يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ(حجرات 13) * * * ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیره‌ها و قبیله‌ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید؛ (اینها ملاک امتیاز نیست،) گرامی‌ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست؛ خداوند دانا و آگاه است! * * * ای مردمان شما را از مردی و زنی/ما آفریده‌ایم به علم و به اقتدار/ دادیمتان قرار به اقوام گونه‌گون/انس و شناخت تا که به ‌هم‌ آورید بار/ بی‌شک بود زجمع شما آن‌عزیزتر/نزد خدا که بیش به تقواست ماندگار/ زان‌رو که هست عالم و آگاه کردگار/بر مردمان مومن و مشرکت بروزگار

 

      
کد خبر: ۲۴۷۲۱۹
زمان انتشار: ۱۴:۲۳     ۱۱ شهريور ۱۳۹۳
گزارشی روایت رسانه‌های غربی از پرونده مهدی هاشمی:
این بازگشت در حالی بود که مهدی هاشمی و خانواده اش خود بهتر از هر کس دیگر می دانستند اثبات اتهامات امنیتی وی نظیر دخالت مستقیم در فتنه ی 88 را می توان با مظلوم نمایی در هاله ای از ابهام فرو برد و آبرویی که با سخنان دوپهلو، نامه های بدون سلام و والسلام، مواضع دوگانه و سوت و کف های بیگانگان و معاندین ریخته شده بود را اعاده کرد. این دقیقا همان اتفاقی بود که رخ داد.
به گزارش سرویس سیاسی پایگاه 598، بازگشت مهدی هاشمی رفسنجانی در تاریخ 2 مهر 1391به ایران با وجود علم به بازداشت توسط قوه قضائیه همگان را متعجب ساخت. این بازگشت در حالی بود که مهدی هاشمی و خانواده اش خود بهتر از هر کس دیگر می دانستند اثبات اتهامات امنیتی وی نظیر دخالت مستقیم در فتنه ی 88 را می توان با مظلوم نمایی در هاله ای از ابهام فرو برد و آبرویی که با سخنان دوپهلو، نامه های بدون سلام و والسلام، مواضع دوگانه و سوت و کف های بیگانگان و معاندین ریخته شده بود را اعاده کرد. این دقیقا همان اتفاقی بود که رخ داد. روزنامه ها و سایت های طرفدار، یکصدا با هم اعلام کردند اگر مهدی هاشمی خلافی مرتکب شده بود با این اعتماد به نفس به ایران باز نمی گشت!

اما واقعیت ماجرا چه بود؟

تقریبا همزمان با تصمیم مهدی هاشمی به بازگشت اتفاقات دیگری در نقاط دیگر جهان واقع شده بود که افکار عمومی داخل کشور اطلاع چندانی از آن نداشتند. موضوع مربوط به دادگاهی در کشور کانادا میشد که یکی از رفقای سابق مهدی هاشمی علیه او ترتیب داده بود.

مورخ 23 نوامبر 2011، گاردین در گزارشی مدعی شد دادگاهی کانادایی مهدی هاشمی را به جرم شکنجه ی یک دلال ایرانی حوزه نفت به نام هوشنگ بوذری به پرداخت غرامت 3.7 پوندی محکوم کرده است. بدین ترتیب مهدی هاشمی که می دید تلاش هایش برای فرار از محکومیت در این دادگاه راه به جایی نبرده است تصمیم گرفت به ایران برگرد. چه اینکه پذیرفتن و تن دادن به محکومیت در دادگاه کانادا خود قرینه ی منطقی دیگری برای اثبات جرائم وی در ایران بود، اما اظهار بی اطلاعی از احضاریه ی دادگاه و بازگشت و یا به عبارتی فرار به ایران خیلی از مشکلات را برطرف می کرد.

اما جرم اثبات شده ی وی در دادگاه کانادایی خود ماجرای جالبی دارد. گاردین در این خصوص می نویسد: ”مهدی هاشمی که در آن زمان دانشجوی دانشگاه آکسفورد بود فرزند رئیس جمهور اسبق ایران است که جرائمی را علیه یک دلال تجاری انجام داده بود. طبق شواهد ارائه شده به دادگاه اونتاریو، بوذری (شاکی) این ماجرا را که در خلال دهه 1990 واقع شده بود اینگونه بیان می کند: من یک قرارداد 1.8 میلیارد دلاری و 28 نفر کارمند داشتم و شرکت های بزرگ نفتی حامی من بودند. اما در چشم به هم زدنی متوجه شدم که همه را از دست داده ام. مهدی [هاشمی] در اولین قدم با استفاده از قدرت و نفوذ خود من را از قرارداد کنار زده و خود جای من را در قرارداد گرفته بود. او پیشتر نیز زمانی که فقط 22 سال داشت به دلیل امتناع من از پرداخت 50 میلیون دلار وجه نقد به او، هفت ماه حبس در اوین را برای من ترتیب داده بود."


هوشنگ بوذری دكترای فیزیك هسته ای از دانشگاه تورینوی ایتالیا، با پیروزی انقلاب اسلامی به تهران بازگشت و پس از چندی وارد كارهای دولتی در حوزه ی نفت شد. طبق شنیده ها، حجت الاسلام اکبر هاشمی رفسنجانی از بوذری می خواهد راه و روش تجارت را به مهدی بیاموزد و این شروع ارتباط بوذری با خانواده ی هاشمی بود. سایت خبری تحلیلی مکلینز ماجرا را اینگونه بیان میدارد: ”در سال 1991 بوذری که به یک مشاور و دلال نفت تبدیل شده بود که شرکت های نفتی را مجاب به تعامل با ایران می کرد، قرارداد بزرگی را با 5 شرکت نفتی بزرگ اروپایی و ژاپنی به امضا رسانده بود.

در همان زمان بود که نامه ای از رئیس جمهور وقت به دستش رسید که از وی می خواست ملاقاتی با او و پسرش مهدی داشته باشد و در آن ملاقات از بوذری درخواست می کند تجارت نفت را به مهدی جوان بیاموزد." اما ظاهرا مهدی بیش از اینکه به تجارت اخلاقی و صحیح تمایلی داشته باشد، به پول های بادآورده ی حاصل دسترنج دیگران تمایل نشان می دهد. بوذری در مصاحبه ای با مکلینز می گوید: ”از همان ابتدا بوهای ناخوشایندی از این ماجرا به مشام می رسید." بوذری سعی می کند با پرداخت وجوه سنگین به مهدی، از دخالت او در قراردادها جلوگیری نماید: ”برای اینکه او را کنترل کنم صدها هزار دلار هزینه می کردم و او را به هر نقطه ای از جهان که می خواست می فرستادم و در هتل های لوکس اسکان می دادم. متاسفانه باید بگویم شرکت من حتی برای شرکت هایی که او برای اسکورت خویش تا هتل های گرانقیمت لندن، ژنو، پارک لین و هرجا که تصورش را می کنید دستور میداد هزینه پرداخت می کرد."



(هوشنگ بوذری شاکی پرونده مهدی هاشمی در کانادا)

به گفته ی بوذری، این هزینه ها فقط تا مدت زمان محدودی نتیجه داد. بزودی مهدی از طریق یک واسطه درخواست 50 میلیون دلار نمود تا معامله ای را به انجام برساند. بوذری تصور می کرد توانسته است مهدی را قانع کند که از این خواسته صرف نظر کرده و فعلا فقط به عنوان مشاور شخصی وی فعالیت کند. اما هنگامی که در ماه مه 1993 (اوایل سال 1372) به ایران سفر می کند بازداشت ده و به زندان اوین و سپس توحید منتقل می گردد و حدود هفت یا هشت ماه را در آن زندان ها می گذراند. زمانی که سرانجام از زندان آزاد می شود متوجه می گردد قراردادی که با پنج شرکت نفتی اروپایی و ژاپنی بسته بود فسخ شده و بار دیگر همان قرارداد با همان شرکت ها با مهدی هاشمی بسته شده است. بدین ترتیب بوذری متوجه میشود علت اصلی بازداشت و شکنجه ی وی مهدی هاشمی بوده است. بوذری پیش از خروج از ایران ناچار می شود 250 هزار دلار دیگر به عنوان رشوه به مهدی هاشمی بپردازد.

اگرچه هوشنگ بوذری خود نیز به دلیل عناد با نظام اسلامی فرد قابل اعتمادی نیست اما اسناد، شواهد و دلایلی نظیر فیلم ها و صوت هایی که وی از مهدی هاشمی در اختیار دارد توانسته است دادگاه کانادایی را نسبت به جرائم مهدی هاشمی اقناع نماید.

اما نکات ریز دیگری در این ماجرا وجود دارد که پرداختن به آنها خالی از لطف نیست. نخست اینکه چرا باید نفوذ و قدرت خانوادگی، باعث گردد یک جوان 21 یا 22 ساله بی تجربه به نحوی وارد مسائل اقتصادی گردد که بعدها برای نظام هزینه ساز باشد؟ چه جوابی برای اذهان پرسشگر ملت که هیچگاه از چنین فرصتی برخوردار نبوده اند وجود دارد؟ آیا باید بین فرزندان یک رئیس جمهور و فرزندان باقی مردم یک کشور تا این حد فاصله باشد؟ موضوع دوم این است که طبق شهادت اساتید دانشگاه آکسفورد، همکلاسی ها و رفقای لندن نشین مهدی هاشمی وی به هیچ عنوان شایستگی تحصیل در دانشگاه آکسفورد را نداشته است. دلیل اول، بی ارتباط بودن رشته ی کارشناسی مهدی هاشمی با رشته ای است که در دانشگاه آکسفورد تحصیل می کرد و دلیل دوم این است که مهدی هاشمی اصلا تا آن حد زبان انگلیسی نمی دانست که بتواند در کلاس هایی تحصیل کند که فهم آنان نیاز به اشراف کامل به زبان انگلیسی دارد! موضوع سوم، امتیاز ویژه ای است که مهدی هاشمی پس از بازداشت از آن برخوردار شد: وثیقه ی 10 میلیارد تومانی!

ظاهرا مهدی هاشمی که همواره از رانت خانواده برای حل مشکلات خود بهره برده است خاطر جمع بوده است که در دادگاه های ایران اتفاق خاصی برای او نخواهد افتاد.

لازم به ذکر است که مباحث مطرح شدن در خصوص پرونده مهدی هاشمی در دادگاه لندن از منابع ذیل اقتباس گردیده است.


http://www.scmp.com/news/world/article/1047160/political-survival-irans-rafsanjani-doubt-after-children-jailed

http://www.macleans.ca/news/world/torture-and-oxford/

http://www.theguardian.com/world/2011/nov/23/iranian-oxford-student-torture-damages

http://walrusmagazine.com/article.php?ref=2004.06--Iran-civil-court-system&page=1&galleryPage=

http://oxfordstudent.com/2011/11/17/the-torturer-oxford-bent-over-backwards-to-admit
/
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۵
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها