امـام صـادق (عليه السلام) فرمـودند: مانند ارباب به عيوب ديگران نگاه نکنید ، بـلكه چـون بنـده اى متـواضع، عيب هاى خود را وارسى كنيد. تحف العقول/ 295

      
کد خبر: ۴۱۰۰۰۴
زمان انتشار: ۱۱:۲۵     ۰۴ بهمن ۱۳۹۵

در ساختار تمدنی - سیاسی امروز غرب تنوع فراوانی را می توان در محصولات صادره ا ش مشاهده کرد . غرب زدگان و غربندگان کشورهای جهان سوم و مبلغان فرهنگی از خود بیگانه این محصولات را در کشورهای خود جاری و ساری می سازند تا بتوانند از بردگی میدانی به بردگی خانه زادی در رفتار و عمل و لباس و هر آنچه که ایشان را به ام القرای فکریشان می رساند واصل گردند.سوگمندانه در جوامع دینی خصوصا جوامع اسلامی که دین و نمادهای دینی در آن قوام و دوام دارد اینان در راستای یک استراتژی خطرناک فرهنگی و بعضا در حالی که به عمق حماقت خود نیز واقف نیستند خویش را "نواندیش دینی" می خوانند و برای استقرر سبک زندگی غربی در کشورهای خود تلاش دارند تا یک پیش نیاز ضروری برای این امر را که همانا تغییر هویت فرهنگی جامعه خود می باشد را در گذر زمان دچار استحاله کرده و اگر هم بتوانند خلاء بوجود آمده را با فرهنگ غربی جایگزین سازند. در اینجا قبل از بیان ادامه مطلب باید توجه خواننده گرامی را به یک نکته جلب نمائیم که نو اندیشان دینی :

1- شاه بیت پنهان تمام سخنان و مواضع به ظاهر دینی و دلسوزانه این قبیل متفکران که با الفاظ و مفاهیم بعضا دینی هم صورت می گیرد "سیاست" است به این معنی که اگر تمام مطلب آنان را بررسی و رصد کنیم بوی سیاست در تمام فضای ادبیات به ظاهر دینی آن استشمام می شود .اهداف پنهان این مبلغان را از زیر به سطح آورده و موانع جدی و خطرناکی همچون حذف شدن از گردونه

2- واژه "نواندیشه دینی" پوششی است برای اهداف سیاسی .در کشورهایی که دین در آنها حرف اول را در تعیین اهداف و راهبردهای عملی می زند سخن گفتن از نواندیشه گی در حوزه دین آنهم با اهداف سیاسی باید هر انسان عاقلی را به تردید در صداقت و حسن نیت این قبیل افراد وادارد.

3- "اصلاح دین "با توجه به تلاش دو نیروی موازی هم صورت پذیر است: متفکرین اصلاح طلب دینی با تاثیر پذیری از ارزش ها و فرهنگ جدید، تجدد در دین را در دستور کار خود قرار خواهند داد و روشنفکران غیر دینی ( سکولار) از فرصت های مناسب بهره جسته و دست به تقدس زدایی در حوزه های سیاسی و اجتماعی خواهند زد.( در غربت تجدد ماندن/ مجله کنکاش (چاپ اروپا)شماره 6//ارتش سری روشنفکران ، چاپ ششم،صفحه 28 و 29 و 86 ) به عبارت دیگر روشنفکران دینی اصلاح طلب جاده صاف کنی هستند برای روشنفکران سکولار تا بتوانند فرهنگ مذهبی را استحاله و از آن تقدس زدایی کنند.

4- برند"نو اندیشه دینی" تابلویی است برای حرکت آرام و زمان دار جهت مقابله با فرهنگ و حکومت دینی مستقر به عبارت دیگر در این نحله فکری سیاسی بازتولید هر چیزی در ابعاد مختلف می تواند نوعی مقابله با حکومت باشد با این تفاوت که این مقابله نه بصورت سخت افزاری که نرم افزاری بوده و همانگونه که اشاره شد زمان نقش اساسی در این امر ایفا می کند حتی آب خوردن و هوای آزاد هم می تواند تفسیری چالش آفرین با حکومت باشد.

5- همانگونه که در بند سوم اشاره کردیم روشنفکران دینی اصلاح طلب در نهایت جاده صاف روشنفکران سکولار می شوند و چشم انداز نهایی که از این ارتباط نامیمون ایجاد می شود چیزی نیست جز نوعی حکومت سکولار که حتی اگر در ظاهر نیز از نمادهای دینی بهره برده باشد اما نتیجه ای که از برنامه ها و راهبردهای آن منتج می شود القای نوعی حکومت سکولار خواهد بود و این یعنی براندازی آرام و بدون خون ریزی و لشکر کشی خیابانی.

6- تاریخ انقلاب اسلامی مستنداتی نزدیک به ما در باره نوع حکومت داری نواندیشی دینی سکولار را به نمایش می گذارد که تاییدی است بر مفاد مطالب صدر الاشاره . دو برهه مهم در تاریخ انقلاب وجود دارد:

.دوران دولت مهدی بازرگان یا همان دولت موقت.

. اولین رئیس جمهور اسلامی ایران که با نام ابوالحسن بنی صدر گره ایی جدانشدنی در تاریخ انقلاب اسلامی دارد.

متاسفانه در بر هه هایی از انقلاب جریانات و افرادی در راس قوه مجریه قرار گرفتند که در تراز انقلاب اسلامی نبودند در نتیجه عمر ریاست شان کوتاه بود و بسرعت نیز از صحنه محو شدند بماند که در همان مدت کوتاه هم ضربات جبران ناپذیری را در ابعاد انسانی ، سرمایه ای و لجستیکی و تدارکاتی بر ملت ایران تحمیل کردند .الغرض این بود که بگوییم جریان نواندیشه دینی با خصوصیاتی که برایش برشمردیم امتحان خود را پس داده است و در متن و بطن دولت موقت و ابوالحسن بنی صدر می شود انواع نو اندیشان دینی را مشاهده کرد که واجد ویژگیهایی یاد شده بودند . اگر بخواهیم در چند جمله افکار این سیاستمداران مدعی دینداری را بیان کنیم این موارد قابل ذکر است :

.استحاله فرهنگی بعنوان پیش نیاز استحاله دینی .

. حذف سیاست از بدنه دین و دنیاسازی دین در راستای حمایت از سیاست های سکولاریزه سازی ملت ها .

. تقدس زدایی از دین به منظور انجام تفسیر های عملگرایانه از دین و معرفی دین به عنوان امری فردی و نه اجتماعی که هر کسی می تواند بنا به دیدگاه خود از دین برداشت کرده و اجتهاد فردی نماید .

. نشان دادن مدینه فاضله ایی از دمکراسی و آزادی که نتیجه آن جز سکولاریسم نخواهد بود و در این راه اگر دین توانست خود را هماهنگ کند که می ماند و گرنه باید صحنه را بنفع سکولاریسم ترک کند. وقتی" م.خ" در دهه 70 بارها گفت برای آنکه بتوانیم بمانیم و پیشرفت کنیم راهی جز راه غرب نداریم و راه غرب یعنی پذیرش خرد غربی دقیقا اشاره به همین موضوع داشت که راه نواندیشان دینی به سکولاریسم ختم می شود.(ارتش سری روشنفکران/ چاپ ششم/ ص 58).

. نواندیشان دینی که در دهه 70 توانستند با پیروز در انتخابات ریاست جمهوری دوره هفتم وارد قوه مجریه شده و نفوذ فراوانی یافتند و علاوه بر قدرت اجرایی در اجرای طرح هویت زدایی از انقلاب اسلامی ، راه ورود عناصر امنیتی فکری غرب را هم هموار ساختندآنگونه که در این دوره شاهد حملات فراوان به اساس تفکرات دینی و اعتقادی شیعه از یک سو و آموزش استراتژی براندازی به عناصر اصلاح طلب دارای مقام های وزارتی دولت اصلاحات از سوی دیگر هستیم که بازخورد آن در دو حادثه فتنه 188 تیر 78 و خرداد 88شاهد و ناظر بودیم و اگر سوابق این نواندیشان دینی را که در پوشش اصلاح طلبی خزیده اند را بازخوانی کنیم در آن از دستگیری در حوادث خونبار و هدایت عملیاتی و فرماندهی ستادی فتنه گران در خیابانها موارد کمی را نخواهیم یافت.ایشان چنان در مسیر حرکت براندازی خود جلو رفتند که سرمایه رژیم صهیونیستی خوانده شدند و امید سران آمریکا در براندازی لقب گرفتند و امروز هم شاید اگر بستری فراهم آید دیدن آن صحنه ها البته با حدت و شدت بیشتر و خطرناکتر دور از انتظار نخواهد بود.

. دنیایی که نواندیشان دینی برای رسیدن به آن تمامی مظاهر دینی را تهی از محتوای فعال در عرصه اجتماع به نمایش می گذارند داری یک خلاءبززگ است و آن هم این می باشد که در این جامعه انسان یله و رها شده بدنبال ناکجا آبادی است که راه بلدی هم آدرسی از آن ندارد به عبارت دیگر نواندیشان دینی یا دینداران سکولار نمی توانند جایگزینی برای جامعه دینی خلع شده از عرصه اجتماع معرفی کنند لذا دنیای امروز غرب با تمام مشکلات و چالش های عظیم آن الگویی است که این آقایان برای ملت ما تجویز می کنند .آنان در جلسات صبحانه! خود با نوشیدن قهوه و بازگویی تفضلات متفکران امنیتی غرب راه ملت خود را رفتن براه غرب اعلام می کنند .در این نوع تفکر که پوششی از دین را هم یدک می کشد نوعی" سانتی مانتالیسم " ظاهری اصل و اساس مواضع و رفتارهایشان در برخورد با مردم و نخبگان جامعه دیده می شود لاکن در برخی مواقع هم تحمل شان تمام می شود و حرکاتی انجام می دهند که در تضاد کامل با ظاهر رفتار و جایگاه اجتماعیشان می باشد مانند : دست دادن و دست زدن به زنان در برخی مجامع و همراهی با تشکلهایی که اصولا جای این نواندیشان دینی! در آنجا نیست که نمونه های روشنی از این ادعا را در جریان کنفرانس ننگین برلین دیدم.

و...

اما در باره تروریسم و رابطه آن با نواندیشان دینی هم می توان به این نکات اشاره کرد:

. نمود میدانی خلاء هویتی ایجاد شده در کشورهای اسلامی ظهور و بروز جریانات تکفیری از جمله داعش در خاورمیانه می باشد وقتی مابه ازاء بی هویتی جوامع با الگوهای مناسبی پر نشود براحتی افکار متحجرانه وارد میدان شده و برای رسیدن به اهداف خود با پوششی دینی به جنایات سازماندهی شده می پردازند.

. برخی از سایت های بیگانه پرست و متمایل به غرب در مطالب خود بگونه ای سخن می گویند و می نویسند که تروریسم زاده اسلام است و این دین الهی برای ادامه حیات خود بناچار مجبور است تا به روش های خشونت باری مانند : رفتارهای داعش در خاورمیانه و برخی کشورهای آفریقایی و آ سیایی و اروپایی توسل جوید. در نتیجه امروز تبلیغات رسانه ای غرب به عوض اینکه به سمت کشور یا گروه سیاسی خاصی در ابعاد مصداقی آن نشانه برود با واژه ای بنام "اسلام هراسی" تمامی کشورهایی را که دین رسمی یا اکثریت مردمانشان را مسلمانان تشکیل می دهند مورد هدف قرار می دهند درحالی که تاریخ غرب مملو از جنایت ها و ترورها و خشونت هایی است که از برخی حرکات گروهی مانند داعش هم شنیع تر است لاکن تکفیری ها بعنوان وارثان جاهلیت خشن قبل از اسلام مهر های اسلام هراسی غرب در مقابله با اسلام انقلابی شده اند.

. در نظام سکولاریستی در غرب هم کم نبودند جنایتکارانی که هنور هم نامشان لرزه بر تن جامعه بشریت می اندازد :

.جنایتکاران آمریکایی و اروپایی

. رهبر مافیای چچن خوژ احمد تاشتامیروویپ نوکایف

.ریچارد جان بینگهام – که او را بیشتر با نام لوکان می شناسند

.فرانک لی موریس اول سپتامبر 1926 در واشنگتن دی سی

. کریستوفر دیل فلنری با نام مستعار آقای قاتل اجاره ای

. دی بی کوپر لقب تبهکاری مرموز

. ویکتور مانوئل گرنا .

.دونالد یوگن پرکینز مشهور به وب

.آل کاپون

. رفیق مافیا. جیمز ریدل معروف به جیمی هوفا (1)

.14 جنایتکاران نازی:

۱- اودیلو گلوبوکنیک- فرمانده SS در لهستان و OZAC.

. ژنرال ماریو روآتا- «هیولای سیاه» ایتالیا

. دکتر یوزف مِنگِل- «فرشته‌ی مرگ»

. ژنرال ایوانه ماتسوئی ، قصاب نانکینگ

. هیسائو تانی، قصاب نانکینگ

. مارشال نیروی هوایی آرتور هریس و ژنرال کورتیس لی‌مِی

. اسکار دیرله‌واگنر، کماندوی ویژه‌ی

. هانس فرانک- «قصاب لهستان»

. دکتر شیرو ایشی‌ئی، فرمانده بخش ۷۳۱

. لاوْرنتِیی بِریا، «سگ استالین»

. هاینریش هیملر،

.آدولف آیشمن

.راینهارد هایدریش، «معمار هولوکاست» (2)

نتیجه نهایی تمام این سخنان این است که :اسامی یاد شده تنها گوشه ای از ثمرات جوامع سکولاریستی است که با حذف دین و با عنوان" نو اندیشان دینی" در تاریخ تمدن غرب به فروپاشی خود نزدیک شده اند . تفکراتی که خواه ناخواه تروریسم نتیجه ذاتی آن می باشد چه تروریسمی از نوع بومی و چه از نوع منطقه ای و چه از نوع فرا منطقه ای و جهانی که "تروریسم دولتی " می تواند نام دیگر آن باشد لذا هرگاه شرایط فراهم باشد بازگشت این تفکر و بازتولید جنایکارانی از قماش افراد یاد شده غیر ممکن نخواهد بود.

. منبع:

1- سایت برترین ها / مشهورترین جنایتکاران فراری تاریخ / 3 مردادماه 1392/ با کد 20823

/ 28 خرداد 1394/ سایت پزشک1pezeshk.com/.../the-14-most-loathsome-figures-of-th2-


نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها