يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ(حجرات 13) * * * ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیره‌ها و قبیله‌ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید؛ (اینها ملاک امتیاز نیست،) گرامی‌ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست؛ خداوند دانا و آگاه است! * * * ای مردمان شما را از مردی و زنی/ما آفریده‌ایم به علم و به اقتدار/ دادیمتان قرار به اقوام گونه‌گون/انس و شناخت تا که به ‌هم‌ آورید بار/ بی‌شک بود زجمع شما آن‌عزیزتر/نزد خدا که بیش به تقواست ماندگار/ زان‌رو که هست عالم و آگاه کردگار/بر مردمان مومن و مشرکت بروزگار

 

      
کد خبر: ۲۵۷۹۷۶
زمان انتشار: ۱۲:۲۵     ۱۴ مهر ۱۳۹۳
بهمن سال 1390 بود؛ شبی از شب‌های جشنواره فیلم فجر!
فیلم سینمایی «قلاده‌های طلا» در تالار نمایش مرکز همایش‌های برج میلاد اکران شد. مضمون فیلم، حوادث پس از انتخابات دهم ریاست جمهوری بود. برخی از هواداران آشوب و مخالف نظام دینی، در تالار حاضر بودند. آنها بازیگران فیلم را هو می‌کردند. یکی از بازیگران زن سینما، به حدی نسبت به انقلاب و نظام دینی کینه داشت [و دارد] که بازیگران نقش ماموران امنیتی را هو می‌کرد و جیغ می‌کشید، جیغ و خنده‌های عصبی و وقیحانه!

برای اولین بار نبود که طیفی از جماعت سینما، دشمنی خود را با نظام دینی بروز ‌دادند. اما اولین مرتبه بود که این طیف در اوج عصبانیت، رفتارهای چاله میدانی را بی‌پروا عیان کرد.

حادثه تالار نمایش مرکز همایش‌های برج میلاد در بهمن 90، دو پیام اساسی داشت:
یک- طیف مخالف نظام دینی اردو زده در عرصه سینمای ایران با وجود سر دادن شعار دموکراسی‌خواهی و کوبیدن بر طبل «تحمل مخالف» به عنوان یک «ارزش»، نه تنها تحمل کوچک ترین مخالف‌خوانی و انتقادی را ندارد بلکه؛ مانند دیکتاتوری هتاک، بر مواضع ضد دینی و ضد ملی خود اصرار دارد!

دو- طیف یاد شده همچنان که بی‌تقیدی خود به آموزه‌های الهی را پنهان نمی‌کند، خود را ملتزم بر حفظ منافع ملی جا می زند!. حادثه تالار نمایش مرکز همایش‌های برج میلاد ثابت کرد مدعیان «ایران دوستی» ذره‌ای بر ایران ارزش قائل نیستند که اگر بودند به تمسخر شخصیت‌های مدافع منافع ملی نمی‌نشستند و برای شخصیت‌های اجنبی فیلم، کف نمی‌زدند!

مدتی پس از نمایش عمومی فیلم در سال 91، همان زن بازیگر که در وقت اکران اثر یاد شده در جشنواره هو می‌کرد و جیغ می‌کشید، به همراه چند پسر لاابالی، در برابر تاتر شهر، به یکی از بازیگران اصلی فیلم یورش می‌برد و فحاشی می‌کند! ناسزاگویی به بازیگر و سایر عوامل فیلم قلاده‌های طلا، مدت‌ها در فضای اینترنتی- و به بهانه‌های گوناگون- ادامه داشت و متاسفانه همچنان ادامه دارد.

این ناسزاگویی‌ها یادآور تخریب شخصیت پروانه معصومی بود. جرم معصومی این بود که با پوشش حجاب برتر، از «اخلاق» دفاع کرد. مگر جرم الهام چرخنده چه بود که امسال در شب تولدش هدف ضرب و شتم به دست عده‌ای از اوباش قرار می‌گیرد؟!

اصلا جرم مریلا زارعی چیست؟ چون درفیلم متعلق به عرصه دفاع مقدس بازی کرد؟ چون پس از دریافت جایزه‌اش در جشنواره سال گذشته فیلم فجر، به دفاع از چند ارزش نظام دینی پرداخت؟ چون به قهرمانانی ادای احترام کرد که با فضای فکری طیف سکولار سینمای ایران، فاصله دارند؟

چندی پیش در جشن منتقدین کارگردانی به نام مازیار میری، علیه بازیگر «شیار 143»- مریلا زارعی- کنایه‌ای می‌زند و پس از آن فضای شبکه مجازی رنگ اهانت به زارعی را می‌گیرد؟

تردید نکنیم اگر سینمای ایران پیشرفت نمی‌کند و بالندگی نمی‌یابد، اگر سینمای ایران رشد چشمگیری ندارد، به سبب حیات طیف سکولار یاد شده است! طیفی که شعار دموکراسی می‌دهد اما زشت‌ترین رفتارهای مغایر دموکراسی را به نمایش می‌گذارد. شعار تحمل مخالف می‌دهد اما مخالف را تحمل نمی‌کند. شعار ادب می‌دهد اما تجسم و مصداق بی‌ادبی است! از فرهنگ حرف می‌زند اما ضرب و شتم مخالف را سازماندهی و توجیه می‌کند. از حقوق مردم ایران دم می‌زند اما اعدام یک مفسد اقتصادی در سال جاری را محکوم می‌کند.

از حقوق انسانی قصه‌ها می‌گوید و می‌سازد اما حقوق مردم فلسطین را با ادعای اینکه فرد سیاسی نیستم و در سیاست دخالت نمی‌کنم، منکر می‌شود و از جنایت علیه فلسطین آشفته نمی‌شود!

طیف مخالف نظام دینی، همان اراده‌ای است که یک بازیگر سینمای ایران را به پرتگاه انزوا و نابودی سوق داد. همان اراده‌ای است که یک بازیگر سینما را به جرم عفاف، منزوی ساخت و به گوشه‌ فراموشی راند.

و افسوس که این طیف در لایه لایه دستگاه فرهنگی کشور نفوذ کرده است. از سوی دولت، قدر می‌بیند و یادش می‌رود که در گذشته هنرمندان محبوب دولت را «دولتی» می‌نامید و سرکوب می‌کرد!

برای منزوی کردن طیف دیکتاتور، دو راه وجود دارد:

یک، رسوا کردن عناصر آن:
در جشن  منتقدین یک منتقد فیلم به نام جواد طوسی شعار داد «باید دیالوگ کنیم»، «باید تحمل کنیم»! همین فرد چندی پیش زشت‌ترین تعابیر را علیه منتقدان فیلمساز هدف علاقه خود، به کار گرفت!

این فرد آشنا با حقوق و امر قضا، از یک طرف شعار تحمل و دیالوگ می‌دهد اما از طرف دیگر منتقد را صرف منتقد بودن به ناسزا هدف می‌گیرد!

 نمایش تناقض گفتار و شعار با رفتار طیف یاد شده، واقعیت وجودی‌شان را برملا می‌کند و آنها را از نگاه‌ها می‌اندازد!

دو- حمایت از عناصر متعهد سینما:

دیکتاتورهای سینما، دارای پول و نفوذ در بدنه دولت‌اند. به راحتی عناصر متعهد را طرد و منزوی می‌کنند. جهانگیر الماسی هفت سال است که بازی نکرده است. چون مواضع‌اش خوشایند صاحبان قدرت در سینما نیست. پس باید رسانه‌های اصولگرا نسبت به گذشته جدی‌تر به حمایت از عناصر متعهد سینمایی مشغول شوند و متعهدان سینما، تشکلی -اگرچه غیررسمی- برای تقویت یکدیگر فراهم سازند!

از نقش وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نمی‌گویم زیرا مسئولان فعلی دستگاه فرهنگی دولت، به دلیل مرعوبیت، گویا نمی‌توانند منبع خیر واقع شوند!

طیف هدف اشاره، متاسفانه فربه‌تر شده است. این یعنی نظام دینی برای بهره از سینما در جهت آرمان‌ها و سیاست‌های متعالی به زحمت افتاده است!
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها