کد خبر: ۳۹۲۶۹۴
زمان انتشار: ۱۴:۴۷     ۱۸ شهريور ۱۳۹۵
مجموعه تلويزيوني «هزاردستان» پازل كاملي از يك مجموعه تلويزيوني فاخر است. همراهي فيلمنامه، كارگرداني، بازيگري و در كنار آنها موسيقي باعث شده تا اين اثر زنده ياد «علي حاتمي» براي هميشه جاودانه بماند و درگذشت زنده‌ياد «داوود رشيدي» بهانه‌اي شد تا يكبار ديگر ماجراي ساخت اين سريال را مرور كنيم.

به گزارش پایگاه 598 به نقل از فارس، زنده ياد «علي حاتمي» در سال 58 و پس از ساخت چهار سريال تلويزيوني تصميم گرفت اين بار «هزاردستان» را در قاب جادو ماندگار كند. البته نه اينكه او يكباره و يك شبه دست به ساخت اين سريال بزند. حاتمي در سال 54 كار نگارش «هزاردستان» را آغاز كرد كه البته ابتدا «جاده ابريشم» نام داشته است.

او از آنجايي كه فيلمنامه برايش از اهميت بالايي برخوردار بود، در همان سال‌ها و براي نگارش متن‌ها عازم فرانسه شد و مي‌گويند براي اينكه فقط زمان خود را به اين موضوع اختصاص بدهد موهايش را از ته تراشيد تا رويش نشود پا به خيابان بگذارد و فقط فيلمنامه بنويسد. حتي نقل شده كه حاتمي اين متن‌ها را بيش از 10 بار بازنويسي كرده و از سال 58 هم كه كار را كليد زد، 8 سال طول كشيده تا ساخت آن به پايان برسد.

**«هزاردستان» پرنده‌اي كه هيچ آوازي را 2 بار نمي‌خواند

شايد علاقه حاتمي به قصه‌گويي و البته منحصر به فرد بودن منجر شده تا او به نام هزاردستان كه پرنده‌اي خوش‌آواز است برسد و حتي تيتراژ سريال را هم با تصويري از همين پرنده زيبا آغاز كند كه مي‌گويند هيچ آوازي را دوبار نمي‌خواند!

 

**ساخت تهران در مقياس كوچك براي تصوير تاريخ از گذشته تا به حال

آن زمان علي حاتمي براي توليد سريالش تصميم گرفت شهركي با نماي تهران قديم را بازسازي كند كه ديگر مو لاي درز تصاويري كه مي‌گيرد نرود و همه چيز مطابق آنچه كه بوده تصوير شد. البته زنده ياد حاتمي نمي‌دانست كه با ساخت اين شهرك سينمايي چه لطف بزرگي در حق سينما و تلويزيون مي‌كند و با گذشت بيش از 30 سال هنوز كه هنوز است كارگردانان ما براي تصوير آثار تاريخي خود به شهرك سينمايي غزالي مي‌روند.

در حقيقت علي حاتمي مي‌خواست اوايل قرن چهاردهم شمسي را تصوير كند و به همين منظور هم زميني به مساحت 10 هكتار در اختيار او قرار گرفت تا مقدمات كار را فراهم كند. اما  حاتمي به اين‌ها بسنده نكرد و عكس‌هايي از ساختمان‌ها، عمارت‌هاي دولتي، محله‌ها، خيابان‌هاي تهران و لباس‌ها و پوشش آن زمان در اختيار وي قرار گفت تا كار دقيق‌تر جلو برود.

حاتمي عكس‌ها و اسناد را در شهرك سينمايي ايتاليا، به نام چينه چيتا با كمك نقاشي ايتاليايي اتود زد و تابلوهاي كوچكي به وجود آورد. بعد از آن هم با كمك يكي از بهترين دكوراتورهاي ايتاليايي به نام جاني كورتينا و گروه بزرگ او، نقشه شهرك را در مقياس 1:100 ترسيم كرد و با ساخت ماكتي از شهرك به ايران بازگشت و پس از مدتي ساخت شهرك آغاز شد.

از مكان‌هاي سريال هزار دستان به ميدان توپخانه، ساختمان شهرداري، ساختمان عدليه، خيابان لاله‌زار، خيابان اكباتان، جواهر فروشي قازاريان، گراند هتل، ساختمان شاه‌آباد و كافه پارس تهران قديم مي‌توان اشاره كرد. نماهايي از خيابان اكباتان، لاله زار، و تهران قديم بين سال 1315 تا 1320، نيز موجود است. يكي ديگر از بناهاي مهم سريال هزار دستان، ساختمان سينما تابان است كه نبش خيابان لاله زار واقع شده است و جزو اولين سينماهاي تهران است كه اولين فيلم ناطق ايراني نيز به نام دختر لر، ساخته عبدالحسين سپنتا، در آن اكران شد.

**5 پيشكسوت سينماي ايران در يك قاب

امروز نام عزت‌الله انتظامي، محمدعلي كشاورز، زنده‌ياد داوود رشيدي، جمشيد مشايخي و علي نصيريان بر تارك سينماي ايران مي‌درخشد و اين هنرمندان برجسته در مجموعه تلويزيوني «هزاردستان» هم ستون‌هاي اصلي را تشكيل مي‌دادند.

از نكات قابل توجه نيز تصوير اين 5 هنرمند در اولين قاب از تيتراژ پاياني مجموعه «هزاردستان» است. در آغاز تيتراژ پاياني سريال، تصويري از اين هنرمندان به نمايش درمي‌آيد و نشان مي‌دهد كه در همان زمان هم علي حاتمي حساب ويژه اي روي اين هنرمندان باز كرده بوده است.

**از مرغ سحر تا هزاردستان جادوي موسيقي ماندگار سريال

يكي از رازهاي صلابت و ماندگاري مجموعه تلويزيوني «هزاردستان» موسيقي جادويي آن است كه تكرار ناپذير مي‌نمايد.

تيتراژ ابتدايي اين سريال پيش درآمدي در آواز اصفهان ساختهٔ مرتضي ني‌داوود است كه تصنيف مرغ سحر را هم او ساخته است و مرتضي حنانه نيز تنظيم اركستر آن را انجام داده است.

در ادامه مي‌توانيد اين موسيقي دلنشين را بشنويد:

 

 

**هنرمنداني كه امروز ميان ما نيستند

در اين مجموعه تعداد زيادي از بازيگران هنرمندي كر‌ده‌اند كه از ميان آنها مي توان به اسامي زير اشاره كرد:

جمشيد مشايخي، عزت‌الله انتظامي، علي نصيريان، محمدعلي كشاورز، حسين گيل،‌ جعفر والي، شهلا ميربختيار، افسر اسدي، رقيه چهره آزاد، مهري وداديان، مينو ابريشمي، جهانگير الماسي، پرويز پورحسيني، هوشنگ بهشتي، محمد مطيع، اصغر همت، سروش خليلي، جهانگير فروهر، جمشيد لايق،‌ محمد ورشوچي، نعمت‌الله گرجي،‌ اسماعيل محرابي، منوچهر آذري، فرهنگ مهرپرور،‌ اكبر دودكار،‌ منصور والامقام،‌ افراسياب طوفان، اسفنديار ماوندي، محمود بصيري، اسماعيل محمدي،‌ عطاءالله زاهد، ليلا حاتمي، رضا عبدي، حسين حاتمي، سعيد سليماني، سامي تحصني، حامد تحصني، محمدتقي كهنمويي، خيرالله تفرشي آزاد، حسين شهاب، حسين صفاريان، ميرصلاح حسيني، اسماعيل پاينده، حسين رنگين وند، حسن عظيمي، حسن كهن، علي كنگرلو، محمد مرداني، سيدحسن روشن ضمير و ...

متاسفانه بسياري از اين هنرمندان امروز در ميان ما نيستند و برايشان از خدواند متعال طلب آمرزش داريم.

**افسر اسدي: با شاه دخت هزاردستان به تلويزيون آمدم

در رابطه با روند توليد و ساخت مجموعه تلويزيوني «هزاردستان» با افسر اسدي كه آن روزها بازيگر جواني بوده و شايد خيلي‌ها نمي‌دانند كه او هم در اين سريال نقش آفريني كرده، گفت‌وگويي انجام داديم كه ماحصل گفت‌وگوي اين هنرمند با خبرگزاري فارس را در ادامه مي‌خوانيد:

-صحبت از حدود 25 سال پيش است و من آن زمان حدود 27 سالم بود. يادم هست كه دستيار آقاي حاتمي كه از دوستان ما بودند در آن كار بودند و آقاي اصغر همت (همسر خانم اسدي) هم گريمور كار بود و يك نقشي به نام حسن سرباز را هم در سريال داشت. شهرك سينمايي هم تازه افتتاح شده بود و  هزاردستان هم اولين كار بود و طراحي آن متعلق به خود آقاي حاتمي بود.

-آقاي همت و آقاي نجاري كه دستيار آقاي حاتمي بودند مدام اصرار مي‌كردند كه يك روز بيا و شهرك را از نزديك ببين.بالاخره اولين شهرك سينمايي بود كه در آن شكل و شمايل ساخته شده بود و براي هنرمندان جذابيت‌هايي داشت ولي من مدام تنبلي مي‌كردم تا اينكه يك روز ناغافل و ناگهاني من را به آنجا بردند. نمي‌دانم كه آن زمان با آقاي حاتمي درباره من صحبت كرده بودند يا نه ولي ايشان به من گفتند كه مي‌تواني به آرشيو لباس بروي و چند لباس بپوشي؟ من هم كه نمي‌توانستم به ايشان نه بگويم. رفتم پرو لباس و تست گريم دادم و در نهايت ايشان از من خواستند كه نقش شاه دخت را ايفا كنم. بدون اينكه اصلا فيلمنامه و چيزي در دست داشته باشند. البته شيوه زنده ياد حاتمي اين بود كه روزانه و شبانه سكانس‌ها را مي نوشتند و خيلي به متني كه از قبل به بازيگر بدهند اعتقادي نداشتند.

-اين شخصيت (شاه دخت) ديالوگي نداشت و لازم نبود كه من چيزي بگويم. فقط به من توضيح دادند كه براي افتتاح سينما مي‌روي. به هر شكل براي من افتخاري بود كه با ايشان و زنده ياد رشيدي در سنين جواني كار كردم. آن زمان من در سنين جواني بودم و شروع كارم بود و هنوز خيلي از كساني كه اين روزها كار مي كنند يا هنوز به دنيا نيامده بودند و يا هنوز بازار گرمي نداشتند. آن زمان شروع انقلاب بود و در واقع دنياي تصوير داشت پاكسازي و بازسازي مي‌شد و نيروهاي جديد و  سالم‌تري وارد دنياي هنر مي شدند و در همين مقطع اين افتخار هم نصيب من شد.

-پيش از هزاردستان در كار جستجو در شهر با حجت اله سيف كار كردم و خانم معصومي و جمشيد گرگين نيز بودند و اگر اشتباه نكنم روزهاي انتظار اصغر هاشمي را هم كار كرده بودم و قبل از آن هم در دوران دانشجويي كار تئاتر كار كرده بودم و با جمشيد شيباني تئاتر نقاشي روي چوب را كار كرده بودم اما مي‌توانم بگويم كه هزار دستان اولين سريالي بود كه كار كردم و با آن به تلويزيون آمدم.اين را هم بگويم كه قرار بود در سريال سربداران نقش تركان بانو را داشته باشم ولي به توافق نرسيديم و دوست عزيزم خانم بايگان اين نقش را ايفا كردند.


افسر اسدي در نمايي از سريال هزاردستان

-سريال هزاردستان با دقت و حساسيت بسيار بالايي ساخته شد. من 2 جلسه در كار حضور داشتم و اينكه شكل گيري سريال چطور بود را خيلي از نزديك نديدم. ولي بعدها و سال‌ها بعد كه فيلم جهان پهلوان تختي را كه علي حاتمي مي‌ساخت و من نقش دايه تختي را داشتم بيشتر با سبك كاري او آشنا شدم. با وسواسي كه روي عناصر كاري داشت، چيزي را سرسري نمي‌گرفت. من يادم هست سر تختي يك جوراب مادربزرگي قديمي كه رنگ خاصي داشت را در نظر داشت. بچه هاي گروه ده ها بار آن را آوردند ولي او نپذيرفت و ميگفت كه اين رنگ ‌ها را نمي‌خواهم. من بايد جوراب را مي‌پوشيدم و چادر سرم بود شايد به اندازه يك بند انگشت جوراب مشخص بود ولي او اين دقت را داشت. برايش مهم بود و اين تازه يك نمونه كوچك بود. او آنچه كه در ذهنش بود را پياده مي‌كرد. روح آقاي حاتمي عزيز و ديگر عزيزان كه ديگر ميان ما نيستند شاد باشد.

-صحنه‌اي كه من در هزاردستان بازي داشتم، با آقاي داوود رشيدي بود. خود من به صورت پراكنده اين سريال را ديده‌ام. مي‌توانم بگويم خودم فقط يكبار كار را كامل ديدم. موجي كه از آقاي رشيدي دريافت مي‌شد، وقار، نجابت، صميميت، مهرباني و خوش رويي بود. اگرچه محافظ شاه‌دخت محسوب مي‌شدند اما خودشان مانند يك شاهزاده و بزرگ‌زاده رفتار مي‌كردند و برايم خيلي جالب بود. اميدوارم كه روح اين هنرمند گرانقدرمان شاد باشد.

**گريم ۴ ساعته كشاورز براي ايفاي نقش شعبون استخوني

يكي از شخصيت‌هاي ماندگار اين سريال «شعبون استخوني» با بازي محمدعلي كشاورز است. او درباره حضورش در اين سريال گفته كه حدود يك ماه درباره اين شخصيت مطالعه كرده، مسافرت رفته، به برخي محله‌هاي جنوب شهر مي‌رفته و با آدم‌هاي آنجا صحبت مي‌كرده تا با نحوه بيا‌نشان آشنا شود و حركاتشان را به ذهن بسپارد.

او درباره گريمش هم گفته است: پوستم كنده مي‌شد تا اين گريم پرحجم را از چهره‌ام پاك كنم. پس از پاك كردن صورتم، سوزش وحشتناكي در اطراف چشمم شروع مي‌شد و روي پيشاني و اطراف صورتم و در نهايت ملتهب مي‌شد » در زمان ساخت «هزاردستان» حدود چهار ساعت زمان صرف گريم كشاورز مي‌شده است.

كشاورز گفته است كه علي حاتمي اصلا سر صحنه‌هاي زد و خورد حاضر نمي‌شد، چون از خون مي‌ترسيد و با ديدن خون حالش بد مي‌شد و بيشتر صحنه‌هاي دعوا را دستيارش (احمد بخشي)‌ مي‌گرفت.

**گلايه جمشيد مشايخي از سانسورها

جمشيد مشايخي در يكي از مصاحبه‌هايش حذفيات سريال «هزاردستان» را تاييد كرده و گفته است: خيلي حيف شد؛ چرا كه خيلي از صحنه‌هاي مجموعه «هزاردستان» حذف شد. به ياد دارم براي صحنه‌هايي ما چهار ساعت تصوير گرفته بوديم، اما فقط يك ربع پخش شد. شايد اگر الان اين مجموعه پخش مي‌شد تا اين حد حذف نمي‌شد.

 

او تاكيد كرده است: 11 ساعت از سريال «هزاردستان» سانسور و خيلي از صحنه‌ها كم شد. چهار ساعت در خانه‌ پيرنيا صحنه‌هاي مونتاژ شده وجود داشت كه فقط 20 دقيقه‌اش پخش شد يا در خانه‌ اقدسيه سه ساعت مونتاژ شده داشتيم؛ اين صحنه‌ها در آن زمان سانسور شد، ولي الان ممكن بود سانسور نشود.

 

**هنرنمايي زنده ياد داوود رشيدي در تصوير مفتش شش انگشتي

از ديگر نقش‌هاي به يادماندني سريال هزاردستان نقش مفتش شش انگشتي با هنرنمايي زنده ياد داوود رشيدي است.

به گفتهٔ حاتمي، شخصيت مفتش، ملغمه‌اي از افرادي نظير سرلشكر آيرم، سرپاس مختاري، سرهنگ درگاهي، پاسبان عباس بختياري (معروف به شش انگشتي) و پاسيار يحيي رادسر (اديب‌السلطنه) است. اين شخصيت توسط غلام عمه و به خونخواهي شعبون استخوني كشته شد.

از نكات قابل توجه نيز استفاده از صداي ايرج ناظريان به جاي صداي اين شخصيت است.

**داستان رضا دواتگر و رضا تفنگ‌چي در ۲ قاب

اين سريال به داستان زندگي رضا خوشنويس، كه شخصيتي تخيلي مبتني بر شخصيتي تاريخي به‌نام كريم دواتگر است، و نظريهٔ توطئه‌اي مبني بر دست داشتن شخصيتي به نام خان مظفر در وقايع پشت پردهٔ سياسي و اجتماعي ايران در دوران قاجار و پهلوي مي‌پردازد.

فيلم در دو بخش اصلي تشكيل شده‌است، بخش اول كه به داستان رضا تفنگچي است كه دوران احمدشاه و آغاز حكومت رضا شاه و بخش دوم در مورد زندگي رضا خوشنويس است كه در دوران پاياني حكومت رضا شاه و آغاز حكومت محمدرضا شاه مي‌باشد. بازي جمشيد مشايخي يكي از درخشانترين بازي‌هاي اوست.

 

پس از مرگ حاتمي، دو فيلم سينمايي با تدوين واروژ كريم‌مسيحي بر اساس هزاردستان ساخته شد. اين دو فيلم كميتهٔ مجازات و طهران، روزگار نو نام دارند.

داستان هزاردستان دو دوره از تاريخ معاصر ايران را روايت مي‌كند: اواخر حكومت احمد شاه تا آغاز سلطنت رضا شاه و دوران پاياني حكومت رضا شاه تا به تخت نشستن محمدرضا پهلوي. بسياري از شخصيت‌هاي اين مجموعه تلويزيوني برگرفته از يك يا چند شخصيت تاريخي هستند كه با تخيل فيلمساز درآميخته‌اند و داستاني غيرمستند از وقايع تاريخي دوران خود را روايت مي‌كنند.


نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها