أمیرالمؤمنین علی علیه السلام: اِعلَموا أنَّ الأمَلَ یُسهی العَقلَ و یُنسی الذِّکرَ ***بدانید که آرزو خرد را دچار غفلت می سازد و یاد خدا را به فراموشی می سپارد. ***

امیرالمؤمنین حضرت علی علیه السلام: منْ أَحَدَّ سِنَانَ الْغَضَبِ لِلَّهِ، قَوِيَ عَلَى قَتْلِ أَشِدَّاءِ الْبَاطِلِ. *** هر كه سر نيزه خشم خود را بخاطر خدا تيز كند، در نابود كردن سخت ترين باطلها توانا بود.

      
کد خبر: ۳۹۱۳۱۱
زمان انتشار: ۱۳:۱۸     ۰۹ شهريور ۱۳۹۵
مرحوم ميرزا اسماعيل دولابي مي فرمود: با قلب خودت با جان خودت همنشين باش كه همه چيز همان جاست. ولايت و امام و پيغمبر و خدا همه آنجاست. آنجا نظرگاه خدا و ائمه(ع) هم هست. امامان با هر كسي نمي‌نشينند. با آن كسي مي‌نشينند كه قلبش آرام باشد، موذي نباشد.
به گزارش پایگاه 598، مرحوم ميرزا اسماعيل دولابي مي فرمود: در يك خانواده هر قدر هم جنجال باشد اگر بزرگ خانواده سالم بماند و از جايش تكان نخورد، هر چند زن با مادر، بچه‌ها با هم جنجال كنند و بريزند به سر و كله‌ همديگر، يك ساعت بعد مي‌بيني همه دور هم نشسته‌اند و مشغول خوردن هستند. بزرگ خانه، دل است. جان است، فؤاد است. او بزرگ خانه است. بزرگ خانه از جايش تكان نخورد. همينطور نشسته بود و داشت نگاه مي كرد. انگار نه انگار. آن وقت تا سفره انداختند همه دور هم جمع شدند و مشغول خوردن شدند. اين بدان خاطر بود كه بزرگ خانواده تكان نخورد. بلند نشود برود چوب بردارد و توي سر اين يكي يا آن يكي بزند. اگر بزرگ خانواده بلند مي‌شد جنجال بالا مي‌گرفت. مثل اينكه دو تا مملكت با هم شاخ به شاخ شوند، جنجال همه جا را مي‌گيرد. اميدوارم انشاء الله همان جا كه هستيد، همان جا كه نشسته‌ايد در يك خانه، كوچك و بزرگش فرقي نمي‌كند، از خودتان مواظبت كنيد.


هركاري داريد همانجا زمين بگذاريد. پرسيد چرا زمين بگذارم؟ گفت اگر همان جا زمين بگذاري كارهايت قيمت پيدا مي‌كند. كارهايت بابركت مي‌شود. كسب بابركت، زندگي با بركت، اولاد با بركت، همه چيز با بركت مي‌شود. اهالي شهرت هم بابركت مي‌شوند.

با قلب خودت با جان خودت همنشين باش كه همه چيز همان جاست. ولايت و امام و پيغمبر و خدا همه آنجاست. آنجا نظرگاه خدا و ائمه(ع) هم هست. امامان با هر كسي نمي‌نشينند. با آن كسي مي‌نشينند كه قلبش آرام باشد، موذي نباشد. اگر قلب موذي نباشد امام خودش مي‌آيد و پهلوي او مي‌نشيند. اما اگر خداي نخواسته قلب پاك نباشد هرچه با لب بگوييم نمي‌نشيند. او لطيف است. ديدي با سلمان در خلوت مي‌نشست. ديدي با اُويس قَرَن با آنكه درو بود چقدر مأنوس بود؟ ديدي حضرت امير(ع) با ميثم تمار چه مي‌كرد؟ مي‌رفت مي‌نشست و برايش خرما مي‌فروخت. البته نمي‌فروخت همه را حراج مي‌كرد و مي‌داد به فقرا مي‌خوردند. وقتي ميثم مي‌آمد مي‌گفت يا علي چه كردي! زن و بچه‌ام خانه هستند. صبح سرمايه‌ام را داده‌ام و اين خرماها را خريده‌ام. مي‌فرمود خدا كريم است.

انشاء الله اميدوارم با قليتان كار كنيد كه اينها همه حل شده است. اگر با صورت ظاهر بخواهيد بيرون برويد خيلي رسوايي دارد. همه چيز خراب شده است. اما سر خزانه كه برويد همه چيز درست مي‌شود. يك دقيقه صحبت مي‌كند، مي‌بينيد چقدر قشنگ است. تمام گذشته‌ها را خدا عفو كرده است. تمام گناهان را خدا بخشيده است. آينده هم كه نيامده است. پس با فراغت از همانجا كار كن. برو به سمت خداي خودت. اگر از اين مسير بيرون بيايي همه چيز خراب مي‌شود. هيچ چيز جاي خودش نخواهد بود و همه چيز در هم مي‌شود.

دو نفر با هم مي‌رفتند يكي گفت: امسال گندم‌ها چقدر خوب شده است. آن يكي گفت: از قضا امسال گندم‌ها همه پوك شده، سن زده و كرم‌خورده است. بالاخره رفيقش فهميد كه اين حالش خراب است. گفت تو چشم خودت را رها كن بيا از چشم من نگاه كن ببين گندم‌ها خيلي خوب است. اميدوارم شما هم نگاهتان با قلبتان باشد تا اگر كسي عوضي حرف زد بگويي كه درست نگاه كن.

اگر قلبت را حفظ كني دستگاه الهي خيلي منظم است. سر سوزني در اين عالم بي‌نظمي و تعدي نيست. اگر با دلت نگاه كني مي‌بيني كه هيچ بي‌نظمي نيست. هر چه را كه نشانت مي‌دهد مظنم است. هرچه را هم كه نشانت نمي‌دهد لازم نداري. اما اگر انسان بيرون بيايد و سرش را در زندگي ديگران فرو كند همه چيز را خراب مي‌بيند. اگر انسان نور همراهش باشد اين كارها را نمي‌كند. مالش را بدهد وقتش را هم بدهد اما بي‌بهره! حج برود بي‌بهره كربلا برود بي‌بهره. اين‌ها به واسطه نداشتن نور است. اما اگر نور باشد هيچ وقت انسان نمي‌آيد وقتش را بدهد، مالش را بدهد بهره‌اي هم نبرد. معني اين نور تقوي است. لذا از خدا بخواهيد كه به شما تقوي بدهد و شما را اهل نور قرار دهد.

كتاب طوباي محبت – ص 152
مجالس حاج محمد اسماعيل دولابي


نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها