يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ(حجرات 13) * * * ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیره‌ها و قبیله‌ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید؛ (اینها ملاک امتیاز نیست،) گرامی‌ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست؛ خداوند دانا و آگاه است! * * * ای مردمان شما را از مردی و زنی/ما آفریده‌ایم به علم و به اقتدار/ دادیمتان قرار به اقوام گونه‌گون/انس و شناخت تا که به ‌هم‌ آورید بار/ بی‌شک بود زجمع شما آن‌عزیزتر/نزد خدا که بیش به تقواست ماندگار/ زان‌رو که هست عالم و آگاه کردگار/بر مردمان مومن و مشرکت بروزگار

 

      
کد خبر: ۴۶۴۶۱۱
زمان انتشار: ۱۰:۲۳     ۲۴ آذر ۱۳۹۸
صادق زیبا کلام در یادداشتی برای روزنامه جام جم درباره شخصیت و نحوه آشنایی و ارتباطش با احمد توکلی توضیح داد.
به گزارش پایگاه 598 به نقل از ایرنا، صادق زیبا کلام در یادداشتی برای روزنامه جام جم درباره شخصیت و نحوه آشنایی و ارتباطش با احمد توکلی توضیح داد.

صادق زیباکلام نوشت :

دکتر احمد توکلی کلا از پاک‌ترین و صادق‌ترین شخصیت‌های سیاسی می‌باشد. زندگی‌اش را از نزدیک می‌شناسم و ذره‌ای در آن از بیماری رانت‌خواری‌های رایج در بسیاری از شخصیت‌های دیگر نظام به چشم نمی‌خورد. برای هیچ‌یک از هفت فرزندش (پنج پسر و دو دختر) کوچک‌ترین گامی برای استخدام برنداشت هیچ کمکی به آنها ننمود که پست یا سمَتی در دستگاه‌های دولتی پیداکنند.

فی‌الواقع تمامی‌شان شغل‌های غیر‌دولتی دارند .... اما شهادت می‌دهم که مثقالی ثروت شبهه‌ناک وارد زندگی‌اش نشده فی‌الواقع خانه و زندگی‌اش بسیار ساده است.

در بخش دیگری از این یادداشت آمده است :

خیلی‌ها به من طعنه می‌زنند که ماها همه دست‌مان در یک کاسه است و اشاره می‌کنند به ازدواج دختر من و پسر توکلی در حالی که همان‌طور که گفتم روح ما هم خبر نداشت که فرزندان‌مان در محل کارشان خاطر‌خواه همدیگر شده‌اند.

من آقای دکتر احمد توکلی را از سال 1353 یعنی 45‌سال است که می‌شناسم. سال 53 با ایشان در زندان قصر آشنا شدم. هر دومان زندانی سیاسی بودیم و هم بند. سال 1367 که ایشان مسؤولیت روزنامه رسالت را داشتند. آن موقع من در جریان انجام دکترایم بودم در دانشگاه برادفورد انگلستان که برای دیدار خانواده به تهران آمده بودم. علت دیدار با ایشان هم به واسطه نگرانی و انتقاداتی بود که از اوضاع کشور داشتم. حدود 15 سال بعدش دختر‌بزرگم سارا که در دوران دکترایم در انگلستان مدرسه رفته بود به انگلیسی کاملا مسلط بود بعد از بازگشت به ایران... ترجمه‌های سارا دخترم مورد توجه هیات تحریریه همشهری قرار می‌گیرد و...از آن جا بود که سارا با زهیر توکلی پسر آقای احمد توکلی آشنا می‌شود.

زهیر، مسؤول صفحه جنگ و جبهه بود و به یکدیگر علاقمند می‌شوند. روح من و آقای دکتر توکلی هم از آشنایی و علاقه آنها به یکدیگر بی خبر بود. هر دو عزا گرفته بودند که با خانواده‌هایشان چگونه مساله را در میان بگذارند. دکتر توکلی از بزرگان و متکلمین اصولگرا در مجلس بود و من یکی از شناخته‌ترین چهره‌های دانشگاهی و مطبوعاتی اصلاح‌طلبان در روزنامه‌های اصلاح‌طلب. سارا به زهیر می‌گوید پدر من واقعا یک آدم لیبرال است و هیچ مخالفتی با انتخاب من برای ازدواج با خانواده توکلی نخواهد کرد. همین طور هم شد و موضع دکتر توکلی هم همین‌گونه بود ...

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها