کد خبر: ۴۳۴۱۴۹
زمان انتشار: ۱۳:۰۴     ۲۳ آبان ۱۳۹۶
علت عصبانیت از شعار «مرگ بر آمریکا» چیست؟
علت عصبانیت آمریکا شعار «مرگ بر آمریکا» نیست؛ رویش های انقلاب اسلامی است. روشن است که ابزار بازدارنده آمریکا، اسلحه است و سلاح ما «اشک» است بر امام حسین و درگاه خداوند تا کیفی تر و ایمانی تر شویم: «سلاحه البکاء». ابزار بازدارنده ما، بسیج دانش آموزی است. ابزار قدرت ما، درس حسین فهمیده است. روضه حضرت قاسم است. و ضد آن، پروژه 2030 است.
به گزارش سرویس سیاسی پایگاه 598، طبق «اصول رئالیستی» حاکم بر دولت آمریکا، هر دولت دیگری، برای آمریکا تهدید است. آمریکا به طور ویژه دولت (STATE) ایران (حتی از نوع کابینه «مصدّق»ی اش) و به صورت اخص، حکومت (GOVERMENT) جمهوری اسلامی ایران را دشمن جدی خود می داند. این مساله هم مطابق با: آ. مبانی مطالعات امنیتی حاکم بر آمریکا است؛ ب. و هم مبانی روابط بین الملل حاکم بر آمریکا؛ ج. و هم تجربه بیرونی ما دقیقاً آن را ثابت می کند.

پس ما نیز باید متقابلاً دشمن خود را دشمن بدانیم؛ اگر این دشمن «نزاع وجودی» با ما داشت، ما نیز موضع متناسب با نزاع وجودی با وی داشته باشیم. نزاع وجودی یعنی خواستار براندازی ما باشد.


منابع قدرت آمریکا برای تقابل با ایران
منابع اصلی قدرت آمریکا برای مواجه با ایران چیست؟ از دیدگاه «نظریه های قدرت در دانش روابط بین الملل»، قدرت آمریکا و هر حکومت رئالیست، وابسته به قدرت نظامی است. قدرت نظامی آنان نیز، کمّی و به ویژه ابزار محور است؛ یعنی هر چه تجهیزات نظامی قویتری در خدمت آنان باشد، احساس قدرت بیشتری دارند. این مساله اتکاء به «تجهیزات و قدرت مادی نظامی» وقتی تشدید می شود که بدانیم که «نظریه امنیت رئالیستی» هم سهم مردم در «قدرتمند» بودن نظام های رئالیستی را کاهش می دهد:

در نظریه امنیت رئالیستی، «مرجع امنیت»، حکومت است. مرجع امنیت یعنی چه؟ یعنی هدف اصلی و مهمترین نقطه امنیتی که، همه چیز باید در خدمت تأمین امنیت آن باشد. مرجعیت حکومت در نظریه امنیتی رئالیزم، سبب می شود که لذا چنین نظامی هرگز نتواند حمایت آگاهانه و عمیق مردمی داشته باشد؛ زیرا مردم آگاه، می دانند که ابزاری برای تأمین امنیت حکومت هستند و بس؛ نه این که حکومت در خدمت تأمین سعادت آنان باشد.

مانور و رزمایش قدرت آمریکا در برابر ایران چیست؟
بنابراین، «قدرت پایدار» و نیز «مانور و رزمایش قدرت» حکومت هایی که هم از نظر دانش «روابط بین الملل» و هم از نظر دانش «مطالعات امنیتی»، مبتنی بر رئالیزم هستند (مانند آمریکا) تنها می تواند متمرکز بر قدرت نظامی برآمده از تجهیزات نظامی باشد و بس!

منبع قدرت ایران چیست؟
نظریه مورد قبول جمهوری اسلامی ایران در حوزه مطالعات امنیتی، کاملا با نظریه رئالیستی متفاوت است. در نظام اسلامی، مرجع امنیت نه مردم است نه دولت، بلکه «سعادت مردم» است. بنابراین افرادی که علاقه مند به سعادت خود و جامعه هستند، حافظ این نظام هستند؛ حتی کشته شدن در راه این نظام را بالاترین سعادت خود می دانند و در آن سو، حاکمان اسلامی نیز کشته شدن برای سعادت مردم را بالاترین سعادت خود می دانند؛ چنان که در زیارت اربعین خواندیم که امام حسین، افراد خانواده و بهترین یارانش، برای سعادت مردم و نجات آنها از جهالت و سرگردانی گمراهی، به وضع فجیعی کشته شد:

«... وَ مَنَحَ النُّصْحَ وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِيكَ لِيَسْتَنْقِذَ عِبَادَكَ مِنَ الْجَهَالَةِ وَ حَيْرَةِ الضَّلَالَة» طوسی، تهذيب الأحكام، تهران: دارالکتب الاسلامیة، ج‏6، ص113.

از سویی، نظریه قدرت در اسلام، مبتنی بر قدرت کمّی و آن هم تجهیزات محور نیست، اسلام بر فرهنگ استراتژیک و «قدرت انسانی» و آن هم از نوع «قدرت ایمانی» بیشترین تأکید را دارد:

«... إِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ عِشْرُونَ صابِرُونَ يَغْلِبُوا مِأَتین ...». انفال، 65. اگر بیست شکیبا از شما باشد، بر دویست نفر چیره می شوند.

علاوه بر این قدرت کیفی، قدرت کیفی بالاتری به نام یاری خداوند و ملائکه هم هست. یعنی مبنای قدرت جمهوری اسلامی ایران، فوق العاده با مبنای قدرت آمریکا تفاوت دارد.

مانور و رزمایش قدرت آمریکا در برابر ایران چیست؟
نمایش و رزمایش قدرت ما در نیروهای انقلابی است که اوج آن در «رویش: کَزَرع» های انقلابی است. هر چه نیروی انسانی اسلامی تر داشته باشیم، قدرت ما بیشتر است. درحالی که قدرت آمریکا در «تجهیزات نظامی پیشرفته تر» و نیروی فنی نه کیفی بود؛ نیروی تکنوکراتی که بتواند از ابزارهای پیش رویش استفاده کند. بنابراین دائماً باید دشمن را به مردم متذکر شد و مبتنی بر اصول جنگ نامتقارن وبا هدف گیری نقطه آسیب آنان، دائماً فرمان خداوند به پیامبر را تکرار کرد: «قل موتوا بغیظکم»؛ با خشم بمیرید: مرگ بر ... .

ابزار نامتقارن بازدارندگی آمریکا و ایران
روشن است که ابزار بازدارنده آمریکا، اسلحه است و سلاح ما «اشک» است بر امام حسین و درگاه خداوند تا کیفی تر و ایمانی تر شویم: «سلاحه البکاء». ابزار بازدارنده ما، بسیج دانش آموزی است. ابزار قدرت ما، درس حسین فهمیده است. روضه حضرت قاسم است. و ضد آن، پروژه 2030 است.

علت عصبانیت آمریکا شعار «مرگ بر آمریکا» نیست؛ رویش های انقلاب اسلامی است. به تمثیل یاران «محمّد رسول الله» در انجیل که در آیه 29 سوره فتح آمده است، دقت کنید:

«مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذينَ مَعَهُ ... و مَثَلُهُمْ فِي الْإِنْجيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوى‏ عَلى‏ سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ
کسانی که با محمد هستند ... مثل شان در انجیل مانند زرعی است که «جوانه» بر می آورد (فرزند آوری) سپس آن را پشتیبانی می کند؛ آن هم نه بر اساس مدل تربیتی 2030 و نهادهای ذاتاً آلوده ای مثلا مهد کودک. سپس جوانه ها سفت می شوند (فَاستَغلَظَ)، نوجوان شده بر پای خود می ایستند (فَاستوَی عَلَی سُوقه)؛ این قدرت درونی رویش های انقلابی، به حدی است که خود کشاورزان و متخصصین امر هم از چنین تربیتی شگفت زده می شوند (یُعجِبُ الزُّرَّاع) الزراع. مشکل دقیقاً این جا است! این جا است که دشمن «عصبانی» می شود: (لِيَغيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ) پس علت اصلی خشم دشمن، رویش های انقلاب اسلامی است. این مساله در بیان شهید بهشتی به شکل «آمریکا از ملت ما عصبانی باش» آمده است. دقیقتر و قرآنی اش آن است که بگوییم: آمریکا از نوجوانان ما عصبانی باش! اما ماجرای «و از این عصبانیت بمیر» چیست؟

دانستیم که علت عصبانیت آمریکا، نوجوانان و رویش های انقلاب اسلامی هستند؛ زیرا این ها طبق مبانی بیان شده، منبع قدرت پایدار بر ضد آمریکا هستند. با تحقق این عصبانیت، نوبت به «به هم خوردن معادلات قدرت دشمن» می شود و این یعنی حرکت نامتعادل و رو به مرگ.
چنان که در حمله آمریکا به افغانستان، طالبان از بین رفت و در حمله به عراق، صدام و در حمله به سوریه، جبهه مقاومت گسترش یافت و با حمله به یمن عربستان در باتلاق رفت و ... .

در این وضعیت ایران نیاز به مانور قدرت دارد؛ مانور قدرت برای چه؟ برای «مرگِ آمریکا». مانور قدرت ما چیست؟ نمایش و رزمایش آمادگی ایمانی جوانان و نوجوانان ایران! این آمادگی در چه چیز تبلور دارد؟

آیا لبخند زدن و کوتاه آمدن در برابر زیاده خواهی های دشمن دیپلماسی اسلامی مقابله با دشمن است؟ این که بگوییم دشمن ما «مؤدب» است و خردمندان را به تمسخر خود بنشانیم، نمایش قدرت است؟ این که با شیطان بزرگ قدم بزنیم، دیپلماسی است؟ این که به کل متن و روح برجام مانند کتاب مقدس عمل کنیم وآنان نقض عهد مکرر بکنند، یعنی مانور دیپلماتیک درست؟:

«ها أَنْتُمْ أُولاءِ تُحِبُّونَهُمْ وَ لا يُحِبُّونَكُمْ وَ تُؤْمِنُونَ بِالْكِتابِ كُلِّهِ وَ إِذا لَقُوكُمْ قالُوا آمَنَّا وَ إِذا خَلَوْا عَضُّوا عَلَيْكُمُ الْأَنامِلَ مِنَ الْغَيْظِ قُلْ مُوتُوا بِغَيْظِكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَليمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ» آل عمران، 119.

هان ای شما که با آنان دوستی می ورزید و آنان با شما دوستی نمی ورزند در حالی که شما به همه کتاب[آنان] ایمان دارید و آنگاه که با شما ملاقات می کنند می گویند ایمان آوردیم و آنگاه که به خلوت [خود] روند، از خشم، بر ضد شما انگشت می گزند. [ای پیامبر حال که بقیه چنینند، تو] بگو «بمیرید از خشم تان» همانا که خداوند به درون سینه شما [که خشم آلودتر است: و ما تخفی صدورهم اکبر] دانا است.

در این جا ساده لوحی برخی مسلمانان را نشان می دهد که گول لبخند و قدم زدن یک مشت دشمن منافق خورده اند و چاره کار در آن است که گزارشی از خلوت آنان به مردم ارائه شود و سپس استراتژی مکمل و مانور و نمایش قدرت اسلامی روشن شود: بگو مرگ بر شما! بگو مرگ بر آمریکا! بگو مرگ بر جان کری! بگو مرگ بر اوباما! این یعنی «و از این عصبانیت بمیر: موتوا بغیظکم»


پس منبع قدرت ما انسانی و ایمانی است و منبع قدرت آمریکا، مادی و نظامی. مانور قدرت ما رویش های انقلاب و تکنولوژی های تربیتی مانند اردوی راهیان نور و اربعین و ... است و راهپیمایی ها و مرگ گفتن ها است (قل موتوا بغیظکم)؛ اما مانور قدرت آمریکا رونمایی از سلاح های کشنده جدید است. کاتالیزور نابودی دشمن در منطق ما «موتوا بغیظکم: بمیرید از خشم» است و کاتالیزور دشمن برای نابودی ما، تأسیسات موشکی ما است. آنان پایگاه مردمی ندارند که شعار «مرگ بر ایران» را در مردم شان جا بیندازند؛ وانگهی این شعار به مردم آمریکا نمی آید، زیرا بر خلاف منطق قرآن (موتوا بغیظکم)، می گویند، حرف زدن چه قدرتی دارد، باید قدرت نظامی را تقویت کرد!

نکته پایانی: مرجع امنیت در نظام اسلامی، سعادت مردم است و اوج قدرت ما، ایمان است نه موشک؛ یک وقت راه را گم نکنیم و به جای خداوند و سلاح اشک، به موشک توکل نکنیم. اجرای 2030 برای غربی ها مهم تر از توقف صنعت دفاع موشکی ما است؛ این را با توضیحات بالا نشان دادیم.

شتاب دهنده و کاتالیزور نابودی آنان بیش از آن که موشک ما و بُرد موشک ما باشد، شعاری است که تهرانی مقدم روی سنگ مزارش نوشته است (نابودی اسرائیل) و شعاری است که پیروان منطق قرانی تهرانی مقدم روی موشک می نویسند«مرگ بر اسرائیلِ» روی موشک، نشان از توجه به منطق قرآنی مرگ دشمن و تحقق «رویش های انقلاب اسلامی: کزرع اخرج شطئه ... لیغیظ بهم الکفار» است. وگرنه اگر موشک اتمی هم داشته باشید ولی در دست دیپلمات های دیکته نویس باشید، تازه می شوید مثل پاکستان که نوکر آمریکا است و هیچ تحریم جدی ای وی را هدف نمی گیرد.

اما علاوه بر قدرت اصیل ایمان و رویش های محمدی جمهوری اسلامی ایران، به موشک هم نیاز است، چون تعدادی از سیاستمداران آمریکا و اسرائیل و آل سعود، هنوز اصل قدرت ایران را نمی دانند و برای بازدارندگی آنان از حماقت، لازم است که در سطح سواد آنان هم قدرتی را به نمایش بگذاریم که برای آنان هم خوانا باشد.

علاوه بر مرگ بر اسرائیل و آل سعود و آمریکا و انگلیس، مرگ بر منافقین داخلی که مخالف منطق قرانی مرگ بر دشمن هستند!

* ع.ا، طراح فقه استراتژیک و متخصص مطالعات امنیتی اسلام
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها