يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ(حجرات 13) * * * ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیره‌ها و قبیله‌ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید؛ (اینها ملاک امتیاز نیست،) گرامی‌ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست؛ خداوند دانا و آگاه است! * * * ای مردمان شما را از مردی و زنی/ما آفریده‌ایم به علم و به اقتدار/ دادیمتان قرار به اقوام گونه‌گون/انس و شناخت تا که به ‌هم‌ آورید بار/ بی‌شک بود زجمع شما آن‌عزیزتر/نزد خدا که بیش به تقواست ماندگار/ زان‌رو که هست عالم و آگاه کردگار/بر مردمان مومن و مشرکت بروزگار

 

      
کد خبر: ۴۲۸۶۵۴
زمان انتشار: ۱۰:۴۷     ۲۸ مرداد ۱۳۹۶
همسر شهید محسن حججی از ماجرای ازدواج با این شهید بزرگوار و شهادت او صحبت کرد.
 به گزارش پایگاه 598 به نقل از تسنیم، زهرا عباسی همسر شهید محسن حججی با حضور در برنامه تلویزیونی زنده‌رود که از شبکه اصفهان، فارس و شما به روی آنتن رفت از ویژگی‌های شهید حججی، روایت ازدواج با او، سفر به سوریه و شهادتش صحبت کرد.

عباسی با روایت ماجرای ازدواج با شهید حججی گفت: ما سال 91 به عقد هم درآمدیم، در هفته دفاع مقدس و در نمایشگاه کتاب من را دیده بودند.

وی درباره شنیدن خبر اسارت شهید حججی گفت: بیرون از منزل بودم، در یکی از کانال‌هایی که عضو بودم تصویر را دیدم، باز کردم و دیدم که تصویر آقامحسن است، دستانم می‌لرزید چون اسارتش من را شوکه کرد، حس کرده بودم که این سفر آخرش است، به او هم گفته بودم که حس می‌کنم دیگر برنمی‌گردی، بعد از آن تماس گرفتم که پدرم بیایند و گفتم که حالم خوب نیست و بعد از آن اسارت ایشان را به همه اطلاع دادیم.

همسر شهید حججی درباره نشانه‌های شهادت او گفت: می‌دانستم دیگر برنمی‌گردد چون شهادت او هم ماجرا دارد، قبل از اینکه عازم سوریه شوند می‌گفتند دلم می‌خواهد نشانه‌ای همراهم باشد که اگر دشمن من را اسیر کرد دیگر من را رها نکند.

وی ادامه داد: آقامحسن می‌گفت من نمی‌ترسم و در چشمان آنها نگاه می‌کنم و می‌گویم که شیعه امام علی (ع) هستم. به این نتیجه رسیدم که دُر نجف را برای او بخرم البته این دُر را هدیه گرفته بودم، آقا محسن گفت عبارت "یا زهرا" را روی آن حکاکی کنیم، این کار را هم انجام دادم و آقامحسن انگشتر را دستش کرد و سپس راهی سوریه شد.

عباسی بیان کرد: وقتی همه می‌گفتند که دعا کنید برگردد من می‌گفتم غیرممکن است او می‌گوید که شیعه امیرالمومنین (ع) است، همه می‌گفتند عکس فوتوشاپ است، آنجا اصلاً کسی به لباس خود اتیکت نمی‌زند و من توضیح دادم که آن را خودم به سینه او زدم.

وی ادامه داد: بار دوم که به سوریه می‌رفت برای کاری به بیرون از منزل رفته بودم، آقامحسن تماس گفت و پرسید کجایی، گفت امشب قرار است بروم، گفتم چه عجله‌ای است؟ بعد از قطع تماس گریه کردم چون برایم سخت بود اما قبل از آمدن او اشک‌هایم را پاک کردم تا نبیند، وقتی آمد دیدم که چشمانش قرمز است، از خوشحالی اشک شوق ریخته بود.

همسر شهید حججی درباره تصویری که از اسارت او منتشر شد، گفت: این عکس نشان دهنده حق و باطل بود، من بعد از نگاه کردن با دقت به عکس یک لحظه حس نکردم که محسن اسیر است، صلابت را در وجود او دیدم حس کردم که داعشی ملعون اسیر دست آقامحسن است. قطعا از بغض و کینه است که چاقو کنار او گذاشته‌اند.

وی گفت: من همه چیز در چهره او دیدم جز ترس اما خستگی را حس کردم، مشخص بود ایشان تا لحظه‌ای که به اسارت درآمده از خودش دفاع می‌کرده است چون لب‌های او خشک بود، اما استوار بودن هم در نگاه او بود، محسن کم نیاورده بود.

عباسی با بیان اینکه هدف داعش از انتشار این عکس، رعب و وحشت بود و اینکه اراده بقیه را ضعیف کند، گفت: آنها سخت اشتباه کردند چون خود را نابود کردند، آنها با این عکس هزاران هزاران محسن دیگر را بهتر و موثرتر ساختند.

وی افزود: همه ما ایمانی را در وجود خود داریم و می‌توانیم مثل محسن خاص باشیم، محسن این خاص بودن و ایمان خود را عملی کرد، او بالقوه بودن را به بالفعل تبدیل کرد و همین سبب شد که دغدغه را در وجود او حسی کنیم. دغدغه کار جهادی را داشت و این را عملی می‌کرد.

همسر شهید حججی خاطرنشان کرد: محسن یک آتش به اختیار تام بود، این آتش به اختیار را سال‌ها قبل در موسسه شهید کاظمی نشان داد، اگر همه اینگونه باشیم همه چیز خیلی قشنگ پیش می‌رود و همه محسن‌ها، یکی یکی ساخته می‌شوند.




نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها