کد خبر: ۴۵۳۴۷۵
زمان انتشار: ۱۰:۲۹     ۱۳ اسفند ۱۳۹۷
گزارش مستند؛
ورشکستگان سیاسی که دیروز از پذیرش هنجارهای میهنی سر باز زدند، امروز در قامت عروس هزار داماد به سرویس‌های مختلف جاسوسی و بنیادهای گوناگون استعماری خدمات می‌دهند.
به گزارش پایگاه 598 به نقل از جام نیوز، کنفرانس برلین، غائله 18 تیر، قتل‌های زنجیره‌ای، تحصن و استعفای نمایندگان مجلس ششم، هنجارشکنی‌های دوران اصلاحات، فتنه88، آشوب‌های96، رویدادهای تلخی هستند که در مرور آن‌ها به طیفی از فعالان سیاسی متمایل به غرب برخورد می‌کنیم که در یک طبقه‌بندی کلی، خود را "اصلاح طلب" معرفی می‌کنند.

شاخصه اغلب کنش‌گران این طیف ـ که به‌سان پیمانی نانوشته میانشان مشترک است ـ نگرش ستایش‌گر به استانداردهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی غرب و تبلیغ بی‌وقفه آن‌ها برای مخاطبان و طرفداران خود می‌باشد.

 

شکل‌گیری جریان اصلاحات و اوج‌گیری آن با چهار پیروزی متوالی در عرصه انتخابات (دو دوره ریاست‌جمهوری هفتم و هشتم، مجلس ششم و شورای شهر اول) و سپس چند شکست سریالی (شورای شهر دوم، مجلس هفتم و دو دوره ریاست‌جمهوری نهم و دهم) زمینه‌ساز فتنه 88 و شورش اصلاح‌طلبان تندرو علیه قانون شد؛ معرکه‌ای که مرزبندی‌های جدیدی را در ساختار کشور به وجود آورد.

 

سرویس‌های اطلاعاتی دشمن که با شناسایی خبرنگاران شاخص و نفوذ در اهالی رسانه‌، پروژه «تغییر از درون» را ذیل تابلوی جنبش‌های مدنی، دانشجویی و اصلاح‌طلب کلید زده بودند، در این شرایط زمینه خروج تعدادی از مهره‌های مؤثر خود از کشور را فراهم کردند.

این تصمیم به‌منظور مراقبت از عناصر ارزشمند، حفظ شبکه ارتباطی با داخل، اعطای آزادی عمل بیشتر به مستخدمان مطبوعاتی و تزریق نیروی تازه‌نفس به رسانه‌های فارسی‌زبان اجرایی شد.

 

بدین ترتیب سوژه‌های منتخب در فواصل زمانی خاص از کشور فراری داده شده و بلافاصله در سرویس‌های فارسی بی‌بی‌سی، صدای آمریکا، دویچه وله، رادیو فردا و پایگاه‌هایی نظیر رادیو زمانه، گویا، روزآنلاین و... جذب شدند تا به‌طور کامل در خدمت جریان‌های معارض قرار بگیرند.

 

البته بدیهی است که "اصلاح طلبی" دیدگاهی قابل تحسین و ضروری بوده و اساسا جزو ذات انقلابی‌گری به‌شمار می‌رود.

آنچه در رابطه با عنوان مذکور گفته شد و در پی نیز خواهد آمد، ناظر به فرصت‌طلبانی است که زیر این تابلو، تبدیل به پیاده‌نظام بیگانه شدند و راه خود را از ملت جدا کردند.

 

«حسین باستانی» روزنامه‌نگار خارج‌نشین و از فعالان رسانه‌ای جریان معارض است که در گزارش پیش رو، مروری بر کارنامه و عملکرد وی خواهیم داشت.

آنچه در ادامه می‌خوانید، برگرفته از داده‌ها و مستنداتی است که رسانه‌ها درباره نامبرده منتشر کرده‌اند.

 

باستانی متولد 13 اسفند ماه 1349 تهران (اصالتا نظرآباد کرج) و دانش‌آموخته رشته علوم کامپیوتر است. او دوران کودکی و نوجوانی خود را با شرایط سخت بیماری سپری کرد.

 

 

دوران کودکی حسین باستانی

 

 

خودش در این باره می‌گوید: «من از سن 4 تا 9 سالگی توانایی راه رفتن نداشتم؛ به‌علت یک بیماری نادر که مدتی کاملا زمینگیرم کرد... در نهایت، این بیماری موذي در بوستون آمریکا درمان شد (عکس پایین) ولی به‌علت معالجات غلطی که در سه سال اول بیماری انجام شده بود، 8 سانتی‌متر از هردو پایم را از دست دادم.»

 

 

 

 

 وی از اوان جوانی علاقمند به فعالیت‌های اجتماعی و عضو انجمن دفاع از کودکان بوده و در اسفند 1375 همزمان با شروع فعالیت‌های سیاسی، با «سپیده عبدی» دختر مهندس حسن عبدی، ازدواج می‌کند.

(علت اشاره به نام مهندس حسن عبدی این است که برخی به اشتباه گمان می‌کنند باستانی داماد "عباس عبدی" است!)

 

 

ازدواج حسین باستانی با سپیده عبدی

 

این ازدواج در سن 27 سالگی تقریبا همزمان با تولد جریان موسوم به دوم خرداد و اصلاح طلبی است.

باستانی با معرفی «علیرضا رجایی» فعال ملی مذهبی، به تحریریه روزنامه "جامعه" قدم می‌گذارد. در بدو کار، شاید خودش هم باور نمی‌کرد که در مدتی کوتاه به یکی از چهره‌های اثرگذار اصلاح‌طلبان در حوزه مطبوعات بدل شود.

 

 

حسین باستانی و علیرضا رجایی

 

وی با پیوستن به جمع چهره‌های سرشناس و تئوریسین‌های جریان اصلاح طلب از جمله حجاریان، سازگارا، گنجی، جلایی‌پور و شمس‌الواعظین توانست از رانت تشکیلاتی ـ اطلاعاتی ویژه‌ای برخوردار شود که او را از سایر هم‌صنفانش پیش می‌انداخت و به رشدش سرعت می‌بخشید.

 

 

برخی از تئوریسین های جریان اصلاح طلبی در ایران

 

باستانی خود در توصیف آن دوران می‌گوید: «فکت‌های اطلاعاتی پروپیمانی جور کرده بودم راجع به تمام نهادها، تمام ارگان‌ها، تمام وقایع، راجع به تمام این‌ها آرشیوهای جدای اطلاعاتی جور کرده بودم. هرکسی صحبت مهمی می‌کرد، من یک کمی وقت داشتم که در بین این فکت‌هایم بگردم و یک مجموعه‌ای درست کنم که البته در آن یک کلمه تحلیل هم نبود.»

 

این آرشیو حجیم اطلاعاتی، از جلسات هفتگی با حضور سعید حجاریان به‌عنوان مغز تشکیلاتی و تئوریسین جبهه اصلاحات و و ارتباطات کاری و خانوادگی با چهره‌های مطرح سیاسی فراهم می‌شد.

 

ارتباطاتی که باعث شد باستانی بعد از مدتی کوتاه به چهره‌ای کلیدی در روزنامه‌های دوم خردادی مانند جامعه، نشاط، صبح امروز، دوران، نوروز، بنیان، بیان، آینه، وقایع اتفاقیه و... تبدیل شود.

 

 

 

 

او تقریبا در هر روزنامه اصلاح‌طلبی که در آن دوران منتشر شد، نقشی کلیدی ایفا می‌کرد؛ به‌نحوی که گاه همزمان در سه روزنامه ستون ثابت داشت.

مهم‌ترین بخش فعالیت روزنامه‌نگاری وی در این دوره، ستون ثابتی به نام "بدون قضاوت" در روزنامه «نوروز» (ارگان حزب مشارکت) بود که پرخواننده‌ترین ستون آن روزنامه محسوب می‌شد.

باستانی بابت همین ستون، جایزه برتر نهمین جشنواره مطبوعات در سال 78 را به خود اختصاص داد.

 

اما خود وی نقطه عطف فعالیتش را کار در روزنامه «صبح امروز» موسوم به "توپخانه دوم خرداد" تحت مدیریت سعید حجاریان و احمد ستاری می‌داند و معتقد است که این روزنامه به‌دلیل حضور شخص حجاریان و چهره‌های دیگر جناح چپ و کمک‌های فکری و اطلاعاتی آن‌ها، نقشی بسیار کلیدی در سیاست‌های کلان دولت اصلاحات بر عهده داشت؛ زیرا در جلسات شورای سردبیری و شورای تیتر و جلسات مشورتی هفتگی این روزنامه، افراد یادشده حضور یافته و افکار عمومی را مهندسی می‌کردند.

 

باستانی در این باره می‌گوید: «در مورد صبح امروز، تصور خیلی جالبی وجود داشت. مثلا یادم می‌آید که این صحبت یا توهم یا هرچیزی اسمش را بگذاریم، بین روزنامه‌نگاران وجود داشت که به صبح امروز نمی‌شود دست زد! شاید چون آقای حجاریان نقشی در تأسیس وزارت اطلاعات ایران داشت، همه فکر می‌کردند که انگار یک اطلاعاتی جایی پنهان‌شده که اگر [جمهوری اسلامی] دست به صبح امروز بزند، ممکن است منتشر شود؛ چیزی مثل ویکی‌لیکس و این‌جور صحبت‌ها؛ فضای صبح امروز بعد از انتخابات (مجلس ششم) یک فضای متفاوتی شد. ما احساس می‌کردیم که انگار مجلس را ما تعیین کردیم.»

 

 

روزنامه «یاس نو» به مدیریت میلاد عباس‌نژاد و نزدیک به جبهه مشارکت ایران اسلامی، از جمله نشریات اصلاح‌طلب بود که در جریان انتخابات مجلس هفتم توقیف موقت شد.

حسین باستانی عضو شورای سردبیری این روزنامه بود که در تابستان 82 همراه با وحيد پوراستاد بازداشت و بعد از مدت کوتاهی از زندان آزاد شد.

خودش در این باره می‌گوید: «۳۰ تیر ۸۲؛ روز آزادی از زندان؛ دفتر یاس نو. [قاضی] مرتضوی گفته بود بعد از آزادی دیگر روزنامه‌نگاری نکن. بنده هم یک‌راست از زندان به روزنامه رفتم. به وحید پوراستاد هم گفته بود و او هم یک‌راست آمد روزنامه.»

 

 

حضور در دفتر روزنامه بعد از بازداشت کوتاه‌مدت

 

 

باستانی در ملاقات‌های پی‌درپی با سران اصلاح‌طلب کم‌کم توجه آن‌ها را جلب کرد تا اینکه در سال 78 به تیم رسانه‌ای رئیس‌جمهور وقت راه پیدا کرد. آن‌ها وظیفه داشتند هرروز صبح تا قبل از ساعت هفت‌ونیم، بولتنی برای مطالعه آقای رئیس‌جمهور آماده کنند؛ بولتنی که به مرور برای هیئت دولت، رئیس مجلس و سایر چهره‌های کلیدی اصلاحات هم فرستاده می‌شد.

 

او پس از مدتی کوتاه، مأمور شد که با تیم زیردستش در همان دفتر ریاست‌جمهوری در پاستور، مطالب مهم مطبوعات داخلی و خارجی را که رئیس‌جمهور باید خیلی زود راجع به آن‌ها تصمیم می‌گرفت، جدا و خلاصه کنند و به‌صورت جزوه در اختیار رئیس دولت قرار دهند.

 

اهمیت کار از این رو بود که تیم بررسی رسانه‌ای، با اولویت‌بندی‌های خود و برجسته‌سازی موضوعات مختلف، می‌توانستند روی دستور کار و تصمیم نهایی رئیس‌جمهور اثری قابل ملاحظه بگذارند.

 

خود باستانی در روایتی که از این مأموریت حساس دارد، کوشیده است از اهمیت آن بکاهد تا از پذیرفتن تبعات جدی ماجرا شانه خالی کند؛ آنجا که می‌گوید: «این مطالب مختلف بود، از نامه یک مادر به رئیس‌جمهور، تا نوشته یک اقتصاددان درباره بودجه سال آینده، تا ترجمه یک نشریه آمریکایی که گفته بود نیروهای سپاه پاسداران متهم هستند که چنین کاری را در فلان کشور انجام دادند... چیزهایی که به هر نحوی رئیس‌جمهور باید روی آن‌ها دستور صادر می‌کرد.»

 

در این مقطع، سر باستانی بسیار شلوغ بود؛ به‌طوری که از پنج تا هفت‌ونیم صبح به کار بولتن، از هفت‌ونیم صبح تا چهار عصر در اداره بررسی رسانه‌های ریاست‌جمهوری و سپس تا یازده شب در روزنامه یاس نو و روزنامه‌های دیگر مشغول به کار بود.

 

در همین سال‌ها جریان اصلاحات انجمن موسوم به "انجمن صنفی روزنامه‌نگاران" را که به مرکز هماهنگ‌کننده اعتراضات مدنی بدل گشت و سابقه اقدامات غیرقانونی متعددی را در کارنامه دارد، سازماندهی نمود.

 

در دوره سوم انجمن (۱۳۸۲) ماشاء‌الله شمس‌الواعظین، رجبعلی مزروعی، مسعود هوشمند رضوی، علیرضا رجایی، بدر‌السادات مفیدی، سعید رضوی فقیه و حسین باستانی به‌عنوان اعضای اصلی هیأت‌مدیره تعیین و سید‌ ابوالحسن مختاباد، عذرا فراهانی و رامین رادنیا بازرس انجمن شدند.

 

 

اعضای اصلی هیئت مدیره انجمن صنفی روزنامه‌نگاران (دوره سوم)

 

در این دوره که یکی از پرتلاطم‌ترین دوره‌های انجمن در طول فعالیت 14 ساله‌اش بود، حسین باستانی به‌عنوان دبیر انجمن صنفی معرفی شد.

با تأسیس انجمن صنفی روزنامه‌نگاران، امید می‌رفت که مطالبات و نیازهای صنفی اصحاب رسانه از طریق مجاری قانونی تعقیب و تأمین شود، اما چندی نگذشت که برخی از عناصر انجمن نشان دادند که هدفشان ایجاد و مدیریت آشوب‌های اجتماعی تحت پوشش فعالیت صنفی و در استتار تابلویی قانونی است.

 

شاهد آنکه تا کنون قریب به 40 نفر از اعضای اصلی این انجمن به خارج از کشور گریخته و به انحای مختلف در کنار جریان‌های معارض قرار گرفته‌اند؛ افرادی چون حسین باستانی، رجبعلی مزروعی، فریبا داوودی مهاجر، فرزانه روستایی و... که امروز در امریکا، فرانسه و انگلستان به استخدام بیگانگان درآمده‌اند.

 

 

رجبعلی مزروعی| فریبا داوودی مهاجر| فرزانه روستایی

 

 

در دوره دبیری حسین باستانی، پرونده‌های تخلف مالی متعددی علیه انجمن صنفی گشوده شد که یکی از بارزترین نمونه‌هایش ابهام مناسبات مالی اعضای این انجمن در خرید زمین برای احداث آپارتمان‌های مسکونی بود.

سرنوشت و نحوه تخصیص کمک یک میلیون دلاری ریاست‌جمهوری به مطبوعات کشور نیز از جمله موضوعاتی بود که در آن زمان مطرح شد.

 

رشد قابل توجه ارتباطات حسین باستانی و سفارش‌های متعددی که برای پر کردن ستون‌های روزنامه‌های زنجیره‌ای دریافت می‌کرد، او را به صرافت سازماندهی شبکه‌ای از روزنامه‌نگاران هم‌خط خود انداخت.

خودش در این زمینه اظهار می‌دارد: «من با طیف خیلی وسیعی از روزنامه‌نگاران با خط سیرهای فکری مختلف[!] تماس برقرار کردم. روزنامه‌نگارانی که در زمینه خودشان حرفه‌ای‌ترین‌ها بودند و با روزنامه‌های مختلف کار می‌کردند. به آن‌ها سفارش مطلب می‌دادم. یعنی با آن‌ها وارد یک صحبت اولیه می‌شدیم، به توافق ثابت می‌رسیدیم. البته این توافق ثابت با افراد خیلی کمی ایجاد شد.»

 

لازم به توضیح است که باستانی از تخصص شبکه‌سازی خود در خارج از کشور نیز غافل نبوده و از سالیان گذشته تا کنون به‌دنبال جذب روزنامه‌نگاران در داخل و خارج بوده است.

چنان‌که چندی پیش بخشی از ارتباطات او با داخل کشور کشف و اسناد مبالغ واریزی باستانی به حساب عده‌ای از روزنامه‌نگاران داخلی منتشر شد؛ شبکه‌ای که تحت هدایت مسعود بهنود و حسین باستانی، سال‌ها به تبادل اطلاعات بین داخل و خارج و تنظیم خطوط خبری می‌پرداخت.

 

 

سند وجوه واریزی از طرف باستانی برای برخی مهره‌های داخلی

 

 

پس از انتشار این اسناد، حسین باستانی در توضیحاتی ضمن تأیید اصل ایمیل‌ها، فقط تاریخ آن‌ها را نادرست خواند و البته مربوط به همکاران رسانه‌ای خود در خارج از کشور دانست؛ اما غیرواقعی بودن ادعایش با دومین سند کاملا عیان شد.

سند دومی که خبرگزاری قوه‌قضائیه منتشر کرد، میزان پرداخت حق‌التحریر برای شمار معدودی مقاله در ماه‌های اسفند و فروردین 91 و 92 را نشان می‌داد و مشخص می‌کرد که افراد در داخل کشور ماهانه چه مبالغی به‌عنوان دستمزد از باستانی دریافت کرده‌اند.

نکته‌ای که در سند دوم وجود داشت این بود که دریافت‌کنندگان دستمزدها، همه مقیم داخل کشور بوده و مبالغی را به «تومان» اخذ نموده‌اند. حال آنکه فرد مقیم اروپا، دلیلی ندارد حقوقش را به تومان دریافت کند!

 

 

سند خبرگزاری میزان درباره رابطه باستانی با مهره‌های داخلی

 

 

باستانی اواسط خرداد 1383 همزمان با سال پایانی دولت هشتم، به بهانه ادامه تحصیل در فرانسه از کشور خارج شد و با این ادعا که قصد بازگشت دارد، به نوشتن مطلب برای روزنامه‌های داخلی ادامه داد (به‌طور خاص روزنامه اقبال) تا اینکه با روی کار آمدن دولت بعدی و ناامیدشدن از تداوم شرایط پیشین، تصمیم گرفت اقامت خود در خارج را پایدار کند.

 

 

پست تلگرامی باستانی و بهانه‌تراشی در دوازدهمین سال خروج از کشور

 

 

 خروج او از کشور در مقطعی صورت گرفت که زمزمه پرونده‌های مالی انجمن صنفی مطبوعات بلند شده بود و تصمیم وی را مشکوک‌تر جلوه می‌داد.

جالب اینجاست که شائبه‌های موجود در خصوص ارتباطات خارجی باستانی، به‌دنبال خروجش از کشور رنگ واقعیت گرفت و او نه‌تنها دنبال تحصیلات تکمیلی نرفت، بلکه بدون معطلی همکاری با یک سازمان اروپایی مروج فحشا در کشورهای اسلامی را آغاز کرد.

 

 

یادداشت باستانی در وب‌سایت سرویس جهانی بی‌بی‌سی درباره وضعیت روزنامه‌نگاران در ایران و بهانه‌های خروج خود از کشور

 

 

باستانی در خاطراتش به‌صورت غیرمستقیم آدرس‌هایی داده است: «در اسفند ۱۳۸۲ به سفری مطبوعاتی به یک کشور اروپایی دعوت شده بودیم تا از اتحادیه صنفی، یک دانشگاه روزنامه‌نگاری و چند نشریه مشهور دیدار کنیم. [احتمالا این کشور اروپایی "هلند" است، زیرا می‌افزاید:] من از وقتی که در ایران بودم با یک NGO هلندی به نام «هیفوس» آشنا شدم. آن‌ها به ایران آمده بودند و ما همدیگر را دیده بودیم. خانم "فرح کریمی" که نماینده ایرانی‌الاصل پارلمان هلند بودند، نماینده بسیار مشهور و فعالی هم بودند در آن‌جا، ایشان را هم در ایران دیده بودم. زمانی که ایران را ترک کردم، با آن‌ها تماس گرفتم...»

 

 

حسین باستانی و فرح کریمی، نماینده ایرانی‌تبار پارلمان هلند و عضو بنیاد «هیفوس»

 

 

بنیاد هیفوس پس از صید باستانی، مأموریت‌های جدیدی بر اساس توانمندی‌هایش به وی محول کرد.

او دستور گرفت که با استفاده از تجربیاتش در انجمن صنفی مطبوعات و همچنین ارتباطاتی که با داخل داشت، شبکه‌ای از خبرنگاران اصلاح‌طلب را زیر نظر بنیاد هیفوس سازماندهی کند.

 

وی در این باره به اختصار می‌گوید: «تیمی از بهترین روزنامه‌نگارانی که آن سال‌ها از ایران خارج شده بودند، دور هم جمع شدیم. تصمیم گرفتیم این کار را انجام دهیم. تقسیم کار کردیم. تأمین مالی پروژه با من بود.»

 

برای درک بهتر مأموریت خطرناک باستانی، لازم است شناختی اجمالی از بنیاد هیفوس داشته باشیم.

 

هیفوس (HIVOS) مخفف «مؤسسه توسعه همکاری‌های انسان‌دوستانه» است که ۴۷ سال پیش در شهر لاهه هلند بنا نهاده شد؛ بنیادی که با شعار "انسان بدون مرز" هدف خود را گسترش همکاری‌ها و کمک‌های مالی انسان‌دوستانه به کشورها و سازمان‌های آفریقایی، آمریکای لاتین و آسیا اعلام کرده است.

بیشترین تمرکز این کمک‌ها و حمایت‌ها در حوزه‌ تغییرات اجتماعی، فعالان فضای مجازی و ابتکارات محلی است.

 

فعالیت هیفوس در ایران به سال‌های پس از ۱۳۷۸ بازمی‌گردد که این بنیاد توانست ارتباط نزدیکی با سازمان‌های مردم‌نهاد داخلی برقرار کند.

اما با آشکار شدن ارتباط این بنیاد با عناصر ضدانقلاب و فعالیت‌های ضدنظام این مجموعه، دولت ایران در سال ۱۳۸۵ نام هیفوس را به لیست سازمان‌های برانداز افزود و هرگونه فعالیت این بنیاد یا همکاری با آن را ممنوع کرد.

در همان زمان، «مارسل ون در هیدن» (Marcel van der Heijden) مدیر برنامه حقوق بشر و گسترش دموکراسی هیفوس، اذعان کرد که این بنیاد به افراد و سازمان‌هایی در داخل کشور پول پرداخته است.

 

برنامه‌های هیفوس در ایران بیشتر بر حوزه «حقوق بشر» متمرکز شده است و در سه محور «حقوق زنان»، «حقوق هم‌جنس‌بازان» و «زندانیان» با مشارکت دو گروه دنبال می‌شود؛ یکی از طریق شبکه‌ رسانه‌ای وابسته به هیفوس در خارج و برخی دنباله‌های داخلی آن، و دیگری با استفاده از اپوزیسیون داخلی [و خارجی] و برخی فعالان مدنی.

این بنیاد تأکید زیادی بر طرفداری از اصلاحات در ایران دارد.

 

با این توضیحات روشن می شود که استخدام حسین باستانی برای بنیاد مذکور از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. به همین جهت نامبرده با ویزای تحصیلی از کشور فراری داده شده و بلافاصله دوهفته بعد از خروج، فعالیت خود را در محل کار جدید آغاز می‌کند.

 

راه‌اندازی روزنامه آنلاین موسوم به "روزآنلاین" دقیقا بر اساس مأموریت‌های اعلامی بنیاد هیفوس بر عهده باستانی گذاشته می‌شود. او هم برای اداره این وب‌سایت، شبکه‌سازی می‌کند.

 

 

(از سمت راست تصویر) نوشابه امیری، مسعود بهنود، ابراهیم نبوی و حسین باستانی| این افراد از جمله بنیان‌گذاران نسل جدید رسانه‌های فارسی‌زبان در خارج از کشور بودند

 

 

تیم باستانی افرادی همچون «هوشنگ اسدی، نوشابه امیری، مسعود بهنود، ابراهیم نبوی، فرناز قاضی‌زاده، امید معماریان و نیک آهنگ کوثر» را شامل می‌شد.

بنیاد هلندی‌ در مدتی کوتاه ترتیب برگزاری جلسات آموزشی و توجیهی برای تیم جدید را در آمستردام و لاهه فراهم نمود.

 

حتی بنا بود شبکه‌ای ماهواره‌ای راه‌اندازی شود و در اختیار این گروه قرار گیرد که موضع‌گیری محکم دستگاه دیپلماسی ایران و هشدار جدی به هلند، موجب شد دولت اروپایی عقب بنشیند و در عوض بودجه 15 میلیون دلاری این پروژه را از طریق بنیاد هیفوس و چند اسپانسر هلندی و فرانسوی، به تیم باستانی تزریق کند.

 

وب‌سایت روزآنلاین برای تحقق آرمان‌های بنیاد هیفوس در ایران، در فاصله‌ زمانی کمتر از یک‌سال، ده‌ها خبر و گزارش در حمایت از همجنس‌بازان منتشر کرده است.

افرادی چون مسعود بهنود، نازنین کام‌دار، فیروزه متین، کیوان و شیرزاد بزرگمهر با هدف تبعیض‌آمیز نشان دادن وضعیت جنسی در ایران و در انطباق کامل با منشور هیفوس، حجم انبوهی از مطالب را در رسانه‌های ضدانقلاب به‌خصوص روزآنلاین منتشر نمودند.

 

اما حسین باستانی در کنار روزآنلاین، از مؤسسان بنیاد آموزشی توانا نیز هست.

این بنیاد در سال ٢٠١٠ میلادی (١٣٨٩ شمسی) با بودجه اولیه‌ای از سوی دفتر دموکراسی، حقوق بشر و کارگری (DRL) در وزارت خارجه امریکا آغاز به‌کار کرد و برای پیشبرد پروژه‌هایش تا کنون علاوه بر بودجه‌های ارگانی DRL, USAID و دفتر امور خاور نزدیک در وزارت کشور ایالات‌متحده، کمک‌هایی از وزارت خارجه هلند و کمپانی گوگل دریافت کرده است.

 

 

 

اسپانسرهای بنیاد توانا

 

 

سپیده عبدی، همسر حسین باستانی نیز در بنیاد به‌اصطلاح آموزشی توانا مشفول به فعالیت بوده و همراه با فردی به‌نام «نرگس توسلیان» کلیپ‌های مد نظر این بنیاد را با رویکرد فمینیستی تولید می‌کند که ترویج "ازدواج سفید" و "آزادی مطلق جنسی" از نقاط برجسته آن‌هاست.

 

 

فعالیت‌های سپیده عبدی همسر حسین باستانی در مرکز حامیان حقوق‌بشر و بنیاد توانا

 

 

باستانی از سال 2010 رسما به بی‌بی‌سی فارسی پیوست و به ادعای خودش، به‌دلیل ضوابط سختگیرانه بی‌بی‌سی درباره کار کردن کارمندانش با سایر رسانه‌ها، از مسؤولیت‌های خود در شرکت «روز» استعفا داده است. با این حال همچنان او را فرد کلیدی پشت مجموعه روزآنلاین می‌دانند.

 

او در اوایل همکاری با بی‌بی‌سی، از محل اقامت خود در پاریس به این شبکه سرویس می‌داد؛ ولی بعد از مدتی کوتاه، به‌دلیل اصرار مسؤولان بخش فارسی به لندن نقل مکان نمود و به یکی از کارمندان ارشد بخش فارسی تبدیل شد.

 

 

او هرازچندی به‌عنوان تحلیل‌گر مهمان در سرویس جهانی بی‌بی‌سی هم ظاهر می‌شود.

 

بررسی نوشته‌های باستانی در فضای مجازی نشان می‌دهد که نامبرده مُصِرّ است خود را متفاوت از سایر همکارانش جلوه دهد؛ به‌طور مثال تعمد دارد که لباس‌های کهنه و مندرس بپوشد و تصویری بی‌آلایش و رفاه‌گریز از خود به نمایش بگذارد!

او به‌ویژه خود را ملزم کرده است که در فواصل نزدیک، عکس‌هایی از ساده‌زیستی و نان و پنیر خوری‌اش به اشتراک بگذارد!

 

 بعلاوه، باستانی علاقمند است چنین القا کند که از پشت‌پرده‌های سیاست باخبر است.

 

با همین ترفندهای به ظاهر ساده، زیرکانه مخاطبانش را می‌فریبد تا از مغالطات و تحریف‌هایی که حین تبلیغات هدفمند در پوشش تحلیل تحولات کشور به خورد آن‌ها می‌دهد، چشم‌پوشی کنند.

 

 

فهرستی از یادداشت‌های حسین باستانی

 

جانماز آب‌کشی باستانی به میزانی است که مثلا بابت جا افتادن یک حرف اضافه "از" در یادداشتش، طلب حلالیت می‌کند؛ ولی پاسخی برای این تناقض ندارد که چگونه وجدانش راضی شده از بودجه انگلیس به‌عنوان دشمن دیرینه وطن خود ارتزاق کند!؟

 

باستانی لندن‌نشین، اکنون راضی شده است که در بی‌بی‌سی زیردست و فرمانبر باشد و به‌مثابه یک میرزابنویس مطیع، سناریوهای سفارشی وزارت خارجه انگلیس را با ادبیات بومی بازتولید کند.

این سرنوشت همه ورشکستگان سیاسی است که دیروز از پذیرش هنجارهای میهنی سر باز زدند و امروز در قامت عروس هزار داماد به سرویس‌های مختلف جاسوسی و بنیادهای گوناگون استعماری خدمات می‌دهند و آخر سر نیز همچون دستمالی مستعمل به دور افکنده می‌شوند.

شاید لازم باشد این توئیت باستانی را به خودش یادآوری کنیم که «چگونه بی بی سی در زمان جنگ سرد، به‌طور مخفیانه افرادی که از نظر سرویس امنیتی بریتانیا نامطلوب محسوب می‌شدند را از چرخه استخدام حذف می‌کند...»


نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها