يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ(حجرات 13) * * * ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیره‌ها و قبیله‌ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید؛ (اینها ملاک امتیاز نیست،) گرامی‌ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست؛ خداوند دانا و آگاه است! * * * ای مردمان شما را از مردی و زنی/ما آفریده‌ایم به علم و به اقتدار/ دادیمتان قرار به اقوام گونه‌گون/انس و شناخت تا که به ‌هم‌ آورید بار/ بی‌شک بود زجمع شما آن‌عزیزتر/نزد خدا که بیش به تقواست ماندگار/ زان‌رو که هست عالم و آگاه کردگار/بر مردمان مومن و مشرکت بروزگار

 

      
کد خبر: ۳۹۸۷۸۸
زمان انتشار: ۱۴:۳۲     ۰۴ آبان ۱۳۹۵
مرحوم ميرزا اسماعيل دولابي مي فرمود: عزيزان من! خداوند از بركت امام حسين(ع) مملكت ما را روي زمين خيلي عزيز شمرده است. ببين كه ذكر امام حسين(ع) چقدر براي بني‌آدم استراحتگاه است. هر كدام خسته مي‌شوند مي‌گويند به روضه برويم.
به گزارش پایگاه 598، مرحوم ميرزا اسماعيل دولابي مي فرمود: عزيزان من! خداوند از بركت امام حسين(ع) مملكت ما را روي زمين خيلي عزيز شمرده است. ببين كه ذكر امام حسين(ع) چقدر براي بني‌آدم استراحتگاه است. هر كدام خسته مي‌شوند مي‌گويند به روضه برويم. زن‌ها عجيب‌ترند. هر جا بيرقي مي‌بينند وارد مي‌شوند، كمي براي بچه‌هاي پيامبر(ص) گريه مي‌كنند و حالشان جا مي‌آيد. گريه كه مي‌كند قلبش آب بيرون مي‌دهد.
گريه، غصّه و چرك را آب مي‌كند و از سينه‌هايشان مي‌برد.
بعضي از زنها و مردها گريه مي‌كنند، گريه‌ سكلي. سكلي به گريه بي‌اشك مي‌گويند. روز عاشورا يك بار صداي حضرت زينب(س) به آسمان رفت. يك دفعه گريه‌ سكلي آن است. يك بار هم امام حسين(ع) صدايش بالا رفت به گريه‌اي كه اشك نداشت. امان از گريه‌اي كه اشك نداشته باشد. آدم فكر مي‌كند كسي را صدا زده است. نمي‌فهمد گريه‌اش اين طور است.
رد طفوليت من خانمي را ديدم كه در روضه چاي مي‌داد. او هر يك ماه، چهل روز يك دفعه گريه‌اش راه مي‌افتاد و يك صدا مي‌زد. مابقي اوقات سرش پايين بود و چاي مي‌داد. ديگران همه گريه مي‌كردند، صجّه مي‌زدند، قصّه مي‌گفتند، مي‌خنديدند. من بچه بودم و در مجلس ول بودم. گاهي صداي آن خانم بالا مي‌رفت. تا صدايش به آسمان مي‌رفت سكوت اين همه مدت آرام مي‌شد. اينك كه نگاه مي‌كنم مي‌بينم كه اول همه مردم در ملجس گريه مي‌افتادند آن وقت گريه سراغ او مي‌رفت. يعني تو چرا گريه نمي‌كني. او هم كه گريه نداشت، ناله مي‌كرد.
بعضي اوقات اين ناله سراغ بزرگان ما مي‌رود. آنها گريه ندارند. آنها سرپرست گريه كنندگان هستند. آب مي‌دهند، غذا مي‌دهند، پذيرايي مي‌كنند، عذرخواهي مي‌كنند. بعضي وقت‌ها خودشان را هم مي‌گيرد. آنهايند كه صدايشان آسمان مي‌رود و چون صداي آنها بلند مي‌شود براي تمام خلقت، فرج است. من مي‌ديدم آن خانم هم همين كه صدايش به آسمان مي‌رفت گريه تمام مي‌شد و همه زنان شروع به صحبت مي‌كردند. يك اطاق ضجّه همين كه اين ناله به آسمان مي‌رفت تمام مي‌شد. اين چه صدايي است كه وقتي به آسمان مي رود جاده‌ها را اين گونه صاف مي‌كند. اين را گريه سكلي مي‌گويند. گريه‌اي كه اشك و حزن و اندوه ندارد و ناله‌اي است كه همه مخلوقات، گويي در آن هستند. زمين و زمان را از جايش حركت مي‌دهد و جاي ديگري مي‌ريزد.
ان شاء الله خداوند از بركت حجّتش روز به روز آشنايي پدران و مادران و گذشتگان ما را كه نورشان همراه ما هست با خودش زياد كند.

كتاب طوبي محبت جلد سوم – ص 31
مجلس حاج محمد اسماعيل دولابي


نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها