يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ(حجرات 13) * * * ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیره‌ها و قبیله‌ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید؛ (اینها ملاک امتیاز نیست،) گرامی‌ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست؛ خداوند دانا و آگاه است! * * * ای مردمان شما را از مردی و زنی/ما آفریده‌ایم به علم و به اقتدار/ دادیمتان قرار به اقوام گونه‌گون/انس و شناخت تا که به ‌هم‌ آورید بار/ بی‌شک بود زجمع شما آن‌عزیزتر/نزد خدا که بیش به تقواست ماندگار/ زان‌رو که هست عالم و آگاه کردگار/بر مردمان مومن و مشرکت بروزگار

 

      
کد خبر: ۷۳۰۳۷
زمان انتشار: ۱۲:۳۵     ۲۲ مرداد ۱۳۹۱

سعدالله زارعی در سرمقاله امروز "کیهان" نوشته است:

نشست بين المللي تهران اگرچه با مشاركت تعداد محدودي از كشورها برگزار شد اما در سطوح منطقه اي و بين المللي مهم و «تعيين كننده» ارزيابي گرديد و در صدر اخبار رسانه هاي مهم قرار گرفت. در نشست پنجشنبه تهران دو نكته مهم به چشم مي خورد؛ نكته اول به «كاري» بودن آن و «نكته دوم» به «آغاز شدن يك راه حل سياسي» باز مي گردد.

نشست تهران با حضور 12 كشور برگزار شد، ايران، روسيه، چين، عراق، لبنان، قزاقستان، پاكستان و پنج كشور عرب آفريقايي اما اين ها همه آن كشورهايي نبودند كه مايل بوده و يا مي توانستند در اجلاس تهران شركت كنند. بطور مسلم اكثر كشورهاي شمالي ايران-جمهوري هاي مشترك المنافع-اكثر كشورهاي مسلمان آسياي جنوبي شرقي، اكثر كشورهاي آمريكاي لاتين، حداقل دو كشور عرب عضو شوراي همكاري خليج فارس و اكثر كشورهاي آفريقايي مايل بوده و مي توانستند در نشست تهران شركت كنند كمااينكه حداقل نيمي از 22 عضو اتحاديه عرب آمادگي خود را اعلام كرده بودند اما برگزاركنندگان و بخصوص دو كشور ايران و روسيه ترجيح دادند شيب اقدام ديپلماتيك براي حل و فصل منازعه سوريه ملايم و در عين حال «عملياتي» باشد. همه مي دانند كه وقتي تعداد اعضا زياد مي شود توافق روي موارد به سختي صورت مي گيرد و در نهايت توافقات معطوف به صحنه عمل كم رنگ مي شود از اين رو اجلاس اخير پاريس كه با حضور حدود 80 كشور برگزار شد نتوانست به جمعبندي مشخصي برسد و به سرنوشت اجلاس هاي اسلامبول و تونس گرفتار شد. شايد به همين دليل نشست 12 كشور در تهران به نشست 10 كشور در ژنو تشبيه شد نه با اجلاس پاريس و... هر چند نشست تهران به نتايج منسجمي رسيد ولي نشست ژنو با مقاومت روسيه به اهداف خود دست نيافت. در ارزيابي رهيافت هاي نشست تهران مي توان به موارد زير اشاره كرد:

1- نشست تهران با محوريت ايران و روسيه در شرايطي برگزار شد كه آمريكايي ها وانمود مي كردند زمان راه حل سياسي بحران سوريه پايان يافته و زمان جايگزين شدن راه حل هاي امنيتي و نظامي فرارسيده است. منظور آمريكايي ها از اين تبليغات آن بود كه كشورهاي مخالف اقدام نظامي عليه سوريه كه اكثريت قاطع كشورهاي دنيا را شامل مي شوند به اعمال فشار بر سوريه براي پذيرش كناره گيري اسد متقاعد نمايند. از اين رو درست در بحبوحه عمليات ضد تروريستي ارتش سوريه، عنان استعفا داد تا زمينه بالا گرفتن بحث راه حل هاي نظامي امنيتي هموار شود و دولت سوريه از ترس، عمليات ارتش در حلب را متوقف نمايد. نشست تهران اين توطئه پيچيده را برهم زد چرا كه از يك سو حضور 12 كشور موثر در تحولات سوريه بخصوص ايران، عراق، لبنان و روسيه در اين نشست، بحث راه حل سياسي را از نقطه اي كه به ظاهر پايان يافته بود (اعلام رسمي شكست طرح هاي سياسي) آغاز كرد و مشخص شد كه راه حل سياسي بدون حضور آمريكا و هم پيمانان آن ميسر است. از سوي ديگر اين نشست يك فرصت تازه را براي پايين كشيدن آتش منازعه و حل و فصل مسايل بين طرفين از طريق گفت وگو و بر مبناي حقوق عادلانه طرفين مطرح كرد كه غرب قادر به نفي آن نيست چرا كه نفي راه حل سياسي پذيرش رسمي مشاركت در خونريزي هاست از اين رو سخنگوي وزارت خارجه آمريكا- پاتريك ونترل- پس از نشست تهران بطور ضمني بر اين مشكل و پيچيدگي موضعگيري پس از نشست تهران، اذعان كرد؛ او از يك سو گفت: «ما نمونه هاي اندكي در اختيار داريم تا بر موضع خود مبني به مخرب بودن رفتار ايران در سوريه تاكيد كنيم» و از سوي ديگر موضع سنتي آمريكا در قبال ايران را تكرار كرد: «به هر حال ما نمي توانيم بپذيريم كه حامي حكومت سوريه مي تواند يك بازيگر سازنده براي تسهيل راه حل سياسي در قبال بحران سوريه باشد». در واقع نشست تهران تاكيد كرد كه راه حل سياسي زمينه دارد و مورد توجه كشورهاي مهمي است.

2- نشست تهران در فضايي برگزار شد كه عمليات ارتش سوريه در استان حلب و محاصره گروههاي تروريستي مورد حمايت آمريكا و هم پيمانان منطقه اي و خارجي آن ادامه داشت و استفاده غرب از ابزار زور براي سيطره بر سوريه و ايجاد تحول در نظام سياسي آن به بن بست كامل رسيده بود. اگر به صحنه تحولات سوريه بخصوص پس از پايان پاكسازي پايتخت و روستاها و باغات اطراف آن نگاه بياندازيم درمي يابيم كه تمركز نظامي آمريكا و هم پيمانهاي آن روي حلب كه با هدف جداسازي حلب، ادلب، حما و حمص صورت گرفت، به نتيجه مورد نظر منجر نشده است. برخي آمار بيانگر آن است كه محور آمريكا طي يك دوره يك ماهه حداقل 30 هزار نفر عنصر تروريست كه به انواع سلاح هاي نيمه سنگين و بعضا حساس هم مجهز شده بودند را به درون حلب نفوذ داد. اين نيروها سلاح هايي براي شكار تانكها و حتي هواپيماهاي نظامي در اختيار داشتند اما با اين وجود نتوانستند كار چنداني از پيش ببرند. ارتش سوريه با هوشمندي خاصي كل استان را محاصره كرد، مرزهاي شمالي اين استان با تركيه كه بين 150 تا 200 كيلومترمربع مي باشد را به كنترل جدي درآورد و با حوصله به تنگ كردن حلقه محاصره تروريست ها مبادرت ورزيد تخمين ها بيانگر آن است كه تاكنون حدود نيمي از اين تروريست ها كشته، دستگير و يا مجروح شده و از كار افتاده اند و بخشي از اين تروريست ها در ميان جمعيت محو شده اند. از اين رو توانايي عملياتي اين گروه اينك به چند هزار نفر تقليل يافته است. اين در حالي است كه ارتش با كنترل مناطق حساس ديرالزور، حما و حمص از فرار اين عناصر به اين مناطق جلوگيري كرده اند با اين وصف پايان عمليات در حلب به معناي پايان اقدامات منسجم ضدنظام سوريه هم مي باشد.
اجلاس تهران در اين فضا به آن دسته از كشورهايي كه بطور واقعي خواهان پايان اين درگيري ها و آغاز روند سياسي- از جمله محترم شمرده شدن حقوق مخالفان حكومت سوريه- هستند، امكان داد تا در روند سياسي سوريه مشاركت بورزند و كاملا معلوم است كه تعداد زيادي از كشورها از چنين روندي حمايت مي كنند. بر اين اساس از همين حالا مي توان پيش بيني كرد كه تحرك از اين نوع در سطح بين المللي و منطقه اي افزايش مي يابد.

3- نشست تهران ضربه سنگيني به آمريكا زده و ادامه آن مي تواند ورشكستگي كامل آمريكا را به تصوير بكشد. چرا كه نشست تهران در غياب همه كشورهاي همگرا با آمريكا برگزار شد اگر اين نشست به نتايج عملي برسد يعني به پايان خشونت ها و يا كاسته شدن جدي دامنه خصومت ها منجر شود، اين نكته را به اثبات مي رساند كه كانون حل منازعات منطقه اي و بين المللي در جاي ديگري است نه واشنگتن يا پاريس يا لندن و يا اسلامبول. جايگزين شدن محور ايران و روسيه در تحولات منطقه اي به جاي محور آمريكا- اسرائيل منطقه خاورميانه را از كنترل آمريكا خارج مي كند از اين رو يك روز پس از نشست تهران، هيلاري كلينتون به تركيه آمده و بر لزوم ادامه حمايت جدي از تروريست ها تاكيد كرد. وزير خارجه آمريكا در اين سفر از يك سو مي گويد خشونت ها بايد فورا متوقف شود و از سوي ديگر مي گويد كمك تسليحاتي به مخالفان نظام سوريه را تا سقوط دولت اسد افزايش مي دهيم. تناقض گويي كلينتون و عصبانيت شديد او بيانگر آن است كه آمريكا مي بيند كه اوضاع سوريه از كنترل آمريكا، تركيه و... خارج شده و خشونت ها در سوريه در حال تمام شدن است و حال آنكه دولت بشار اسد بر جاي خود باقي مانده است. از اين رو او هم از توقف خشونت (به ظاهر و تحت تاثير شعار نشست تهران) دفاع مي كند و هم از افزايش روند ارسال سلاح! و حال آنكه او مي داند امكان ارسال سلاح بيشتر به سوريه وجود ندارد و نيروهاي آموزش ديده و اعزام شده آنان رو به انهدام كامل هستند. ادامه عمليات پاكسازي ارتش و نشست تهران ثابت كرد كه هم اوضاع نظامي- امنيتي و هم اوضاع سياسي ديپلماتيك در كنترل دوستان واقعي سوريه است. به عبارت ديگر نشست تهران و شكست عمليات تروريزم در حلب نشان داد كه آمريكا و... هم كنترل سياسي و هم كنترل امنيتي خود بر سوريه را از دست داده اند. اين ضربه اي به مراتب سنگين تر از خروج نظامي از عراق پس از روي كار آمدن دولت دوست ايران در بغداد است.

4- نشست تهران و مشاركت دو عضو دائم شوراي امنيت سازمان ملل و دو همسايه عرب سوريه- عراق و لبنان- در آن به خوبي وجهه منطقه اي و خارجي نشست را به تصوير كشيد و اين مانع آن شد تا اين نشست بعنوان يك ابتكار محدود و غيرعملي ارزيابي گردد در اين ميان حضور روسيه بعنوان هم پيمان نظامي سوريه و عراق بعنوان رئيس اتحاديه عرب از اهميت خاصي برخوردار بود و پشتوانه هاي عملي توافقات نشست تهران را مشخص كرد و حال آنكه آمريكايي ها گمان مي كردند با تبليغات سياسي و تهديدات ديپلماتيك و توسل به اقدامات وسيع تروريستي در عراق مي توانند از حضور روسيه و عراق در نشست تهران جلوگيري نمايند. در واقع اين نشست نشان داد كه نظام سوريه علاوه بر آنكه در داخل از توانايي كافي براي مقابله با امواج تروريزم برخوردار است در سطح منطقه اي و بين المللي نيز قادر به جذب همكاري هاي موثر مي باشد. اين وضعيت را بگذاريد كنار اقدامات 17 ماه اخير عليه سوريه كه از آن رژيمي ضعيف و رو به فروپاشي به تصوير مي كشيد.

5- نشست تهران براي كشوري كه در فضاي پرفشار بين المللي به برگزاري آن مبادرت ورزيده است، يك موفقيت مهم به حساب مي آيد. اين نشست در اين شرايط، «تهاجمي» و «هوشمندانه» تلقي شد. آسوشيتدپرس روز جمعه آن را «گام بزرگي براي بيرون آوردن سوريه از بحران از طريق دستگاه ديپلماسي» و خنثي كننده «هرگونه بحث از حمله نظامي» دانست كما اينكه نيويورك تايمز اين نشست را «جايگزيني مناسب براي گزينه هاي نظامي» ارزيابي كرد. اين نشست در زمان مناسب خود برگزار شد و طبعا از تاثيرات عميقي هم برخوردار مي شود. اگر اين نشست قبل از عمليات تروريست ها در حلب انجام مي شد تحت الشعاع تحولات حلب قرار مي گرفت و درگيري هاي بين ارتش و تروريست ها در حلب بعنوان دليل شكست نشست تهران ارزيابي مي شد اما حالا كه راه حل هاي نظامي آمريكايي ها و... امتحان خود را پس داده اند، اجلاس تهران و منطقي و عملي بودن پيشنهادات آن بيشتر ديده مي شود كما اينكه بخش هايي از مخالفين حكومت سوريه تمايل خود را به گفت وگو با دولت براي برون رفت از وضعيت فعلي ابراز كرده اند.

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها