يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ(حجرات 13) * * * ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیره‌ها و قبیله‌ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید؛ (اینها ملاک امتیاز نیست،) گرامی‌ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست؛ خداوند دانا و آگاه است! * * * ای مردمان شما را از مردی و زنی/ما آفریده‌ایم به علم و به اقتدار/ دادیمتان قرار به اقوام گونه‌گون/انس و شناخت تا که به ‌هم‌ آورید بار/ بی‌شک بود زجمع شما آن‌عزیزتر/نزد خدا که بیش به تقواست ماندگار/ زان‌رو که هست عالم و آگاه کردگار/بر مردمان مومن و مشرکت بروزگار

 

      
کد خبر: ۳۴۰۱۳۱
زمان انتشار: ۱۳:۰۴     ۲۸ شهريور ۱۳۹۴
بررسی ابعاد ایدئولوژی زدایی از کشور در گفت‌وگوی پایگاه ۵۹۸ با دکتر رامین:
دکتر رامین افزود: "فرزند انقلاب" بودن یک نفر، زمانی ارزش دارد که در حال حاضر هم "فرزند انقلابی" مملکت باشد؛ وگر نه معنای"فرزند انقلاب" بودن، افرادی مانند هاشمی و کروبی و خاتمی و موسوی را هم در بر می گیرد؛ لیکن افسوس که این اسامی با همه افتخاراتی که نظام در اختیار شان گذاشت، عظیم ترین فاجعه در سال 88 را پدید آوردند.
به گزارش سرویس سیاسی پایگاه 598، رهبر معظم انقلاب در دیدار اخیرشان به تلاش برخی از جریانات برای ایدئولوژی زدایی از دیپلماسی و سیاست داخلی اشاره نمودند و بیان داشتند: "می خواهند ما اصول خود را در سیاست خارجی دخالت ندهیم اما فکر و عقیده و ایدئولوژی در همه زمینه ها «راهنمایی تعیین کننده به شمار می رود»."

این بیانات رهبر معظم انقلاب در حالی بود که پیش تر برخی از مسئولان کشور از لزوم ایدئولوژی زدایی از سیاست خارجی سخن گفته بودند و خواستار حدف ارزش ها از سیاست خارجی شده بودند. احیای این گونه جهت گیری ها که سابقاً در دولت اصلاحات نیز شدت گرفته بود زنگ خطری به مسئولان انقلاب اسلامی جهت صیانت از اصول و آرمان های انقلاب است. لذا برای تبیین زوایای پنهان و آشکار فعالیت جریان فکری داخلی و خارجی که تلاش برای ایدئولوژی زدایی از جمهوری اسلامی ایران را دارند با دکتر محمد علی رامین دبیرکل بنیاد جهانی بررسی هولوکاست و مؤسس اتحادیه راه اسلامی در اروپا گفت‌وگویی داشته ایم که در ادامه می آید.

رهبر معظم انقلاب اخیرا در جمع فرماندهان سپاه از خطر ایدئولوژی زدایی در سیاست داخلی و سیاست خارجی سخن گفته اند. مفهوم ایدئولوژی چیست؟

یک مکتب فکری –چه الهی و چه مادی-، اگر ایدئولوژی و"برنامه زندگی" نداشته باشد، پس قابل تحقق نیست و یک ذهنیت خیالی و یک توهم پوشالی و یا آرزویی دست نیافتنی است.

"ایدئولوژی" منظومه ای از طرح ها و ایده های حاصل از یک مکتب فکریست ، که ذهن و عمل آدمیان را در مقولاتی مانند ملیت، نژاد، دین و مذهب، نقش و کار کرد حکومت، روابط بین انسان ها و جوامع، سبک زندگی و رسالت انسان در برابر محیط زیست،شکل می دهد.

یک "ایدئولوژی"،به پرسش های عصر و نسل خودپاسخ می دهد، بایدها و نبایدها را روشن می کند و برنامه رفتار سیاسی و اجتماعی خود را برای حضور فعال در آینده جامعه بشری بیان می کند. اصولاً"ایدئولوژی"ها در زمینه آن چه که هست، نظر دارند و در تبیین آن چه که باید باشد، دارای "ایده" و اهداف روشن سیاسی در تغییر و یا حفظ نظم و نظام سیاسی موجود، هستند. ایدئولوگ هر نوع"ایدئولوژی"از پیروان خود می خواهد که برمبنای تبیین ها، ارزیابی ها و هویت ایدئولوژیک جمعی خودشان، در عرصه فرهنگ و سیاست و اقتصاد و هنر و حکومت، به کنش و واکنش بپردازند.
 
با این توضیح شما، نشانه های"ایدئولوژی زدایی" در سیاست داخلی و خارجی کشورمان کدام است؟

مفهوم "ایدئولوژی زدایی" در هشدارهای اخیر امام خامنه ای در دیدار فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، یعنی "هویت زدایی" از یک جامعه اسلامی که آگاهانه "انقلابی برای تحقق اسلام"، برپا نموده است و با نثار صدها هزار قربانی، یک حکومت ایدئولوژیک اسلامی بناکرده تا آرمان های بزرگ انسانی اسلامیش را پیگیری کند. حرکت "ایدئولوژی زدایی" از جامعه اسلامی ایران، سابقه ای به قدمت حضور انگلیسی ها در عصر قاجار و پهلوی دارد؛ البته با پیروزی انقلاب اسلامی و حذف خاندان پهلوی و مزدوران رسمی انگلیس آمریکا اسرائیل از کشور، ایدئولوژی زدایی در صحنه سیاست ایران، شکست سنگینی متحمل شد؛ اما سلطه گران جهانی که جهان بینی و ایدئولوژی اسلامی را بزرگترین نیروی مقاومت در برابر نفوذ مجدد خود یافته اند، در صحنه فرهنگ و هنر و اقتصاد و سبک زندگی فردی و اجتماعی، تلاش گسترده ای انجام داده و بعضاًآسیب سنگینی بر جامعه وارد کرده اند.

لیکن هشدار اخیر امام امت به طور خاص، در مورد خطر "ایدئولوژی زدایی در عرصه سیاست" بود که اگر تلاش دشمن به ثمر بنشیند، نفوذ به مملکت اسلامی و در اختیار گرفتن اراده مدیران کشور، چه در میان تصمیم گیران و چه در میان تصمیم سازان، فاجعه ای جبران ناپذیر خواهد بود.

"ارزش زدایی"در فرهنگ عمومی، "هنجارشکنی" در عرصه های هنری و "مادی گرایی روزافزون"و "رباخواری افسارگسیخته" در بخش های اقتصادی و بعضاً "بی هویتی" در رسانه ها، از نشانه های آشکار ایدئولوژی زدایی در کشور ماست؛ البته این امور و بسیار بدتر از آن می توانند با تدبیر و اراده متولیان ذیربط در حکومت، اصلاح و جبران شوند؛ اما اگر "ایدئولوژی زدایی" در میان سیاسیون و در صحنه سیاست پدیدار شد، در آن صورت، ملت مسلمان ایران برای نجات دو باره از یوغ بیگانگان، اگر باز هم صدها هزار قربانی نثار کند، دیگر به این آسانی، به آزادی اسلامی و استقلال ملی نخواهد رسید. پس مسأله بسیار جدی و سرنوشت ساز است.

فعلاً در سیاست داخلی، "وادادگی" نسبت به ارزش زدایی و "تسلیم پذیری" در برابر مروجان ناهنجاری ها و "ضدیت با نیروهای حزب اللهی"، نمادهای صریحی از "ایدئولوژی زدایی سیاسی" به شمار می آیند.

در سیاست خارجی نیز اظهار میل و رغبت به دشمنان ملت، هم خطرناک است، هم خفت بار است و هم خیانت بار.

اگر خداوند حکیم، مشخصه مسلمانی را "اَشِدّاءُ عَلیَ الکُفّارِ رُحَماءُ بَینَهُم" می نامد، این رفتار ضد ایدئولوژیک در سیاست داخلی که نیروی های مؤمن را تحقیر و تخریب کنند و در سیاست خارجی، به چاپلوسی و تملق بیگانگان پردازند، مشخصه آشکار "غیرمسلمانی" است.

آیا مصادیقی از "ایدئولوژی زدایی در سیاست" در سایر کشورهای جهان وجود دارد؟نتایج و تاثیرات آن بر کشور مذکور چه بوده است؟


هر جامعه ای که بر اساس یک انتخاب آزادانه برای پیشرفت و استقلال کشورش، حکومتی را برگزیده، اگر آن آرمان ها و ایده ها و برنامه های اولیه خود را- فارغ از خوب یا بد بودن آنها-، رها کند، دوباره به وضع قبل یا بدتر از آن بر می گردد.

مثلاً انقلابیون فرانسه، وقتی آرمان های نهضت خود را وانهادند، گرفتار جنگ و دیکتاتوری و کشتار در کشور خود و سراسر اروپا شدند.

در سال 1365 وقتی میخائیل گورباچف با دو شعار فریبنده "گلاسنوست" و "پرسترویکا"، با غرب همسو شد و از ایدئولوژی سوسیالیسم عبور کرد؛ فقط چند سال بعد، ابرقدرت شوروی متلاشی شد وسقوط کرد.

جداً امروز هنگامه عبرت گرفتن است؛ در صد و چند سال پیش از این، وقتی انقلابیون نهضت مشروطیت، شعارهای اصلی و بصیرت سیاسی خود را در هیاهوی تبلیغاتی انگلیسی ها، گم کردند، گرفتار دیکتاتوری رضاخان میرپنج و خاندان فاسد پهلوی شدند.

افزایش "روحیه انقلابی" ملت چگونه موجب پیشرفت اجتماعی و همه جانبه می شود؟

ملت ایران به دلیل اندیشه های اسلامی و انگیزه های انقلابی نشان داده که "انسان" دارای استعداد و ظرفیتی عظیم در عالم هستی است. این مردم توانستند، کشور و سرنوشت ملی خود را از اسارت "آمریکا انگلیس اسرائیل" رها سازند و به استقلال و آزادی و جمهوری اسلامی برسند و از طریق مقاومت، به پیشرفت و عزت ملی و رفاه نسبی دست یابند و محبوب سایر انقلابیون و الگوی بسیاری از ملل جهان بشوند؛ در ادامه راه نیز، برای فتح قله های شرف و آزادگی، هیچ گونه وادادگی را نباید پذیرفت. هر عقل سلیم و ذهن آگاه می فهمد که تمام پیروزی ها و موفقیت ها از پرتو اندیشه اسلامی و انگیزه انقلابی و روحیه استقامت، حاصل شده است، نه با خصلت ترس از دشمن و تنبلی و تن آسایی و بی برنامگی. به همین خاطر، استکبار صهیونیستی،در برابر مقاومت ملی ما دچار عقده شده است، و درصدد هر نوع وادادگی مسئولان ماست، تا ملت ما را به سرعت در سراشیبی واپسگرایی و ارتجاع، به سقوط بکشاند.

در این زمینه توجه به بیانات و مواضع پیامبر گونه امام خامنه ای، بسیار تعیین کننده است؛ مثلاً ایشان دو تعبیر مشابه "فرزندان انقلاب" و "فرزندان انقلابی" دارند که فوق العاده آموزنده، مدبرانه و حکیمانه هستند. افرادی که با انقلاب رشد کردند، به تعبیر ایشان "فرزندان انقلاب" می باشند که اگر همانند آیات اللهی "جنتی"، "مصباح"، "یزدی" و مرحوم "خزعلی"، روحیه استقامت و انقلابی خویش را حفظ کرده و مقاوم مانده باشند، هرگز در برابر اشرار جهانی خود را نمی بازند و به ملت خود خیانت نمی کنند؛ تعبیر دوم، یعنی "فرزندان انقلابی"، کسانی هستند که در هر صحنه ای، همواره روحیه انقلابی خودشان را با صلابت و استقامت در مقابل دشمنان به اثبات رسانده و در هر موردی، انقلابی عمل کرده و می کنند؛ مصداق اتم این این مفهوم در جمله معروف خودشان به عنوان برترین فرزند انقلاب ظاهر شد که فرمودند: "من دیپلمات نیستم؛ من یک انقلابیم". باید توجه کرد که اگر دیپلمات های ما در زمان ادای این جمله، انقلابی عمل می کردند، جمله امام خامنه ای به گونه دیگری  اداء می شد. بنابراین، "فرزند انقلاب" بودن یک نفر، زمانی ارزش دارد که در حال حاضر هم "فرزند انقلابی" مملکت باشد؛ وگر نه معنای"فرزند انقلاب" بودن، افرادی مانند هاشمی و کروبی و خاتمی و موسوی را هم در بر می گیرد؛ لیکن افسوس که این اسامی با همه افتخاراتی که نظام اسلامی در اختیارشان گذاشت، عظیم ترین فاجعه خائنانه در فتنه سال 1388 علیه ملت مظلوم و نجیب ایران با بدترین صدمات به حیثیت اسلامی و منافع ملی و مصالح کشور را در ذهن ملل مسلمان و دوستان انقلاب در جهان، تداعی می کنند.

تداوم انقلاب اسلامی در دوران حکومت جمهوری اسلامی به چه معناست و چه فواید و نتایجی دارد؟

ساختار حکومت جمهوری اسلامی بر اساس نظام "امت- امامت" طراحی شده که در قانون اساسی (یعنی میثاق ملی ایرانیان) با محوریت ولایت فقیه، به عنوان "امام امت اسلامی" سامان یافته است؛ همین ولایت فقیه، اصالتاً هیچ گونه ریاست و مشروعیتی بالذات ندارد، الا به نمایندگی و نیابت از امام عصر (عج). بنابراین، فلسفه وجودی جمهوری اسلامی به مثابه محصول انقلاب اسلامی، زمینه سازی عصر ظهور است.هر موضع و حرکت و اقدامی که سهواً در راستای این آرمان الهی نباشد، عبث می باشد و اگر با اختیار و عامدانه خلاف این آرمان انجام گیرد، قطعاً خیانت به امام زمان (علیه السلام) و همراهی با دشمنان آن حضرت است؛ و چنین جنایت ننگینی با مجازات مرگ هم تسویه نمی شود.

جمهوری اسلامی تأسیس شده تا نیروهای خدادادی و بالقوه بشری را فعلیت بخشد و فطرت الهی انسان ها را بیدار و از هر آلودگی پاکسازی کند و جوامع را مهیای پذیرایی از امام معصوم سازد. این مأموریت جمهوری اسلامی و رسالت اسلامی ایرانیان است که با پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن 57 "آغاز" شده است. در این مسیر که ممکن است تا مقصد نهایی و اتمام مأموریت، سال ها به طول انجامد و چندین نسل مقاوم آزموده و آماده شوند و جوامع بشری یکی یکی بیدار شده و قیام کنند و با هم بپیوندند، شرط اولیه "ظهور"، رفع موانع با حذف اشرار جهانی و آمادگی و بلوغ بشریت است. این فرایند هر چند در آغاز بسیار "کُند" به نظر می آید، ولی به مرور بر سرعت آن افزوده خواهد شد و "ناگهان" فراگیر و همگانی می شود؛ و آنگاه لحظه ظهورِ منجیِ موعودِ بشر فرا می سد و پایان مأموریت ایرانیان و خاتمه انقلاب اسلامی 1357 اعلان خواهد شد.

ممنون از وقتی که در اختیار ما قرار دادید.

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۱
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها