امـام صـادق (عليه السلام) فرمـودند: مانند ارباب به عيوب ديگران نگاه نکنید ، بـلكه چـون بنـده اى متـواضع، عيب هاى خود را وارسى كنيد. تحف العقول/ 295

      
کد خبر: ۳۴۳۸۱۴
زمان انتشار: ۱۴:۱۱     ۱۴ مهر ۱۳۹۴
برادر کاپیتان فقید پرسپولیس گفت: «ما تازه فهمیدیم که او به یک جوان سرطانی در مشهد 20 میلیون تومان در سال 84 کمک کرده، حساب کنید این رقم در آن سال ها چقدر بود.»
به گزارش پایگاه 598، برادر هادی نوروزی می‌گفت: «تا تهران رسیدم 20 بار زنگ زدم باورم نمی‌شد او تمام کرده، فکر می‌کردم سکته‌ای یا چیز دیگری است، زنده مانده و نمی‌تواند فوتبال بازی کند. به همین هم راضی بودم اما سرنوشت داستان دیگری را رقم زده.»

 

تشییع پیکر کاپیتان فقید پرسپولیس و جمعیتی که در آن حضور داشتند به همراه خواسته خانواده آن مرحوم بهانه‌ای شد تا اظهارات برادر مرحوم نوروزی که 10 سالی از او بزرگ‌تر است، را منتشر کنیم.

 

* فاصله سنی شما با هادی چقدر بود؟

- من 10 سال از هادی بزرگ‌ترم ما 5 برادر هستیم که هادی آخرین برادر بود.

 

* ظاهرا هادی ورزش را با کشتی شروع کرد و به فوتبال رسید.

- همین‌طور است پدر من علاقه شدیدی به کشتی دارد و برای همین هادی به سمت کشتی رفته و خیلی خوب کشتی می‌گرفت 4، 5 سالی این ورزش را دنبال کرد و در کنار آن حواسش به فوتبال هم بود تا روزی که آقای رامشگر که یکی از مربیان فوتبال این منطقه است بازی او را دید.

 

* چه اتفاقی افتاد؟

- او به منزل ما آمده و با پدرم صحبت کرد که هادی در فوتبال موفق می‌شود تا پدرم راضی شد.

 

* هادی در پرسپولیس به کاپیتانی رسید آیا این مقام در رفتار او با اهل خانواده با برادران تغییری ایجاد کرده بود.

- به هیچ عنوان این‌طور نبود او برادر کوچک ما و کاپیتان پرسپولیس بود اما هر موقع به جمع ما وارد می‌شد فرقی نمی‌کرد کجا بنشیند اگر بیرون بودیم همانجا دم در پایین‌تر از برادران می‌نشست و در خانه هم همین‌طور و هیچ‌وقت به رویمان نیاورده بود که کاپیتان پرسپولیس است ما به او افتخار می‌کردیم اما خودش هیچ‌وقت بابت این تغییری در رفتارش ایجاد نشده بود.

 

* خبر درگذشت او چه ساعتی به شما رسید؟

- ساعت 5 صبح دکتر معالج با من تماس گرفت و گفت از بیمارستان زنگ‌ می‌زند و متاسفانه برادرتان تمام کرده است.

 

* واکنش شما چطور بود؟

- شدیدتر شوکه شده بودم همان لحظه با چند نفر از اقوام فامیل صحبت کردم حواس‌شان به پدر و مادرم باشد و به سوی تهران حرکت کردم. باور کنید با حالتی بهت زده در ماشین نشسته و به سمت پایتخت می‌آمدم و تا خود تهران نمی‌توانستم قبول کنم که هادی را از دست دادیم 20 بار با دوستان و آشنایانی که در بیمارستان بودند تماس گرفتم و گفتم تو رو خدا بگویید برای هادی اتفاقی نیفتاده است که این‌طور نبود و در بیمارستان فهمیدم به چه مصیبتی گرفتار شدیم. تمام روزگاری که با برادر کوچیکه داشتیم از جلوی چشمانم رژه می‌رفت برادری که آزارش به هیچ کس نرسیده بود و دیدیم که چه جمعیتی برای خاکسپاری‌اش آمد.

 

* واکنش پدر و مادرتان در برابر این خبر چگونه بود؟

- من آنجا نبودم اما هیچ جوری نمی‌شد خبر را از آن‌ها پنهان کرد هادی آدم معروفی بود. تمام رسانه‌ها همان اول صبح این خبر را مخابره کردند از این گذشته اینجا رسم است برای همدردی با یک خانواده که عزیزی را از دست داده مقابل خانه‌شان جمع می‌شوند و جمعیت از ساعت 7:30 صبح مقابل خانه‌مان تجمع کرده بود و برای همین چاره‌ای نداشتیم و نمی‌توانستیم این خبر را پنهان کنیم.

 

* پدر و مادرتان هم به تهران آمدند؟

- بله، آن‌ها هم غروب پنجشنبه به تهران رسیدند و شاهد مصیبتی بودند که بر خانواده‌ما نازل شد.

 

* تصویر خاصی از او به یادتان مانده است؟

- آن گلی که اول فصل از وسط زمین به پدیده زد را هیچ‌وقت فراموش نمی‌کنم.

 

* ما شنیدیم که مرحوم هادی نوروزی به اهالی روستای کپورچال کمک می‌کرد و هر کاری از دستش برمی‌آمد برای آن ها انجام می‌داد.

- گفتم که هادی کاپیتان پرسپولیس بود اما در مقابل برادرانش روی خاک می‌نشست و خودش را نمی‌گرفت حالا شما تصور کنید این آدم بخواهد به کسی کمک کند و داد و بیداد کند اصلا اهل این حرف ها نبود او هر کاری می‌توانست برای مردم روستا می‌کرد اما صدایش را در نمی‌آورد. ما تازه فهمیدیم که او به یک جوان سرطانی در مشهد 20 میلیون تومان در سال 84 کمک کرده، حساب کنید این رقم در آن سال ها چقدر بود.

 

* برای همین کارها بود که چنین جمعیتی به خاکسپاری آن مرحوم آمد؟

- همین‌طور است. هیچ‌کس فکر نمی‌کرد چنین جمعیتی بیاید ما تصورمان روی چهار تا پنج هزار نفر بود اما جمعیتی آمد که غافلگیر شده و فهمیدیم که هادی چه جایگاهی پیش این مردم دارد.

 

* ما شنیدیم که مرحوم هادی نوروزی هیچ خانه‌ای در تهران و بابل ندارد؟

- همین‌طور است. گفتم که هادی هیچ وقت سنگ خودش را به سینه نمی‌زد. من همیشه می‌گویم کاپیتانی پرسپولیس او را از ما گرفت. او بابت مطالبات دیگر بازیکنان صحبت می‌کرد اما هیچ‌وقت به خودش اشاره نداشت که طلبش را بدهند و یک خانه و سرپناه برای خانواده‌اش بخرد.

 

* بازماندگان آن مرحوم به تهران برمی‌گردند و یا در بابل ساکن می‌شوند؟

- بعید می‌دانم دیگر به تهران برگردند بحث یک ماه، دو ماه نیست تهران کسی را نداریم و فقط برادرمان مهدی در آنجا زندگی می‌کند که او هم با رفتن هادی تنها شد. اینجا همه هستند پدر و مادر همسر هادی به همراه پدر و مادر خودم که بهتر می‌توانند مراقب خانواده برادر از دست رفته‌مان باشند.

 

* با او درباره تیم‌ملی هم صحبت می‌کردید؟

- هادی هیچ‌وقت به حقش نرسید فقط افشین قطبی یک بار او را دعوت کرد اما کارلوس کی‌روش هیچ‌وقت او را ندید و نمی‌دانم چرا هادی را دعوت نمی‌کرد.

 

* شده بود برای بازی پرسپولیس و استقلال از هادی بلیت بخواهید؟

- او همیشه برای‌ ما پنج تا هفت بلیت VIP می‌گرفت اما ما مزاحمش نمی‌شدیم، تماس می‌گرفت بیایید بلیت‌ها را ببرید. تشکر می‌کردم و می‌گفتم هادی جان دوستان طبقه دوم ورزشگاه را دوست دارند و آنجا راحت هستند. بچه‌های کپورچال به فوتبال علاقه دارند خود خاندان نوروزی 20 بازیکن درجه یک دارد که یک تیم هستیم و هادی هم هروقت می‌آمد با ما بازی می‌کرد.

 

* شده بود از او درخواست کنید که بازیکنی به باشگاه های فوتبال معرفی کند؟

- فقط می‌توانم بگویم هر کاری از دستش برمی‌آمد برای مردم و دوستان می‌کرد. گفتم که او هیچ‌وقت به‌عنوان کاپیتان پرسپولیس خودش را نمی‌گرفت و با همه اهالی می‌جوشید برای همین است که هنوز باور نکردند برادر کوچیکه را از دست دادیم. برادری که خاطرات زیادی با او دارم.


منبع: روزنامه گل


نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها