کد خبر: ۳۴۸۳۳۰
زمان انتشار: ۰۸:۴۵     ۱۱ آبان ۱۳۹۴
در ایران از روش های «کنترل مستقیم پیام» استفاده می‌شود. این همان روشی است که از قریب به 150 سال قبل مورد استفاده قرار گرفته و بی‌تردید امروز نمی‌تواند کارآمدی سابق را داشته باشد.

به گزارش پایگاه 598،  با اینکه هنوز تکلیف فیلتر تلگرام روشن نشده، اما در روزها اخیر با بالا گرفتن حرف و حدیث‌ها درباره چالش ایران با مدیریت تلگرام بر سر محتوای این شبکه موبایلی، بار دیگر موضوع سیاستگذاری کنترل پیام‌های رسانه‌ای در کشورمان در کانون توجهات قرار گرفته است.

معمولا هرگاه صحبت از فیلترینگ به میان می‌آید، بخشی از نخبگان با یادآوری اینکه روش‌های سلبی در کنترل پیام –از ویدئو گرفته تا شبکه‌های اجتماعی مجازی – نمی‌تواند الزاما به بهبود نظام پیام‌رسانی کمک کند، از ضرورت تغییر این رویکردها سخن می‌گویند و اما از سوی دیگر بخش دیگری از صاحبنظران بر این باورند که در نبود دستاوردهای چشم‌گیری در تولید پیام رسانه‌ای، چاره‌ای جز کنترل پیام و نظارت بیشتر بر ابزارهای پیام رسانی نیست. به این ترتیب حامیان نگرش دوم بر این باورند که اگر این جمله مشهور مارشال مک‌لوهان که «رسانه همان پیام‌ است» را بپذیریم، آنگاه برای دروازبانی پیام، نیاز به مهندسی رسانه‌هایی داریم که پیام را منتقل می‌کنند و در چنین شرایطی است که حرف از فیلترینگ در فضای مجازی به میان می‌آید.

با این وجود تجربه سه دهه گذشته از پیروزی انقلاب نشان می‌دهد که کنترل پیام و ابزارهای پیام‌رسانی به‌تنهایی نه فقط نتوانسته به دروازبانی مناسب پیام بینجامد، بلکه تنها نوعی راهبرد «خرید زمان» برای جبران کاستی‌های داخلی در رقابت با شبکه‌های غیرقابل قبول بوده که البته در فرجام، به تولید محتوای تازه در نظام پیام‌رسانی در کشورمان منتهی نشده است.

تولید پیام، در برزخ سیاست‌های کنترلی

نباید از یاد برد که اگر بناست رسانه را به‌مثابه پیام درنظر بگیریم، آن وقت صدور پیام‌هایی در چارچوب گفتمان انقلاب اسلامی، نیاز به رسانه‌هایی به‌روز دارد که بتواند تسهیل‌کننده چنین پیامی باشد. طبیعی است وقتی چنین ابزاری برای انتقال پیام وجود نداشته باشد، گفتمان‌های رقیب با رسانه‌هایی که در اختیار دارند، برای گسترش پیام‌های خود چه در فضای مجازی و چه دیگر فرصت‌های اطلاع‌رسانی می‌کوشند و در این میان بازنده آن گفتمانی است که قدرت رسانه‌ای کافی برای تولید محتوای موردنظر خود را ندارد.

بنابراین وقتی موضوعاتی مانند چالش وایبر، بحران تلگرام، مساله فیس‌بوک، توئیتر یا حتی موضوع سایت‌های اینترنتی بدون مجوز به‌میان می‌آید، در واقع صحبت از محتوای ناسالم نیست، بلکه دغدغه اصلی نبود ابزارهایی برای تکثیر و انتشار مناسب محتوای سالم است. روشن است که در جدال رسانه‌ای موجود در جامعه شبکه‌ای شده، نیاز به ابزارهایی کارآمد برای پوشش محتوای مناسب و پیام‌های اثرگذار است، اما شاید سیاست «خرید زمان» در سال‌های گذشته، جز ایجاد نوعی غفلت و رخوت در تهیه ابزارهای مناسب برای انتشار پیامدهای سالم، نتیجه‌ای دیگر در بر نداشته است.

تداوم سیاست‌های سنتی کنترل پیام

تردیدی نباید داشت که در همه جهان از ابزارهای کنترل پیام استفاده می‌شود. جالب اینجاست که اصولا موضوع سانسور در دوره قاجار، از سوی انگلیسی‌ها وارد نظام حاکمیتی ایران شد و بنابراین نمی‌تواند گفتمان‌های رقیب گفتمان انقلاب اسلامی را بی‌توجه به موضوع کنترل پیام ‌دانست. با این حال در کشورهای غربی موضوع کنترل پیام معمولا به نهادهایی سپرده می‌شود که در نگاه اول حاکمیتی نیستند و به‌شدت تلاش می‌شود تا کنترل مستقیم پیام‌ها از سوی دولت، مخفی نگه داشته شود.

این همان نکته‌ای است که پیش از این هابرماس، فیلسوف منتقد اروپایی بر آن تاکید کرده و از مهندسی افکارعمومی از سوی دولت‌های غربی انتقاد کرده بود. ادوارد اسنودن و ژولیت آسانژ هم در سال‌های اخیر با به راه انداختن موجی از افشاگری‌ها نشان دادند که در دولت‌های غربی چطور کنترل پیام به‌شکل نامحسوس رخ داده و دولت معمولا روش‌های آشکار برای سانسور را به نهادهای غیردولتی مانند انجمن‌های صنفی وامی‌نهد.

با این حال هنوز در عصری که بیش از پیش به‌سمت و سوی نظام مدرن پیام‌رسانی پیش می‌رود، در ایران از روش های «کنترل مستقیم پیام» استفاده می‌شود. این همان روشی است که از قریب به ۱۵۰ سال قبل مورد استفاده قرار گرفته و بی‌تردید امروز نمی‌تواند کارآمدی سابق را داشته باشد.

نظارت بر رسانه؛ مستقیم یا غیرمستقیم؟

در روش کنترل مستقیم پیام که در موضوع فیلترینگ به‌گونه‌ای آشکار صورت می‌گیرد، دولت به‌طور مشخص مخاطب را از دسترسی به یک ابزار پیام‌رسان منع می‌کند و روشن است که این اقدام می‌تواند با واکنش‌هایی اجتماعی و یا حتی سیاسی روبرو شود. حال آنکه در روش‌های کارآمدتر، دولت نه فقط به‌طور مستقیم خود را وارد حوزه سیاست‌های کنترل پیام نمی‌کند، بلکه تلاش می‌کند تا از بازیگران غیردولتی در این حوزه بهره برده و با کمک به تولید پیام‌های فاخر، عملا مانع از تولید و گسترش پیام‌های ناسالم شود.

بی‌تردید در کنار این ها، نهادهای قضایی با هرگونه سوءاستفاده از فضای مجازی برخورد می‌کنند اما اینکه مداخله مستقیم دولت، مخاطبان را با این شائبه که ممکن است از دسترسی به پیام‌های سالم نیز منع شوند، در این روش موضوعیتی ندارد.

مقایسه ۲ مدل سیاستگذاری کنترل پیام

به این ترتیب افزون براینکه در دنیای شبکه‌ای شده امروز، ما نیازمند ابزارهای کارآمد تولید و انتشار پیام هستیم، باید بر این نکته نیز تاکید کنیم که سیاست‌گذاری در حوزه تولید و کنترل پیام نیز نیاز به برنامه‌ریزی دقیقی دارد که غفلت از آن می‌تواند مشکل‌آفرین باشد. در سیستم سیاستگذاری امروز، کنترل مستقیم پیام به برخی شایعات درباره چرایی مداخله دولت در نظام پیام‌رسانی دامن می‌زند اما اگر همین نظام سیاستگذاری به کنترل نامحسوس در کنار روش‌های نظارتی مدنی‌تر منتهی شود، شاید هم مخاطبان پذیرش بیشتری نسبت به اجرای سیاست‌های کنترلی داشته باشند و هم فضایی برای اتهام‌زنی به نظام سیاسی کشورمان – از جنس اتهاماتی که مقامات تلگرام اخیرا مدعی آن شده‌اند – به‌وجود نیاید.

البته در گفتمان انقلاب اسلامی صداقت دولت با شهروندان و وظیفه حکومت اسلامی در تربیت اخلاقی جامعه مورد تاکید بوده و بنابراین نمی‌توان انتظار داشت که روش‌هایی که اکنون در دولت‌های غربی علیه شهروندان به‌کار گرفته می‌شود، عینا در ایران مورد استفاده قرار بگیرد. با این وجود شاید بومی‌سازی برخی تجارب جهانی در این رابطه بهتر از تکرار زنجیره‌ای از خطاهای آزموده شده‌ای باشد که امروز نظام تولید پیام در ایران را دچار بیماری‌های مزمن فراوانی کرده است.


 

منبع: رصد/ ،مصطفی انتظاری هروی



نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها