امـام صـادق (عليه السلام) فرمـودند: مانند ارباب به عيوب ديگران نگاه نکنید ، بـلكه چـون بنـده اى متـواضع، عيب هاى خود را وارسى كنيد. تحف العقول/ 295

      
کد خبر: ۳۶۴۵۲۹
زمان انتشار: ۱۰:۵۳     ۰۱ اسفند ۱۳۹۴
با وجود سابقه انقلابی و حمایت ها و ستایش های بی نظیر آقای هاشمی از سوریه، لبنان و محور مقاومت،متاسفانه در سال‌های اخیر اظهار نظرها و نقل قول‌های آقای هاشمی باعث شگفتی و جنجال در فضای رسانه‌ای و بین سیاست مداران کشور شده و به ابزاری برای تضعیف محور مقاومت بدل شده است.لذا با مراجعه به کتب و اسناد موجود، سعی شده به برخی از رویکرد‌های متناقض آقای هاشمی در رابطه با محورت مقاومت(سوریه، لبنان و فلسطین) پرداخته شود.
به گزارش سرویس سیاسی پایگاه 598، هاشمی رفسنجانی در دوران مبارزات قبل از انقلاب اسلامی در کنار امام خمینی (ره) حضور داشت و در دوران بعد از انقلاب اسلامی با توجه به مسئولیت ریاست مجلس شورای اسلامی در دوره‌های اول تا سوم و رئیس جمهوری در دوران موسوم به سازندگی نقش حائز اهمیتی را در دوران مسئولیت هایش در سیاست خارجی جمهوری اسلامی داشته است. در رابطه با مسئله فلسطین، لبنان، سوریه و محور مقاومت نیز اندیشه و مواضع آقای هاشمی در دوره‌ای از جایگاه و وزن بسیار قابل قبولی برخوردار است.

با وجود سابقه انقلابی و حمایت ها و ستایش های بی نظیر آقای هاشمی از سوریه، لبنان و محور مقاومت،متاسفانه در سال‌های اخیر اظهار نظرها و نقل قول‌های آقای هاشمی باعث شگفتی و جنجال در فضای رسانه‌ای و بین سیاست مداران کشور شده و به ابزاری برای تضعیف محور مقاومت بدل شده است.لذا با مراجعه به کتب و اسناد موجود، سعی شده به برخی از رویکرد‌های متناقض آقای هاشمی در رابطه با محورت مقاومت(سوریه، لبنان و فلسطین) پرداخته شود.

یکی از مواضع مهم و انقلابی هاشمی مربوط به اهمیت و جایگاه محور مقاومت است. واقعیت این است که در تئوری انقلابی آقای هاشمی، محور مقاومت، به سبب پیوند با انقلاب اسلامی ایران جایگاه ویژه ای دارد و به عنوان برهم زننده سیاست ها و محاسبات آمریکا در منطقه معرفی شده است.

آقای هاشمی این موضع خود را بارها و بارها در خطبه های نماز جمعه تکرار کرده و معتقد است؛انقلاب ایران تعادل سیاست آمریکا را با نابودی اضلاع مثلث استعماری آمریکا، یعنی اسرائیل، مصر، ایران(بگین، سادات و شاه) بر هم زده و کارکرد دو ضلع دیگر را تضعیف نموده است.در اندیشه انقلابی هاشمی؛ضلع اصلی سیاست های آمریکا در منطقه یعنی شاه ایران از دست رفته و ضلع دیگر یعنی اسرائیل به وسیله حزب الله و سوریه تهدید می شود و ضلع سوم یعنی مصر در انزوا قرار گرفته و همه اینها به برکت انقلاب اسلامی ایران محقق شده است. در اندیشه انقلابی هاشمی این مسئله، دشمنی ایران و آمریکا را فراهم ساخته است. چراکه اضلاع نابود شده آمریکا به پایگاه مبارزه علیه آمریکا تبدیل شده اند.

آقای هاشمی در رابطه با اهمیت محور مقاومت و نگرانی آمریکا در سال 1360 می گوید:

«....اما بحث امروز، بحث منطقه است. مساله لبنان و کنفرانس سران کشور های عربی که به زودی تشکیل می شود.....همانطور که بارها گفته شده، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران تعادل سیاست آمریکا در منطقه به هم خورد. قبلا آمریکا یک مثلث درست کرده بود: اسرائیل، مصر، ایران(بگین سادات و شاه). البته در کنارشان هم شیطانک های دیگری در خلیج فارس و جاهای دیگر بودند: مثلاً اردن و امثال اینها که خیلی هم نبودند. این پایگاه مثلث، رکن مهمش شاید ایران زمان شاه بود. انقلاب اسلامی ایران یک ضلع مثلث را از آمریکا گرفت و به پایگاهی علیه او دو ضلع دیگر تبدیل کرد و به خاطر قدرت انقلاب و اسلام، خاصیت آن دو ضلع را در هدایت سیاست امریکا تضعیف نمود. آمریکا به فکر افتاد که حذف این ضلع را جبران کند: با چند مسیر وارد میدان شد...» [1]

علاوه بر این از منظر هاشمی انقلابی هنر جمهوری اسلامی ایران این بود که پایگاه های آمریکا را به مرکزی برای مبارزه علیه آمریکا تبدیل کرد و با شکل دادن به محور مقاومت آمریکا را ناامید ساخت.

*****مواضع انقلابی هاشمی رفسنجانی در رابطه با فلسطین

حمایت از فلسطین از دیگر مواضع انقلابی هاشمی رفسنجانی است. آقای هاشمی رفسنجانی نه تنها در دوران مسؤلیت در جمهوری اسلامی بلکه سال‌ها پیش از آن با مساله آرمان فلسطین در ارتباط بوده و کتابی نیز با عنوان «سرگذشت فلسطین» دارد که در جهان اسلام شناخته شده است. آقای هاشمی در این اثر از بعد تاریخی به مساله فلسطین و شکل‌گیری رژیم صهیونیستی پرداخته‌ و رژیم صهیونیستی و جنایت های آنها را محکوم کرده است.

او معتقد است؛«...غربی ها که از خطرات حضور صهیونیست ها در اروپا خبر داشتند، بلای آنرا از کشورهای خود دور کردند و به جان ملت های خاورمیانه انداختند...» همه اینها در حالی است که آقای هاشمی در اندیشه انقلابی خود به استمرار خطر صهیونیست ها معتقد بود و در این باره بار ها اخطار داده بود.

«...نه اینطور نیست، اصلا وجود اسرائیل و کیان جامعه صهیونیسم در منطقه، خودش یک نوع حرکت سمبولیکی است که برای خیلی از آنها جاذبه می دهد که در فلسطین باشند...گرفتن بیت المقدس به عنوان پایتخت رسمی و منتقل کردن سفارتخانه های کشور های دنیا به آنجا یک اهانت بزرگ به عالم اسلامی است و از روزی که این مسئله طرح شد، دنیای اسلام با آن مخالفت کرد....» [2]

مخالفت هاشمی با اسرائیل به حدی است که آقای هاشمی از طرفداران اخراج رژیم صهیونیستی از سازمان ملل بود و به شدت از این مسئله حمایت می کرد. در این رابطه ایشان در خطبه نمازجمعه سال 1361 می گوید:

«...جمهوری اسلامی ایران در سال گذشته، پیشنهاد اخراج اسرائیل از سازمان ملل متحد را مطرح کرد و با اینکه این پیشنهاد تعداد قابل توجهی از آرا را کسب کرد، حد نصاب لازم برای موافقت با برکناری اسرائیل را به دست نیاورد... امسال هم این پیشنهاد بر حق را از نو مطرح می کنیم ....» [3]

تغییر موضع هاشمی در رابطه با فلسطین

با همه این اندیشه انقلابی در رابطه با فلسطین و محکومیت مکرر تجاوزات صهیونیست ها اخیرا سخنانی از او نقل شده که به شدت متضاد با آرای قبلی اوست. برای نمونه آقای هاشمی در اردیبهشت 1392 در یک موصاحبه جنجالی جمله معروف «ما با اسراییل سر جنگ نداریم» را به کار برد در حالی که جنایت ها و کشتار رژیم صهیونیستی در غزه به شدت ادامه داشت و باز هم ادامه دارد.

در مصاحبه‌ های دیگر وی بار ها عنوان کشور را بر رژیم صهیونیستیبه کار برد که این نکته نیز کاملا بر خلاف رویکرد‌های گذشته او بود. به ویژه آن‌که همه می‌دانند آقای هاشمی تا چه حد بر غاصبانه و جعلی‌بودن نظام رژیم صهیونیستی اشراف دارد. در مورد دیگر او در مصاحبه با فصلنامهمطالعاتبین‌المللیگفت: «من فکر می‌کنم یهودی‌هایی که آمدند و مهاجر هستند و همه فلسطینی‌هایی که در آنجا هستند و یا مهاجر هستند و نیستند، اگر الآن رفراندومی شود، باز به نفع فلسطینی‌ها تمام می‌شود. چون فلسطینی‌ها حدود 8 میلیون هستند و آنها هنوز پنج، شش میلیون هستند».

لازم به ذکر است مسئله‌ی رفراندوم برای تعیین سرنوشت فلسطین که در کنار مسئله‌ی مقاومت به عنوان مسئله‌ای مورد قبول همه‌ی افکار عمومی بین‌المللی مطرح شد، حاوی دعوت به رفراندوم همه‌ی ساکنان حقیقی فلسطین اعم از مسلمان، مسیحی و یهودی بود که قبل از 1948 هویت فلسطینی داشته‌اند (یا به واسطه‌ی نسل‌های قبلی دارای آن شده‌اند)، اما آقای هاشمی در متن مورد اشارهمهاجران یهودی را صاحب حق رأی در مورد سرنوشت فلسطین اعلام کرده و صرفاً با استناد به اکثریت جمعیتی فلسطینی‌ها به نتیجه‌ی این رفراندوم استناد می‌کند، اکثریتی که در طول چند نسل و با سیاست کنترل جمعیت فلسطینیان و رشد روزافزون جمعیت اسرائیل می‌توان کفه‌ی ترازو را به ضرر مردم فلسطین برگرداند. حال‌آن‌که رهبر معظم انقلاب، بر خلاف دیدگاه هاشمی مسئله را به صورت نخست مطرح می‌کنند:

«همه‌‏ى صاحبان حق در سرزمين فلسطين اعم از مسلمان و مسيحى و يهودى در يك همه‌‏پرسى، ساختار نظام خود را انتخاب كنند و همه‌‏ى فلسطينى‌‏هائى كه سال‌ها مشقت آوارگى را تحمل كرده‏‌اند نيز در اين همه‌‏پرسى شركت كنند» [4]

علاوه براین رهبر معظم انقلاب فلسطین را متعلق به مردم فلسطین می داند و می فرماید: «اين كشور متعلق به مردم فلسطين است؛ فلسطين متعلق به فلسطينى‌‏هاست و سرنوشت فلسطين را هم بايد فلسطينى‌‏ها معين كنند... ملت فلسطين؛ مردمانى كه فلسطين متعلق به آن‌‏هاست- از مسلمان، يا مسيحى، يا يهودى- و سرزمين تاريخى آن‏هاست و تاريخ و جغرافيا به اين گواهى مى‏‌دهد، بايستى رأى و نظر بدهند؛ آن‏‌ها در يك نظرخواهىِ مقابل چشم مردم جهان، در يك رفراندوم، تكليف دولت فلسطين را معين كنند؛ و آن دولت، دولت مشروعى خواهد بود... در باره‏‌ى آن كسانى هم كه به اين سرزمين از نقاط مختلف دنيا مهاجرت كردند، آن دولت تصميم‏گيرى خواهد كرد كه چه بايد بكند»[5]

*****مواضع انقلابی هاشمی رفسنجانی در رابطه با لبنان

حمایت هاشمی از نیروهای حزب الله لبنان، جایگاه ویژه ای در اندیشه های انقلابی او دارد؛ چرا که از منظر هاشمی لبنان جایی است که آمریکا حرکت خود برای جبران شکست تاریخی خود از انقلاب اسلامی را از آنجا آغاز کرده و در تلاش برای ضربه به جمهوری اسلامی ایران است.اهمیت نیرو های حزب الله به حدی است که هاشمی مبارزین حزب الله را پاسداران اسلام و مومنان ضد ظلم و ستم توصیف می کند. او در خطبه 18/8/1363 می گوید:

«....در کنار این صحنه سازیها، رژیم اشغالگر قدس هم بیکار ننشست و حملات بیرحمانه هواپیماهای جنگی به مردم غیر نظامی شرق لبنان به طور مکرر انجام شد... اندوه بار این است که رژیم های خود فروخته عرب که در این بحران ساختگی خلیج فارس، این گونه یقه پاره می کنند، در فاجعه کشتار مسلمانان لبنان به دست صهیونیسم دم نمی زنند؛ نه عمل کمکی برای دفاع می کنند و نه شکایتی برای مجامع بین المللی نی برند...بر عکس شاید هم در آن مصیبت خوشحالند؛ چون می دانند آنجا پاسداران اسلام و مومنان ضد ظلم و ستم، هدف قرار گرفته اند....» [6]

و در همان خطبه می گوید:

«...اینها به ما جواب بدهند، اگر مردم حزب الله و مسلمانن لبنان،اسلحه خود را علیه آمریکایی ها، فرانسوی ها و اسرائیلی ها تیز نکرده بودند، آیا اسرائیل از خاک لبنان بیرون می رفت؟...اگر اسرائیل می خواست بیرون برود، از جولان هم بیرون رفته بود. اگر اسرائیل بیرون رفتنی بود از غرب رود اردن هم بیرون رفته بود. اسرائیل اگر می خواست بیرون برود، از سرزمین های غصبی قلسطین هم بیرون می رفت....به لبنان آمده بود که بماند...اما مردم حزب الله و مسلمان لبنان زیر بار این ذلت نرفتند و دست به اسلحه بردند....» [7]

و در مورد دیگری آقای هاشمی در رابطه با پیروزی حزب الله در مقابل رژیم صهیونیستی و با ابراز خرسندی از ایبن حادثه در نماز جمعه 5/11/1363 می گوید:« اکنون مسلمانان با دیدن اولین صحنه شکوهمند پیروزی در مقابل صهیونیسم و ابرقدرت ها باید خود را برای دامهای بعدی آماده کنند و جمهوری اسلامی ایران همانگونه که در کتار مردم مسلمان لبنان ایستاده است، در این گونه مصافها هم حاضر به همکاری است....»

تغییر موضع هاشمی در رابطه با حزب الله لبنان

هاشمی رفسنجانی با همه موضع گیری های انقلابی در رابطه با اهمیت و جایگاه لبنان و نیرو های حزب الله در منطقه و در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران متاسفانه در سالهای اخیر با یک موضع گیری غیر مسئولانه در رابطه با حزب الله لبنان می گوید:

" در مورد حزب الله که شیعه و بخش عمده ملت لبنان است و در تاریخ همیشه مظلوم بوده هم برای فلسطین و هم برای لبنان. اینها قابل دفاع بوده هست. به شرط اینکه ما از اینها برای مزاحمت دیگران استفاده نکنیم و اینها هم کار خودشان را بکنند. وقتی که نظام نخواهد در دنیا ماجراجویی بکند، این‌گونه مسائل قابل تحمل است." [8]

جای تعجب از هاشمی اینجاست کسی که در قبل از انقلاب کتاب درحمایت از فلسیطن می‌نویسد، بارها و بارها در خطبه‌هایی که در نماز جمعه داشتند از حزب الله دفاع می‌کند چه شده است؟ چرا آقای هاشمی اینقدر باید تغییر ماهیت داده باشد که بیاید این جریان را اینگونه متهم کند که به عنوان یک ابزار در دست جمهوری اسلامی است و جمهوری اسلامی وقتی می‌خواهد برای دیگران مزاحمت ایجاد کند از جریان مقاومت فلسطین و لبنان ایجاد می‌کند.

*****مواضع انقلابی هاشمی در رابطه با سوریه

موضوع آخر در این نوشتار دیدگاه هاشمی در رابطه با سوریه است. در حالی که در مواضع انقلابی هاشمی رفسنجانی سوریه جایگاه ویژه ای در محور مقاومت دارد و هاشمی معتقد استسوریه در طی جنگ تحمیلی نقش بسیار مهمی در کاهش حملات و فشار های رژیم بعث عراق علیه ایران داشته است. او در خطبه نماز جمعه سال 1361 می گوید:

«.... در مرحله آخر لااقل ما و سوریه از بعضی جهات حرکات مشابهی داشتیم، و جنوب لبنان کانون بسیار نیرومندی برای انقلاب شده بود. آنجا 600 هزار فلسطینی بودند، نزدیک به یک میلیون شیعه و بیش از 700-800 هزار مسلمان غیر شیعه، اهل سنت و انقلابیهای دیگر هم بودندکه حالا اگر مسلمان هم نبودند لااقل ضد آمریکا بودند. آنجا، آن کانون عظیم، روی یکی از اضلاع مثلث ترک خورده آمریکا فشار می آورد: یعنی اسرائیل از طریق لبنان به شدت تحت فشار بود، سوریه در این وسط نقش اساسی داشت که فشار عراق را از روی جمهوری اسلامی ایران کم می کرد و با قطع روابطش با عراق و بستن لوله های نفت و راههای ترانزیتی، عراق را به زحمت انداخت...»[9]

سوریه و دوستی بشار اسد برای هاشمی انقلابی به حدی است هاشمی در خاطره ای می گوید: «بشار اسد در آخرین دیدارش با آقای هاشمی گفته بود پدرم به من وصیت کرد که اگر روزی در اداره کشور یا زندگی شخصی ات به مشکلی برخورد کردی ،حتما با آقای هاشمی مشورت کن و از ایشان راه حل بخواه.»

این اظهارات به این دلیل بود که در طول دوران ریاست جمهوری آقای هاشمی، جمهوری اسلامی ایران همواره حامی محور مقاومت بود. در آن زمان حزب ا... لبنان و گروه‌های مقاومت فلسطینی به کمک‌های ایران تکیه داشتند و روابط ایران و جمهوری عربی سوریه در بالا‌ترین سطح ممکن بود. در‌ همان زمان نیز نظام حافظ اسد، رئیس جمهور سوریه، در داخل کشور خود با صداهای مخالفی روبرو بود که بیش‌تر از تحرکات اخوان المسلمین نشأت می‌گرفت. این تحرکات در آن دوران سرکوب می‌شد بدون این‌که کوچک‌ترین خللی در روابط ایران و سوریه به وجود آید؛ زیرا سوریه در گذشته و حال در مقابل خطرناک‌ترین دشمن جهان اسلام قرار گرفته است.

تغییر موضع آقای هاشمی در رابطه با سوریه

با همه این سابقه تاریخی، اظهاراتاخیر هاشمی درباره سوریه به شدت موجب حیرت علاقمندان به انقلاب شده است. چرا که اظهارات آقای هاشمی اثری جز تخریب محور مقاومت و آب به آسیاب دشمن ریختن نداشته است. وی بدون اشاره به حمایت تمام قد جهان غرب، اسرائیل و کشورهای عربی از تروریست‌ها که خود را مجاهد می‌خوانند، از نظام سوریه انتقاد کرده و آن را سرکوبگر و دارای سرنوشتی مشابه صدام توصیف نموده است.

برای نمونه هاشمی در سال ضمن سخنرانی جانبدارانه از اتهامات غرب از سلاح های شیمیایی سوریه و متهم کردن بشار اسد گفت: «مردم سوریه بیش از 100 هزار کشته و 8 میلیون آواره دادند در داخل و خارج، زندان ها پر از مردم، زندان ها جا ندارد بعضی از ورزشگاه ها را گرفتند، آنها را پر کردند شرایط بدی بر مردم حاکم است مردم از یک طرف از طرف خود حکومتشان بمباران شیمیایی می شوند و از طرف دیگری امروز منتظر بمب های آمریکا باید بمانند.»

پی نوشت:

1. هاشمی رفسنجانی خطبه های جمعه 1361، جلد دوم، دفتر نشر معارف انقلاب ، چاپ: بهار 1376، ص:505

2. هاشمی رفسنجانی خطبه های جمعه 1363، جلد ششم، دفتر نشر معارف انقلاب ، چاپ: بهار 1376، ص:55

3. هاشمی رفسنجانی خطبه های جمعه 1363، جلد ششم، دفتر نشر معارف انقلاب ، چاپ: بهار 1376، ص:419

4. (14/ 12/ 1387 بيانات رهبر انقلاب در چهارمين كنفرانس حمايت از ملت فلسطين‏).

5. (13/ 08/ 1384 بيانات در ديدار كارگزاران نظام جمهورى اسلامى به مناسبت عيد سعيد فطر).

6. هاشمی رفسنجانی خطبه های جمعه 1363، جلد ششم، دفتر نشر معارف انقلاب ، چاپ: بهار 1376، ص:189

7. هاشمی رفسنجانی خطبه های جمعه 1363، جلد ششم، دفتر نشر معارف انقلاب ، چاپ: بهار 1376، ص:189

8. [1]5/11/1363http://hamijalili.blogsky.com/1392/06/04/post-68/

9. هاشمی رفسنجانی خطبه های جمعه 1361، جلد دوم، دفتر نشر معارف انقلاب ، چاپ: بهار 1376، ص:505


*حسین مولایی

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها