أمیرالمؤمنین علی علیه السلام: اِعلَموا أنَّ الأمَلَ یُسهی العَقلَ و یُنسی الذِّکرَ ***بدانید که آرزو خرد را دچار غفلت می سازد و یاد خدا را به فراموشی می سپارد. ***

امیرالمؤمنین حضرت علی علیه السلام: منْ أَحَدَّ سِنَانَ الْغَضَبِ لِلَّهِ، قَوِيَ عَلَى قَتْلِ أَشِدَّاءِ الْبَاطِلِ. *** هر كه سر نيزه خشم خود را بخاطر خدا تيز كند، در نابود كردن سخت ترين باطلها توانا بود.

      
کد خبر: ۲۷۴۲۴۵
زمان انتشار: ۱۳:۴۵     ۰۸ آذر ۱۳۹۳
نقدی بر فیلم «ساکن طبقه وسط» از شهاب حسینی
ساکن طبقه وسط در این بین دچار، مبتلا و یا شاید درگیر انتخابگری میان دو حیطه متفاوت و متضاد می‌شود؛ همسایه طبقه پایین آدمی هوسران و لذت طلب است و همسایه طبقه بالا که وجهی استعلایی از زندگی دنیایی را در بستری از معنویت و عرفان، تجربه می‌کند.
به گزارش سرویس نقد رسانه پایگاه 598، ساکن طبقه وسط را می‌توان تجربه‌ای مبتنی بر جسارت و شهامت یک کارگردان فیلم اولی با دستمایه قراردادن یک موضوع خطیر و مفهوم غنی عرفانی و هستی شناختی دانست که به همراه نویسنده تمام تلاش خویش را مبذول داشته تا اثری را به روی پرده بفرستد تا بتواند مخاطب را با وجهی از حقیقت روشنفکری و نماد و نمودی از آسیب شناسی زندگی انسان مدرن در روزگار سیره و استیلای تکنولوژی بر او آشنا سازد.
 
بازیگر دیگری که عشق کارگردانیش را به ظهور رساند
یکی دیگر از بازیگران سینمای ایران پس از طی دوران رشد و اوج خود وارد حیطه کارگردانی شده است. اینکه چرا خیل کثیری از عوامل یک فیلم تصمیم می‌گیرد پس از طی دورانی، علاوه بر حیطه تخصصی خویش، کارگردانی یک فیلم را هم تجربه کنند، موضوع چالش برانگیز و سوال آمیزی است که نگارنده در مقام پاسخ به آن نیست.اما همین قدر ست که کارگردانی قاعدتاً جذابیت منحصربفردی دارد و فهم این رویکرد در کل، چندان غامض و دور از ذهن نیست.
 
 
مهم ماحصل کار است و نه سابقه کارگردان
اما نکته مهم و اساسی این است که کارگردانی یک اثر حائز ارزش‌های استاندارد و حرفه‌ای باشد و یا به عبارت دیگر توانسته باشد حداقل‌هایی از آنچه از یک کارگردان خوب توقع می‌رود را برآورده سازد. آیا فیلم ساکن طبقه وسط ساخته شهاب حسینی توانسته به این موقعیت نایل آید؟
 
فیلمی که چه در ساختار و چه در محتوا دست به ریسک بزرگی زده است
فیلم شهاب حسینی چه در ساختار و فرم و چه در محتوا و مضمون به سراغ موقعیت‌ها و موضوعات و مقتضیات حساس و بکر و البته خطیری رفته است. او در قالب و فرم فیلمش اجرای بازیگری خویش در ده‌ها نقش را تعبیه کرده و مجموعه‌ای از پیرنگ های فرعی و مختصر را در قامتی از یک فیلمنامه از محمدهادی کریمی پرداخته است.
 
از سوی دیگر در بحث مضمون و محتوا نیز موضوع طیف روشنفکری، عرفان و معنویت؛ حیرت و حیرانی انسان در جهان و مضامین مهم و خطیری از این دست را دستمایه اثر خویش ساخته است.
 
یک موفقیت نسبی برای اولین تجربه کارگردانی حسینی
شاید در کل بتوان گفت فیلم شهاب حسینی آن هم در اولین تجربه‌ی کارگردانی توانسته یک موفقیت نسبی را برای او به همراه آورد و فیلمی متفاوت در سینمای ایران را تقدیم مخاطبان خویش کند. اما سوال اینجاست که آیا نفس این متفاوت بودن،  ارزش است و یا به عناصر و کاتالیزورهای سینمایی و روایی و داستانی دیگری بستگی دارد تا بتواند ذائقه مخاطب را به شکل و شیوه‌ای استاندارد تأمین کند؟
داستان و حکایت فیلم گو اینکه در سینمای جهان، چه در دوران کلاسیک و چه در عصر حاضر، ما به ازاهایی نه چندان معدود داشته است. اما در سینمای ایران می‌توان گفت که تجربه‌ای نو بکر و بدیع است.
 
داستانهای با وجه عرفانی و تم معناگرا
داستان فیلم، داستان مرد جوانی است که به خاطر عقیم بودنش مجبور به متارکه با همسرش شده در طبقه وسط یک آپارتمان زندگی می‌کند. در این بین، موقعیت و مقتضای این جغرافیای مکانی که ملهم از تفاوت دو همسایه طبقه پایین و بالای خانه اوست، نوعی درهم تنیدگی رفتاری و فکری برای مرد پدید می آورد؛ این موقعیت او را درگیر می‌کند؛ آن هم نه تنها یک درهم تنیدگی ظاهری و جسمی بلکه یک درگیری روحی و گفتمانی.
 
ساکن طبقه وسط، در این بین، دچار، مبتلا و یا شاید درگیر انتخابگری میان دو حیطه متفاوت و متضاد می‌شود؛ هم به همسایه طبقه پایین که آدمی هوسران و لذت طلب است نظر و نقب می‌اندازد و هم با طبقه بالایی که وجهی استعلایی از زندگی دنیایی را در بستری از معنویت و عرفان، تجربه می‌کند، نظر دارد.
 

 
از لحن و بیان طنازانه تا کنایات و استعاره های رندانه
و در این بین، آنچه قابل توجه و تأمل است نوع لحن و بیانی است که نویسنده و کارگردان برای این روایت معناگرا انتخاب کرده‌اند؛ زبان طنز و هجو. در حقیقت می‌توان گفت در فیلم سینمایی «ساکن طبقه وسط» نوعی نقد فکری و اجتماعی و هستی شناختی نسبت به طیف روشنفکری را در لفافه‌ای از طنز و هجو شاهدیم که مابه ازاهای داستانی آن را در تدارکی سینماورزانه به تماشا نشسته‌ایم.
«ساکن طبقه وسط» زبانی طنزآلود دارد، به مفهوم‌گرایی روی آورده است. اما تمام تلاش خود را کرده تا در این حیطه خطیر، به سینما وفادار بماند.
 
چفت و بست های سینماورزانه یک فیلم پازل مانند سخت
برای این وفاداری هم تلاش کرده چفت و بست میان داستانک ها، لحن طنز، اشاره‌ها و فکت های روایی، بازی‌های خوب و البته رنگ آمیزی صحنه و لباس و چهره را به صورت توأمان لحاظ و رعایت کند.
 
گرچه هر شخصیت و داستانی، تا آنجا که بتواند در خط سیر روایت اصلی فیلم باشد، مورد توجه و نظر کارگردان و نویسنده قرار می‌گیرد و بعد رها می‌شود. داستان قلعه‌ی الموت و یاران حسن صباح و انتخاب قهرمان قصه بین لذات دنیوی و عشق سرآغازی می‌شود بر «ساکن طبقه وسط» .
 
شهاب حسینی که شخصیت اصلی قصه است با بازی خوب و قابل توجهش در همه قصه‌های دیگری حضور دارد و در کل 48 نقش متفاوت را از شهاب حسینی می‌بینیم که میان جدیت و طنز و هجو در نوسانند.
 
بشارتی برای نتیجه نویسندگی فیلم ساکن طبقه متوسط
نویسنده این اثر که در سابقه کاری خودش توجه به مضامین عرفانی و آثار معناگرا را دارد محمدهادی کریمی است که اثر همچون «بشارتی برای شهروند هزاره‌ی سوم» را در عقبه کاری خود به مثابه فیلمی که توجه به جهان معنا و مباحث عرفانی چه در نوع مطلوب و چه در حالت نوظهور و کاذبش را دارد محور کار خویش قرار داده است.
 
در حقیقت می‌توان گفت «ساکن طبقه وسط» امتدادی است دیگرگونه بر همان روند و رویکرد؛ ما به ازایی نوظهور از حیرت و عرفان و معنا در جهان داستانی متراکمی که از شخصیت‌ها و داستانک های فرعی قابل توجهی پدیدآمده است.
 
 
شاید بتوان گفت «ساکن طبقه وسط» تلاش می‌کند نوعی ربط و نسبت نقادانه و تحلیلی میان عرفان اصیل و زندگی مدرن به وجود آورده و آنرا مورد توجه و نقد قرار دهد.
 
عقیم بودن روشنفکری ایرانی؛ مهم ترین نماد و نمود کنایی فیلم
 
موضوع عقیم بودن شخصیت اصلی فیلم وجهی استعاری به طیف شبه روشنفکری ایران دارد. همچنانکه شخصیت اصلی فیلم وی وقتی دچار بحران می‌شود و به علایقش یعنی عرفان کهن اسلامی تردید می‌یابد، بر موضوع عقیم بودن خودش متمرکز می‌شود و از آن اطلاع پیدا می‌کند.
 
شخصیت پردازی در این فیلم جایگاه قابل توجهی دارد. چرا که اساساً با فیلمی متکی بر شخصیت‌های چندگانه روبروئیم. از نقش همسر نویسنده با بازی ساره بیات که شخصیتی حاکی از نیازهای عاطفی زنانه است تا شخصیت زن بدکاره با بازی طناز طباطبایی. گویا و جویای نیازهای جنسی و نوعی لاقیدی و هرهری مسلک بودن یک زن رنجور و بدبخت است. از بازی خوب بابک حمیدیان در نقش یک پوزیتیویست پارانویایی تا حسین یاری که شمایلی از فردی عوام را به منصه ظهور و بروز می‌رساند و نیز دیگر شخصیت‌های فرعی و بازی‌های قابل توجهشان در پازلی که «ساکن طبقه متوسط» برایشان و برای مخاطب البته پدیدآورده است.
 
حکایت جسارت و شهامت یک جوان فیلم اولی
ساکن طبقه متوسط را می‌توان تجربه‌ای مبتنی بر جسارت و شهامت یک کارگردان فیلم اولی با دستمایه قراردادن یک موضوع خطیر و مفهوم غنی عرفانی و هستی شناختی دانست که به همراه نویسنده تمام تلاش خویش را مبذول داشته تا اثری را به روی پرده بفرستد تا بتواند مخاطب را با وجهی از حقیقت روشنفکری و نماد و نمودی از آسیب شناسی زندگی انسان مدرن در روزگار سیره و استیلای تکنولوژی بر او آشنا سازد.
 
این میزان از دقت نظر و توجه و تأمل آفرینی برای مخاطب در موضوعی خطیر از این دست آن هم در فیلمی از سینمای ایران در این روزگار تفوق ابتذال و روزمرگی، جای تقدیر و تشکر دارد و باید گفت شهاب حسینی در اولین گام از تجربه کارگردانی سینما همه تلاش خود و داشته‌هایش را به جهت فهم سینما و قدرت رهبری گروه فیلمسازی به همراه استعداد درخشانش در بازیگری به کار برده است و شاید بشود گفت نمره قابل قبولی هم در این آزمون می‌گیرد و ما را در انتظار فیلم بعدیش که قطعا بهتر از این خواهد بود نگه می‌دارد.

منبع: فرهنگ نیوز
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها