أمیرالمؤمنین علی علیه السلام: اِعلَموا أنَّ الأمَلَ یُسهی العَقلَ و یُنسی الذِّکرَ ***بدانید که آرزو خرد را دچار غفلت می سازد و یاد خدا را به فراموشی می سپارد. ***

امیرالمؤمنین حضرت علی علیه السلام: منْ أَحَدَّ سِنَانَ الْغَضَبِ لِلَّهِ، قَوِيَ عَلَى قَتْلِ أَشِدَّاءِ الْبَاطِلِ. *** هر كه سر نيزه خشم خود را بخاطر خدا تيز كند، در نابود كردن سخت ترين باطلها توانا بود.

      
کد خبر: ۴۱۴۵۰۵
زمان انتشار: ۱۹:۲۲     ۰۷ اسفند ۱۳۹۵
یادداشت ۵۹۸؛
دکتر ابوالفضل امامی میبدی
رهبر شعر، بارها گفته است که شعر باید سیاسی باشد، مرد باید سیاسی باشد ...

شعر ابزار بیان است

چه را باید بیان کرد؛ که سکوت در قبال آن ستم است؟

چه باید سرود که شاعر ستم نباشیم؟

شاعری که در شط نگاه، غرق تیله بازی با واژگان عرفانی باشد، غواصی در اروند را نمی فهمد.

شاعری که بحرین را نچشیده باشد، با ذوق مصنوعی نمی توان درک عرفانی از دریا و درد داد.

شاعری که از یمن هنوز اویس را می شناسد، نه بوی باروت و گوشت سوخته، در تاریخ مرده است و در سنجه رستاخیز، واژه بازی هایش «شمالی» است تا «یمینی».

شاعری که «فاطمیون» افغانی را در خور شعر نمی داند، «ناپرهیزی» کرده است و «... فُرقَاناً» ندارد.

شاعری که راشل کوری را نمی شناسد، ذوق عرفانی اش کور باورزاد است.

شاعری که اسیری در «سوریه» را با «سوره ی» اسراء قافیه نمی کند، نمی تواند قیافه عرفانی به خود بگیرد.

شاعری که از «فلسطین» نسروده است، نمی فهمد «اخلاق» چیست و کلید رمزالود دعای «افتتاحِ» درهای فرج، کجا تأویل می شود؟

شاعری که سیاست را با قنوت شفع ردیف نمی کند، و شعرهای فرازمانی می گوید، فرازمینی است، از مریخ آمده است!

شاعری که حتی درد فارسی را هم گزارش نمی کند، به درد عصر عبور انقلاب از مرزها، به درد آستانه ظهور نمی خورد.

شاعری که از سیاست نمی گوید، سکولار است؛ با انزوا نمی توان مرغوب شد؛ حسین منزوی نبود.

کسی که در کربلا نباشد، چه در شرب شعر باشد یا در گور انگور، خورشید را به خون خواهد نشاند!

شعر سکولار، از خدا می گوید؛ اما نمی تواند «فهمیده» شود و در ادبیات عرفانی، گنگ و گندیده است.

شعر سکولار، «سروش» نهفته جدایی دین از سیاست است.

شعرانقلابی، شعر درد، شعر مرد، شعر یمن، شعر بحرین، شعر فلسطین، شعر راشل، شعر سوریه، شعر موصل و شاهد زنده بودن شاعر است؛

زنده و برازنده ظهور باشید

ابوالفضل امامی میبدی/ رم شش اسفند 95

كودكی سوخت در آتش به فغان، هیچ نگفت
مادری ساخت به اندوه نهان، هیچ نگفت
پدر پیر شهیدی كه به عشق ایمان داشت
سوخت از داغ پسر های جوان، هیچ نگفت
وقتی از شش جهت، آوار تبر می بارید
مردی از حنجر نامرد جهان هیچ نگفت
آن طرف تر، پس دیوار بلند تردید
شاعری بود كه با طبع روان هیچ نگفت!!!

شعر از كتاب گزیده شعر جنگ و دفاع مقدس، انتخاب و توضیح: حسن حسینی
اخبار ویژه
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها