يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ(حجرات 13) * * * ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیره‌ها و قبیله‌ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید؛ (اینها ملاک امتیاز نیست،) گرامی‌ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست؛ خداوند دانا و آگاه است! * * * ای مردمان شما را از مردی و زنی/ما آفریده‌ایم به علم و به اقتدار/ دادیمتان قرار به اقوام گونه‌گون/انس و شناخت تا که به ‌هم‌ آورید بار/ بی‌شک بود زجمع شما آن‌عزیزتر/نزد خدا که بیش به تقواست ماندگار/ زان‌رو که هست عالم و آگاه کردگار/بر مردمان مومن و مشرکت بروزگار

 

      
کد خبر: ۴۴۸۵۵۸
زمان انتشار: ۱۵:۲۹     ۱۶ آبان ۱۳۹۷
گفتاری از حجت‌الاسلام و المسلمین سید محمدمهدی میرباقری؛
رئیس فرهنگستان علوم اسلامی با شرح فرازهایی از زیارت امام رضا(ع) و آداب آن گفت: اگر کسی با شرایط خاصی که در مناسک زیارت بیان می‌شود، بارگاه معصوم را زیارت کند، در هر قدمی که برای زیارت بر می‌دارد، به رشدی معادل رشد یک حج مقبول نائل می‌شود.
به گزارش سرویس اندیشه دینی پایگاه 598، یکی از آداب پسندیده ایرانیان محب اهل‌بیت علیهم السلام زیارات بقاع متبرکه است. با توجه به وجود مرقد مطهر و شریف هشتمین اختر تابناک امامت و ولایت در ایران اسلامی، سالانه میلیون‌ها زائر از سراسر کشور و سایر بلاد اسلامی به مشهد الرضا(ع) مشرف می‌شوند. زیارت، از مناسک شیعی و از شاخصه ­های عرفان مبتنی بر معارف اهل­بیت­ علیهم­السلام است که در بین عام و خاص شیعیان در اثنای تاریخ جایگاه ویژه­ای داشته است. انسان زائر در مراحل مختلف زیارت، جانش را با مراتبی از انس معصومین علیهم­السلام معطر می­کند و از بستر زیارت آن حضرات، طریقی برای لقاء­الله می­گستراند.


با توجه به سالروز شهادت حضرت علی‌بن موسی الرضا(ع) گفتاری از حجت‌الاسلام و المسلمین «سید محمدمهدی میرباقری» رئیس فرهنگستان علوم اسلامی قم در باب آداب و مناسک زیارت علی‌بن موسی الرضا(ع) منتشر می‌شود.

مقدمه

رسم بسیار نیکو و ارزش‌مندی است که انسان سالک با معصومین علیهم‌السلام برای توشه گرفتن از مواقف زمانی ولایت، هم‌چون: قرار گرفتن در ایام ماه مبارک رجب، شعبان و رمضان، و به‌خصوص، درک عظمت بلای اهل‌بیت علیهم‌السلام در ماه محرم و صفر، به آستان مقدس ایشان متوسل شود؛ و با زیارت بیوت نورانی این ذوات مقدسه، عاجزانه از ایشان درخواست کند که او را در جمله‌ی انسان‌های بهره‌مند از این ایام قرار دهند؛ و در سلک محرومین ننویسند. این توسل‌ها و زیارت‌ها، نه تنها برای ایام خاص، بلکه برای طول سال، انسان را آماده‌ توشه‌گیری از برکات اولیای معصومین علیهم‌السلام می‌کند و موجبات تولی به ولایت الهیه را فراهم می‌‌نماید.      

توسل و زیارت اهل‌بیت علیهم‌السلام، طریق بهره‌مندی از برکات معنوی در طول سال
به همین خاطر؛ با فرا رسیدن ایام سوگواری سالار شهیدان، اباعبدالله‌الحسین علیه‌السلام شیعیان اهل ذوقی را می‌توان مشاهده کرد که بار سفر می‌بندند و عازم مشهد‌الرضا می‌شوند؛ تا هم شکر نعمت هم‌جواری با امام رئوف، علی‌بن‌موسی‌الرضا علیه‌آلاف‌التحیه‌ والثناء را به جای آورده باشند؛ و هم از ایشان رزق بکاء و مصیبت‌زدگی در عزای جدّ مظلوم‌شان در ایام محرم را استدعا کنند.

به همین منظور، برای بهره‌مندی هرچه بیش‌تر از زیارت بارگاه ملکوتی امام هشتم علیه‌السلام نکاتی چند در فضیلت و آداب زیارت آن حضرت وجود دارد که توجه به آن‌ها خالی از لطف نیست.   
 
آداب زیارت امام هشتم، برای طلب رزق بکاء در ایام محرم

1. فضیلت زیارت معصومین‌ علیهم‌السلام
از کلام نورانی اهل‌بیت عصمت و طهارت علیهم‌السلام چنین برمی‌آید که زیارت بارگاه‌های ملکوتی اولیای معصومین علیهم‌السلام آثار دنیوی و اخروی متعددی هم‌چون "شفاعت در جنت" را برای شخص زائر در پی دارد. در این میان، روایات ناظر به آثار زیارت حضرت سید‌الشهدا علیه‌السلام نسبت به زیارت سایر هدات معصومین علیهم‌السلام از کثرت بیش‌تری برخوردار است؛ این فراوانی در کتاب شریف "کامل‌الزیارات" به طور کامل مشهود است. برای مثال؛ روایت شده است که دعای خاص نبی‌اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله و اهل‌بیت ایشان نصیب کسی است که به زیارت امام حسین علیه‌السلام مشرف شود؛(1) چنین شخصی در بهشت مقامات ویژه‌ای دارد؛ در قیامت بر سر مائده‌هایی از جنس نور می‌نشیند و از آن متنعم می‌شود.(2)

کثرت روایات ناظر به آثار زیارت سیدالشهدا(ع) در نسبت به زیارت سایر ائمه‌ معصومین(ع)

روایات فوق‌العاده‌ی دیگری نیز در همین باب نقل شده است که اهل خودش را می‌طلبد. برای نمونه؛ در باب زیارت امام حسین علیه‌السلام در روز عرفه آمده است که وقتی حضرت صادق علیه‌السلام از "بشیر دهّان" پرسید: «آیا امسال به حج مشرف شدی؟» وی عرض کرد: «نه؛ امسال موفق به حج نشدم و روز عرفه در سرزمین عرفات نبودم؛ اما به کربلا رفتم و روز عرفه را در جوار بارگاه سیدالشهداء علیه‌السلام به سر بردم». حضرت به او فرمودند:
«یَا بَشِیرُ وَ اللَّهِ مَا فَاتَکَ شَیْ‏ءٌ مِمَّا کَانَ لِأَصْحَابِ مَکَّةَ بِمَکَّةَ»!
یعنی: اگر این روز را در کربلا بودی، چیزی از تو فوت نشده است و ثوابی را از دست نداده‌ای!
بشیر، که گویا از جواب حضرت متعجب شده بود، پرسید: «بالاخره موقف حضور در عرفات را از دست داده‌ام و از ثواب حج محروم شده‌ام»! حضرت در پاسخ به تعجب بشیر، نگاهی غضب‌گونه به او انداختند و فرمودند: «اگر کسی از آب فرات غسل کند و به زیارت سیدالشهداء علیه‌السلام برود، برای هر قدمی که بر میدارد، خداوند متعال ثواب هزار حج مقبوله، هزار عمره‌ی مبروره و هزار جنگ در رکاب رسول خدا با دشمنان خدا و رسولش را به او عطا می-فرماید».    
 
فضیلت زیارت امام حسین علیه‌السلام در روز عرفه، در روایت بشیر دهّان؛ و معادل هزار حج و عمره و غزوه‌ مقبوله بودن زیارت حضرت
 
در ادامه، حضرت به نکته‌ تامل‌برانگیزی اشاره کرده و ذیل بیان لطیفی فرمودند:
«یَا بَشِیرُ اسْمَعْ وَ أَبْلِغْ مَنِ احْتَمَلَ قَلْبُهُ: مَنْ زَارَ الْحُسَیْنَ یَوْمَ عَرَفَةَ کَانَ کَمَنْ‏ زَارَ اللَّهَ‏ فِی عَرْشِه».‏
یعنی هم خودت گوش کن و هم اگر اهلش را پیدا کردی و شنونده‌ قابلی برای این سخن پیدا نمودی، به او نیز بگو: «هر کس حسین‌بن‌علی علیه‌السلام را در روز عرفه زیارت کند، مانند این است که خدا را در عرش الهی زیارت کرده است»! (3)   
 
زیارت خداوند متعال در عرش الهی، با زیارت امام حسین(ع) در کربلا

شبیه این روایت برای زیارت حضرت ثامن‌الائمه علیه‌السلام نیز نقل شده است. در بیانی نورانی از حضرت امام موسی کاظم علیه‌السلام روایت شده است، که حضرت فرمودند: «هرکس قبر فرزندم علی را زیارت کند، برای او هفتاد هزار حج مقبول نوشته می‌شود؛ و هم‌چون کسی است که خداوند متعال را در عرش زیارت کرده است».(4)
زیارت امام رضا، معادل هفتاد هزار حج؛ و همانند زیارت خداوند متعال در عرش الهی
یکی از راه‌های پی بردن به عظمت و حقیقت زیارت معصومین علیهم‌السلام توجه به معنای حج و اذکاری است که در مراسم حج اظهار می‌شود.
حج، ترسیمی از حرکت انسان به سوی خداست؛ سیر کامل الی‌الله است؛ سفر کاملی است که گویا انسان از آغاز این سفر، همانند سفر مرگ، در عوالم آخرت سیر می‌کند. در معارفی که حول حج، در کتاب‌هایی همچون "معراج‌السعاده" مرحوم نراقی آمده است، به زائر بیت‌الله‌الحرام توصیه می‌کنند که هنگام خروج از منزل به قصد خانه‌ خدا، به‌گونه‌ای حرکت کنید که انگار به سمت آخرت می‌روید! وقتی در میقات، لباس احرام می‌پوشید، احساس کنید که همه‌ لباس‌ها را از تن خود درآورده، و کفن پوشیده‌اید. حج، ترسیمی از حرکت انسان به مراتب عالم آخرت
مطالعه و غور در اسرار حج، کلید فهم اسرار زیارت معصومین‌ علیهم‌السلام است که در روایات، گاهی معادل هزاران حج برشمرده شده است. اگر انسان در این نکات تامل کند که سرّ «میقات»، «احرام»، «تلبیه»، «طواف»، «سعی»، «تقصیر»، «رمی» و «وقوف در عرفات» چیست؛ آن‌گاه هنگامی که به قصد زیارت علی‌بن‌موسی‌الرضا علیه‌السلام از منزل خارج می‌شود، آرام‌آرام، به زیارتی که از سوی معصومین علیهم‌السلام سفارش شده، راه خواهد برد و بارگاه معصوم را «عارفاً بحقه» زیارت خواهد کرد. تامل در اسرار حج، کلید فهم حقیقت زیارت معصومین علیهم‌السلام
حج، سفر کاملی است که زائر بیت‌الله‌الحرام در آن سیر کرده و در عبور از این دنیا، به سوی خداوند متعال فرار می‌کند. اجمال این سیر و مراتبی که جان زائر از آن‌ها گذر می‌کند در دو آیه از قرآن کریم بیان شده است.
خداوند متعال در ذیل آیات 50 و 51 از سوره‌ مبارکه‌ ذاریات، به ماجرای عقاب اقوام گذشته، اشاره می‌فرماید؛ سپس طریقی برای فرار از این عقاب‌ها برای امت نبی‌اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله می‌گشاید و از آن‌ها می‌خواهد تا به سوی او فرار کنند:
«فَفِرُّوا إِلَى اللَّهِ إِنِّی لَکُمْ مِنْهُ نَذیرٌ مُبین‏ * وَ لا تَجْعَلُوا مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ إِنِّی لَکُمْ مِنْهُ نَذیرٌ مُبینٌ؛ به سوی خدا بگریزید، همانا من از سوی او برای شما بیم دهنده‌ای آشکارم * و همراه خدا، معبود دیگر را نپرستید، همانا من از سوی او برای شما بیم دهنده‌ای آشکارم».
اگر انسان در اسارت شرک‌ها، گناهان و فسادهای اخلاقی خویش بماند، به عقاب‌های سخت و سنگینی مبتلا خواهد شد که اقوام گذشته به آن‌ها مبتلا شدند. خداوند تبارک و تعالی در این آیات می‌فرماید که از شرّ شرک‌ها و فسادها و گناهان‌تان به سوی خدای متعال فرار کنید تا به آن سختی‌ها و مصیبت‌ها مبتلا نشوید.    
 
دعوت خداوند برای فرار به سوی او در آیات 50 و 51 سوره‌ ذاریات

علامه طباطبایی رحمت‌الله‌علیه در توضیح این دو آیه، در تفسیر المیزان، بیان لطیفی دارند و می‌فرمایند: آیه دوم، توضیح آیه‌ی نخست است؛ اگر خداوند متعال می‌فرماید: «ففروا الی الله»؛ معنایش این است که «لا تجعلوا مع الله الها آخر». نظر علامه طباطبایی از معنای فرار الی الله به عبارت دیگر، منظور از "فرار الی‌الله" این است که توحید در الوهیت داشته باشید و در الوهیت خداوند متعال، کسی را شریک نکنید. اسم «الله»، اسم جامع و بیان‌گر الوهیت خداوند متعال است و تمام اسماء دیگر، تحت پوشش این اسم جامع قرار دارند. خالقیت، رازقیت، حیات، قدرت، قیومیت و سایر اسماء الهی، توصیف اسم «الله» هستند. مراد از آیه‌ «لا تجعلوا مع الله الها آخر» این است که «حیّ»، «قیوم»، «مالک» و «رب» حقیقی عالم اوست و ما نیز به عنوان مخلوقات خدا، در همه‌ شئون حیات‌مان وابسته و فقیر به او هستیم؛ لذا در هیچ شأنی از شئون حیات‌مان نباید برای خداوند متعال شریک بگیریم. توحید در الوهیت به معنای فرار الی الله نسبت انسان با خدای متعال، نسبت فقر و غنای مطلق است؛ عالی‌ترین بیان این رابطه و کیفیت "فقر ما" و "غنای حضرت حق" نیز در مضامین نورانی مناجات امیرالمومنین علیه‌السلام در مسجد کوفه ذکر شده است. همه‌ی شئون ما، هم‌چون: حیات، قدرت، علم، بقاء و ... شعاعی از رحمت و غنای خدای متعال است.
اوست که حیّ و قیوم و دائم و باقی و قویّ و عزیز حقیقی عالم است؛ رحمتی به ما می‌فرستد و ما نیز از این مواهب بهره‌مند می‌شویم. رابطه‌ فقر انسان و غنای حضرت حق، مبنایی برای افتقار دائمی انسان به خداوند متعال و توحید در پرستش.
اگر انسان به افتقار و نداری خودش پی ببرد و دست‌خالی بودن خودش را بفهمد، در همه‌ شئون حیاتش به سوی خداوند متعال پناه خواهد جست؛ و با ابراز افتقار به ساحت ربوبی حضرت حق، تنها او را اله و رب حقیقی عالم خواهد دانست.
«توحید در پرستش» یعنی این‌که انسان در فقرهایش به موجود دیگری غیر از خدای متعال تکیه نکند و در طلب علم، قدرت، صحت و سایر نیازهای حیاتی، خودش را تنها به حضرت او محتاج بداند.   

تکیه نکردن به غیر خدا در طلب نیازهای حیاتی؛ معنای توحید در پرستش


نبی‌اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله آمده‌اند تا مردم را انذار دهند که اگر به سوی خداوند متعال فرار نکردید، گرفتار میشوید و عذاب الهی، همانند اقوام گناه‌کار گذشته، بر شما نیز نازل می‌شود. پیامبر مبعوث می‌شوند تا به مردم بگویند اگر در همه‌ شئون به خداوند متعال وابسته نشدید و در کلمه‌ی «لا اله الا الله» پناه نگرفتید، عذاب‌ها و رنج‌ها شما را نیز گرفتار خواهند کرد. لذا همراه بعثت‌شان، هم پیام را آورده و ابلاغ کرده‌اند، هم طریق فرار الی الله را نشان داده‌اند: کلمة لا اله الا الله حصنی فمن دخل حصنی أمن من عذابی». 
 فرار به سوی کلمه «لااله‌الاالله»، پیام انبیاء الهی برای در امان ماندن از عذاب

2. حج؛ طریق فرار الی‌الله
    
همه‌ عقوبت‌ها، از شرک ما ناشی می‌شوند؛ فرار ما هم باید به سمت توحید باشد. باید به سمت پس زدن اله‌هایی که در کنار خداوند ساخته‌ایم و آن‌ها را شریک خداوند واحد قرار داده‌ایم باشد؛ این‌گونه است که به امان می‌رسیم. به همین منظور، خداوند طرقی قرار داده است که یکی از این طرق، حج خانه‌ خداست.
از حضرت باقر علیه‌السلام روایت شده است: «"فَفِرُّوا إِلَى اللَّهِ إِنِّی لَکُمْ مِنْهُ نَذِیرٌ مُبِینٌ"، قال: «حجّوا إلى الله عزّوجلّ».
حضرت می‌فرمایند: حج، همان فرار به سوی خداست؛ «ففروا الی الله» یعنی «ففروا الی الحج». سیر از شرک به سوی توحید است. انسانی که حج به جای می‌آورد، گویا "مهاجر الی‌الله" است؛ از همه‌ شرک‌ها و تعلقاتش فاصله می‌گیرد و به سمت خداوند متعال فرار می‌کند.      

حج، طریق فرار الی الله است

سفری نیست که به این راحتی و سادگی برای انسان تدارک شود. از حضرت صادق علیه‌السلام و نبی‌اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله نقل است که ایشان از حج برمی‌گشتند؛ کسی آمد و گفت: «من امسال موفق به حج نشدم؛ امکانات زیادی دارم و از مال دنیا بهره‌ی زیادی برده‌ام. چقدر در راه خدا انفاق کنم که معادل ثواب حجی باشد که از من فوت شده است؟» حضرت فرمودند: «اگر به اندازه‌ کوه ابوقبیس هم در راه خدا طلا خرج کنی، جای حج را پی نمی‌کند».   
 
حج با امور دنیایی قابل مقایسه نیست

زائر با هجرت و کوچ آغاز می‌کند؛ به میقات می‌آید و با خداوند متعال عهد می‌بندد؛ میقات، شروع عهد با خداست. همه‌ لباس‌هایش را به نشان تعلقات، از تن به در می‌کند و لباس احرام می‌پوشد و لباس‌های پیشین را پشت‌سر می‌اندازد. چهار بار خطاب به خدای متعال، تلبیه می‌گوید:
«لبیک اللهم لبیک، لبیک لا شریک لک لبیک، إن الحمد و النعمة لک و الملک لا شریک لک لبیک»      

میقات، آغاز عهد با خداست

این اذکار لطیف، گویای این حقیقت است که دار دنیا، سرای دعوت‌هاست. دعوت‌هایی از جنس نفس و شیطان، و دعوت‌هایی از سوی خدا. زائر خانه‌ی خدا، دعوت‌های دنیایی و شیطانی را پشت سر می‌گذارد و تلبیه می‌گوید و تنها دعوت خدا را اجابت می‌نماید.
رو به خدا می‌آورد و اظهار می‌کند: «تو شریکی نداری که من به او تلبیه بگویم! هر چه هست، تو هستی؛ اله دیگری غیر از تو نیست که آن را شریک تو کنم». دنیا، دار دعوت هاست و تلبیه یعنی استجابت دعوت خدا و پس زدن دعوت‌های دیگر
انسان مُحرم، وقتی با این میقات و احرام و در طول عمره و بعد در عرفات به معرفت رسید و صاحب شعور شد، به وادی منی می‌رود و همه‌ آرزوهای خودش را قربانی می‌کند؛ نه تنها آرزوهای کوچک و بزرگش را به قربان‌گاه می‌برد، بلکه سعی می‌کند خودش نیز قربانی «ولی‌الله» شود.         

قربانی کردن آرزوها در منی و سعی در قربانی ولی‌الله شدن از سوی حاجی

سفر حج، یک سفر کامل به سوی خدا و سیر در مراتب توحید و فرار الی‌الله است؛ اما حجاج در این سفر، درجاتی دارند. بعضی از آن‌ها، سفر حج‌شان یک سفر سیاحتی است؛ برای سیاحت و گردش به حج می‌روند. اما آن-هایی که حاجی هستند و مناسک را با جدیت دنبال می‌کنند، آن‌ها نیز مراتب و درجاتی دارند.
خداوند متعال به گروهی از این حاجی‌ها می‌گوید: «گذشته و آینده‌تان آمرزیده شد». حج این دسته بهگونه‌ای است که نه تنها جبران مافات کرده؛ بلکه، آینده‌شان را نیز تضمین نموده است. این دسته قطعا به درجات بهشت رسیده‌اند و در قیامت نیز در مرتبه‌ای از بهشت جای خواهند داشت.        
 
مراتب و درجات حاجیان در مراسم حج، مختلف است

درجه‌ پایین‌تر کسانی هستند که به ایشان گفته می‌شود: «همه‌ی گناهان‌تان آمرزیده شد و اکنون مانند کسی هستید که از مادر متولد شده است». این دسته اگر چه گذشته‌شان پاک شده و آمرزیده شده‌اند، اما باید مواظب باشند که مرتکب گناه نشوند و نامه‌ی خود را سیاه نکنند.       
پایین‌ترین درجه هم این است که انسان از سفر حج، بهره‌ آخرتی برندارد. خدای متعال در این سفر، امکانات او را به‌گونه‌ای حفظ می‌کند که انگار بالای سر خانه و زندگی و تجارتش بوده است؛ این حداقل سفر حج است.  حفظ مال و اموال و جبران دنیوی از سوی خدا، حداقل دست‌آورد حج

3. نسبت زیارت امام معصوم علیه‌السلام و حج  
با توجه به آن‌چه گفته شد، مشهود است که "حج" یک سفر معمولی نیست و "هجرت الی‌الله" است؛ اما با عنایت به روایات وارد شده در باب زیارت معصوم علیه‌السلام نیز به خوبی نمایان است که زیارت امام معصوم علیه‌السلام امری فراتر از حج است و هر یک قدمی که برای زیارت ائمه‌ی معصومین علیهم‌السلام برداشته شود، معادل ثواب یک حج مقبول برای زائر نوشته می‌شود.
امام موسی‌کاظم علیه‌السلام در همان روایت ناظر به ثواب زیارت فرزندشان، امام رضا علیه‌السلام به این مطلب تاکید می‌کنند: چه بسا حجی که اسقاط تکلیف از انسان می‌کند ولی مقبول حضرت حق واقع نمی‌شود؛ ولی هر قدم زیارت امام معصوم، معادل یک حج مقبول محسوب می‌شود. 

زیارت امام معصوم، امری فراتر از حج است و برای زائر رشد در پی دارد

زیارت امام معصوم، یک سفر کامل معنوی است؛ و این ظرفیت را دارد که در هر قدمش، انسان را به رشد برساند. البته این مطلب به این معنا نیست که هر کس به زیارت معصومین علیهم‌السلام برود، الزما به چنین مقامی برسد! بلکه اشاره به این مطلب مهم است که زیارت امام معصوم، دارای چنین ظرفیت عظیمی است؛ و اگر کسی با شرایط خاصی که در مناسک زیارت بیان می‌شود، بارگاه معصوم را زیارت کند، در هر قدمی که برای زیارت برمی‌دارد، به رشدی معادل رشد یک حج مقبول نائل می‌شود.
زیارتی فراتر از حج است و برای انسان رشد به دنبال دارد که با مناسک خاصش صورت پذیرد.اگر در روایات نگاه کنید، برای سایر مناسک نیز چنین مراتبی بیان شده است؛ که نشان‌گر ظرفیت آن عمل می‌باشد. برای مثال؛ وقتی می‌فرمایند: «نماز، معراج مومن است» به این معنا نیست که هر کس نماز بخواند، به معراج می‌رود؛ بلکه مخاطب را به این دقت و تامل وا می‌دارد که ظرفیت نماز، ظرفیت عروج است و این عبادت می‌تواند انسان را به معراج ببرد.
انسان با دقت در این ظرفیت‌های مناسک و عبادات است که خودش را آماده می‌سازد تا از آن ظرفیت‌های متعالی بهره‌برداری کند؛ به گونه‌ای نماز بخواند که در هر نمازش، یک معراج معنوی را تجربه کرده، و در عوالم باطنی سیر کند.
اگر کسی در نمازش به معراج برود، متوجه این بیان بزرگان می‌شود که: «السلام علیکم و رحمه الله و برکاته» آخر نماز، برای این است که سیر در عوالم باطنی نماز و عروج در ملکوت را تمام کرده و در حال بازگشت است؛ لذا به نبی‌اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله و صالحین و مومنین، که در معراج با آن‌ها همراه بوده، سلام می‌دهد و از ایشان خداحافظی می‌کند.       
دقت در ظرفیت عبادات به معنای آماده شدن برای بهره‌برداری از باطن عبادات

سایر مناسک، هم‌چون حج و زیارت معصومین علیهم‌السلام نیز همین‌گونه‌اند. انسان باید در خودش این آمادگی و ادب را ایجاد کند که وقتی به زیارت امام رضا علیه‌السلام می‌رود، به ازای هر قدمی که برای زیارت ایشان بر می‌دارد، به اندازه‌ی یک عمره‌ مقبوله به خدای متعال نزدیک شده باشد؛ در هر قدم، یک فرار الی‌الله را تجربه کند و به خدا نزدیک شود. یعنی در هر قدم، از شرک‌های خودش به سمت توحید گام بردارد.

زیارت امام رضا علیه‌السلام برای انسان زائر می‌تواند یک فرار الی‌الله باشد

اگر عبادات، با مناسک و مراتب اخلاصی که در ذیل عمل تعریف می‌شود، انجام پذیرند؛ در هر بار تکرار، مراتب تازه‌ای از سیر در درجات توحید را نصیب آدمی می‌کنند. برای مثال؛ اگر زائر بیت‌الله‌الحرام در سفر حج مراقبه‌ لازم را داشته باشد و در این سفر، به مرتبه‌ای از اخلاص و دوری از شرک برسد، سال بعد اگر به حج مشرف شود، مرتبه‌ تازه‌ای از توحید را درک خواهد کرد؛ سیر تازه‌ای را آغاز خواهد نمود و از مراتب بیش‌تری از شرک خفی، دور خواهد شد. البته همه‌ی این اوصاف به شرطی صادق است که تا سال بعد، انسان حج خودش را تلف نکند و مراقب دست‌آوردهای خودش باشد.  
 
تجربه‌ درجات تازه‌ای از توحید، در تکرار اعمال و مناسک

هدف و مقصد عالی‌ای که انسان در این دنیا در پی آن است و از دل مناسک و عبادات آن را جست‌وجو می‌کند، لقاء خداست؛ لقاءالله مقصد همه‌ی عبادات بشر است و او باید بکوشد، با برآورده ساختن شرایط چنین دیداری، به لقای الهی دست یابد.
خداوند تبارک و تعالی ذیل آخرین آیه‌ی سوره‌ی مبارکه‌ی کهف شرط لقاء را بیان کرده و به مشتاقانش هشدار داده است که در این مسیر خود را به «عمل صالح» مزین کنند و از هرگونه شرکی تبری بجویند:
«فَمَنْ کانَ یَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا یُشْرِکْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَدا؛ پس هر کس به لقاى پروردگار خود امید دارد باید به کار شایسته بپردازد، و هیچ کس را در پرستش پروردگارش شریک نسازد».( 5) 
 
شرایط لقاء الله در آیات قرآن

شرک، مراتبی دارد؛ گاهی آن‌چنان خفی و پنهان است و در خبایای وجودی انسان جای گرفته که تشخیصش از شناسایی مورچه‌ای سیاه بر روی سنگ سیاه در شب تاریک نیز دشوارتر می‌نماید. انسانی که در پی لقاء‌الله است، باید به این نکته توجه داشته باشد که از همه‌ شرک‌ها، چه آشکار و چه پنهان، دوری بجوید و به اخلاص کامل در عبادت برسد.

انسان همواره اسیر شرک‌های خفی است

وجود شرک خفی، موجب جهنم رفتن انسان نمی‌شود؛ ولی همین شرک‌های پنهانی و کوچک، مانع لقاء خداوند متعال‌اند. لذاست که دوری از شرک و فرار به سوی خداوند تبارک و تعالی، سفر بی‌پایانی است و انسان هر چقدر هم در این مسیر سیر کند، باز مراتب کمال اخلاص باقیست. این‌جاست که می‌فهمیم به مناسکی نیازمندیم که این مسیر ناپیمودنی و دور و دراز را برای ما مقدور کنند؛ زیارت امام معصوم، چنین طریقی را پیش روی سالک الی‌الله قرار می‌دهد تا در هر سفر زیارتی، به ازای هر قدمی که در زیارت بر میدارد، یک فرار الی‌الله داشته باشد.

دوری از شرک‌های پنهان، سفری است که با زیارت امام معصوم ممکن می‌شود

انسان اگر در سفر حج، مراقب اعمال خود باشد، می‌تواند به مراتبی از توحید برسد و از تعلقات و غفلتهای خودش پاک گردد؛ گویی از همه‌ عالم جدا شده و از همه‌ی خلایق بریده است. لباس‌هایش را از تن به در کرده و رو به سوی خداوند متعال، تلبیه می‌گوید:
«لبیک اللهم لبیک، لبیک لا شریک لک لبیک، إن الحمد و النعمة لک و الملک لا شریک لک لبیک».
زائر بیت‌الله‌الحرام، سیر به سوی خداوند متعال را با چنین پرهیزی آغاز می‌کند؛ دعوت حضرت حق را با اسراری که در سعی، صفا، وقوف در عرفات و سایر مناسک نهفته است، اجابت می‌کند؛ و در نهایت، در این حجی که به جای می‌آورد، به مراتبی از اخلاص می‌رسد. چنین فردی، وقتی آهنگ سفر دوم می‌کند، سفر دوم را از دست‌آوردهای سفر اولش شروع می‌کند و این سفر برای او، تکرار آن‌چه گذشت، نخواهد بود. سفر سوم و چهارم و سفرهای دیگر نیز، چنین است. در هر قدم و در هر سفری و حجّی، باید چنین اتفاقات و دستآوردهایی برای انسان رقم بخورد تا با سیر در مراتب توحید، از شرک‌ها عاری شده و شایستگی لقاء الهی را کسب نماید. 
 
نیازمندی انسان به سفرهای متعدد در سیر به سوی خدا و فرار الی‌الله

نهایت این سفر کجاست؟ پاسخ چیزی جز ورود به محیط ولایت‌الله نیست! اذن ورود به محیط ولایت معصوم علیه‌السلام؛ ولایت مولی‌الموحدین، امیرالمومنین، علی‌بن‌ابی‌طالب علیه‌السلام؛ مگر جز این است که:
«ولایت‏ على بن ابى طالب علیه السّلام حصنى‏ فمن‏ دخل حصنى امن من عذابى‏»(6)   
 
ورود به وادی امن ولایت معصوم، نهایت فرار الی‌الله

یعنی در سیر به سوی ولایت‌الله و آزادی از انانیت نفس و ولایت شیطان؛ در هر قدمی، یک مرتبه از اخلاص و سیر در وادی ولایت اولیای معصومین علیهم‌السلام برای انسان حاصل می‌شود؛ و با پای این اخلاص و سیر در وادی ولایت اولیای معصومین علیهم‌السلام است که انسان می‌تواند در درجات و مراتب توحید سالک گردد.
لذاست که اگر در مضامین زیارت امام رضا علیه‌السلام دقت کنید، مشاهده می‌کنید که از بدو خروج از منزل، می‌فرمایند: «دم در خانه‌تان بایستید و بگویید: بسم‌الله». چرا؟! چون این سفر، سیری است که باید با استعانت از خدا شروع شود؛ بدون استعانت از پروردگار متعال، نمی‌توان به این وادی که وادی ولایت معصوم علیه‌السلام، وارد شد.
شروع با «بسم‌الله» یعنی خلع قدرت از خود. معنای این‌که انسان وقتی می‌خواهد حرفی بزند، می‌گوید: «بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم» چیست؟ یعنی من هیچ کاره‌ام و از خدا استعانت می‌جویم. در سفر زیارتی معصوم هم این‌گونه است؛ یعنی با اتکای به الله تبارک و تعالی و اسماء او، این سیر را آغاز می‌کنم و با اتکاء به حیات، قدرت، رحمانیت و علم او قدم در «سفر الی‌الله» می‌گذارم. 

سفر زیارتی امام رضا(ع)، سفر به سوی خداست؛ لذا با استعانت از خدا از دم در منزل نیز شروع می‌شود

این که گفته می‌شود از همان لحظه‌ خروج از منزل، انسان باید بگوید: «بسم‌الله؛ و بالله؛ و الی‌الله و الی ابن رسول‌الله»؛ به این خاطر است که:
«لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ حِصْنِی فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِی أَمِنَ مِنْ عَذَابِی... بِشُرُوطِهَا وَ أَنَا مِنْ‏ شُرُوطِهَا».(7)
درست است که سفر ما به سوی خداست؛ اما در این سفر باید از خانه‌ امام رضا علیه‌السلام عبور کنیم. چون امام معصوم، باب‌الله است؛ کسی که قصد سکنی گزیدن در سرای توحید را دارد، باید از مسیر امام معصوم علیه‌السلام عبور کند؛ جز از این باب نمی‌توان به مقامات توحید رسید. اگر درک مراتب توحید برای انسان ممکن است، این امکان از این باب مقدور می‌شود و لا غیر؛ راه‌های دیگر بن‌بست‌اند و انسان را به بی‌راهه و پرتگاه‌های خطرناک می‌کشانند.    

زیارت امام رضا(ع) شرط ورود به حصن کلمه «لا اله اله الله» است

در حقیقت، زیارت، «سیر الی‌الله» است که از طریق معصوم علیه‌السلام واقع می‌شود. زیارت معصوم علیه‌السلام طریق ورود به وادی ولایت است؛ درهای وادی ولایت با زیارت معصوم علیه‌السلام است که به روی انسان گشوده می‌شود و انسان سیر در این وادی را آغاز می‌کند. اما باید توجه داشت که وادی ولایت نیز، همانند قرآن، مراتب و بطونی دارد. اگر فرموده‌اند: «علیٌ مع القرآن و القرآن مع علی»؛ یعنی همان‌گونه که قرآن دارای بطن‌های مختلفی است، و صرف لفظ نیست؛ وادی ولایت امیرالمومنین علیه‌السلام نیز دارای بطن‌هایی است که در صرف یک لفظ خلاصه نمی‌شود.
قرآن، رشته‌ متصل بین ما و خدای متعال است؛ که نازله‌ای از آن در قالب لفظ در دست‌رس ماست. حتی لفظ قرآن هم از خداست؛ اما نورانیت قرآن چیز دیگری است. حقیقت قرآن، ذکر و انوار الهی است که در قالب لفظ، تنزل پیدا کرده است؛ از این رو، ذو بطون است و هر بطنش، بطن دیگری دارد؛ و در هر بطنی، معنای خاصی نهفته است. حقیقت امام معصوم علیه‌السلام نیز مثل قرآن است؛ یعنی، انسان در هر مرحله‌ای از وادی ولایت که قرار گرفته باشد، مرحله‌، بلکه مراحل دیگری نیز در پیش روی اوست.

وادی ولایت، هم‌چون وادی قرآن، دارای بطون متعددی است

4. نسبت زیارت با جهاد
آن‌چه در کلام معصومین علیهم‌السلام زیارت با آن مقایسه شده است، جهاد است. انسانی که به زیارت معصوم علیه‌السلام راهی می‌شود، در روایات اهل‌بیت عصمت و طهارت علیهم‌السلام همانند حاجی و مجاهد فی سبیل‌الله شمرده شده و مژده‌ پاداشی معادل حج و جهاد در راه خدا به او داده‌اند.         
در مقایسه‌ زیارت حرم معصوم علیه‌السلام با جهاد در راه خدا، گویا انسان زائر، همانند مجاهدی است که دست از همه‌ هستی خویش شسته و می‌خواهد جانش را فدا کند تا نام خدا زنده بماند. زائر نیز با فعل زیارت خویش، منشاء احیاء نام ائمه می‌شود و در مقام معامله با خدا بر می‌آید و جنّت را نصیب خودش می‌سازد:
«إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى‏ مِنَ الْمُؤْمِنینَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ یُقاتِلُونَ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ فَیَقْتُلُونَ وَ یُقْتَلُونَ وَعْداً عَلَیْهِ حَقًّا فِی التَّوْراةِ وَ الْإِنْجیلِ وَ الْقُرْآنِ وَ مَنْ أَوْفى‏ بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیْعِکُمُ الَّذی بایَعْتُمْ بِهِ وَ ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظیم‏؛ در حقیقت، خدا از مؤمنان، جان و مال‌شان را به بهاى‏ این‌که بهشت براى آنان باشد، خریده است؛ همان کسانى که در راه خدا مى‏جنگند و مى‏کُشند و کشته مى‏شوند. این به عنوان وعده حقّى در تورات و انجیل و قرآن بر عهده اوست. و چه کسى از خدا به عهد خویش وفادارتر است؟ پس به این معامله‏اى که با او کرده‏اید شادمان باشید، و این همان کام‌یابى بزرگ است‏».(8)
هر قدم زیارت، سیر در درجات اخلاص، با مراتب متعدد و بی‌پایان است. کسی نمی‌تواند حتی تصور کند که می‌تواند به انتهای وادی زیارت معصوم برسد! هر چه جلوتر برود، این سیر ادامه دارد.  احیاء نام ائمه با فعل زیارت زائر، او را در مقام مجاهد فی سبیل الله قرار می‌دهد
در واقع، انسان زائر با زیارت امام معصوم، در وادی توحید سیر می‌کند؛ وادی توحید و وادی ولایت، دو وادی مجزا و در عرض هم نیستند؛ یک سیر است. سیر در وادی ولایت امیرالمومنین علیه‌السلام سیر در کلمه‌ی «لااله‌الاالله» است؛ این همان معنی لفظ صرف نبودن قرآن نیز هست. اگر قرآن مردم را به کلمه‌ی «لااله‌الاالله» فرا می‌خواند، در واقع به ولایت امیرالمومنین علیه‌السلام دعوت می‌کند؛ این است معنای «علیٌ مع القرآن و القرآن مع علی».
از این روست که وقتی جناب سلمان به دیدار امیرالمومنین علیه‌السلام می‌شتابد، در هر قدمی که به سوی خانه‌ حضرت برمی‌دارد، معادل یک حج عمره‌ مقبوله برای او ثبت و ضبط می‌شود؛ و در این دیدار به همان رشدی می‌رسد که در حج خانه‌ی خدا می‌توانست به آن دست پیدا کند. حقیقت این است که سلمان در زیارت حضرت امیر علیه‌السلام در مراتب عالی توحید سیر کرده و با «معرفت بالنورانیه» امیرالمومنین علیه‌السلام به معرفت کردگار متعال نائل شده است.
 
سیر در وادی توحید با سیر در وادی ولایت با زیارت معصوم علیه‌السلام

5. آداب و آثار زیارت امام رضا علیه‌السلام

گفتیم که انسان در فرار از شرک‌ها و فقرهای خود به سوی خداوند متعال، از دروازه‌ زیارت معصومین علیهم-السلام وارد می‌شود؛ و از طریق زیارت این اولیای کرام عبور می‌کند. این ذوات مقدسه، ابوا‌ب‌الله ‌هستند؛ سیر در وادی ولایت‌الله هم، همان سیر در وادی ولایت اولیای معصومین علیهم‌السلام است. یعنی اگر کسی میخواهد در طریق سلوک به سوی خداوند تبارک و تعالی قدم بزند و در مراتب توحید و اخلاص و بندگی گام بردارد، باید در محیط ولایت اولیای معصومین علیهم‌السلام وارد شده و در مراتب آن سیر کند.     
 عبور از دروازه زیارت معصومین علیهم‌السلام در فرار از شرک‌ها به سوی خداوند متعال
1ـ5. فراز اول؛ طلب طهارت و شرح صدر
با توجه به جایگاه والای وادی ولایت معصومین علیهم‌السلام که وادی ولایت‌الله است، ورود به این وادی لوازمی می‌طلبد که یکی از این لوازم، داشتن طهارت و شرح صدر است؛ هم طهارت ظاهری و هم طهارت باطنی. بدون طهارت به انسان اذن ورود به وادی ولایت معصومین علیهم‌السلام داده نمی‌شود. شرح صدر نیز از لوازم ضروری درک ایمان و اسلام است؛ بدون شرح صدر کسی نمی‌تواند از وادی ولایت بهره‌ای ببرد.
«فَمَنْ یُرِدِ اللَّهُ أَنْ یَهْدِیَهُ یَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ وَ مَنْ یُرِدْ أَنْ یُضِلَّهُ یَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَیِّقاً حَرَجاً کَأَنَّما یَصَّعَّدُ فِی السَّماءِ کَذلِکَ یَجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذینَ لا یُؤْمِنُون؛ پس خداوند هدایت هر کسی را که بخواهد قلب او را براى پذیرش اسلام باز و روشن گرداند و گمراهی هر که را خواهد دل او را از پذیرفتن ایمان تنگ و سخت گرداند که گویى مى‏خواهد از زمین بر فراز آسمان رود، این چنین است که خدا آنان را که به حق نمى‏گروند مردود و پلید مى‏گرداند».(9)
خداوند متعال اگر بخواهد کسی را هدایت کند، به او شرح صدر می‌بخشد؛ اعطای این شرح صدر و بسط وجودی، مقدمه‌ای است تا او حقیقت ایمان، اسلام و دین الهی را در قلبش دریافت کند. بنا به روایت امام باقر علیه‌السلام نیز، اسلام یعنی تسلیم شدن در برابر ولایت امیرالمومنین علیه‌السلام (10)؛ بدون شرح صدر هم نمی‌توان به مرتبت و مقام چنین تسلیمی دست پیدا کرد. رسیدن به این مقام محتاج عنایت الهی است؛ و از طریق خاصی به انسان عطا می‌شود. این طریق خاص، زیارت امام معصوم علیه‌السلام با داشتن طهارت ظاهری و باطنی است.      

عطای شرح صدر به انسان، لازمه دریافت حقیقت اسلام


آن‌چه پیش از همه، در ابتدای آداب زیارت بارگاه‌های ملکوتی اولیای معصومین علیهم‌السلام به چشم می‌خورد، انجام غسل مستحبی با ادعیه‌ی مخصوص آن است که در این دعاها نیز، مضامین عالی از مراتب طهارت باطنی مطرح می‌شوند. این‌گونه غسل‌های مستحبی، هم‌چون: غسل جمعه و غسل شب‌های ماه رمضان، زمینه‌ساز رسیدن انسان به طهارت باطنی هستند و برای بهره‌مندی از برکات آن ایام و اوقات، از اهمیت بسیار زیادی برخوردارند؛ اما عموما از آن‌ها غفلت می‌شود.
باید توجه داشت، همان‌گونه که برای به جای آوردن نماز و ورود به محیط صلاه، داشتن وضو الزامی است و بدون وضو و طهارت نمی‌توان نماز را به‌جای آورد؛ لازمه‌ی ورود به وادی ولایت معصوم علیه‌السلام نیز داشتن طهارت است که زائر با غسل مستحبی پیش از ورود به بارگاه نورانی ایشان مهیا می‌شود.   
 
تامین طهارت باطنی با انجام غسل زیارت، لازمه‌ بهره‌مندی از محیط ولایت اولیای معصومین در زیارت بارگاه‌های نورانی ایشان است

در زیارت حضرت ثامن‌الحجج علیه‌آلاف‌التحیه‌والثناء نیز، ابتدا به زائر توصیه می‌شود، پیش از خروج از منزل، غسل مستحبی به جای آورده؛ و هنگام غسل این ذکر را بر زبان جاری کند:
«اللَّهُمَ‏ طَهِّرْنِی‏ وَ طَهِّرْ قَلْبِی وَ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَ أَجْرِ عَلَى لِسَانِی ذِکْرَکَ وَ مِدْحَتَکَ وَ الثَّنَاءَ عَلَیْکَ فَإِنَّهُ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِکَ وَ قَدْ عَلِمْتُ أَنَّ قِوَامَ دِینِی التَّسْلِیمُ لِأَمْرِکَ وَ الِاتِّبَاعُ لِسُنَّةِ نَبِیِّکَ وَ الشَّهَادَةُ عَلَى جَمِیعِ أَنْبِیَائِکَ وَ رُسُلِکَ إِلَى جَمِیعِ خَلْقِکَ اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ نُوراً وَ طَهُوراً وَ حِرْزاً وَ شِفَاءً مِنْ کُلِّ دَاءٍ وَ سُقْمٍ وَ آفَةٍ وَ عَاهَةٍ وَ مِنْ شَرِّ مَا أَخَافُ وَ أَحْذَرُ؛ خدایا من را پاکیزه گردان، قلب و دلم را طاهر نما، سینه‏ام را بگشا، ذکر خود و ثنائت را بر زبانم جارى کن، ثناء و دعاء بر تو باد، زیرا هیچ قوه و نیروئى وجود ندارد مگر به‌واسطه تو است، همانا دانستم که استحکام دینم به این است که تسلیم امر تو بوده، و از سنّت پیامبرت پیروى کنم، و شهادت دهم بر پیامبران و رسولانت به‌سوى تمام خلائق، خداوندا قرار بده آن را نور و طهور و شفاء دهنده هر درد و مرض و بلا و عیبى و نگهدارنده از شرّ آن‌چه از آن خوف داشته و بر حذر مى‏باشم».      
 
ذکر غسل زیارتی حضرت امام رضا علیه‌السلام

این غسل برای این است که ما را به باطن پاکیزگی اشارت دهد و ما را از اهمیت طهارت آگاه نماید. خداوند تبارک و تعالی، گاهی، عالم ظاهر را مثالی برای عالم باطن قرار می‌دهد تا انسان از این مثال به آن باطن راه پیدا کرده و از جایگاه خطیر موضوع اطلاع یابد.
اشارت عالم ظاهر به عالم باطن، در عمل مستحبی‌ای مانند غسل زیارت
برای مثال: انسان وقتی می‌بیند اگر یک هفته استحمام نکند، بدنش آلوده شده و بوی تعفن از آن بلند می‌شود و نمی‌تواند در مجلس انسی و مهمانی‌ای حاضر شود؛ با آب طاهر و پاک کننده خودش را می‌شوید تا این آلودگی‌ها از او برطرف شده و عطر پاکیزگی از او به مشام برسد؛ ناخودآگاه به این نکته رهنمون می‌شود که غفلت‌ها، کدورت‌ها، معصیت‌ها، مکروهات و ترک اولی‌ها، همان آلودگی‌هایی هستند که مانع از حضور او در مجلس انس با معصوم علیه‌السلام در جوار بارگاه نورانی‌اش می‌شوند. گاهی آلودگی‌های باطنی ناشی از معاصی و کبائر، بدتر از آلودگی‌های ظاهری ناشی از نجاسات هستند؛ چرا که آلودگی ظاهر را می‌توان با آب طاهر برطرف کرد، ولی آلودگی‌های باطنی به این آسانی از بین نمی‌روند؛ مگر به دست ولایت اولیای معصومین علیهم‌السلام.  
 
مقایسه پاکیزگی ناشی از استحمام با طهارت ناشی از زیارت

آلودگی‌های باطنی انسان، جز با ولایت ولی‌الله که حقیقت «ماء طهور» است پاک شدنی نیست. خداوند این «ماء طهور» را از آسمان نازل کرده تا انسان‌ها با آن به پاکیزگی و طهارت برسند.
«إِذْ یُغَشِّیکُمُ النُّعاسَ أَمَنَةً مِنْهُ وَ یُنَزِّلُ عَلَیْکُمْ مِنَ السَّماءِ ماءً لِیُطَهِّرَکُمْ بِهِ وَ یُذْهِبَ عَنْکُمْ رِجْزَ الشَّیْطانِ وَ لِیَرْبِطَ عَلى‏ قُلُوبِکُمْ وَ یُثَبِّتَ بِهِ الْأَقْدامَ؛ یاد آرید هنگامى که خواب راحت را بر شما فرو پوشاند براى این‌که از جانب او ایمنى یابید و از آسمان آبى مى‏فرستاد که شما را به آن آب پاک گرداند و وسوسه و کید شیطان را از شما دور سازد و دل‌هاى شما را محکم و استوار گرداند و گام‌هاى شما را استوار بدارد».(11) امام معصوم حقیقت «ماء ‌طهور» است
در تفاسیر روایی نوشته‌اند که شأن نزول این آیه، در جنگ بدر بوده؛ و آیه در مقام بیان این معناست که «سماء» نبوت نبی‌اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله است و «ماء» ولایت امیرالمومنین علیه‌السلام.(12) یعنی خداوند متعال حقیقت ولایت را از آسمان نبوت بر شما جاری کرد تا شما به طهارت باطنی برسید در اسارت آلودگی‌ها و نجاست‌های ناشی از معاصی گرفتار نمانید.      

تفسیر سماء به نبی اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله و ماء به امیرالمومنین علیه‌السلام


اگر آب، مطهِّر ظاهر است؛ امام نیز مطهِّر باطن است و جان انسان را به پاکیزگی می‌رساند. خداوند متعال در سوره‌ی ملک، آیه‌ 30 می‌فرماید:
«قُلْ أَ رَأَیْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ ماؤُکُمْ غَوْراً فَمَنْ یَأْتیکُمْ بِماءٍ مَعینٍ؛ بگو: چه تصوّر مى‏کنید اگر آب که مایه زندگانى شماست همه به زمین فرو رود کیست که باز آب روان و گوارا براى شما پدید آرد».
در این‌ آیه نیز به خوبی هویداست که منظور از آب، امام معصوم است که مایه‌ بیرون آمدن انسان از آلایش‌ها و نجاسات باطنی است؛ همان آلودگی‌هایی که مانع سلوک انسان در سیر الی‌الله می‌شوند و او را از لقاء الهی باز می‌دارند. حقیقت هم این است که اگر انسان به امام معصوم دست‌رسی نداشته باشد، چگونه می‌تواند به پاکیزگی برسد؟     
 
اسارت انسان در چنگال آلودگی‌های باطنی، با روی‌گردانی از امام معصوم

با آلودگی که نمی‌توان راهی زیارت امام معصوم شد! اصلا به انسان آلوده که اجازه ورود به محیط ولایت اولیای الهی داده نمی‌شود! لذا اولین قدم زیارت، طهارت است. با این غسل، ابتدا طهارت ظاهری و سپس طهارت باطنی نصیب انسان می‌شود. اگر ظاهر آب، جسم او را شست‌وشو می‌دهد؛ در باطن نیز، ولایت امام معصوم، او را طاهر و پاکیزه می‌گرداند.       
شست‌وشوی ظاهر با آب؛ و شست‌وشوی باطن با ولایت امام معصوم حاصل می‌شود
از همان؛ زمانی که زائر در خانه، و به نیت زیارت امام معصوم، غسل می‌کند و می‌گوید: «اللَّهُمَ‏ طَهِّرْنِی‏ وَ طَهِّرْ قَلْبِی»؛ آن‌چه در باطن به او عطا می‌شود این است که: «وَ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَ أَجْرِ عَلَى لِسَانِی ذِکْرَکَ وَ مِدْحَتَکَ وَ الثَّنَاءَ عَلَیْکَ». این طهارت زمینه‌ای می‌شود تا شرح صدر به او عطا شود و شایستگی بر زبان راندن ذکر و مدح الهی را بیابد.
پیش‌تر نیز گفتیم لازمه‌ رسیدن به تسلیم و درک حقیقت ایمان، عطای «شرح صدر» از سوی خداوند متعال به انسان است. در این‌جا نیز زائر حرم امام رضا علیه‌السلام با به جای آوردن غسل زیارت، از خداوند متعال طلب شرح صدر می‌کند تا با رسیدن به این وسعت وجودی، حقیقت ایمان و اسلام در قلبش جای بگیرد.        
 
طهارت، شرح صدر، تسلیم؛ سه مرحله‌ پیش‌روی زائر در زیارت معصوم علیه‌السلام

کسانی که حقیقت طهارت با زیارت معصوم علیه‌السلام را درک می‌کنند، حتی آثار وجودی آن را نیز در جسم خودشان احساس می‌نمایند. آقایی به من می‌گفت:
«گاهی زمانی که به حرم حضرت رضا علیه‌آلاف‌التحیه‌والثناء می‌آیم و محضر ایشان مشرف شده و روبه‌روی مرقد مطهرشان می‌ایستم، به ایشان می‌گویم: آقا این عیوب ما را بشویید؛ شرمنده‌ام! در این لحظه احساس می‌کنم از مغز سرم تا نوک پایم آرام آرام خنک می‌شود».    
پس لازمه‌ این‌که انسان در زیارت معصوم علیه‌السلام به‌گونه‌ای بهره‌مند شود که هر قدمش معادل یک حج مقبول به حساب آید؛ و با هر قدمی که برمی‌‌دارد، یک سیر در وادی توحید برای او رقم بخورد؛ و شرح صدر به او عطا گردد؛ این است که طهارت را از طریق غسل مستحبی کسب کند؛ و به این ترتیب، آمادگی ورود به وادی ولایت معصوم را پیدا نماید.

نتیجه‌گیری و جمع‌بندی بحث طهارت و غسل مستحبی

5.2. فراز دوم؛ رحلت به سوی خدا
پس از به جای آوردن غسل زیارت، زائر باید مراقب طهارت حاصل از آن باشد و زبانش را به غفلت آلوده نسازد؛ لذا بهترین راه این است که همراه با بستن بار سفر، همواره مشغول ذکر الهی شود و ثناء و حمد حضرت حق را بر زبان خویش جاری کند. این اذکار نورانی به زائر کمک می‌کنند که در مسیر سفر، اتفاقات اطراف و حوادث محیط او را به خود مشغول نکنند.
زیباست که انسان در هجرت به جوار معصوم علیه‌السلام با خداوند جلّ‌جلاله مشغول راز و نیاز شود و با نیایش به درگاه او، جانش را به گفت‌وگو با حضرت حق بنشاند و بگوید:
«خدایا! زبان مرا به ذکر خودت مشغول کن؛ خدایا! مرا در رسیدن به وادی ولایت، پاک گردان؛ چنان کن که قلبم، جانم و زبانم با ذکر تو انس گیرد و همگان را فراموش کرده و غرق مشاهده‌ی جمال و زیبایی‌های تو باشم و تنها تو را مدح کنم».     
 
مراقبت از طهارت حاصل از غسل با مشغول شدن به اذکار الهی

این تاملات کمک می‌کنند تا انسان به حال رحلت نزدیک شود و حال «راحل الی‌الله» را داشته باشد؛ یعنی همه چیز را فرو بگذارد و قصد لقاء حق کند؛ سفری که جای هیچ تصوری برای بازگشت در آن نیست. لذا وقتی از منزل خارج می‌شود، همه چیز را به خدا سپرده؛ دل‌مشغولی‌هایش را رها ساخته؛ و با جانی سبک‌بار و روانی آسوده خاطر، بدون فکر به آن‌چه پس نهاده، رو به خدا می‌گوید:

رسیدن به حال انسان راحل الی‌الله در سفر زیارتی امام معصوم علیه‌السلام

«اللَّهُمَّ إِنِّی إِلَیْکَ وَجَّهْتُ وَجْهِی وَ إِلَیْکَ فَوَّضْتُ أَمْرِی وَ إِلَیْکَ أَسْلَمْتُ نَفْسِی وَ إِلَیْکَ أَلْجَأْتُ ظَهْرِی وَ عَلَیْکَ تَوَکَّلْتُ لَا مَلْجَأَ وَ لَا مَنْجَى إِلَّا إِلَیْکَ- تَبَارَکْتَ وَ تَعَالَیْتَ عَزَّ جَارُکَ وَ جَلَّ ثَنَاؤُکَ؛ بار خدایا! من روى خود را به طرف تو متوجّه ساخته‏ام، و کارهایم را به تو واگذار نموده‏ام، و خود را به تو تسلیم کرده‏ام، و پشت و پناهم را تو قرار داده‏ام، و بر تو توکل کرده‏ام، هیچ پناهگاه و امید نجاتى نیست مگر توجه به تو، منزّه و بلند مرتبه‏اى، تضرّع و زارى براى تو کم و ثناء و ستودنت بسیار است».

ذکر خروج از منزل در زیارت امام رضا علیه‌السلام

زائر هنگام خروج از منزل باید همانند تاجری باشد که تجارت‌خانه‌ی خویش را به دست انسان امینی سپرده و با خیال راحت، عازم سفر شده است. یعنی همه‌ی امکانات، دارایی و اهل و عیال خود را به خداوند متعال، که بهترین حافظ و نگه‌دار است، بسپارد و راهی سفر زیارتی امام معصوم علیه‌السلام شود.
با این تمهیدات انسان می‌تواند آماده‌ کوچ و رحلت باشد و عزم دیار مولای خویش کند و قدم در سفری بگذارد که قرار است به ازای هر قدمش، یک حج مقبول برایش نوشته شود.    

آمادگی برای رحلت الی‌الله


پس از انجام غسل و توکل بر خداوند متعال، اکنون نوبت عزم سفر است؛ لذا گفته شده است که زائر باید دم در خانه بایستد و بگوید:
«بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ مِنَ اللَّهِ وَ إِلَى اللَّهِ وَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ عَلَى مِلَّةِ رَسُولِ اللَّهِ صلی‌الله‌علیه‌وآله؛ عَلَى اللَّهِ تَوَکَّلْتُ وَ إِلَیْهِ أَنَبْتُ فَاطِرَ السَّمَاوَاتِ السَّبْعِ وَ الْأَرَضِینَ السَّبْعِ وَ رَبَّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ؛ ابتداء مى‏کنم به اسم خدا و ذات او، و از او کمک خواسته و به سوى او توجّه نموده و در راه او گام برمى‏دارم، و بر شریعت رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم مى‏باشم، بر خدا توکّل داشته و به سویش بازمى‏گردم، خدائى که آفریننده آسمان‌هاى هفت‏گانه و طبقات هفت‏گانه زمین و پروردگار عرش عظیم مى‏باشد».  
فقر انسان در برابر خداوند متعال، فقر مطلق است. انسان، فقیر کامل؛ و خداوند، غنی به تمام معناست؛ لذاست که هر آغازی بدون نام و یاد او، ابتر خواهد ماند. اگر به ما گفته شده است در هنگام غذا خوردن «بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم» بگویید، به خاطر این است که غذا انسان را سیر نمی‌کند! غذا بی‌چاره‌تر از ماست که بتواند گرسنگی ما را برطرف سازد! «بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم» یعنی خدایا؛ من آگاهم که این غذا وسیله است و تو باید مرا سیر کنی؛ این غذا از خودش چیزی ندارد که بتواند گرسنگی‌ام را از من بگیرد. در نیازهای معنوی هم به همین ترتیب است؛ بلکه نیاز انسان موحد به یاری خداوند متعال، در سیر معنوی بیش از پیش است.      

شروع با بسم الله الرحمن الرحیم؛ بیان‌گر فقر مطلق انسان و نیاز او به خداوند متعال در بهره‌مندی از سفر زیارتی امام معصوم علیه‌السلام

سفر زیارتی سفری نیست که انسان بتواند با گام‌های خودش، و با فکر و توان و ریاضت خودش، آن را طی کند و به سر منزل مقصود برسد؛ بلکه باید با نام و یاد خدا شروع شود و در هر قدم، به اسم «الله» تکیه نماید. شروع سفر با نام الله است و به سوی الله؛ اما زائر در این سفر به سوی خدا، برای این‌که به خدا برسد، از منزل فرزند رسول خدا عبور می‌کند. به عبارت روشن‌تر، سفر انسان به سوی خدا از منزل اولیای معصومین علیهم‌السلام می‌گذرد؛ لذا باید انسان از خودش خلع قدرت کرده و با اسم «الله» وارد وادی ولایت شود.       
 
 عبور از منزل اولیای معصومین علیهم‌السلام در سیر الی‌الله

زائر در سفر زیارتی، می‌خواهد از صورت‌های آفل‌ به وجه باقی الهی برسد؛ چرا که آن‌چه نزد اوست، فانی و آن‌چه نزد خداست، باقیست. به قطع یقین، در رسیدن به این خزانه‌های جاویدان الهی و بهره‌مندی از آستان قرب حضرت حق تبارک و تعالی، ادب سیر و سلوک را باید رعایت نمود؛ و همواره به خاطر داشت که بی‌ادبی، سبب دست‌خالی شدن و محروم ماندن انسان از برکات زیارت می‌شود.

رعایت ادب در برخورد و رفتار در طول سفر، برای بهره‌مندی از برکات زیارت

زائر حرم امام معصوم علیه‌السلام باید در طول راه مراقب حفظ توجه و مداومت در ذکر الهی باشد و از مشغول شدن به مزاح‌هایی که موجبات سلطه‌ی غفلت بر قلب را فراهم می‌آورند، اجتناب ورزد؛ و مدام به خودش خاطر نشان کند که هر لحظه غفلت در این سفر، معادل یک وادی عقب ماندن از سیر در توحید است.
پس از رسیدن به مقصد هم، دوباره غسل را باید تکرار کرد و زنگارها و غفلت‌هایی که ممکن است در طول راه در دل نشسته باشند را دوباره شست؛ آن‌گاه با حضور قلب، توجه خاطر، با حالتی توأم با ادب و تواضع و خشوع و خضوع، و زبان ذاکر به سمت حرم رهسپار شده و آماده‌ی گرفتن اذن ورود به حریم حرم ولی معصوم علیه‌السلام گردید. در هیچ حال هم نباید از خاطر به دور داشت که آن‌که به دیدارش می‌رویم، ولی معصوم علیه‌السلام است و هر قدم این زیارت می‌تواند برای ما، سیر در یکی از وادی‌های سرزمین توحید باشد.
 
اجتناب از شوخی‌های غفلت‌زا در طول سفر و تجدید غسل و کسب آمادگی برای اذن ورود به حرم

5.3. فراز سوم؛ اذن ورود به بیتی از بیوت نبی‌اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله
اگر آمادگی‌هایی که در طول مناسک زیارت از بدو خروج از منزل تا تجدید غسل زیارت و رعایت ادب حضور توسط زائر رعایت شده باشد، به طور حتم چنین شخصی زمانی که در مقابل دروازه‌ی ورودی حرم می‌ایستد، متوجه این نکته‌ ظریف می‌شود که این‌جا، نقطه ویژه‌ای است. خانه‌ای نیست که انسان سرش را پایین بیاندازد و وارد آن شود؛ لذا اهمیت اذن دخول را درک کرده و معارف فرازهای اذن دخول را در قلبش حاضر می‌کند:
«اَللّهُمَّ اِنّى‏ وَقَفْتُ عَلى‏ بابٍ مِنْ اَبْوابِ بُیُوتِ نَبِیِّکَ، صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ الِهِ، وَقَدْ مَنَعْتَ النَّاسَ اَنْ یَدْخُلوُا اِلاَّ بِاِذْنِهِ، فَقُلْتَ یا اَیُّهَا الَّذینَ امَنُوا لاتَدْخُلُوا بُیُوتَ النَّبِّىِ اِلاَّ اَنْ یُؤْذَنَ لَکُمْ، اَللّهُمَّ اِنّى‏ اَعْتَقِدُ حُرْمَةَ صاحِبِ هذَا الْمَشْهَدِ الشَّریفِ فى‏ غَیْبَتِهِ، کَما اَعْتَقِدُها فى‏ حَضْرَتِهِ، وَاَعْلَمُ اَنَّ رَسُولَکَ وَخُلَفآئَکَ عَلَیْهِمُ السَّلامُ اَحْیآءٌ عِنْدَکَ یُرْزَقُونَ، یَرَوْنَ مَقامى‏ وَیَسْمَعُونَ کَلامى‏، وَیَرُدُّونَ سَلامى‏، وَاَ نِّکَ حَجَبْتَ‏ عَنْ سَمْعى‏ کَلامَهُمْ، وَفَتَحْتَ بابَ فَهْمى‏ بِلَذیذِ مُناجاتِهِمْ، وَاِنّى‏ اَسْتَاذِنُکَ یا رَبِّ اوَّلاً، وَاَسْتَاْذِنُ رَسُولَکَ، صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ ثانِیاً، وَاَسْتَاْذِنُ خَلیفَتَکَ الْأِمامَ الْمَفْروُضَ عَلَىَّ طاعَتُهُ فُلانَ بْنَ فُلانٍ‏ عَلِىَّ بْنَ مُوسَى الرَّضاعلیه السلام وهکذا پس بگوید: وَالْمَلائِکَةَ الْمُوَکَّلینَ‏ بِهذِهِ الْبُقْعَةِ الْمُبارَکَةِ ثالِثاً، ءَاَدْخُلُ یا رَسُولَ اللَّهِ، ءَاَدْخُلُ یا حُجَّةَ اللَّهِ‏ ءَاَدْخُلُ یا مَلآئِکَةَ اللَّهِ الْمُقَرَّبینَ الْمُقیمینَ فى‏ هذَا الْمَشْهَدِ، فَاْذَنْ لى‏ یا مَوْلاىَ فى‏ الدُّخُولِ، اَفْضَلَ ما اَذِنْتَ لِأَحَدٍ مِنْ اَوْلِیآئِکَ، فَاِنْ لَمْ اَکُنْ‏ اَهْلاً لِذلِکَ، فَاَنْتَ اَهْلٌ لِذلِکَ».
حرم هر یک از معصومین علیهم‌السلام بیتی از بیوت نورانی نبی‌اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله است؛ همان بیتی که آیات نور الهی در آن نازل گردیده و مرکز هدایت قلوب و نفوس و کائنات شده است. اگرچه خداوند متعال، نور زمین و آسمان‌هاست و مخلوقات به واسطه‌ این نورانیت، هدایت می‌شوند؛ اما به فرموده‌ی قرآن کریم، نور الهی در نبی‌اکرم صلی‌‌الله‌علیه‌وآله متمثل شده؛ و این نور در بیوتی قرار گرفته است که عالمیان به واسطه‌ی تقرب به این بیوت نوری، هدایت شده و رفعت می‌یابند. هر کس به این بیوت راه پیدا کند، به نور و هدایت الهی می‌رسد و از ضلالت و ظلمات رهایی می‌یابد.
«اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکاةٍ فیها مِصْباحٌ الْمِصْباحُ فی‏ زُجاجَةٍ الزُّجاجَةُ کَأَنَّها کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ یُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَکَةٍ زَیْتُونَةٍ لا شَرْقِیَّةٍ وَ لا غَرْبِیَّةٍ یَکادُ زَیْتُها یُضی‏ءُ وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ نُورٌ عَلى‏ نُورٍ یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ یَشاءُ وَ یَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ لِلنَّاسِ وَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْ‏ءٍ عَلیمٌ * فی‏ بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ یُذْکَرَ فیهَا اسْمُهُ یُسَبِّحُ لَهُ فیها بِالْغُدُوِّ وَ الْآصال؛ خدا نور آسمان‌ها و زمین است، داستان نورش به مشکاتى ماند که در آن روشن چراغى باشد و آن چراغ در میان شیشه‏اى که از تلألؤ آن گویى ستاره‏اى است درخشان، و روشن از درخت مبارک زیتون که شرقى و غربى نیست و بى‏آنکه آتشى روغن آن را برافروزد خود به خود جهانى را روشنى بخشد، پرتو آن نور حقیقت بر روى نور معرفت قرار گرفته است. و خدا هر که را خواهد به نور خود و اشراقات وحى خویش هدایت کند و این مثلها را خدا براى مردم مى‏زند و خدا به همه امور داناست! * آن مشکات در خانه‏هایى قرار دارد که خدا رخصت داده که آن‌جا رفعت یابد و در آن‌ها ذکر او شود و صبح و شام تسبیح و تنزیه ذات پاک او کنند».

حرم معصومین، شعبه‌ای از بیت نورانی نبی‌اکرم(ص) برای رفعت و هدایت عالم

زائر در مدخل ورودی حرم باید به این مطلب توجه داشته باشد که بارگاه پیش روی او، همان خانه‌ی نور و هدایتی است که قرآن مردم را به سوی آن فرا می‌خواند؛ با همان ویژگی‌ها و آثار! به واسطه‌ی همین تنزل نور هدایت الهی است که صحن و سرای بارگاه معصومین علیهم‌السلام را باید با نگاهی فراتر از خانه‌ی گِلی دید. حرم امام معصوم، ملکوت عالم است؛ یعنی جسم حرم، ملکوت عالم دنیاست. جسم حرم با بقیه‌ی جاها فرق دارد؛ حساب ملکوتش نیز به همین ترتیب فرق می‌کند. یعنی همان‌گونه که جسم حرم، ملکوت عالم دنیا محسوب می‌شود، ملکوت حرم امام معصوم نیز در عالم ملکوت، ملکوت ملکوت به شمار می‌آید.         
 
حرم امام معصوم، ملکوت عالم دنیاست؛ ملکوت حرم، در عالم ملکوت نیز، ملکوت ملکوت است

لذاست که آدم نمی‌تواند سرش را پایین بیاندازد و بدون آداب، اجازه ورود به حرم را کسب نماید. باید در همان بدو ورود، نسبت به مراتبی، توجه حاصل کرده و با یقین به این مطلب که امام حی و معصومی در این بارگاه حضور دارند، از خداوند متعال، نبی‌اکرم صلی‌‌الله‌علیه‌وآله، اولیای معصومین علیهم‌السلام و ملائکه‌ی موکل حرم اذن دخول طلب کند.  
«اَللّهُمَّ اِنّى‏ اَعْتَقِدُ حُرْمَةَ صاحِبِ هذَا الْمَشْهَدِ الشَّریفِ فى‏ غَیْبَتِهِ، کَما اَعْتَقِدُها فى‏ حَضْرَتِهِ»؛ خدایا من به حرمت خانه‌ی امام معصوم و صاحب این بارگاه شریف، در غیبتش به همان‌گونه اعتقاد دارم و ادب حضورش را رعایت می‌کنم، که گویی حاضر است و مرا می‌بیند!
حریم امام، حاضر و غایب ندارد؛ امام همیشه و همه‌جا حاضر است. حریم شهر مقدس قم نیز، حریم حضرت رضا علیه‌السلام است؛ حریم ولایت که محصور به بارگاه ایشان، در شهر مقدس مشهد، نمی‌شود! اولیای معصومین علیهم‌السلام در مقام عندالله مشرف‌اند و از آن مقام ما را نظاره می‌کنند. حرکات و سکنات ما را می‌بینند و کلام ما را می‌شنوند؛ وقتی خدمت‌شان سلام عرض می‌کنیم، در جواب، به ما سلام می‌دهند. اگر نبود محجوبیت از استماع کلام معصوم، حتما جواب سلام ایشان را می‌توانستیم بشنویم! همین الان هم اگر کسی اهل راه باشد، این حجاب از سمع او برداشته می‌شود و می‌تواند جواب سلام امام را بشنود.

حریم امام، حاضر و غایب ندارد؛ همه جا حریم امام است

از حضرت امام رضا علیه‌السلام نقل شده است که بعد از هر نماز می‌توان نبی‌اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله را زیارت کرد. بزرگ‌واری می‌فرمود: «بعد از نماز، زیارت رسول گرامی اسلام را خواندم و خدمت ایشان سلام عرض کردم. حضرت خطاب به من فرمودند: علیک‌السلام؛ فلانی تا حالا کجا بودی؟! بعد از این ماجرا، هر وقت محضر مبارک ایشان سلام عرض کردم، حضرت جواب سلام مرا می‌دادند و من هم می‌شنیدم».

ماجرای سلام دادن به نبی‌اکرم بعد از هر نماز و شنیدن جواب سلام حضرت

فرزند علامه طباطبایی رحمت‌الله‌علیه از قول پدرشان نقل می‌کردند که وقتی مادرم به حیات می‌رفت و به خانم فاطمه‌ی معصومه سلام‌الله‌علیها سلام می‌داد، پدرم می‌گفت: «من جواب حضرت معصومه سلام‌الله‌علیها را می‌شنوم»!

شنیدن پاسخ سلام حضرت معصومه سلام‌الله‌علیها

در روایات نقل شده است موسی‌کلیم علیه‌السلام خطاب به پروردگار متعال عرض کرد: « خدایا! دوری تا فریاد بزنم؛ یا نزدیکی که نجوا کنم؟» پروردگار متعال فرمود: «انا جلیس من ذکرنی».(13)
اگر کسی اهل ذکر بوده؛ و با خداوند متعال مؤانست داشته باشد؛ می‌تواند با پروردگارش به مناجات بنشیند و از در گفت‌وگو با حضرت حق درآید؛ خداوند متعال نیز باب چنین انس و مجالستی را برای او باز می‌کند و او را از چشمه‌های راز و نیاز سیراب می‌سازد. در زیارت بارگاه شریف امام معصوم علیه‌السلام نیز ماجرا همین‌گونه است؛ اگر کسی به زیارت مشهد امام معصوم علیه‌السلام در حالی برود که معتقد به حیّ، سمیع، بصیر و حاضر بودن امام باشد، باب نجوا به رویش گشوده می‌شود و می‌تواند حرم را با دیده‌ «بیت‌الله»ی بنگرد؛ می‌تواند بفهمد که حرم معصوم علیه‌السلام «مختلف‌الملائکه» است؛ ملائکه‌ی از عالم ملکوت فوج‌فوج در رفت‌وآمد هستند و در زیارت امام معصوم علیه‌السلام از یک‌دیگر سبقت می‌گیرند. می‌تواند به درک این نکته برسد که انبیاء از سماوات اجازه می‌گیرند و حول این حائر، به زیارت معصوم می‌شتابند!       
 
گشوده شدن ابواب مناجات با امام معصوم در بارگاه ایشان

با فتح باب مناجات است که زائر می‌فهمد جسم حرم، خاک و گِل حرم، و در و دیوار حرم، مانند سایر اجزاء و اجسام این دنیا نیستند؛ همین جسم حرم معصوم و ضریح مرقد مطهرشان نیز دارای مرتبه‌ای ملکوتی است و حرم معصوم، ملکوت عالم دنیاست. اگر اهل‌بیت علیهم‌السلام فرموده‌اند: «ارواح انبیاء و مومنین از مرتبه‌ی جسم ما هستند» یعنی این؛ یعنی روح انبیاء و مومنین و شیعیان از مرتبه‌ی نازله‌ی جسم اولیای معصومین علیهم‌السلام خلق شده‌اند و حتی مرتبه‌ی خاکی آن‌ها، مقام ملکوتی دارد:
«وَ خَلَقَ‏ أَرْوَاحَ‏ شِیعَتِنَا مِنْ‏ طِینَتِنَا وَ أَبْدَانَهُمْ مِنْ طِینَةٍ مَخْزُونَةٍ مَکْنُونَةٍ أَسْفَلَ مِنْ ذَلِکَ الطِّینَةِ وَ لَمْ یَجْعَلِ اللَّهُ لِأَحَدٍ فِی مِثْلِ الَّذِی خَلَقَهُمْ مِنْهُ نَصِیباً إِلَّا لِلْأَنْبِیَاءِ» (14)   
 
خاکی از جنس ملکوت

با این تعاریف، لازمه‌ی ورود به چنین محیطی، کسب اذن از پروردگار متعال است؛ آن‌که رب ماست، باید به ما اجازه دهد تا به این بارگاره هدایت و «دارالولایه» وارد شده و از برکات آن بهره‌مند شویم؛ چراکه همه‌ی پرورش‌ها و هدایت‌ها، مخصوص پروردگار متعال است:
«قالَ رَبُّنَا الَّذی أَعْطى‏ کُلَّ شَیْ‏ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى‏؛ گفت خداى ما آن کسى است که همه موجودات عالم را نعمت وجود خاص خودش بخشیده و سپس هدایت کرده است». (15) 

همه‌ هدایت‌ها به دست پروردگار متعال است

درک حضور اولیای معصومین علیهم‌السلام و ملائک مقرب الهی در بارگاه امام معصوم، اصل بسیار مهمی است؛ زائر باید حضور نبی‌اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله و ملکوتیون را در حرم حضرت رضا علیه‌السلام بفهمد تا خطاب استیذان او از سر معرفت باشد:
«وَاِنّى‏ اَسْتَاذِنُکَ یا رَبِّ اوَّلاً، وَاَسْتَاْذِنُ رَسُولَکَ، صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ ثانِیاً، وَاَسْتَاْذِنُ خَلیفَتَکَ الْأِمامَ الْمَفْروُضَ عَلَىَّ طاعَتُهُ عَلِىَّ بْنَ مُوسَى الرَّضا علیه السلام وَالْمَلائِکَةَ الْمُوَکَّلینَ‏ بِهذِهِ الْبُقْعَةِ الْمُبارَکَةِ ثالِثاً...»    

استیذان از سر معرفت

این وجودهای مبارک و نورانی در زیر قبه‌ شریف بارگاه امام معصوم حضور دارند؛ غایب نیستند. عجیب این‌جاست که با مهیا شدن چنین درکی، زائر خطاب به امام رضا علیه‌السلام بالاترین اجازه‌ای که به احدی از اولیای ایشان داده شده است را از آن حضرت مطالبه می‌کند؛ یعنی می‌خواهد مانند سلمان‌ها، ابوذرها، مقدادها و ... به زیارت امام شرف‌یاب شود. زائر در پی این است که هر قدم او، هر خواست و فعل و حال او، مانند کسانی باشد که بهترین درخواست‌ها و افعال‌ و حالات را در برابر امام معصوم علیه‌السلام داشته‌اند. زیرا انسان به اندازه‌ی اذنی که به او داده می‌شود، از نعمات محیط هدایت و ولایت بهره می‌برد؛ این درخواست بیان‌گر آن است که زائر می‌خواهد به همان میزان اذنی که موجب هدایت شیعیانی هم‌چون سلمان شده است، به او عطا شود تا هدایت او نیز مانند هدایت این شیعیان سابق در ولایت، رقم بخورد.
 
درخواست زیارت امام معصوم همانند زیارت بهترین‌ها
همان برکات و آثاری که در زیارت کعبه‌ی خدا روایت شده، در زیارت ضریح امام معصوم نیز صادق است. در روایات اهل‌بیت علیهم‌السلام است که 20رحمت از 100رحمتی که از جانب خدا بر زائرین بیت‌الهی نازل می‌شود، از آنِ کسانی است که فقط کعبه را تماشا می‌کنند؛ این قبیل برکات بر کسی که در محیط حرم می‌نشیند و ضریح امام معصوم را نظاره می‌کند نیز نازل می‌شود. این‌که زائر در گوشه‌ای از حرم بنشیند و ضریح و زوار امام رضا علیه‌السلام را نگاه کند و از این تماشا لذت ببرد، دارای آثار و ثواب است. اما افضل آثار از آنِ کسانی است که به زیارت خود حضرت می‌رسند!       
 
مشاهده‌ ضریح و تماشای زوار نیز دارای آثار است

نگاه با نگاه فرق دارد؛ یکی ضریح را می‌بیند؛ آن دیگری صاحب ضریح را مشاهده می‌کند. از نبی‌اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله نقل شده است که وقتی جناب جبرئیل برای اولین بار، وحی را بر ایشان نازل کردند، جبرئیل در هیبتی فرود آمده بود که شرق و غرب عالم را گرفته بود. این نگاه به فرشته‌ی وحی الهی با مشاهده‌ی او در سیمای «دحیه کلبی» متفاوت است.

مراتب مشاهده‌ یک حقیقت واحد در دو سیمای متفاوت

اگر کسی با معرفت قلب، موفق به زیارت امام رضا علیه‌السلام شود، می‌بیند و می‌فهمد که همه‌ی کائنات پر از امام رضا علیه‌السلام هستند! امام رضا علیه‌السلام اسم اعظمِ اعظم خداست! اگرچه دیدن ضریح امام رضا علیه‌السلام نگاه به ملکوت عالم است؛ اما  این‌که آدم به ضریح نگاه کند و از ضریح فقط ضریح را ببیند، کجا؛ و این‌که به «إِنَّهُ لَا یَسْتَکْمِلُ أَحَدٌ الْإِیمَانَ حَتَّى یَعْرِفَنِی کُنْهَ‏ مَعْرِفَتِی‏ بِالنُّورَانِیَّةِ»(16) برسد، کجا؟! نباید از این درجات و مراتب عالی غافل شد.     
 
نگاه به ضریح و مشاهده‌ ملکوت عالم در این نگاه
 
6. مراقبات زیارت در حرم امام رضا علیه‌السلام
هر چند زیارت چنین بارگاهی دارای آثار معنوی شگفت‌انگیزی است، اما آداب و مراقبات ویژه‌ای نیز می‌طلبد تا زائر به واسطه‌ی این مراقبات، با این فضای ملکوتی انس گرفته و باب مناجات به رویش گشوده شود. بخشی از این آداب و مراقبات، مربوط به پیش از سفر و تهیأ برای زیارت بود که به ترتیب به مرور آن‌ها پرداختیم؛ اما با رسیدن به حائر و بارگاه معصوم علیه‌السلام مراقبات تازه‌ای برای زائر مطرح می‌شود که رعایت آن‌ها، موجبات بهره‌مندی بیش‌تر را فراهم می‌آورد. از آن‌جمله، گفتن تکبیر در هنگام قدم برداشتن به سمت ضریح است. شایسته است، زمانی‌که زائر به سمت مرقد مطهر حرکت می‌کند، ذکر تکبیر بر زبان جاری کرده؛ هر از چندگاهی بایستد و دوباره تکبیر بگوید. وقتی رسید، خطاب به امام علیه‌السلام عرضه دارد:
«أَنَا عَبْدُکَ‏ وَ ابْنُ‏ عَبْدِکَ وَ ابْنُ أَمَتِکَ جِئْتُکَ زَائِراً لَائِذاً بِحَرَمِکَ...»
کسی که به زیارت تو می‌آید، بنده‌ی شماست؛ فرزند بنده‌ای از بنده‌های شماست! در زیارت، باید همه‌ی استکبارها را زمین گذاشت و از در اطاعت با امام معصوم، که هادی الی‌الله است، وارد شد. البته، این اظهار بندگی و عبودیت، به معنای پرستش نیست! بلکه به معنای عبد بودن در اطاعت از فرامین الهی و تبعیت از معصومین علیهم‌السلام در پرستش و بندگی خداوند متعال است. امام رضا علیه‌السلام در این‌باره فرموده‌اند:
«عَبِیدٌ لَنَا فِی‏ الطَّاعَةِ مَوَالٍ لَنَا فِی الدِّین‏؛ مردم بندگان ما هستند در این‌که اطاعت ما بر آنها واجب است و در دیانت به ما وابسته‏اند».(17)

بندگی معصومین در اطاعت از خداوند متعال

در چنین فضای ملکوتی‌ای، خیلی زیباست که آدم با دعاهای معصومین و زیارات ایشان مأنوس شود؛ برای مثال: خواندن زیارت جامعه در حرم‌های اهل‌بیت علیهم‌السلام خیلی سفارش شده است. در هر فراز این زیارت، فتوحاتی برای انسان حاصل می‌شود؛ چون هر فرازی، جلوه‌ای از مقامات امام معصوم است. بزرگ‌واری می‌گفت:
من وقتی زیارت جامعه‌ی کبیره می‌خوانم، در هر فراز، در عین این‌که امام را مدح می‌کنم، به امام معصوم می‌گویم: «از همین که شما دارید، من هم می‌خواهم!»

انس با فرازهای نورانی زیارت جامعه‌ کبیره در حرم معصومین علیهم‌السلام

خواندن دعای عالیه‌المضامین و زیارت جامعه ائمه‌المومنین، با حال گدایی و انکسار نیز، برکات بسیاری دارد. در زیارت آدم باید مراقب باشد، هر چه از امام معصوم طلب می‌کند، از زبان خود معصومین باشد؛ وقتی مطالبات ما و حوائج ما در قالب این‌گونه زیارت‌نامه‌ها و دعاها بیان می‌شود، به مرحله‌ی اجابت نزدیک‌تر است. بعد خوب است، زائر هرآن‌چه برای خودش خواسته، برای پدر و مادرش نیز بخواهد و به نیابت از آن‌ها نیز زیارت کند.

قرائت دعای عالیه‌المضامین و زیارت جامعه ائمه‌المومنین

در خروج و وداع از حرم نیز باید همان ادب زمان ورود را رعایت کرد؛ باید اجازه گرفت و از امام معصوم وداع نمود. وداع، یعنی این‌که آقا، من می‌روم؛ و ان‌شاءالله به‌زودی برمی‌گردم. مثل آدمی که مهمان است و موقع رفتن خداحافظی می‌کند و باز برمی‌گردد. خداحافظی، منافاتی با دوباره آمدن ندارد.

آداب وداع از حرم معصوم علیه‌السلام

زائر باید مواظب باشد که از زیارت، خسته نشود؛ زائر، راحل است و از همه‌ چیز بریده! دلش می‌خواهد برای همیشه پیش امام بماند؛ از اول هم برای بازگشتن نیامده بود؛ آرزوی زائر این است که ای‌کاش دیگر برنگردم! کسی که به این‌جا برسد، از زیارت بهره‌های وافری خواهد برد.
زائر از این جهت حرم را ترک می‌کند و به دیار خودش باز می‌گردد که به او می‌گویند: «برگرد! برگرد و کارهایت را انجام بده!» چنین انسانی وقتی هم برمی‌گردد، از امام روی‌گردان نیست. این آدم است که موقع وداع می‌تواند بگوید: سلام؛ آقا! نه خسته‌ام و نه پشیمان! بلکه وظیفه دارم و باید برگردم؛ ان‌شاءالله دوباره می‌آیم. با این وداع، انسان دست خالی نمی‌ماند؛ توشه‌اش را پر می‌کنند و راهی دیار خودش می‌سازند تا به وظیفه‌هایش بپردازد.
پس از وداع نیز زائر باید از سرمایه‌هایی که به‌ او عطا کرده‌اند، مواظبت کند تا مبادا کالای شیطان شوند. اگر آدم از این دست‌آوردها و عطایا مراقبت کند، وارد عالم ملکوت می‌شود؛ مناسبات عالم برایش عوض می‌شود؛ باید با همه‌ی توان از این ره‌آوردهای زیارت که همگی از عطایای معصومین علیهم‌السلام است، پاسداری و مراقبت نمود. بهترین کار هم این است که آدم، این سرمایه‌ها را به خود امام بسپارد. به امام علیه‌السلام التماس کند که: «این‌ هدایا و عطایا که عنایت فرمودید، کالاهای گران‌بهایی هستند؛ خودتان این را نگه دارید»!
لحظه‌ به لحظه مراقب باشید اگر ذره‌ای از این حال زیارت در شما کم شد، بلافاصله استغفار کنید؛ توبه کنید تا آن حال زیارت دوباره برگردد. نگه داشتن آن حال از به‌دست آوردن آن، دشوارتر است.
ان‌شاء‌الله خدای متعال همه‌ ما را به یک چنین زیارت و سیر الی اللهی موفق بدارد.


پی‌نوشت‌ها:

[1]. حَدَّثَنِی أَبِی رَحِمَهُ اللَّهُ وَ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ وَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ وَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ رَحِمَهُمُ اللَّهُ جَمِیعاً عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ الْحِمْیَرِیِّ عَنْ مُوسَى بْنِ عُمَرَ عَنْ حَسَّانَ الْبَصْرِیِّ عَنْ مُعَاوِیَةَ بْنِ وَهْبٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ‏ قَالَ لِی یَا مُعَاوِیَةُ لَا تَدَعْ زِیَارَةَ قَبْرِ الْحُسَیْنِ لِخَوْفٍ فَإِنَّ مَنْ تَرَکَ زِیَارَتَهُ رَأَى مِنَ الْحَسْرَةِ مَا یَتَمَنَّى أَنَّ قَبْرَهُ کَانَ عِنْدَهُ أَ مَا تُحِبُّ أَنْ یَرَى اللَّهُ شَخْصَکَ وَ سَوَادَکَ فِیمَنْ یَدْعُو لَهُ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ عَلِیٌّ وَ فَاطِمَةُ وَ الْأَئِمَّةُ ‏.
«کامل­الزیارات؛ الباب الأربعون دعاء رسول الله و علی و فاطمة و الأئمة لزوار الحسین‏، ص117»
[2]. وَ رَوَى صَالِحٌ الصَّیْرَفِیُّ عَنْ عِمْرَانَ الْمِیثَمِیِّ عَنْ صَالِحِ بْنِ مِیثَمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ‏ مَنْ سَرَّهُ أَنْ یَکُونَ عَلَى مَوَائِدِ النُّورِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ- فَلْیَکُنْ مِنْ زُوَّارِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ ع‏.
«کامل­الزیارات؛ الباب الخمسون کرامة الله تبارک و تعالى لزوار الحسین بن علی‏، ص136»
[3]. حَدَّثَنِی أَبِی ره وَ جَمَاعَةُ أَصْحَابِی ره عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَى وَ أَحْمَدَ بْنِ إِدْرِیسَ جَمِیعاً عَنِ‏ الْعَمْرکِیِّ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ یَحْیَى الْخَادِمِ لِأَبِی جَعْفَرٍ الثَّانِی ع عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ بَشِیرٍ الدَّهَّانِ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ‏ وَ هُوَ نَازِلٌ بِالْحِیرَةِ وَ عِنْدَهُ جَمَاعَةٌ مِنَ الشِّیعَةِ فَأَقْبَلَ إِلَیَّ بِوَجْهِهِ فَقَالَ یَا بَشِیرُ أَ حَجَجْتَ الْعَامَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ لَا- وَ لَکِنْ عَرَّفْتُ بِالْقَبْرِ قَبْرِ الْحُسَیْنِ ع فَقَالَ یَا بَشِیرُ وَ اللَّهِ مَا فَاتَکَ شَیْ‏ءٌ مِمَّا کَانَ لِأَصْحَابِ مَکَّةَ بِمَکَّةَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ فِیهِ عَرَفَاتٌ‏ فَسِّرْهُ لِی فَقَالَ یَا بَشِیرُ إِنَّ الرَّجُلَ مِنْکُمْ لَیَغْتَسِلُ عَلَى شَاطِئِ الْفُرَاتِ ثُمَّ یَأْتِی قَبْرَ الْحُسَیْنِ ع عَارِفاً بِحَقِّهِ فَیُعْطِیهِ اللَّهُ بِکُلِّ قَدَمٍ یَرْفَعُهَا وَ [أَوْ] یَضَعُهَا مِائَةَ حِجَّةٍ مَقْبُولَةٍ وَ مِائَةَ عُمْرَةٍ مَبْرُورَةٍ وَ مِائَةَ غَزْوَةٍ مَعَ نَبِیٍّ مُرْسَلٍ إِلَى أَعْدَاءِ اللَّهِ وَ أَعْدَاءِ رَسُولِهِ [إِلَى أَعْدَى عَدُوٍّ لَهُ یَا بَشِیرُ] یَا بَشِیرُ اسْمَعْ وَ أَبْلِغْ مَنِ احْتَمَلَ قَلْبُهُ مَنْ زَارَ الْحُسَیْنَ ع یَوْمَ عَرَفَةَ کَانَ کَمَنْ‏ زَارَ اللَّهَ‏ فِی عَرْشِه‏.
«کامل­الزیارات؛ الباب السبعون ثواب زیارة الحسین‏ع یوم عرفة‏، ص172»
[4]. حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ قَالَ حَدَّثَنَا الْحُسَیْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ عَمِّهِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَامِرٍ عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ حَفْصٍ الْمَرْوَزِیِّ قَالَ‏ سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ ع یَقُولُ مَنْ زَارَ قَبْرَ وَلَدِی عَلِیٍّ ع کَانَ لَهُ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ سَبْعُونَ [سبعین‏] حِجَّةً مَبْرُورَةً قُلْتُ سبعین [سَبْعُونَ‏] حِجَّةً مَبْرُورَةً قَالَ نَعَمْ سبعین [سَبْعُونَ‏] أَلْفَ حِجَّةٍ قُلْتُ سبعین [سَبْعُونَ‏] أَلْفَ حِجَّةٍ قَالَ فَقَالَ رُبَّ حِجَّةٍ لَا تُقْبَلُ مَنْ زَارَهُ أَوْ بَاتَ عِنْدَهُ لَیْلَةً کَانَ کَمَنْ زَارَ اللَّهَ فِی عَرْشِهِ قُلْتُ کَمَنْ زَارَ اللَّهَ فِی عَرْشِهِ قَالَ نَعَمْ إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ کَانَ عَلَى عَرْشِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَرْبَعَةٌ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ أَرْبَعَةٌ مِنَ الْآخِرِینَ فَأَمَّا الْأَوَّلُونَ فَنُوحٌ وَ إِبْرَاهِیمُ وَ مُوسَى وَ عِیسَى وَ أَمَّا الْأَرْبَعَةُ الْآخَرُونَ فَمُحَمَّدٌ وَ عَلِیٌّ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ ثُمَّ یُمَدُّ الْمِطْمَرُ فَیَقْعُدُ مَعَنَا زُوَّارُ قُبُورِ الْأَئِمَّةِ إِلَّا أَنَّ أَعْلَاهَا دَرَجَةً وَ أَقْرَبَهُمْ حَیَاةً زُوَّارُ قَبْرِ وَلَدِی عَلِیٍّ .
«الأمالی للصدوق، المجلس الخامس و العشرون‏، ص121»
[5]. سوره­ مبارکه­ کهف، آیه­ شریفه­ 110.
[6]. شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، ترجمه روحانى، ص75.  
[7]. الأمالی للصدوق، المجلس الحادی و الأربعون‏، ص236
[8]. سوره­ مبارکه­ توبه، آیه­ شریفه­ 111.
[9]. سوره­ مبارکه­ انعام، آیه­ شریفه­ 125.
[10]. الْبَاقِرُ ع‏ فِی قَوْلِهِ‏ إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ‏ قَالَ: التَّسْلِیمُ لِعَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ بِالْوَلَایَة.
المناقب (لابن شهرآشوب)، ج‏3، ص 95.
[11]. سوره­ مبارکه­ انفال، آیه­ شریفه­ 11.
[12]. فُرَاتٌ قَالَ حَدَّثَنِی جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْفَزَارِیُّ مُعَنْعَناً عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع‏ [فِی قَوْلِهِ‏] وَ یُنَزِّلُ عَلَیْکُمْ مِنَ السَّماءِ ماءً لِیُطَهِّرَکُمْ بِهِ وَ یُذْهِبَ عَنْکُمْ رِجْزَ الشَّیْطانِ وَ لِیَرْبِطَ عَلى‏ قُلُوبِکُمْ وَ یُثَبِّتَ بِهِ الْأَقْدامَ‏ قَالَ أَمَّا قَوْلُهُ‏ وَ یُنَزِّلُ عَلَیْکُمْ مِنَ السَّماءِ ماءً فَإِنَّ السَّمَاءِ فِی الْبَطْنِ رَسُولُ‏ اللَّهِ ص [وَ الْمَاءَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ ع جَعَلَ عَلِیّاً ع مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ص‏] فَذَلِکَ [قَوْلُهُ‏] وَ یُنَزِّلُ عَلَیْکُمْ مِنَ السَّماءِ ماءً وَ أَمَّا قَوْلُهُ‏ لِیُطَهِّرَکُمْ بِهِ‏ فَذَلِکَ عَلِیُّ [بْنُ أَبِی طَالِبٍ ع‏] یُطَهِّرُ اللَّهُ بِهِ قَلْبَ مَنْ وَالاهُ فَذَلِکَ قَوْلُهُ‏ لِیُطَهِّرَکُمْ بِهِ‏ وَ أَمَّا قَوْلُهُ‏ وَ یُذْهِبَ عَنْکُمْ رِجْزَ الشَّیْطانِ‏ فَإِنَّهُ یَعْنِی مَنْ وَالَى عَلِیّاً ع [عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ ع‏] أَذْهَبَ اللَّهُ عَنْهُ الرِّجْسَ وَ تَابَ عَلَیْهِ‏. وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَیْ‏ءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبى‏.
تفسیر فرات الکوفی، ص153
[13]. مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی حَمْزَةَ الثُّمَالِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: مَکْتُوبٌ فِی التَّوْرَاةِ الَّتِی لَمْ تُغَیَّرْ أَنَّ مُوسَى ع سَأَلَ رَبَّهُ فَقَالَ یَا رَبِّ أَ قَرِیبٌ أَنْتَ مِنِّی فَأُنَاجِیَکَ أَمْ بَعِیدٌ فَأُنَادِیَکَ فَأَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَیْهِ یَا مُوسَى أَنَا جَلِیسُ‏ مَنْ‏ ذَکَرَنِی‏ فَقَالَ مُوسَى فَمَنْ فِی سِتْرِکَ یَوْمَ لَا سِتْرَ إِلَّا سِتْرُکَ فَقَالَ الَّذِینَ یَذْکُرُونَنِی فَأَذْکُرُهُمْ وَ یَتَحَابُّونَ‏ فِیَّ فَأُحِبُّهُمْ فَأُولَئِکَ الَّذِینَ إِذَا أَرَدْتُ أَنْ أُصِیبَ أَهْلَ الْأَرْضِ بِسُوءٍ ذَکَرْتُهُمْ فَدَفَعْتُ عَنْهُمْ بِهِمْ.
الکافی، ج‏2، بَابُ مَا یَجِبُ مِنْ ذِکْرِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِی کُلِّ مَجْلِسٍ‏، ص497.
[14]. أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى بْنِ عُبَیْدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ شُعَیْبٍ عَنْ عِمْرَانَ بْنِ إِسْحَاقَ الزَّعْفَرَانِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ‏ إِنَّ اللَّهَ خَلَقَنَا مِنْ نُورِ عَظَمَتِهِ ثُمَّ صَوَّرَ خَلْقَنَا مِنْ طِینَةٍ مَخْزُونَةٍ مَکْنُونَةٍ مِنْ تَحْتِ الْعَرْشِ فَأَسْکَنَ ذَلِکَ النُّورَ فِیهِ فَکُنَّا نَحْنُ خَلْقاً وَ بَشَراً نُورَانِیِّینَ لَمْ یَجْعَلْ لِأَحَدٍ فِی مِثْلِ الَّذِی خَلَقَنَا مِنْهُ نَصِیباً وَ خَلَقَ‏ أَرْوَاحَ‏ شِیعَتِنَا مِنْ‏ طِینَتِنَا وَ أَبْدَانَهُمْ مِنْ طِینَةٍ مَخْزُونَةٍ مَکْنُونَةٍ أَسْفَلَ مِنْ ذَلِکَ الطِّینَةِ وَ لَمْ یَجْعَلِ اللَّهُ لِأَحَدٍ فِی مِثْلِ الَّذِی خَلَقَهُمْ مِنْهُ نَصِیباً إِلَّا لِلْأَنْبِیَاءِ وَ لِذَلِکَ صِرْنَا نَحْنُ وَ هُمُ النَّاسَ وَ صَارَ سَائِرُ النَّاسِ هَمَجٌ- لِلنَّارِ وَ إِلَى النَّارِ.
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏1، بَابُ خَلْقِ أَبْدَانِ الْأَئِمَّةِ وَ أَرْوَاحِهِمْ وَ قُلُوبِهِمْ، ص390.
[15]. سوره­ مبارکه­ طه، آیه­ شریفه­ 50.
[16]. حدیث معرفت‌بالنورانیه؛ إلزام الناصب فی إثبات الحجة الغائب عجل‌الله‌تعالى‌فرجه‌الشریف، ج‏1، ص: 36.
[17]. عَنْ مَرْوَکِ بْنِ عُبَیْدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ زَیْدٍ الطَّبَرِیِّ قَالَ: کُنْتُ قَائِماً عَلَى رَأْسِ الرِّضَا ع- بِخُرَاسَانَ وَ عِنْدَهُ عِدَّةٌ مِنْ بَنِی هَاشِمٍ وَ فِیهِمْ إِسْحَاقُ بْنُ مُوسَى بْنِ عِیسَى الْعَبَّاسِیُّ فَقَالَ یَا إِسْحَاقُ بَلَغَنِی أَنَّ النَّاسَ یَقُولُونَ إِنَّا نَزْعُمُ أَنَّ النَّاسَ عَبِیدٌ لَنَا لَا وَ قَرَابَتِی مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ص مَا قُلْتُهُ قَطُّ وَ لَا سَمِعْتُهُ مِنْ آبَائِی قَالَهُ وَ لَا بَلَغَنِی عَنْ أَحَدٍ مِنْ آبَائِی قَالَهُ وَ لَکِنِّی أَقُولُ النَّاسُ عَبِیدٌ لَنَا فِی‏ الطَّاعَةِ مَوَالٍ لَنَا فِی الدِّینِ فَلْیُبَلِّغِ الشَّاهِدُ الْغَائِبَ.
الکافی، ج‏1، بَابُ فَرْضِ طَاعَةِ الْأَئِمَّةِ، ص188

*فارس


نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها