أمیرالمؤمنین علی علیه السلام: اِعلَموا أنَّ الأمَلَ یُسهی العَقلَ و یُنسی الذِّکرَ ***بدانید که آرزو خرد را دچار غفلت می سازد و یاد خدا را به فراموشی می سپارد. ***

امیرالمؤمنین حضرت علی علیه السلام: منْ أَحَدَّ سِنَانَ الْغَضَبِ لِلَّهِ، قَوِيَ عَلَى قَتْلِ أَشِدَّاءِ الْبَاطِلِ. *** هر كه سر نيزه خشم خود را بخاطر خدا تيز كند، در نابود كردن سخت ترين باطلها توانا بود.

      
کد خبر: ۲۹۱۲۷۰
زمان انتشار: ۱۸:۱۶     ۱۱ بهمن ۱۳۹۳
بررسی نسبت اصلاح طلبان وحسن روحانی درسالهای پس از انقلاب اسلامی، می تواند نسبت و آینده تعاملات آنها رابا یکدیگر مشخص و قابل پیش بینی نماید. روابطی که باعث گردیده، دیوار بی اعتمادی بین آنها به راحتی ریخته نشود. شاید درهمین راستاست که اخیرا ابراهيم اصغرزاده از فعالان سياسي اصلاح طلب در گفت‌وگو با روزنامه اعتماد نسبت به رفتارهاي روحاني هشدار داده است. او معتقد است كه اگر روحاني با «راست افراطي» پاي ميز «بده بستان» برود حمايت‌ها را از دست مي‌دهد:

«اگر آقاي روحاني پاي ميز بده بستآنهاي كاسبكارانه با جناح اصولگراي تندرو يا گروه‌هاي راست افراطي بنشيند، حمايت نيروهاي خود را از دست مي‌دهد و ديگر افكار عمومي هم به سمت او جذب و جلب نخواهند شد.»

این مطلب نشان می دهد که بخشی ازاصلاح طلبان نگران دورخوردن توسط حسن روحانی هستند. چرا این ذهنیت برای اصلاح طلبان شکل گرفته است؟ آیا روحانی راهنمای چپ می زند ولی راست می پیچد؟ چرا اصلاح طلبان نمی توانند به او اعتماد کنند؟ ریشه این بی اعتمادی به کجا برمی گردد؟

بنظر می رسد این بی اعتمادی ریشه تاریخی دارد. ارتباط حسن روحانی و اصلاح طلبان چه درشکل جناح چپ اسلامی و چه درشکل چپ تجدیدنظرطلب تا پیش از این، هیچگاه چندان دوستانه نبوده است.

حسن روحانی ازرای عدم اعتمادبه موسوی تافرستادن تندروها به بغداد
روحانی جز جمع 99 نفره ای بود که در مجلس دوم حاضر به رای اعتماد به مهندس میرحسین موسوی برای نخست وزیری نگردید.

درقصه اشغال کویت توسط صدام و لشکرکشی امریکا برای بازپس گیری کویت،بزرگان وموثرین جناح چپ خواستار همراهی وهمکاری با صدام و مقابله با امریکا بودند.چنانکه بهزاد نبوی دردیداری  با دانشجویان دانشگاه تهران خواستار بهره گیری از این فرصت برای حمله به اسرائیل و جنگ با آن شد:

«این جنگ فرصتی تاریخی برای حمله به اسرائیل به وجود آورده بود که از دست رفت... وظیفه ما این بود که به هر طریق ممکن است سمت و سوی جنگ را عوض می کردیم. ما می بایست در سیاست خارجی و مواضعمان در قبال عراق، این نکته محوری را نصب العین قرار می دادیم.» 

محتشمی پور، در نطق پیش از دستور خود در جلسه 30 دی 1369، با فراموش کردن نقش صدام در جنایت های بی شمار علیه ایران و نقش او در آتش افروزی در منطقه، به تطهیر صدام پرداخت و ورود به جنگ به نفع وی را واجب شمرد و او را خالد بن ولید خواند:

«... امروز بحث بر سر گذشته عراق و ایران نیست...امروز کفر جهانی به سرکردگی آمریکا در یک صف برای نابود کردن منابع مسلمین قرار گرفته است. اینکه برخی از افراد ساده لوح و یا مرعوب فکر کنند این جنگ برای ما جای نگرانی نیست و مردم نگران نباشند، جای بسی تأسف است.

...امروز ملت های مسلمان منطقه به خصوص ملت ایران وظیفه شرعی دارند تا در جهادی مقدس به مقابله با نیروهای کفر آمریکا و ناتو و صهیونیسم برخیزند. انقلاب و نظام جمهوری اسلامی نمی تواند در این جنگ خانمانسوز و سرنوشت مسلمانان بی تفاوت بماند. ...ملت ایران هم اکنون مقلد امام سلام الله علیه است. برادران عزیز، علماء، مراجع، مجتهدین مراجعه کنند به فتاوای امام در ارتباط با فصل دفاع در تحریرالوسیله شرایطی را که امام عنوان فرموده اند دقیقاً منطبق با زمان حاضر است.

... چرا نباید این جنایت مرگبار آمریکا محکوم شود؟ چرا ما باید بی تفاوت از کنار این همه جنایت بگذریم؟ جمهوری اسلامی و ملت مسلمان و انقلابی ایران با توجه به اصول و آرمآنهایش از هر کشور دیگر اولی و احق است که در جهاد مقدس بر علیه آمریکا شرکت کند و به آرزوهای مقدس و الهی امام که خلیج فارس باید گورستان آمریکائی های متجاوز شود جامه عمل بپوشاند.

...حوادث و بحران اخیر یادآور رویارویی و صف آرایی خالد بن ولید در برابر ابر قدرت های صدر اسلام است. او که عمری در صف کفر شمشیر به روی پیامبر (صلی الله علیه و آله) و مسلمانان کشید ولی در نهایت فاتح بزرگی برای مسلمانان گشت....»

شیخ صادق خلخالی از دیگر هواداران ورود ایران به جنگ با آمریکا و متحدانش بود. او با تاکید بر اینکه هدف آمریکا نه نفت و نه عراق، بلکه اسلام است و این جنگ یک جنگ صلیبی علیه مسلمآنهاست، تصریح کرد: «ما همه‌اش می‌گوییم مرگ بر آمریکا، مرگ بر اسرائیل، حالا باید این معنا را نشان دهیم.»

او افزود:«ما باید در اینجا آمریکا و بوش و فهد و دولت‌های انگلی مانند حسنی مبارک و اوزال را در سنگر‌ها به نابودی بکشانیم، غرق خون کنیم تا این‌ها بدانند حریم اسلام حریم بزرگی است. والله والله فردا اگر آمریکا پیروز شود و در بغل ایران بیاید، به این آسانی منطقه را ترک نمی‌کند.» خلخالی با بیان اینکه «در این نبرد قهرمانانه ما نمی‌توانیم ملت عراق را تنها بگذاریم»، گفت: «گذشته‌ها مساله دیگر است، جنگ ما با عراق یک مساله دیگر است. اینجا سرنوشت اسلام مطرح است. این برای ما ننگ است، برای ما عار است، اسلحه داریم، قدرت داریم، جوان داریم، بسیجی داریم ولی بخواهیم تسامح و تساهل بکنیم. هیچ وقت تساهل در این مسائل جایز نیست.»

 ولی حسن روحانی که همزمان نماینده مجلس ودبیرشورای عالی امنیت ملی بود درنطقی پرازکنایه وزخم زبان به تندروهای جناح چپ به این پیشنهادات ونظرات واکنش نشان داد.

روحانی سال‌ها بعد در گفت‌وگویی با ماهنامۀ «نسیم بیداری»، با اشاره به جو پیش آمده در مجلس دربارۀ جنگ خلیج فارس گفت: «در همین مجلس سوم که اکثریت در دست جناح چپ بود، وقتی شورای عالی امنیت ملی تصمیم گرفت در ائتلاف غرب علیه عراق بی‌طرف باشد، تندرو‌ها در مجلس شلوغ کردند و داد و فریاد به پا کردند که چرا شورای عالی چنین تصمیمی گرفته است و ما باید از صدام طرفداری کنیم، زیرا می‌خواهد با آمریکا بجنگد. حتی یکی از نمایندگان مجلس او را با خالد بن‌ ولید مقایسه کرد. البته تعداد آن افراد تندرو در مجلس کم بود و اتفاقاً من در آن جلسه حاضر بودم و عصبانی شدم و گفتم، اتوبوس دم در آماده است؛ هر کس می‌خواهد به صدام کمک کند، به بغداد برود! یعنی می‌گفتند از صدام که آنقدر در جنگ با ایران مرتکب جنایت شده است و به کویت هم حمله کرده است، حمایت کنیم. در حالی که او اگر در کویت باقی می‌ماند و جلویش گرفته نمی‌شد، خطر بزرگی برای ما خواهد بود. اصلاً هم فکر نمی‌کردند که در صورت اعمال این سیاست، باید با ۳۰ کشور می‌جنگیدیم. در حالی که ما سیاست بی‌طرفی فعال را اتخاذ کردیم و با هوشیاری در صحنه حضور فعال داشتیم و اقدامات لازم برای امنیت ملی کشورمان انجام دادیم و وارد درگیری نشدیم.»

روحانی خط قرمزجناح چپ

دردولت اول هاشمی رفسنجانی وقتی پیشنهاد وزارت کشور به عبدالله نوری وجایگزینی اوبه جای محتشمی پور مطرح می شود، نوری علیرغم اصرارهاشمی نمی پذیرد.فقط زمانی این پیشنهاد را می پذیرد که به او میگوید اگر نپذیری، مسولیت وزارت کشور به حسن روحانی داده می شود.گویا حضور روحانی خط قرمز برای نوری وجناح چپ بوده است.محمد عطریانفر در این زمینه درمصاحبه ای اظهارداشته است:
«آقاي نوري مي‌گفت آقاي هاشمي پس از مشخص‌شدن نتيجه انتخابات رياست‌جمهوري سال 68، به ايشان مي‌گويد براي وزارت کشور خود را آماده کند! آقاي نوري گفت من خيلي جا خوردم چون ايشان در آن دوران موقعيت بسيار ممتازي داشت؛ مسوول کميسيون بودجه مجلس و بحث ارز در کشور، نماينده امام در جهاد و نماينده امام باقوت هرچه‌بيشتر در سپاه که نصب فرماندهان رده‌ها، حفاظت اطلاعات و عقيدتي- سياسي را در اختيار ايشان گذاشته بود از جمله مسووليت‌هاي ايشان بود. تنها عضو جوان متفاوتي بود که در فهرست ٢٠نفره که امام براي تدوين متمم قانون‌اساسي معرفي کرده بودند، نامشان به چشم مي‌خورد. همه آنها واجد جايگاه حقوقي يا به‌لحاظ حقيقي افرادي ريشه‌دار بودند اما آقاي نوري نسبتا جوان بود. آقاي نوري ابتدا سر باز مي‌زند و مي‌گويد حاضر نيست به جاي آقاي محتشمي‌پور به وزارت کشور برود. آقاي هاشمي پاسخ مي‌دهد به دلايلي، امکان ادامه وزارت آقاي محتشمي‌پور در دولت جديد، ممکن نيست.

* چه دلايلي؟

شرايط و فضاي کشور يا نوع نگاه آقاي هاشمي. بار دوم همين خواسته را مطرح مي‌کند و آقاي نوري همان پاسخ را مي‌دهد که به دليل دوستي ديرينه با آقاي محتشمي‌پور، اين پيشنهاد را نمي‌تواند بپذيرد. بار سوم که فرصتي تا زمان معرفي کابينه به مجلس باقي نمانده بود، صراحتا به آقاي نوري مي‌گويد اگر نپذيري، شيخ‌حسن روحاني را معرفي مي‌کنم. آقاي نوري مي‌گفت وقتي اين را شنيدم با خود گفتم به‌هرحال، من به اردوگاه جناح چپ تعلق دارم و آقاي روحاني، در جريان مقابل طبقه‌بندي مي‌شود و به همين دليل مي‌پذيرد. 

هرچند دوستان اقای محتشمي‌پور از اين اقدام آقاي نوري گله‌مند بودند و کم لطفي‌هايي نيز داشتند، اما آقاي نوري نماينده چپ‌ نوشده و خط امام است که مي‌خواهد شرايط جديد را باور کند.»

مرکزمطالعات استراتژیک؛ روحانی ورود اصلاح طلبان را ممنوع کرد

برخورد بین جناح چپ وحسن روحانی به همین جا ختم نشد. زمانی که تصمیم برتغییر وعزل  موسوی خوئینی هاپدرخوانده تجدیدنظرطلبان توسط هاشمی گرفته شد،حسن روحانی نماینده مجلس ودبیرشورایعالی امنیت ملی، مسئولیت مرکز مطالعات استراتژیک ریاست جمهوری را پذیرفت و جایگزین خوئینی شد.

علیرضا علوی تباردرمیزگردی که در نشریه مهرنامه منتشر شده با انتقاد از روحانی دران مقطع اظهارداشت:
«آقای روحانی وقتی آمد سه گام برداشت. یکی اینکه جلوی رابطه ما با دانشگاهی ها را گرفت. یادم هست قراردادی با آقای بشیریه برای تحلیل موانع توسعه سیاسی درایران داشتیم که پول ایشان را نداد وما مجبور شدیم از منبع دیگری هزینه کار ایشان را تهیه کنم که آبرویمان نرود.درگام دوم برخی پروژه ها را حذف کرد در حوزه اجتماعی پروژه ای که درباره فقر ونابرابری بود حذف کرد.

وی در بخشهای دیگری گفته :از ما می خواست تحقیق درباره جرم زا بودن جامعه را کنار بگذاریم.یا موردی خاطرم هست که درباره پیامدهای سیاستهای تعدیل نوشته بودیم که به افزایش فقر منجر می شود. این تحلیل به سازمان برنامه وبودجه رفت وگفت وگوی خوبی داشت شکل می گرفت که به دستور آقای روحانی متوقف شد.گام سوم ایشان حذف افراد بود.یک روز رفتم مرکز که دم در گفتند گفته اند شمارا راه ندهیم.»

سعید حجاریان هم از توقف مهمترین پروژه این حلقه توسط روحانی میگوید:

«از سال 1368 که مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری راه افتاد، من در معاونت سیاسی این مرکز همین پروژه کاری را دنبال می‌کردم. 

معاونت سیاسی مرکز تحقیقات استراتژیک یک پروژه بیشتر نداشت و آن هم پروژه توسعه سیاسی بود. البته این پروژه چندین زیرپروژه داشت، نظیر فرهنگ سیاسی و رفتار سیاسی اقشار مختلف ایران، پروژه تحلیل چرایی انقلاب اسلامی با هدف تئوریزه کردن انقلاب، پروژه ماهیت دولت در ایران، پروژه نوسازی ایران...

ما بخش سیاسی‌اش را کاملاً انجام داده بودیم. پروژه توسعه سیاسی ما حداقل متودش کاملاً مشخص بود که چه می‌خواهیم. پروژه ما در چهار سال اول ریاست جمهوری آقای‌هاشمی در مرکز تحقیقات استراتژیک معلوم شده بود، بعد در دوره آقای روحانی پروژه ما با رفتن آقای موسوی‌خوئینی‌ها متوقف شد.»

حتی برخی بازداشت 11ماهه عباس عبدی سردبیر روزنامه سلام و از مدیران مرکز مطالعات استراتژیک ریاست جمهوری را بی ارتباط با ریاست جدید مرکز یعنی حسن روحانی نمی دانند.عماد افروغ ازجمله مدیران مرکز درمناظره با عبدی اظهار داشته است: «من احساس می‌کنم آن تصویر اصلاح‌طلبآنهای که از آقای روحانی در انتخابات ایجاد شد با تجربه من یک مقدار ناسازگار است؛ حتی موردی دارم که اگر آقای عبدی راضی باشد آن را می‌گویم.

بنده بلافاصله پس از بازداشت آقای عبدی مطلبی نوشتم ولی روزنامه سلام گفت اگر ما این مطلب را چاپ کنیم وضع ایشان بدتر می‌شود یعنی ببینید فضا چقدر بد بود که مطلب ما، کار را خراب می‌کرد.»

اغتشاشات 78؛ تضادعمیق

در اغتشاشات کوی دانشگاه در 1378 نیز حسن روحانی در جبهه مقابل افراطیون اصلاح طلب که صحنه گردان اغتشاشات بودند،قرارگرفت.اوبود که برای کنترل اغتشاشات اجازه ودستور ورود بسیج وسپاه را به منظور مقابله با اشوبگران داد وسخنران اجتماع بزرگ مردمی در دفاع از انقلاب و نظام ورهبری بود.

نگاهی به منتخبی از سخنان روحانی در روز 23 تیرماه 1378 گویای تضاد وفاصله میان اصلاح طلبان وروحانی دران مقطع بوده است:

*اگر منع مسئولين نبود مردم ما، جوانان مسلمان، غيور و انقلابي ما با اين عناصر اوباش به شديدترين وجه برخورد مي‌كردند و آنها را به سزاي اعمالشان مي‌رسانند. (تكبير حضار) ... اين گروهك‌ها و اين چند صد نفر اوباش چيزي نيستند كه بخواهند براي ملت ما و براي مردم عزيز و قهرمان تهران، نگراني بوجود آورند.(تكبير حضار)

*ادامه اين وضع براي نظام ما كشور ما و ملت ما قابل تحمل نخواهد بود. ديروز نسبت به اين عناصر دستور قاطع داده شد، ديروز غروب دستور قاطع صادر شد تا هر گونه حركت اين عناصر فرصت طلب، هر كجا كه باشد با شدت و با قاطعيت برخورد شود و سركوب شوند.(تكبير حضار) مردم ما شاهد خواهند بود كه از امروز نيروي انتظامي، نيروي قهرمان بسيج حاضر در صحنه، با اين عناصر فرصت‌طلب و آشوبگر - اگر جرات ادامه حركت مذبوحانه داشته باشند- چه خواهند كرد.(تكبير حضار)

*آمريكا يا رژيم اشغالگر قدس از اين عناصر آشوبگر حمايت كردند توقع هم همين بود اين كشورها هميشه حامي اشوبگران، جنايتكاران و افراد وابسته و مزدور هستند؛

*اینها پست تر و حقیر تر از آن هستند که بخواهیم نسبت به آنها تعبیر حرکت بر اندازی را مطرح کنیم و افزود چنین آشوب و تخریبی در هیچ جای دنیا و توسط هیچ دولت و مردمی تحمل نمی شود.

تضاد روحانی با جریان مسلط بردولت خاتمی زمانی مشخص تر می شود که بدانیم بخشی از دولتی ها در هدایت  و شعله ورکردن اغتشاشات سال 78 نقش داشتند. حسین مظفر وزیر اموزش وپرورش دولت خاتمی در ان مقطع اظهار داشته است:
«متاسفانه وزارت کشور و وزارت علوم ما در رأس بودند...کسانی مثل تاج‌زاده در وزارت کشور بساطی راه انداخته بودند و تحریک می‌کردند.»

مظفر به دفاع خود از انقلاب ونظام دران مقطع اشاره می کند و مصاحبه ای که خشم حامیان اشوبگران درهیات دولت خاتمی راشعله ور می کند:

"این مصاحبه که پخش شد، حزب‌اللهی‌ها چاپ و نسخه‌های آن را در سراسر کشور پخش کردند و این حرف‌ها همه‌جا پیچید، اما در دولت با عکس‌العمل شدیدی روبه‌رو شد. ما هر موقع مصاحبه‌ای می‌کردیم و در دولت می‌رفتیم، یک کیسه‌کشی مفصل می‌شدیم. رسم این بود که یک نفر سر بحث را باز می‌کرد و شروع می‌کردند حمله کردن به ما. باز یکی صحبت کرد و گفت: «بالاخره دولت باید یکپارچه و... باشد». من تا ته قضیه را فهمیدم و متوجه شدم که الان می‌آیند سراغ من.

شروع کرد به صحبت که اما متاسفانه نمی‌دانیم چرا مظفر این کارها را می‌کند و این مصاحبه‌ها را انجام می‌دهد. خب خیلی بد است که در دولت یک نفر زاویه دیگری داشته باشد و بهتر است که ایشان موضعش را روشن کند. من که به پست نچسبیده بودم و اعتقادی حرف می‌زدم، گفتم: «بگویید کجای حرف‌های من اشتباه بوده است؟ هر کدام نقص داشته است بگویید کدام است که من اصلاح کنم. دفاع از انقلاب؟ دفاع از ارزش‌ها؟ دفاع از خون شهدا؟ دفاع از آمان انقلاب؟ افشای چهره‌های چماقدار؟ کجایش اشتباه بوده است؟ مصاحبه من علیه دولت بوده است؟ مگر دولت موافق این چیزهاست؟» فکر می‌کردم آقای خاتمی دیگر در اینجا می‌آید طرف ما. گفتم: «اتفاقا ما این کارها را کردیم که دولت یک کمی از اتهام بی‌دینی نجات پیدا کند و بگویند دولت هم مواضع انقلابی خودش را اعلام کرد، چون هرچه باشد من هم از همین دولتم. حتما آقای خاتمی هم خوشحال است که این حرف‌ها را بشنود. شاید آقای خاتمی رویش نشود بعضی از حرف‌ها را بزند و ما وزرا باید از طرف ایشان بگوییم». 

همین که این حرف‌ها را زدم، ایشان عصبانی شد و گفت: «تو غلط کردی این حرف‌ها را زدی، تو بیجا کردی، مزخرف گفتی». من شاخ درآوردم که چرا رئیس دولت این شکلی حرف می‌زند؟"

متهم ردیف اول تبانی باغرب برای حذف اصلاح طلبان

بعدها کاربه جایی رسید که درجریان انتخابات مجلس هفتم لیدرهای اصلاح طلبان، روحانی را به تبانی ورایزنی باغرب برای حذف اصلاح طلبان ازمجلس متهم کردند.صادق زیبا کلام درکتاب «هاشمی بدون روتوش» که گفتگوی او با اکبرهاشمی رفسنجانی است دراین باره میگوید:
«بعضی ازدوستان معتقدند حرکتی که محافظه کاران انجام دادند،یک جورتبانی باخارج مثلا با اتحادیه اروپا یاامریکا بوده وچراغ سبزهایی نشان داده شده که دراخرین نطق بهزادنبوی درمجلس هم بود.حرف اساسی بهزادنبوی دران نطقش این بود که جناح راست با تبانی ضمنی با اروپا وامریکا اصلاح طلبان را قلع وقمع کرده وبه قدرت بازگشته است.بنابراین محافظه کاران باغربی ها کنارخواهند امد،صرفا برای اینکه درقدرت باقی بمانند که البته این نظر را به جز بهزاد نبوی خیلی های دیگر هم دارند.»

هاشمی رفسنجانی در دفاع از حسن روحانی دربرابر این اتهام پاسخ می دهد: «خب واقعا یک ادعا وحرف بی پایه واساس بیشتر نیست وخود آنها هم که این حرفها را راه می اندازند اعتقادی به ان ندارند وبیشتربرای بی اعتبارکردن مخالفان سیاسی شان این اتهامات را وارد می سازند...

غربی ها شخص اقای روحانی را از قدیم جزو انسآنهای معتدل و عقلای قوم می دانستندو ایشان واقعا هم این گونه هستند...تمام حرف های دیگری که می زنندمبنی بر اینکه روحانی برای یک جریان خاص امتیاز داده وسازش کرده وغیره بی پایه است.»

البته درکناراختلافات و رو دست خوردنهای تاریخی اصلاح طلبان افراطی از روحانی،برخی گمانه زنیها ومطالب منتشرشده غیردقیق توسط

برخی ازعناصرجریان مقابل نیز این بی اعتمادی را تشدید کرده است.چنانکه امیرمحبیان ازجمله اصولگرایان نزدیک به جریان سنتی اظهار داشته است: «روحانی بخشی از یک پروژه بزرگ بود که نظام قرار بود آن را برای ساماندهی آینده اجرا کند، در مقدمات این پروژه احمدی‌نژاد نقشی را بر عهده داشت، ولی این نقش در پرده دوم توسط فردی چون روحانی قابل اجرا بود، نه احمدی‌نژاد...

سیستم قصد داشت حرکتی حساب شده در حوزه تعامل بین‌المللی انجام دهد که نه احمدی‌نژاد می‌توانست این نقش را بازی کند و نه مصلحت بود کار بدست اصلاح طلبان بیفتد.طبعا روحانی با سوابق خود و نگاه امنیتی خاص تبحر لازم را در این مورد داشت.»

البته بخشی از حامیان رییس جمهور سابق محمود احمدی نژاد هم چنین تحلیلی دارند وروحانی را پروژه نظام می دانند.

بخشی ازاپوزیسیون نیز ماموریت دولت بنفش روحانی را استحاله وبی خاصیت سازی اصلاح طلبان و سبزها می دانند.بگونه ای که بی بی سی فارسی درمطلبی، انتخابات سال 1392و انتخاب حسن روحانی را مراسم تدفین جنبش سبز و احیای نظام دانست و العربیه این انتخاب را باعث گسستگی میان نیروهای جنبش سبز خواند.

روحانی واصلاح طلبان در سانس اخر

اصلاح طلبان به دلیل بی اعتمادی به روحانی، استراتژی «رحم اجاره ای اصلاح طلبان» را به روحانی ودولتش دارند. بنظر می رسد علیرغم این بی اعتمادی و اختلافات تاریخی میان آنها، اصلاح طلبان بمنظور حفظ سلامت جنین خود و تولد آن، کماکان و تا تولد این جنین به روش فعلی ادامه دهند و ازدرگیری حداقل عیان ومستقیم با او بپرهیزند. تولد این فرزند اجاره ای پایان همکاری وهمراهی اصلاح طلبان باروحانی خواهد بود.

اصلاح طلبان تازمانی که این بچه به دنیا نیامده سعی می کنند برای حفظ جنین مدارا کنند، حتی مانع از کارهای سنگین توسط مادر شوند، ولی به محض تولد این کودک فضا عوض می شود.

روحانی درمقابل چه خواهدکرد؟ به فرض آنکه نظر اصلاح طلبان را بپذیریم و دولت روحانی را رحم اجاره ای اصلاح طلبان افراطی بدانیم، اعتدالیون با این جنین چه خواهندکرد. آیا اورا متولد خواهند کرد؟

شواهد واختلافات تاریخی میان آنها نشان می دهد که اگراصلاح طلبان موفق به پیاده سازی استراتژی رحم اجاره ای نیز شده باشند، استراتژی سقط جنین در دستور کار طرف مقابل قرار خواهدگرفت. البته «کورتاژ» و «سقط» این جنین، عوارضی هم دارد. باید منتظربود و دید که آیا روحانی سربزنگاه جنین اصلاح طلبان را کورتاژ می کند؟

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها