يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ(حجرات 13) * * * ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیره‌ها و قبیله‌ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید؛ (اینها ملاک امتیاز نیست،) گرامی‌ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست؛ خداوند دانا و آگاه است! * * * ای مردمان شما را از مردی و زنی/ما آفریده‌ایم به علم و به اقتدار/ دادیمتان قرار به اقوام گونه‌گون/انس و شناخت تا که به ‌هم‌ آورید بار/ بی‌شک بود زجمع شما آن‌عزیزتر/نزد خدا که بیش به تقواست ماندگار/ زان‌رو که هست عالم و آگاه کردگار/بر مردمان مومن و مشرکت بروزگار

 

      
کد خبر: ۳۹۶۱۷۱
زمان انتشار: ۱۴:۴۲     ۱۳ مهر ۱۳۹۵
يكي از اين شعراي معاصر متعهد و انقلابي كشورمان، سيد محمدحسين بهجت تبريزي، متخلص به شهريار است كه در وصف اهل بيت(ع) و انقلاب اسلامي، و به خصوص سيدالشهدا(ع) و عاشورا شعرهاي ماندگاري سروده است.
به گزارش پایگاه 598 به نقل از فارس از تبريز، همه مسلمانان و در اين ميان انسان‌هاي آزاده با شيوه‌هاي مختلفي از جمله برپايي مجالس سوگواري، يادآوري مصائب حضرت امام‌ حسين‌ عليه‌السلام در مناسبات مختلف، تشويق شاعران براي مرثيه سرايي و ... در تلاش بودند، براي هميشه عظمت قيام سيدالشهدا و فداكاري ياران با وفاي امام حسين(ع)، به نوعي زنده نگه داشته شود.

در هر صورت از آنجايي كه شعر در گذشته و اين روزها به عنوان يكي از ابزارهاي مهم براي انتقال پيام بوده و در اين ارتباط هم شاعران متعهد زيادي در دوره‌هاي مختلف بودند، كه با سرودن شعر و مرثيه در خصوص مصايب امام حسين عليه‌السلام و كربلا، نگذاشتند عاشورا فراموش شود.

بنابراين، يكي از اين شعراي معاصر متعهد و انقلابي كشورمان، سيد محمدحسين بهجت تبريزي، متخلص به شهريار است كه در وصف اهل بيت(ع) و انقلاب اسلامي و به خصوص سيدالشهدا(ع) و عاشورا شعرهاي ماندگاري سروده است.

* اين حسين كيست كه عالم همه ديوانه اوست؟

به هر حال، يكي از مؤثرترين تدابيري كه شعرا در جهت حفظ و احياء نهضت عاشورا انديشيده بودند، گفتن شعر، مدح و مرثيه بر امام حسين عليه‌السلام است. شعرا نه تنها خود با گفتن شعر و مرثيه در عزاي سيد و سالار شهيدان عليه‌السلام مي‌گريستند، بلكه همواره مردم را نيز به گريستن بر امام حسين عليه‌السلام تشويق و ترغيب مي‌كردند و گريه بر آن حضرت عليه‌السلام را مستوجب ثواب عظيم مي‌دانستند.

 باز اين چه شورش است كه در خلق عالم است / باز اين چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است

باز اين چه رستخيز عظيم است كز زمين / بي نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است ... (محتشم كاشاني)

اين حسين كيست كه عالم همه ديوانه اوست؟ // اين چه شمعي است كه جانها همه پروانه اوست؟

اين ابيات، به نوعي تداعي‌كننده مصائب و ويژگي‌هاي‌ حضرت‌ امام‌ حسين‌(ع) است.

بدون شك يكي از بزرگ‌ترين ويژگي‌هاي شهريار كه موجب شده آثار وي در ميان شاعران معاصر و به ويژه در ميان مردم از جايگاه ويژه‌اي برخوردار باشد، مردمي بودن شعرهاي اوست.

سادگى و عمومى بودن زبان و تعبير، يكى از موجبات رواج و شهرت شعر شهريار است، از اين رو شعر او براى همگان مفهوم و مانوس و نيز موثر است. به هر تقدير «شهريار» شاعري است، يكه‌تاز در ميدان توحيدي و وادي عرفان و خود با اشاره به سروده حافظ مي‌گويد: «هر چه كردم همه از دولت قرآن كردم.»

در اشعاري چون كاروان كربلا، صداي خدا، قيام محمد، مناجات، مولا علي و شريح قاضي، هديه عيد غدير، اسلام و خدمت اجتماع، جهاد عقيدت و... عمق اعتقادات شهريار را بر آنچه كه خود به حق گفته مي‌توان دريافت.

* شهريار براي محرم چه نغمه‌هايي سرود

بر اين اساس، شهريار شيرين سخن در قطعه شعري با نام (كاروان كربلا)، در وصف سالار شهيدان امام حسين عليه السلام مي‌سرايد:

شيعيان ديگر هواي نينوا دارد حسين / روي دل با كاروان كربلا دارد حسين

از حريم كعبۀ جدّش به اشكي شست دست /  مروه پشت سر نهاد امّا صفا دارد حسين

مي‌برد در كربلا هفتاد و دو ذبح عظيم /  بيش از اينها حرمت كوي منا دارد حسين

پيش رو راه ديار نيستي كافيش نيست / اشك و آه عالمي هم در قفا دارد حسين

بس كه محمل ها رود منزل به منزل با شتاب / كس نمي‌داند عروسي يا عزا دارد حسين ...

دست آخر كز همه بيگانه شد ديدم هنوز /  با دم خنجر نگاهي آشنا دارد حسين

شمر گويد گوش كردم تا چه خواهد از خدا / جاي نفرين هم به لب ديدم دعا دارد حسين

اشك خونين گو بيا بنشين به چشم "شهريار" / كاندرين گوشه عزائي بي ريا دارد حسين

* شرح شورانگيز شهريار؛ در وصف سيد الشهدا

در ابياتي ديگر شهريار با شعر تركي در مصائب سيدالشهدا(ع) مي‌گويد:

محرم دير خانم زينب عزاسي / بيزي سسلير حسينين كربلاسي

يولي باغلي قاليب دوشمن الينده / داها زوّاري نين يوخ سَس صداسي

بو گون كرب و بلا ويران اولوبدي / حسين اوز قاني نه غلطان اولوبدي ...

مسلمان صف چكيب دعوايه گلسين / چاغير عباسي تاسوعايه گلسين

قيزي زينب أوزي صاحب عزادير / چاغير زهراني عاشورايه گلسين

بوگون كرب بلا ويران اولوب دير / حسين أوز قانينا غلطان اولوب دير

آنا ! اوغلون شهيد اولدي مبارك / شهادتله سعيد اولدي، مبارك

اميد جنتين تاپدين، دا سندن / جهنم نااميد اولدي، مبارك

بئله طوي كيم گؤروب دنياده قاسم / طويي ياسه دؤنن شهزاده قاسم

آتا! اوغلون علي اكبر فداسي / طويي قاسم كيمي اولموش عزاسي

دوروب جنت قاپوسيندا گؤزتلير / كه گلسينلر آناسي له، آتاسي

بئله طوي كيم گؤروب دنياده قاسم / طويي ياسه دؤنن شهزاده قاسم

همچنين شهريار در شعر ديگري با عنوان داغ حسين مي‌سرايد:

محرّم آمد و نو كرد درد و داغ حسين / گريست ابر خزان هم به باغ و راغ حسين

هزار و سيصد و اندي گذشت سال و هنوز / چو لاله بر دل خونين شيعه داغ حسين

به هر چمن كه بتازد سموم باد خزان / زمانه ياد كند از خزانِ باغ حسين

هنوز ساقي عطشان كربلا گويي / كنار علقمه افتاده با اياغ حسين

اگر چراغ حسيني به خيمه شد خاموش / منوّر است مساجد به چلچراغ حسين

خدا به نافۀ خلدش دماغ جان پُر داشت / كه بوي خون نكند رخنه در دماغ حسين

فراغ از دو جهان داشت با فروغ خداي / خداي را چه فروغي است در فراغ حسين

يزيد كو كه ببيند به ناله قافله ها / گرفته از همه سوي جهان سراغ حسين

* نغمه‌هاي دلتنگي شهريار، براي امام حسين(ع)

ارادت استاد شهريار به سيدالشهدا و ياران بزرگ و با وفاى امام حسين(ع)، هيچ وقت تمام نداشت و در شعر تركي ديگر در وصف كربلا و شهداي آن مي‌گويد:

حسينه يئرله ر آغلار گؤيله ر آغلار / بتول و مصطفي پيغمبر آغلار

حسينون نوحه سين دلريش يازاندا / موسلمان سهلدير كه كافر آغلار

كور اولموش گؤزله رين قان دوتدو شومرون / كي گؤرسون اؤز الينده خنجر آغلار

حسينون كؤينه گي زهرا الينده / چكر قئيحا قيامت، محشر آغلار

آتاندا حرمله، اوخ كربلاده / گؤرئيدين دوشمن آغلار، لشگر آغلار

قوجاغيندا، گؤرئيدين ام ليلا / آليب نعش علي اكبر آغلار

رباب، نيسگيل دؤشونده سود گؤره نده / علي اصغري ياد ائيله ر آغلار

باشيندا كاكل اكبر هواسي / يئل آغلار، سنبل آغلار، عنبر آغلار

يازاندا آل طاها نوحه سين من / قلم گؤردوم سيزيلدار، دفتر آغلار

علي، شق القمر، محراب تيليت قان / قولاق وئر، مسجيد اوخشار منبر آغلار

عليده ن شهريار، سن بير اشاره /  قوجاقلار قبري، مالك اشتر آغلار

* به جامه هاى سيه كودكان كو ديدم / دلم به ياد اسيران كربلا خون شد

و يا در وصف اسيران كربلا گفته است:

محرم آمد و آفاق مات و محزون شد / غبار محنت ايّام تاب گردون شد

به جامه هاى سيه كودكان كو ديدم / دلم به ياد اسيران كربلا خون شد

از اين مبارزه بشكفت خاندان على / چنانكه نسل پليد اميّه مرهون شد

بنى اميّه و آن دستگاه فرعونى /  همان فسانه فرعون و گنج قارون شد

ولى حسين علمدار عشق و آزادى /  لقب گرفت و شهنشاه ربع مسكون شد

چون نيك مى نگرى زنده آن شهيدانند / وگرنه هر بشرى زاد و مرد و مدفون شد

كنون مقابل ايشان بود زيارتگاه / كدام زنده به اين افتخار مقرون شد

سر و تنى كه رسول خدايش مى‌بوسيد / به زير سمّ ستوران خداى من چون شد

به خيمه گاه امامت چنان زدند آتش / كه آهوان حرم سر به دشت و هامون شد

رسيد نوبت زينب كه شيرزاد عليست / جهان به حيرت از اين سربلند خاتون شد

به دوش پرچم آتش گرفته اسلام / به كاخ ابن زياد و يزيد ملعون شد

حسين قافله با خود نبرد بى‌تدبير / كه غرق حكمت او فكرت فلاطون شد

تو شهريار به مضمون بلند دار سخن / هرآن سخن كه جهانگير شد به مضمون شد

نكته مهم‌تر اينكه لطف سخن استاد «شهريار» در چيرگي بي‌نظير وي براي سرودن شعر به دو زبان دري و آذري، شهرت ويژه‌اي به اين پير استاد عرفان بخشيده و شهرتش از فراسوي مرزهاي جغرافياي ايران، به سرزمين‌هاي ديگر ره گشوده، سخنان دل نشين‌اش روشني بخش دل شيفتگان معرفت الهي گشته است، و همين نكته است كه «شهريار» را ميان اقران و شاعران معاصر ايران ممتاز و بي‌نظير كرده است.

* زهرا باغنون عنچه لرى گلگرى سولدى

استاد شهريار در شعر ديگر به زبان تركي در وصف امام حسين(ع)، مي‌آورد:

يا رب منه بو لحظه دى بير عمر ايله يارى / عشقونده سنون جان ويرورم هر ندن عارى

قان قان ويئن او خلا يا غورى الّى هوادتن /  اوز اوند روب او خلار منه فنده سنه يارى

قربانوى سلما نظر مر حقوننن /  جان اوسته وارام نعمتوون شكر گذارى

گرجام بلاده گنه وار باده خدايا / گوندر من عطشانه خمار قويما خمارى

دنيا سو اولا من سوسوزى سالماز عطشدن /  قور تارسا عطشدن منى وصلوندى قوتارى

ورديم سنون عشقونده منه گلدى گمانم / بير باشعرى قالان عاشقون دار و ندارى

بو باشد اسنو نكيدى كه سنديدى امانت / ردّ ايلورم ايندى سنه آن قوجا يوخارى

دشمن ديدى قول بيعته قوى من ديديم اولماز / عشقم ديدى قان قان چا غيرسان ديديم آرى

تهيديد ايلينگر منى مرگه نه بو لوگر / مرد آننى قانيله يوار اولساغبارى

زهرا چراغى مين بيله طوفانيله سونمز / حشره كيمى وار مشعلمون نورى، شرارى

من ايستسويورم غرتنى دوشمينمونده /  نينيم گورورسن دشمنون يوخدى چخارى

آخر نفسمدور گل آچوب گلشن جسمم /  قان اويچره غميم يوخ اورزوم اولسا سنه سارى

روحيم قوشى چوخداونديكه قالمو شدى قفسده / بيراوخ تو خونوپ قلمبيمه سندردى حصارى

اوخ قلبمى داغون ايليوپ توكدى داغتدى /  وردى جالادى، قانى‌يره، قيردى دامارى

زهرا باغنون عنچه لرى گلگرى سولدى /  تك بير گونون عرضينده خزان اولدى بهارى

در فرجام سخن بايد گفت كه «شهريار» پس از پيروزي انقلاب اسلامي با اشعاري چون تشريف قبول و مقام رهبري با جان و دل همنوايي با انقلاب را آغاز كرد، چنانكه باز خود مي‌گويد: «تا سال‌هاي آخر عمر هيچ‌گاه از جهاد قلمي باز نايستاده‌ام» و در حقيقت اين مسايل همان ايمان و اعتقادي وي را به معارف اسلام و عرفان نشان مي‌دهد.

نكته مهم‌تر اينكه به دليل خصوصياتي كه از شهريار ياد شده و مي‌شود، مقام معظم رهبري هم كه خود از فرزانگان عالم شعر و ادب و هنر است، عنايت ويژه‌اي به استاد شهريار و شعر او داشته‌اند، معظم‌له در سخنان خود از شهريار به عنوان شهريار شعر و ادب ايران و بلبل داستان‌سراي غزل فارسي ياد كرده‌اند، وي را كسي دانسته‌اند، كه عاشق قرآن بود و قرآن مجسم و زنده را در انقلاب اسلامي و نظام اسلامي مشاهده كرد.


نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها