يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ(حجرات 13) * * * ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیره‌ها و قبیله‌ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید؛ (اینها ملاک امتیاز نیست،) گرامی‌ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست؛ خداوند دانا و آگاه است! * * * ای مردمان شما را از مردی و زنی/ما آفریده‌ایم به علم و به اقتدار/ دادیمتان قرار به اقوام گونه‌گون/انس و شناخت تا که به ‌هم‌ آورید بار/ بی‌شک بود زجمع شما آن‌عزیزتر/نزد خدا که بیش به تقواست ماندگار/ زان‌رو که هست عالم و آگاه کردگار/بر مردمان مومن و مشرکت بروزگار

 

      
کد خبر: ۴۴۲۳۳۶
زمان انتشار: ۱۲:۲۲     ۲۰ خرداد ۱۳۹۷
گفت‌و‌گوی «صبح‌نو» با طلبه جوانی که به‌خاطر نهی‌از‌منکر از مجرمی سابقه‌دار چاقو خورد؛
ماجراهای امر‌به‌معروف و نهی‌از‌منکر و ضرب‌وشتم روحانیون و طلبه‌های جوان ماجرای تازه‌ای نیست. مجروح شدن روحانی جوان در مترو، نابینا شدن روحانی دیگری برای نجات دختر جوانی از دست اراذل‌واوباش و قتل طلبه جوانی که امر‌به‌معروف و نهی‌از‌منکر کرده، از اتفاق‌هایی است که در سال‌های اخیر رسانه‌ای شده است. داستان هجوم به طلبه‌ها اما انگار پایانی ندارد. در چند روز گذشته هم داستان روحانیون و ضرب‌و‌شتم تکرار شد. این‌بار اما در اهواز، طلبه‌ای جوان بعد از امر‌به‌معروف و نهی‌از‌منکر مورد اصابت چاقو قرار گرفت.

به گزارش پایگاه 598، آقای «محمد‌» طلبه جوانی است که سال ششم حوزه را می‌گذراند. خودش دوست ندارد نام خانوادگی‌اش را بگوید. او مسوول فرهنگی یکی از مساجد شهر اهواز است و چند روز گذشته را با درد زخمی در پشت ستون فقرات گذرانده است. داستان زخمی‌شدن طلبه جوان، یک روز معمولی در خردادماه و در ماه رمضان اتفاق افتاد.

 او در گفت‌وگو با «صبح‌نو» توضیح می‌دهد که مانند روزهای قبل دانش‌آموزانش را برای کارهای فرهنگی به پارک برده بود: «نزدیک مسجد ما یک پارک است که در بسیاری از مواقع من دانش‌آموزان را به‌عنوان مسوول فعالیت‌های فرهنگی مسجد به آنجا می‌برم. بعد از کلاس‌های قرآن و آموزشی احکام دانش‌آموزان ما زمانی برای استراحت هم داریم که در این زمان با بچه‌ها بازی می‌کنم. طبق برنامه مسجد دانش‌آموزان چهارم و پنجم ابتدایی را به پارک می‌بریم تا بازی کنند. آن روز هم مانند روزهای قبل دانش‌آموزان ابتدایی را به پارک برده بودم تا در زمان استراحت‌شان در پارک بازی کنند.»

وقتی مجرم زندانی دوباره جنایت می‌کند
 ماجرا اما از زمانی شروع شد که دانش‌آموزان طلبه جوان یکی، دو جوان را می‌بینند که در ملأ عام روزه‌خواری می‌کنند: «بچه‌ها به یکی، دو نفر از بچه‌ها که در داخل پارک آب می‌خوردند، تذکر دادند که زمان روزه‌داری است و آب نخورید.» یکی از همان روزه‌خواران هم از پشت سر به طلبه جوان حمله می‌کند: «از پشت سر با چاقو به پشت من زد.» داستان اما به این سادگی‌ها هم نیست. قبلاً هم طلبه جوان و دانش‌آموزانش به ضارب و دوستانش تذکر داده بودند: «قبل‌تر هم ایشان در پارک کارهای غیراخلاقی کرده بودند. کارهایی که در شأن پارک و ایشان نبوده است.»

 بعد از تذکراتی که روحانی جوان و همکارانش به او داده‌اند، رفتار ضداجتماعی از ضارب سر زده بود: «بعد از تذکرات ما ایشان ماشین بچه‌ها را هم می‌شکند. اتفاقاً صاحب ماشین هم از او در کلانتری شکایت کرد. ضارب هم به قید وثیقه آزاد بوده است. من فکر می‌کنم که بعد از آن جریان، ایشان منتظر فرصتی بود تا تلافی کند.»

بعد از مجروح شدن، طلبه جوان را سریع به بیمارستان می‌رسانند: «سریع زخم را پانسمان کردند. زخم عمیق بود و خونریزی زیاد بود. چاقو خیلی عمیق به پشتم خورده بود. زخمم با فاصله زیاد، سه بخیه خورد.» بعد از جراحت اما زخم او عفونت می‌کند. دوره درمان از سر گرفته می‌شود و طلبه جوان مجبور می‌شود، پنج تا 6 روز به خاطر زخمش بستری شود. حالا او سرپاست و در کنار دانش‌آموزانش فعالیت می‌کند.

چاقوکش 16‌ساله
 بعد از مجروح شدن با چاقو، طلبه جوان از او شکایت می‌کند: «ضارب متواری است. او تنها 16سال دارد. متأسفانه خانواده‌اش هم از او بی‌اطلاع‌اند و قبل‌تر هم او را رها کرده بودند.

با دوستان نامناسبی هم می‌گشت.» با این‌که طلبه جوان از او شکایت کرده است و منتظر است که مقامات قضایی او را دستگیر کنند، او اما به‌دنبال راه‌حلی هم است: «در ابتدای شکایتم، دوست داشتم که از او شکایت کنم تا به او سخت بگیرم تا شاید رویه زندگی‌اش را تغییر دهد؛ اما دوست دارم که برای او کاری انجام دهم.» طلبه جوان رفتن به زندان را راه‌حل مناسبی نمی‌داند و شرایط زندان را برای ضاربی که با چاقو به او حمله کرده است، مناسب نمی‌داند. او به فکر مجازات جایگزین است. برای این موضوع هم فکرهای زیادی دارد. او درباره راه‌حلی که به آن فکر کرده است، می‌گوید: «اگر ضارب را دستگیر کنند، می‌خواهیم پیشنهاد دهیم به مدت معلومی پیش ما در مسجد باشد. دوست داریم که او را عملی با خود همراه کنیم. اگر دستگیر شود، می‌خواهم با قاضی پرونده درباره حکم جایگزین صحبت کنم.»

البته این تنها پیشنهاد طلبه جوان برای ضارب نوجوان نیست. او برای اینکه به بهترین ایده برسد، تحقیق هم کرده است: «با خیلی‌ها صحبت کردم. با چند نفر از دانش‌آموزانم هم صحبت کردم.» تنها ناراحتی و نگرانی طلبه سال ششم طلبگی در ماجرای مضروب شدنش، یک چیز است: «من درست در جلوی چشم دانش‌آموزانم مجروح شدم. این به نظرم خیلی بد است. هر چه باشد بر روحیه 15-‌16 دانش‌آموزی که دارم، تأثیر می‌گذارد.»

او البته از جنبه‌های دیگری هم نگران بچه‌هایش است: «قسمتی از پارک ما به ریل قطار ختم می‌شود. خیلی از خلافکارها از طریق همین ریل قطار به درون پارک راه پیدا می‌کنند. به‌خاطر خلافکارها، شرایط پارک طوری شده است که خانواده‌ها می‌ترسند به درون پارک بروند و بنشینند. چون در کنارشان کسی است که بازی‌های غیرمجاز می‌کند یا اینکه سیگار می‌کشد.» طلبه جوان معتقد است که با حضور خودش و دانش‌آموزانش در پارک، می‌تواند شرایط پارک را تغییر دهد تا خلافکارهای کمتری به درون بروند.

در صورتی که امر‌به‌معروف و نهی‌از‌منکر جزء فروع دین و احکام عملی مسلمانان است و انجام این حکم از طرف بزرگان دینی توصیه شده است، برقراری امنیت اجتماعی برای انجام حکم دینی می‌تواند آمار اخبار خونین بعد از امر‌به‌معروف و نهی‌از‌منکر را کاهش دهد.

منبع: صبح نو

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۱
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها