أمیرالمؤمنین علی علیه السلام: اِعلَموا أنَّ الأمَلَ یُسهی العَقلَ و یُنسی الذِّکرَ ***بدانید که آرزو خرد را دچار غفلت می سازد و یاد خدا را به فراموشی می سپارد. ***

امیرالمؤمنین حضرت علی علیه السلام: منْ أَحَدَّ سِنَانَ الْغَضَبِ لِلَّهِ، قَوِيَ عَلَى قَتْلِ أَشِدَّاءِ الْبَاطِلِ. *** هر كه سر نيزه خشم خود را بخاطر خدا تيز كند، در نابود كردن سخت ترين باطلها توانا بود.

      
کد خبر: ۴۸۲۵۹۲
زمان انتشار: ۱۱:۵۰     ۱۶ دی ۱۳۹۹

پایگاه 598: از دی ۹۸ تا دی ۹۹، یکسال کامل، برگریزان بود. ازمدادعلما تا دمائ شهدا، از ترور مجاهد نبردهای بین الملل و شهید جنبش‌های آزادیبخش، قاسم سلیمانی و ابومهدی و ترور فیزیکدان بزرگ و بنیانگذار، فخری زاده و.... تا فقدان آیه الله مصباح که قهرمان موشکاف عرصه معرفت وعقلانیت بود، ایران، مردان بزرگی را یک بیک ازدست داد. وچه بدست آورد؟

درباب سلیمانی، آیه الله عرفان عملی درجهاد کبیر تاجهاد اکبر و از شاهکار برادران گمنامش در سپاه قدس، شهیدان دفاع از مستضعفین جهان و رهایی ملتهای دربند، با دهها سلیمانی بی نام که اسماعیل قاآنی، شهید دیروز و فردا، یک‌تن از آنانست همچنان باید گفت و خواهیم گفت، چه تازه اول عشق است و قافله شهرآشوبان کربلا تا همه جا در پنج قاره جهان خواهدرفت و غافلان و بخواب رفتگان را فرمان برپا خواهدداد. دیدید ملتهاونسلهادرسراسرعالم با پیکرسوخته و دست بریده‌اش چه کردند؟ جوانان عالم، باز تشنه الگوی معاصر بودند و یافتند، (الگوهای بیشتری درراهند وتاسال بعد، خداکریم است!)، انقلابیون مسلمان، "چه گوارا"ی صدپله، الهامبخش تر خود را، وحکومتها، تهدیداصلی بقای خود را، و دولتمردانمان راز محبوب نبودن خود رایکجا یافتند. جهان نیز اسلام "ترور وخشونت" را درتقابل بااسلام "جهادوشهادت" شناخت و تفکیک طلا و مطلا، ممکن شد. هزارسلیمانی باید خاکسترشوند تا مکتب سلیمانی، هربار دوباره ققنوس وار برخیزد، مکتبی که سلیمانی راساخت، بازهم خواهدساخت، و مکتبی نبود که سلیمانی ساخته باشد.

ترامپ وپمپئو درآینده، بی حفاظ تر و در تیررس "رزمندگان بدون مرز" خواهندبود و چون سلمان رشدی، دیگر خواب راحت نخواهندداشت اما ضربه اصلی، برباد رفتن هفت هزارمیلیارددلار سرمایه گذاری آمریکا و چندهزار جنازه سربازآمریکایی است که مخفیانه و بدون تشییع، دفن شدند درکنار بزرگ‌ترین تشییع پیکر در سراسر جهان و شکست اشغالگران غربی در عراق وسوریه و یمن و غزه وافغانستان و.... جای مهر انگشترسلیمانی برپیشانی تاریخ.

۲. اما رحلت آیه الله مصباح، اتفاق مهمی در حوزه معرفت است و گرچه مردان معرفت، "بی زمان" و بیشتر، مسئله آینده مایند تا گذشته، اما برم است تا داغ او تازه است، به آورده‌های ذهن خلاق آن نظریه پرداز بزرگ، ادائ احترام کنیم. ملایی اهل معنا و فرهنگساز در معرکه‌های فلسفی وعلوم انسانی، بی پروا در مواضع علمی بدون چرتکه اندازی های رائج، نکته سنج، فریب ناپذیر ومتخصص در آسان کردن سخت‌ترین معقولات و جراح غده‌های بدخیم وپیچیده در تحریف دین که شاید اگر فداکاری وپایمردی او نبود، موج یک انحراف خطیر در فکردینی و حاکمیت سیاسی بویژه در دهه هفتاد با پوشش تقلبی "نواندیشی دینی" و با القائ سکولاریزم در لباس "عرفان"، و تزریق "لیبرال دمکراسی" در پرده "جامعه مدنی"، درکارتخریب مبانی انقلاب خمینی، حتی بدست معممین درس نخوانده‌ای که بتدریج از گرداب فروپاشیده چپ، به مرداب عفن راست لیبرال درغلتیدند، بثمر

می نشست. آن مقاومتهابود که کینه‌ها برانگیخت اما هنر"فریب نخوردن" و "دقیق بودن" را به جامعه علمی وسیاسی کشور آموخت و بساط شعبده بادین را برهم زد، دین سازان رارسوا ساخت تا پس ازسالها عوامفریبی با افاضات پوششی و عناوین انحرافی درباب "نسبیت معرفت دینی" و "دین منهای معرفت و شریعت وعدالت"، آنان را بی لباس و بدون گریم وچهره پردازی، انگشت نما کرد، پس معلوم باشد چرا بی بی سی و صدای آمریکا برپیکر او، جشن گرفته ونقل ونبات می‌پاشند! بپاشند اما کارازکارگذشت و با عینکی ازجنس منطق که مصباح برچشم نخبگان نهاد، کارایشان بشد.

آن افشای معرفتی اگرنبود، دین ستیزان مخفی شده در پس نقاب "نواندیشی دینی"، تن به خودافشایی نمی‌دادند که پس از سالها رنگ ونیرنگ، خود بصراحت، به همانچه مصباح می‌گفت اعتراف کرده، و انکارکلمه الله، وتحریف وحی و نفی عصمت و رد خطاناپذیری رسول ص و طرد ولایت خدا و اولیائش، وباقی فاضلاب فروخورده دهه هفتاد را عاقبت دردهه نود، بالا آوردند و قرآن کریم را نیز ساخته محمد ص و دیوان شعر اوخواندند.

پس از دودهه نبرد مظلومانه دوباره باید به هزاران برگ تفکر نوبرانه این مرد، نگاهی خیره‌تر داشت.

۳. آقای مصباح را شاید پنج، شش نوبت، بیشتر زیارت نکرده باشم و عمده شناخت بنده ازمسیر کتاب‌ها بلکه کتابخانه نظریات او در دهها موضوع تخصصی بود.

و هربار برخلاف چهره‌ای که از او ساختند، ایشان را منصف ونقدپذیر یافتم، خاصه، یک ملاقات که تماماً صرف نقد طلبگی بر برخی فرمایشات ایشان کردم وهرچه کردم، ذره‌ای امتناع و خودبرتربینی که بیماری اخلاقی برخی علمای حوزه ودانشگاه است، در آن مرداخلاقی ومتواضع، نیافته و مثقالی بی انصافی و بی توجهی درآن متفکر صبور ندیدم.

مجتهددر"اصول دین" وبری از بی تفاوتی وبی حسی دردفاع ازحق بود، در دورانی که بسیاری فاضلان فضل فروش، فاقد درک تحلیلی از اصول ومحروم از مهارت خودسازی و جسارت خودسوزی، و بیشترگرفتار اظهار خودند تا درد دین.

مصباح از پیشتاران تحول درحوزه و ازخط شکنان تحجر و مشعلداران نوآوری ونواندیشی و زخم خوردهٔ اصلاح طلبی خویش درنظام آموزشی وپژوهشی حوزه نیز بود.

۴. پس از سلطنت رضا پهلوی و سپس شهریور ۲۰ واشغال مادی ومعنوی ایران که چیزی از ایران نماند و ازهرجهت دچار فروپاشی شد، هسته‌های مقاومت فکردینی در کشور بتدریج فعال ودربرابر ایدئولوژی اسلام ستیز رژیم شاه، کمونیست‌ها، بهاییت، کسروی گری و... خط دفاعی تشکیل دادند. ازجمله، حلقه‌ای که درقم، برگرد امام و آقای طباطبایی شکل گرفت، از کارآمدترین هسته‌های مقاومت علمی وعملی بود که تا امروز برکاتش پیداست. ده‌ها متفکربزرگ و صدها روحانی مبارز، در "معرکه معرفت" و در "جبهه سیاست"، براستی سرنوشت ایران، تشیع و جهان اسلام را ظرف چنددهه تغییرات اساسی دادند. شاگردان مشترک حلقه طباطبایی و مکتب امام، "عقلانیت دینی" را تکثیر و به روز کرد و این جنبش در تفکر دینی، معادله قوا راتغییر داد؛ مطهری و جوادی آملی ومصباح یزدی و حسن زاده و دههاتن دیگر، به رغم فراز وفرودها وتفاوتها، هریک، جهانی بنشسته درگوشه ای بودندو تاریخ تفکرمعاصر رابه پیش راندند.

کارکرد تئوریک شهید مطهری دردهه سی تا شصت دربرابرالتقاط چپ، و کارکرد سیاسی شهید بهشتی در برابر لیبرالیزم مذهبی درساختار حکومت پساانقلاب، هرچه بود، آقای مصباح ازدهه ۴۰ درکنار آنان و ازدهه ۶۰ تا آستانه ۱۴۰۰، بار شهیدان رابردوش کشید، وتداوم همان کارکردعلمی و طبعاً هدف همان بمبارانها بود که آنان رانیز تا بودند، یکروز بی نصیب نگذارد. اهمیت کار مصباح و نقطه زنی او در فلسفه‌های مضاف وعلوم انسانی را همه می‌توانستند از شدت کینه ورزی‌ها حدس بزنند حتی اگر آشنابه ده‌ها نظریات جدیدی نباشند که در ذهن خلاقش در فلسفه، کلام، عرفان نظری، اصول فقه، معرفت شناسی، فلسفه حقوق و فلسفه اخلاق، فلسفه سیاسی وفلسفه علم به ویژه علوم اجتماعی و و نوآوری‌های متدیک در تفسیر قرآن و طبقه بندی سنت به تناسب آخرین پرسشهای جهانی شکفت و روئید و پاسخ گفت وگفت و سوخت و سوخت.

شاید درجهاتی، غرب شناس ترین میان شاگردان علامه طباطبایی بود. نمونهٔ بن بست شکنی‌هایش در فلسفه‌های مضاف و علوم انسانی، شنیدنی است وشایددرآینده بدان بپردازم اما نقداً به مخالفانش پیشنهاد می‌کنم حال که خیالشان از رفتن او راحت و شاید کینه‌ها کمی آرام گرفته باشد، آثار ونظریات او را پس از همه افترائاتی که به اوبستند، بخوانند و فلسفه موضعگیری های او رادریابند گرچه همچنان منتقد شیوه یا سلیقه ایشان بویژه در سیاست ورزی باشند.

اخبار ویژه
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۲
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها