أَلَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرَى(علق 14) * * * آیا او ندانست که خداوند (همه اعمالش را) می‌بیند؟! * * * نداند او که همانا خدای می‌بیند/همه هرآنچه به هستی به امر خود افزود

      
کد خبر: ۲۶۳۲۶۴
زمان انتشار: ۱۱:۰۷     ۳۰ مهر ۱۳۹۳
به گزارش پایگاه 598 ، متن یادداشت محمد کاظم انبارلویی با عنوان «از ملاعلی کنی تا محمدرضا مهدوی‌کنی» به شرح ذیل است:

کن، علمای بزرگی به خود دیده است که برجسته‌ترین آنها در تاریخ معاصر مرحوم حاج‌ملا علی‌کنی است. هم او که در جریان قرارداد ننگین بارون ژولیوس رویتر در مقابل ناصر‌الدین‌شاه ایستاد و تا لغو آن مقاومت کرد.
امتیازی که استخراج همه معادن کشور، استفاده از جنگل‌ها، اجازه تاسیس شعب پست و بانک، احداث خطوط تلگراف در همه نقاط ایران و بالاخره امتیاز ایجاد راه‌آهن را به یک انگلیسی می‌داد که برخی این امتیازات را معادل فروش کل مملکت می‌دانستند!
شاه‌ قاجار و صاحب منصبان از ملا علی کنی حساب می‌بردند و تا موقعی که او زنده بود شاه جرات نکرد امتیاز توتون و تنباکو را که قراردادی ننگین‌تر از قرارداد رویتر بود، به انگلیسی‌ها بدهد.

مرحوم اسدالله پدر آیت‌الله مهدوی‌کنی یک کشاورز مومن بود و از دسترنج کشاورزی، فرزندانش از جمله محمدرضا را بزرگ کرد و همواره با ذکر رشادت‌های حاج‌ملا علی کنی برای پسرش، او را الگوی یک روحانی مبارز، باسواد، روشنفکر و سیاسی معرفی می‌کرد. اسدالله سال 54 رخ در نقاب خاک کشید.

آن هنگام آیت‌الله مهدوی‌کنی در حال وهوای تبعید و زندان و شکنجه در زندان‌های شاه بود. پدرش نمی‌دانست او بزودی یکی از 6 و 7 نفر اعضای شورای انقلاب اسلامی خواهد شد تا یک انقلاب بزرگ را در ابعاد جهانی مدیریت کند.
اگر ملا علی‌کنی با تهدید دربار و بسیج مردم کار خود را پیش می‌برد و جلوی استبداد و استعمار می‌ایستاد، آیت‌الله محمدرضا مهدوی‌کنی با تاسی به آن بزرگوار اساسا تاج و تخت شاهنشاهی را به رهبری امام (ره) هدف قرارداد و آن را پایین کشید.
او در کسوت مجتهد جامع الشرایط در تهران نقش‌آفرینی می‌کرد.
براساس وقفنامه موقوفات مروی باید کسی متولی موقوفات باشد که مجتهد جامع‌الشرایط باشد. امام(ره) در اوایل انقلاب وقتی از او خواستند برای موقوفات مروی کسی را برگزیند، آیت‌الله مهدوی‌کنی را برگزید. آیت‌الله مهدوی کنی همانند ملاعلی کنی یک فقیه آگاه، مجتهد، حکیم و فیلسوف بود.

آیت‌الله مهدوی‌کنی یک روشنفکر برجسته و آگاه به مسائل زمان و خطوط سیاسی زمان خود بود. همراهی او با نهضت امام خمینی (ره) و وفاداری او به مکتب امام (ره) مثال‌زدنی است.
آیت‌الله مهدوی‌کنی رنج تبعید و طعم تلخ شکنجه‌های قرون وسطایی دوران پهلوی را با گوشت و پوست خود چشیده بود.
او جریان نفاق را با همه پیچیدگی‌هایش در درون زندان و بیرون از زندان درک کرده بود و با آگاهی و درک درست، فتوای نجس پاکی را در زندان به همراه علمای مبارز درون زندان امضا کرده بود.

هرچند برخی از آنها تا پایان عمر بر این فتوا استقامت نکردند و کارنامه سیاسی خود را با همگرایی با جریان انحراف و نفاق، نجس و آلوده ساختند. او در میان امتحان پس‌داده‌ها شاخص و شاهد بزرگ است.
آیت‌الله مهدوی‌کنی پس از پیروزی انقلاب در راس اصیل‌ترین نهاد برخاسته از ملت یعنی کمیته‌های انقلاب اسلامی قرار گرفت و جریان تصفیه ضدانقلاب و برقراری آرامش در کشور را مدیریت کرد.

او شراره‌های آتش کفر، نفاق و الحاد را در اوایل انقلاب که دست‌اندرکار تجزیه کشور بودند خاموش کرد و اولین کسی بود که با کشف جریان خطرناک مهدی هاشمی به رهبران جمهوری اسلامی هشدار داد و پنج سال قبل از کشف جنایات مهدی هاشمی و برکناری قائم‌مقام رهبری در یک سخنرانی در شب میلاد امام زمان(عج) در کازرون اعلام کرد؛ «یک خاکریز دشمن در اصفهان است که فقط امام امت می‌تواند آن را فتح کند!» محمدرضا مهدوی کنی با آن دانش وسیع فقهی با ملکه عدالتی که در پوست و گوشت و استخوانش بود می‌توانست برود قم و ردای مرجعیت به تن کند اما در تهران ماند و در خونین‌ترین و پرحادثه‌ترین رویدادهای انقلاب نقش‌آفرینی کرد.

او در دولت شهید رجایی نقش کلیدی داشت و در جلسات شورای امنیت ملی در کنار شهید رجایی رئیس‌جمهور و شهید باهنر نخست‌وزیر به عنوان وزیر کشور شرکت می‌کرد.

آن روز حادثه در هشتم شهریور 60 پس از ادای نماز ظهر و عصر و صرف ناهار، قدری استراحت می‌کند، قرار بود در ساعت 2:30 دقیقه در جلسه شورای امنیت ملی در نخست‌وزیری شرکت کند. پنج دقیقه دیر به جلسه می‌رسد که انفجار وحشتناک نخست‌وزیری رخ می‌دهد. خداوند اراده فرمود او در آن انفجار نباشد تا بتواند 33 سال بعد از آن واقعه، انقلاب را یاری دهد.

او ماند تا رنج دوران را ببرد و خون دل‌‌ها برای وحدت علما و روحانیون، احزاب و گروه‌ها و همگرایی آنان با موازین امام و انقلاب بخورد. او ماند تا نگذارد منافقین قدیم و جدید، انقلاب را به بیراهه ببرند و مانع شود انقلاب به دست لیبرال‌ها بیفتد. او تا آخرین لحظه حیات خود به فتوای نجس پاکی در حوزه سیاست استوار بود اما همان‌ها که از اصلی‌ترین امضاکنندگان این فتوا بودند به آن پایبند نماندند و در ناباورانه‌ترین شکل ممکن در کنار منافقین، سلطنت‌طلبان، بهائیان، سرویس‌های امنیتی آمریکا و انگلیس به روی مردم چنگ زدند و اقتدار نظام و امنیت ملی را به مخاطره انداختند و اهانت به امام و رهبری را برتابیدند!

او سنگ زیرین وحدت و همگرایی نیروهای انقلاب بویژه پیروان خط امام و رهبری بود. تیزهوشی او در حوزه سیاست باعث شد که منافقین جدید و قدیم نتوانند سر او کلاه بگذارند. او جلوی حزب شدن روحانیت مبارز را گرفت.

آنها که این پرهیز را نداشتند انشعاب کردند و رفتند حزب تشکیل دادند، اما خیلی زود دچار انشعاب و انشقاق شدند لذا به سربازی جریان روشنفکری منحط و وابسته رفتند و دنباله‌رو آنان شدند. تا جایی که در فتنه 88 روز 30 خرداد، سالروز اعلام علنی جنگ منافقین علیه امام (ره)، به جنگ جمهوریت نظام آمدند و رای مشروع مردم را برنتابیدند.

امتیازات مرحوم آیت‌الله مهدوی‌کنی را نمی‌توان فقط در چیره‌دستی او در حوزه سیاست دانست. او با هوشمندی از همان اوایل انقلاب پای در یک خدمت بزرگ انقلاب گذاشت و به تربیت کادرهای علمی و اجرایی با استانداردهای اسلامی پرداخت. در رژیم گذشته آمریکایی‌ها اقدام به تاسیس یک دانشکده مدیریت کردند که شعبه‌ای از هاروارد در تهران بود.

قرار بود نخبگان را از هر رشته‌ای برای تربیت مدیران سطح بالای کشور در این دانشکده گرد آورند که عمر سلطنت کفاف نداد.
آیت‌الله مهدوی‌کنی با تاسیس دانشگاه امام صادق(ع) و استقرار در همین محل دانشکده مدیریت در رشته‌های حقوق، علوم سیاسی، اقتصاد و مدیریت به تربیت کادرهای اجرایی کشور پرداخت و اولین دانشگاه اسلامی را تاسیس کرد.

اکنون صدها تن از فارغ‌التحصیلان دانشگاه امام صادق(ع) در جای جای میهن اسلامی در مسئولیت‌های مهم و کلیدی نقش‌آفرینی دارند. این کار از ماندگارترین تلاش‌های آیت‌الله مهدوی است که باید قدر آن را بدانیم. چرا که تا انقلاب برپاست از برکات این تاسیس برخوردار است.

خبر رحلت این عالم بزرگوار موجی از اندوه و تاسف را در میان حوزه‌های علمیه، دانشگاه‌های کشور، نخبگان سیاسی و از همه مهم‌تر ملت انقلابی و مبارز ایران به وجود آورد.
او در حوزه سیاست و فرهنگ در مقام «تاسیس» بود. همین او را از همه برجسته‌تر می‌نمود. اما برجستگی او در تاسیس یک مکتب اخلاقی و انقلابی را نباید نادیده بگیریم. همین او را از تعلق یک جناح فکری خارج می‌کرد و به همین دلیل مورد تکریم و احترام همه جناح‌ها و نحله‌های فکری جامعه بود.

همدردی همه شخصیت‌ها و بزرگان و احزاب و گروه‌ها در غم ارتحال و عروج ملکوتی آیت‌الله مهدوی کنی نشانه درستی از این مقام و مرتبت است. خداوند بزرگ او را بیامرزد و با پیامبر گرامی اسلام (ص) و ائمه معصومین، شهدا و صدیقین محشور فرماید.

قرار است فردا پیکر پاک او پس از تشییع در کنار مزار آیت الله ملا علی کنی در حرم حضرت عبدالعظیم حسنی آرام گیرد.



نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها