يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ(حجرات 13) * * * ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیرهها و قبیلهها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید؛ (اینها ملاک امتیاز نیست،) گرامیترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست؛ خداوند دانا و آگاه است! * * * ای مردمان شما را از مردی و زنی/ما آفریدهایم به علم و به اقتدار/ دادیمتان قرار به اقوام گونهگون/انس و شناخت تا که به هم آورید بار/ بیشک بود زجمع شما آنعزیزتر/نزد خدا که بیش به تقواست ماندگار/ زانرو که هست عالم و آگاه کردگار/بر مردمان مومن و مشرکت بروزگار
آبهیشک چوبِی تنها ۱۸ سال سن دارد و از هشتسالگی ابزار و وسیلههای مختلف را با شانههای متفاوتش جابهجا میکرده است. در ابتدا از قلاب ماهیگیری برای نگهداشتن این ابزار استفاده میکرده، اما این قلابها بهخوبی در میان شانههایش جا نمیگرفتند، از همین رو پدرش برایش قلاب مخصوصی را طراحی میکند و میسازد و پسازآن بهطور مستمر مشغول تمرین با اشیا و ابزار مختلف میشود تا درنهایت به این موفقیت دست پیدا میکند که دو ماشین را همزمان با قلاب جابهجا کند.
خودش تعریف میکند که دوستانش حتی برای جابهجا کردن یک صندلی کوچک راهی بیمارستان شدهاند اما او هرروز تمرین و تلاش کرده تا به نتیجهای که میخواسته رسیده است.
این پسر ۱۸ ساله میگوید تابهحال کسی را ندیده که بتواند با شانههایش اجسام بزرگ را جابهجا کند، البته کسانی بودند که این کارها را با گوشها و حتی موی سرانجام دادهاند، اما شانه اولین بار است.
پدر و مادر آبهیشک به او افتخار میکنند و هر دو از اینکه پسرشان توانسته با یک حرکت عجیب برای خودش نامی بدست آورد، خوشحال هستند. آنها میگویند پسرشان حتی اگر بخواهد یک هواپیما را تکان دهد، از او حمایت میکنند و مطمئن هستند توانایی انجام آن را هم دارد.