يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ(حجرات 13) * * * ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیره‌ها و قبیله‌ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید؛ (اینها ملاک امتیاز نیست،) گرامی‌ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست؛ خداوند دانا و آگاه است! * * * ای مردمان شما را از مردی و زنی/ما آفریده‌ایم به علم و به اقتدار/ دادیمتان قرار به اقوام گونه‌گون/انس و شناخت تا که به ‌هم‌ آورید بار/ بی‌شک بود زجمع شما آن‌عزیزتر/نزد خدا که بیش به تقواست ماندگار/ زان‌رو که هست عالم و آگاه کردگار/بر مردمان مومن و مشرکت بروزگار

 

      
کد خبر: ۴۳۶۸۰۷
زمان انتشار: ۱۵:۰۰     ۲۸ دی ۱۳۹۶
مصطفی تاج‌زاده از حمایت تا براندازی نظام جمهوری اسلامی (بخش دوم):
در این بخش به بررسی مکتب سیاسی امنیتی اصلاح طلبان که امثال وی از جمله شاگردان زرنگ و ممتاز آن بحساب می آمدند خواهیم پرداخت و بسترهای فکری و سیاسی و عملیاتی ایشان را خواهیم آورد تا همگان بدانند که این آقایان درس های خوانده شده را چگونه در ظرف زمانی انتخابات ریاست جمهوری سال 1388 به وجه احسن در میدان عمل اجرا کردند و اگر نبود تدابیر رهبری و حضور ملت قهرمان ایران قطعا در وضعیت امروزمان تفاوت های اساسی در شاخص های استقلال و عزت و اقتدار اسلامی را شاهد بودیم.

سرویس سیاسی پایگاه 598/ رضا احمدزاده؛ یک سئوال همیشه ذهن من و شاید بسیاری از فعالان فضای رسانه ای را بخود مشغول ساخته باشد این است که استراتژی ها و راهبردهای اصلاح طلبان آیا محصول تراوشات فکری حاصل از تجربیات گوناگون ایشان است یا اینکه این اصول را در مکاتبی یاد گرفته اند که از خارج از مرزها ایران و با تغییر شکل و بومی شدن آن پای به عرصه سیاسی کشور گذرانیده‌اند.

آیا عناصر برانداز و فتنه گر سال های 78 و 88 بدون وجود تئوری و دستورالعملهای آموزشی و بدون بسترهای ضروری آنلاین اقدامات را به اجرا در آورده اند؟

و یا اینکه تمامی این برنامه ها از یک اتاق فکر مشترک و با هدایت و رهبری مدعیان تئوری سازی و نظریه پردازی نشات گرفته است؟

به همین دلیل با رصد بازار کتاب بدنبال بررسی های انجام گرفته با این موضوع پرداختم و با مطالعه منابع مختلف و از جمله مجموعه کتابهای نیمه پنهان از انتشارات کیهان مطلب را در قالب یک نوشتار تدوینی تالیفی تنظیم کرده و تقدیم خواننده گرامی می نمایم. با تاکید به این موضوع که متفکران رادیکال مانند: سعید حجاریان و جلایی پور در درجه اول و عناصر میدانی این افراد در مناصب دولتی و غیر دولتی مانند: مصطفی تاج زاده که امروز ردای اعتدال بر تن کرده اند زمینه های فکری خویش را از متفکران امنیتی سیاسی غرب فرا گرفته اند و برای عملیاتی کردن آن نیازمند فرصتی دوباره مانند انچه که در حوادث سال 88 رخ داد هستند در نتیجه بصیرت افزایی آحاد ملت از وظایف اصلی و اساسی تمامی سایت ها و رسانه های ارزشی و معتقد به مبانی جمهوری اسلامی است.

در بخش اول به سوابق مصطفی تاج زاده بصورت مختصر اشاره شد. در این بخش به بررسی مکتب سیاسی امنیتی اصلاح طلبان که امثال وی از جمله شاگردان زرنگ و ممتاز آن بحساب می آمدند خواهیم پرداخت و بسترهای فکری و سیاسی و عملیاتی ایشان را خواهیم آورد تا همگان بدانند که این آقایان درس های خوانده شده را چگونه در ظرف زمانی انتخابات ریاست جمهوری سال 1388 به وجه احسن در میدان عمل اجرا کردند و اگر نبود تدابیر رهبری و حضور ملت قهرمان ایران قطعا در وضعیت امروزمان تفاوت های اساسی در شاخص های استقلال و عزت و اقتدار اسلامی را شاهد بودیم.

دوران اصلاحات دوران اوج حضور تئوریسین ها و متفکران غرب در مراکز حکومتی و احزاب سیاسی اصلاح طلب بود و از همین دوران شاهد ورود برخی از واژه های سیاسی غرب در فرهنگ سیاسی اصلاح طلبان هستیم و انقدر این کلمات تکرار شده و برای همگان آشناست که در اینجا فقط به بیان مرجع و منبع آن پرداخته و توضیحات بیشتر را به منابع مربوطه ارجاع می دهیم.

اساتید فکری اصلاح طلبان از اوایل دهه 80 تا نیمه ان (1380- 1384)شامل 7 فیلسوف برجسته انگلیسی و فرانسوی و المانی هستند که برای سفر به ایران دعوت شدند:

۱- "الن تورن" فرانسوی: وی نظریه پرداز "جامعه مدنی" است که در سال ۱۳۸۰ به دعوت مهاجرانی وارد تهران شد. وی درباره ایران اعتقاد داشت که جنبش های دانشجویی خصوصا جنبش دانشجویی دختران مهم است. به عبارت دیگر او انقلاب زنان را برای ایران تجویز می کرد و می گفت: «راه تجدد ایران از مرزهای ترکیه می گذرد. ترکیه برای ما آزمایشگاه است؛ آزمایشگاه خوبی و بدی‌های تجدد و برون رفت‌های روشنفکران دینی.»
الن تورن رهبران اصلاحات را به پیروی از الگوی موسسه تحقیقات امنیتی پنتاگون در گستره "اسلام لیبرال " فرا خواند.

۲- " یورگن هابر ماس": این فرد نیز به دعوت مهاجرانی در سال ۱۳۸۱ به تهران آمد. هدف عمده وی بسط علوم انسانی سکولار در جامعه دانشگاهی و نخبه ایران بود و ابتدا سروش و سپس مجتهد شیستری را مناسب برای همسان سازی اصول اسلامی با علوم انسانی سکولار معرفی کرد؛ یک مارتین لوتر جدید. (البته بقول فوکویاما، آمریکایی‌ها در ایران صاحب چند لوتر برای تحقق پروژه رفورم مذهبی در خاورمیانه هستند.)

وی طرفدار سنت زدایی از جامعه ایرانی از طریق پیوند دادن دین و سنت با مقوله هایی مانند: حقوق بشر، دمکراسی و... بود.

در مجموع همین نظر وی بود که خاتمی آن را به این شکل بیان کرد که «باید اسلام را بگونه ای ببینیم که با دمکراسی سازگار باشد. اگر دین توانست آن را قبول کند، هم به امر دمکراسی کمک کرده است و هم خود دین تلطیف می شود» و یا در جایی دیگر می گوید: «برای آنکه بتوانیم بمانیم و پیشرفت کنیم راهی جز راه غرب نداریم و راه غرب یعنی "پذیرش خرد غربی".»

هابر ماس اصلاح طلبان ایرانی را انقلابیون مایوسی نامید که «هم از انقلاب اسلامی بریده اند! و هم چشم انداز روشنی از اصلاحات بدست نمی دهند ولی بدنبال راهی برای تصحیح انقلاب هستند. آنان دچار عمل زدگی، سرخوردگی، فقدان آینده نگری هستند و مردم هم از آنان ناامید گشته اند.»

در نظر هابر ماس دو عنصر دانشگاه و احزاب برای مبارزات مدنی و گذار به دمکراسی مهم تلقی می شوند.

۳- "ریچارد رورتی": وی در سال ۱۳۸۳ برای اقامتی دو روزه وارد تهران شد تا به بررسی وضعیت اصلاح طلبان بپردازد.

وی به اصلاح طلبان گفت «گذار به دمکراسی نیازمند اتکاء محض به سنت های امریکایی و پیروی از فلسفه عمل گرایی است .»

او حذف "مفهوم خدا " از جامعه را نخستین راه استقرار یک دمکراسی سکولار بیان کرد و اضافه کرد «اگر واقعیتی وجود داشت فیلسوفان غرب تا امروز آن را کشف کرده بودند لذا باید بحث های فلسفی را کنار گذاشت.»


وی معرفت شناسی علمی را رد و اذعان می کند که «هیچ واقعیت متافیزیکی چه الهی و چه مدرن وجود ندارد و تلاش در این راه حماقت است و در همین رابطه آمریکا را فاقد ریشه و هویت معنوی اعلام کرد.»

وی در باره ایران نیز به اصلاح طلبان گفت که «دموکراسی در ایران می تواند اغاز دمکراتیزاسیون (سرکوب بیداری اسلامی و اسلام سیاسی) در خاورمیانه باشد.»

به عقیده وی «ایرانیان هم باید با تکیه بر سنت تجربی آمریکایی در این راه پای گذارند.» وی کنار گذاشتن فلسفه را امتداد منطقی کنار گذاشتن دین اعلام می کند.

خلاصه‌ی نظر رورتی این است که نزد پراگماتیست ها (عمل گرایان) سیاست هیچ اصل و اصولی ندارد. سیاست تلاشی است برای پیش بینی اثرات اجرای برنامه ها و طرح های آمریکایی در راستای تغییر جهان به سود ما. رورتی در نهایت از تراژدی غرب سخن گفت و اسلام سیاسی را عامل افول آمریکا و پایان پتانسیل غرب دانست.

۴- "جان کین": از دهه ۷۰ سه حلقه کیان، آئین و مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری که تحت نظر تجدید نظر طلبان بود به دنبال شکل‌دهی دمکراتیزاسیون تحت نفوذ ایدئولوژی عصر مدرن و نهضت روشنگری بودند و اغلب نیز یا با تئوری های انگلیسی تغذیه شده بودند یا دانش آموخته‌گان دانشگاه های انگلستان بودند. چهره‌هایی نظیر سروش (تحصیل در چلسی کالج لندن)، حسین بشیریه از دانشگاه لیورپول ، تاجیک از دانشگاه اسکس، جلایی پور از دانشگاه لندناز و ... نمونه های این افراد هستند.

اصلاح طلبان انقلاب انگلستان را یگانه الگوی مشروطیت تلقی می کردند و سعید حجاریان با صراحت از مدل انگلیسی اصلاحات دفاع می کرد. مدلی که جان هیک و جان کین آن را در قرن بیستم احیاء کرده بودند. لذا ۱۴ ماه بعد از سفر رورتی جان کین بعنوان ریاست مرکز مطالعات دمکراسی دانشگاه وست مینستر انگلیس، برای دومین بار به ایران آمد.

«کین» احیاءگر تئوری جامعه مدنی در قرن بیستم شناخته شده است که سفرهای زیادی را در اروپای شرقی گذرانید و با رهبران جنبش همبستگی لهستان و حرکات براندازی رژیم چکسلواکی همکاری نزدیک داشت.

وی پروژه دمکراسی سازی اسلام و دمکراسی را پایه گذاشت و اولین بار در فتنه ۱۸ تیر ۱۳۷۸ تحت عنوان مبادلات آکادمیک به ایران آمد و به دانشگاه مفید رفت.

چگونگی اثر گذاری بر برنامه های دولت و بویژه توسعه استراتژی ویژه رسانه ها و کسب حمایت های مردمی از جمله راهکارهایی بود که او آموزش می داد.


وی با سعید حجاریان و سروش و آیت الله موسوی اردبیلی در قم دیدار می کند و در راستای همین آموزش ها بود که روزنامه ایران در تبیین جانعه مدنی نوشت: «جامعه مدنی مجموعه ای از نهادهای غیر دولتی را در بر می گیرد که از حمایت دولت برخوردارند .این نهادها خشونت طلب نیستند و خود جوشند و با یکدیگر و دولت در تنش مداوم»

بار دوم که کین در سال ۱۳۸۳ به ایران آمد، قصد "لهستانیزه" کردن ایران از طیق اصلاح طلبان را داشت و تئوریسین انگلیسی آن نیز (کین) در تهران بسر می برد.

بنابر اسناد منتشر شده ماموریت وی ایجاد تیم هسته مرکزی برای کودتای مخملی در ایران بود و یک کارگاه آموزسی نیز برقرار کرد و روش آموزشی وی برای اینکار "استفاده از میزان محاسبه شده ای از خشونت" بود.

وی بیشتر به استراتژی "براندازی قانونی" از راه انتخابات تمایل داشت و ایجاد سازمان های مردم نهاد و حمایت دولت را در این‌راه موثر می دانست .

۵- "جان هیک" : ۴ ماه پس از بازگشت کین و در آستانه رقابت دوره نهم ریاست جمهوری، جان هیک احیاگر اندیشه پلورالیسم دینی در قرن بیستم به دعوت رسمی ابطحی به ایران امد.

وی هم به سروش و هم به سید حسین نصر برای ساخت "قرائت پلوراستیک یا کثرت گرا" مشاوره می داد و یکی از الزامات طرح خاورمیانه بزرگ نیز تغییر نظام سیاسی ایران از همین مسیر بود.

البته باید به یک نکته توجه نمود و آن اینکه هیک و دیگر همفکران وی در رابطه با تغییر نظام سیاسی ایران به فروپاشی از درون اعتقاد داشتند و در دیدگاه آنان عملگراهای جمهوری اسلامی همان کسانی هستند که امریکا را از حمله به ایران بی نیاز می سازند (سخنی از ریچارد رورتی.)

۶- "تیموتی گاراتن اش":
وی یک نظریه پرداز انگلیسی است که در شهریور ۱۳۸۴ پس از شکست اصلاح طلبان در انتخابات ریاست جمهوری پا به تهران گذاشت.

این فرد از دستیاران آیزایا برلین و نظریه پرداز اینتلیجنس سرویس انگلستان می باشد. درست است که وی آخرین فیلسوف امنیتی است که به دعوت اصلاح طلبان به ایران آمد اما اولین کسی بود که اصلاح طلبان پس از دوم خرداد ۱۳۷۶ تاکتیک هایش را به محک زدند. از جمله تاکتیک "فشار از پایین و چانه زنی از بالا " که منتسب به سعید حجاریان است توسط همین شخص در اختیار اصلاح طلبان قرار گرفت .

7- "فرید زکریا": وی عضو برجسته شورای روابط خارجی امریکاست و مطمئن ترین راه برای دمکراتیزه کردن ایران را "تقویت طبقه متوسط سکولار و توسعه سرمایه داری لیبرال " می دانستکه از درون همین طبقه متوسط می توان سرباز گیری کرد (آراء خاکستری و انتخابات) کمپین و NGO راه انداخت و بنیادهای رفاهی و بنگاههای اقتصادی را گسترش دادتا کشور در سیطره سرمایه داری قرار گیرد و از این طریق قدرت نظام تضعیف شود.

در مجموع کلید واژه هایی مانند: جامعه مدنی/ مهاجرانی/ جنبش دانشجویی دختران/ او انقلاب زنان/ روشنفکران دینی/ امنیتی پنتاگون/ الگوی موسسه تحقیقات/ آلنتورن"فرانسوی/ " یورگن هابر ماس/ سپس مجتهد شیستری/ سکولار/مارتین لوتر/ فوکویاما/ فرید زکریا/ توسعه سرمایه داری لیبرال/ ریچارد رورتی/ مفهوم خدا اصلاح طلبان/ پراگماتیست ها /تراژدی غرب/ جان کین/ حلقه کیان و ائین و مرکز تحقیقات استراتراتژیک ریاست جمهوری/ سعید حجاریان/ جان هیک/ لهستانیزه"کردن /پلوراستیک/ عملگراهای جمهوری اسلامی /تیموتی گاراتن اش/ اینتلیجنت سرویس انگلستان ..... از جمله کلید واژه هایی است که درباره اصلاح طلبان و انگشت شمار تئوریسین ها و نفرات میدانی آنان از جمله مصطفی تاج زاده بارها می توان استفاده کرد و نتیجه گرفت.

پایان بخش دوم

تنظیم: علی شعبانی


نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها