امـام صـادق (عليه السلام) فرمـودند: مانند ارباب به عيوب ديگران نگاه نکنید ، بـلكه چـون بنـده اى متـواضع، عيب هاى خود را وارسى كنيد. تحف العقول/ 295

      
کد خبر: ۲۴۵۰۰۱
زمان انتشار: ۱۴:۰۷     ۳۰ مرداد ۱۳۹۳
گرچه ریشه مذاهب کلامی از قرن اول است، اما مناظرات کلامی در عصر امام صادق علیه السلام به اوج رسید...

به گزارش پایگاه 598 به نقل از سرویس علمی و فرهنگی خبرگزاری حوزه به مناسبت شهادت رئیس مذهب شیعه صادق آل محمد(ص) در گفت وگو با حجت الاسلام و المسلمین سید محمد طباطبایی یزدی به بررسی نقش امام صادق(ع) و جایگاه علمی ایشان در تطور علمی اسلامی پرداخته است .

در ابتدا اشاره ای به ویژگی‌های عصر امام صادق علیه السلام داشته باشد؟

دوره ای که حضرت به امامت رسیدند؛ یعنی از سال 114تا148 هجری قمری، دوره ویژه‌ای در تاریخ تمدن اسلامی است، زیرا ایشان وارث یک دوره ما قبل خود هستند که بسیار مهم بوده و در عصر حضرت مسائلی چون منع کتابت حدیث و لعن امیر المومنین رائج بود و همزمان با ظهور فرقه‌های مختلف همچون خوارج و دیگر فرق نو ظهور همراه بوده است؛ از طرفی حضرت در زمان انتقال قدرت بنی امیه به بنی عباس به امر امامت می‌پردازند و عصر حضرت دوره خاص با ویژگی‌های ممتازی است که زمان آبستن بسیاری از حوادث فرهنگی و اجتماعی می باشد . به تعبیر استاد پاکتچی، نیمه اول قرن دوم یک گسل تاریخی است که مشخصه آن نوعی بیش فعالی فرهنگی است.

از جهت شکل گیری، مذاهب فقهی و کلامی این عصر نیز ممتاز است، چرا که چهار مذهب فقهی مالکی، شافعی، حنفی، حنبلی در این عصر شکل گرفت، گر چه دو مذهب آن متأخر از زمان امام صادق علیه السلام است، اما از همان بستر ریشه گرفته است، ابوحنیفه و مالکی معاصر از شاگردان امام به شمار می‌آیند و شافعی هم شاگرد مالکی و احمد بن حنبل نیز شاگرد شافعی است و این تسلسل بین این چهار شخصیت در همان قرن دوم صورت می‌گیرد.

اما از جهت مباحث و فرقه‌های کلامی، عصر امام صادق علیه السلام ممتاز است مهم‌ترین مذاهب کلامی چون مرجئه، قدریه، جهمیه و... در این عصر ظهور خاصی داشتند، گرچه ریشه این مذاهب کلامی از قرن اول است، اما مناظرات کلامی، در عصر امام صادق علیه السلام به اوج رسید و این دوره از منظر تاریخ اسلام مهم است چون مذاهب فقهی و کلامی در آن شکل گرفت.

حضرت در این عصر ممتاز چگونه نقش آفرینی کردند؟

الف- تفسیر قرآن:

اگر فرهنگ اسلامی را در نظر بگیریم در هر شاخه ای از علوم که ورود پیدا کنیم، برجستگی امام صادق علیه السلام به خوبی هویداست، به عنوان مثال در علوم قرآنی و تفسیر حتی از منظر کسانی که امام صادق را به عنوان امام معصوم قبول ندارند اعتراف می‌کنند که حضرت یک مفسر بسیار قوی بوده است.

ب- علم قرائات:

دو نفر از قراء سبعه یعنی؛ نافع مدنی و ابو عمر بن علاءاز معاصران امام صادق بوده‌اند، امام صادق‌(ع) قرآن را بر طریق پدرانش آموخته و ثبت کرده است و این مطلب در غایه النهایه فی طبقات القرا ابن الجزری آمده است، البته امام تاکید می‌کنند قرآن را آنگونه بخوانید که بقیه می‌خوانند و به قرائت شاذ و نادر توجه نکنید و این هم در جهت وحدت امت اسلامی نکته قابل توجهی است. همچنین حمزه بن حبیب زیات که از قراء سبعه می باشد نیز شاگرد امام صادق علیه السلام بوده‌است .

ج-علم کلام:

در این علم نیز شاگردان شاخصی را مانند هشام بن حکم، مؤمن الطاق و...تربیت می‌کنند و با صاحبان اندیشه آن روزگار در مسائل مختلف کلامی مناظره می‌کنند و از کج اندیشی ها جلوگیری می‌کنند.

د- عرفان:

در مباحث عرفان نیز از حضرت مباحث ارزشمندی به ما رسیده، چنان که زمخشری در ربیع‌الابرار، امام را پیش قدم در عرفان می‌دانند و مقدمه «تذکرة الاولیاء عطار»، با شرح حال امام صادق علیه السلام آغاز می‌گردد؛ همچنین در منابع اهل سنت لالکایی م 418 در شرح «اصول اعتقاد» اهل السنه و الجماعه فصل مفصلی را به کرامات اولیاء اختصاص داده است و به امام صادق که می‌رسد، نکات قابل توجهی را ذکر می‌کند، همچنین ابن ملقن، در «طبقات الاولیاء» و ابو عبد الرحمان سلمی، در «طبقات الصوفیه»، امام را دارای زهدی بالغ و وورعی تام و ادبی کامل در حکمت معرفی کرده است. البته متذکر این مطلب باشیم که عنوان صوفی به معنای مرجع معنوی است.

ه- شیمی:

ابن حیان پدر علم شیمی نیز از شاگردان امام صادق علیه السلام می‌باشند که ابن ندیم 150 کتاب به ایشان نسبت داده‌اند.

مظلومیت علمی امام صادق علیه السلام بیشتر در کدام یک از علوم قابل مشاهده است؟

مظلومیت امام صادق علیه السلام بیشتر در علم فقه و علم حدیث قابل مشاهده است چرا که ایشان علاوه بر تربیت شاگردان بزرگ شیعه شاگردان بزرگی از اهل سنت نیز داشتند افرادی مانند ابوحنیفه و مالک بن انس از محضر امام بهره‌ها بردند، البته در آن زمان افراد دیگری هم بودند که صاحب رأی فقهی بودند افرادی مانند اوزاعی، سفیان ثوری، ربیعه الرای، لیث بن سعد؛ ابن مبارک و... این‌ها همه فقهای آن عصر بودند و مالک ابن انس رئیس فقهاء سبعه مدینه بودند متاسفانه با توجه به جایگاه بالای امام صادق علیه السلام و برجستگی مقام فقهی امام علیه السلام در کتاب‌های فقهی خلاف یا فقه تطبیقی و مقارن اهل سنت که به نظرات متفاوت فقهاء در مباحث فقهی توجه می‌دهند به آرای فقهی امام صادق علیه السلام کمترین توجهی نشده است، مثلاً ابن خلدون در مقدمه معروف خود علم خلافیات را بیان می‌کند و می‌گوید علم خلاف " علم جلیل الفائده" است و در این زمینه کتاب‌های بسیاری نگارش شده مانند اختلاف الفقها طبری؛ اختلاف الفقهاء طحاوی؛ اختلاف العلمای مرورزی، کتاب اختلاف العلمای مرورزی، از اقوال امام صادق علیه السلام خالی است.

البته تنها بعضی از منابع فرعی ندرتاً به فتوای امام صادق علیه السلام پرداخته‌اند.

سید مرتضی در کتاب الانتصار ص 77 همین گلایه را از اهل سنت می‌کنند و می‌فرماید: همان مقدار که برای شافعی و ابوحنیفه شأن و منزلت قائل هستید، همان مقدار برای امام‌ شأن و منزلت قائل باشید و اگر هم در شان ایشان نمی‌دانید، لااقل در حد کسانی مانند احمد حنبل و طبری و... برای امام، شانیت قائل شوید و متذکر اقوال فقهی حضرت نیز بشوید، اما در کتب شیعه اینگونه نیست، امثال شیخ طوسی که کتاب خلاف نوشته‌اند به آراء اهل سنت توجه نموده‌اند و بعد از ذکر دلایل ایشان به آرا و نظرات شیعه پرداخته‌اند. و این از مظلومیت حضرت در جنبه آراء فقهی ایشان است.

لطفاً راجع مظلومیت حضرت در علم حدیث نیز توضیحاتی بفرمایید؟

به نظر من، مظلومیت حضرت در علم حدیث، بیش از مظلومیت فقهی ایشان است؛ امام علیه السلام 4 هزار شاگرد داشتند، ابو عباس ابن عقده محدث شیعی که زیدی مذهب است انسان عجیبی بوده است و درباره او نقل شده است که «و یحفظ مائه الف حدیث باسانیدها» و ذهبی هم درباره او گفته است «قال عنه الذهبی: یمکن ان یقال لم یوجد احفظ منه الی یومنا هذا و الی قیام الساعه» ابن عقده درباره شاگردان امام صادق علیه السلام کتابی دارد و متاسفانه این کتاب به دست ما نرسیده است و شاگردان حضرت را تا چهار هزار نفر ذکر کرده است.

*900راوی بدون واسطه

حسن بن علی الوشاء از اصحاب امام رضا علیه السلام نیز نقل می‌کند: وارد مسجد کوفه شدم و نهصد نفر را ملاقات کردم که همگی بی واسطه از امام نقل حدیث می‌کردند و این نشان دهنده عظمت علمی امام می‌باشد، اما با تمام عظمت حضرت و کثرت شاگردان ایشان در کتابی مانند صحیح بخاری که منزلت زیادی نزد اهل سنت دارد و تالی تلو قرآن نزد ایشان محسوب می‌شود، حتی یک حدیث از امام صادق علیه السلام نقل نکرده است. عبد الرحمان جبرتی در عجائب الاثار می‌گوید: در قحطی سال 798 در مصر، خشکسالی شد و برای توسل به خدا اهل مصر صحیح بخاری را مانند قرآن حزب حزب کردند تا در مساجد و منازل توزیع کنند و به آن توسل بجویند: «یوزع احزابا فی المساجد و البوت للتوسل به ....»

گله ما از جناب بخاری این است چرا از امام صادق علیه السلام حتی یک حدیث نقل نکرده است، اما از کسانی چون عمران بن حطان سدوسی بصری م 84 که از سران خوارج بود و شعری در مدح ابن ملجم سروده است. حدیث نقل می‌کند! و این جای تعجب دارد، حتی ابن جوزی، امام حسن عسکری‌(ع) را در در روایت تضعیف می‌کند، یا راجع به حجاج بن یوسف ثقفی که آن همه جنایت کرده است را ابن ابی حاتم او را ثقه می‌داند و نسبت به امام صادق علیه السلام با آن همه شاگردان از بزرگان اهل سنت بی مهری می‌کنند. با اینکه حضرت هر آنچه نقل می‌کنند از آثار رسول الله است و مستندات مکتوبی هم در اختیار حضرت مانند کتاب الجامعه و کتاب علی علیه‌السلام بوده است، اما متاسفانه در کتب حدیثی اهل سنت، به احادیث حضرت توجهی نمی‌شود.

حتی جناب مالک که در استخراج احادیث به گفته خودش، بسیار دقت به خرج داده است می‌گوید؛ من بیش از صد هزار حدیث را انتخاب کردم و از بین آن‌ها با محک قرآن آنقدر جرح و تعدیل کردم تا به سه هزار حدیث رسیدم و از این سه هزار تنها پانصد حدیث آن مستند است و شافعی راجع به موطاء مالک می‌گوید: بعد از قرآن، صحیح‌ترین کتاب‌ها در زمین موطا مالک است با این وجود جناب مالک، حتی یک حدیث در منقبت و فضیلت امیر المومنین بیان نمی‌کند و این جای تعجب دارد.

ابن شهر آشوب در کتاب مثالب که هنوز منتشر نشده است و به صورت نسخه خطی است می‌فرماید: وهبهم حذفوها من الاصحاح ایستطیعون ان یحذفوها من التاریخ و السیر و الامالی و السنن و الجوامع و التفاسیر التی طبقت الارض؟! بر فرض که احدیثی که باید در کتب صحاح و امثال آن باشد نیامده باشد اما آیا می‌توانند این فضائل را از کتاب‌های تاریخی و دیگر کتب برچینند و مشیت الهی بر این تعلق گرفته است که فضائل اهل بین ساری و جاری باشد.

اگر در انتهاء سخن پایانی دارید بفرمایید؟ و چگونه باشیم تا مورد توجه ایشان قرار بگیریم؟

چون سخن راجع امام صادق علیه السلام است، اجازه بدهید سخن پایانی خود را به روایت زیبایی راجع امام بپردازم، «ابن مغازلی در کتاب مناقب از سلیمان بن مهران اعمش م 148» روایتی را نقل می‌کند، جناب اعمش از تابعین بوده‌اند و ایرانی تبار است و بسیاری از بزرگان تابعین را درک کرده است لذا روایات فراوانی در فضائل امیر المومنین علیه السلام روایت کرده ، ابن مغازلی در کتاب مناقب حدیث 188 و قاضی نعمان مغربی در شرح الاخبار ج 2 ص 373، و خطیب خوارزمی نیز در مناقب حدیث شماره 279 همین مطلب را روایت کرده است؛ اعمش می‌گوید: نیمه شب منصور مرا خواست و با خود گفتم؛ حتماً راجع به فضیلت امیر المومنین می خواهد سئوالاتی بپرسد، کفن پوشیدم و وصیت خود را نوشتم و به نزد منصور دوانیقی رفتم و منصور پرسید: چند حدیث در فضیلت امیر المومنین نقل کرده ای گفتم بیش از ده هزار ،منصور می‌گوید: «یا سلیمان لأحدثنک بفضیلة ما أحسبک رویتها فیمارویته!» من جریانی را نقل می‌کنم که تمام احادیثی را که در فضائل امیر المومنین نقل کرده ای در مقابل آن هیچ است و من زمانی از دست بنی مروان فراری و آواره بودم و به سبب ذکر مناقب علی چیزی بدست می‌آوردم «کنت هاربا " من بنی مروان فی أطراف البلاد مختفیا " فی الخلق أتوسل إلی الناس بما رویت من فضائل علی علیه السلام» تا اینکه وارد شام شدم ...البته داستان مفصل است و حدیثی که منصور در ادامه سفر خود بیان می‌کند، بسیار زیبا و خواندنی است، ...و این نشان از آگاهی و شناخت خلفاء عصر حضرت از جایگاه و مقام این خاندان دارد، اما متاسفانه اینگونه با مظلومیت زندگی کردند و به شهادت رسیدند.

اما اینکه چگونه مورد توجه حضرت قرار بگیریم را با ذکر حدیثی از امام صادق علیه السلام پاسخ می‌دهم؛ حضرت در حدیث معروف داود بن فرقد می‌فرماید: «انتم افقه الناس اذا عرفتم معانی کلامنا» اگر معانی کلام ما را بشناسید، فقیه‌ترین مردم هستید. و لذا باید ابتداء بدانیم که حضرات معصومین(ع) از ما چه خواسته‌اند و ما باید چگونه باشیم، اما اینکه چگونه شیعه جعفری باشیم حضرت در حدیثی نقل می‌کند کسی که ویژگی‌هایی که بر می‌شمارم را داشته باشد شیعه جعفری است و من از او دلشادم؛ «ْ فَإِنَّ الرَّجُلَ مِنْکمْ إِذَا وَرِعَ فِی دِینِهِ وَ صَدَقَ الْحَدِیثَ وَ أَدَّی الْأَمَانَةَ وَ حَسُنَ خُلُقُهُ مَعَ النَّاسِ قِیلَ هَذَا جَعْفَرِی فَیسُرُّنِی ذَلِک وَ یدْخُلُ عَلَی مِنْهُ السُّرُورُ وَ قِیلَ هَذَا أَدَبُ جَعْفَرٍ وَ إِذَا کانَ عَلَی غَیرِ ذَلِک دَخَلَ عَلَی بَلَاؤُهُ وَ عَارُهُ وَ قِیلَ هَذَا أَدَبُ جَعْفَرٍ، کافی (ط - الإسلامیة)، ج 2، ص: 637» در دین ورع داشته باشید و راست گفتار و امانت دار باشید و حسن خلق با مردم داشته باشید و اگر اینگونه باشید می گویند او جعفری است و این مطلب مرا شادمان می‌کند و اگر اینگونه نباشید، ننگ آن متوجه من می‌شود و گفته می‌شود این ادب جعفر است؟!

انشالله جعفری مذهب در علم و عمل و گفتار و کردار باشیم.

گفتگو حمید کرمی

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها