أمیرالمؤمنین علی علیه السلام: اِعلَموا أنَّ الأمَلَ یُسهی العَقلَ و یُنسی الذِّکرَ ***بدانید که آرزو خرد را دچار غفلت می سازد و یاد خدا را به فراموشی می سپارد. ***

امیرالمؤمنین حضرت علی علیه السلام: منْ أَحَدَّ سِنَانَ الْغَضَبِ لِلَّهِ، قَوِيَ عَلَى قَتْلِ أَشِدَّاءِ الْبَاطِلِ. *** هر كه سر نيزه خشم خود را بخاطر خدا تيز كند، در نابود كردن سخت ترين باطلها توانا بود.

      
کد خبر: ۴۵۸۰۱۸
زمان انتشار: ۱۴:۰۸     ۰۱ تير ۱۳۹۸
اواخر خرداد هرسال با تقارن فقد دکتر شریعتی و شهادت شهید چمران همراه است. این دو اما ویژگی‌های مشترکی دارند که می‌توان جلال آل‌احمد و نادر ابراهیمی را نیز به این دو افزود:
 
همه این‌ها با شناختی اجمالی از اسلام، در فضای علم‌زده قبل از انقلاب وارد محیط علمی و روشنفکری شده‌اند. در حوزه تخصصی خود تا منتهای آن حوزه را رفته‌اند. فطرت سالم، دغدغه‌های مردم‌گرایانه و غیراشرافی، استقلال‌خواهانه، عدالت‌خواهانه و آزادی‌خواهانه آنان را به جستجو کشانده و با دست‌یافتن به قله‌ها در حوزه خود به دنیا، التقاط، اشرافیت، عافیت‌طلبی و پز علمی و روشنفکری پشت پا زدند و به‌دنبال حقیقت، استقلال، عدالت و آزادی به راه افتاده‌اند. از اوج قله‌های حوزه خود که در فضای آن روز در تعارض با اسلام و فرهنگ ایرانی قرار داشت، با سرعت و عالمانه به سمت دین و حقیقت حرکت کرده‌اند و توانستند با خود خیل کثیری از تشنگان حقیقت، عدالت و آزادی را همراه بیاورند که با هیچ تبلیغ دینی و فضای عمومی قابل دست‌یابی نبودند. البته در این مسیر بعضاً اشتباهاتی نیز داشتند اما رشد کرده‌اند و به سطح معرفت و بینشی تفصیلی دست پیداکرده‌اند و همه در نقطه محبت و ارادت به انقلاب و امام به ته خط رسیده‌اند و شکفتگی مضاعف پیدا کردند. همه هم به‌خاطر این سیر و دفاع از اسلام، مردم و انقلاب به‌نوعی مغضوب روشنفکران و متحجران شدند! و در میان دوستان نیز مظلوم، ناشناخته و فراموش‌شده.
 
شریعتی از تاریخ و جامعه‌شناسی و فضای علوم انسانی شروع کرد. به‌اقتضای آن حوزه‌ها نقدهایی به جامعه دینی و فرهنگی ایران، ارائه کرد؛ اما آن حوزه‌ها و پز روشنفکری دهه سی و چهل او را اقناع نکرد و روحیه تشنه و تلاشگر، او را به معرفت‌هایی عمیق رهنمون کرد. چه‌اینکه خود متوجه اشتباهات خویش شد و به‌ضرورت اصلاح آثارش اشاره کرد و حتی عده‌ای از علما و روشنفکران دینی و معتقد را بر این کار گماشت. شریعتی متأخر و کویر و شهادت و تعلیم و تربیت در اسلام به نسبت با حسین وارث آدم و اسلام‌شناسی و... تغییر بسیار کرده است؛ اما در همان دوران ابتدایی نیز، دغدغه‌های درست فطری، عدالت‌خواهانه و حق‌طلبانه در آثار شریعتی قابل نقد است، مثلاً شاید در یک جلوش تا بین‌هایت صفرها و تشیع علوی و تشیع صفوی نقدهایی به عملکرد بخشی از روحانیت وارد کرده، شاید جامعه دینی را نقد کرده، اما نقد او از عمل نکردن به دین و رویکردهای عافیت‌طلبانه و گزینشی به دین و اسلام سلطنتی است! در انتها نیز به تأیید آشکار و پنهان امام و انقلاب و روحانیت پرداخت. طبقه جوان دانشگاهی را جذب دین، روحانیت و انقلاب کرد.
 
چمران از فضای مهندسی راه را تا دکترا با حقوق بالا در برکلی پیمود، اما روح تشنه او که در ایران و آمریکا او را به مبارزه با طاغوت و عدالت‌خواهی کشیده بود، او را راهی لبنان کرد تا زمینه رهایی شیعیان لبنان را همپای امام موسی صدر دنبال کند و در حرکة‌المحرومین و امل از جامعه نامقید و ذلیل شیعیان لبنان، چیزی ساخت که بعدها جهاد اسلامی، امل اسلامی و نهایتاً حزب‌الله از درون آن متولد شد. بعد راهی ایران شد و مقاومت را در ابتدای جنگ تحمیلی سامان داد و تا شهادت راه پیمود. چنان آدمی به‌جای می‌رسد که عرفانی‌ترین سخنان از او به یادگار مانده است.
 
جلال در خانواده‌ای روحانی به دنیا آمد، اما فضای روشنفکری دهه‌های بیست تا چهل او را تا مارکسیسم و سطوح بالای حزب توده برد، اما همین روحیه حق‌جویانه و عدالت‌خواهانه و استقلال‌خواهانه او را به تعارض‌های مارکسیسم و روشنفکران آشنا کرد و او را به آغوش معنویت و اسلام کشاند و در قله ادبیات و مردم‌شناسی کشاند که به جدال با روشنفکران نیز نشست و در خدمت و خیانت روشنفکران و غرب‌زدگی و خسی در میقات را نوشت و از این‌که خود را سال‌ها از عظمت صبح و نماز صبح محروم کرده بود به شرم نشاند، به نزد امام رفت و مبلغ امام شد.
 
نادر نیز با همین دغدغه‌ها در فضای روشنفکری به دفاع هنری و ادبی از انقلاب، جامعه ایران و میراث آن کشاند و از دل روشنفکری قوی‌ترین دفاع‌ها را از اسلام، امام، انقلاب، استقلال و عدالت و آزادی در قالب هنر و ادبیات کرد که مثل جلال در سینما، تلویزیون و ادبیات در قله ایستاد و حیف که حجاب معاصرت باعث شد نسل ما نادر را بعد از رفتنش آن‌هم محدود بشناسد.
 
مهم، داشتن دغدغه‌های حق‌طلبانه و عدم عجب و ماندن در یافته‌های خود و دیگران است که به قول مرحوم صفایی، اسلام راکد به کفر می‌انجامد و کفر متحرک به اسلام. و مهم‌تر بزرگداشت این میراث بزرگ فرهنگی-مبارزاتی و برداشتن قدم‌های بعدی بر شانه‌های نسل پیشین.

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۱
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها