أَلَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرَى(علق 14) * * * آیا او ندانست که خداوند (همه اعمالش را) می‌بیند؟! * * * نداند او که همانا خدای می‌بیند/همه هرآنچه به هستی به امر خود افزود

      
کد خبر: ۳۹۲۱۸۰
زمان انتشار: ۱۶:۵۴     ۱۵ شهريور ۱۳۹۵
نامه پرویز امینی به هاشمی رفسنجانی:
"اینجاست که نقش شما(هاشمی) در تقویت بینش توحیدی امثال من روشن می‌شود. چون پاسخ این است که ماندگاری جمهوری اسلامی علی‌رغم این دشمنان و مدعیانی مثل جنابعالی، خود مهمترین دلیل و به زبانی دیگر غیرقابل‌خدشه‌ترین دلیل برای اثبات خداوند است."
به گزارش پایگاه 598 به نقل از تسنیم، پرویز امینی، جامعه شناس و کارشناس مسائل سیاسی نامه‌ای کنایه‌آمیز خطاب به آیت‌الله هاشمی رفسنجانی نوشته است. او در این نامه از موضع پرسش درباره چرایی بقای جمهوری اسلامی علی رغم کثرت دشمنی‌ها در داخل و خارج، آیت‌الله هاشمی رفسنجانی را مخاطب خود گرفته است.

متن کامل نامه امینی به شرح زیر است:

جناب هاشمی رفسنجانی! سالهاست که فکر و عمل و مواضع شما، یکی از مشغولیت‌های ذهنی بنده است که بخش‌هایی از نتایج این مشغولیت ذهنی در قالب گفتار و گفتگو و یادداشت در رسانه‌ها منتشر شده است. اما مدتی است که منظر تازه‌ای برایم پیدا کرده‌اید. منظری که بنده را نسبت به شما مدیون و شما را شایسته سپاسگزاری می‌کند. شما در بنیادی‌ترین بینش‌های بنده نسبت به جهان و عالم، نقش ایفا کرده‌اید و به صراحت می‌گویم که تأمل بر روی شما، باعث تقویت نگرش توحیدی اینجانب شده است.

با اینکه چندان با مطالعه و خواندن بیگانه نیستم و با برخی آثار بزرگان اهل معرفت از مرحومان علامه طباطبایی و شهید مطهری تا جناب مصباح و جوادی آملی و... آشنایی دارم، باید اعتراف کنم که نمی‌توانم علی‌رغم آثار ارزشمند چنین بزرگانی، نقش شما را  در تقویت بینش توحیدی خود به عالم، انکار کنم. به نظرم اگر بنده بتوانم تجربه خود را از تأمل بر روی شما به هم نسلان و حتی نسل‌های آینده منتقل کنم، برای آنها و برخی دیگر افراد حتی از نامداران تفکر نیز، چنین اتفاقی خواهد افتاد.

برای بازگویی این تجربه، ناگزیر به بیان مقدمه‌ای هستم. «لایب نیتس»؛ از متفکران فلسفی بعد از «دکارت»، این مسئله را مطرح می‌کند که ما همواره از «وجود» چیزها پرسش می‌کنیم، درحالیکه می‌توانیم از «عدم» آنها سئوال کنیم. در واقع ما می‌توانیم پرسش کنیم که چیزهایی که می‌توانستند نباشند، چرا هستند؟ متفکران دوران‌‌سازی مثل «هایدگر»، این پرسش لایب نیتس را بنیادی تلقی کرده‌اند و در رساله‌های خود از جمله رساله معروف «درآمد به مابعدالطبیعه» به آن پرداخته‌اند.

به نظرم این پرسش لایب نیتس زوایه نویی در مواجهه با جمهوری اسلامی ایجاد می‌کند. چون ما همواره به گونه‌ای درباره جمهوری اسلامی صحبت کرده‌ایم که همواره وجود آن را مفروض گرفته‌ایم و غالبا درباره کم و کیف و تغییرات این وجود بحث کرده‌ایم. اما وقتی به صحنه واقعی نگاه می‌کنیم، می‌بینیم که پرسش جدی برای مواجهه با جمهوری اسلامی، پرسش عدمی و لایب نیتسی است. یعنی جمهوری اسلامی که هست، می‌توانست نباشد. پس چرا هست؟

از یک طرف به صف دشمنان جمهوری اسلامی که نگاه می‌کنیم، می‌بینیم یک جبهه بزرگی از نظر قدرت مادی نظامی و مالی و رسانه‌ای و تبلیغاتی و در عالی‌ترین سطح  از نظر درجه خصومت و دشمنی در برابر آن صف‌ آرایی کرده‌اند که با امکانات و عِدّه و عُدّه جمهوری اسلامی، قابل مقایسه نیستند اما جمهوری اسلامی حدود چهار دهه است علی‌رغم این جبهه سنگین تهاجم، موجودیت و اقتدار خود را حفظ کرده و حتی در عرصه‌هایی دارای نفوذ و تأثیرگذار در مسایل منطقه‌ای و حتی فرامنطقه‌ای خود است.

اینجاست که سئوال لایب نیتسی موضوعیت دارد. یعنی طبیعتاً با این حجم و سطح از دشمنی، نباید از جمهوری اسلامی اثری باقی می‌ماند. در واقع  جمهوری اسلامی می‌توانست نباشد، پس چرا هست؟

از طرف دیگر به صف مدعیان انقلاب که جنابعالی نمونه اعلی آن هستید که از حسین شریعتمداری تا جناب جوادی آملی اجماع دارند که شما استوانه نظام و انقلاب هستید، نگاه می‌کنیم (البته می‌دانم که شما این تعبیر را قبول ندارید چون باور شما این است که شما خود نظام هستید نه استوانه آن)، می‌بینیم که دست کم در دوره سازندگی، پتک‌هایی که ناشی از پراگماتیسم ویرانگر شما بر پیکره انقلاب اسلامی زده شد، الگوی رجایی‌وار مدیریت کشور را کاملا در هم کوبید.

به صراحت در اولین سال‌های بعد از جنگ و از پشت تریبون نماز جمعه و در مقام رئیس‌جمهور گفتید که اگر به لحاظ اقتصادی ناتوان هم هستید، لازم است برای ایجاد قضاوت مثبت دیگران درباره ما، مانور تجمل بدهید و مدیریت کشور را با جلوه‌هایی از تجمل زینت دهید! درحالیکه فرهنگ امام و انقلاب به ما گفته بود که اگر هم دارا و از نظر اقتصادی توانمند هستید، دنبال تجمل و تجمل‌گرایی نباشید. و شما امر می‌کردید که اگر ندارید هم تظاهر به داشتن کنید! می‌بینید چه پتکی بر سر ارزش‌های انقلاب زده‌اید؟

همین فضا بود که شهردار وقت تهران؛ فرزند خلف پراگماتیسم ویرانگر شما، گفت تهران مدرن هزینه دارد و هزینه آن را شهروندان آن باید بدهند و  کسانی که نمی‌توانند و محروم‌اند، باید تهران را ترک کنند! انقلابی که بر مبنای ترجیح یک موی کوخ نشنیان به کاخ نشینان شکل گرفته و بنا شده بود، یک دهه بعد در زیر پتک‌های سهمگین شما، کارش به جایی رسید که محرومان را به دلیل «نداری اقتصادی»، از تهران باید اخراج کنند!

شورش‌های شهری در مشهد و اسلامشهر و... که مردم را در اعتراض به دولت شما به واکنش کشاند، یک اتفاق شوک‌آور بود چرا که تنها یک دهه بعد از انقلاب، با آن اجماع بزرگ مردمی، اتفاق نادر و غیرمنتظره‌ای به حساب می‌آمد که چرخ دهنده‌های ماشین مدیریت شما در دوره سازندگی آنها را بوجود آورد.

اختلاس 123 میلیاردی بانک صادرات در سال 74، جامعه انقلابی ایران را در شوکی دیگر فرو برد! جامعه‌ای که انتظار چنین فساد بزرگی در جمهوری اسلامی را نداشت. البته بعدا فسادهای مالی و اداری، به یک جریان عادی در مدیریت کشور تبدیل شد. به طوری که در این دو دهه گذشته تیتر روزنامه‌ها از اخبار فسادهای مالی بزرگ انباشته شده است. شما با قاطعیت و قدرت، سنگ بنای آن را گذاشتید.

آنجا که بعداً گفتید در قبال 10 میلیارد تومان هزینه سد، 500 میلیون اختلاس ایرادی ندارد. شما فساد را مشروع کردید! و راهی برای توجیه فساد باز کردید که به تدریج تبدیل به یک آزادراه چند بانده برای فساد در مدیریت کشور شد که آخرین خروجی آن، حقوق‌های نجومی 60 و 70 و 80 و... میلیونی است. درحالیکه حدود چهار میلیون نفر تحت پوشش کمیته امداد، ماهانه 50 هزار تومان مستمری می‌گیرند که اگر یارانه حذف شود، رقمشان به ده میلیون نفر می‌رسد!

با قاطعیت می‌گویم که هیچ کس غیر از شما نمی‌توانست اشرافیت، تجمل‌گرایی و ثروت پرستی را به ارزش، و ساده‌زیستی و کم هزینه بودن مدیریت کشور را در یک جامعه پساانقلابی، به ضدارزش تبدیل کند.

عمر سیاسی شما رو به پایان است اما آثار پتک‌هایی که بر پیکره انقلاب اسلامی زده‌اید، حالاحالاها بلای جان آن خواهد بود. اخیرا نیز که قدرت دفاعی جمهوری اسلامی را هدف گرفته‌اید و می‌خواهید بعد از کارستانی که در اقتصاد و مدیریت و سیاست و فرهنگ در این چند دهه بعد از انقلاب کرده‌اید، جای خالی امنیت مردم را نیز در این کارنامه پر کنید! تلاشتان را بکنید. شاید بتوانید!

بنابراین جناب هاشمی! با وجود مدعیانی چون شما برای انقلاب، پرسش لایب نیتسی یا همان پرسش عدمی، اولویت و موضوعیت دارد. در واقع با آنچنان دشمنانی و با اینچنین دوستانی مثل شما، چرا جمهوری اسلامی وجود دارد، درحالیکه طبیعتا نمی‌باید می‌بود؟

اینجاست که نقش شما در تقویت بینش توحیدی امثال من روشن می‌شود. چون پاسخ این است این ماندگاری جمهوری اسلامی علی‌رغم این دشمنان و مدعیانی مثل جنابعالی، خود مهمترین دلیل و به زبانی دیگر غیرقابل‌خدشه‌ترین دلیل برای اثبات خداوند است.

«کانت» از فیلسوفان دوران‌ساز تاریخ تفکر، بعد از دریافت نوشته‌ای از «هیوم» گفته بود که هیوم، من را از خواب جزمیت بیدار کرد و مطابق آن در کتاب «نقد عقل محض» بیان کرده است که عقل نظری قادر نیست نه در اثبات و نه در رد خداوند و دیگر مسائل متافیزیکی، حکم  معتبر بدهد. اما اگر کانت دوره جمهوری اسلامی و خصوصا مواضع و عملکرد مدعیانی مثل شما را دیده بود، احتمالا می‌گفت هاشمی من را از خواب جزمیت بیدار کرد. چرا که هاشمی در تجربه جمهوری اسلامی نشان داد خداوند آنچنان واضح و آشکار وجود دارد که حتی نیاز به استدلال عقل نظری نیست!


نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:۱۱
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
ارسال نظرات
ناشناس
Sweden
۱۷:۱۳ - ۱۵ شهريور ۱۳۹۵
۶
۵
چقدر نفرت انگیز است این اظهار فضل ها. آره. فهمیدم دکارت و لایب نیستس را می شناسی.
اما تو مثلا مسلمانی. استنادت باید به آیه و حدیث باشد نه به دکارت
پاسخ
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۰۹:۲۱ - ۱۶ شهريور ۱۳۹۵
اينكه نويسنده اين نامه فيلسوفان غربي را مي شناسداصلا" مهم نيست و اينكه تو اين موضوع را كشف كردي! هم اصلا" اهميتي ندارد,آنچه مهمه اينه كه تو و امثال تو بفهميد و درك كنيد افرادي همچون هاشمي كه به قول خودشون ,انقلاب ملت ايران روي انگشت سبابه اين آقايان مي چرخيده و اگر اينها نبودن اصلا" انقلابي به وقوع نمي پيوست و در صورت وقوع هم هرگز پيروز نمي شد! , با منحرف شدن از جاده انقلاب و پيچيدن در جاده خاكي هاي انحرافي ,بيترين وبزرگترين خيانتها را در حق اين نظام و خودشون كرده و مي كنند. اينكه شماها شعور اين را داشته باشين كه به عمق فاجعه ناشي از دگرديسي مدعيان صدر انقلاب پي ببرين و متوجه شويد ضرباتي كه از ناحيه عقب گرد اين مدعيان از مواضع قبل از پيروزي و همينطور سالهاي ابتدايي نهضت اسلامي ملت ايران ,بر پيكر انقلاب وارد آمده و مي آيد,بسيار بدتر و مخربتر از حملات دشمنان بيروني و نشان دار انقلاب و اسلام بوده و هست,اين خيلي مهمه.
اين كه شماها درك كنيد كه تا امثال هاشمي در درون اين كشور وجود دارند و اظهار وجود مي كنند,انقلاب و نهضت اسلامي مردم ايران بايد بيشتر از آنكه نگران دشمنان بيروني باشد,بايد نگران و ناراحت اين جماعت بريده از خدا و دل به كدخدابسته باشد. فهم اين موضوع در عين اين كه مسئله پيچيده و غامضي نيست,اما نياز به بصيرت و دشمن شناسي و جريان شناسي زيادي دارد.متأسفانه تاريخ حداقل يكصد ساله اخير كشور ما پر است از نمونه هاي امثال هاشمي.
آري دوست من ! اين بي بصيرتيها و كج فهمي ها و تفسير و تحليلهاي وارونه امثال تو از قضايا و حوادث و اشخاص در كشورمون نفرت انگيزه ,نه نامه اين هموطن با بصيرت و با شعورمان.
ناشناس
-
۰۹:۵۲ - ۱۶ شهريور ۱۳۹۵
منطقی باش! از چی ناراحتی ؟
نکنه شما هم از جیب ... می خوری؟
ناشناس
Sweden
۰۹:۴۱ - ۲۷ شهريور ۱۳۹۵
به ناشناس 9:21
من خودم مخالف هاشمی هستم. اما دارم انحراف سخنان امثال پریز امینی را می بینم. مبارزه اینها با هاشمی از سر درد دین نیست بلکه برای اظهار فضل است.
تازه مگر ما کم استدلال دینی و اخلاقی علیه هاشمی داریم که اصالت را به نظرات اوامنیستی جامعه شناسان غربی می دهیم؟

اگر این انحراف نیست پس انحراف چیست؟
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۸:۰۲ - ۱۵ شهريور ۱۳۹۵
۹
۵
واقعا جای تعجب است که جمهوری اسلامی با داشتن دشمنان بزرگی همچون هاشمی و خانواده اش چطور تا حالا باقی مانده است
پاسخ
علی
Iran, Islamic Republic of
۲۱:۲۳ - ۱۵ شهريور ۱۳۹۵
۸
۱
من70 ساله هستم زیاد پای منابر نشسته واز زبانعلما وسخنرانان داستانهای طلحهو زبیر وعقیل را سنیدم ولی در ایناقلاب همه چیز را دیدم
پاسخ
مولوی
Iran, Islamic Republic of
۱۰:۱۰ - ۱۶ شهريور ۱۳۹۵
۲
۰
بسیار روشنگرانه بود هم مطلع و هم انتها و نتیجه گیری بسیار علمی و منطقی بود
ممنونم
پاسخ
هشترودی
Iran, Islamic Republic of
۱۲:۵۶ - ۱۶ شهريور ۱۳۹۵
۰
۵
آقای جامعه شناس به این سوال پاسخ دهید.
ایا پدیده ای به نام احمدی نژاد و آن اختلاصهای میلیاردی و دکلهای گمشده هم کار هاشمی و نتیجه پتکهایش بود؟؟؟
اگر ضعفها و خیانت های دوران هشت ساله احمدی نژاد و هر آنچه برشمردید نتیجه اعمال و نظرات هاشمی است پس تمام پیشرفتها و ترقی ها هم نتیجه تلاشهای ایشان است.نمی شود نقایص را تماما به نام یکی زد و در پیشرفتها او را سهیم نداست.
پاسخ
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۵:۰۲ - ۲۶ شهريور ۱۳۹۵
دکل دزدی نفتی کار اصلاح طلبان بود و پسر مهاجرانی وزیر دولت اصلاحات در این رابطه دستگیر شده است .
ناشناس
Sweden
۰۹:۴۳ - ۲۷ شهريور ۱۳۹۵
تو فحشت را را بده. چکار داری که مثلا دکلها را همان مافیای نفتی و به مهاجرانی می دزدند که نمی گذارند وزاری نفت احمدی نژاد رای اعتماد بگیرند! یا چکار داری که خاوری همان کسی است که 217 نماینده مجلس هفتم طومار نوشتند و مانع عزلش در دولت نهم شدند! یا چکار داری که اصلا فکر کنی کودتای ارزی یعنی چه؟
تو فحشت را بده.
جامعه شناس
Iran, Islamic Republic of
۱۳:۰۶ - ۱۶ شهريور ۱۳۹۵
۰
۲
آقای جامعه شناس که تثبیت و تعمیق دیدگاه و اعتقاد توحیدی خود را مدیون هاشمی میدانید ای کاش به جای اسم بردن از لایب نیتس و دکارت و هایدیگر برای اثبات ادعای های مغرضانه خود از گزاره های جامعه شناسی استفاده می کردید و به جای قضاوت و حکم دادن که در علوم انسانی کاری بیهوده و مزموم است به علت یابی و ریشه یابی جامعه شناختی پدیده هایی مثل تجمل گرایی و رباخواری و اشراف گرایی و هر آنچه به هاشمی نسبت دادید می پرداختید.
حداقل جامعه شناسی باید به شما یاد داده باشد که این ساختار جامعه است که بستر های رشد چنین پدیده های اجتماعی را فرام می کند و تمرکز کردن بر روی افراد در جامعه شناسی محلی از اعراب ندارد.
من در این حد به شما می توانم بگویم که با این نوشته یک مسئله را ثابت کردید و آن جامعه شناس نبودتان است و توصیه می کنم به جای جامعه شناسی بروید دنبال تحکیم دیدگاه توحید خودتان آنهم نه بر اساس وجود و عدم هاشمی بلکه با تحقیق و مطالعه در علوم دینی و مشاهده مظاهر خلق باریتعالی که بی شک راه دوم مستند تر و به حقیقت نزدیک تر است ولی راه و روشی را که شما برای شناخت توحید انتخاب کردید راهی است که به تجسس و افترا و توهین و نظرات هدفدار و سودار منتهی می شود که همگی از دید خداوند باطل است ...
پاسخ
جدیدترین اخبار پربازدید ها