يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ(حجرات 13) * * * ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیره‌ها و قبیله‌ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید؛ (اینها ملاک امتیاز نیست،) گرامی‌ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست؛ خداوند دانا و آگاه است! * * * ای مردمان شما را از مردی و زنی/ما آفریده‌ایم به علم و به اقتدار/ دادیمتان قرار به اقوام گونه‌گون/انس و شناخت تا که به ‌هم‌ آورید بار/ بی‌شک بود زجمع شما آن‌عزیزتر/نزد خدا که بیش به تقواست ماندگار/ زان‌رو که هست عالم و آگاه کردگار/بر مردمان مومن و مشرکت بروزگار

 

      
کد خبر: ۴۶۶۶۵۶
زمان انتشار: ۱۴:۴۱     ۰۸ بهمن ۱۳۹۸
سرویس شبکه های اجتماعی 598
حمدرضا کائینی فعال رسانه ای در کانال تلگرامی خود نوشت: در سالیان اخیر، اهالی سیاست و تاریخ از "اردشیر زاهدی" خاطرات و تحلیل هایی غیر منتظره می شنوند! این پدیده متعاقب گفت و گوی وی با بی بی سی فارسی در پی شهادت سردار سلیمانی، به گونه ای واضح رخ نمود و اعجاب برخی مسئولان را سبب شد، تاجایی که علی مطهری از رسانه ملی خواست که به پخش این مصاحبه بپردازد! این قلم اما، از جمله کسانی است که نه تنها رویکرد های اکنون زاهدی را عجیب نمی داند، بلکه معتقد است اردشیرِ واقعی، همین است که اکنون رخ نموده و نه آنکه در دوران سلطنت پهلوی معرفی شده است.با این همه، چرا او اکنون در جایگاهی ممتاز برای اظهار نظر پیرامون دوران پیش از انقلاب و نیز نگاه واقعیِ سیاست مداران آمریکایی به ایران قرار دارد؟ از منظر این قلم، ماجرا به قرار ذیل است:

یک: او از محارم و صاحبان سِرّ پهلوی دوم به شمار می رود.جای پای او پیش "اعلیحضرت" به قدری محکم بود که رها کردن "شهناز پهلوی" نیز، آن را مخدوش نکرد و وی همچنان به خدمات پیدا و پنهان خود به شاه ادامه داد! دانسته های او از "علیاحضرت" و مادرش نیز آنقدر هست که اگر او در این باره ذره ای نم پس دهد، شهبانو به جای صدور فرمان انقلاب در ایران در برابر دوربین، تا پایان حیات در طبقاتِ منفی منزلش اقامت کند و آفتابی نشود!(آنچه گفتم نیم از هزار ماجراست!)

دو: زاهدی به رغم نزدیکی به شاه و تکرار طوطی وار کلمه "اعلیحضرت" در کلام خود، چندان از او خوشش نمی آید، از سربند معامله ای که پس از بیست و هشت مرداد با پدرش کرد.این از لحن اردشیر در کتاب خاطراتش، هنگامی که ماجرای تبعید فصل الله زاهدی از کشور را نقل می کند، مشهود است.

سه: زاهدی به رغم بی بند و باری و بد دهانی، عیّار و لوطی مسلک هم هست.مانند "شازده" آنقدر پَشندی نیست که از آمریکا به خاطر تحریم ملت خود تشکر کند! او سال ها در آن خراب آباد زندگی کرده و آن جماعت گاوچران را خوب می شناسد و تحمیل و ظلم آنان به ملت خویش را بر نمی تابد.مجموعه علل فوق، موجب شده تا شهبانو و فرزندش، از او خوف به دل داشته باشند و نخواهند پا روی دُم وی بگذارند!

نگارنده اما، در این باره بیمی دگر دارد.اهمیت خاطرات اردشیر از شاه و شکل حکومتش، اگر از خاطرات علم فراتر نباشد، فروتر هم نیست.ممکن است این گنجینه تاریخی پیش از استحصال، با آفاتی چون: خودسانسوری، آلزایمر یا مرگ از میان برود، مانند آنچه که وی در دوجلد از خاطرات منتشره خویش کرده است! مناسب است که مسئولان امر با دعوت وی به ایران و ایجاد بستر مساعد برای آن، دانسته های واقعی وی را کشف و در اختیار تاریخ پژوهان قرار دهند.



نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۱
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها