کد خبر: ۴۱۷۴۵۴
زمان انتشار: ۱۲:۴۵     ۱۵ فروردين ۱۳۹۶
مرگ ملك عبدالله و آغاز پادشاهي ملك سلمان همراه با تغيير و تحولات بزرگ در عرصه داخلي و منطقه‌اي بود كه منجر به عبور عربستان از سياست محافظه كارانه سابق به سمت يك سياست تهاجمي منطقه‌اي شد.
به گزارش پایگاه 598، عربستان سعودي در سال ۹۵ با چالش‌هاي گوناگوني روبرو بود. جنگ يمن، بحران سوريه و مشكلات اقتصادي بخشي از بحران‌هاي سال گذشته سعودي‌ها بود. در سال گذشته سعودي‌ها شكايت‌هاي متعدد عربستان از ايران در سازمان‌هاي بين‌المللي براي تكميل راهبردي اصلي‌شان در منطقه يعني ايجاد يك پيمان منطقه‌اي عليه تهران انجام دادند. به‌طور خلاصه مي‌توان گفت تلاش براي اجماع‌سازي عليه ايران و محور مقاومت اصلي‌ترين راهبرد سياست خارجي سعودي در سال ۹۵ بود. 

۱- سياست داخلي

۱-۱- تداوم جنگ يمن و مخاطرات پيش‌بيني نشده

مرگ ملك عبدالله و آغاز پادشاهي ملك سلمان همراه با تغيير و تحولات بزرگ در عرصه داخلي و منطقه‌اي بود كه منجر به عبور عربستان از سياست محافظه كارانه سابق به سمت يك سياست تهاجمي منطقه‌اي شد. تحليل‌گران اين تغيير را در چارچوب تلاش محمد بن سلمان وزير دفاع براي كسب قدرت و رساندن خود به پادشاهي خاندان آل سعود ارزيابي كردند. با آغاز سال ۹۴، عربستان به بهانه سركوب انصارالله در فروردين ماه، رسماً حمله به يمن را آغاز نمود. حملات ائتلاف استيجاري آل سعود به يمن كه قرار بود نتيجه سريع در پي داشته و با قاطعيت همراه باشد، بعد از گذشت ۲۳ ماه، بدون هيچ دستاوردي به شكست رسيده است. از طرفي جنگ يمن، مخاطرات و تهديدات پيش‌بيني نشده‌اي را پيش روي رژيم آل سعود قرار داده است.

فروپاشي عملي ائتلاف استيجاري و تصادم اهداف متفاوت و متعارض امارات و آل سعود به عنوان بازيگران اصلي ائتلاف در مورد تجزيه يا وحدت يمن، در مورد خودسري امارات در جنوب يمن، در مورد توافق و يا عدم توافق بر روي رياست‌ جمهوري عبدربه منصورهادي رئيس‌جمهور مستعفي يمن و همچنين در مورد نقش علي عبدالله صالح و پسرش احمد علي عبدالله صالح و… اختلافات دو بازيگر اصلي ائتلاف را به منصه‌ي ظهور گذاشته است.

مضاف بر اين، اصابت موشك‌هاي انصارالله به ۳ استان جنوبي و محيط امنيتي عربستان (عسير، نجران و جيزان) ‌، شكل‌گيري خلأ امنيتي در جنوب عربستان و تسهيل تحرك انقلابيِ شيعيان ساكن در اين مناطق، زيان شديد اقتصادي و تجلي آن در بحران و رياضت اقتصادي و درنتيجه پيامدهاي كوتاه مدت و بلندمدت اجتماعي و سياسي اين بحران بر امنيت خاندان آل سعود است.

شكست در تثبيت رئيس‌جمهور مستعفي وابسته به رياض در ساحت سياسي يمن، موفقيت انصارالله در دولت‌ سازي و تدارك مشروعيت داخلي از طريق تشكيل شوراي عالي سياسي و دولت نجات ملي، اشراف و كنترل انصارالله بر تنگه راهبردي باب‌المندب، تجهيز و به‌كارگيري موفقِ موشك‌هاي ميان برد و دوربرد بركان، زلزال، صمود و… از سوي انصارالله تنها بخشي از علائم و مشخصه‌هايي هستند كه شكست ائتلاف و مخاطرات پيش روي آل سعود را به نمايش مي‌گذارند.

در اين ميان عربستان براي كاستن از حجم مخاطرات، راهبردهاي مختلفي در پيش گرفته است. عربستان توانست از طريق نبرد عظيم رسانه‌اي شليك موشك به سمت فرودگاهي در جده را تلاش انصارالله براي حمله به مكه جلوه داده و از اين طريق سازمان كنفرانس اسلامي را عليه انصارالله تحريك كند. به طوري كه ۵۰ عضو اين سازمان حمله موشكي انصارالله به خانه خدا را محكوم كرده و متعهد شدند در اين قبال به سازمان ملل شكايت كنند.

راهبرد ديگر عربستان دست زدن به «جنايت‌هاي بزرگ» بود تا با تحميل هزينه‌هاي مالي و جاني فراوان بر انصارالله، اين جنبش مقاوم را تسليم خواسته‌هاي خود كند. اين راهبرد با همراهي آمريكا عملياتي شد. در راستاي اجرايي شدن اين راهبرد و نائل آمدن به هدف مطلوب يعني تسليم انصارالله، عربستان و آمريكا به سلسله جنايت‌هاي بزرگ دست زدند. تحريم‌هاي اقتصادي، محاصره‌ي يمن و تخريب زيرساخت‌ها، بمباران مراسم ختم صنعا با بيش از ۷۰۰ كشته و زخمي و حملات آمريكا به سايت‌هاي راداري يمن بخشي از اين جنايت‌هاي بزرگ بودند كه با هدف تحميل هزينه بر انصارالله اجرايي شدند. فرمول استفاده شده در اين جنايت‌ها مدل قطعنامه ۵۹۸ ايران بود كه بعد از انجام سلسله‌ جنايت‌هاي بزرگ از سوي آمريكا و عراق، ايران ناگزير قطعنامه ۵۹۸ را پذيرفت. (۱)

۲-۱- وضعيت شيعيان پس از اعدام شيخ نمر

عربستان در سال ۹۴ آيت الله شيخ نمر النمر را به شهادت رساند. شيخ النمر از جمله رهبران معترض شيعي بود كه بر خلاف شيخ حسن الصفار و به بهانه عملگرايي، هيچ‌گاه از مواضع انقلابي و مشروع خود كوتاه نيامد. شيخ النمر همواره از مذاكره با حكومت به دليل بي‌ثمر بودن آن امتناع مي‌كرد. شيخ نمر بارها به دلايل واهي همچون برگزاري كلاس درس زنداني و مورد شكنجه قرار گرفت و در نهايت به اتهام اقدام عليه امنيت ملي، محاربه، دامن زدن به تحركات قبيله‌اي و تروريستي به اعدام محكوم شد. پس از اعدام شيخ النمر وضعيت شيعيان عربستان بحراني‌تر شده و به شهادت رساندن جوانان و بازداشت علماي شيعه با شدت بيشتري دنبال شده است. به طور مثال ماموران امنيتي در تاريخ ۴ فروردين ۹۵ «شيخ حسين الراضي» خطيب مسجد جامع پيامبر اكرم (ص) در شهر «عمران» از توابع منطقه احساء را دستگير كردند. اتهامي كه نيروهاي امنيتي متوجه شيخ حسين الراضي كردند، «تمجيد از حزب‌الله لبنان، عدم خويشتن‌داري در بدگويي از حكومت و دفاع از شيخ النمر» بود. روحاني ديگري كه توسط نيروهاي امنيتي پس از اعدام شيخ نمر بازداشت شد، «شيخ محمد حسن الحبيب» است. حسن الحبيب از روحانيون برجسته منطقه الشرقيه است كه ضمن حمايت از قيام شيخ النمر در جريان بيداري اسلامي، مواضع سخت و سازش‌ناپذيري در مقابل سياست‌هاي ضد شيعي آل‌سعود اتخاذ كرده است. شخصيت ديني ديگري كه پس از اعدام شيخ النمر به اتهامات واهي دستگير شده «شيخ جعفر آل صويلح» از منطقه قطيف است كه به اتهام دفاع از حقوق بشر در كتاب‌هاي تأليفي خود، توسط نيروهاي امنيتي در تاريخ ۲۲ خرداد ۹۵ دستگير شد.

كشتار جوانان و فعالين شيعه نيز پس از اعدام شيخ النمر افزايش يافته است. به طور مثال «مكي العريض» جوان شيعه‌اي بود كه در تاريخ ۱۲ فروردين ۹۵ در منطقه القطيف ربوده و پس از دو روز در اثر جراحت‌هاي ناشي از شكنجه شهيد شد. «محمد علي عبدالرحيم الفرج» جوان ديگري بود كه در تاريخ ۴ تير ۹۵ توسط نيروهاي امنيتي و به ضرب گلوله شهيد شد. در صف اعدام بودن «محمد علي النمر» برادرزاده شيخ النمر و دو فعال سياسي ديگر به نام‌هاي «عبدالله زاهري» و «داود مرهون» جلو‌ه ديگري از خشونت و نسل‌كشي است كه عليه شيعيان معترض شيعي اعمال مي‌شود.

نوع ديگري از خشونت كه عليه شيعيان در اين مدت اعمال شده، حمله به مساجد شيعيان توسط سلفي‌هاي افراطي است. اين خشونت مولود نفرتي است كه مفتي‌هاي وهابي نسبت به شيعيان در جامعه تزريق كرده‌اند. انفجار «مسجد الرضا» در منطقه احساء در اسفند ۹۴ مصداق روشني از نمود عيني خشونت مذكور است. اين انفجار كه داعش مسئوليت آن را بر عهده گرفت ۴ كشته و بيش از ۴۰ زخمي بر جاي گذاشت. ممانعت از پخش اذان در مساجد شيعي، فشار بر ائمه مساجد و خطباي نماز جمعه و كنترل شديد حريم شخصي و اجتماعي مانند رسانه‌ها و شبكه‌هاي اجتماعي، خشونت‌ها و محدوديت‌هاي است كه پس از اعدام شيخ النمر تشديد شده‌اند. (۲)

۳-۱- تشديد بحران اقتصادي عربستان

وضعيت اقتصادي عربستان در شرايط بغرنجي قرار گرفته است. شركت سرمايه‌گذاري آرامكو در سال ۹۵ گزارشي منتشر كرده و از كسري بودجه‌ي ۸۴ ميليارد دلاري عربستان در سال ۲۰۱۶ خبر داده است. به نظر مي‌رسد سه متغير مهم در شكل‌گيري كسري بودجه‌ نقش اساسي ايفا كرده‌اند. خريد جنون‌آميز تسليحات و عقد قراردادهاي متعدد با دولت‌هاي غربي، دخالت‌هاي رياض در يمن، سوريه، عراق و ساير تحولات منطقه و كمك مستقيم و غيرمستقيم مالي به دولت‌هاي مختلف در چارچوب «ديپلماسي دلار»، مانند مصر، سودان و كاهش قيمت نفت در ۲ سال اخير، سه متغير مهم مذكور هستند.

سه‌گانه‌ي مذكور آل سعود را با بحران مالي مواجه كرده كه نمود و مصاديق اين بحران در حوزه‌هاي مختلفي خود را به نمايش گذاشته است. مقامات آل سعود براي جبران كسري بودجه و فائق آمدن بر مشكلات اقتصادي، سياست رياضت اقتصادي را نقشه‌راه خود قرار داده‌اند. سياست رياضت اقتصادي نيز در حوزه‌هاي مختلف خود را به نمايش گذاشته است. توقف يك سوم پروژه‌هاي عمراني در زمينه‌هاي حمل و نقل، بهداشت و مسكن، منحل يا ادغام وزراتخانه‌ها در يكديگر و اخراج هزاران كارگر خارجي مصاديق بحران اقتصادي و اتخاذ سياست رياضت اقتصادي هستند. از سويي يكي از پايه‌هاي دوام و قوام آل سعود بر توزيع پول در ميان شهروندان استوار بوده است. اتخاذ سياست رياضت اقتصادي مي‌تواند يكي از اصلي‌ترين پايه‌هاي امنيت رژيم آل سعود را تهديد كند. نشانه‌هاي اعتراض در جامعه‌ي عربستان در حال نمايان شدن است. روزنامه مستقل عربي راي اليوم نيز به همين موضوع اشاره كرده است: «اوضاع در جامعه‌ي سعودي ديگر مانند گذشته نيست و رفاه از جامعه‌ي سعودي رخت بربسته و شهروندان سعودي به خوبي به اين اوضاع واقفند؛ اما در برابر سختي‌ها و سخت‌گيري‌ها منتظر فرصت مناسبي براي اعتراض هستند. »(۷)

۲- سياست خارجي

۱-۲- شكايت‌هاي متعدد عربستان از ايران در سازمان‌هاي بين‌المللي

در سال ۹۵ عربستان به همراهي رژيم‌هاي تابع و مطيع منطقه شكايت‌هاي متعددي را در سازمان‌هاي منطقه‌اي و بين‌المللي عليه ايران و محور مقاومت مطرح كردند. عربستان در شهريور ۹۵ طي يك شكوائيه رسمي، ايران را به نقض قطعنامه ۲۲۱۶ سازمان ملل و حمايت از انصارالله در حمله به بخش‌هاي جنوبي عربستان متهم كرد. آل سعود در شكايت خود مدعي شد كه انصارالله و متحدانش با حمله موشكي به مناطق جنوبي عربستان صدها غيرنظامي را كشته و به زيرساخت‌ها و زيربناهاي غيرنظامي از جمله مدارس و بيمارستان‌ها در مناطق نجران و جيزان و عسير در جنوب عربستان آسيب رسانده‌اند. همچنين امارات متحده عربي با دريافت دستور‌العمل از رياض به همراه ۱۰ كشور عربي از جمله كويت، مصر، مغرب، سودان، اردن، دولت مستعفي يمن، بحرين، قطر و عمان، نامه‌اي خطاب به سازمان ملل نوشته و در آن، از آنچه سياست‌هاي توسعه‌طلبانه ايران و بر هم زدن ثبات منطقه ناميده، ابراز نگراني كردند. در اين نامه آمده است: «از قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران كه به صادر كردن انقلاب ايران به كشورهاي ديگر فرا مي‌خواند، نگرانيم؛ ايران كشوري حامي تروريسم در منطقه است كه از حزب‌الله در سوريه و لبنان گرفته تا حوثي‌ها در يمن و گروه‌هاي تروريستي در بحرين، عراق، عربستان و كويت حمايت مي‌كند. » در تشريح و واكاوي اهداف اين شكايت‌ها مي‌توان دلايل ذيل را بر شمرد:

ايران‌هراسي و متهم كردن ايران به حمايت از تروريسم: ايران‌هراسي همواره بخشي از سياست‌هاي غرب بوده كه پس از انقلاب اسلامي و به منظور تحقق بخشيدن به اهداف مختلف به كار گرفته‌شده است. محورهاي اصلي ايران‌هراسي به دنبال ارائه چهره‌اي تندرو و خشونت‌طلب از ايران است كه سعي دارد اين خشونت را به بخش‌هاي مختلف منطقه و جهان تسري دهد. گفتمان ايران‌هراسي بر انگاره‌ها و دقايقي چون معرفي ايران به عنوان محور شرارت، بزرگ‌ترين حامي تروريسم در جهان، بزرگ‌ترين تهديدكننده همسايگان و تهديدي براي صلح جهاني و… استوار است. محور استكبار با به‌كارگيري اين راهبرد، ضمن همراه‌سازي ساير كشورها به دنبال توجيه‌پذير كردن جنايت‌هاي خود عليه ايران است. به زعم آمريكا اعمال تحريم‌هاي يك‌جانبه در موضوعات مختلف و ترور دانشمندان هسته‌اي و تدارك حملات سابيري و … در چنين فضا و چارچوبي مشروعيت پيدا مي‌كنند. لذا آل سعود نيز تلاش مي‌كند در راهبرد تشديد ايران‌هراسي حركت كرده و ضمن همراه‌سازي ساير كشورهاي منطقه‌ و فرامنطقه‌، شرايط و زمينه را براي اعمال تحريم و محدودسازي ايران مهيا كند. ايجاد فضاي منفي در زمينه‌هاي سياسي، نظامي، حقوقي و امنيتي هدف ديگر ايران‌هراسي سعودي‌ها است. قرار گرفتن شكايت يازده كشور عربي از ايران در كنار شكايت عربستان، پازل و برنامه‌ريزي از پيش طراحي‌شده‌اي را افشا مي‌كند كه هدف آن، افزايش هزينه‌هاي ايران براي كنش‌گري در منطقه و ترغيب سازمان‌ها و نهادهاي بين‌المللي براي برخورد با ايران و هزينه‌دار كردن رفتار ايران در منطقه است. (۳)

تلاش براي اجماع‌سازي عليه ايران و محور مقاومت: عربستان و دولت‌هاي تابع اين رژيم، به‌كرات تلاش كرده‌اند عليه ايران و استوانه‌هاي محور مقاومت در منطقه، اجماع‌سازي كرده و در نشست‌هاي مختلف بر ضد محور مقاومت بيانيه‌اي به تصويب برسانند؛ اما مخالفت برخي از دولت‌هاي منطقه، از شكل‌گيري اجماع عليه محور مقاومت ممانعت به عمل آورده و طرح سعودي‌ها را به شكست كشانده است.

به طور مثال، در نشست سالانه كنفرانس اسلامي كه فروردين سال ۹۵ در تركيه برگزار شد، عربستان تلاش كرد در بيانيه‌ي پاياني اجلاس، بندهايي را عليه ايران گنجانده و قرائت كند كه به دليل مخالفت ايران و برخي كشورها موفق به انجام اين كار نشد. در نشست اتحاديه‌ي عرب در سال ۹۴ نيز همين وضعيت پيش آمد. در نشست مذكور، عربستان و دولت‌هاي مرتجع منطقه كوشيدند در بيانيه پاياني اجلاس، بندهايي از بيانيه را به حزب‌الله لبنان اختصاص داده و اين جنبش را در زمره گروه‌هاي تروريستي دسته‌بندي كنند كه اين بيانيه با مخالفت عراق، لبنان و الجزاير مواجه شد. لذا به نظر مي‌رسد شكايت‌ها و محكوميت‌هاي مشابه و متعددي كه در سال ۹۵ بر ضد ايران طراحي شدند، درصدد شكل دادن به اجماع و اتفاق عليه ايران و محور مقاومت بودند. با اضافه شدن كشورهاي عربي به اين طرح‌ها و شكايت‌ها، عرصه براي مخالفت‌ورزي سايرين تنگ‌تر شده و هزينه ايستادگي و مخالفت آن‌ها افزايش مي‌يابد. به طور مثال الجزاير كه در نشست اتحاديه عرب با تروريستي خواندن حزب‌الله لبنان مخالفت كرده بود در نشست اخير سازمان همكاري اسلامي به ادعاي عربستان مبني بر مورد هدف قرار دادن مكه از سوي انصارالله صحه گذاشته و طرح آل سعود را امضا كرد. به ديگر سخن اينكه، شكايت‌ها و محكوميت‌ها، قطب‌بندي و فرقه‌گرايي منطقه‌اي را تشديد كرده و دولت‌ها را در دو راهي انتخاب محور مقاومت و محور ارتجاع قرار مي‌دهد. (۴)

۲-۲- تلاش عربستان براي نقش‌آفريني بيشتر در سازمان‌هاي منطقه‌اي

عربستان در سال ۹۵ تلاش كرد نقش و جايگاه خود را در سازمان‌هاي منطقه‌اي ارتقا و افزايش دهد. عربستان بعد از تثبيت جايگاه خود در شوراي همكاري خليج‌فارس و اتحاديه عرب، در سال ۹۵ كوشيد موقعيت خود را در سازمان همكاري‌هاي اسلامي تقويت كرده و اين سازمان كه بعد از سازمان ملل بزرگ‌ترين سازمان بين‌المللي است را به انقياد خود در آورد. در همين راستا عربستان به بهانه‌هاي مختلف جلسات سازمان كنفرانس اسلامي را داير كرده و سعي نموده عليه ايران و محور مقاومت برنامه‌ريزي و توطئه‌گري انجام دهد.

به طور مثال سازمان همكاري اسلامي در جلسه‌ي‌‌ خود در آذر ماه ۹۵ كه به درخواست عربستان برگزار شده بود تصميم گرفت با راي ۵۰ كشور از ۵۷ عضو سازمان ادعاي رژيم سعودي مبني بر بمباران شهر مكه از سوي جنبش انصارالله را به سازمان ملل ارجاع دهد. همين وضعيت نشان از دست برتر عربستان در سازمان همكاري اسلامي دارد. در همين راستا و با اتكا به اين موقعيت عربستان طرح اخراج ايران از سازمان همكاري اسلامي را مطرح كرده است. رژيم آل سعود تاكنون توانسته با بهره‌گيري از سازمان‌هاي منطقه‌اي براي ايران و محور مقاومت موانع و مشكلاتي ايجاد كند. بيشتر اين موانع از مسير اجماع‌سازي و در راهبرد نبرد ديپلماتيك آل سعود و محور ارتجاع عليه محور مقاومت عملياتي شده است. (۵)

تلاش براي تبديل شوراي همكاري خليج‌فارس به «اتحاديه خليج‌فارس» كنش ديگري بوده است كه در راستاي افزايش كنشگري در سازمان‌هاي منطقه‌اي قابل تحليل است. «ملك سلمان» در آذر ماه با سفر به كشورهاي عضو شوراي همكاري خليج‌فارس تشكيل اتحاديه خليج‌فارس را با رهبران اين كشورها در ميان گذاشت. از طرفي در نشست شوراي همكاري خليج‌فارس در منامه نيز تسريع در تشكيل اتحاديه خليج‌فارس محور اصلي گفتگوها بود. در اين اتحاديه قرار است سطح همكاري‌هاي اقتصادي، سياسي و امنيتي نسبت به شوراي همكاري خليج‌فارس ارتقا و افزايش يابد. البته عمان به عنوان عضو شوراي همكاري استقبال چنداني از تشكيل اتحاديه نكرده است و اين اتحاديه نيز در مسير تشكيل خود با موانع و دشواري‌هاي فراواني مواجه است. (۶)

۳-۲- تلاش عربستان و رژيم‌هاي مرتجع براي بازگرداندن قدرت‌هاي اروپايي به منطقه

 عربستان و رژيم‌هاي حاشيه‌ي خليج‌فارس نوع كنشگري آمريكا در پرونده‌ها و معادلات مختلف منطقه مانند عدم ورود مستقيم به بحران سوريه، توافق هسته‌اي با ايران و عدم حمايت قاطع از متحدان سابق خود را از دو منظر نگاه و تحليل مي‌كنند: «سياست چرخش آمريكا به آسياي شرقي» و «ارجحيت ايران نسبت به متحدان سابق براي حل بحران‌هاي منطقه‌اي»

از ديدگاه رژيم‌هاي حاشيه‌ي خليج‌فارس افول نسبي آمريكا و از ميان رفتن مفهوم «ابرقدرتي» اين كشور، ظهور قدرت­هاي بزرگي چون چين و به چالش كشيده شدن نظم تك­قطبي جهان و تلاش بازيگران مختلف براي شكل­دهي به نظم آينده جهان، به مهم‌ترين دغدغه كارگزاران و نهادهاي تصميم­ساز ايالات متحده تبديل شده است. اين وضعيت  تصميم‌سازان آمريكا را به اين نتيجه رسانده كه اولاً به غرب آسيا به عنوان منطقه‌اي كه آمريكا در آن منافع مهمي دارد، نگاه نكنند. ثانياً تمايل ذاتي آمريكا به حل و فصل مشكلات جدي در غرب آسيا، ناگزير به جنگ، كشتار سربازان آمريكايي و در نهايت كاهش اعتبار و قدرت آمريكا ختم شده است. لذا آمريكا تلاش مي‌كند مداخله‌ي مستقيم خود در بحران‌هاي منطقه را به حداقل رسانده و در صورت امكان هدايت‌گر و بازيگر پشت صحنه باشد.

مسئله‌ي ديگري كه دولت‌هاي خليج‌فارس از نظر دور نداشته‌اند مسئله آسيا-پاسيفيك‌گرايي آمريكا است كه مزيد بر علت شده تا اهتمام اين كشور به دغدغه‌هاي امنيتي، مناسبات و منازعات متحدان سابق خود كاهش يافته و اين متحدان دوام و قوام خود كه از مسير حضور و پشتيباني نظامي آمريكا حاصل مي‌شد را در مخاطره ببينند. در اين چارچوب آن‌ها تصور مي‌كنند اهداف و اولويت‌هاي سياسي و امنيتي‌شان براي آمريكا فاقد اهميت واقعي شده است. از طرفي اين رژيم‌ها از زمان پيدايش تا كنون امكان زيست مستقلانه را نيز نداشته‌اند. همين موضوع باعث شده رژيم‌هاي مذكور در غياب حمايت و پشتيباني آمريكا براي موازنه‌سازي مقابل ايران به سمت قدرت‌هاي ديگر غربي كه در اين منطقه نقش مهم و تاريخي مخربي داشته‌اند، حركت كنند.

مسئله ديگري كه دولت‌هاي حاشيه‌ي خليج‌فارس را به سمت انگليس و فرانسه متمايل ساخته ادراك و فهم نادرست آن‌ها از همكاري و معامله‌ي پنهان ايران و آمريكا بر سر موضوعات امنيتي منطقه است. به‌زعم رهبران شوراي همكاري خليج‌فارس دستيابي به توافق هسته‌اي، عدم قاطعيت آمريكا در پرونده سوريه و سقوط بشار اسد و ديدارهاي متعدد وزراي خارجه ايران و آمريكا مصاديقي هستند كه همكاري پنهان آمريكا و ايران را به اثبات رسانده و بر عدم پشتيباني آمريكا از متحدان ديرينه‌ي خود مهر تأييد مي‌زنند. در اين راستا تنها گزينه براي پر كردن خلاء امنيتي و سياسي آمريكا در منطقه كشاندن نظامي و سياسي دولت‌هاي انگليس، فرانسه و نهادهاي اروپايي به منطقه است. به‌گونه‌اي كه در نتيجه‌ي اين حضور و منافع مترتب بر آن، هزينه تهديد و در تنگنا قرار دادن اين رژيم‌ها افزايش يابد. عربستان و دولت‌هاي پادشاهي خليج‌فارس تلاش مي‌كنند پيوندهاي امنيتي، سياسي و اقتصادي خود با دولت‌هاي فرامنطقه‌اي قدرتمند را افزايش دهند. اين دولت‌ها امنيت را مساوي حضور قدرت‌هاي خارجي مي‌دانند. لذا كاهش تمركز سياست خارجي آمريكا در منطقه را نوعي خلأ قدرت در خليج‌فارس مي‌دانند و ازاين‌رو با روي‌آوردن به كشورهايي همچون انگليس و فرانسه به دنبال پركردن اين خلأ امنيتي هستند.

از طرفي دولت‌هاي مزبور مي‌كوشند به طرق مختلف پاي دولت‌هاي اروپايي را به منطقه باز كرده و حضور آن‌ها را به منافع متعدد گره بزنند. به‌طوري كه در مواقع بحراني، دولت‌هاي اروپايي به واسطه‌ي منافع و راهبردهاي خود هم كه شده به نفع دولت‌هاي پادشاهي مواضع اعلامي و سياست اعمالي اتخاذ كنند. به عبارتي به وجود آمدن منافع براي كشورهاي غربي باعث مي‌شود اين كشورها در مواقع بحراني پشتيبان رژيم‌هاي مرتجع باشند. چراكه تداوم و احصا منافع آن‌ها به بقاي رژيم‌هاي منطقه وابسته است. همين موضوع حمايت دولت‌هاي خارجي از بازيگران منطقه‌اي را اجتناب‌ناپذير ساخته و در مقابل براي بازيگران مذكور امنيت مهيا مي‌كند. (۸)

۳- دورنماي عربستان در سال ۹۶

عربستان سعودي در سال ۹۶ برخي از راهبردهاي خود را تداوم خواهد بخشيد و همچنين برخي از مصائب و مشكلات همچنان گريبان‌گير اين رژيم خواهد بود. به طور مثال تلاش براي موازنه سازي داخلي و خارجي عليه ايران و محور مقاومت و اتخاذ سياست تقابلي در قبال محور مقاومت همچنان به مسير خود ادامه خواهد داد. در اين چارچوب عربستان سعي خواهد كرد به انحاء مختلف منطقه را دو قطبي كرده و دولت‌هاي منطقه را ميان انتخاب ايران و عربستان مخير كند. در اين مسير از حربه‌هاي تهديد و تطميع براي اغواي دولت‌هاي كوچك و مطيع منطقه استفاده خواهد كرد. از طرفي براي ضربه زدن به محور مقاومت همكاري سياسي و به ويژه امنيتي خود با رژيم صهيونيستي را آشكارتر و نمايان‌تر دنبال خواهد كرد.

از طرفي رژيم سعودي بعد از شكست در عرصه‌هاي ميداني از محور مقاومت و ايران، تلاش خواهد از معبر دموكراتيك وارد شده و استوانه‌هاي محور مقاومت را از ايران جدا يا دور سازد. افزايش ارتباط‌گيري با عراق و بهبود روابط با دولت لبنان براي فشار به حزب‌الله در اين راستا قابل تحليل است.

بحران يمن دومين چالش ادامه‌دار سعودي‌ها در سال ۹۶ خواهد بود. عربستان بعد از ۲۳ ماه هنوز نتوانسته چه به صورت استراتژيك و چه به صورت ديپلماتيك خود را از بحران خودساخته يمن رهايي بخشد. با تداوم وضعيت فعلي، عربستان امكان برون رفت از بحران يمن را نخواهد داشت و در اين مسير تنها گزينه، توقف حملات و به رسميت شناختن قدرت انصارالله در يمن است. با توجه به صحنه ميداني و سياسي و تحولات ۲۳ ماه اخير، جز اين، گزينه‌اي براي عربستان در قبال يمن قابل تصور نيست. چون عربستان قابليت تفوق كامل بر انصارالله را به هيچ وجه ندارد. لذا عاقلانه‌ترين راهبرد خروج از يمن و حل بحران به شكل يمني-يمني است.

مسئله‌ي ديگر تداوم وضعيت بغرنج اقتصادي در سال ۹۶ است. عربستان سعي خواهد كرد در راستاي عملياتي كردن چشم‌انداز ۲۰۳۰ كه سرابي بيش نيست رياضت اقتصادي بيشتري را بر مردم اين كشور تحميل كند. لذا انقباض بودجه بخش خدمات عمومي و اخراج كارگران خارجي همچنان ادامه خواهد يافت.

معضل پيچيده و مهم ديگر عربستان در سال ۹۶ نحوه برخورد با انقلاب متمايل به مسلحانه شده‌ي بحرين است. نيروهاي سعودي در ۵ سال اخير با حضور خود پيروزي انقلاب بحرين را به تأخير انداخته‌اند. از طرفي انقلاب بحرين روز به روز گرايش بيشتري به سمت خشونت و مسلحانه شدن پيدا مي‌كند. لذا چگونگي مواجهه و برخورد با انقلاب بحرين يكي از معضلات و مصائب آل سعود در سال ۹۶ خواهد بود. چراكه پيروزي مردم بحرين و عميق‌تر و شعله‌ورتر شدن انقلاب مردم اين كشور قطع به يقين بر روي جمعيت شيعيان عربستان تأثير ايجابي خواهد گذاشت.

نوع مواجهه و برخورد با دولت جديد آمريكا دل مشغولي ديگر سعودي‌ها خواهد بود. در اين زمينه سعودي‌ها تلاش خواهند كرد با دادن امتيازات مختلف و متعدد به ترامپ، رئيس‌جمهور آمريكا را از خود خشنود و راضي نگه دارند و دولت آمريكا را عليه ايران تحريك كنند.

تقويت ديپلماسي چندجانبه‌گرا راهبرد ديگر سياست خارجي عربستان در سال ۹۶ خواهد بود. اين رژيم سعي خواهد كرد با توزيع متوازن ديپلماسي ارتباط خود با قدرت‌هاي بزرگ و دولت‌هاي ديگر را افزايش دهد و اين هدف با توسعه و گسترش رفت و آمد ديپلماتيك محقق خواهد شد. حضور و سرمايه‌گذاري در حوزه‌ها و كشورهايي كه با ايران در آن‌ حوزه‌ها و كشورها دچار تعارض و تقابل است در اين راستا دنبال خواهد شد.

رقابت و جنگ قدرت بين محمد بن سلمان و محمد بن نايف در سال ۹۶ نيز با قوت و قدرت بيشتري دنبال خواهد شد. همين مسأله تعارض و تفاوت راهبردها و سياست‌ها در حوزه‌هاي مختلف را به دنبال خواهد داشت.

منابع:

۱-محمد گلي، «طرح آمريكا براي نجات عربستان از بحران يمن: تكرار قطعنامه ۵۹۸ ايران»، منتشر شده در انديشكده راهبردي تبيين، قابل بازيابي در پيوند زير:

http://tabyincenter.ir/۱۲۸۶۶/

۲- محمد گلي، «بررسي وضعيت شيعيان عربستان پس از اعدام شيخ النمر»، منتشر شده در انديشكده راهبردي تبيين، قابل بازيابي در پيوند زير:

http://tabyincenter.ir/۱۲۷۵۱/

۳-محمد گلي، «شكايت آل سعود از ايران در شوراي امنيت؛ موانع پيش رو و اهداف»، منتشر شده در انديشكده راهبردي تبيين، قابل بازيابي در پيوند زير:

http://tabyincenter.ir/۱۲۷۷۰/

۴-محمد گلي، «شكايت يازده كشور عربي از ايران به سازمان ملل؛ اهداف و شيوه مواجهه»، منتشر شده در انديشكده راهبردي تبيين، قابل بازيابي در پيوند زير:
http://tabyincenter.ir/qadim/index.php/menu-examples/child-items-۵/۱۳۹۵۰۹۰۷۰۱

۵-محمد گلي، «كنشگري عربستان در سازمان‌هاي منطقه‌اي و گزينه‌هاي پيش روي ايران»، منتشر شده در انديشكده راهبردي تبيين، قابل بازيابي در پيوند زير:

http://tabyincenter.ir/۱۵۲۸۴/

۶- «اتحاديه خليج‌فارس؛ اهداف و موانع پيش رو»، منتشر شده در انديشكده راهبردي تبيين، قابل بازيابي در پيوند زير:

http://tabyincenter.ir/۱۵۷۵۲/

۷- محمد گلي، «بحران اقتصادي عربستان؛ دلايل و پيامدها»، منتشر شده در انديشكده راهبردي تبيين، قابل بازيابي در پيوند زير:

http://tabyincenter.ir/۱۴۲۲۴/

۸- محمد گلي، «موازنه سازي داخلي و خارجي؛ راهبرد دولت‌هاي حاشيه خليج‌فارس»، منتشر شده در انديشكده راهبردي تبيين، قابل بازيابي در پيوند زير:

http://tabyincenter.ir/۱۵۴۹۳/

 

منبع: پايگاه تبيين


نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها