يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ(حجرات 13) * * * ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیره‌ها و قبیله‌ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید؛ (اینها ملاک امتیاز نیست،) گرامی‌ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست؛ خداوند دانا و آگاه است! * * * ای مردمان شما را از مردی و زنی/ما آفریده‌ایم به علم و به اقتدار/ دادیمتان قرار به اقوام گونه‌گون/انس و شناخت تا که به ‌هم‌ آورید بار/ بی‌شک بود زجمع شما آن‌عزیزتر/نزد خدا که بیش به تقواست ماندگار/ زان‌رو که هست عالم و آگاه کردگار/بر مردمان مومن و مشرکت بروزگار

 

      
کد خبر: ۴۵۱۲۷۷
زمان انتشار: ۰۹:۴۳     ۲۲ دی ۱۳۹۷
علی‌رغم بی‌اعتنایی آمریکایی‌ها به توافق برجام و خروج از آن و نیز طفره‌ اروپایی‌ها از عمل به وعده‌های برجامی خود، تیم مشورتی دولتمردان تدبیر‌ و امید، کماکان از گفتمان مذاکره دم‌ می‌زنند.
به گزارش پایگاه 598 به نقل از دیدبان؛ مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست جمهوری، به‌عنوان نهاد مشورتی رئیس‌جمهور به‌جای اینکه برطرف‌کننده نیازهای مشورتی رئیس‌جمور در‌جهت تأمین منافع ملی باشد، به کانونی برای حضور مشاوران و کارشناسانی تبدیل شده است که مروج تفکر ارتباط با غرب ولو درصورت عدم تحقق خواسته‌های ایران، هستند. کانونی که گویا منتقل‌کننده منافع سیاست‌خارجی کشورهای بیگانه به دولتمردان و تشویق و ترغیب آنها به اجرای این سیاست‌ها است. مشورت‌دهی غلط و خلاف مصالح مملکت به مسؤولین از سوی کارشناسان این نهاد در زمینه گفتگوهای هسته‌ای و منطقه‌ای درحالیست که تاکنون کشورهای غربی نه‌تنها به وعده‌های خود در توافق برجام جامعه عمل نپوشانده‌اند بلکه با سکوت درمقابل تحریم‌های آمریکا عملاً برجام را نیز نقض کرده‌اند.
دیاکو حسینی از جمله کارشناسانی است که درکنار حسام‌الدین آشنا، رئیس مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست جمهوری، حضور قدرمندانه جمهوری‌اسلامی‌ایران در منطقه را مورد هجمه قرار داده و از عدم امکان موفقیت در منطقه سخن به میان می‌آورد. به‌عقیده دیاکو حسینی مبارزه با توطئه‌گری‌های دشمنان نبایستی در منطقه اولویت سیاست خارجی ایران باشد.
 
اگرچه سایت مرکز بررسی‌های استراتژیک از ذکر سابقه تحصیلی این شخص خودداری کرده و به آوردن عنوان «تحلیلگر ارشد مرکز بررسی‌های استراتژیک» اکتفا نموده است، اما مقالات و گفتگوهایی که تاکنون از دیاکو حسینی انتشار یافته تا سال گذشته وی را دانشجوی دکتری روابط‌ بین‌‌الملل دانشگاه تهران معرفی کرده‌اند1، بیشتر این نوشته‌ها بیانگر تمرکز او بر سیاست سازش در ابعاد مختلف آن است. 
مذاکرات برای حل مشکلات اقتصادی و دوری از جنگ
ترامپ با اینکه کمترین ارزشی برای توافق‌هسته‌ای قائل نشده و به‌راحتی از آن خارج شد، با کمال وقاحت در مرداد‌ماه امسال از تمایل خود برای مذاکره مجدد با ایران سخن گفت. ازجمله کسانی که بلافاصله از سخنان ترامپ استقبال می‌کنند، دیاکو حسینی است: 
«مذاکرات ایران و آمریکا، نه پایان بلکه سرآغازی بر مانورهای سیاسی ایران در برابر آمریکا، متحدانش و همه طرفداران براندازی در مرحله‌ای جدید و بی‌سابقه خواهد بود...با برچیدن پیش‌شرط گفت‌وگو از سوی دونالد ترامپ، موج تازه‌ای از مباحثات در جامعه ما پیرامون مذاکره با ایالات متحده و یا اجتناب از آن شکل گرفته است. برخلاف سال‌های ریاست جمهوری باراک اوباما این بار به نظر می‌رسد شمار بیشتری از نخبگان سیاسی در ایران به مذاکره مستقیم و در سطوح عالی با ایالات متحده رضایت دارند. تنگنای ناشی از تحریم‌های اقتصادی و خطرات احتمالی برخاسته از برخورد نظامی ایران و آمریکا در رأس استدلال‌هایی است که مذاکره با آمریکای ترامپ را تشویق می‌کند... حتی اگر این گفت‌وگوهای احتمالی به سرعت به نتیجه نرسد، دو کشور را از تعمیق دادن خصومت‌ها دور کرده و به دیپلمات‌ها فرصت خواهد داد که روش‌های خلاقانه‌تری را به‌جای جنگ در حل اختلافات به‌کار بگیرند.»2  
در ادامه حسینی اینگونه نتیجه‌گیری می‌کند: «به این منظور، ایران باید بتواند توانایی خود را برای سامان دادن به اوضاع اقتصادی و متقاعد کردن شهروندانش هم‌زمان با تحریم‌های آمریکا به نمایش بگذارد.»3  
او همچنین طی یک مصاحبه با روزنامه شرق، پیشنهاد خود را اینگونه مطرح می‌کند: «بهتر است ضمن آنکه ایران درهای گفت‌وگو را باز نگه می‌دارد، اطمینان کسب کند که با پرستیژ کافی در میز مذاکرات حاضر خواهد بود.»4  
این تئوریسین نو رسیده در زمینه سازش، ضمن هم‌صدایی با بلندگوهای دشمن، با گره‌زدن اقتصاد مملکت به برجام، متوقف شدن صنعت هسته‌ای را ناکافی دانسته و از مذاکرات عمیق‌تر سخن می‌گوید: «اغلب فراموش می‌شود که توافق هسته‌ای، مصالحه‌ای برای خاتمه دادن به راه‌رفتن بر روی تیغ جنگ، ورشکستگی‌سیاسی و بی‌ثباتی در مقیاس جهانی بود اما هرگز این معنا را نداشت که "بحران هسته ای ایران" برای همیشه به کنار خواهد رفت. توافق هسته‌ای ایران و گروه 1+5 از این ظرفیت برخوردار است که پس از 15 الی 20 سال آینده یعنی با ملغی شدن سیستم نظارت و کنترل بر فعالیت‌های هسته‌ای ایران، بار دیگر این فعالیت‌ها را مستعد انحراف به سمت تسلیحات هسته‌ای نمایش دهد؛ این مسأله وابسته به توانایی ایران و ایالات متحده در حل و فصل اختلافاتشان در لایه‌های عمیق‌تر است. تنها در این صورت است که تبعات این اختلاف نظرهای ژئوپولیتیکی و از جمله بحران ساختگی اتمی ایران، مرتفع خواهد شد.»5  
دو استدلالی که حسینی برای مذاکره مجدد با آمریکا مطرح می‌کند، دوری از جنگ و بهبود وضعیت اقتصادی است. این درحالی است که اگر قرار بود با دادن امتیاز، وضعیت اقتصادی ایران بهبود یابد، می‌بایست در برجام این اتفاق می‌افتاد. چه تضمینی وجود دارد که جمهوری‌اسلامی‌ با واگذاری انبوه دیگری از دستاوردهای علمی و معنوی خود به آمریکا، با سرنوشتی مشابه برجام دچار نشود؟! 
 
عادی‌سازی روابط با اسرائیل در لفافه
دیاکو حسینی در 15 آذرماه 94 ضمن تحلیلی با‌عنوان «گام بعدی در روابط ایران و آمریکا» می‌گوید: «از این پس، در روابط دو جانبه ایران و ایالات متحده آمریکا، مهمترین علامت ‌سوال را این جمله ایجاد می‌کند که آیا دو کشور می‌توانند به چنان سطحی از اعتمادسازی دست بیابند، که پس از پایان عمر توافق برجام، بازگرداندن بحران هسته‌ای به منزله استراتژی تضعیف و مهار ایران احمقانه شمرده شود؟ مسیری که برای گرفتن پاسخ مثبت از این پرسش باید طی کنیم، بسیار دشوارتر از تنش‌زدایی میان دو کشوری است که تنها باید لیست سوتفاهم‌هایی که مناسبات دو کشور را مخدوش کرده، بررسی کنند. علت این دشواری، عمدتاً در تصورات کلاسیک ایالات متحده در حمایت بی‌قید و شرط از اسرائیل و اجرای منویات آن رژیم ریشه دارد. تا هنگامی که ایران و اسرائیل دشمنان قسم خورده یکدیگر باشند و تا هنگامی که ایالات متحده خود را مکلف به اجرای مطالبات استراتژیک اسرائیل در سیاست‌های خاورمیانه‌ای می‌داند، ایران و ایالات متحده محکوم به دشمنی با یکدیگر هستند. در این بین تنها تفاوتی که گذشت زمان مختلف می‌تواند ایجاد کند، شدت و ضعف آن دشمنی است.»6  
او در ادامه پیشنهاد می‌دهد حضور آمریکا را در منطقه به رسمیت بشناسیم: «در سایه یک واقع بینی هوشمندانه، باید تلاش برای برپایی و محافظت از یک ثبات استراتژیک در محیط پیرامونی ایران بگونه‌ای که ضامن امنیت ملی ما در میان‌مدت باشد را جایگزین خیال‌پردازی پیرامون تنش‌زدایی در روابط ایران و آمریکا و یا در طرف دیگر، آرزوی به زانو در آوردن ایالات متحده از طریق اخراج همیشگی آمریکا از مناطق مجاور کنیم.»7  
البته دیاکو حسینی اولین شخصی نیست که خواستار تنش‌زدایی با اسرائیل می‌شود و جریان‌سازش دراین زمینه ید طولایی دارد. آخرین اظهار نظر در این‌باره،‌‌‌ از سوی محمدجواد ظریف بود که می‌گفت: «ما کی گفتیم که اسرائیل را نابود می‌کنیم؟»8 چگونه سیاست تنش‌زادیی ممکن است درحالیکه عامل اصلی جنگ‌ها در منطقه، اسرائیل و قدرت‌های حامی آن هستند؟
باید به اروپایی‌ها ‌باج دهیم
همکار آقای‌ آشنا در مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست‌جمهوری، در اظهار محبت نسبت به کشورهای غربی کم نگذاشته و به طور تلویحی حضور ایران در منطقه را مخرب دانسته و راهکار را مذاکرات موشکی و منطقه‌ای می‌داند: «کشورهای مهم اروپا و طرف توافق هسته‌ای از جمله انگلیس، فرانسه و آلمان در ارتباط با اینکه نفوذ منطقه‌ای ایران مخرب است کمابیش اجماع دارند و موضعگیری کرده‌اند. مسأله اصلی آنها با آمریکا در این است که چطور باید با این نفوذ مقابله شود. بنابراین اختلاف نظر موجود بین آمریکا و اروپا تا امروز نحوه مقابله بوده نه مخرب بودن اصل این نفوذ... بنابراین اگر ایران بتواند روابط خود را به نحوی با کشورهایی که با آن در یک تقابل خصومت‌آمیز قرار دارند، اصلاح کند و بر ادامه گفت‌وگوهایی تأکید کند که در خلال آن به این کشورها نسبت به ماهیت دفاعی بودن برنامه‌های موشکی‌اش اطمینان دهد، این مسأله به کاهش فشار از اروپا برای ملحق شدن به این پروژه کمک خواهد کرد»9  
او اروپای امروز را متفاوت با اروپای سال‌های گذشته می‌داند و می‌گوید جمع‌بندی نظام همکاری با اروپا است: «معتقدم نظام مجموعاً به این جمع‌بندی رسیده که ایران باید با اتحادیه اروپا کار کند آن هم به این دلیل که  رویکرد اروپای امروز با اروپای ۱۰ الی ۱۵ سال گذشته متفاوت است و خط مشی کاملاً جداگانه‌ای را از آمریکا دنبال می‌کند.»10  
جناب تئوریسین، دو مطلب را درخصوص مذاکره با اروپایی‌ها مطرح می‌کند که بی‌پایه و اساس به نظر می‌رسد. چگونه می‌شود با کشورهایی که از یک سو به اعتراف خود دیاکو حسینی، مخالف حضور ایران در منطقه هستند و از سوی دیگر تاکنون به وعده‌های خود در برجام عمل نکرده‌اند، مذاکره مجدد انجام داد؟ ادعای تفاوت اروپای کنونی با اروپای 15 سال قبل درحالی است که سابقه کشورهای اروپایی در کارشکنی و طفره رفتن نسبت به وعده‌های خود همچنان از جمله در ماجرای SPV، مشهود است.11  
منطقه قوی‌تر درمقابل قوی‌ترین در منطقه
در 15 مهرماه 95، با مشخص شدن عدم پایندی غربی‌ها به توافق هسته‌ای، جناب دیاکو درعوض هجمه به غربی‌ها به علت نقض برجام، زمینه‌های گفتگوی منطقه را فراهم کرده و از گفتمان منطقه‌ی قوی‌تر به‌جای قوی‌ترین در منطقه رونمایی می‌کند: «با وجود آنکه توافق هسته‌ای میان ایران و گروه 1+5 زمینه‌های گشایش‌های اقتصادی جدیدی را به روی ایران فراهم کرده اما بهره‌گیری حداکثری از مزایای برجام در‌حالیکه هرج و مرج در مناطق پیرامونی، ضمن به آشوب کشاندن کریدو‌رهای تجاری، احساس ناامنی و بی‌ثباتی را به جهان القا می‌کند، ممکن نیست. همین مسئله موجب شده که بخشی از حلقه‌های تصمیم‌گیری در ایران ایده "منطقه قوی‌تر" را به "قوی‌ترین در منطقه" ترجیح دهند.»12  
 
حسینی در حاشیه همایشی تحت عنوان «صلح و ثبات در غرب آسیا» در 27 آذر 97، شرط تحقق منطقه‌ی قوی‌تر را خویشتنداری دانسته و می‌گوید: «ابتدا باید خود ما در رابطه با آنچه در منطقه باید صورت بدهیم و درباره منطقه‌ای که باید داشته باشیم، در داخل اجماع حاصل کنیم، در گام بعدی، یعنی پس از شکل‌گیری این اجماع در طرف ایرانی، می‌توانیم به سراغ کشورهای دیگر برویم و از آنان بخواهیم تا براساس این متد فکری که حاصل آن سود و نفع برای همه کشورها است، وارد گفت‌و‌گو شوند.»13  
در ادامه این همایش او می‌گوید: «ما باید نگاه حاصل‌جمع صفر را کنار بگذاریم. یعنی اگر مثلاً در یمن یا سوریه، ما منافع بیشتری را بتوانیم حاصل کنیم، که آن منافع هم قابل تعریف است، طرف مقابل کاملاً خواهد باخت، یا اگر او بتواند کاری را انجام دهد، ما به طور کامل شکست خواهیم خورد. این تلقی باید از بین برود. معنی‌اش این است که ما باید به یک نوع از تعاملات منطقه‌ای فکر کنیم که همه کشورها بتوانند بخشی از منافع حیاتی را که برای خودشان درنظر می‌گیرند، به دست بیاورند.»14  
او همچنین در تحلیلی دیگر با بیان اینکه دستیابی به توافق هسته‌ای میان ایران و غرب، موجب کاهش ترس از ظهور ایران در منطقه نخواهد شد، راه‌حل را در تقسیم قوا و توازن در منطقه می‌داند: «اکنون جمهوری‌اسلامی‌ایران در غرب و از سوی کشورهای منطقه متهم به تلاش برای برقراری هژمونی منطقه‌ای است نه آنچه که ما مساعدت به ملل مظلوم و برقراری عدالت می‌نامیم. انطباق یافتن ترس از ظهور قدرت منطقه‌ای ایران با ایران هراسی به منزله یک نگرش عمومی در میان مردم سایر کشورها، مسیر را برای دشمنان ایران به منظور همراه‌کردن توده‌های مردم بر علیه ایران صاف می‌کند... مطالعات نشان می‌دهد که ارتباط معکوسی میان ایران‌هراسی در جهان عرب و توازن قدرت در منطقه وجود دارد.»15  
هم‌صدایی با سیاست‌های کشورهای غربی و تکرار ادعاهای آنان مبنی بر قدرت‌طلبی ایران در منطقه درحالیست که مقام معظم رهبری بارها در سخنرانی‌های خود اعلام کرده‌اند که جمهوری اسلامی قصد دخالت در امور داخلی کشورهای منطقه را ندارد.16 از سوی دیگر حضور مستشاری ایران در کشورهای منطقه با هماهنگی دولت‌های این کشورها صورت گرفته است، اما آیا کشورهای حامی تروریسم چنین پشتوانه‌ای برای توجیه حضورشان در عراق و سوریه  دارند؟  متاسفانه جریان سازش سعی دارد ایران و کشورهای حامی تروریسم را در یک وزنه قرار داده تا زمینه‌های وادادگی‌های خود را فراهم نمایند.
این‌بار، هجمه علیه سپاه
آقای کارشناس در یکی از مقالات خود تحت عنوان «دیپلماسی عمومی در بخش دفاعی» باهجمه به عملیات‌های مستشاری سپاه، این پیروزی‌ها را ناپایدار دانسته و از لزوم اتخاذ دیپلماسی ظریف‌گونه از سوی این نهاد سخن‌ می‌گوید: «سپاه قدس ستون فقرات پیروزی‌های نظامی ما در عراق و سوریه بود و همچنان می‌تواند در دستیابی به پیروزی سیاسی نیز موثر باشد. در این مرحله، مهارت‌های نظامی و مستشاری سپاه کمکی برای رسیدن به این هدف نمی‌کند؛ در عوض ضروری است که سپاه به مهارت‌های دیپلماتیک و به مراتب ظریف‌تری متوسل شود که با این اهداف تناسب دارند.»17  
 
جناب مشاور همچنین، به طور عامدانه و خلاف واقع از واژه فتوحات نظامی برای سپاه ‌پاسداران استفاده کرده و می‌نویسد: «نفوذ پایدار ایران در منطقه تنها از طریق پیروزی‌های نظامی تضمین نمی‌شود. فتوحات نظامی دیگران را از سپاه ایران می‌ترساند. ترس، نفوذی کوتاه مدت را همراه با افزایش انگیزه برای دفع خطر و عشق نفوذی بلند مدت با انگیزه‌ای برای تداوم را ایجاد می‌کند. برای سپاه بهتر است که دیگر ملت‌ها –‌صرف نظر از گرایشات قومی و مذهبی- آن را دوست داشته باشند تا آنکه از آن بترسند.»18  
 
جناب دیاکو، بخش دیگری از مقاله خود را به نقد سردار سلیمانی اختصاص داده است: «بر اساس نظرسنجی دانشگاه مریلند در سال گذشته، سردار قاسم سلیمانی در قلب سپاه پاسداران، به عنوان محبوب‌ترین چهره ایران در داخل کشور شناخته شد.... مصاحبه‌های سردار سلیمانی با شبکه‌های تلویزیونی و روزنامه‌های معتبر در غرب و جهان عرب در تلطیف تصویر مبهم، آزار دهنده و رازآلود! از محبوب‌ترین سردار ایرانی و بکار بستن استراتژی قانع‌سازی در دیپلماسی عمومی سپاه مفید است.»19  
 
او با بیان ادعایی خلاف‌گونه، برای شانه خالی کردن از مسئولیت شکست برجام، به طور تلویحی ادعا می‌کند که وزارت خارجه مسئول اصلی در سیاست‌خارجه نیست: «تاسیس بخشی برای دیپلماسی‌عمومی در سپاه پاسداران که همه ظرفیت‌های ملی را بکار بگیرد، بیش از هر زمان دیگری ضروری است. با این وجود این وظیفه زمانی به نتیجه خواهد رسید که سپاه پاسداران، محوریت وزارت امور خارجه را در دیپلماسی عمومی بپذیرد و در ذیل آن عمل کند. همان‌طور که کنار کشیدن سپاه از ارتباط با افکار عمومی ملت‌های جهان، نادرست است، استقلال عمل آن بدون حفاظ‌هایی که وزارت امورخارجه می‌تواند تدارک ببیند، ممکن است نتایج معکوسی به بار آورد.»20  
درپاسخ نسبت به هجمه‌های ناجوانمردانه حسینی نسبت به سپاه پاسداران، باید گفت نهادهای دولتی بهتر است پاسخگوی عملکرد خود در توافق‌های‌ بی‌ثمر با کشورهای غربی باشند، باوجود پیروزی‌های نیروهای سپاه پاسداران در منطقه و شکست‌های یکی پس از دیگری تروریست‌ها و حامیان آنها، نیازی به توضیح بیشتر در این زمینه نیست. دیاکو حسینی عامدانه از لفظ فتوحات نظامی استفاده کرده و آن را به نیروهای سپاه  پاسداران نسبت می‌دهد، این درحالی است که حضور نیروهای ایرانی در سوریه و عراق مستشاری بوده و با اجازه خود این کشورها صورت گرفته است و در حقیقت این پیروزی‌ها برای ملت‌های منطقه هستند و نه ایران! اگرچه مانند روز روشن است که این قبیل تخریب‌ها و هجمه‌ها در راستای سیاست مذاکرات منطقه‌ای صورت می‌پذیرد. شاید بد نباشد که به جناب دیاکو یادآوری کنیم که بنابر گزارش ماه‌نامه «مرکز مبارزه با تروریسم» وابسته به آکادمی نظامی ایالات متحده موسوم به «وست پوینت»، سردار سلیمانی «دست برتر ایران» در منطقه بوده21 و در حقیقت تنها دارایی اساسی ما در سیاست خارجی به‌شمار می‌رود. چرا که همه این پیروزی‌ها و امنیت حاصل شده از شبکه مقاومت را متکی با نیروی خود ساخته‌ایم و نه در توافقی شکننده با شرکایی غیرقابل اعتماد.
 
تکرار بهانه‌ای سابق این‌بار برای FATF
حسینی در گفتگویی با روزنامه آرمان، همان دلایلی را که حامیان برجام به آن استناد می‌کردند، اینبار برای پذیرش FATF بکار می‌برد: «امروز شفافیت در امور مالی و بانکی نه تنها به خواست و مطالبه عمومی شهروندان ما تبدیل شده و نه تنها می‌تواند زمینه‌های لازم را برای تشویق سرمایه‌گذاران خارجی به وارد شدن در بازارهای ایران، توسعه روابط تجاری، مالی و بانکی با سایر کشورها مطابق با قوانین و هنجاری‌های بین‌المللی فراهم کند بلکه مسأله‌ای کاملاً مرتبط با امنیت ملی ما در برابر انواع گوناگونی از تروریسم اقتصادی و حتی تروریسم در اشکال سنتی و شناخته شده آن است.»22  
او مخالفان FATF را به پولشویی متهم کرده و عدم تصویب آن را موجب خوشحالی آمریکایی‌ها می‌داند: «افراد و گروه‌هایی وجود دارند که منافع‌شان را از طریق پذیرش استانداردهای FATF در خطر می‌بینند. طبیعتاً آنها در صورتی که ایران به همکار این نهاد تبدیل شود، از کسب درآمدهای میلیاردی از مسیرهای غیرشفاف محروم خواهند شد. نباید از این افراد انتظاری جز مخالفت و فضاسازی مخرب داشته باشیم. نکته جالب توجه و حیرت انگیز، این است که این افراد بعضاً با توسل به امریکا ستیزی با این مسأله مخالفت می‌کنند؛ در حالی که کمترین اطلاع از شرایط کشور و ماهیت سیاست‌های امریکا علیه ایران نشان می‌دهد که در حال حاضر هیچ چیز به اندازه رد کردن لوایح FATF امریکا را خوشحال نمی‌کند.»23  
تاکید دیاکو حسینی، تئوریسین پروژه دولتی در زمینه مذاکره و گفتگو بر پذیرش FATF درحالی است که رئیس گروه ویژه اقدام مالی در پولشویی، از همکاری خود با مثلث آمریکا-اسرائیل-سعودی برای تحریم ایران سخن گفته است. رئیس این نهاد همچنین دستیار ویژه خزانه‌داری آمریکا نیز بوده که بارها تمایل خود را برای پیوستن ایران به این نهاد ابراز داشته‌ است.24 لذا ادعای دیاکو‌ حسینی مبنی بر اینکه هیچ چیز به اندازه رد این لوایح آمریکا را خوشحال نمی‌کند عجیب به نظر می‌رسد.
گفتمان مذاکره در یک کلام
با روی‌کار آمدن دولت حسن‌روحانی، این نگاه که با کوتاه آمدن درمقابل دشمنان قسم خورده جمهوری‌اسلامی، می‌توان مشکلات داخلی را مرتفع کرد، بردولتمردان غالب بوده است. برجام نتیجه‌ی چنین رویکردی بود که به جز خسارت‌های کلان در اقتصاد و صنعت، میراث دیگری را برای ایرانیان به یادگار نگذاشته است. اکنون سردمداران جریان‌ سازش، با همان استدلال‌هایی که به وسیله آن برجام را رقم زدند به جان صنعت موشکی و دستاوردهای منطقه‌ای جمهوری‌اسلامی افتاده تا آن را به بهایی ناچیز قربانی اهداف خود و دیگران کنند. در این میان، مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست جمهوری، به کانونی برای حضور تئوریسین‌هایی از این جنس شده است تا با پمپاژ گفتمان مذاکره و گفتگو به متن جامعه، به اهداف خود جامه‌عمل بپوشاند. جای خالی توجه به منافع ملی فارغ از ایدئولوژی‌زدگی نئولیبرال در سیاست خارجی دولت و تئوریسین‌هایش آشکارا به چشم می‌خورد.
 
 
1. http://npps.ir/Articles.aspx?id=24147
2. http://yon.ir/nrAZI
3. همان
4. http://yon.ir/ITNJn
5. http://yon.ir/jmgP8
6. http://yon.ir/jc4FM
7. همان
8. http://yon.ir/ymd3c
9. http://yon.ir/qGiky
10. همان
11. http://yon.ir/TbxD3
12. http://yon.ir/70Uv8
13. http://yon.ir/2XxxE
14. همان
15. http://yon.ir/Jl1V1
16. http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=39272
17. http://yon.ir/7KmGN
18. همان
19. همان
20. همان
21. Qassem Soleimani and Iran’s Unique Regional Strategy
22. http://yon.ir/kIri7
23. همان
24. http://yon.ir/WCDTt
 

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها