يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ(حجرات 13) * * * ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیره‌ها و قبیله‌ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید؛ (اینها ملاک امتیاز نیست،) گرامی‌ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست؛ خداوند دانا و آگاه است! * * * ای مردمان شما را از مردی و زنی/ما آفریده‌ایم به علم و به اقتدار/ دادیمتان قرار به اقوام گونه‌گون/انس و شناخت تا که به ‌هم‌ آورید بار/ بی‌شک بود زجمع شما آن‌عزیزتر/نزد خدا که بیش به تقواست ماندگار/ زان‌رو که هست عالم و آگاه کردگار/بر مردمان مومن و مشرکت بروزگار

 

      
کد خبر: ۵۲۹۴۸
زمان انتشار: ۱۱:۳۰     ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۱
بولتن- خبر خيلي كوتاه بود: "رضا برجي"، عكاس معروف دفاع مقدس در بيمارستان بستري شد. شايد به خاطر همين كوتاه بودن خبر بود كه صدا و سيماي مثلا ملي، حتي به خودش زحمت نداد كه براي خالي نبوده عريضه، حتي يك گزارش خشك و خالي در اين‌باره تهيه كند. شايد به زعم اينها، ارزش خبري اين اتفاق از ماجراي رژيم لاغري داوودنژاد كمتر بوده است. شايد هم حضرات منتظرند تا رضا برجي هم خداي نكرده مانند ديگر رفقايش، از اين دنيا پر بكشد و آن وقت است كه تيم اكتيو واحد مركزي خبر دست به كار شوند و گزارش و خبر تهيه كنند و هي راه به راه "سبكبالان خراميدند و رفتند" را پخش كند.

 

اصلا انگار بعضی مدیران و فعالان فرهنگی ما معتقدند كه جبهه‌ی فرهنگی انقلاب اسلامی، ساخته و پرداخته‌ی کسانی‌ست که در نوستالژی جنگ گیر کرده‌اند و از آنجا که پس از آتش‌بس ایران و عراق، خاکریزی وجود نداشته تا این گیرکردگان تاریخ، دلمشغولی‌های‌شان را پر و بال دهند، یک جنگ ذهنی راه انداخته و با خلق نبردی انتزاعی در حوزه‌ی فرهنگ که معلوم نیست کی شروع شده و کی پایان خواهد یافت، دفتر و دستکی برای دل‌شان درست کرده‌اند. اسمش را هم گذاشته‌اند جنگ فرهنگی یا همان جنگ نرم معروف و اسم پاتوق‌شان را هم جبهه‌ی فرهنگی انقلاب اسلامی.

حالا شما از چنین آدم‌هایی که از قضا، صاحب رسانه‌اند و پتانسیل‌های کار فرهنگی، به اشتباه در اختیارشان قرار گرفته چه انتظاری دارید؟ آنهايی که انقلاب اسلامی را همچون چکشی برای سفت کردن میخ پایه‌های میزشان می‌خواهند و یا آنرا همچون کارت اعتباری دائماً شارژ تلقی می‌کنند، کجا می‌خواهند و کی می‌توانند که انقلاب اسلامی را نه محصول دعواهای سیاسی امام (ره) و شاه دانسته و نه نتیجه‌ی نفت 40 دلاری و عدم حمایت کارتر از پهلوی؟ و این حضرات کجا و درک زمینه‌های فرهنگی وقوع، پیشرفت و اعتلای انقلاب اسلامی کجا؟ و اصلا اينها كجا و درك بزرگي و اهميت اشخاصي چون رضا برجي كجا؟! حاضرم شرط ببندم كه حتي خيلي از آنها حتي نام "رضا برجي" را هم نشنيده‌اند. و مگر نبود حال و روزگار سيد شهيدان اهل قلم! كه وقتي رهبر انقلاب بر سر جنازه‌اش حاضر شد تازه اين حضرات تكنوكرات فرهنگي، فهميدند كه آويني كه بوده.

 


جالب می‌شود اگر بین این آقایان مذکور، نظرسنجی انجام شود و از میان عوامل مختلف سیاسی، اقتصادی، امنیتی، فرهنگی، بین‌المللی و غیره، موثرترین عامل را در پیشروی جمهوری اسلامی جویا شوند. فکر نمی‌کنم این متولیان و فعالان فرهنگی، دو برگ تره هم برای فرهنگ در این خصوص خرد کنند. در این شرایط، چه معنی می‌دهد که من و شما توقع داشته باشیم بینش سیدمرتضی‌ها، بینش حاکم بر نهادهای تربیتی- فرهنگی ما باشد؟ چه معنی می‌دهد از کم کردن وقت برنامه‌ی فخیمه‌ی هفت، بخاطر پخش برنامه‌ی پر مخاطب نود ناراحت شویم؟ اصلاً من و شما حق نداریم که بگوییم سیمای انقلاب و ذهن مردم را تا این حد در اختیار هالیوود قرار ندهید. می‌دانید چرا؟ چون من و شما نمی‌فهمیم که سرگرم کردن مردم یعنی چه؟

راست می‌گفت رضا کیانیان در آژانس شیشه‌ای: "دوره‌ت تمام شده مربي"! انگار دوران مردان آسماني جنگ تحمیلی که نبردشان و تأثیر مبارزات‌شان جلوی چشم همه بود، تمام شده چه برسد به دوران مردان جنگ فرهنگی که نه تنها در سردار بودن ایشان، برخی از آقایون شک ندارند، بلکه در اصل جنگ، کلی حرف  حدیث است.

 


وقتی مهم نیست که تو سردار جنگ نرم هستی، مهم نخواهد بود که به قول همان آقایون، از سر بیکاری وقتی نوزده‌ساله که بودی، شروع کردی به عکس گرفتن از جنگ ایران و عراق. مگر چقدر اهمیت دارد؟ گیرم که از سال 65 هم به "روایت فتح" آسید مرتضی چسبیده باشی. اصلاً سیدمرتضی، خودش کی باشد؟ به خاطر حضور در جبهه شیمیایی شده‌ای؟ شده‌ای که شده‌ای. این همه جانباز شیمیایی، تو هم یکی از آن‌ها، تازه‌ آن بنده‌های خدا بخاطر مبارزه شیمیایی شده‌اند، تو یکی که جنگ هم نکرده‌ای، فقط عکس گرفته‌ای و اینطور شده‌ای. اصلا به ما چه! به قول همان مدير "آژانس شيشه‌اي"، مگر ما به تو گفتيم برو جنگ كن! برو پيش همان‌هايي كه به تو دستور دادند.

بعد از جنگ هم که رفته‌ای به لبنان و بوسنی و کشمیر و کوزوو و عراق و ... باز هم از فیه ما فیه جنگ عکس گرفته‌ای. اصلاً می‌دانی، تو آدم جنگ طلبی هستی. شما بچه بسيجي‌ها ذاتا خشونت طلب هستيد. این همه زیبایی خداوند بر روی کره‌ی زمین، بعد تو می‌روی از خون و کشتار آدم‌ها عکس می‌گیری؟ قحط موضوع آمده؟ در این شرایط توقع حمایت هم داری؟

نه تنها از تو حمایت نمی‌کنیم، بلکه وقتی خواستی در آلمان و بوسنی و اتریش و هند و پاکستان و ... نمایشگاه بزنی، یک ریال هم دستت نمی‌گذاریم. باید بروی با پول توی جیب خودت، هر کاری که دوست داری انجام بدهی. آخرش این است که اگر آدم بزرگ شدی، داور چند جشنواره می‌کنیمت و والسلام. حالا می‌خواهد اسمت رضا برجی باشد که مستند مادران سربرنیتسا را درست کرده یا هر چیز دیگر.

اصلا بي‌خيال صدا و سيما و مسوولين‌ش كه به دردشان همان برنامه "هفت"ي‌ها مي‌خورند كه ميليون ميليون از صدا و سيما مي‌گيرند و آن وقت در همان صدا و سيما كلي فحش و بد و بيراه، به مسوولين فرهنگي كشور مي‌دهند. خلائق هر چه لايق. مي‌خواهم براي شما بچه بسيجي‌ها مي‌گويم. رضا برجی چند وقتی‌ست که حال خوبی ندارد. چند وقت، یعنی از سی فروردین تا الان. البته مشکلش نگران کننده نیست! فقط کمی آثار شیمیایی به جا مانده از جنگش تشدید شده و به قول خودمان، سیستمش را کلاً بهم ریخته و به خاطرش، در بخش ویژه‌ی بیمارستان بقیه‌الله، بستری شده و از همه التماس دعا دارد. کمی هم درد دارد و بعضی وقت‌ها هم جانش به لبش می‌رسد. چیز خاص دیگری نیست، لازم نیست نگران شوید.

 


لازم نیست، چون دیگرانی هستند که دلشان برای او و مانندهای او بسوزد. همان مدیرانی که میزشان را از صدقه سری رضا برجی‌ها دارند و برای قدردانی، تا امروز چندین و چندبار به عیادتش رفتند، مخارج بیمارستانش را متقبل شده‌اند، حمایتش کرده‌اند و آثارش را به دید عموم قرار داده‌اند. دیگرانی که خیلی خیلی بیشتر از من و شما می‌فهمند که سرگرم کردن مردم یعنی چی و چه جایگاهی در تولید برنامه‌های فرهنگی دارد و اصلاً کار فرهنگی را همان سرگرم کردن مردم می‌دانند و به همین دلیل، هر روز از صبح تا شب، و در چند شبکه‌ی مختلف، چندین بار غذاهای مختلف درست می‌کنند و به مردم، درس آشپزی می‌دهند. چون از شأن آموزگاری رسانه، همینش را فهمیده‌اند.

کسانی که ارزش دِسِر شکلاتی و ناگت مرغ و فیله سخاری را بیشتر از رضا برجی می‌دانند و به همین خاطر، کار فرهنگی‌شان، همان پخته‌کردن ذهن مخاطب است اما نه با فهم و درک و هنر که با بادمجان نیم‌پز و سیرداغ، به روش قدیمی آشپزی. باز خدا پدرشان را بیامرزد که خبری از داوودنژاد گرفتند و چندبار، از حال او به مردم خبر دادند. اما نمی‌دانم چه مصلحت‌سنجی‌هایی وجود دارد که رضا برجی، اندازه‌ی داوودنژاد ارزش ندارد و اثری از وی در رسانه‌های‌مان و سیمای‌مان نمی‌بینیم. البته معلوم است، ما به اندازه‌ی آنها این چیزها را نمی‌فهمیم!

فقط دعا كنيد بچه‌ها. دعا كنيد حال رضا برجي خوب شود و دوباره او را در عرصه جنگ فرهنگي ببينيم. دعا كنيم قدر "رضا"ها را بيشتر بدانيم. اصلا يادتان هست كه "حاج كاظم" به پسرش چه سفارشي كرد؟ گفت: "به من قول بده كه با امثال عباس‌ها مهربون‌تر باشي".

بچه‌ها!

به مديران فرهنگي اميدي نيست اما بياييد حداقل ما با امثال رضاها و عباس‌ها مهربان‌تر باشيم.

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:۲
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
ارسال نظرات
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۳:۴۲ - ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۱
۰
۰
از روزی که این مُرده های ایستاده ، مدیریت رو به دست گرفتند ، جبهه و جنگ هم مُرد.
پاسخ
نرگس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۲۲:۳۷ - ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۱
۱
۰
از خدا میخوام به خاطر رشادت این مردان هرچه زودتر آقای برجی خوب بشن.آمین آمین آمین یا رب العالمین
پاسخ
جدیدترین اخبار پربازدید ها