أمیرالمؤمنین علی علیه السلام: اِعلَموا أنَّ الأمَلَ یُسهی العَقلَ و یُنسی الذِّکرَ ***بدانید که آرزو خرد را دچار غفلت می سازد و یاد خدا را به فراموشی می سپارد. ***

امیرالمؤمنین حضرت علی علیه السلام: منْ أَحَدَّ سِنَانَ الْغَضَبِ لِلَّهِ، قَوِيَ عَلَى قَتْلِ أَشِدَّاءِ الْبَاطِلِ. *** هر كه سر نيزه خشم خود را بخاطر خدا تيز كند، در نابود كردن سخت ترين باطلها توانا بود.

      
کد خبر: ۴۷۵۹۲۹
زمان انتشار: ۱۰:۴۳     ۰۱ شهريور ۱۳۹۹
یادداشت/
نفیسه‌سادات موسوی
اگر بپذیریم که ادبیات هر ملتی آینه افکار و اندیشه‌ها و باورها و اعتقادات آن ملت است، حضور پررنگ اشعار آیینی و مذهبی (چه اشعار با مضامین زرتشتی و چه اشعار با مضامین اسلامی) از ابتدای دوران حیات شعر فارسی حرف‌های زیادی برای گفتن دارد؛ اما آنچه در بررسی چندین قرن ادبیات منظوم فارسی به‌طور خاص توجه ما را به خودش جلب می‌کند، درخشش پرتوان مضامین عاشورایی و وقایع کربلا بین اشعار آیینی است. تا جایی که می‌توان به‌راحتی و از همان ابتدا شاخه‌ای مستقل به‌نام «ادبیات عاشورایی» را تعریف و دنبال کرد. ادبیات عاشورایی طی سال‌ها و قرن‌ها به یکی از غنی‌ترین و حماسی‌ترین سبک‌های شعری در ادبیات ما مبدل شده تا جایی که برخی شاعران عمده یا حتی تمام شهرت‌شان را مدیون سروده‌های عاشورایی خود هستند.

در نهضت عاشورا ما با چهار عنصر روبه‌روایم: حماسه، سوگ، عرفان و پیام. این چهار عنصر با شکوهی مثال‌زدنی در نقطه‌نقطه ماجرای کربلا درهم‌تنیده‌اند. شاعران در هر دورانی و با توجه به شرایط و جو حاکمیت جامعه بخشی از این عناصر را که می‌توانستند در شعرهایشان بازتاب داده‌اند. گاهی بنابر ضرورت به بیان جنبه‌های حماسی و اساطیری آن اکتفا کرده‌اند اما هرچه در تاریخ جلوتر می‌آییم و حاکمیت بیشتر به سمت تشیع و برپایی مراسم علنی و آزاد سوگواری برای امام‌حسین(ع) پیش می‌رود دیگر عناصر نیز خود را در شعرها به ما نشان می‌دهند و شعرها بیشتر به سمت عاطفی و مرثیه‌شدن و عرفانی‌شدن می‌روند تا درنهایت به دوران معاصر می‌رسیم و بعد از انقلاب اسلامی به‌دلیل روح عاشورایی حاکم بر فضا و مسیر پیروزی انقلاب شاهد ظهور و بروز پررنگ پیام‌های عاشورایی در اشعار هستیم .

به‌طور کلی ادبیات منظوم عاشورایی را در چهار دوره زمانی بررسی می‌کنند:

* قبل از شکل‌گیری حکومت صفوی
* عصر صفوی
 *دوران‌های افشاریه، زندیه و قاجاریه
دوران معاصر

تا پیش از حکومت صفویان بر ایران با توجه به شرایط حاکم بر جامعه و دربار ایران که مبتنی‌بر سرکوب شیعه و شیعیان بود (قرن 3 تا 6 هجری) تمرکز شاعران بر جنبه‌های حماسی واقعه کربلا بود. از اشعار عاشورایی احتمالی تا قبل از قرن سه و چهار اطلاعات و مجموعه‌های موثقی در دست نیست که علت این مساله حاکمان ضدتشیع و برخوردهای شدید با مروجان فرهنگ شیعه در جامعه بود. شاعران هم مثل بسیاری دیگر از اهالی فرهنگ و هنر در این دوران رو به تقیه آورده بودند و اثر مکتوب و قابل‌توجهی از ایشان برای ما باقی نمانده است.

کسایی‌مروزی، شاعری که صاحب اولین سوگنامه کربلا در شعر فارسی است پیشروی شعر عاشورایی است و در قصیده‌ای که در دوران هم‌زمان شدن فصل بهار و عاشورا سروده، آورده است:

میراث مصطفی را فرزند مرتضی را
مقتول کربلا را تازه کنم تولا
آن میر سربریده در خاک خوابنیده
از آب ناچشیده گشته اسیر غوغا
بی‌شرم شمر کافر ملعون سنان ابتر
لشکر زده بر او بر چون حاجیان بطحا

ناصرخسرو هم شاعر نامدار دیگری است که خود را به قافله عاشورایی سرایان رسانده و می‌نویسد:

لعنت کنم بر آن بت کو کرد و شیعت او
حلق حسین تشنه در خون خضاب و رنگین

حتی حکیم سنایی‌غزنوی هم با وجود شرایط خاص حاکم بر دربار در روزگار حیاتش در رثای امام‌حسین(ع) اشعاری سروده است:

خرمی چون باشد اندر راه دین کز بهر خلق
خون روان گشته ست از حلق حسین در کربلا
 
سراسر جمله عالم پر شهید است
شهیدی چون حسین کربلا کو؟

اما در ادامه در تاریخ هرچه به سمت سلجوقیان و خوارزمشاهیان پیش رفتیم به‌دلیل قدرت گرفتن حاکمان مذهب‌محور، شعر آیینی و در کنارش شعر عاشورایی هم رونق گرفت:

دلم شکسته و مجروح و مبتلای حسین
طواف کرد شبی گرد کربلای حسین
به روز واقعه‌ای ظالم خدا ناترس
بیا ببین که چه‌ها کرده‌ای به جای حسین

غزل معروف حافظ که مصرعی از آن «سرها بریده بینی بی‌جرم و بی‌جنایت» هم به گفته برخی ادبیات‌پژوهان اشاره مستقیمی به واقعه کربلا دارد که خواندن آن با این نگاه خالی از لطف نیست.

در دوران صفوی چون حاکمیت جامعه شیعه بود و واقعه عاشورا به‌عنوان بزرگ‌ترین اتفاق تاریخ تشیع شناخته می‌شود، شعر عاشورایی درکنار سایر هنرهای عاشورایی رشد چشمگیری داشت. محتشم‌کاشانی که پدر مرثیه‌سرایی ایران است و ترکیب‌بند معروف «باز این چه شورش است که در خلق عالم است» هنر اوست، از مشهورترین شاعران عاشورایی این دوران است. از محتشم اشعار عاشورایی زیادی به‌جا مانده و از آن جمله می‌توان به قصیده آشنای «این کشته فتاده به هامون حسین توست» هم اشاره کرد .

همچنین در همین دوران مقبل کاشانی با تغییر رویه‌ای آشکار در مضامین شعری‌اش به شعر عاشورایی روی آورد و وحشی‌بافقی نیز که شهرتش را مدیون غزل‌های عاشقانه‌اش است، قصاید عاشورایی روایی معروفی سرود:

این ماتم بزرگ نگنجد در این جهان
آری در آن جهان دگر نیز این عزاست

شاعران دوره سوم با آنکه بیشتر شاعران هندی‌سرا بودند اما به لطف آزادی حاکمیت، سرودن اشعار عاشورایی هم بین‌شان رواج داشت. صائب‌تبریزی و بیدل‌دهلوی ازجمله این شاعران هستند. از طرفی بازهم به‌خاطر شرایط حاکم بر جامعه و تغییرات محسوس در بافت اجتماعی، شعرهای عاشورایی از انحصار شاعران درباری و شاعران وابسته به قدرت بیرون آمدند و شاعران مردمی بیشتر به انتشار اشعار عاشورایی خود ترغیب شدند. برگزاری مراسم عمومی عزای سیدالشهدا(ع) و نیاز تمایل مداحان و روضه‌خوان‌ها به شعر هم عامل موثری در رونق عاشورایی سرودن‌ها بود.

بین معروف‌ترین شاعران عاشورایی‌سرا در این دوران می‌توان از نیاز جوشقانی، نیر تبریزی و عمان سامانی نام برد. عمان در منظومه عرفانی‌اش به‌نام «گنجینه‌الاسرار» روایتی از کربلا دارد که صحنه گفت‌وگوی حضرت‌زینب(س) و امام‌حسین(ع) در قتلگاه، از تاثیرگذارترین بخش‌های آن است:

تو شهادت جستی ای سبط رسول
من اسیری را به جان کردم قبول

و سرانجام دوران معاصر که از مشروطه تا امروز را شامل می‌شود و مخصوصا بعد از پیروزی انقلاب شعر عاشورایی با روحی تازه و مضامینی فراتر از حیطه حماسه و عرفان و احساس به زیبایی هرچه تمام‌تر خودنمایی می‌کند .
شهریار، ژولیده‌نیشابوری، حبیب‌الله چایچیان و صدها نام‌آشنای دیگر را می‌توان در زمره شاعران عاشورایی‌سرای معاصر به‌شمار آورد.

سخن آخر اینکه اگر بخواهیم حضور باشکوه و همیشگی اشعار عاشورایی را در تاریخ ادبیات‌فارسی در یک جمله خلاصه کنیم، آن جمله چیزی نیست جز اینکه: «ما ملت امام حسینیم».


نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۱
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها