خواسته مردم بر كرسي نشست

 ابوي مي‌گويد: بيا اين ستون را تعطيل كنيم و برويم غاز بچرانيم. من و تو هر كاري بكنيم نه اكثريت مي‌شويم و نه فعال اقتصادي! آنوقت براي حرفمان تره هم خرد نمي‌كنند يكوقت! مي‌گويم: غاز؟ اقليت؟اقتصاد؟ تره؟ خرد كردن؟ تعطيلي؟ شما؟ من؟.... لابد يك حكمتي پشت اين حرف‌هايتان خوابيده؟ دلتان قرص! حرفتان را بزنيد. من اين ستون را به همان سمتي كه شما شيب‌دارش كنيد مي‌خزانم! آنقدر آرام آرام اين كار را مي‌كنم كه هيچكس حتي خود شما هم نفهميد! مي‌گويد: جهانگيري گفته دولت از تصميماتي كه اكثر فعالان اقتصادي مخالف باشند، صرف نظر مي‌كند! مي‌گويم: درود بر دولت حرف گوش كن. اصولاً اينها با آنها توفير دارند. اين تازه اولش است. اينها اثبات كردند كه علاوه بر حرف فعالان مذكور، به حرف مردم هم گوش مي‌كنند. شما اگر جزو فعالان اقتصاي كه دولت نهي‌شان را گوش مي‌كند نشديد، لابد جزو مردمي كه دولت امرشان را گوش مي‌كند محسوب خواهيد شد! مي‌گويد: دروغ مي‌گويي! در خارجه كه دولتها به حرف مردم گوش نمي‌كنند، اينجا چطوري، اينطوري شده؟ گزينه اثباتي يا ادعايي ات را بگذار روي ميز و از آن فاصله بگير تا راستي آزمايي‌اش كنم. زود خود اظهاري كن تا با كسي از تحريريه تباني نكرده‌اي! مي‌گويم: كرباسيان گفته كه با وجود درصد ناچيزي كه واردات خودرو‌هاي با حجم موتور بالاي 2500 سي سي داشتند باز هم مردم طلب كردند كه واردات آن متوقف شود، چون خواسته مردم بود كه اين تعداد واردات خودرو را هم محدود كنند هيئت دولت در 10روز پيش تصميمي گرفت كه سه محور اساسي دارد...  مي‌گويد: بحث را نمي‌خواهد ادامه بدهي. سياسي‌اش نكن. مگر آب است كه سياسي شود.  مي‌گويم: مگر آب سياسي شده است؟  مي‌گويد: قائم مقام وزير نيرو گفته واردات آب سياسي و منوط به تصميمات و رايزني‌هاي وزارت خارجه است اما در وزارت نيرو كليات آن مطرح است.  مي‌گويم: خب راست گفته. خودرو هم سياسي است ديگر. مثلاً شما بفرما خودروي سفارتخانه‌ها را بالاخره بايد وارد كرد يا نه! مي‌گويد: من از اين چيزها سر در نمي‌آورم. مشكل من اين است كه مي‌خواهم بدانم چرا اقتصاد ايران طي ۳۵ سال گذشته ۹ سال رشد منفي، دو سال تورم تك رقمي و ۳۳ سال تورم دو رقمي داشته است. به‌خاطر اينكه به نظريات فعالان اقتصادي اكثريت گوش داده‌اند يا نه! به‌خاطر اينكه به مردم اقليت گوش نداده‌اند؟ يا نه موضوع سياسي بوده؟ مي‌گويم: بعضي از گره‌ها گره كور است.  طنز اقتصادي از اسمش معلوم است يعني اقتصادي كه طنز است. ببينيد همين بازي ژورناليستي امثال شما مطبوعاتي‌ها چه به سر شير مملكت آورد. خشكش كرد! مي‌گويد: شير گاوها خشك شد؟ نكند از آه گوساله‌ها بوده است! مي‌گويم: نخير! سعيد سلطاني، رئيس اتحاديه سراسري دامداران گفته در داخل شير هيچ افزودني غير مجازي نيست اما با پر رنگ شدن بحث روغن پالم در محصولات لبني و موضوعاتي كه مطرح شد تقاضاي مصرف لبنيات در بازار كاهش يافت و همين موضوع باعث شد كارخانجات به توليد شير خشك بپردازند.  مي‌گويد: يكجوري آب را سياسي كردي، فكر كردم واقعاً سياسي است. حالا يكجوري شير را خشك كردي گفتم واقعاً خشك است. لطفاً سومي را ديگر نگو...  مي‌گويم: هنوز سه محور تصميمات واردات خودرويي دولت را از زبان كرباسيان نگفته ام كه.  مي‌گويد: بي‌خيال. همان حرف اكثريت را گوش مي‌دهيم. تو هم برو دنبال همان. به اقليت مردم كار نگير. اگر راست مي‌گويي برو ببين اكثريت با چه مخالفند همان را سوژه كنيم و بخنديم.  مي‌گويم: اينكه كاري ندارد. با توجه به اينكه قرار است از ابتداي آبان ماه از صاحبان دستگاه‌هاي كارت‌خوان كارمزد دريافت شود اصناف نسبت به اين موضوع اقبال خوبي ندارند و ممكن است به جاي آن از مردم پول نقد طلب كنند. . .  مي‌گويد: هه هه خنديدم.  مي‌گويم: اصلاً اين ستون و اين شما. مگر من دلقكم كه بخندانمتان.  مي‌گويد: هر چه هستي، اگر نمي‌خنداني ! ما را با بيان اين سياست‌هاي آزمون و خطايي به گريه نينداز.
منبع : روزنامه جوان