يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ(حجرات 13) * * * ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیره‌ها و قبیله‌ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید؛ (اینها ملاک امتیاز نیست،) گرامی‌ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست؛ خداوند دانا و آگاه است! * * * ای مردمان شما را از مردی و زنی/ما آفریده‌ایم به علم و به اقتدار/ دادیمتان قرار به اقوام گونه‌گون/انس و شناخت تا که به ‌هم‌ آورید بار/ بی‌شک بود زجمع شما آن‌عزیزتر/نزد خدا که بیش به تقواست ماندگار/ زان‌رو که هست عالم و آگاه کردگار/بر مردمان مومن و مشرکت بروزگار

 

      
کد خبر: ۴۲۶۷۹۲
زمان انتشار: ۲۰:۰۳     ۰۳ مرداد ۱۳۹۶
یادداشت ۵۹۸؛
محمد مهدی تهرانی
عادت کرده‎ایم پیش از آنکه معروف را معروف کنیم، بدان امر کنیم و پیش از آنکه منکر را در ساحت فرهنگی جامعه منکر نماییم، با غضب از آن پرهیز دهیم. این منش غلط است.

انگاره‎ها و برساخته‎های دینی در نظام معرفتی دینی و در یک منظومه معنا پیدا می‎کنند. اگر یک برساخته را خارج از آن منظومه معرفتی بردیم و بدان امر کردیم این دیگر الزاماً امر به دین نیست. چون در این خروج از بستر حقیقی، یک قلب هویتی نیز شکل گرفته است. برساخته‎های دینی با رگ و پی دینی هستند نه بدون آن.

حجاب در اسلام صرفا یک پوشش نیست؛ یک شرف است. در صدر اسلام برخلاف آنچه ممکن است اکنون جوانان ما تصور کنند، کنیزان حق پوشیدن حجاب نداشتند. حجاب فخر بود نه کسر شأن!

به واسطه تطورات فرهنگی جامعه ایران بعد از انقلاب کم‎کم برخی درصدد بر آمدند تا حجاب را کسر شأن و پوشش اُمّل‎ها نشان دهند. روند سینمای ایران در این زمینه وقاحت را به اوج خود رساند و صدا و سیمای جمهوری اسلامی نیز در مسیر این تطورات متأسفانه همراهی کرد. آنکه پوشش و حجابش کمتر بود باکلاس‎تر و باشرافت‎تر نمایش داده می‎شد و آنکه چادر داشت، گدا، حقیر، بی‎کلاس، عقب‎مانده، توسری‎خور و... .

به عبارت دیگر در سیر تطورات فرهنگی جامعه ایران، حجاب به عنوان یک برساخته‎ی دینی که پیش از اسلام نیز موضوعیت داشته، از بستر و رگ و پی‎اش جدا شد و انگاره‎های متفاوتی را در جامعه ایجاد کرد. به این ترتیب دعوت به حجاب دیگر دعوت به حیا و فخر و شرافت نبود؛ بلکه دعوت به کهنگی و عقب‎ماندگی و... تلقی می‎شد.

یک اتفاق ارزشمند که در سال‎های اخیر افتاد تطور پوشش چادر بود. کم‎کم چادرهای عربی موضوعیت پیدا کرد و روسری‎های کمی رنگی از زیر چادرها نمایان شد. از نگاه فقه فردی همین رنگ و لعاب اندک نیز ممکن است مورد خدشه قرار گیرد و عنوان زینت پیدا کند اما از منظر اجتماعی به شدت مدافع این تحولات هستم. معتقدم در سایه این تحولات ولو آنکه در ظاهر نوعی زینت(که البته این عنوان نیز می‎تواند محل بحث باشد) همراه چادر شد اما چادر به چادریّتش باز گشت. چادر بار دیگر شریف شد و نه صرفاً پوشش عقب‎مانده‎ها.

از منظری دیگر باید گفت ظهور مدل جدیدی از چادر ترمز غربگرایی افراطی را کشید و بی‎حجابی را از پوشش انحصاری شرافتمندانه در آورد.

وقتی به پدیده‎ها صرفاً با نگاه فقه فردی نگاه کنیم و آنان را در بستر اجتماعی و حکومتی در نظر نگیریم گرفتار آدرس غلط می‎شویم.

ممکن است گفته شود بالاخره خیلی از متدیّنین ما نیز مدل چادرهایشان عوض شد. در پاسخ باید گفت اولاً این نگاه خیلی ساده‎انگارانه و خوشبینانه است که گمان کنیم اگر روند قبل ادامه پیدا می‎کرد، حجاب اینان نیز همان‎گونه باقی می‎ماند. نگاهی به خانواده‎ها و وضعیت شکاف نسلی بیاندازید. خانواده‎های خیلی از مذهبی‎ها، علما، مسئولین و... را دیده‎اید؟ به راستی روندی که با آن تبلیغات غربی از یک سو و با اقدامات غلطی چون به سر کردن زورکی چادر بر سر بیماران و زائوها در بیمارستان‎های نیروهای مسلح هنوز هم ادامه دارد و چادر را تبدیل به شنل می‎کند از سوی دیگر، قرار بوده چه آینده‎ای را برای این پوشش به وجود بیاید؟ چیزی جز نفرت از چادر؟ اسلام شرط مداوای مریض را حجاب قرار داده؟ بیمارستان ملک شخصی شماست که حتماً و حتماً هم باید چادر سر همه باشد تا داخلش شوند؟ ثانیاً همین نگاه منفی‎نگرانه در خصوص حجاب کنونی نیز حتی از منظر فقه فردی جای بحث دارد. آیا واقعاً چادر لبنانی با خصوصیاتی که جلب توجه نمی‎کند زینت محسوب می‎شود و غیرشرعی است؟

ممکن است شما در ادامه این تطورات بگویید باز هم باید تدابیری اندیشید. مسئله‎ای نیست. اما تطوراتی که در این چند ساله اتفاق افتاده به شدت قابل دفاع است.


نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها