أَلَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرَى(علق 14) * * * آیا او ندانست که خداوند (همه اعمالش را) می‌بیند؟! * * * نداند او که همانا خدای می‌بیند/همه هرآنچه به هستی به امر خود افزود

      
کد خبر: ۴۲۰۰۶۹
زمان انتشار: ۰۹:۳۶     ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۶
به نظر می‌رسد تابع روابط 2 جریان اصلاح‌طلب و محافظه‌کار سنتی پس از همگرایی نسبی در انتخابات 92 و گذر از نقطه عطف 94 کم‌کم به نقطه بحرانی سال 96 نزدیک می‌شود.
به گزارش پایگاه 598 به نقل از روزنامه وطن امروز، به نظر می‌رسد تابع روابط 2 جریان اصلاح‌طلب و محافظه‌کار سنتی پس از همگرایی نسبی در انتخابات 92 و گذر از نقطه عطف 94 کم‌کم به نقطه بحرانی سال 96 نزدیک می‌شود.
 
در حالی گذر جریان اصلاح‌طلب از فروکاست ایدئولوژیک خرداد 92 و همگرایی با جریان محافظه‌کار، به انتخابات اسفند 94 رسید که همان ایام هم خطر سلب هویت اصلاح‌طلبانه از سوی برخی افراد چون ابراهیم اصغرزاده و محمدرضا تاجیک گوشزد می‌شد؛ جریانی که دولت یازدهم را به شکل حداکثری رحم اجاره‌ای جریان اصلاح‌طلب می‌دانست و نسبت به نحوه تعامل «ثقل اصلاحات» با بدنه دولت انتقاداتی داشت، انتقاداتی که البته خیلی موثر نبود و نتیجه همزیستی و تعامل جریان اصلاح‌طلب با راست حرفه‌ای چیزی نبود جز تکرار علی لاریجانی و بسط ید او در مجلس شورای اسلامی و همچنین شکست قاطع جریان مرحوم هاشمی رفسنجانی و حضور آیت‌الله جنتی یعنی قطب  مقابل ایده‌های هاشمی در خبرگان رهبری در راس مدیریت این مجلس!
 
شاید از فردای همان روز که مجلسین شورای اسلامی و خبرگان رهبری تشکیل شد و عقلای اصلاح‌طلب با چشمان خود «سقط جنین تکرار در رحم اجاره‌ای» را دیدند و مساله سلب هویت و تحقیر از سمت روحانی و محافظه‌کاران راستگرا برای‌شان جدی‌تر شد، ایده حضور اسحاق جهانگیری یا فردی شبیه او در انتخابات 96 به ذهن‌شان رسید، ایده‌ای که حتی در صورت به سرانجام رسیدن هم معلوم نیست چقدر کارا باشد. اینکه اساسا پایگاه و رستنگاه فکری جهانگیری به عنوان یک تکنوکرات قدیمی غیرایدئولوژیک چه قدر با روحانی فرق دارد که مساله سلب هویت را حل کند مساله دیگری است اما اینکه برای انتقام از تحقیر مضاعف گزینه بدی نیست حتمی ا‏ست.
 
لفظ کاندیدای «پوششی» یا «ضربه‌گیر» هم برای جا انداختن دلایلی کاندیداتوری جهانگیری ایده خوبی بود. توجه به نظرسنجی‌ها و رای منفی 40 درصدی حسن روحانی که در بین روسای جمهور مستقر بی‌سابقه بوده است و البته کارنامه نه‌چندان مثبت اقتصادی دولت، مساله را توجیه‌پذیر می‌کرد که خوب است فردی کنار روحانی در مناظره‌ها حضور داشته باشد، ایده‌ای که روحانی 2 نکته در مورد آن داشت و به نظر می‌رسد بر مبنای همین 2 نکته هم تا روز آخر مخالف ایده نامزد پوششی بود؛ نکته اول این بود که نفس حضور کاندیدای پوششی یا ضربه‌گیر به معنای ضعف کارنامه دولت بود و دیگر آنکه چه تضمینی وجود دارد نامزد پوششی در صورت کسب اوضاع بهتر در فرآیند مناظرات به نفع روحانی کنار بکشد. اینکه در روز آخر چه اتفاقی افتاد که جهانگیری ثبت‌نام کرد مهم نیست، مهم این است که امروز هر دو دغدغه اتفاق افتاده است؛ اصل حضور جهانگیری به مساله‌ای تحقیر آمیز برای روحانی بدل شده است و مناظره اول و واکنش‌های پس از آن هم کاملا در راستا و موید  دغدغه دوم جناب روحانی است.
 
در مناظره اول، جهانگیری در بخشی از مناظره رسما اعلام کرد «تنها کاندیدای اصلاح‌طلب انتخابات است». او با این کار رندانه حساب خود را از دولت جدا کرد و روحانی را در موقعیت حساسی قرار داد و البته در طول مناظره نیز بیش از آنکه ضربه‌گیر و مدافع روحانی باشد در مقام پرزنت خود برای مردم بود که البته تا حدودی نیز به عنوان یک کاندیدای جدی موفق بود.
 
از طرفی موقعیت ضعیف روحانی در پاسخ به سوالات محمدباقر قالیباف در بحث وعده صد روزه و کمک بابک زنجانی به ستادش و البته مساله وعده ۴ میلیونی شغل اوضاع او را خراب‌تر هم کرد.
 
این دو نکته مناظره اول تا این لحظه مسبب برخی واکنش‌ها در فضای سیاسی کشور شده است. محمدرضا عارف که خود در سال 92 در موقعیتی مشابه قرار داشت، جایگزینی جهانگیری به جای روحانی را رد نمی‌کند و می‌گوید: «به نظر ما کاندیدای اصلی ما آقای روحانی است اما با توجه به ضرورت مشارکت اکثریت مردم  و در عین حال با توجه به فعل و انفعالات در روز آخر درباره تغییر کاندیدای اصلاح‌طلبان از روحانی به جهانگیری تصمیم‌گیری می‌کنیم».
 
موسوی لاری، وزیر کشور دولت اصلاحات هم این ایده را رد نمی‌کند و تاکید می‌کند: «شورایعالی سیاست‌گذاری اصلاح‌طلبان به صورت اجماعی تصمیم گرفتند کاندیدای جمع ما جناب آقای دکتر روحانی باشد اما ما از ظرفیت انتخابات برای طرح دیدگاه‌های‌مان استفاده کردیم و در نهایت هم مطمئناً ما دو کاندیدا نخواهیم داشت و آقای روحانی و جهانگیری هر دو باقی نخواهند ماند. همان جریانی که حامی آقای روحانی است و از آقای جهانگیری دعوت کرده است، همان جریان موضوع را مدیریت خواهد کرد که در نهایت یک نفر بماند».
 
محمدعلی ابطحی هم در این باره و در بحبوحه مناظره اول می‌نویسد: «چه خوب بود روحانی وقتش را به جهانگیری بدهد».
 
مسعود بهنود، تحلیلگر بی‌بی‌سی هم جمع‌بندی‌اش در باره مناظره اول این است: مناظره‌های بعدی اگر تکرار این باشند قالیباف و جهانگیری می‌روند دور دوم. بهنود همین‌طور در مطلبی دیگر اضافه می‌کند: برخلاف برخی دوستان که فکر می‌کنند روحانی براحتی پیروز انتخابات می‌شود باید بگویم احتمال شکست یا به دور دوم رفتن انتخابات زیاد است.
 
اما موضع صادق خرازی از این خیلی صریح‌تر بود. او می‌گوید: جهانگیری اهل بازی نیست و برنامه دارد. دفعه پیش هم قصد آمدن داشت که به دلایلی نیامد. من تصور نمی‌کنم او نامزد پوششی باشد، چرا که ممکن است نگاه مردم از آقای روحانی برداشته شود. شاید وضعیت و جایگاه مردمی هر کاندیدا تا زمان انتخابات تغییر کند.
 
مساله تحقیر روحانی به همین جا ختم نمی‌شود و حتی در سفر انتخاباتی به کرمان هم بخشی از هواداران با شعار «اسحاق دوستت داریم» به استقبال حسن روحانی می‌روند که این خود مقدمه عبور است.
 
واقعیت این است که همین حالا و با کیفیت حضور جهانگیری در مناظرات، روحانی در موقعیت «تحقیر مضاعف» قرار دارد و حتی در صورت پیروزی در انتخابات هم اوضاع خوبی نخواهد داشت و شاید حتی در صورت ادامه اوضاع فعلی جناب روحانی در موقعیت «عارف» انتخابات ۹۲ قرار بگیرد که به معنای فروپاشی رئیس‌جمهور مستقر پیش از پروسه رأی‌گیری است.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها