أمیرالمؤمنین علی علیه السلام: اِعلَموا أنَّ الأمَلَ یُسهی العَقلَ و یُنسی الذِّکرَ ***بدانید که آرزو خرد را دچار غفلت می سازد و یاد خدا را به فراموشی می سپارد. ***

امیرالمؤمنین حضرت علی علیه السلام: منْ أَحَدَّ سِنَانَ الْغَضَبِ لِلَّهِ، قَوِيَ عَلَى قَتْلِ أَشِدَّاءِ الْبَاطِلِ. *** هر كه سر نيزه خشم خود را بخاطر خدا تيز كند، در نابود كردن سخت ترين باطلها توانا بود.

      
کد خبر: ۴۵۹۷۷۳
زمان انتشار: ۰۹:۴۸     ۱۳ مرداد ۱۳۹۸

هفته پیش که ایام شهادت جوادالائمه با سالروز شهادت شیخ شهید مقارن شد، دیدم که مظلومیت شیخ‌فضل‌الله انشعابی از مظلومیت جانکاه حضرت محمدبن علی علیه‌السلام است؛ امام نهم حتی در خانه نیز غریب بودند و رشحاتی از این غربت تلخ، البته در کام شیخ تهران هم نشست و او که مشروطه در حکم خانه‌اش بود و یکی‌یکی علمای نجف را مطلع از لزوم آن حرکت مدنی بر مدار قانون می‌کرد، ناگاه دشمن مشروطه خوانده شد، چون به‌درستی دریافته بود که مشروطه باید مشروعه باشد! واقعیت آن است که اول از همه، این شیخ مظلوم ما بود که متوجه مفهوم غربزدگی و مصائب آن شد! و همین نکته شد عامل غربتش در خانه‌ای که خود از اولین مؤسسانش بود؛ قطره‌ای از مظلومیت اندرونی نهمین امام که خانه‌اش در حکم کوفه بود! و نه‌عجب که شیخ‌فضل‌الله، آن دم که عزم دار بلا کرد، طهران آن عصر را «کوفه صغیره» خواند! این را بسیاری از زبان شمس شنیده‌اند که آن‌چه سبب خشم مضاعف جماعت منورالفکر از برادرش جلال شد، همان تک‌جمله‌ای بود که در مدح شیخ شهید نوشت و شرح مهجوریتش! القصه! چندی پیش که با رفیق مورخم؛ کائینی مشغول همین حرف‌ها بودیم، تکمله عجیبی بر این نظر شمس زد و درآمد؛ « آن جمله جلال که برگرفته از حریت کم‌نظیر و شجاعت ویژه آل‌احمد بود، شاید عامل اصلی عاقبت‌به‌خیری جلال شد و باقیات‌الصالحات‌ترین خطوط قلمی که به یادگار گذاشت!» قطعا روشنفکران می‌توانند این سطور را نیز به سخره بگیرند لیکن در دین و آیین ما و در مرام ما، نوشتن از هر شهیدی، عامل بسی برکت است، چه رسد به نوشتن از شیخ و غربت بی‌حدی که داشت! که عوض بهبهانی‌ها و طباطبایی‌ها، یک روشنفکر البته حر و آزاده قلمی برایش بزند و دردمندانه بنویسد؛ «من نعش آن بزرگوار را بر سر دار همچون پرچمی می‌دانم که به علامت استیلای غربزدگی پس از دویست سال کشمکش بر بام سرای این مملکت افراشته شد!» آری! غافل از خطر مخرب غربزدگی اگر باشیم، فقط این نیست که غذای جسم‌مان در دیگ پلوی سفارت، تهیه شود؛ فقط این نیست که متهم به نساختن حتی آفتابه‌ای شویم؛ فقط این نیست که کلا غربی شویم و زشت‌کلامان در عین ستایش رضاخان، شیوخ جلیل‌القدری چون فضل‌الله یا مدرس را توبیخ کنند؛ این هم هست که سر بی‌گناهان را بی‌هیچ جرم و جنایتی، بالای دار ببینیم! شیخی که خود از مؤسسان مشروطه بود، خصم قانون و مدنیت خوانده شود و آن‌وقت، انگلیس خبیث برای توی ایرانی، شرط و شروط مشروطه را بگذارد! خدایا! ممنون بابت این سعادت که قلمکی برای شیخی زدیم که حتی در ملک خود هم غریب بود!
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها