امـام صـادق (عليه السلام) فرمـودند: مانند ارباب به عيوب ديگران نگاه نکنید ، بـلكه چـون بنـده اى متـواضع، عيب هاى خود را وارسى كنيد. تحف العقول/ 295

      
کد خبر: ۳۸۹۸۶۵
زمان انتشار: ۱۵:۲۷     ۳۰ مرداد ۱۳۹۵
یادداشت ۵۹۸؛
دکتر جواد خواجه پور
مقاله: بررسی تأثیر توان موشکی در امنیت و قدرت دفاعی جمهوری اسلامی ایران

چکیده

بازدارندگى در مفهوم آکادمیک؛ يعنى كوشش يكى براى اعمال نفوذ در ديگرى تا او را از اقدام به عملى كه متضمن خسارت يا هزينه‏ اى براى اولى است باز دارد.  اما برابر مباحث اندیشمندان غربی در مقایسه با فقه دفاعی شیعه، وجه تمایز بازدارندگی در اسلام با غرب؛ ضمانت دوام، قابل اعتماد بودن و به نحوی که تمامی دول جهانی آن را رعایت کرده و نه عدهای به زور و قدرتِ داشتن آن، دیگران را مجبور به نداشتن کنند، است. چرا که این بازدارندگی، دوام نخواهد داشت و شکننده خواهد بود، در ابتدا تنها تسلیحات بود که نقش ابزار بازدارنده را داشت و به تدریج سیاست و اقتصاد هم به عوامل بازدارنده تبدیل شدند اما این ابزار جدید هرگز باعث از بین رفتن جایگاه و نقش استراتژیک تسلیحات در بازدارندگی نشد، هر چند غرب این موضوع را با شعار و فشار به خورد جهان داد اما خود در گسترش تسلیحات با کارکرد بازدارنده نهایت اهتمام را داشت.

ایران اسلامی در شرایط کنونی، خاصه در شرایط پس از توافق هسته ای به شدت نیازمند تبیین عناصر بازدارنده، خصوصا تقابل بین عنصر تسلیحاتی با سیاسی در اندیشه برخی نخبگان سیاسی است که متأسفانه به متن جامعه نیز قبل از پخته شدن، رسوخ کرده و این نیاز به تبیین را بیش از پیش نمودار ساخته، این مقاله به دنبال تبیین مختصری از عناصر بازدارنده در شرایط کنونی ایران اسلامی است. آنچه مسلم و قطعی است این خواهد بود که هرگونه تدارک بازدارندگی برای آیندهی ایران اسلامی منوط به شناخت ماهیت تهدید در آینده است، در واقع پذیرش هرگونه شرایطی برای تدارکات دفاعی و موشکی نیازمند تأمل و تفکر در مفهوم "عقلانیت جنگ" است؛ بدین معنی که جنگ یک پدیده اجتماعی است و عاملان آن بر پایه محاسبه عقلانی در مورد آن تصمیم می گیرند، بنابراین پیش بینی جنگ نیازمند شناخت سازوکارها و شرایط جدیدی است که بر این مسأله تأثیرگذارند، که قطعا روند محاسبهی تسلیحاتی متخاصمین از لایههای همان عقلانیت خواهد بود.

اما در یک نگاه کلیتر امنیت ایران و مردم آن نه فقط با افزایش قدرت و بازدارندگی نظامی بلکه همزمان با ترویج دموکراسی، قانونمندتر شدن اختیارات سران قوا، رعایت قانون اساسی و نیز مراعات ارزشها و اصول انقلاب و اسلام و در رأس آنها اصل ولایت فقیه، تأمین خواهد شد، و از سویی ضامن بقاء این توان و قدرت داخلی، اقتصادی مقاوم و درونزا، مبتنی بر تواناییهای درونی و سرمایههای ملی است. این نوع امنیت، درست ترین شیوهای است که همزمان با تفاهم اتمی و بازدارندگی سیاسی باید از سوی سران نظام مورد حمایت قرار گیرد.

واژگان کلیدی: بازدارندگی سیاسی، بازدارندگی نظامی، توان موشکی، امنیت، قدرت دفاعی، تسلیحات متعارف، ابزار بازدارنده

مقدمه

هزینه های جنگ، اولین بررسی ها و علتی بود که به تدوین نظريه های بازدارندگي انجامید، این نظریه ها شامل راهکارها و سازوکارهایی هستند كه با مبنا قرار دادن هزينه ي جنگ، عملا به دنبال آنند تا از وقوع جنگ جلوگيري ‌كنند. قطعا این سازوکارها میتوانند غیر نظامی باشند مثل دیپلماسی و قدرت نفوذ ایدئولوژیک و یا اینکه نظامی بوده اما بدون جنگ، بازدارندگی ایجاد کنند، مثل دستيابي كشورها به سلاح اتمي، هر چند اين سلاح تنها يك بار، آن هم توسط آمريكا عليه ژاپن به كار گرفته شدهاست اما پیوستن به جرگهی کشورهای دارای این توان، اصولا به مثابهی تهديدي هدفمند و ابزاري براي نيل به اهداف سياسي يا به تعبيري دیگر این توان تسلیحاتی به ابزار ديپلماسي تبديل شده است، امروزه بخش اعظمی از پیشرفت تصمیمات ایالات متحده با این ترفند بوده و بخش بزرگی از همگرایی صهیونیستی با محوریت رژیم غاصب قدس و زیر چتر ترس و وحشت با این ابزار شکل گرفته است.

بسیاری از تئوريپردازان بازدارندگي سیاسی معتقدند عدم وقوع جنگ هسته‌اي در مدت زمان جنگ دوم جهانی تا کنون به خوبي بيانگر كارايي اين نظريه میباشد و توانسته است رفتار بازيگران اصلي نظام بين‌الملل را چه در حالت دو قطبي، چه در نظام سلسله مراتبي فعلي، تبيين و تفسير كند، اما موج بسیاری از منتقدین به این تئوری هم وجود دارد که وجوه بازدارندهی تسلیحاتی را، آن هم از نوع غیرمتعارفش را همانند سلاح هستهای، زیر سؤال برده و نفس این بازدارندگی را خطرناک و تحت فشار توصیف میکنند که در نهایت عواقب آن غیرقابل جبران است.

مبانی نظری فقه دفاعی شیعه نیز بر این مبنا، سلاح غیر متعارف را غیرجایز دانسته هر چند ابتداءً بازدارندگی ایجاد کند، و بر همین مبنا است که امام خامنه ای فتوای حرمت ساخت و استفاده از سلاح اتمی را صادر کردند. نکتهی بسیار مهم این است که در واکنش به فتوای حرمت سلاح اتمی، موضوعاتی بوجود آمد که خود بازدارنده بود و مجامع آکادمیک در جهان، دیدند که گاهی اعلام حرمت سلاح اتمی از داشتن آن بازدارندهتر عمل میکند، در حالیکه این بازدارندگی دائمی و قابل اعتماد است اما بازدارندگی ناشی از داشتن سلاح اتمی غیرقابل اعتماد و خطری بالقوه محسوب میگردد.

این نوع بازدارندگی در بیان استراتژیست های نظامی جهان به بازدارندگی تهدیدی مشهور است و "برنارد برودي" بهعنوان اولين و مهمترين نظريه‌پرداز بازدارندگي در دوران جنگ سرد معتقد است؛ تهديد اعلامشده در بازدارندگي بايد از تاثيري تعيينكننده برخوردار باشد، هيچ خللي در آن راه نيابد و حداقل، ضمانت اجراي آن مبهم نباشد. با این توصیف قطعا داشتن تسلیحات اتمی نمیتواند بازدارندگی مؤثری ایجاد کند و هر چند بتواند صلحی ظاهری ایجاد کند اما در سایهی این آرامش زیر خاکستر، جهان را به سمت یک مسابقه تسلیحاتی سوق میدهد تا جایی که امروزه کشورهای دارای این تسلیحات بیش از انگشتان یک دست بوده و برخی از آنها به سمت تولید انبوه تسلیحاتی با اورانیون ضعیف رفتهاند که تهدیدی بزرگ برای بشریت است.

بنابراین بازدارندگى در مفهوم آکادمیک و میان اندیشمندان غربی؛ يعنى كوشش يكى براى اعمال نفوذ در ديگرى تا او را از اقدام به عملى كه متضمن خسارت يا هزينه‏اى براى اولى است باز دارد.  اما برابر مباحثی از داخل بیان همین اندیشمندان به اصلی رسیدیم که با فقه دفاعی شیعه قابل تطبیق بوده و وجه تمایز بازدارندگی در اسلام را با غرب مشخص میکند؛ یعنی ضمانت دوام، قابل اعتماد بودن و به نحوی که تمامی دول جهانی آن را رعایت کرده و نه عدهای به زور و قدرت داشتن آن دیگران را مجبور به نداشتن کنند، چرا که این بازدارندگی، دوام نخواهد داشت و شکننده خواهد بود، اینجا مدخل ورود سلاح غیرمتعارف در فقه دفاعی شیعه است که مبنای حرمت سلاح اتمی توسط امام خامنه ای میباشد. غرب هرچند از این اصل سخن گفته اما در عمل میبینیم که به ابزاری متمسک شده که ضمانت بقاء و دوام ندارند و نوعی انحصار و هژمونی شکننده را ایجاد کرده، انحصار سلاح اتمی و یا حتی پیشرفته ای علمی در عرصهی اتمی برای چند کشور، نمونهی بارزی از این مدعا است که این انحصار جهان را قانع نمیکند و بازدارندگی را شکننده کرده.

بازدارندگی و چالش دو دیدگاه

مسئله اساسی در شرایط کنونی کشور این نیست که عدهای طرفدار "بازدارندگی نظامی"هستند و از جهت دیگر، برخی طرفدار نظریه "بازدارندگی سیاسی"، نه، اینگونه نیست، بلکه مشکل اصلی این است که طرفداران هر دو نظریه طرف دیگر را هم در بیان خود قبول دارند و هر از گاهی در سخنرانی ها روی آن هم تاکید میکنند اما در عمل و در گذر زمان آنچه محقق میشود نتیجه نگاه مطلق  و مغایر با دیدگاههای اعلام شده است، این سیاست، امروز در فضای کشور عامل عدم همگرایی در سطح بسیار مطلوب است.

قائلین به "بازدارندگی نظامی"  بر این باورند که اگر جمهوری اسلامی بخواهد از استقلال، عزت و امنیت ملی خود دفاع کند، باید قدرتمند باشد و سطح قدرت دفاعی- نظامی خود را به سطح بازدارندگی مؤثر برساند. به طوری که همواره بتواند عامل تهدید را با پاسخ سریع، قاطع و کوبنده خود از عملیاتی کردن تهدیدش باز ‌دارد. البته دکترین سیاسی- نظامی غرب در دهه های اخیر بیشتر مبتنی بر این امر است که با پشتیبانی نظامی و ایجاد نوسان در قدرت نظامی برخی از کشورها، هر از گاهی یکی از کشورهای منطقه را قدرتمند تر جلوه دهد تا با این سیاست بتواند، ضمن ایجاد هراس از آن کشور، سایر کشورهای منطقه را تحریک کرده و با ایجاد مسابقه تسلیحاتی و فروش سلاح های مرگبار به آنها و نیز ایجاد مناقشات مختلف، جنگ های متعددی را در منطقه برپا کند و نیابتاً به جنگ و خونریزی و تخریب امکانات زیرساخت و تسلیحات نظامی آنها پرداخته و آنان را دوباره و چندباره مجبور به خرید سلاح های جدید نماید.

از جهت دیگر، نظریه "بازدارندگی سیاسی"، اعتقاد دارد با توجه به ضعف قدرت دفاعی و نظامی ایران در مقایسه با ایالات متحده و متحدان آن، باید تهدیدات امریکا را از طریق اقدامات سیاسی و مذاکره کاهش داد. آنان معتقدند نتیجه وقوع هر جنگی بین ایران و امریکا بیشتر به نفع ایالات متحده و به ضرر ملت ایران خواهد بود. طرفداران این نظریه، هر نوع توافق را بهتر از گسست سیاسی و عدم توافق می دانند. اصلی‌ترین دلیل و توجیه آنها نیز این است که اگر توافق صورت نپذیرد، جنگی نابرابر ایجاد خواهد شد و صراحتا پس از توافقات اخیر به این اشاره کردند. آنها همچنین معتقدند، اگر کشور ما هنوز امنیتی دارد نه به دلیل قدرت نظامی آن بلکه  به علت آن است که دموکراسی و انتخاب مردم ارتقاء یافته و در غیر این صورت سال ها پیش به سرنوشت عراق و صدام حسین دچار شده بود.

اما آنچه مشکل طرفداران این دو دیدگاه است ایناستکه؛ موضع خود را صراحتا در برابر توان دفاعی و از سویی مذاکرات و تعامل با جهان روشن نمیکنند و آنچه در عمل انجام میدهند با بیان و سخنانشان متفاوت است، از اهمیت تسلیحات بازدارنده میگویند اما تمام فرصتها را به ابزار دیپلماتیک اختصاص میدهند و پوششهای خبری و سخنرانیها و ابراز نظریه ها و فکر و دغدغه ی مردم را تماما به آن اختصاص میدهند. به نظر میرسد امنیت ایران اسلامی و ملت بزرگ آن نه فقط با افزایش قدرت و بازدارندگی نظامی بلکه همزمان با ترویج نظم و دموکراسی، قانونمند شدن اختیارات سران قوا، رعایت قانون اساسی و نیز مراعات ارزشها و اصول انقلاب و اسلام و در رأس آنها اصل ولایت فقیه، تأمین خواهد شد، و از سویی ضامن بقاء این توان و قدرت داخلی، اقتصادی مقاوم و درونزا، مبتنی بر توانایی های درونی و سرمایههای ملی است. این نوع امنیت، درست ترین شیوهای است که همزمان با تفاهم اتمی و بازدارندگی سیاسی باید از سوی سران نظام مورد حمایت قرار گیرد.

البته صراحت در بیان نظریات و برنامهها هم از بعد روانی بسیار مهم است، پرهیز از برخی ملاحظات دیپلماتیک و انقلابی عمل کردن، در بازدارندگی با ثبات و مؤثر بسیار حائز اهمیت است، در نظریهی بازدارندگي، جلوگیری از برخورد میان طرفین، به تبادل نظر صريح و ضمني طرفين بستگي دارد، بنابراین لازم است دولتها از طريق انتشار اعلاميهي رسمي، ارسال پيام و اعلام برنامه‌هاي خود، نيات واقعي خود را در اين زمينه آشكار كنند، بازدارندگي هنگامي مؤثر است كه نيروي بازدارنده منظور خود را صريح و شفاف به اطلاع طرف مقابل برساند و معين كند در صورت مورد حمله قرار گرفتن دقيقا چه عواقبي در انتظار مهاجم خواهد بود.

بازدارندگی تسلیحاتی زیربنای هر نوع بازدارندگی

نکته ی بسیار مهمی که بایستی متذکر شد این است که بازدارندگی غیر نظامی و تسلیحاتی در جهان امروز، قطعا در انحصار چند کشور بوده که به پشتوانهی تسلیحات عمدتا اتمی انجام میگیرد، نمونهی بارز این مقوله مذاکرات 1+5 است، در این مذاکرات چرایی اینکه ایران با این 6 کشور مذاکره دارد قطعا قدرت تسلیحاتی این کشورهاست که ابزارهای غیرنظامی بازدارنده را هم به دست آنها داده و ایران را پای میز ابزار دیپلماتیک نشانده و قطعا در پیشرفت علمی توانسته ایران را متوقف کند. بنابراین به تحلیلی واقعگرایانه از شرایط بازدارنده و ابزار آن در جهان کنونی رسیدیم که در این شرایط میتوان به نیاز جمهوری اسلامی ایران برای بازدارندگی بهتر پرداخت.

سوال اساسی این است که آیا ایران در این شرایط میتواند به بازدارندگی مؤثر و پایدار تنها با دیپلماسی و بدون توجه جدی به پیشرفت علمی و تسلیحاتی برسد؟ آیا در شرایط شکنندهی امروز جهان، میتوان تنها به توافقات بینالمللی دلخوش کرد و برای رفع مشکلات و موانع کشور و افزایش قدرت و اقتدارملی تنها به این توافقات و مذاکرات چشم دوخت؟ البته هیچ شخصی حتی آنکه تنها به مذاکرات چشم دوخته نمیگوید اینگونه هستم، و قطعا رشد علمی و هسته ای و توان تسلیحاتی و موشکی را هم تأیید میکند، اما مهم عمل انسانها و گذر زمان است، چه در دوران اصلاحات، در کشور این اتفاق افتاد و هرچند در بیان و کلام دولتمردان به توان علمی و هستهای تأکید می شد اما گذر زمان نشان داد که در عمل چیزی جز پلمپ توسعه و پیشرفت عایدی نصیب ایران نشده.

در دوران اصلاحات عدهای بر این باور و اعتقاد بودند و اینک نیز عدهای هستند که با توجه به توانایی‌های نظامی امریکا از یک طرف و ضعف قدرت دفاعی و نظامی ایران در مقایسه با ایالات متحده از طرف دیگر و نیز مشکلات اقتصادی موجود که تماما ناشی از تحریم ها است و ما کاری نمیتوانیم کنیم تا تحریم ها برداشته نشود، باید تهدیدات امریکا را از طریق اقدامات سیاسی و مذاکره مرتفع ساخت. طرفداران این روش معتقدند نتیجه وقوع هر جنگی بین ایران و امریکا به نفع ایالات متحده و به ضرر ملت ایران خواهد بود. نامه سرگشاده 127 نماینده جریان مدعی اصلاحات در مجلس ششم به امام خامنه ای مبنی بر نوشیدن جام زهر برای جلوگیری از حمله امریکا به ایران، طرفداران این دیدگاه را در میان جریان‌ها و گروه‌های سیاسی ایران معرفی می‌کند. طرفداران نظریهی "هر نوع توافق هسته‌ای بهتر از عدم توافق است"، اصلی‌ترین دلیل و توجیه‌شان این بود که اگر توافق صورت نپذیرد، جنگ خواهد شد. این افراد، توافق هسته‌ای را عامل برقراری امنیت واقعی می‌پندارند و قطعا در سخنانشان خواهند گفت که اگر جنگی نشد، علتش این است که ما مذاکره کردیم.

 اما به حکم عقل و تجربه تاریخی اگر جمهوری اسلامی بخواهد از استقلال، عزت و امنیت ملی دفاع کند، باید قدرتمند باشد و سطح قدرت دفاعی- نظامی خود را به سطح بازدارندگی برساند. قدرت بازدارندگی، آن قدرتی است که عامل تهدید را از عملیاتی کردن تهدیدش به دلیل پاسخ قاطع و کوبنده باز می‌دارد. سیاست دفاعی جمهوری اسلامی بر اساس آموزه‌های قرآنی و اندیشه‌های دفاعی حضرت امام و رهبری، ‌مبتنی بر فقه دفاعی شیعه، دارای خصوصیات و عناصری است که می‌توان آن را معقول و واقعگرایانه دانست و بازدارندگی قابل اعتمادی را رقم خواهد زد، حضرت امام (ره) بر اساس همین دیدگاه در سال 1358 در برابر تهدیدات نظامی ایالات متحده،‌ فرمان تشکیل بسیج مستضعفین و ارتش 20 میلیونی را صادر کردند. جمله معروف حضرت امام خمینی (ره) مبنی بر اینکه «امریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند»، در زمانی مطرح شد که امریکایی‌ها ایران را به اقدام نظامی تهدید می‌کردند. بر اساس همین دیدگاه حضرت امام (ره)، طی 26 سال گذشته، امام خامنه ای با تقویت روز افزون قدرت دفاعی نظامی کشور در کنار عناصر معنوی و تمدن ساز و نیز تأکید وافر بر اقتصاد مقاومتی، جمهوری اسلامی را به سطح برخورداری از قدرت بازدارندگی رسانده‌اند. اگر در طول بیش از یک دهه گذشته، امریکایی‌ها و صهیونیست‌ها، جرأت عملی کردن تهدیدات نظامی خود علیه ایران را نداشته‌اند دلیلش برخورداری ایران از قدرت دفاعی و نظامی در کنار عناصر معنوی،در حد بازدارندگی بوده است و نه چیز دیگر. اساسا استراتژی های دفاعی مدرن امروزی نیز بر همین پایه استوارند و ازهمین رو می توان استراتژی دفاعی را علم و هنر بكارگيري همه قدرت كشور در جهت مقابله با تهديد يا تهديدات امنيت ملي دانست، استراتژی ای که جمهوری اسلامی ایران توانسته آن را در بالاترین سطح پیاده کند. لذا بنا را در تعامل با دنیای سلطه و استکبار بر حیله و مکر آنها بایدگذاشت، این چیزی است که برژنسکی به عنوان مشاور چندین رئیسجمهور ایالات متحده هم به آن اعتقاد دارد؛ "هر چند بازدارندگي سياست مسلط نظامي است، اما بيشتر از هر چيز وابسته به ملاك‌هاي رواني میباشد. در اين سياست، سعي مي‌شود تا تصور خطر‌هاي تحمل ناپذير، طرف مخالف را از ارتكاب به عمل باز دارد. پيروزي اين سياست بستگي به آگاهي كامل از محاسبات طرف مخالف نسبت به حيله‌اي كه جدي گرفته شود، دارد".

بازدارندگی سیاسی، تعامل و مذاکره!

نکته بسیار مهم این است که در این نگاه و نظریهی واقعگرایانه هرگز مذاکره زیرسوال نمیرود و لزوم بودنش روشن است، به شرطی که در کنار آن اقتصاد مبتنی بر نقدکردن ثروتهای درونی و بالفعل کردن ظرفیتهای متنوع ایران اسلامی دائما و با قدرت پیگیری شود و از سویی توان تسلیحاتی در چارچوب فقه دفاعی و سلاح متعارف تا سرحد استطاعت، تقویت و پیش میرود. در این شرایط مذاکره مفهوم بازدارنده خواهد داشت و نه عقبگرد و توقف توسعه، البته باز هم تکرار باید کرد که هیچ شخصی حتی آنکه تنها به مذاکرات چشم دوخته نمیگوید اینگونه هستم، و قطعا رشد علمی و هستهای و توان تسلیحاتی و موشکی را هم تأیید میکند، اما مهم عمل انسانها و گذر زمان است، بازهم باید تکرار کرد که؛ مهم عمل انسانها و گذر زمان است نه آنچه به زبان رانده میشود، اصل، اقدام وعمل است نه سخن و کلام، باید توجه داشت که این یکی از حوزه‌هایی است که در آن چنین اشتباهاتی رخ می‌دهد، یعنی حوزه امنیت ملی و چگونگی مواجهه با تهدیدات و راه‌های دفع خطرات. جامعه اسلامی برخوردار از حاکمیت دینی، دشمنان کینه‌توزی چون استکبار جهانی دارد، و تا دست از تفکر انقلابی و اسلامی ناب برندارد این دشمنی ادامه خواهد داشت، و هر مذاکره و نشستی تنها نقابی خواهد بود بر چهرهی این کینه و دشمنی، امروز امریکا به عنوان مصداق اصلی استکبار، دشمن اصلی ملت مسلمان ایران و نظام جمهوری اسلامی است، به گونهای که طی 37 سال گذشته امریکایی‌ها به اشکال مختلف دشمنی خود را با حرکت اسلام‌خواهانه ایرانیان به اثبات رسانده‌اند. در طول سال‌های پس از انقلاب، امریکایی‌ها نقش اصلی را در تمامی توطئه‌های بزرگ علیه ملت انقلابی ایران برعهده داشته‌اند. اما نهایت کلام این است که ایالات متحده و ماهیت سلطه جوی آن تنها تا زمانی پابرجاست که تفکر انقلابی ایران اسلامی در نهایت فشار و رو به زوال باشد، در غیر این صورت هر روز باید شاهد ضعیف شدن استکبار ایالات متحده و صهیونیسم جهانی باشیم، این تحلیل تمام روابط فی ما بین است در هر غالبی.

در ذهن داشتن این تاریخچه بایستی اساس و بنای هر مذاکره باشد، در  این شرایط است که اصل عدم اعتماد که رهبری نظام بارها به آن اشاره کردهاند، مسیر را روشن میکند و انسان محکمتر و مطمئنتر قدم بر میدارد و دل به نقاط خیالی نمیسپارد و نقاط واقعی و روشن را میطلبد.

 جمهوری اسلامی ایران در شرایط کنونی، در پرتو قدرت دفاعی و نظامی کشور، از امنیت واقعی برخوردار است و پایدار نگاه داشتن این امنیت، ‌در گرو حفظ بنیه دفاعی کشور و تقویت مؤلفه‌‌های آن است. خطای راهبردی خواهد بود اگر گمان کنیم غیر از این راه و از طرق دیگر، می‌توان در برابر دشمن درنده خو و گرگ صفتی چون امریکای جهانخوار به امنیت واقعی دست یافت. جهانیان اعتراف رئیس جمهور امریکا به ناتوانی در برابر ملت ایران را از قاب تلویزیون‌‌های خود مشاهده کردند؛ آنگاه که اوباما با صراحت چنین گفت: "اگر من گزینه‌ای در اختیار داشتم که در آن ایران یک یک پیچ‌ و مهره‌‌های برنامه هسته‌ای خود را از بین می‌برد و امکان داشتن برنامه هسته‌ای را برای همیشه از دست می‌داد و در اثر آن، از شر همه توانایی‌‌های نظامی‌اش رها می‌شد، این گزینه را انتخاب می‌کردم، ولی دوست دارم همه این را درک کنند که چنین گزینه‌ای در دسترس نیست".

 برژینسکی مطرح‌ترین چهره ژئو استراتژیست امریکا، دلیل نبودن چنین گزینه‌ای برای رئیس جمهور امریکا را، این‌گونه در مصاحبه با شبکه ام.اس.ان. بی. سی بیان می‌دارد: "اگر چه ایرانی‌ها می‌دانند در هر گونه جنگی ما می‌توانیم آسیب زیادی به آنها بزنیم، اما واقعیت این است که آنها نیز می‌توانند صدمات زیادی بر ما وارد کنند". جوهره سخنان برژینسکی، اعتراف به برخوردار بودن ایران از قدرت بازدارندگی مأثر نظامی است.

 حال در چنین شرایطی، خطای راهبردی خواهد بود که کسانی تصور کنند تنها با مذاکره و یا پس از مذاکراتی طولانی تنها با یک توافق هسته‌ای، ایران به امنیت واقعی خواهد رسید.و مبنای توقف برخی پیشرفتها و یا عقب رفتن در برخی تواناییهای دفاعی را این توافق قرار دهد این اشتباه استراتژیک است که گفته شد: "بعد از 23 ماه تلاش و مذاکره توسط دیپلمات‌‌های ملت به نقطه‌ای رسیده‌ایم که توانسته‌ایم سایه شوم جنگ را از سر مردم برداریم و امنیت واقعی را به کشور بازگردانیم". تعبیر امنیت واقعی و پایدار همان چیزی است که به تفصیل به آن پرداختیم و نگاه اینچنینی را در آن رد کردیم. اشتباه استراتژیک و بسیار خطرناک دیگر این بود که گفته شد: " دنیای آینده دنیای گفتمان ها است نه دنیای موشک". طبق نظریه بزرگان دفاعی و علوم بازدارنده، بازدارندگی متقابل باثبات، چیزی نیست که بتوان یک بار و برای همیشه به آنها دست یافت. جهان دائما در حال پیشرفت است و برای رسیدن به وضعیت با ثبات حتی لحظهای نباید در خصوص تسلیحات متعارف غفلت کرد، قرآن کریم آیات متعددی را در تاکید این بیان داشته که در محدودهی زمان خاصی نباید تفسیر شود. یکی از اندیشمندان میگوید: "بروز تحولات جدید در حوزههای دفاع در برابر موشکهای بالستیک، موشکهای چند کلاهکی و برخی دیگر از حوزههای مهم تکنولوژی پیشرفتهی نظامی، نویسندگان را وادار ساخت تا از آغاز دههی1960م تا کنون در مورد احتمال بیثباتی مجدد وضعیت استراتژیک بینالمللی، ابراز نگرانی کنند".  این نگرانی امروز واقعیت یافته و میتواند درسی برای آیندهی امروز ما باشد.

اشتباهات استراتژیک از سوی خواص، می‌تواند خسارت‌های بزرگ و بعضا جبران ناپذیری را برای کشور در پی داشته باشد. برخی از افراد، گروه‌ها، احزاب و جریان‌های سیاسی در ایران با رویکرد منفعت‌گرایانه حزبی و باندی به راحتی مرتکب چنین اشتباهات بزرگی می‌شوند؛ اشتباهاتی که می‌تواند استقلال، عزت و امنیت ملی را، به چالش بکشاند و مخدوش سازد، هرچند در کوتاه مدت و به ظاهر اسباب عزت را فراهم میکند اما به سبب ماهیت شکنندگی آن آثار بسیار منفی در دراز مدت میگذارد. نکته قابل توجه در این خصوص آن است که خود امریکایی‌ها توافق هسته‌ای را به عنوان عامل هموار کنندهی راه، برای حمله به ایران ارزیابی کرده‌اند و شخص اوباما، با صراحت می‌گوید: " با اجرای توافق هسته‌ای، رئیس جمهور امریکا در 15 سال بعد،‌ راحت‌تر می‌تواند به ایران حمله کند"! این جمله لزوم تقویت دائمی دفاعی و موشکی ایران را در راستای و در حین هر تعامل و مذاکره با جهان اثبات میکند و اینکه در هر تعاملی نبایستی مسیر عقب رفت را طی کرد و از توسعه دست کشید.

در دوران دفاع مقدس، ملت ایران ثابت کرد بر پایه مفهوم"عقلانیت راهبردی" از هوشیاری کامل د برابر هر گونه غافلگیری استراتژیک برخوردار است. به باورکارشناسان، نقطه اوج این مسأله را باید در تصمیم برای ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر مشاهده کرد. در شرایطی که جریانهای خاص تلاش داشتند این گونه القاء نمایند که با فتح خرمشهر باید پیشنهادات صلح از سوی طرف مقابل را پذیرفت، اما به نظر میرسد برآورد کلی نظام و حضرت امام(ره) این بوده استکه دشمن با دادن پیشنهاد صلح پس از فتح خرمشهر و به دلیل نگرانی از بازیابی توان نظامی ایران، به دنبال فریب تصمیم گیران کشور بوده است و امروز نیز این فریب قابل تکرار است اگر چه در فضا و شرایط دیگری اعمال شود.

در یک جمع بندی باید توجه داشته باشیم که نظریه بازدارندگی سیاسی به تنهایی هرگز نمی‌تواند امنیت ملت ایران را تأمین و دشمنانی چون امریکا و رژیم‌‌صهیونیستی را از حمله نظامی به ایران بازدارد. ایران اسلامی اگر بخواهد در امنیت واقعی و پایدار به سر ببرد و استقلال، عزت و منافع خود را حفظ نماید، باید همواره قدرت دفاعی – نظامی کشور را در سطح بازدارندگی در برابر تهدید دشمنانی چون امریکا حفظ نماید. جمهوری اسلامی ایران در پرتو این مؤلفه‌‌های قدرت، قادر به زدن ضربه متقابل قاطع و پشیمان کننده به دشمن متجاوز می‌باشد. با توجه به چنین قدرت دفاعی است که رهبر حکیم و فرزانه انقلاب اسلامی در پاسخ به تهدیدات مقامات رژیم صهیونیستی فرمودند، "صهیونیست‌ها اگر دست از پا خطا کنند، تل آویو و حیفا با خاک یکسان خواهد شد". توانايي واردآوردن ضربه به مهاجم احتمالي به وسيلهي تجهيزات تسلیحاتی، به عنوان اصلیترین نيروي بازدارنده بهجز مواردي كه دشمن بلوف میزند، مهمترین عامل بازدارنده است و کشور بايد قادر باشد در صورت لزوم مجازات متناسب را براي طرف مهاجم به مرحلهي عمل درآورد.  درواقع این نگاه امام خامنه ای به توان موشکی و دفاعی بیانگر همان نظریهای است که میگوید: " بازدارندگي زماني موثر است كه توانايي كافي براي پاسخ به تهديد، وجود داشته باشد".

اما مطلب پایانی در این بخش این است که تکنولوژی تسلیحاتی نوین دائما دستخوش تحولی پویاست، این امر از مسئلهي فنی میزان آسیبپذیری، یا آسیبناپذیری سلاحها حکایت میکند، اگر چه سلاحهای هستهای برای استکبار جهانی، به نوعی تامين توان بازدارندگي است اما داشتن ميزاني از توانايي‌هاي نظامي و تكنولوژيك که در اندیشه دفاعی تشیع و بسیاری از تمدنهای بشری متعارف بودن ملاک آن است، لازمه بازدارندگی حداقلی اما پایدار و اثرگذار است و بدون آن رسيدن به مرحلهي بعدي، كه اثرگذاري در ذهن و باور طرف مقابل است، ميسر نخواهد بود. این به آن معنا است که زمینه و ملاک شنیده شدن هر سخنی در تعاملات و مذاکرات توان و قدرت دفاعی و تسلیحاتی است. اما آنچه نهایت کلام دراین بخش است این است که اثرگذارترین عناصر تسلیحاتی امروز در جهان که بیشترین بازدارندگی پایدار را به همراه خواهد داشت و از سویی با قواعد سلاح متعارف قابل هم‌پوشانی است، مسئلهی موشک و توان موشکی مدرن است که ابعاد فرا نظامی آن بسیار قدرت آفرین تر از ابعاد نظامی آن است.

نگاهی به نیاز امروز ایران از بازدارندگی

دشمنان ایران اسلامی امروز متمركز بر حداقل شش گزينه تحریم، عملیات اطلاعاتی، تهدید نظامی، مذاکره و دیپلماسی، عملیات روانی و تهاجم فرهنگی، است. در مقابل، بازدارندگی دفاعی جدید ایران نوعی پاسخ به تهدیدات جدید میباشد که بر اساس اصل راهبردي "پاسخ به تهدید از طریق تولید قدرت" طراحی واعمال میشود. حرکت در جهت ایجاد بازدارندگی همه جانبه و افزایش توانمندیهای نظامی و دفاعی برای جمهوری اسلامی ایران، بدون شک یکی از مهم‏ ترین محورهای راهبرد امنیتی برای مقابله با تهدیدات می‌باشد. برای بررسی اهمیت بازدارندگی در راهبردهای دفاعی جمهوری اسلامی ایران می‏‏‏‏توان به رخداد‏ ‏‏‏مهمی چون تجربه هشت سال دفاع مقدس بالاخص در بحث دفاع، استفاده از انواع تجهیزات نظامی و موشکها در این جنگ اشاره نمود. پس از انقلاب اسلامی، تلاش‏های ‏‏‏مهمی از جمله تلاش برای افزایش توان دفاعی و آمادگی نیروها، طراحی برنامه‏ های ‏‏‏کلان برای ساخت تسلیحات در داخل با توجه به اعمال تحریم‏های ‏‏‏گسترده و کسب آموزش‏های ‏‏‏حرفه‏ای و پیشرفته انجام گردید، که در این رابطه برنامه ریزی برای دست‏یابی به فناوری های مرتبط با انواع موشک ‏های ‏‏‏پیش‏رفته مهم ‏ترین محور تلاش‏‌های ‏‏‏ جمهوری اسلامی ایران در زمینه افزایش بازدارندگی دفاعی بوده است.

از سوی دیگر و در نگاهی کاملا امنیتی تامین امنیت دفاعی جمهوری اسلامی ایران با توجه به پارادایم های حاکم بر مقوله های امنیت ملی نظیر؛ وسعت پهناور ایران، جغرافیای طبیعی متفاوت و منحصر به فرد، مرزهای ناهمگون زمینی و دریایی و نیز گروهها و دشمنیهای حاضر در مجاور مرزهای کشور، از مهمترین مشخصه هایی است که لزوم ایجاد سپر دفاعی و توانایی انجام فعالیت های دفاعی بهصورت پدافند را برای تامین امنیت دفاعی ـ نظامی کشور لازم و ضروری می نماید. در این راستا توسعه ظرفیت های تسلیحاتی خصوصا موشکی برای جمهوری اسلامی ایران امری ضروری به حساب می آید و آیندهی تمدن اسلامی را و قدرت نفوذ انقلاب اسلامی را تعیین میکند خصوصا در شرایطی که بر اساس شاخصهای قدرت ملی، به نظر میرسد آمریکا به دلیل ادامه کسری بودجه، افزایش سطح بدهیهای ملی، کاهش شاخصهای اعتماد عمومی، افزایش نرخ بیکاری و ... یک قدرت رو به افول است، تأثیر این مسأله را میتوان در روند کاهش بودجه بخشهای نظامی و در نتیجه کاهش میزان آمادگی های جنگی آمریکا نیز مشاهده کرد،همچنین، تغییر ادبیات نظامی آمریکا در راهبردهای نظامی این کشور و تعطیل شدن بخشی از پروژههای نظامی آن کاملا ملموس میباشد و قدرت دخالت مستقیم در بسیاری از پروندههای منطقه را از دست داده است وپس از وقوع بیداری اسلامی در منطقهی خاورمیانه و شمال آفریقا شاهد تغییر وجابجایی در نقش و جایگاه برخی هم پیمانان مهم آمریکا بودهایم و در واقع آمریکا برخی همپیمانان مطمئن منطقهای را از دست داده است.

ایالات متحده به دلیل نگرانی از پیامد تحولات منطقه بر امنیت رژیم صهیونیستی،حتی آمادگی و توان تحقق بخشی به اولویت فعال کردن پرونده سازش راهم ندارد، به عبارت دیگر، آمریکا احساس میکند در اوج تنشهای منطقهای نباید امنیت رژیم صهیونیستی را فدای طرحهای دیگر کند.

در این شرایط جمهوری اسلامی اهمیت مذاکرات دیپلماتیک را درک میکند و در کنار آن اصول انقلابی را به عنوان دست برتر در مذاکرات باید حفظ کند همچنانکه طی چند دهه‌ی گذشته اثبات کرده است که از یک دیپلماسی اختصاصی برخوردار است، هم بر سر یک اصول ثابت ایستاده است و هم گاه انعطاف‌های گیج کننده‌ای برای دشمن از خود بروز می‌دهد. سه دهه است شاخ به شاخ آمریکا ایستاده است، در عین حال بر سر مسایل مهم جهانی با مذاکره‌های مشروط و محدود، دست این کشور برای خصومت بیش‌تر را بسته است. نمونه‌ی آن همکاری در مسایل عراق و افغانستان است. هم بر سر مسایل هسته‌ای در مقابل باج‌خواهی جهانی ایستاده است و هم هیچ‌گاه از مذاکره و گفت‌وگو سر باز نزده است، مواردی این قبیل، بازی دیپلماتیک ایران را به نمایش گذاشته است. این نوع رویکرد دیپلماتیک در مواقع حساس مانند هجوم خارجی ممکن است دست رقیب را در حنا بگذارد و آن را در موقعیت‌های غیر قابل پیش‌بینی قرار دهد.

این نکته حائز اهمیت است، منشاء قدرت نظام‌های دمکراسی از ظرفیت‌های مردم است و نظام اسلامی که دارای نظام دمکراسی مردم سالار- دینی است حفظ و در صحنه نگه‌داشتن آنان و عاقلانه و منطقی مدیریت کردن توانایی‌ها و ظرفیت‌های دفاعی ایران که برشمردیم و بیشتر هم اشاره خواهیم کرد، برای تحقق بازدارندگی که توأم با کم‌ترین هزینه (مادی و معنوی) امری بدیهی و لازم است.

نقش توان موشکی در بازدارندگی

در کنار راهبردهای متعارف و نامتقارن نظامی و دفاعی که سیاست غالب جمهوری اسلامی ایران است، توجه ویژه به رهیافت توان موشکی، از اصلیترین استراتژیهای دفاعی و بازدارنده میباشد. دلیل این راهبرد قابلیت های مرتبط با تمامی حوزههای موشکی است که فراتر از مباحث نظامی در ابعاد دیگری از ایجاد و تولید قدرت نقش بازی میکند. تولید و استفاده از انواع موشکها با اهداف نظامی ـ دفاعی امروزه به سطح علمی ـ کاربردی (صلح آمیز) به عنوان فناوری بومی ارتقاء یافته که در دو حوزه مذکور نوعی بازدارندگی موثر امنیتی ایجاد خواهد نمود که به واسطه آن جمهوری اسلامی ایران می تواند از یک طرف فعالیتهای صلح آمیز و علمی موثر برای رفع نیازهای خود انجام دهد و از طرفی تقویت همه جانبهی بازدارندگی و تامین امنیت از طریق توانمندیهای مرتبط با موشک که صرف نظر از تقویت دفاعی در جنگهای آینده، استفاده از فضا با استقرار سامانه های فضایی توسط موشکهای ساخته شده بومی می تواند به اهداف استراتژیک و دفاعی ـ نظامی مطلوب خود دست یابد.

باید با نگاهی واقع بینانه و نه صرفا نظامی و دفاعی اهمیت توانمندیهای موشکی به عنوان رکنی از بازدارندگی و استفاده از فضا به عنوان یکی از مهمترین مسئله در نبردهای آینده که استقرار سامانه ها در آن (فضا) جز با موشکها میسر نخواهد بود، نگریسته شود. تمامی فناوریهای موشکی و استقرار ماهواره ها منوط به پرتاب فضایی می باشد که این مسئله منحصرا از طریق موشک ها صورت خواهد پذیرفت. بر همین مبنا حمایت از ایستگاههای زمینی و خطوط ارتباطی در توسعه همه جانبه و تاکید بر تامین امنیت کشور و در نهایت حفاظت از اموال فضایی مستقر در فضا می تواند امری مهم در توسعهی توانمندیهای موشکی برای کشور باشد.

سیستم های دفاع موشکی قابلیت حفظ امنیت برای جمهوری اسلامی ایران را دارند؛ لذا ملزم به بهره گیری نظامی و تسلیحاتی در خصوص فناوریهای فضایی خواهیم بود. علاوه بر آن نیروهای دفاعی جمهوری اسلامی ایران در آینده در زمینههای مخابرات و کنترل در مورد اطلاعات زمینی به شدت به فضا وابسته خواهند بود. بنابراین یکی از نگرانی کشور توجه به ارتباطات و تصاویر ماهوارهای و همچنین سامانههای ارتباطی زمینی خواهد بود. بدین ترتیب دفاع همه جانبه و تامین امنیت کشور در آیندهی نه چندان دور منوط به بهره گیری از فناوریهای مرتبط در امر فضا و تجهیزات فضایی خواهد بود که این امر مستلزم توسعهی توانمندیهای موشکی می باشد.

برنامه های پرتاب ماهوارهها و استفاده از پایگاههای فضایی که علاوه بر کاربرد گسترده در زمینه های مخابراتی، جغرافیایی ـ زیستی، اقلیمی و ... در حوزههای کسب اطلاعات و عملیاتهای نظامی، در جنگهای نوین بسیار حیاتی خواهند بود، بر اساس همین قابلیتها  جمهوری اسلامی ایران در بعد نظامی و دفاعی با استفاده از ماهوارهها میتواند به گردآوری اطلاعات مورد نیاز از نقاط استراتژیک کشورهای درگیر در منازعات و سایر کشورها، همچنین ایجاد اختلال و تخریب در سامانه های فضایی و زمین پایه ارتباطی دشمنان بپردازد. در تمامی سطوح مربوط به قابلیتهای فضایی از ایدهها و تحقیقات اولیه تا استقرار سامانه ها در فضا و بهره برداری از آنها جمهوری اسلامی ایران باید توجه نماید که روند رو به پیشرفت برای تمامی ظرفیت های موجود در فضا برای ماموریت های گسترده در فضا در جهت تقویت نیروها بسیار مهم است.

تقویت تمامی تواناییهای فعلی از طریق یکسان و یکپارچه سازی سامانه های موجود در فضا برای ظرفیت های نظامی هوایی و زمینی قابلیت اصلی قدرت در جهان امروز بوده و ایجاد و تقویت توانایی در موشکهای ضد ماهواره برای ایجاد اختلال ارتباطی نیروهای متجاوزین که در نهایت منجر به قابلیت برای مقابله فضایی و ایجاد بازدارندگی در مقابل قدرت های عمده فضایی شود، نیز از اولویتهای مهم امروز به حساب میآید. بنابراین گسترش توانمندی موشکی گام اساسی توسعه فناوری فضایی خواهد بود که این امر برای ایجاد بازدارندگی موثر توسط جمهوری اسلامی ایران از طریق توسعهی ظرفیتهای فضایی با ساخت موشک های دوربرد و بالستیک به ثمر خواهد نشست.

بنابراین آمادگی ایران اسلامی در چاچوب طرح‌های جنگی متفاوت که نمونه های بارز آن تولید و انبوه سازی انواع موشکها می باشد از سوی دستگاههای دفاعی بطور موثر عملیاتی شده و با توانمندسازی موشکی توسط شاخصهای زیر برای کشور همواره مد نظر خواهد بود؛

- آماده سازی یک استراتژی بازدارندهی موثر برای جلوگیری از حمله احتمالی آمریکا و رژیم صهیونیستی

- تقویت جایگاه جمهوری اسلامی ایران در سطح منطقه و فرا منطقه به عنوان یک قدرت نظامی اثر گذار

- تقویت اهداف و برنامه های فضایی برای جمهوری اسلامی ایران

تاثیرگذاری بر روند حاکم بر مباحث مربوط به موشک در نهادهای بین المللی و سازمان ملل متحد.

بنابراین یکی از راهبردهای بازدارندگی موثر توسط جمهوری اسلامی ایران که بتواند هم قابلیت انعطاف پذیری کارآمد به عنوان یک فناوری بومی و هم توانایی مقابله با تهدیدات و منازعات گسترده را داشته باشد توانمندیهای موشکی است.

چرایی برخورد مستقیم غرب با توان موشکی ایران

توانمندی‌های موشکی به عنوان یکی از عناصر اصلی دفاعی در سیاست های راهبردی ـ دفاعی جمهوری اسلامی ایران یکی از مهمترین شاکلهی تامین امنیت ملی کشور بحساب می آید. تمامی قابلیت های مربوط به موشکها که توسط متخصصین بومی و به عنوان محصولات نظامی بومی در نظر گرفته می شوند از نظر دول غربی صرفا به دو دلیل با مخالفت عمده روبرو میباشد؛ ابتدا توسعه و استفاده از انواع موشکها برای استفاده در تسلیحات کشتار جمعی (NBC) سپس عدم شناخت کافی در مورد انواع موشکها و کاربرد آنها صرفا به دلیل بومی بودن آن راه حلهای مقابله با آنها مشکل خواهد بود. که با توجه به ماهیت نظام جمهوری اسلامی و فتوای امام خامنه ای و همچنین عملکرد اخیر جمهوری اسلامی ایران در پرونده هستهای مقوله موشک و تسلیحات کشتار جمعی بطور موثر و عملی پذیرفته شدنی نخواهد بود. اما اطلاع و اشراف بر ماهیت تواناییهای موشکی ایران اسلامی مهمترین بهانه برای این موضوع بوده که قطعا اشراف مقدمهی مهار، توقف و از بین بردن خواهد بود، از این رو مقابله با تهدیدات به ظاهر کوچک و ایجاد بازدارندگی موثر با توجه به شرایط معین و نامعین حاکم بر موقعیت ژئوپولتیک جمهوری اسلامی ایران و منطقه خاورمیانه کارشناسان و متخصصین نظامی و استراتژیک ملی را متکی به پیشبرد رهنمودهایی همانند تقویت توانمندیهای موشکی می نماید.

باز هم باید تکرار کرد که اثرگذارترین عناصر تسلیحاتی امروز در جهان که بیشترین بازدارندگی پایدار را به همراه خواهد داشت و از سویی با قواعد سلاح متعارف قابل همپوشانی است، مسئلهی موشک و توان موشکی مدرن است که ابعاد فرانظامی آن بسیار قدرت آفرین تر از ابعاد نظامی آن است، لذا غرب حداکثر توان خود را برای مهار و توقف این دستاورد در ایران اسلامی به کار خواهد بست و تنها راه مهار قدرت ایران را در آینده دراین موضوع خواهد دید اما تصمیمگیران در ایران اسلامی باید بدانند که مبنای تئوری بازدارندگی این است که تا زمانی که رژیم امنیت دسته جمعی در جهان ایجاد نشده و اصول حاکم بر نظام بین الملل توأم با هرج و مرج است، اصل خودیاری و دفاع از خود با تقویت در بالاترین حد امکان، مهم ترین اقدام امنیتی خواهد بود.

برای تحقق بهترین دفاع و برای سوق دادن توان داخلی و پتانسیل موجود در کشور به سمت بازدارندگی مؤثر، اشراف بر شأن و مختصات ارکان قدرت در ایران که به شرح ذیل است از اولین گامها خواهد بود، این موارد ثروتهای دهگانهی ایران اسلامی و زیرساخت اقتصاد مقاومتی است؛

1- ولایت فقیه و ایدئولوژی انقلابی
2- قدرت تمدن سازی و تأثیر بر جهان
3- جمعیت کمّی و کیفی
4- وسعت سرزمین و ژئواستراتژیک بودن سرزمینی
5- توان علمی و فن‌آوری
6- استقلال اقتصادی و ثروتهای داخلی
7- نفوذ منطقه‌ای و جهانی
8- ظرفیت دیپلماتیک
9- توان بالقوه صنعت توریسم و توریسم اسلامی
10- ظرفیت تولید و فروش غیرخام نفت و گاز

درک تهدید دشمن و تناسب بازدارندگی

تهدیدهای نظامی دشمنان جمهوری اسلامی ایران در شرایط کنونی از کیفیت متفاوتی نسبت به گذشته برخوردار شده است، بنابراین به همان میزان نیز نحوه پاسخگویی به تهدیدات از سوی ایران متفاوت خواهد بود. به عبارت دیگر، بازدارندگی دفاعی جدید ایران را باید نوعی پاسخهای جدید به تهدیدهای جدید قلمداد کرد. شاید بتوان یکی از مهمترین ویژگی تهدیدهای جدید را تغییر در ماهیت جنگ ها دانست؛ بدین معنی که امروزه به نظر میرسد مفهوم جنگ دچار تغییرات اساسی شده است دراین راستا، توجه به ابعاد و ویژگیهای جنگهای اخیری که در منطقه به وقوع پیوسته بیانگر تغییر در ماهیت جنگهاست. لذا جمهوری اسلامی ایران با رعایت ملاحظه تغییر در ماهیت جنگها در صدد است به دشمنان خود بفهماند که اجازه تحمیل شرایط غافلگیری از سوی دشمن را نخواهد داد.

در مقابل، ایالات متحده در گزینه تهدید نظامی علیه ایران با یک تناقض مواجه است؛ از یک طرف تمایل دارد با جدی نشان دادن گزینه نظامی، محاسبات راهبردی تصمیمسازان ایران را دچار تغییر کند یا به عبارت دیگر اولویتها را جابجا کند. از طرف دیگر، گزینه نظامی را بر خلاف اهداف راهبردی خود میداند، چراکه این گزینه، اجماع ملی در داخل ایران را به شدت تقویت میکند. بنابراین به نظر میرسد این کشور تا زمان بلوغ یافتن شکاف مردم و حاکمیت در داخل ایران که به شدت روی آن سرمایهگذاری میکند، از این گزینه استفاده نخواهد کرد. البته با ورود به عرصههای جدید جنگی مانند جنگ سایبر با هدف ایجاد اختلال در شبکههای رایانهای و سامانههای ارتباطی و یا تغییر در اولویتها که در دوران پسابرجام شاهد آن هستیم، که به شکل مستقیم با مسایل اجتماعی و اقتصادی جامعه در ارتباط است، موجب تقویت نگرانیهای اجتماعی داخل ایران خواهد شد.

به سبب درک درست از تهدیدات مورد اشاره، عناصر و مولفههای بازدارندگی دفاعی جدید جمهوری اسلامی ایران را میتوان به شرح ذیل نام برد:

برنامه ریزی بر مبنای بدترین تهدید
تقویت راهبرد دفاعی همه جانبهی مردمی
استفاده از توانمندیهای تسلیحاتی پیشرفته و موشکی
سرمایهگذاری هوشمند بر قدرت هوافضا
طراحی الگوهای بومی عملیاتی
تولید قدرت در محیط آسیبهای دشمن
تأکید بر محاسبه ناپذیری ایران در پاسخگویی به هرگونه اقدام
انتقال این پیام به دشمن که هرگونه حمله یا تحرک علیه ایران موجب پاسخ محکم و جدی ایران خواهد شد
تأکید بر حفظ و تعمیق حوزه نفوذ منطقهای و سرمایه گذاری جدیتر در این زمینه
تأکید بر استراتژی تهاجمی در منطقه خلیج فارس
ملاحظه عملیات روانی و مدیریت افکار عمومی داخل به نحویکه راهبرد مقاومت هوشمندانه دچار خدشه نشود و جلوگیری از انتقال نقاط ضعف خودی از داخل به بیرون.

کدام بازدارندگی تا کنون مانع حمله به ایران بوده

آمریکایی ها رویکردهایی چون استثمارگری، چپاول نفت و سرمایههای ایران، انجام کودتای بیست و هشت مرداد، کمک به صدام در جنگ تحمیلی، ساقط کردن هواپیمای ایرباس ایران در خلیج فارس، تحریم های گسترده، تدارک حمله نظامی از طبس و ناامنی داخلی، موج گسترده و پرحجم جنگ نرم و رسانهای و... را تا کنون عملیاتی کردهاند، اما نکتهی بسیار ظریف این است که در چند سال گذشته همواره از تهدید به حمله نظامی به ایران تنها سخن گفتهاند و اقدامی صورت نگرفته، این به معنای وجود نوعی بازدارنده در ایران است که برای فهم و تحلیل آن بایستی به بررسی علل ناتوانی آمریکا در حمله به ایران پرداخت؛ اولین دلیلی که آمریکایی ها حمله نظامی به ایران را انجام ندادهاند، هزینههای این حمله است؛ در واقع تهاجم نظامی هر کشوری به کشوری دیگر، در برگیرنده هزینههایی است، این هزینهها شامل هزینههای جانی، مالی و هزینههای حیثیتی و پرستیژی در قبال آن حمله است، یعنی کشور حمله کننده باید دارای دستاوردهایی متناسب با هزینهها که داده باشد.

حال اگر حملهای صورت گیرد، اما دستاوردهای آن حمله متناسب با هزینه های آن نباشد، قطعا حاکمیت در کشور حمله کننده، دارای تفکر معقولی نبوده و یا دارای نوعی جنون است. در این راستا باید گفت حمله نظامی آمریکا به ایران، در بردارنده هزینههای گوناگون حیثیتی، جانی، مالی و اقتصادی است و مشخص نیست که چه دستاوردهایی در قبال حمله آمریکا به ایران به دست می آید و تا چه میزانی خواستههای آنان را تامین میکند. در همین راستا آنها این هزینهها را متناسب و هماهنگ با دستاوردهای آتی حمله به ایران نمیدانند، و هزینهها را بیشتر از دستاوردها میدانند. به همین خاطر هر گونه حمله آنها به ایران، برخلاف عقلانیت است.

چنانچه اگر به هزینه های آمریکا در قبال حمله به منطقه نگاه کنیم، این کشور هر چند در دو نقطه حاشیه ی ایران (یعنی عراق و افغانستان) درگیر جنگ شد، ولی به اهداف مورد نظر خود نرسید. در حالی که نه افغانستان و نه عراق قدرت منسجمی نداشتند و در مقایسه با آنها، توان انسجام و قدرت ایران بیشتر است. در این حال وقتی که آمریکاییها نتوانستند در عراق و افغانستان به نتیجه مورد نظر خود برسند، طبیعی است که در ایران نیز به اهداف مورد نظر خود در هر گونه حمله نخواهند رسید.

حال سوال اینجاست که کدام توان در ایران هست که در عراق و افغانستان نبود؟ آیا چیزی جز ملتی غیور که از کمترین ابزار نظامی خود به گونهای نامتقارن قدرتهای فراتر از خود را زمینگیر میکند، این موضوع در نوشتارها و بیان بسیاری از اندیشمندان غربی آمده است. درحالیکه امروز توان نظامی و موشکی ایران در حد بسیار بالایی در جهان بوده و ضمن آنکه باید به این امر توجه کرد که آمریکا در عراق و افغانستان در هنگام حمله و بعد از آن هم تلفات سنگینی داده و علاوه بر زیر سوال رفتن حیثتاش، هزینههای مالی سنگینی را در قالب دو جنگ متحمل شده. در این راستا جنگ با ایران از یک سو هزینههای مالی بسیار بیشتری را برای آمریکاییها ایجاد خواهد کرد، و از سویی دیگر هزینههایی جانی و حیثیتی غیرقابل وصفی را بر این کشور تحمیل خواهد کرد. لابی صهیونیست با توجه به اطلاعات دقیق خود، بیش از هر جریانی در آمریکا میداند این کشور نه قصد حمله به ایران را دارد و نه به نفع آمریکا است که به ایران حمله کند. لذا این لابی مخالف حمله نظامی آمریکا به ایران است. بنابراین در بیان علت اول به این نتیجه رسیدیم که توان امروز موجود درایران در عرصه ی نظامی و دفاعی بزرگترین بازدارنده از آغاز کردن جنگ است.

نکته دوم آن است که تهاجم نظامی هر کشوری به کشوری دیگر وقتی مفید است که در بازه زمانی کوتاه مدت انجام گیرد، یعنی به هیچ عنوان جنگ فرسایشی و بلند مدت به نفع مهاجم نخواهد بود. امری که آمریکایی ها بارها به آن اشاره کردهاند و این نکته را میپذیرند که هر چند آنها میتوانند شروع کننده حمله به ایران باشند و زمانی را برای حمله تنظیم و بر اساس آن برنامه ریزی و حمله را در چارچوب زمانی معین آغاز کنند، اما آنها دارای این توان که بتوانند زمان پایان یافتن حمله به ایران را معین و مشخص کنند، نیستند.

فلذا باید گفت جنگی که خاتمه آن در دست مهاجم نباشد، جنگی مقرون به صرفه و معقول نیست. بنابراین آمریکا با ملاحظه این نگاه، چنین جنگی را آغاز نمی کند. چرا که می داند هر چند می تواند زمان شروع این حمله را مشخص کند، اما زمان خاتمه این جنگ و حمله در دست آنها نیست و به پارامترها و متغیرهای بسیاری وابسته است. حال سوال این است که چه عاملی آنها را به این نتیجه رسانده که مشخص کردن زمان پایان جنگ دست آنها نیست و جنگ با ایران خارج از ارادهی آنها طولانی خواهد شد؟ قطعا پاسخ، توان موشکی و قدرت دفاعی و تسلط بر جنگ نامتقارن ایران است.

اما نکته سوم آن است که آمریکاییها جدا از هر گونه حمله نظامی، راه های کم هزینهتری را بر ضد کشورها در اختیار دارند و از این مسیر میتوانند اهداف خود را در هر کشوری دنبال کنند. و بدون جنگ رویکردهای خود را پیگیری کنند. یعنی مادامی که روشهای بسیار کمهزینهتر، سادهتر و بدون دردسر جایگزین جنگ وجود دارد، و آمریکاییها از این راه می توانند اهداف خود را در مورد ایران تعقیب و پیگیری کنند، چه نیازی به جنگ دارند؟ در واقع آمریکایی اکنون نیز از روشهای جایگزین و کم هزینه برای لطمه زدن به نظام جمهوری اسلامی استفاده میکنند تا به اهداف خود برسند.

این رویکرد مد نظر جدی آنها است، در این رویکردها موضوعاتی چون تهاجم نرم و جنگ نرم مطرح است. در این بین آمریکایی ها به دنبال فرمولی هستند تا این فرمول منجر به فروپاشی اجتماعی در ایران گردد. در راستای این فرمول، آنها بر این نکته که نسل جوان بی اعتقاد و مبانی دینی آن ضعیف گردد و ساختارهای اجتماعی ایران از راه گسترش فحشا، منکرات، بی حجابی و.. از هم فروبپاشد و نظام خانواده متلاشی گردد، تاکید می کند. در این راستا در نظر دارند تا با این رویکردها، نظام جمهوری اسلامی ایران همانند آدم برفی در برابر آفتاب آب گشته و فروپاشی اجتماعی صورت گیرد. بنابراین بنا به سه دلیل فوق، موضوع جنگ و حمله نظامی آمریکا به ایران منتفی است.

اما موضوعی که در این جای بحث بسیار مهم است نیم نگاهی به مذاکره و گفتگو است، یعنی در این فضای منطقی و علمی که ترسیم شد، نگاه غرب به مذاکره و گفتگو واقعا چیست؟ آیا راهی برای نفوذ و تحقق همان اهدافی که بدون جنگ پیگیری میکنند و تلاش برای تضعیف ایران در عرصهی دفاعی یعنی همان چیزی که هزینه های جنگ را بالا میبرد تا در سایه ی این ضعف در 15 سال آینده راحت تر به ایران حمله کنند؟

نتیجه آنکه ایران اسلامی بایستی درجهت تقویت بازدارندگی، ایجاد گستردگی در نبردهای آینده و همچنین شکل گیری جنگ نامتقارن در مقابل دشمنان خود به توانمندی های مدرن نظامی خصوصا موشکی نیازمند میباشد. لازم است در جنگ احتمالی، جمهوری اسلامی ایران برای دفع خطر از خاک کشور به خلق راهکارهای مقابله با تکنولوژی دشمنان بسنده نکرده، بلکه طرح‌های جنگی متفاوت که نمونه های بارز آن تولید و انبوه سازی انواع موشکها می باشد را بطور موثر عملیاتی سازد. توانمندسازی موشکی توسط ایران اسلامی براساس شاخص های زیر خواهد بود:

استراتژی بازدارندگی موثر برای جلو گیری از هرگونه حمله
تثبیت جایگاه ایران در سطح منطقه و فرا منطقه به عنوان یک قدرت نظامی اثر گذار
عملیاتی کردن اهداف وبرنامههای فضایی
تاثیرگذاری بر روند حاکم بر مباحث مربوط به موشک در نهادهای بین المللی و سازمان ملل متحد
از بین بردن نفوذ و ایجاد انزوا برای آمریکا در منطقه
تغییر معادله قدرت در منطقه خاورمیانه و جنوب غرب آسیا
استفاده از انواع نفوذ و قدرت در اهداف نرم و نامتقارن
بنابراین یکی از راهبردهای بازدارندگی موثر توسط جمهوری اسلامی ایران که بتواند هم قابلیت انعطاف پذیری کارآمد به عنوان یک فناوری بومی و هم توانایی مقابله با تهدیدات و منازعات گسترده را داشته باشد توانمندیهای موشکی است.

فلسفه تاکید مکرر بر گزینه ی نظامیON THE TABEL

هژومونی و نظام سلطه به سرکردگی آمریکایی ها از گذشته درنقاط مختلف جهان، صرفا با تهدید نظامی به اهداف خود رسیده اند. در این حال واشنگتن همین رویه را در مورد ایران دنبال کرده و از آنجا که توان انجام کار دیگری ندارد، به صرف تهدید علنی ایران و حضور گزینه نظامی روی میز رو آورده است. یعنی اگر از تهدید نظامی و گزینه روی میز سخن نگویند، نمیتوانند کار دیگری انجام دهند. بنابراین به اجبار از گزینههای روی میز سخن میگویند و تاکنون دهها بار از تهدید نظامی بهره بردهاند و اکنون نیز به این امیدند که با تأثیر روانی این شعار کار خود را پیش برند و تأثیری هرچند اندک بر تخریب روحیه در ایران بگذارند. اما لابی صهیونیست با توجه به اطلاعات دقیق خود، بیش از هر جریانی در آمریکا میداند این کشور نه قصد حمله به ایران را دارد و نه به نفع آمریکا است که به ایران حمله کند. لذا همانطور که اشاره شد این لابی مخالف حمله نظامی آمریکا به ایران است.

ابزار و راهکارهای بازدارندگی در ایران اسلامی

در پایان مباحث مطروحه لازم است مروری داشته باشیم به ابزار و راهکارهای بازدارندگی که جمهوری اسلامی ایران امروز در یک نگاه واقع بینانه در اختیار دارد؛

1. وحدت ملی و انسجام داخلی
2. روحیه سلحشوری، ایثار، شهادت‌طلبی، مقاومت و ایستادگی مردم ایران
3. رهبری هوشمند،‌ بصیر، قاطع، انقلابی و حکیم
 4. آمادگی کامل نیروهای مسلح برخوردار از فناوری‌های مدرن تسلیحاتی، به ویژه در عرصه موشکی و شناور‌های دریایی
5. برخورداری ملت و نیروهای مسلح از تجارب بسیار ارزشمند دفاع مقدس
6. موقعیت فوق‌العاده راهبردی ژئوپلتیک و ژئواستراتژیک ایران
7. جمعیت جوان پرورش یافته مکتب عاشورا و دل به ولایت فقیه سپرده‌
8. نفوذ راهبردی در منطقه و باز شدن ژئوپلتیک ایران تا سواحل مدیترانه
9. برخوردار بودن ایران از سرپنجه‌های بسیار قوی در منطقه برای ضربه زدن به دشمن در شعاع گسترده.

یک جمع بندی

ایران اسلامی با توجه به نوع و گسترهی تهدیداتی که با آن مواجه است لازم است در ابعاد مختلف اقتصادی، سیاسی و دفاعی خود را تقویت کند و از هیچ راه مشروعی دریغ نورزد، تمام سیاست غرب بر این است تا از ابزار به ظاهر دوستانه و صلح گونه برای مهار ایران و تضعیف و بازداشتن ایران از تقویت خود استفاده کند. آنچه امروز برای ایران اسلامی بسیار مهم است یکپارچگی در حاکمیت برای حفظ دستاوردهای دفاعی و نیز گسترش و تقویت آن است، بایستی با عقیدهای واحد به این مهم اعتقاد داشت و ذیل اوامر ولی فقیه ایران اسلامی را با نهایت قدرت در قلهی بازدارندگی نگه داشت، اما مشکلی که امروز در کشور وجود دارد این است که برخی نگاهشان با بازدارندگی دفاعی سادهلوحانه بوده و بعضا از آن به عنوان اختلاف سلیقه به خوبی یاد میکنند.

موضوع بر خلاف آنچه برخی میگویند یک اختلاف سلیقه هم نیست، اختلاف سلیقه نه تنها مخل برنامه‌ها و آرمان‌های دینی و ملی ما نیست بلکه می‌تواند در صورت قوت علمی، به رشد و بالندگی هم منتهی شود، حتی بدون آن قوت هم نمی‌تواند خدشه‌ای به اصل آرمان‌های مردم و نیز توان و قدرت بازدارندگی کشور وارد کند. اما عبور از مرز اختلاف سلیقه و ورود به وادی «اختلاف عقیده»،همان نقطه افتراقی است که راه افراد را از راه انقلاب جدا می‌کند و همان موضوعی است که تجربه از قاطعیت برخورد رهبران انقلاب با آن حکایت دارد.

اینکه ریشه تضاد عقیدتی برخی دست‌اندرکاران به کجا بر می‌گردد و چه دلیلی دارد، علل و عوامل متعددی دارد و این نوشته در صدد شرح و طرح آن نیست. اما فی‌الجمله دو عامل مهم آن را می‌توان فهرست کرد؛ نخست آنکه برخی موقعیت‌ها و مناصب سیاسی، افراد را از واقعیات جامعه و نیاز امروز ایران اسلامی به نوع قدرت، غافل می‌کند و این توهم را برای آنها پدید می‌آورد که فعال مایشاء هستند و هرچه بگویند و هرچه بخواهند، مقبول طبع مردم است و اساسا مردم آنها را هر جور باشند می‌خواهند و می‌پسندند! اما تاریخ نظام اسلامی ثابت کرده که مردم "انقلاب" را با "اشخاص" عوض نمی‌کنند. امام راحل در ایامی که بنیصدر به رای خود مغرور شده بود و مدام از رای یازده میلیونی خود سخن می‌گفت و حرف‌هایی می‌زد که با مبانی جمهوری اسلامی مغایر بود،به زیبایی فرمودند: "این مردم اسلام را می‌خواهند؛ اگر پایتان را از اسلام کنار بگذارید این طلبه که اینجا نشسته با کمال قوا با شما مخالفت می‌کند".

اما علت دوم کمی پیچیده‌تر و مرموز‌تر است. برخی افراد در زمان مسئولیت یا قبل از آن، در تور نفوذ قرار می‌گیرند و تدریجا همان حرفی را می‌زنند که شخص یا جریان نفوذگر می‌خواهد! شاید این عبارت در بدو امر،عجیب یا حتی توهین‌آمیز به نظر برسد و اینگونه تلقی شود که چرا یک مقام مسئول را در زمره نفوذی‌ها یا بازی خورده جریان نفوذ قلمداد می‌کنیم! اما واقعیت این است که نفوذ نه یک مفهوم انتزاعی بلکه یک حقیقت مسلم است و ساده‌اندیشی است اگر تصور کنیم دشمنان این روش بسیار موفق را در مورد ما بکار نمی‌گیرند.

اینجا همان مرزی است که عرض کردیم عدهای در بیانو سخنرانی، مدافع برخی آرمانهای دفاعی و دستاوردها هستند اما در عمل پس از گذشت مدت زمانی نه تنها دستاوردی مورد دفاع عملی نبوده بلکه بسیاری پروژههای موشکی و دفاعی هم معطل مانده. بنابراین موضوع اصلی در تقابل بین بازدارندگی دفاعی و بازدارندگی سیاسی نوع نگاه نخبگان و سیاستمداران است که به شدت نیازمند همگرایی است.

باید توجه داشت که نفوذ بر خلاف روش‌ها و شیوه‌ای مصطلح و قدیمی، دیگر تنها محدود به گسیل کردن یک جاسوس، یک بمب‌گذار و ... نیست. تغییر سبک زندگی مسئولان و وابستگان آنها، جریان‌سازی و نفوذ جریانی،چیزی است که سالهاست در بالاترین سطح  و در مهمترین مراکز اندیشه‌ای و تصمیم‌گیری دشمن، مورد آموزش و کنکاش است و میوه آن در کشورهای هدف و از جمله در مهمترین آنها یعنی کشور ما مورد استفاده قرار می‌گیرد. دشمن با سرمایه‌گذاری روی تک تک افرادی که کمترین امیدی به آنها دارد،به هر میزان ممکن از آنها برای نزدیکی به مقامات کشورمان، تغییر نگرش آنها و تغییر روش زندگی آنها استفاده می‌کند و برای این کار، با صبر و حوصله بسیار، سالهای سال سرمایه‌گذاری می‌کند، آنچه مهم است این است که نفوذ این افراد و نظایر آنها، تدریجا به شکل‌گیری اختلاف عقیدتی در برخی مسئولان منتهی می‌شود و موضوع از مرز اختلاف سلیقه به اختلاف عقیده می‌رسد و اینگونه می‌شود که مثلا برخی به این عقیده می‌رسند که استکبارستیزی را از انقلاب بزدایند!  برخی به این عقیده می‌رسند که برای رسیدن به لبخند آمریکا، کشور را از حیاتی‌ترین و بدیهی‌ترین ابزار هر کشوری، یعنی توانمندی دفاعی محروم کنند و کار به جایی می‌رسد که مشاور رئیس جمهور، آرزو می‌کند ‌ای کاش اوباما به ایران هم سفری کند و همانطورکه مشکل رابطه با کوبا را حل کرد(!) مشکل رابطه با ایران را هم حل کند!  در اینجا موضوع ما افراد و حقارت نگاه و اندیشه آنها نیست. این هم نیست که اوباما آرزوی تعبیر ناشدنی  گشودن دروازه ایران و ورود فاتحانه به ایران را در سر دارد- از او که جز این انتظاری نیست- مسئله بر سر آن است که این افراد تحت کدام القاء و وسوسه به این مرز رسیده‌اند و تا کجا می‌توانند پیش بروند؟ البته نباید فراموش کرد که این جنس نفوذ در گذشته هم وجود داشته و به تصمیمات قاطعی منجر شده که الحق به "بیرون آوردن چشم فتنه" شباهت داشته است. خروش تاریخی امام راحل که فرمود:"من با هیچکس عقد اخوت نبسته‌ام" و سپس اقدام آن یگانه دوران در عزل حسینعلی منتظری از قائم مقامی رهبری، مصداق مهم و فراموش نشدنی برخورد با این نوع نفوذ است و نشان داد که مرز تحمل، تا آنجایی است که با اصول و آرمان‌های انقلاب تضادی وجود نداشته باشد و در صورت پدید آمدن تضاد، آنچه قربانی می‌شود، قطعا انقلاب اسلامی و خون میلیون‌ها شهید و جانباز و مجروح سربلند آن نخواهد بود.

اکنون نگاهی به سخنان رهبر معظم انقلاب در نوروز امسال ،نشان از آن دارد که ایشان با تشخیص دقیق برخی انحرافات، هشدار گونه، همه را به تنظیم دوباره مواضع شان با مبانی انقلاب دعوت می‌کنند. و البته در نگاهی بلندتر به دشمنان ما و بویژه به آمریکایی‌ها این هشدار را می‌دهند که مبانی نظام اسلامی تغییرناپذیر است و نمی‌توان تصور کرد که انقلاب اسلامی با استکبار سر آشتی دارد. یقینا تکرار عکس یادگاری اوباما زیر تصویر چه گوارا در کوبا، آرزوی دشمنان ما برای ایران هم هست و مثلا در این خیال خام هستند که زیر عکس امام راحل عکسی به یادگار بگیرند! آنچه آنها را به این خیال واهی امیدوار کرده،خوش‌خیالی، مرعوب بودن و تحت تاثیر بودن و نفوذپذیر بودن برخی مسئولان است. همین‌ها کافی است تا توهم همسویی بدنه انقلاب با غرب در ذهن بیمار و عاجز از درک حقایق سران آمریکا شکل بگیرد. شاید اگر آن میثاق نانوشته و بارها تجربه شده رهبران انقلاب اسلامی با مردم و مسئولان نبود، رویای آمریکایی‌ها در تحمیل خواسته‌هایشان برجام دو و سه و چهار، هضم شدن در جامعه جهانی، برچیدن سامانه‌های موشکی، دست شستن از حمایت از ملل مظلوم عالم و...، به تحقق می‌پیوست و رنگ حقیقت به خود می‌گرفت. اما ایستادگی رهبران انقلاب بر اصول و مبانی انقلاب و بی‌تعارف بودن آنها در این زمینه، راه را بر آنها بسته است و اجازه نمی‌دهد هرگز گزندی از این رهگذر به انقلاب برسد.

منابع:

- قرآن کریم
- صحیفه انقلاب
- دانیالی، سیاوش 1388 نبرد ناهمگون، فصلنامه راهبرد دفاعی، سال هفتم، ش24، بهار1388 ، تهران؛ مرکز تحقیقات راهبردی دفاعی
- درویشی، فرهاد 1380جنگ آینده، فصلنامه مطالعات دفاعی و امنیتی، سال هشتم، ش 29 ، تهران؛ دانشکده فرماندهی و ستاد سپاه
- مدیریت مطالعات و برنامه ریزی آموزشی دانشگاه امام حسین(ع)، 1375هنر جنگ، تهران، معاونت آموزش دانشگاه
- لطفيان، سعيده؛ بازدارندگي باجگيري هسته‌اي و جنگ، نظريه‌هاي مختلف گسترش و به كارگيري تسليحات اتمي، روزنامه اطلاعات، 12/5/1376
- ام.الیوت، جفری؛ و رجینالد، رابرت؛ فرهنگ اصطلاحات سیاسی و استراتژیک، ترجمهي میرحسین رئیسزاده، تهران، دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی،  1378
- ازغندي، عليرضا؛ و روشندل، جليل؛ مسائل نظامي و استراتژي معاصر، تهران، انتشارات سمت، 1374
- الفت پور، علی ، چهل تدبیر و بازگشت از نیمه راه، جریان شناسی مخالفت ها با  نظام و رهبری جمهوری اسلامی ایران،bookroom.ir
- نوروزي، محمد تقي 1385 فرهنگ دفاعي، امنيتي، تهران، انتشارات سنا
- مشيرزاده، حميرا؛ طرح دفاع ملي موشكي آمريكا، فصلنامهي سياست خارجي، سال15،1380
- کالینز، جان؛ استراتژی بزرگ اصول و رویهها، ترجمهي کورش بایندر، تهران، دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی، 1380،
- اميدوارنيا، محمدجواد؛ امنيت در قرن بيست و يکم، نشر دفتر مطالعات سياسي و بينالمللي، تهران، 1381
- لطفيان، محمود؛ استراتژي و روشهاي برنامهريزي استراتژيک، موسسهی چاپ و انتشارات وزارت امورخارجه، تهران، 1376، ص214

http://www.humanrights-iran.ir
http://farsi.khamenei.ir
www.jamestown.org/programme
http://jcpa.org

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:۱
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
ارسال نظرات
احسان
Iran, Islamic Republic of
۱۶:۲۶ - ۳۱ مرداد ۱۳۹۵
۱
۰
بسیار علمی و دقیق و قابل استفاده
پاسخ
جدیدترین اخبار پربازدید ها