امـام صـادق (عليه السلام) فرمـودند: مانند ارباب به عيوب ديگران نگاه نکنید ، بـلكه چـون بنـده اى متـواضع، عيب هاى خود را وارسى كنيد. تحف العقول/ 295

      
کد خبر: ۲۴۶۸۹۶
زمان انتشار: ۱۳:۱۷     ۰۸ شهريور ۱۳۹۳

احمد قیومی
مسئول کمیته برنامه ریزی ، ارزیابی و نظارت نمایشگاه رسانه های دیجیتال انقلاب اسلامی
کارشناس ارشد ارتباطات و فرهنگ
 

گفتار نخست

سالانه بیش از ده ها عنوان نمایشگاه و سمپوزیم داخلی و بین المللی با موضوعات مختلف علمی و تخصصی در کشور برگزار می شود . تصمیم گیران چنین برنامه هایی معمولا با ترسیم اهداف و نتایج دلخواه در حوزه های مربوطه تلاش دارند تا بخش کوچکی از آنچه "علم" نامیده می شود را به دایره "دانش" موجود بیافزایند . اما اندکی فراتر از این هدف کلان ، در حوزه فلسفه علم ، همواره فزونی دانش بشری به عنوان نیاز به دانشی تجربی - کاربردی اطلاق می شود که هدف از ایجاد آن ، استفاده عقلانی در ساخت "تمدن" به معنای عام آن و "گفتمان سازی فرهنگی و اجتماعی" به معنای خاص آن می باشد۱ .

البته همواره میان اهداف ابتدایی و نتایج نهایی اختلاف وجود دارد . چه از آن رو که یا میان اهداف و نتایج تعارض ایجاد می شود   یا عامل سومی ، علت اصلی ایجاد مناقشه ای دیرپا میان این دو می شود . نمونه این مساله در پژوهشی مستقل به اثبات  رسیده است . در این پیمایش عملیاتی نتیجه زیر حاصل شده است :

"بسیاری از میتینگ های علمی در کشورمان ، در بیشتر موارد ، در حوزه ترسیم اهداف ابتدایی موفق نبوده و نتوانسته اند به نتایج مطلوب و مد نظر دست یابند۲" . این بدین معناست که "هم افزایی علمی" ناشی از برگزاری چنین تجمعاتی ، در اغلب موارد به تولید علم کاربردی و تجربی که بتواند در "گفتمان سازی تمدنی" موثر واقع شود ، نیانجامیده است . از سوی دیگر نتایج این مطالعه میدانی اثبات می کند که در بیشتر موارد ، نتایج حاصل از گردهمایی های علمی ، در تناسبی منطقی با آن چه اهداف پیش از آن در نظر داشته ، نبوده است . بنابراین با استناد به این پژوهش و سایر تحقیقات مشابه می توان این نتیجه گیری را به عمل آورد که آنچه در کشورمان به عنوان همایش ، میتینگ و یا نمایشگاه تخصصی برگزار می شود ، هم در حوزه محتوا و هم در حوزه عمل درگیر چالشی عمیق است .

مساله به همین جا ختم نمی شود چراکه وجود تمایزی ماهوی و ساختاری میان آنچه که در کشورمان و برخی کشورهای همسایه در حال وقوع است ، اندکی آزاردهنده است . یک مطالعه تطبیقی۳ در حوزه تولید علم میان برخی از کشورهای جامعه هدف ( ایران ، ترکیه و مصر ) نشان می دهد که غالب همایش ها ، نمایشگاه ها و گردهمایی های ملی در کشورهای ترکیه و مصر یا به طور خاص به حوزه مطالعات فرهنگی مربوط می شود یا در تعامل و ارتباط غیر مستقیم با این موضوع مهم قرار داد . گفته شد مهم زیرا فرهنگ ، هسته اصلی ساخت گفتمان تمدن ساز است .

متاسفانه در کشور ما امر فرهنگی همواره مغفول مانده و توجه لازم به آن نمی شود . این در حالی است که گفتمان انقلاب اسلامی ، بیش از آنکه سیاسی و یا اقتصادی باشد ، اجتماعی و دارای درون مایه ای فرهنگی است . انقلاب اسلامی در ایران به زعم بسیاری از اندیشمندان ، تجلی گفتمانی تمدنی بود که فرهنگ و ارزش های اسلامی نقشی محوری در پیدایش آن ایفا کرد . میشل فوکو ، جامعه شناس و نظریه پرداز فرانسوی حین بازید از روند انقلاب در ایران ( طی سال های ۵۶ و ۵۷ ) گفته بود   انقلاب اسلامی ایران ، روح جهان بی روح است۴  . منظور فوکو از روح انقلاب ، همان ذات و کنه فرهنگی انقلاب ایران بود که توانست با غلبه بر فرهنگ کاریکاتوری رژیم سابق که در آن تکیه فراوانی به ارزش های خیالی نظام باستانی طاغوت شده بود ، بر ویرانه های حکومت پهلوی ، تمدنی بنا کند که آوازه آن با نام امام خمینی (ره) در همه جهان به گوش رسید۵ و اکنون نیز نظام اسلامی درصدد صدور فرهنگ انقلاب اسلامی به دیگر نقاط جهان است .

فرهنگ ، حلقه مفقوده گفتمان تمدنی

در ایران بعد از اسلام ، فرهنگ اسلامی به قدری با فرهنگ بومی و ملی ایرانی آمیخته شد که در طول قرن ها ، نظام تمدنی باشکوهی را آفریده و اداره می کرد . باید بیان داشت که فرهنگ بومی ما ، تجلی ارزش های بی شمار فرهنگی است که تاثیر ویژه ای از وحی الهی و سنت نبوی پذیرفته است . انقلاب اسلامی در ایران نیز با اتکا به همین گزاره های ارزشی بود که توانست ریشه انحراف فرهنگی را در کشورمان بخشکاند . در رابطه با مساله فرهنگ و برای پیشبرد مباحث این نوشتار ، نگاهی گذرا به نظریه فرهنگی خالی از فایده نیست .

فرهنگ شناسان بر این باورند که برای شناخت فرهنگ باید دو بعد اصلی آن را مورد بررسی قرار داد . بعد اول درونی و بعد دیگر بیرونی است . بعد اول اشاره به ماهیت "درون زایی" و "بومی گرایی" دارد۶ . یعنی ارزش های فرهنگی در خود نظام فرهنگی و بر اساس آرمان ها و نیازهای اجتماعی و تاریخی هر جامعه ای تولید می شود . بطور مثال در طول سده ها ، تبار دینی و فرهنگی مردم ایران و تاثیر پذیری مذهبی و غیرت انسانی از قیام مقدس عاشورا و مکتب رهایی بخش شیعه ، ارزش هایی والا همچون ظلم ناپذیری ، خودباوری ، استقلال و استکبارستیزی بوجود آورد که تجلی و نمود آن در وقوع و پیدایش انقلاب اسلامی مشهود بود . بعد دیگر "مردم محوری" است که بار معنایی آن به ماهیت اجتماعی و جامعه نگری مباحث فرهنگی مربوط می شود . برای توضیح این بعد باید اشاره کرد که کار فرهنگی ، ابزار فرهنگی می خواهد و به بیانی دیگر فرهنگ بوسیله فرهنگ و توسط یکایک اعضای جامعه به پیش می رود . یعنی با بخشنامه نمی توان مسائل فرهنگی را در دستور کار قرار داد . البته این نافی ضرورت و اثربخشی اقدام و سیاستگذاری فرهنگی از سوی دستگاه های متولی نظام فرهنگی نیست ولی آنچه مهم است ، برانگیختگی افراد جامعه برای ساخت ، ترویج و نهادینه سازی الگوها و ارزش های نظام فرهنگی در ساختار نظام کل جامعه است .

ترسیم وضعیت فعلی فرهنگ و دورنمای آتی نظام فرهنگی

امروز بیش از گذشته ، مشهود است که یک کارزار گسترده نبرد فرهنگی و رسانه ای از سوی کشورهای غربی و ضد انقلاب داخلی علیه نظام اسلامی به راه افتاده و با جدیت پیگیری می شود . فعال سازی و تحریک شبکه های اجتماعی به منظور ایجاد انسجام در جبهه فرهنگی و سیاسی مخالف و فعالیت بی وقفه شبکه ماهواره ای علیه ارزش های انقلابی و اسلامی نمونه آن چیزی است که به عنوان چالش فرهنگی پیش روی نظام اسلامی قرار دارد . از جانبی دیگر ، در طول سالهای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تلاش های زیادی از سوی بنگاه های ضد فرهنگی غربی ، برای انحراف فکری جامعه جوان و تغییر سبک زندگی اسلامی در حال انجام است که متاسفانه نتیجه آن در ظاهر بخش هایی از نظام اجتماعی تاثیرات منفی خود را بر جای گذاشته است . همه این موارد و بسیاری دیگر از این نوع هجمه ها را می توان در چارچوب یک برنامه جامع ضد فرهنگی دشمنان نظام اسلامی علیه مردم و فرهنگ انقلاب اسلامی مورد بررسی و تحلیل قرار داد . دورنمای فرهنگی کشورمان نیز باتوجه به همین چالش ها و فشارهای ضد ارزشی می تواند  قابل تعریف باشد . به زعم غربی ها ، فرآیند افزایش فشارهای فرهنگی و رسانه ای بر مردم انقلابی ایرانی می تواند در بلند مدت منجر به تغییر نظام فرهنگی در ایران شده و اکثریت امت اسلامی را به اقلیتی کوچک تبدیل کند . به باور اینان ،  با افزایش فشار فرهنگی بر نظام اسلامی ، می توان ماهیت فرهنگ دینی و سنتی ایرانیان را دگرگون ساخته و زمینه لازم را برای فروپاشی اجتماعی و سیاسی جمهوری اسلامی فراهم کند۷ . .این بنگاه های تولید فرهنگی ، تلاش دارند تا مانند رویکرد شرق شناسانه سده های پیشین ، قالب های جدید ، واژگان و مفاهیم بیگانه و قواعدی ناهنجار و وارداتی را جایگزین ارزش ها و اصول رفتاری فطری و حقیقی یکایک اعضای جامعه اسلامی و ساختار آن نمایند . هدف اصلی اینان ، اقلیت سازی اکثریت فرهنگ دینی و اکثریت سازی اقلیت ناهنجار فرهنگی در کشور است . ایشان بر این باورند که افزایش فاصله فرهنگی میان مردم و نظام سیاسی و فرهنگی کشور می تواند در آینده ای نزدیک نوعی از بحران مشروعیت آن هم از نوع چالش زا را بوجود آورد۸ . از همین رو سرمایه گذاری بر تربیت فرهنگی دلخواه نسل جوان بطور ویژه ای پیگیری می شود. از سوی دیگر باورمندان به شریعت حقه اسلامی و نظام اسلامی نیز معتقدند که فرهنگ اسلامی و انقلابی از چنان پایه های استواری برخوردارست که هیچگاه با افزایش فشارها بنیان آن متزلزل نخواهد شد۹ .

پر واضح است که از صدر اسلام تاکنون ، به سبب الهی – انسانی بودن نظام فرهنگی و ارزشی اسلام ، هیچگاه این شمع فروزان عقل و خرد ، خاموش نشده و اگرهم در شرایطی خاص دچار مشکلاتی شده ، مقطعی و گذرا بوده است . اما به هر روی ، هرچه در مدار زمان به پیش می رویم ، بر حجم غبارها افزوده شده و فضای فرهنگ اسلامی ، دچار آسیب پذیری زیادی شده است .

عصر جهانی شدن و رشد و توسعه فناوری های ارتباطی نوظهور و گسترش شبکه های اجتماعی ، فرهنگ اسلامی را با چالش ها و سوالات زیادی مواجه ساخته که فقدان مقام پاسخگو و عدم وجود بستر پاسخگویی  و رفع آن ، مشکلات زیادی را متوجه نظام ارزشی ما خواهد کرد . لذا ضروری است تا در این باب ، از سوی عقلا ، چاره جویی شود . تاکنون در این نوشتار ، مساله فرهنگی کشورمان و حواشی مربوط به آن از دو سو مورد بررسی قرار گرفت . یکی به بعد ماهوی فرهنگ اسلامی اشاره داشت که در آن فرهنگ و ارزش های اسلامی دارای بنیانی قوی پنداشته شد که در وقوع انقلاب اسلامی در ایران نیز بسیار تاثیرگذار بود . طوریکه اساسا انقلاب ما ، انقلابی فرهنگی نامیده می شود . بعد دیگر به چالش ها و مناقشات فرهنگی بعد از انقلاب اسلامی مربوط می شد که فعالیت بی وقفه شبکه های ضد فرهنگی غربی علیه نظام اسلامی نمونه ای از آن بود که بدان نیز اشاره شد .

حال باتوجه به رابطه پارادوکسیکال این دو ، این سوال پیش کشیده می شود که چرا با وجود اهمیت فوق العاده فرهنگ در پایه گذاری نظام سیاسی – اجتماعی در کشورمان ، این امر در طول سه دهه از پیروزی انقلاب همچنان مغفول مانده و مورد بی توجهی قرار گرفته است ؟ برای پاسخگویی به این سوال باید کنکاشی تاریخی در عرصه سیاستگذاری چهار دولت اصلی بعد از انقلاب اسلامی تاکنون داشته باشیم .

دولت های انقلاب و مساله سیاستگذاری فرهنگی

همانگونه که در بالا بیان شد ، انقلاب اسلامی به ذات دارای ماهیت و بنیانی فرهنگی بود اما آنچه به نظر می رسد این است که نگاه دولت های سازندگی ، اصلاحات ، عدالت محوری و اعتدال نیز به فرهنگ ، الزاما فرهنگی نبوده و در این اثنا ، ملاحضات سیاسی و بعضی از فشارهای اجتماعی و حزبی نیز در اتخاذ رویکرد غیر فرهنگی به نظام فرهنگی بی تاثیر نبوده است . گفته شد که کار فرهنگی نیازمند ابزار و نگاه فرهنگی است و این مردم هستند که به کمک دولت های برآمده از بطن خود ، فرهنگ را سامان بخشیده و سمت وسویی متعالی به آن می بخشند . اما متاسفانه بنا به برخی شرایط و دلایل ، فرهنگ با ابزار دیگری که جنسی غیر از فرهنگ داشت در دستور کار قرار گرفت که این به نوبه خود ، تاثیرات منفی و جبران ناپذیری به ارزش های فرهنگی نظام اسلامی وارد ساخت که در ذیل برخی از عوامل موثر بر سیاست های کلی فرهنگی در چهار دولت اصلی بعد از انقلاب اسلامی که به نوعی فرهنگ انقلاب را از مسیر اصلی خود دور نمودند ، مورد اشاره قرار خواهد گرفت .

 

کارگزاران و ارجحیت اقتصاد تکنوکراتیک بر فرهنگ انقلابی

اهالی فرهنگ انقلاب ، متفق القول بر این باورند که اول ضربه و بزرگترین آن را بر فرهنگ ، دولتی وارد ساخت که شور فرهنگ انقلابی دهه شصت را با تقدم اقتصاد و سیاست تکنوکراتیک بر فرهنگ آن دوره تا حد زیادی منفعل ساخت . بعد از جنگ تحمیلی و زمانی که روحیه انقلابی و فرهنگ اسلامی در جوانان و آحاد مردم موج می زد ، اتخاذ رویکرد تعدیل اقتصادی۱۰ و نگاه به غرب ، باعث شد تا فرهنگ اسلامی و نشاط انقلابی به حاشیه و محاق رود . کارگزاران سازندگی در طول مدت هشت سال حاکمیت خود بر دولت جمهوری اسلامی ، عملا به فرهنگ به عنوان عاملی که احتمالا بعد از اولویت های اقتصادی باید به آن پرداخته شود ، توجه می کردند . این حاشیه گذاری فرهنگی و ارزشی که همراه گسترش بی رویه و فاقد برنامه صورت پذیرفت ، منجر به نوعی " از خود بیگانگی فرهنگی۱۱" گردید که تاثیرات آن در سال های بعد بطور محسوسی بر جای مانده و رخ نمود . بواقع تقدم مباحث اقتصادی بر اولویت های فرهنگی خود منجر به دیگر آشفتگی های اجتماعی همچون افزایش فاصله طبقاتی و ظهور مفاسد اقتصادی شد که نتایج آن بر حوزه سیاسی نیز تاثیرات خود را گذاشت .

 

اصلاح طلبان ، تقدم سیاسی و فرهنگ سیاست زده

مجموعه اصلاح طلبی و بخش رادیکال آن ، با غوغا سالاری و بر مبنای تساهلی بی مبنا و غربی ، تقدم سیاسی را بر ملاحضات فرهنگی ضروری می پنداشتند . این نگاه و برخی انحرافات جدی فرهنگی به خصوص در دوران مدیریت عطاء الله ماجرانی ( وزیر ارشاد لندن نشین دولت اصلاحات ) منجر به برخی دگرگونی های فرهنگی و افول ارزشی در جامعه اسلامی شد . برخی از عناصر تندروی دولت اصلاحات ، فرهنگ انقلاب اسلامی را امری طفیلی بر ضروریات توسعه سیاسی می پنداشتند. دوران اصلاحات از سوی برخی فعالان فرهنگی ، یکی از تاریک ترین ادوار تاریخ جمهوری اسلامی بود که در آن ، ارزش های وارداتی غرب همچون شعارهای تو خالی جامعه مدنی   گفتگوی تمدن ها ، اومانیسم ، تکثرگرایی فرهنگی ، آزادی بی قید و شرط سیاسی و .. جایگزین ارزش های اسلامی مانند دین مداری ، انسان گرایی الهی ، تعهد انقلابی و ولایت پذیری ایمانی گردید ۱۲. در حوزه سیاستگذاری فرهنگی دوران اصلاحات ذکر این نکته ضروری است که در این دوره ، فرهنگ به شدت سیاست زده شد و در نهایت تبدیل به ابزاری شد که با آن مقاصد سیاسی   غیر انقلابی به عرصه ظهور نشست . در این بازه زمانی ، فرهنگ جامعه از حالت ایده آل خود که همان انسجام دینی و تکافل اجتماعی بود خارج گردید و به تدریج سبک زندگی غربی جایگزین سبک زندگی اسلامی شد . سیاست های فرهنگی زمان حاکمیت اصلاح طلبان ، با وجود اثرات مخربی که بر فرهنگ اسلامی و انقلابی کشورمان گذاشت ، البته از سوی مردم متدین ایرانی اسلامی با استقبال مواجه نشد و زمینه روی کارآمدن دولت موسوم به عدالت طلبی را فراهم آورد .

دولت عدالت محور و انحراف فرهنگی

دوره اول حاکمیت جریان عدالت طلبی تفاوت چشمگیری با دوره دوم آن داشت . در دوره اول کارگزاران فرهنگی دولت تلاش کردند تا با شعار بازگشت به انقلاب ، به نوعی ارزش های فراموش شده را احیا کرده و زمینه گسترش فرهنگ اسلامی را در میان جوانان و سایر اقشار جامعه مهیا نمایند . در این دوره ، ارزش های انقلابی جان تازه ای به خود گرفت و فرهنگ بر اقتصاد و سیاست پیشی گرفت اما دیری نپایید که نفوذ جریان انحرافی و تقدم حاشیه ها بر متن ، منجر به نوعی عقب گرد فرهنگی در عرصه سیاستگذاری مربوط به آن شد . بنابراین در حوزه سیاست گذاری فرهنگی دوره دوم ریاست جمهوری عدالت طلبان نیز ، فرهنگ نتوانست در مسیر حقیقی خود گام بردارد و حتی در زمینه های دیگر نیز لطماتی بر نظام فرهنگی انقلاب اسلامی وارد شد که امید ها را بدل به نومیدی ساخت .

عصر اعتدال و کارنامه ای که از پیش معلوم است !

هم اکنون که یکسال از آغاز به کار دولت اعتدال می گذرد ، شواهد حاکی است که نه تنها چالش های قبلی فرهنگی مرتفع نشده بلکه هنوز هم فرهنگ انقلاب اسلامی و ضرورت ارتقای سطح کیفی آن در دستور کار دولت جدید قرار نگرفته است . در این رابطه باید افزود که متاسفانه دولت جدید تاکنون نسبت خود ( به عنوان ساختار سیاستگذار ) با فرهنگ را مشخص ننموده است . از این رو در هنگامه یک سالگی دولت ، مشکلات بی شمار فرهنگی موجبات نارضایتی بسیاری از اهالی فرهنگ و بدنه متعهد و دلسوز انقلاب را بوجود آورده است . از جمله چالش های فرهنگی که در صورت ادامه این روند می تواند مشکلات افزون تری را برای فرهنگ انقلاب اسلامی بوجود آورد ، مساله ممیزی کتاب و اعطای این حق به افرادی فاقد صلاحیت و بعضا غیر موجه می باشد که از هم اکنون دست اندرکاران فرهنگی باید نسبت به آن واکنشی جدی نشان دهند .

رویکردشناسی فرهنگی نظام اسلامی در حوزه فرهنگی 

بطور خلاصه ، می توان بیگانگی ، فاصله ، شکاف و تضاد فرهنگی را مهمترین چالش امروز نظام اسلامی در حوزه فرهنگ به شمار آورد . حال چه باید کرد ؟ گفته شد که راهکار اصلی در مبارزه فرهنگی ، سیاستگذاری و برنامه ریزی به موقع و اقدام موثر فرهنگی است . در تعریف سیاستگذاری فرهنگی آمده است که : فرهنگ سياستگذاري، فرهنگ مشكل‌يابي و مسئله‌شناسي يا شناخت مشكلاتي است كه در عرصة عمومي وجود دارد و رفع آنها مستلزم اقدام اقتدار عمومي است. فرهنگ سياستگذاري، فرهنگ پذيرش امكان تغيير تدريجي و هدفمند است، و از آن‌جا كه تئوري تغيير در اساس فرهنگي است، در مجموعه سياستگذاري‌هاي اقتدار عمومي، سياست‌هاي فرهنگي بالاترين اهميت را دارد  قاعدتاً از اين روست كه در نگاه يونسكو فرهنگ و سياستگذاري‌هاي فرهنگي نه در حاشيه كه در كانون فرآيند توسعه پايدار کشورها تعریف می گردد . بنابراین ، سیاستگذاری فرهنگی یک راهبرد ضروری برای ارتقا و حفظ شالوده فرهنگی هر جامعه است . البته فرهنگ اسلامی در جامعه ایرانی از چنان استواری برخوردار است که نیروهای متخاصم فرهنگی هیچگاه توان تسلط بر آن را پیدا نخواهند کرد اما این دلیلی کافی نیست چراکه تهاجم فرهنگی و اخیرا جنگ نرم در برخی از حوزه ها خسارات محدودی را به کیان فرهنگی نظام اسلامی وارد ساخته که می بایست برای آن فکری اندیشید . برای معرفی اهم اولویت های سیاستی در عرصه فرهنگ باید کارکرد سه نوع از راهبردهای کلی در عرصه فرهنگ را از یکدیگر تمیز داده تا بهترین آن ها در تناسب با نیاز فرهنگی جامعه مان پیشنهاد و انتخاب گردد .

برخورد ، کنترل و هدایت ( راهبری ) فرهنگی ، سه راهبرد اصلی در عرصه اولویت های سیاستگذاری فرهنگی است . هریک از این راهبردها در سطوح خاصی و با کارکردی مشخص ، به انجام وظیفه می پردازند . بنابراین گفته می شود که برخورد در سطحی پایین و راهبری فرهنگی در سطحی بالا در حوزه فرهنگی نقش آفرینی ویژه ای می کند . آنچه که امروز پس از سی و اندی سال که از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی در کشورمان می گذرد ، بدان نیاز داریم ، اتخاذ نوعی از سیاست متکی بر راهبری فرهنگی است . همان چیزی که بر اساس آن ، بنیادهای فرهنگی حفظ شده و نظام فرهنگ رسمی به تولید و بازتولید نیازهای فرهنگی و تعیین و بکارگیری راهکارهای پاسخگویی به آن می پردازد . در واقع راهبری فرهنگی به خلق ایده ها و سازماندهی الگوهای فکری و رفتاری مورد نیاز بر اساس گزاره های اصولی و شاهرگ های حیاتی فرهنگ مسلط و مطلوب می پردازد . مساله دیگری که باید به آن توجه داشت تفاوت میان مفهوم نهاد و کارکرد است . در واقع نهادها هریک ساختار و سازمان انسجام  یافته ای هستند که در آن کارکردها به ظهور نشسته و اثربخش خواهند بود . در ساختار فرهنگی و سیاسی ما ، نهادهای بسیاری در زمینه کنترل ، مدیریت و راهبری فرهنگی وجود دارد ، اما خلا اصلی آنجاست که یا کارکردهای تعیین شده ، تناسب راهبردی با اولویت ها و نیازها ندارد یا عملا دچار چیزی به نام کج کارکرد  در عرصه عملیاتی شده ایم . باتوجه به موجود بودن اسنادی که درآن کارکردهای نهادهای فرهنگی در کشورمان مشخص شده احتمالا باید مشکل اصلی را در کارکردهای نامطلوب و غیر مفید فعلی بیابیم . بنابراین برای حل مشکل کج کارکردهای فرهنگی نهادهای مربوط باید یک بازنگری اساسی در کارکردهای نگاشته شده داشته باشیم به نحوی که پس از بازبینی ، بهترین اثرات و نتایج را برای نظام اجتماعی و سیاسی مان در برداشته باشد .

افق فرهنگ انقلاب اسلامی از نگاه رهبری معظم انقلاب

حال که رویکردهای و سیاست های کلی دولت های انقلاب اسلامی در حوزه فرهنگ را مورد بررسی قرار داده و چالش های گذشته و حال را مورد اشاره قرار دادیم ، بازخوانی سیاست های کلی نظام که از زبان رهبری معظم انقلاب در خصوص مبانی کلی فرهنگ انقلاب اسلامی و ضرورت ترسیم نقشه راه برای دستیابی به اهداف مطلوب در این زمینه بیان شده ، امری مطلوب و راه گشاست . رهبر انقلاب اسلامی همواره چه قبل و چه بعد از آغاز دوران زعامت خویش بر جامعه اسلامی ، همانند معمار کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی (ره) ، فرهنگ و توجه فرهنگی را امری ضروری برای بقای نظام حاکمیت دینی در ایران دانسته و همواره خاطرنشان کرده اند که برای انقلاب اسلامی ، فرهنگ حتی از اقتصاد نیز مهمتر است۱۳ . راهبرد کلی نظام اسلامی که از سوی رهبری انقلاب تاکید می شود ، اهمیت مشارکت جدی مردم در حوزه فرهنگ انقلاب اسلامی و حضور موثر ، فعال و پویا جوانان متعهد و ارزشی در این باره خواهد بود . بنابراین فعالیت اثربخش آحاد مردم در ساخت و نهادینه سازی فرهنگ انقلاب اسلامی در همه حوزه ها می تواند انگیزه ، امید و نشاطی حقیقی به مقوله فرهنگ دینی جامعه ببخشد .

 

زایش دوباره " فرهنگ متعالی" از دل نمایشگاه رسانه های دیجیتال انقلاب اسلامی

همانطور که گفته شد ، فرهنگ نه تنها یک نیاز کارکردی برای جامعه اسلامی ماست ، بلکه یک اولویت راهبری برای انقلاب اسلامی نیز محسوب می شود . بنابراین ما امروز نیازمند یک مشارکت ملی گسترده و به نوعی یک جهاد در عرصه فرهنگی هستیم  نمایشگاه دیجیتال انقلاب اسلامی ، فقط یک نمایشگاه نیست . بلکه نشان از یک برنامه جامع فرهنگی با مشارکت گسترده جوانان انقلابی دارد که تلاش دارند تا جبهه مقاومت فرهنگی انقلاب اسلامی را در مقابل این هجمات تقویت کرده و از ارزش های اسلامی مان دفاع کنند . این وجه مردمی بودن را می توان در بخش های مختلف نمایشگاه از رسانه های برخط گرفته تا حوزه بین الملل و کودک و نوجوان به خوبی مشاهده کرد . در واقع تمایز کارویژه و ماهیت نقش آفرینان این نمایشگاه در مقایسه با نمایشگاه های مشابه در همین زمینه است . تشکل ها و افراد مستقل با یک دغدغه مثال زدنی آستین ها را بالا زده اند و تلاش دارند تا از ارزش ها و فرهنگ والای انقلاب اسلامی در حوزه های مختلف دفاع کنند که طیف وسیعی از تولیدات فاخر در بخش های مختلف در این نمایشگاه نماد آن است . بواقع می توان گفت که مختصات این نمایشگاه و نمای ظاهری و باطنی آن ، تجلی ظهور و بروز عملکرد فرهنگی جوانان متعهد و ارزشی است . این همان چیزی است که خوشبختانه پس از سال ها فعالیت در عرصه فرهنگی اکنون می توان ادعا کرد که جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی به آن رسیده است . این اقدامات نشان از ضرورت درون زایی در رابطه با اقدامات فرهنگی دارد . بنابراین حضور موثر سازمان های مردم نهاد همان چیزی است که به این نمایشگاه تفاوتی ماهوی و بنیادین بخشیده است . از سوی دیگر ویژگی اصلی این نمایشگاه که همان مردمی بودن و استقلال فرهنگی است ، همان ویژگی های یک اقدام موثر فرهنگی است که یافته های علمی در این باره به آن تاکید دارد . از سویی دیگر باید توجه داشت که بدلیل گستردگی دامنه و ابعاد فعالیت ها و کارکردها در عرصه فضای مجازی ، اقدامات فرهنگی نیز باید متناسب با این تغییرات و ویژگی ها تنظیم و انجام گیرد . این گستردگی و فراگیری از مهمترین ویژگی هایی است که در کنار مردمی بودن این نمایشگاه و مشارکت ویژه بخش های مختلف مردم ، نخبگان و فعالان فرهنگی ، به آن تمایزی اساسی و اثربخشی خاصی داده است . نکته دیگری که اشاره به آن ضروری است ، پیشگامی نسل جوان در حوزه    فعالیت های فرهنگی است .  باید اذعان کرد که بدلیل نوظهور بودن ابزارهای نوین ارتباطی ، جوانان بهتر می توانند در بخش های فرهنگی نقش آفرینی کنند که در نمایشگاه امسال این حضور فراگیر و جوان گرایی ، اثرات مطلوبی را ایجاد کرده است .

نمایشگاه رسانه های دیجیتال انقلاب اسلامی و تهدیدهایی که به فرصت بدل می شوند

همواره در حوزه فرهنگی یک سری تهدید ها و فرصت ها وجود دارد که ضروریست تهدیدها به نوعی به فرصت ها تبدیل شود . در رابطه با تهدیدها باید اشاره شود که دشمنان انقلاب اسلامی سعی دارند تا با تزریق واژگون و تحمیل ارزش های خود ساخته و بدلی ، زمینه انحطاط فرهنگی و اخلاقی مردم دین دار را فراهم کنند . حال چه باید کرد ؟  اگر بخواهیم اینگونه تهدید ها را به فرصت تبدیل کنیم باید ابتدا نگاه موجود را به تکنولوژی و ابزارهای جدید ارتباطی تغییر داد . در این رابطه ضروریست تا از ابزار تکنولوژی به نحوی مطلوب و موثر در جهت تحقق اهداف فرهنگی  استفاده شود . ابزار های رسانه ای دیجیتال یک فرصت برای جبهه فرهنگی انقلاب محسوب می شود تا ارزش های متعالی نظام اسلامی را در بستر آن معرفی ، تبلیغ و ترویج نماید . یعنی همان اتفاقی که اکنون باعث شده تا اندیشه انقلاب اسلامی از شمال آفریقا تا آمریکای لاتین را در پرتو این مهم محقق شود . امروز پیام انقلاب اسلامی در قالب شبکه های نوظهور ارتباطی و کانال های تلویزیونی سیمای جمهوری اسلامی به اقصی نقاط دنیا صادر می شود که الهام بخش ملت های آزاده و زمینه ساز موج فراگیر بیداری اسلامی شده است . تجربه بین المللی هم نشان از همین رویکرد دارد . بسیاری از نمایشگاه های بین المللی فارغ از اهداف سیاسی و اقتصادی یک درون مایه فرهنگی برای تبلیغ ارزش های ملی جوامع مختلف دارد . بطور مثال در بسیاری از نمایشگاه های رسانه ای در دنیا و به خصوص اروپا بخش ویژه ای به معرفی فرهنگ آن کشور اختصاص دارد ۱۴. کشور ما نیز از این قاعده مستثنی نیست و ما هم باید بهترین استفاده را از فرصت های موجود داشته باشیم . بنابراین باید تاکید کرد که نمایشگاه امسال فرصت خوبی برای نشر و معرفی ارزش هایی است که در بستر انقلاب اسلامی زمینه ساز و الهام بخش بسیاری از ملت های مقاوم منطقه و جهان خواهد شد .

توانمند سازی و جبهه سازی نیروهای ارزشی متعهد و تقویت سرمایه های اجتماعی همسو با فرهنگ انقلاب اسلامی

یکی از مهمترین کارویژه های نمایشگاه رسانه های دیجیتال انقلاب اسلامی ، توانمند سازی نیروهای ارزشی متعهد و بویژه سازماندهی "خود بنیاد" تشکل های مردم نهاد و سازمان های مستقل در جهت تحقق اهداف فرهنگی جبهه انقلاب اسلامی است . این مهم خود می تواند در پرتو نقش آفرینی آحاد مردم در حوزه های فرهنگی ، به تقویت سرمایه های اجتماعی همسو با نظام فرهنگی و سیاسی انقلاب اسلامی بیانجامد . از سوی دیگر ادامه این روند در بلند مدت می تواند به حفظ اکثریت فرهنگی جامعه و تامین امنیت پایدار نظام سیاسی کشور کمک کند . بنابراین می توان گفت که نمایشگاه رسانه های دیجیتال یک نقشه راه فرهنگی در حوزه دفاع بومی از ارزش های انقلاب اسلامی است و می تواند در مقام یک نهاد غیر رسمی متولی فرهنگ انقلاب اسلامی به ایفای نقش موثر بپردازد .

نتیجه گیری

در پایان باید مجددا اشاره کرد که اتخاذ سیاست راهبری اجتماعی در حوزه فرهنگی به این معناست که همه تلاش ها صورت گیرد تا جامعه با اتکا به فرهنگ ذاتی و اصیل خویش به سمت اعتلا و ترقی حرکت کند . این مهم البته از طریق خود اعضا جامعه و مردم صورت می گیرد و نهادهای فرهنگی بیش از آنکه به کنترل فرهنگی بپردازند به خلق ایده ها آن هم با توجه به نیازها ، آرمان ها و واقعیت شرایط موجود اقدام می کنند . بنابراین آنچه امروز بیش از پیش به آن نیاز داریم ، اتخاذ سیاست راهبری اجتماعی و مدیریت کلان سیاستگذاری فرهنگی است که خوشبختانه امروز بر اساس شاخص های بیان شده ، نمایشگاه رسانه های دیجیتال انقلاب اسلامی نمود عینی آن است .

منابع و مآخذ

۱.بررسی نظری شاخص های گفتمان علمی و فرهنگی در عصر جهانی گرایی ؛ دکتر محمود نظری ، پایان نامه دکترا دانشگاه شیراز ، خرداد ۹۰

۲. چکیده پیمایش ملی با موضوع ارزشیابی برون داد محمد صادق منافی ، سوسن رنجبر سازمان مردم نهاد پژوهش های اجتماعی تهران آذر ۱۳۸۶ ( تهران )

۳. گزارش مطالعه تطبیقی با موضوع مقایسه جایگاه تولید علم در کشورهای ایران ، ترکیه و مصر / پایان نامه دکترای ابولفضل محب ، دانشگاه بین المللی قزوین ، اردیبهشت ۸۷

۴. میشل فوکو ، نظریه پرداز و جامعه شناس مطالعه میدانی انقلاب ایران ۱۹۷۹ فرانسه

۵. بیانات مقام معظم رهبری در دیدار اقشار مردم این انقلاب بی نام خمینی در هیچ کجای دنیا شناخته شده نیست .

۶. مطالعه فرهنگ شناسی / دکتر مسعود سلمانی پایگاه اندیشه علمی ، مرداد ۱۳۸۴

۷. گزارش راهبردی اندیشکده آمریکایی اینترپرایز ، مارس ۲۰۱۳ واشنگتن دی سی

۸. همان منبع

۹. مبانی اندیشه و فرهنگ اسلامی و اولویت های آن ، دکتر قاسم صدیقی پایگاه مطالعات فرهنگی ، مهر ۱۳۷۹

۱۰. تعدیل اقتصادی ، سیاست اصلی دولت سازندگی که مبتنی بر نگاه راهبردی به اقتصاد لیبرال غربی و هدف آن ، دستیابی به کمک های اقتصادی بانک جهانی و صندوق بین المللی پول بود .

۱۱. از خود بیگانی فرهنگی به شرایطی اطلاق می شود که در آن تبعات اقتصادی یک یا مجموعه اقدامات سیاسی منجر به اضمحلال ارزش های فرهنگی جامعه می شود .

۱۲. منوچهر هرمز ، تبارشناسی فرهنگی ادوار تاریخی جمهوری اسلامی ، انتشارات ثابت ، اصفهان دیماه ۱۳۸۹

۱۳. سخنان مقام معظم رهبری در طلیعه آغاز سال معنون به اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی

۱۴.مطالعه میدانی سمپوزیم های بین المللی کشورهای همسایه سراج الدین حقیقی پایگاه مطالعات فرهنگی آذر ۹۰

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها