أمیرالمؤمنین علی علیه السلام: اِعلَموا أنَّ الأمَلَ یُسهی العَقلَ و یُنسی الذِّکرَ ***بدانید که آرزو خرد را دچار غفلت می سازد و یاد خدا را به فراموشی می سپارد. ***

امیرالمؤمنین حضرت علی علیه السلام: منْ أَحَدَّ سِنَانَ الْغَضَبِ لِلَّهِ، قَوِيَ عَلَى قَتْلِ أَشِدَّاءِ الْبَاطِلِ. *** هر كه سر نيزه خشم خود را بخاطر خدا تيز كند، در نابود كردن سخت ترين باطلها توانا بود.

      
کد خبر: ۳۷۴۱۸۳
زمان انتشار: ۱۰:۴۹     ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۵
دوست دارم هرچه بهتر وعاقلانه تر رفتارکنم، اعتمادبه نفس بیشتر؛ وکمترحس پشیمانی کمتری داشته باشم ،ازکدام معلم اینهارا بیاموزم؟
به گزارش پایگاه 598 به نقل از تبیان: مطلبی را به بهانه روز معلم در این نوشتار عنوان می کنیم تا چیزهایی یادبگیریم که می توانیم از همین لحظه ازآنها استفاده کنیم ولذت ببریم. لبخند بزنید و با حوصله تاپایان با ما باشید.
این عبارت بارها ازنگاهمان رد شده است. "معلمی شغل انبیاست" و احتمالا عبارت  "عقل پیامبردرون"  است، را هم دیده باشیم، باکنار هم قراردادن این دوجمله، سوالاتی ایجاد می شود، شاید اول اینکه حالا که من در درونم یک پیامبر دارم که معلم هم هست پس می توانم به این باور برسم که در وجودم پیامبری معلم گونه زیست می کند؟

خلقت ما انسانها به گونه ای شکل گرفته که از دو راهنمای بیرونی(پیامبران) و درونی (عقل وخرد خودمان) بهره مند هستیم. حالا که عقل و خرد فردی ما، همان معلم درونمان به حساب می آید سوال اساسی این است که چگونه با معلم درونمان ارتباط برقرارکنیم؟ و از او درس بگیریم ؟ اصلا چه مانعی بین عقل درونی ما و جریان زندگی مان وجود دارد، چرا که خیلی از ما درخیلی از موارد، خوب و عاقلانه زندگی نمی کنیم، درحالی که توصیف عاقل بودن  از آن تعاریف جذاب درباره هر فردی به حساب می آید.
با این مقدمه به طرح راههایی برای برقراری ارتباط با پیامبر و معلم درون یا خرد درونی می پردازیم. هدف این است که: بعد از خواندن این مقاله راههای خردورزی را شناخته باشید.
افراد خردمندچگونه اند؟

به نظر شما افراد خردمند چگونه اند؟ خوب دراین توصیف با شما همراه می شوم؛ شاید رفتارشان آرام و با تومانینه است، غالبا راضی و شادند، آنها محترم و بی تشویش هستند و باخودشان درصلح عمیقی به سر می برند، آنها به خودشان مسلط هستند و هیجانات خشم و اضطراب رفتارشان را نمی سازد به فکر رشد و تغییر و سلامتی خود هستند، درنتیجه بهترین تصمیم ها را می گیرند، اعتماد بنفس زیادی دارند، اغلب افراد به آنها احترام می گذارند و دوستشان دارند...
بقیه را شما بگویید، برای داشتن همین ویژگیها که در بالا گفته شد یک دستورالعمل وجود دارد: دستیابی به خرد درونی که هوشیاری یا معلم درون  نام دارد.
از آنجا که خرد  یا هوشیاری فردی تک تک مانشات گرفته  از ی
ک هوشیاری عظیم است که هیچ خللی به آن وارد نمی شود وکامل و بی نقص است، انتظارمی رودکه هر خرد جزیی (هوشیاری فردی یا معلم درون)، بیشترین شباهت را به آن هوشیاری عظیم داشته باشد.
یک سوال مهم:

چگونه بین هوشیاری جزیی ما(معلم درون) و هوشیاری برتر فاصله ایجاد می شود؟

در ابتدا باید بدانیم جهت افکار و اعمالمان باید به همان جا وسمت وسویی باشد که ازآن زندگی گرفته ایم. هرآنچه غیراز هوشیاری کل، برایمان تعیین کننده و رهنما باشد همان ایجادکننده فاصله بین هوشیاری فردی یا معلم درون ما، باهوشیاری یا خرد کل است. این نوع جهت گیری خرد جزیی یا هوشیاری ما، به اصطلاح هویت گرفتن ما ازچیزی غیر ازخردکل است مثل تمرکز ما برجسم، پول و دارایی، یاسواد، اطلاعات و تحصیلات و شغل و مقام و درنهایت اینکه خودمان را با مواردی از این دست معرفی کنیم.
همچنین نارضایتی و دلخوری از شرایط مان درحال حاضر، مقاومت در برابراتفاق این لحظه، مثلا تمایل به اجرای اراده وخواسته خودم به جای اراده خداوند یا هوشیاری کل نیز از موانع بین هوشیاری کل وهوشیاری جزئی است.
چگونه  موانع هوشیاری را حذف کنیم؟
حالا چه کارهایی انجام بدهیم که موانع بین هوشیاری کل وهوشیاری جزئی(معلم درون) را به حداقل برسانیم؟ یادمان باشدکه هدف دستیابی هرچه بیشتر به منبع خرد، برای عاقل بودن است.
به یاد عهدی که باخدا بستیم باشیم

ازچیزی غیر از خرداصیل نهاده شده در وجودمان هویت نگیریم. روش اولیه  کار این است که هرلحظه به یاد عهدی که باخدا بستم باشم. چنانکه فرموده است:
الست بربکم، آیا من پروردگارشما نیستم یا الم اعهدالیکم یا بنی آدم،ای فرزندان آدم آیا با شماعهد نبستم.
عاصیان واهل کبائررابه جهد                      وارها نم ازعتاب نقض عهد
تسلیم باشیم

در برابرهرچه که زندگی پیش رویمان می گذارد، تسلیم باشیم، تفاوتی نمی کند آنچه پیش میاید خوشایند یا ناخوشایند باشد. در هر دوصورت باید اصالت بنیادی ما نقش ایفا کند،یعنی اگر مثلا آنچه پیش آمده بر وفق مرادمان است،هیجان  و شادی ناشی از آن کنگره عرش را نلرزاند، واگرانتظار آنچه پیش آمده را نداشتیم، به غم وافسردگی خوش آمدنگوییم، به نظرتان این گونه بودن خردمندانه نیست؟
رحمت جزوی،به کل پیوسته شو            رحمت کل راتوهادی بین ورو
مراقبه تسلیم: برای انکه به تمرین تسلیم بودن بپردازیم طوری که درضمیرمان نهادینه شود و جزئی ازخلق وخوی ماگردد؛ روش موثری وجود داردکه آنرا مراقبه تسلیم نامیده ام.
بسته به نیازی که دارید و حداقل روزی سه بار درمکانی آرام و خلوت به تنهایی بنشینید، دستها را به نشانه تسلیم بالا ببرید باچشمهای بسته بعد از سه تنفس عمیق، با صدای آرام طوری که خودتان بشنوید بگویید:
"خدایا اراده ات را در من و از طریق من جاری کن من تسلیمم."
این تمرین مراقبه، را انجام دهید وشاهد معجزات حاصل از آن باشید ولذت ببرید. درطول سالها کار مشاوره به دفعات  شاهد این گونه معجزات در افراد بوده ام.
شکرگذارباشیم

برای شکرگذاری لیستی از تواناییهای فردی خود تهیه کنید، ممکن است بعضی از این قابلیت ها به نظرتان ساده وکم اهمیت باشد اما ذکرکردن آنها ضروریست، مثلا توانایی گردش خون یا هضم غذا یکی از آنها به حساب می آیند، این لیست را هرروز مرورکنید. بسیارمهم است که حس قدردانی به خداوند را بعد از هرمورد قلبا درک کنید. بدین گونه خردکل را به زندگیتان می آورید. این نشاط را ارج بنهید و شیرینی آن را با همه وجودحس کنید،البته با لبخند .
فضاگشایی کنیم

فضاگشایی یعنی از محدوده اندیشه وفکر، پا بیرون بگذاریم. برای سرعت گرفتن تصمیم دارم دراین آموزش، میان بر، بزنم، بامن همراه شوید.
به آسمان نگاه کنید،آبی رنگ وگسترده است وزش باد و حرکت برگهای سبز درختها و تابش خورشید را عمیقا نظاره کنید، یک بار هم ذهنا، با تجسم وسعت آسمان وحس مطبوع وزش نسیم، این بخش را تکرارکنید، حالاچند نفس عمیق بکشید، وبدانیدکه هرچه درذهنتان جریان دارد متعلق به همان محدوده توهمی است زندگی بیرون ازشما درجریان است خورشیدمی تابدوباد می وزد، همه چیز زیباست،حالافضای ذهنتان بازشده است؛ این همان فضاگشایی است که با یک روش سریع  برای درکی ازکل فرآیند انجام گرفت، فعلابا اندک آگاهی که ارائه شد میتوانید یکی از گامهای مهم برای بیداری خرد را بردارید،اما بدانیدکه آگاهی از مبانی و ماهیت فضاگشایی، موجب تداوم و عمق بخشیدن به آن می شود و بسیار مهم است.
همه چیز و همه کس رابپذیریم

برای پذیرش باید بدانیم وجود ما به همان وسعت خردکل است،فقط چندی است که به خاطرماندن در ذهن از آن دور شده است. ماندن در ذهن ،مهمترین علت جدایی ما از خرد است.
چگونه؟

برای ضعیف کردن ذهن مان و پرشی به جلو برای پذیرش ،درابتدا باید ازهیچ چیز و هیچ کس انتقادنکنیم. تفاوتی ندارد انتقاد ازیکی از افراد خانواده باشد یا ازشلوغی خیابانها یا از آب وهوا. انتقاد ازدیگران یا شکایت از زمین و زمان، باعث می شود شما بیشتر در ذهن بمانید. انتقاد نکنید تا ذهن منتقدتان ازگرسنگی و بی خوراکی بمیرد. درهمین راستا ازسرزنش خود و ملامت دیگران نیز، بپرهیزید.
منابع برای مطالعه بیشتر
مولوی،مثنوی معنوی،دفترسوم،ابیات 1772تا1842
سوره اعراف ایه172،سوره یس ایه 60
برنامه 599 و593 گنج حضور
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها