكه در بسياري از شهرهاي بزرگ ديگر هم سياسي كاري نتيجه اي جز ناكارآمدي به بار نياورده بود و در این میان احزاب اصلاح طلب به هیچ توافقی برای ائتلاف دست نیافتند.
حزب مشاركت سرليست خود را مصطفي تاج زاده قرار داده بود و كارگزاران با محوريت شعار بازگشت كرباسچي از مهندس آشوري و غلامرضا قبه معاونان محكوم شده در دادگاه كرباسچي به عنوان صدر ليست استفاده كرد. اين بار حتي ملي مذهبي ها هم چند ليست داده بودند تا به قول خودشان در آزادترين انتخابات جمهوري اسلامي به مقام وكالت شورا دست يابند اما در كنار ليست هاي احزاب معروف يك ليست هم با عنوان ائتلاف آبادگران ايران اسلامي قرار داشت كه در صدر آن دو چهره اصول گرا ديده مي شد و در نهایت این اصولگرایان بودند که در شورای اسلامی شهر تهران پیروز میدان گشتند. اما این شکست نقطه امیدی و عبرتی برای کارگزاران گشت. از یک سو مشخص گردید بر خلاف تصور آنها مردم کرباسچی را یک قهرمان در ساخت تهران نمی پندارند و محکومان دادگاه کرباسچی دارای محبوبیت سیاسی نیستند، اما از سوی دیگر قرار گرفتن نام آشوری بلافاصله پس از نام تاج زاده سرلیست اصلی ترین لیست رقیب اصلاح طلب آنها ، امید بازگشت با نام اصلی خود را در آنها زنده کرد اگرچه آشوری تنها 17 هزار رای در تهران به دست آورده بود.
از آن تاریخ ورود چهره های مختلف با نام عضو شورای مرکزی کارگزاران در مصاحبه ها به مرور قوت گرفت. نامهای نه چندان شاخصی همچون حسین مرعشی، یدالله طاهر نژاد، جهانبخش خانجاني، هدایت الله آقایی و حتی اسحاق جهانگیری که برخی او را مشارکتی می پنداشتند. در این میان بیشترین مصاحبه ها با عنوان عضو شورای مرکزی کارگزارن از آن محمد عطریانفر بود که روزی خبر مرگ این حزب را داده بود. اگرچه کارگزاران در انتخابات های بعدی نیز توفیق چندانی به دست نیاورد اما توانست تمام کسانی را که روزی بر علیه پدرخوانده اش رجز می خواندند، به عنوان حامی وی در انتخابات 1384 در مقابل احمدی نژاد به میدان آورد تا بار دیگر وزن خود را به هم جناحی های اصلاح طلب خود اعلام نماید.


* برخي از چهره هاي تاثيرگذار کارگزاران:
غلامحسين کرباسچي: وي در سال 1332 در قم متولد شد و دانشجوي رشته رياضي بود که به علت زنداني شدن در سال 1350 تحصيلاتش ناتمام ماند. وي سابقه سابقه تحصيل در حوزه علميه قم را نيز دارد و گويا مدتي لباس روحانيت مي پوشيده است.
در دوران جنگ رئيس سياسي – عقيدتي ژاندارمري جمهوري اسلامي بود و مدتي نيز استاندار اصفهان شد. پس از پايان جنگ در سال ۱۳۶۸ از استانداري اصفهان به شهرداري تهران منتقل شد و "طرح جامع شهر تهران" را که در زمان شهرداري غلامرضا نيک ‌پي شهردار دوران شاه  طرح ‌ريزي شده ‌بود ، زنده کند که از آن جمله طرح ايجاد فرهنگسرا ها بود که موجب انتقادات فراواني شد که عملکرد او را در جهت تضعيف پايگاه فرهنگي مساجد ارزيابي مي کردند، اين موضوع به دليل شباهت با طرح "کاخ جوانان" دوران شاه و برخي عملکردهاي فرهنگسرا ها تا حد زيادي فراگير شد و سبب تغييرات در مکانيسم آنها گشت . 
وي در دوران شهرداري تهران و در جريان اقدامات خود از حمايت شديد هاشمي رفسنجاني بر خوردار بود تا آنجا که در دوران وي براي اولين بار شهردار تهران امکان حضور در هيات دولت را در کنار وزرا و معاونان رييس جمهور يافت. اين وضعيت تا انتصاب احمدي نژاد به شهرداري تهران ادامه داشت. در سال ۱۳۷۷ از سوي غلامحسين محسني اژه‌اي به اتهام جرايم مالي محاکمه و زنداني شد. کرباسچي سرانجام پس از طي مدتي حبس، با دخالت هاشمي رفسنجاني و خاتمي و تقاضا از رهبري و دستور رهبر معظم انقلاب از زندان آزاد شد. 
 وي که دبيرکل حزب کارگزاران است با تجربه روزنامه همشهري در سال ۷۹ روزنامه هم‌ميهن را منتشر ساخت که پس از 63 شماره توقيف شد ، اين روزنامه از اواخر ارديبهشت ۸۶  با تيمي متشکل از بسياري از روزنامه نگاران که داراي سوء پيشينه بودند دوباره منتشر شد اما بار ديگر توقيف گرديد. وي همينک نيز گاه به انتشار مقالات خود در روزنامه کارگزاران و هفته نامه شهروند مبادرت مي ورزد.

سيد عطاءالله مهاجراني: وي که متولد اراک در سال 1333 است، در سال 1356 ليسانس تاريخ خود را از دانشگاه اصفهان گرفت و در سال 1359 از شيراز به عنوان جوان ترين نماينده به مجلس راه يافت و عضو هيات رئيسه شد.
در همين دوران نمايندگي فوق ليسانس تاريخ خود را از شيراز گرفت. وي پس از نمايندگي در سال 1363 به عنوان رايزن فرهنگي عازم پاکستان شد، اما در دولت دوم ميرحسين موسوي، براي تصدي معاونت نخست وزير در امور حقوقي و پارلماني به ايران بازگشت. او در دو دولت هاشمي نيز معاون رئيس جمهور در امور حقوقي و پارلماني بود. در اين دوران بود که وي دکتراي افتخاري از تاجيکستان و دکتراي تاريخ از دانشگاه تربيت مدرس را دريافت نمود. از مشهور ترين جنجالهاي سياسي پيرامون وي درباره نظريه او مبني بر ضرورت رابطه مستقيم با آمريکا بود که با نظر مستقيم رهبر معظم انقلاب سخن وي رد شد، اما به دستور ايشان کسي به او متعرض نشد.
او در دولت خاتمي به عنوان سخنگوي دولت و وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي تا سال 1379 مشغول به کار شد. مهاجراني كه به گفته خودش بيشترين بار توسعه سياسي را برعهده داشت، در اولين روز اقامتش در ساختمان بهارستان شخصاً  مجوز پخش فيلم هاي «ديدار» و «آدم برفي» را كه قبلاً مجوز نداشتند، صادر كرد تا نشان دهد كه با سرسختي در كارزار تساهل و تسامح حضور يافته است. در اين دوران که حجم گسترده اي از تهاجم به مباني اسلامي و انقلابي در عرصه هاي فيلم، تئاتر، مطبوعات و کتاب رايج شد، او يکبار استيضاح گشت اما با حمايت چهره هاي نزديک به کارگزاران در مجلس همچون طه هاشمي از آن جان سالم به در برد تا سرانجام در برابر فشار افکار عمومي خود ناگزير به استعفا شد. او سپس از سوي خاتمي به عنوان مشاور رئيس جمهور و رئيس مرکز بين المللي گغتگوي تمدنها منصوب شد، اما عملکرد او در اين دوران آخرين ميخ ها را بر تابوت نظريه گفتگوي تمدنهاي خاتمي زد و در حالي که شايعات گسترده اي در خصوص زندگي خصوصي وي به وجود آمده بود، از اين سمت نيز استعفا داده و به لندن رفت.
مهاجراني که روزي کتاب "نقد توطئه  آيات شيطاني " او به عربي و انگليسي ترجمه شده بود، در روزهاي پاياني اوجش شاهد ترجمه کتاب "تساهل و تسامح در اسلام" خود بود تا تصويري دقيق از عملکرد هاي يک کارگزاراني و تغيير مواضع بر اساس شرايط موجود را به ترسيم بکشد. آنچنان که در دوران وزارتش نيز اگرچه همواره به حمايت شديد از مطبوعات متخلف مي پرداخت، اما اذهان عمومي فراموش نکرده اند که روزي که پست خود را در خطر ديد چه حمله جانانه اي به آنها کرد و بعد از آن چگونه دوباره تغيير موضع داد. برخي مواضع اخير مهاجراني سبب شده كه احتمال هايي در خصوص بازگشتش به ايران داده شود.

محمدعلي نجفي: متولد ۱۳۳۰ در موسسه تکنولوژي ماساچوست دوره کاشناسي ارشد و دکتري را طي نمود ولي به جهت فعاليت هاي مربوط به پشتيباني از حرکت انقلاب اسلامي در ايران دفاع رساله دکتري خود را ناتمام گذاشته و به ايران بازگشت .وي در چندين دوره به عنوان وزير آموزش وپرورش و وزير آموزش عالي خدمت کرد. پس از دولت هاشمي با حکم سيد محمد خاتمي به رياست سازمان برنامه و بودجه انتساب يافت. او يکي از ارکان اصلي حزب کارگزاران سازندگي ايران است. حضور نجفي در شوراي شهر تهران در انتخابات اسفندماه 1385  از اولين كدهايي بود كه كارگزاران را به بازگشت اميدوار كرد. در روز ۲۹ مرداد ۱۳۹۲ با استعفا از شوراي شهر به دولت راه يافت اما اين حضور دولت مستعجل بود و خيلي زود از معاونت رئیس جمهور و ریاست سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استعفا كرد. دليل اين استعفا بيماري وي اعلام شد. وي همينك مشاور رئیس جمهور و دبیر ستاد هماهنگی اقتصادی است.

محسن نوربخش: نام وي با اقتصاد ايران و انواع شکل هاي دولتي و آزاد آن عجين گشته است. وي نيز مشغول به تحصيل در دانشگاه هاي آمريکا بود که بعد از سقوط رژيم شاه، وقتي تحصيلات خود را پايان داد، با دريافت دکتراي اقتصاد به تهران برگشت و در دولت بني صدر به پيشنهاد شهيد رجايي رييس بانک مرکزي شد و تا دومين روز از سال 1382 زماني که 59 سال داشت و به مرگي ناگهاني از جهان رفت، همچنان در آن سمت بود. نوربخش با پايان جنگ و آغاز رياست جمهوري هاشمي رفسنجاني به عنوان وزير دارائي و امور اقتصادي وارد کابينه وي شد اما مجلس پنجم که جناح محافظه کار در آن اکثريت يافته بود وي را در مقام وزارت نپذيرفت و به فاصله چند دقيقه از سوي هاشمي رفسنجاني به معاونت اقتصادي رييس جمهور انتخاب شد، مقامي که چندي بعد با رفتن وي از پست هاي اجرائي حذف شد و نوربخش بار ديگر به رياست بانک مرکزي جمهوري اسلامي منصوب گرديد. وي از سياست آزاد سازي نرخ ارز تا تثبيت آن را اجرا نمود. 

عبدالله نوري: وزيرکشور کابينه‌هاي نخست رفسنجاني و خاتمي و نخستين رئيس شوراي شهر تهران بود. او که از جناح روحانيون مبارز به شمار مي‌رفت، در کابينه دوم رفسنجاني از وزارت کنار گذاشته شد. در انتخابات دوره پنجم مجلس شوراي اسلامي، در صدر فهرست کارگزاران و نيروهاي خط امام، به عنوان نماينده مردم تهران برگزيده شد و تا به مدت يکسال رهبري فراکسيون اقليت را در اين مجلس بر عهده داشت. در سال ۱۳۷۶، پس از پيروزي خاتمي در انتخابات، نوري دوباره وزير کشور شد، ولي پس از يک سال توسط اکثريت مجلس پنجم استيضاح شد. پس از استيضاح و برکناري از وزارت کشور، او روزنامه خرداد را منتشر کرد و چند ماه بعد، در اسفند ۱۳۷۷ با راي مردم تهران به عضويت شوراي شهر درآمد. در تابستان ۱۳۷۸، براي امکان نامزد شدن در انتخابات دور بعدي مجلس، از شوراي شهر تهران کناره گرفت، ولي اندکي بعد، بنابر شکايت‌هايي که از روزنامه خرداد شده بود، به ۵ سال زندان محکوم کرد و در نتيجه رد صلاحيت گرديد.

محمد هاشمي: برادر اکبر هاشمي رفسنجاني و متولد 1321 در رفسنجان است و مانند بسياري از کارگزاراني ها در آمريکا تحصيل کرده است. ژست هاي سياسي مشابه هاشمي مي گيرد و غالبا از موضع سخنگوي وي صحبت مي کند. وي سوابق اجرايي بسيار همچون قائم مقام و سرپرست وزارت امور خارجه ، رياست سازمان صدا و سيما و معاونت اجرايي رياست جمهوري را در کارنامه دارد. وي رييس هيات موسس و مسئول دفتر سياسي حزب كارگزاران است اما با توجه به اختلافات گسترده است با برخي ديگر از چهره هاي حزب، احتمال مي رود او در تركيب جديد حضور نداشته باشد.

علي هاشمي: برادر زاده هاشمي رفسنجاني و عضو هيات موسس، عضو شوراي مركزي و دبير كميته تشكيلات کارگزارن است. او که متولد 1340 در رفسنجان است جوانترين عضو موسس محسوب مي شود. داراي ليسانس زمين‌شناسي و فوق‌ليسانس علوم سياسي است و سوابقي همچون دبير دبيرستان، مشاور اقتصادي شهردار تهران،  مديرعامل شركت گاز مايع ايران و معاون وزير نفت در امور توليد را داراست. وي در مقاطع مختلفي به عنوان نماينده هاشمي حضور سياسي داشته است.
در ماجراي مك فارلين و مراودات پنهاني برخي از عناصر رابط داخلي با آمريكايي ها در قالب دريافت سلاح و نيز دادن قول هاي مساعدي درباره كمك به آزادي گروگان هاي آمريكايي درلبنان که داراي ابعاد پيچيده اي است نام او در کنار محمد علي هادي نجف آبادي و فريدون وردي نژاد به چشم مي خورد. رابطان آمريكا نظراتي را از اين افراد مطرح ساخته اند كه به سادگي نمي توان درباره آنها قضاوت كرد.
علي هاشمي از فعال ترين چهره هاي کارگزاران در مجلس ششم بود اما در انتخابات مجلس هفتم و هشتم که نامزد تهران بود، نتوانست آراي لازم را کسب نمايد.
حسين مرعشي: متولد 1337، از خانواده هاشمي است و به غير از استانداري کرمان مهمترين پست اجراييش مسئوليت دفتر هاشمي در رياست جمهوري بوده است. دوره پنجم و ششم در مجلس از اصلي ترين عناصر کارگزاران محسوب مي گرديد. وي همينک عضو شوراي مركزي، جانشين دبيركل و سخنگوي اين حزب است، اما مواضع وي اغلب با چالش ديگر اعضاي حزب مواجه مي گرديد و از اين رو احتمال عدم حضور وي در تركيب جديد مي رود. وي از جمله محكومان فتنه 88 است.

محسن هاشمي: يکي ديگر از هاشمي هاي عضو شوراي مركزي کارگزاران است که بعدتر به آن وارد گرديده است. او متولد 1340 در قم است و  فوق‌ليسانس مهندسي مكانيك خود را در دوران دفاع مقدس از بلژيك گرفته است. وي پس از مرعشي رئيس دفتر رئيس جمهور بود و  سالهاست که  با حمايت پدرش مديرعامل مترو است. وي در دوران احمدي نژاد به دليل غيبت غيرموجه و بدون مرخصي در ايام انتخابات از اين سمت عزل شد اما بلافاصله قاليباف او را ابقا کرد. وي همچنين سرپرست دفتر رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام است و  گردآوري و چاپ آثار پدرش را نيز بر عهده دارد.

محمد عطريانفر: وي که متولد 1332 در اصفهان است يکي از اصلي ترين چهره هاي رسانه اي کارگزاران محسوب مي گردد که با راه اندازي روزنامه همشهري خدمات رسانه اي گسترده اي به آنان کرد. وي همچنين تعيين کننده خط مشي سياسي  روزنامه هايي همچون شرق، هم ميهن و ...  است و ارتباطات خوبي با برخي رسانه هاي انگليسي دارد و از اين جهت از چهره هاي شناخته شده کارگزاران براي افکار عمومي غرب است. او فعاليت رسانه اي خود را با حضور در شوراي سردبيري كيهان در زمان مديرمسوولي خاتمي آغاز کرد. از سوابق اجرايي او مي توان به معاون سياسي وزير كشور و برخي مقام هاي اطلاعاتي او اشاره نمود. او همچنين عضو اولين شوراي شهر تهران بود. از عطريانفر به دليل عملکردش در جريان سازي هاي مختلف از سوي مطبوعات به عنوان عضو کميته ايکس ياد مي شود. او به دليل ارتباطات فاميلي با برخي از اعضاي ارشد منافقين نيز در مظان اتهام بوده است. عطريانفر مدعي است خيلي زود از عضويت در كارگزاران استعفا كرده است اما همكاري وي با اين حزب ادامه داشت. عطريانفر نيز بر اساس حكم دادگاه از مجرمان فتنه 88 است.

حسين موسويان: متولد ۱۳۳۶ ، در سال ۱۳۵۵ به اميد ادامه تحصيل راهي آمريکا شد، ولي با پيروزي انقلاب اسلامي به ايران بازگشت و در جهادسازندگي کاشان، تهران تايمز، وزرات ارشاد اسلامي، سازمان تبليغات اسلامي به کار مشغول شد. وي خواهرزاده محلوجي از وزيران نزديک به کارگزاران هاشمي است. موسويان که معاون مرکز تحقيقات استراتژيک مجمع تشخيص مصلحت نظام بود، در زماني که حسن روحاني مسووليت پرونده هسته‌اي ايران را بر عهده داشت به عنوان عضو ارشد تيم مذاکره کننده هسته‌اي بود و سخنگوي هيئت ايراني به شمار مي‌رفت. وي به اتهام ارتباط با بيگانگان در زندان اوين بازداشت شد ولي مدتي بعد با قرار وثيقه به مبلغ ۲۰۰ ميليون تومان آزاد شد. برخي از اعضاي برجسته کارگزاران در فاصله اندکي از بازداشت وي به دفاع از موسويان پرداختند. موسويان سرانجام توسط دادگاه محکوم گشت، هرچند به دليل فقدان عنوان جرم "جاسوسي" در قوانين مدني، جاسوس شناخته نشد.



* چرا ترميم؟

آنچنان كه شرح داده شد، كارگزاران نه به عنوان يك حزب مولد، بلكه به عنوان نقطه كانوني براي هم افزايي قدرت جمعي محدود شكل گرفت. همين امر سبب حضور ديدگاه هاي مختلفي در كنار هم شده بود كه خروجي حزب را زير سوال مي برد. همچون حضور كرباسچي به عنوان رييس ستاد كروبي همزمان با حمايت حزبش از موسوي در انتخابات ! از سوي ديگر با ريزش هاي سياسي و تنشهاي داخلي، رويشي نيز صورت نگرفته بود تا آنجا كه حسین مرعشی سخنگوی تعلیق شده حزب کارگزاران در گفت‌وگو با فارس درباره نازایی سیاسی در حزب کارگزاران گفته بود باید افراد فعلی در شورای مرکزی از دنیا بروند تا ما بتوانیم برای آنها جایگزین بیاوریم.

عطريانفر نيز در مصاحبه پيشتر ذكر شده گفته بود " اساساً كارگزاران سازندگي ماهيت حزبي نداشت و بر پايه يك رفتار حزبي شكل نگرفت... كارگزاران سازندگي يك طلوع انتخاباتي داشت و بيش از يك طلوع انتخاباتي در تاريخ سياسي 25 ساله خودش نداشت... دچار دسته‌بندي‌هايي شد. اين جريان به دليل اينكه از ابتدا هويت غيرحزبي داشت، هيچ‌گاه به عنوان يك جريان حزبي جدي و رسمي ظهور و بروز نداشت. " وي همچنين در ادامه مي گويد " کارگزاران برخلاف تصور خیلی‌ها پیکره گسترده‌ای که مثلاً ده‌هزار عضو داشته باشد، نبود، بلکه بیشتر نخبه‌گرایانی بودند که در کنار چندین اسم مطرح که یا در مرکزیت بودند یا حاشیه آن و می‌شدند مجموعه کارگزاران. یک بدنه هم وجود داشت از کارشناسی مدیریت‌های میانی، متوسط و کمی متوسط یا بیش از متوسط که اینها به کارگزاران علاقمند بودند و بیشتر هم هویتشان هویت شهری بود و هویت شهری‌شان هم بیشتر به شهرهای کلیدی می‌خورد."
اما گويا آن بخش از هسته كارگزاران كه خود را در پيروزي روحاني موثر مي داند؛ راه چيدن محصول انتخابات 92 را تشكيل يك حزب موثر مي داند. در مصاحبه اخير غلامحسین کرباسچی در مورد تحولات و فعالیت این حزب اعلام کرده است: کارگزاران در مجموعه این سال‌ها کم و بیش فعال بوده و نیروهای مختلفی در تهران و شهرستان جذب کرده است. در شرایط فعلی نیز احساس می‌شود فضا برای فعالیت و کار به لحاظ ذهنی و هم به لحاظ عملی در جامعه پیش از پیش فراهم است.
دبیرکل حزب کارگزاران به آخرین مصوبه شورای مرکزی و هیأت اجرایی این حزب اشاره کرده و گفته است که "بر اساس این مصوبه، شورای مرکزی ترمیم شده و بخشی از اعضای شورای مرکزی به دلیل استعفا یا هر دلیل دیگری حضور ندارند. از فیض وجود مرحوم دکتر نوربخش هم که محروم شدیم و در نتیجه مصوبه شد در مرحله اول برای ترمیم شورای مرکزی اقدام کنیم. بر اساس این تغییرات، تعداد اعضای شورای مرکزی کارگزاران به 31 یک نفر افزایش پیدا کرده است و نیروهای مختلفی در این مجموعه حضور دارند."
دبیرکل حزب کارگزاران در گفت‌وگویی که با مجله مهرنامه انجام داده بود، در مورد فاز بعدی این تشکل برای گسترش فعالیت‌هایش در استان‌ها نیز اعلام کرد: در تلاش هستیم که نیروهای همسو با کارگزاران را در استان‌ها منسجم کنیم و احتمالاً شوراها و دبیران استانی این حزب را ترمیم کنیم.

* چهره هاي جديد چه كساني هستند؟

بر اساس این گزارش، اعضای جدیدی که به شورای مرکزی به این حزب اضافه شدند، عبارتند از: محمدحسین عادلی، سعید لیلاز، محمد قوچانی، علی جمالی، شهربانو امانی، فاطمه  مقیمی، اعظم نوری، عباس علیخانی‌، علی‌اشرف افخمی، سیدافضل موسوی، غلامرضا پناه،‌ سیدعبدالله حسینی‌،‌ عباسعلی الله‌یاری، فرزانه ترکان،‌ خانم کفایتی، جهانبخش خانجانی، حجت‌الاسلام ملکی.
چهره هايي كه عموما براي كارگزاران مي توانند پوشش رسانه اي مناسب و يا تامين بودجه نمايند. شايد خالي از لطف نباشد برخي از آنها را به اختصار بررسي كنيم:


* سید محمدحسین عادلی: متولد ۱۳۳۱ در اهواز ، عضو شورای اقتصاد و سرمایه‌گذاری دانش‌بنیان دانشگاه آزاد اسلامی، در سال‌های ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۳ رئیس کل بانک مرکزی ایران و بعد از آن سفیر ایران در لندن. وي سفیر ایران در ژاپن و کانادا هم بوده و معاون اقتصادی وزارت خارجه نیز بوده است. اکنون دبیرکل اوپک گازی است . رئیس هیئت مدیره و مدیر عامل موسسه مطالعات «روند اقتصادی» را برعهده دارد. حضور وي گويا براي ترميم صندلي خالي نوربخش است. همچنين وي در موسسه روند، تشكيلاتي از نيروي انساني از مخاطبین دانشگاهی، شرکت ها و افراد دیپلمات فراهم آورده است كه مي تواند خلأ عدم كادرپروري كارگزاران را پوشش دهد.

* شهربانو امانی: متولد 1339 در اروميه، نماینده دوره پنجم و ششم مجلس شورای اسلامی و نائب رئیس مجمع نمایندگان ادوار مجلس. سخنگوي خانه احزاب در مقطعي كه به واسطه تقلب انتخابات ابطال شد. او را تا پيش از اين بيشتر نزديك به جبهه مشاركت معرفي مي كردند. در پرونده فتنه 88 بازداشت و با قرار وثيقه آزاد شد و در دولت يازدهم مشاور امور زنان معصومه ابتكار رييس سازمان محيط زيست شد.


* علی اشرف افخمی: متولد 1329 و از چهره هاي شناخته شده  نظام بانكداري كشور. رييس هيات مديره گروه توسعه اقتصادي تدبير، نايب رييس هيات مديره شركت سرمايه گذاري البرز، عضو هيات مديره سرمايه گذاري شاهد، عضو هيات مديره پتروشيمي باختر، رييس هيات مديره پتروشيمي قائد بصير و عضو هيأت مديره بانک کارآفرین از آذرماه 84

* محمد قوچانی: متولد ۱۳۵۵ در رشت كه از حضور در ارگان سازمان مجاهدين انقلاب رشد و ارتقا يافت. وی سردبیر روزنامه هايي همچون اعتماد ملی، شهروند امروز، روزنامه هم‌میهن و ایراندخت روزنامه آسمان بوده است و پيش از آن در روزنامه‌های زنجيره اي جامعه، نشاط و عصر آزادگان قلم مي زد. وي سابقه بازداشت در سال ۱۳۷۹ و نيز سال 88 را در كارنامه دارد. او در دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری از مهدی کروبی حمایت کرد و به واسطه تاثيرش در آشوب خياباني ۳۰ خرداد 88 بازداشت شد و پس از حدود 4 ماه با وثيقه آزاد شد. 

* سعید لیلاز: متولد 1341 استاد دانشگاه شهید بهشتی، روزنامه‌نگار و تحلیل گر اقتصادی است و سردبیر روزنامه توقیف‌شده سرمایه بوده است. وی در جریان اعتراضات پس از انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۳۸۸ دستگیر و به ۹ سال زندان محکوم شد که در دادگاه تجدیدنظر به ۶ سال کاهش یافت و در تیر ۱۳۹۲ نیز با توقف حکمش، آزاد شد.


* سيده فاطمه مقيمي: متولد سال ۱۳۳۷ در تهران، وي موسس و مدير عامل شرکت حمل و نقل بين الملل است و به عنوان ثروتمندترین زن ایرانی شناخته مي شود.

* جهانبخش خانجانی: متولد 1345. سخنگوی وزارت کشور در دوران اصلاحات در فتنه 88 به اتهام اجتماع و تبانی به قصد ارتکاب جرم علیه امنیت کشور و فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهور یاسلامی و تشویش اذهان عمومی محاکمه و به 6 سال حبس محکوم شده بود. اعترافات خانجانی در دادگاه در قالب کتاب «نقش حزب کارگزان در فتنه 88» منتشر شده است.
خبرگزاري فارس در خبري نوشته بود در دولت يازدهم خانجانی در دفتر وزارتی ارشاد در طبقه چهارم ساختمان ارشاد مستقر شده و تمام کسانی که احتمال پست گرفتن آنها در رده معاون وزیر، مدیرکل و سایر سمت‌های حساس در وزارت ارشاد باشد در ابتدا توسط این شخص مصاحبه خواهند شد و در صورت تایید وی مراحل بعدی گزینش را طی خواهند کرد.


با اين وصف بايد گفت كه آيا اين تغييرات كه خبر از تقويت اركان اقتصادي و رسانه اي حزب مي دهد، قرار است در جهت توسعه تفكر تكنوكراسي و ليبراليسم چه اقداماتي را در دستور قرار دهد؟ پاسخ اين سوال شايد براي دغدغه مندان به آرمانهاي نظام هشداري جدي تلقي گردد.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها