أمیرالمؤمنین علی علیه السلام: اِعلَموا أنَّ الأمَلَ یُسهی العَقلَ و یُنسی الذِّکرَ ***بدانید که آرزو خرد را دچار غفلت می سازد و یاد خدا را به فراموشی می سپارد. ***

امیرالمؤمنین حضرت علی علیه السلام: منْ أَحَدَّ سِنَانَ الْغَضَبِ لِلَّهِ، قَوِيَ عَلَى قَتْلِ أَشِدَّاءِ الْبَاطِلِ. *** هر كه سر نيزه خشم خود را بخاطر خدا تيز كند، در نابود كردن سخت ترين باطلها توانا بود.

      
کد خبر: ۴۵۲۰۵۴
زمان انتشار: ۱۲:۵۲     ۰۷ بهمن ۱۳۹۷
نظریات جدید آخوندی منتشر شد؛
آقاي روحاني مي‌گفتند من طرفدار اقتصاد آزاد هستم؛ اما الان زمان اجرای این سیاست‌ها نيست. من قبول نداشتم. مي‌گفتم پس وقت اجرای آنها چه زماني است؟ این شد که دیگر به این نتیجه رسیدم که باید از این دولت جدا شوم.
به گزارش پایگاه 598، آخوندی که چند وقتی است که از دولت بیکار شده، ظاهرا دوست دارد بخشی از وقتش را با رسانه ها درباره مسایل نظری و تئوریک بگذراند.

به گزارش جهان نيوز، وی در پاسخ به این سوال که در مورد شما هميشه گفته مي‌شد که نگاه نظري داريد و يک سؤال خيلي همه‌گير آن بود که يک فرد نظري چرا بايد در سازمان يا وزارتخانه اجرائي باشد؟، گفته است: مفهوم اين صحبت اين است که براي اداره وزارتخانه نياز به سياست‌مدار و سياست‌گذار نيست. وزارتخانه نياز به يک بولدوزر دارد. اگر شما اين فرضيه را بپذيريد، با اين مشکل مواجه مي‌شويد که بولدوزر را يک مهندس کارگاه يا تکنيسين بايد هدايت کند. مهندس کارگاه را بايد يک رئيس کارگاه نسبت به برنامه عملياتي روزانه و تدارک موردنياز کارش راهنمايي و کمک کند. رئيس کارگاه بايد زير نظر يک مدير پروژه که مسائل فني، حقوي، مالي و هماهنگي‌هاي بالادست را انجام مي‌دهد، کار کند؛ به همين ترتيب مدير پروژه نیز زير نظر يک مديربالادست. آخر کار وزير بولدوزر است يا سياست‌گذار؟ يک سياست‌گذار مي‌تواند هزاران بولدوزر را به‌کار اندازد. ولي، يک بولدوزر هرچند هم قوي باشد نهايتا يک بولدوزر است و اگر بد هدايت شود، مي‌تواند آنچه ساخته شده‌ را خراب کند.

آخوندی همچنین در پاسخ به این سوال که : در دولت اين نگاه را مي‌پذيرفتند که وزير بايد سياست‌گذار باشد؟" نیز گفته است:
در عمل، فهم غالب اين است که وزير بايد بولدوزر باشد و کسي سوارش شود و هدايتش کند. وگرنه دولت تبديل به جايي براي سياست‌گذاري مي‌شود. نه جايي براي دريافت دستور و توجيه برنامه‌هاي عملياتي کارگاهي روزانه. همچنان ‌که اکنون هست. از نظر قانون اساسي وزيران مسئوليت مشترک دارند. ولي، در وضعيت فعلي، آيا وزير آموزش‌وپرورش در تصميم‌هاي وزير خارجه شريک است؟وزير آموزش‌وپرورش بايد فهمي از سياست خارجي جهان داشته باشد. کسي که به او مي‌گويند تو بولدوزري، مثلا در مورد آموزش‌وپرورش بولدوزر شيک آموزشي، ديگر داشتن رويکرد جهاني چه معني‌ای مي‌دهد؟ وزير کسي است که بايد قدرت راهبري وزارتخانه را داشته ‌باشد. فرق وزارتخانه مدرن و غيرمدرن اين است که در وزارتخانه مدرن صدها کارشناس و افرادی هستند که کار کارشناسي مي‌کنند و وزير بايد بتواند آنها را راهبري کند تا بتواند ارتباط وزارتخانه خودش را از نظر نظري با دولت، حاکميت و ساير وزارتخانه‌ها داشته باشد. نه‌آنکه با کارشناسان خود رقابت کند، اينکه يک بهانه‌‌گيري است و از نظر من تقليل سطح وزرا تحت گفتمان پوپوليستي غالب دولت‌هاي نهم و دهم که هنوز هم رسانه ملي و بسياري از دستگاه‌هاي ارتباطي را در اختيار دارند. در ساير کشورها فرد امروز وزير آموزش‌وپرورش، فردا کار و سپس کشور است، مانند ديويد بلنکت در انگلستان يا مثل بوريس جانسون، وزير خارجه انگلستان که قبلا شهردار لندن بود.

آخوندی همچنین درباره مسایل پیرامون مسکن مهر نیز گفته است: در ایران دو سیاست اجتماعی پُرهزینه به‌طورِ هم‌زمان در دولت‌های نهم و دهم اجرا شد؛ اول سیاست یارانه‌ها و دوم مسكن مهر. در سیاست یارانه‌ها در واقع کسری از روز اول ایجاد شد و سالی حدود بیست و خرده‌ای هزار میلیاردتومان کسری وجود داشت. اگر دولت می‌خواست با تورم مبلغ یارانه را افزایش بدهد، ممکن بود با چند هزار میلیاردتومان کسری مواجه شود. در سیاست مسكن مهر هم میزان پولی که از بانک مرکزی گرفته شد، موجب افزایش 42درصدی پایه پولی شد که برای اقتصاد ایران یک پروژه خیلی وحشتناک بود. پروژه سوم در دولت یازدهم شروع شد که طرح سلامت بود. سه سیاست اجتماعی بود در حوزه‌های درآمدی، مسكن و بهداشت و درمان بدون اندیشه حتی مقدماتی درباره هزینه‌هایی که برای خزانه عمومی ایجاد می‌کنند. در برابر این سه سیاست، جامعه سیاسی ایران چه نگاهی داشت؟ کاری که من کردم گفتم در حوزه سیاست مسكن مهر جراحی انجام دهید. بیش از این تعهد جدید ایجاد نکنید و هرچه هست آن را براساس تعهدهای پیشین تمام کنید؛ بنابراین جراحی‌ای در حوزه سیاست اجتماعی آغاز کردم، اما چون در دولت نظریه منسجمی وجود نداشت، هم‌زمان که چنین سیاستی اجرا می‌شد، طرحی در حوزه سلامت آغاز شد که چندین برابرِ آن هزینه داشت و تعهد چندبرابری بلافاصله در حوزه سلامت برای دولت ایجاد شد. ضمنا سیاست یارانه همچنان به قوت خودش ادامه داشت. مردمی که طرفِ دریافت این سیاست‌ها هستند، از این یک بام و چند هوا چه پیامی را دریافت می‌کنند؟ نتیجه آنکه کسی که مسكن مهر را در وضع موجود متوقف کرد، فردی بد و اشرافی است، کسی که هزینه طرح سلامت را اضافه کرد (35 هزارمیلیاردتومان در سال به گفته سازمان برنامه و بودجه) خادم مردم و کسی هم که سیاست یارانه‌ها را ادامه داد بینابین. از این نظر که مبلغ یارانه را افزایش نداده، منفی است، ولی باز خدا خیرش بدهد که همین را هم حذف نکرد. این نشان می‌دهد که دولت فاقد نظریه است و همه‎‌چیز شخصی می‌شود. کشور در آخر کار به یک نظریه نیاز دارد. اگر قرار است به گفته سعدی عمل کنیم که گفت: چو دخلت نیست خرج آهسته‌تر کن. باید در هر سه حوزه باشد و نه فقط یک حوزه. این نظریه حتما باید هزینه‌اش پرداخت شود. به نظرم پروژه مسكن مهر باید متوقف می‌شد. حتی قبل از دولت یازدهم در آخرین سالِ دولت دهم توسط مجلس در بودجه سالِ 92 متوقف شده بود. دولتی که نظریه نداشته باشد هم‌زمان اقدامات متضاد انجام می‌دهد. سه سیاست متفاوت در حوزه سیاست اجتماعی محصول دولتی است که فاقد نظریه ‌است. هرچه پیش آمد، خوش آمد. اگر من در دولت می‌گفتم علاقه‌مند هستم ما هم دو میلیون واحد مسكن مهر جدید شروع کنیم. به نظرتان تصویب نمی‌شد؟

وی درباره اختلاف خود با حسن روحانی و دلیل جدایش به روزنامه اصلاح طلب شرق نیز گفته است: مخالفت‌هاي من در حوزه اقتصاد كلان هر روز تندتر و آشكارتر می‌شد. به‌‌اضافه آنکه شخصا هم مرتب پیگیر بودم. دولت دوازدهم هم در حوزه سياست خارجي و اقتصاد كلان، سياست‌هايش خيلي با دولت يازدهم متفاوت بود و مخالفت‌هاي من هم آشكارتر مي‌شد و موضع‌گيري صريح‌تري در دولت داشتم، درباره حوزه‌هاي سياست خارجي و اقتصادي كلان و هم در بخش خودمان. در حوزه بخش خودمان هم در حوزه بازآفريني شهري و حوزه نوسازي ناوگان‌ها كاملا مخالف بودم و اختلاف خيلي جدي داشتم. ميزان اختلافات به ‌طور مداوم بيشتر مي‌شد. از لحاظ اخلاقي ديدم من كه بايد تابع رئيس‌جمهور باشم و از او تبعيت كنم؛ اما نظرم با ایشان کاملا متفاوت است؛ بنابراین خوب است كه از دولت خارج شوم. به‌همين‌خاطر آذر به ايشان عرض كردم به نظر مي‌رسد اختلافات ما خيلي رو به گسترش است و از نظر اخلاقي درست نيست كه من باشم. كسي بايد باشد كه بتواند همراهي‌تان كند. آذرماه اصرار به اين بحث داشتم. شايد آقاي روحاني تصور مي‌كرد اين اختلاف حل‌شدني است. آقاي روحاني مي‌گفتند من طرفدار اقتصاد آزاد هستم؛ اما الان زمان اجرای این سیاست‌ها نيست. من قبول نداشتم. مي‌گفتم پس وقت اجرای آنها چه زماني است؟ این شد که دیگر به این نتیجه رسیدم که باید از این دولت جدا شوم.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها