‏تَرْمِيهِمْ بِحِجَارَةٍ مِنْ سِجِّيلٍ *** بر آنان سنگ‌هایی از نوع سنگ گِل می‌افكندند...

      

امیرالمؤمنین حضرت علی علیه السلام: منْ أَحَدَّ سِنَانَ الْغَضَبِ لِلَّهِ، قَوِيَ عَلَى قَتْلِ أَشِدَّاءِ الْبَاطِلِ. *** هر كه سر نيزه خشم خود را بخاطر خدا تيز كند، در نابود كردن سخت ترين باطلها توانا بود.

      
کد خبر: ۷۸۲۶۲
زمان انتشار: ۲۰:۵۳     ۱۹ شهريور ۱۳۹۱
یادداشت ۵۹۸:
محمدحسین کرمانشاهی

بحث «نهضت نرم افزاری» از سالها قبل توسط رهبر معظم انقلاب طرح گردیده است و تاکنون برداشت های گوناگونی از آن صورت گرفته است. برخی آن را به معنی «تلاش مضاعف در همین علوم» اعم از انسانی، پایه و مهندسی در نظر گرفته اند و برخی دیگر، علوم انسانی را مستثنا کرده، قائل به «جهت داری» این علوم و تقسیم آنها به «الهی» و «الحادی» یا «دینی» و «سکولار» شده اند و قسمت اعظم نهضت نرم افزاری را تلاش جهت نیل به «علوم انسانی اسلامی» دانسته اند.

در این میان گروه کوچکی نیز دایره «جهت داری» را فراتر از علوم انسانی دانسته و قائل به «جهت داری علوم در تمام سطوح» اعم از پایه و مهندسی و انسانی شده اند و نهضت نرم افزاری را به تحول بنیادین در تمام لایه های علم تفسیر کرده اند. به باور این گروه، علوم پایه شامل فیزیک، ریاضی، زیست شناسی و شیمی به منزله «اصول اعتقادات علوم مدرن» بوده و پیش فرض ها و مبانی علوم انسانی سکولار در تصویری است که این علوم از جهان ارائه می دهند. لذا «تحول در علوم انسانی» و تولید علم دینی را منوط به تحول در علوم پایه دانسته اند. در این مجال اندک، به تبیین یکی از دلایل این گروه بر سکولار بودن علم فیزیک، بعنوان «مادر علوم مدرن» خواهیم پرداخت.


«سکولار» یعنی «غیر دینی» نه «ضد دینی». به این معنی چیزی که سکولار است، مستقیما در مقابل دین موضع گیری نمی کند، بلکه به ظاهر هیچ موضعی نسبت به حق بودن یا نبودن دین نمی گیرد. مثلا حکومت سکولار، حکومتی است که علیه دین و دینداران قانونی تصویب نمی کند، ولی بر مبنای دستورات دینی هم قانون تصویب نمی کند. فرد سکولار، فردی است که علیه دین موضعی نمی گیرد، اما علیه بی دینی هم موضعی نمی گیرد. اخلاق سکولار، یعنی اخلاقی که قصد دارد بدون دستورات دینی، انسان ها را به هنجار کند. یک اختلاف وجود دارد که آیا سکولار، واقعا «غیر دینی» است یا در باطن «ضد دینی» است؟ به این سوال کمی جلوتر خواهیم پرداخت. حال ببینیم آیا علم فیزیک، سکولار است یا خیر؟

ساده ترین و مشترک ترین تعریف علم فیزیک، «علم شناسایی و پیش بینی حرکت ماده» است. حال ببینیم آیا علم فیزیک موجود، علمی غیرسکولار و به تعبیر دیگر «علمی دینی» است؟ برای کسی که چه در حد راهنمایی و دبیرستان و چه در حد دکترا فیزیک خوانده باشد، کاملاً واضح است که پذیرش نتایج و قوانین علم فیزیک، هیچ تلازمی با پذیرش وجود خدا ندارد. درست است که به ظاهر هیچ جای فیزیک ننوشته است «خدا وجود ندارد»، اما هیچ موضع گیری ای هم در اثبات وجود خدا در فیزیک وجود ندارد. به عبارت دیگر،«پذیرش علم فیزیک، هیچ تلازمی با پذیرش وجود خدا ندارد». شما می توانی خدا را انکار کنی و بدون هیچ مشکلی، تمام علم فیزیک را بپذیری. پذیرش علم فیزیک، هیچ تلازمی با پذیرش وجود خدا ندارد.

شاید کسانی بگویند « این قوانین خداست که ما کشف می کنیم». می توان اینجا وارد بحث فلسفه ی علم شد و بحث کرد که آیا علم، واقعاً کشف حقیقت است یا تنها ابزاری است برای ارتباط با جهان؟ اما فعلاً از این بحث می گذریم و در پاسخ سوال فوق، می گوییم: شما دارید خدا را به فیزیک ضمیمه می کنید، نه اینکه در خود فیزیک پذیرش خدا نهادینه شده باشد. کما اینکه ما فیزیکدانان نابغه ای داریم که اساسا منکر وجود خدا هستند. حال کمی بیشتر راجع به «نهادینه شدن خدا در یک علم» توضیح خواهیم داد.

اصولی فلسفی بر هر علمی حاکم است. حاکم بودن یک اصل فلسفی بر یک علم یعنی چه؟ یعنی اولاً اگر بخواهیم آن علم را بپذیریم، باید حتماً آن اصل را هم پذیرفته باشیم و ثانیاً اگر آن اصل را نپذیریم، دیگر نمی توانیم آن علم را بپذیریم. بعنوان مثال، آیا پذیرش «قوانین علم فیزیک» متوقف بر این نیست که ما پذیرفته باشیم «جهان اصولاً قانونمند است»؟ اگر ما معتقد به قانونمند بودن جهان نباشیم و مثلاً معتقد باشیم همه ی اتفاقات شانسی هستند و هیچ نظمی بر جهان حاکم نیست، می توانیم بپذیریم F=ma؟ این قانون (F=ma) یعنی هرچه جرم بیشتر شود، برای شتاب دادن به جسم نیروی بیشتری لازم است؛ خب اگر یکبار که جرم را زیاد کردیم، اتفاقا جسم شتاب بگیرد و بار دیگر کند شود، یا مثلا اگر امروز جرم را 3 برابر کردیم، لازم باشد نیرو را 5 برابر کنیم و فردا که از خواب برخواستیم، ببینیم وقتی جرم را 3 برابر کردیم، لازم است نیرو را 7 برابر کنیم تا با همان شتاب حرکت کند و این تغییر، تابع هیچ انضباطی نباشد، دیگر چیزی به اسم علم فیزیک باقی می ماند؟ پس علم فیزیک، بر این اصل فلسفی که «جهان قانونمند است» استوار می باشد.


شاید بگویید «اینکه جهان قانونمند است یا نه، با آزمایش و از طریق خود علم فیزیک ثابت می شود». اما اینگونه نیست؛ این در واقع همان مسأله ی قدیمی «استقراء» است. خلاصه جواب آنکه فرض کنید هزار بار در هزار مکان مختلف در هزار زمان مختلف، هزار سنگ مختلف را از ارتفاعی رها کردید و دیده اید که تحت معادله ی حرکت نیوتون به زمین سقوط می کنند. اما یک سؤال ساده: «چه دلیل منطقی وجود دارد که سنگ بعدی هم که رها می کنید، از این قانون تبعیت کند؟» شما تابحال هر کلاغی دیده اید، سیاه بوده؛ آیا منطقاً می توانید نتیجه بگیرید «همه ی کلاغ های دنیا سیاه اند و کلاغ سفید وجود ندارد»؟ پس استقراء، یعنی «مشاهدات مختلف از یک پدیده واحد» در اصل چیزی را اثبات نمی کند.

از لحاظ فلسفی، آزمایش هیچ چیز را اثبات نمی کند. بلکه ما بعنوان یک پیشفرض در نظر گرفته ایم که اگر یک چیز چند مرتبه تکرار شد، حتماً قانونی در کار است. حتی در فلسفه ی علم ثابت می شود که «آزمایش هیچ چیز را نمی تواند به طور قطعی باطل کند». مثال مشهور آن، قانون اول نیوتون است که می گوید: «اگر بر جسمی که در حال حرکت با سرعت ثابت است، نیرویی وارد نشود، تا ابد با همین سرعت به حرکت خود ادامه خواهد داد». حال فکر می کنید بتوان با آزمایشی این قانون را باطل کرد؟ یک توپ صیقلی داده شده را در سطح صافی رها می کنیم. می بینیم پس از مدتی سرعتش ذره ذره کم می شود. آیا نیوتون نظریه اش را پس می گیرد؟ خیر؛ او می گوید: اینجا اصطکاک هوا وجود دارد. می بریم در خلاء و خارج از جو زمین توپ را رها می کنیم. می بینیم پس از مدتی مسیرش را عوض می کند و به جهت های مختلف شتاب می گیرد. آیا نیوتون نظریه اش را پس می گیرد؟ خیر! او می گوید: نیروی جاذبه ی سیارات، این جسم را تحت تأثیر قرار می دهد. اما آیا جایی در جهان وجود دارد که جسم دیگری وجود نداشته باشد تا توپ را پرتاب کنیم و ببینیم آیا تا ابد به حرکتش ادامه می دهد یا نه؟ خیر؛ چنین جایی وجود ندارد. پس آیا می توان با آزمایش، صحت قانون نیوتون را آزمود؟ خیر؛ چون اصلا نمی توان آزمایشی طراحی کرد که قانون نیوتون درآن امکان باطل شدن داشته باشد. (برای مطالعه بیشتر در این زمینه، به فصل های اولیه ی کتاب چیستی علم نوشته ی آلن چالمرز، ترجمه ی دکتر سعید زیباکلام مراجعه کنید)

ما اصول فلسفی زیادی را بدون آزمایش پذیرفتیم. هیچ آزمایشی نمی تواند اینکه جهان قانونمند است یا نه را رد کند. حتی هیچ آزمایشی نمی تواند اصل علیت(هر اتفاقی، علتی دارد) را تأیید یا رد کند. به قول دیوید هیوم «ما فقط می بینیم که اتفاق ها پشت سر هم می افتد و عادت کردیم که برخی اتفاق ها را بعد از برخی دیگر ببینیم. اما هیچگاه نمی توانیم از اینکه دو اتفاق پشت سر هم افتادند، نتیجه بگیریم که یکی علت دیگری است». صحت اصل علیت، در فلسفه بحث می شود و در هیچ علمی قابل بررسی نیست.

بحث را جمع کنم؛ گفتیم سکولار یعنی غیر دینی، یعنی چیزی که نسبت به دین، هیچ موضع موافق یا مخالفی نمی گیرد. علم فیزیک، یک علم سکولار است؛ چون در آن نسبت به وجود خداوند بعنوان خالق و اداره کننده جهان هیچ موضع موافق و مخالفی گرفته نمی شود. می توان کل فیزیک را پذیرفت و در عین حال، کافر بود. برخی می خواهند علم فیزیک را با اضافه کردن یک جمله ی «هرچه ما کشف می کنیم، خدا قرار داده» مسلمان کنند، لیکن اینکار شدنی نیست؛ چرا که باید وجود خدا در فیزیک نهادینه شده باشد. نهادینه شدن یک اصل فلسفی مانند «وجود خدا» یا «علیت» یا «قانونمند بودن جهان»، بدین معناست که اولاً اگر بخواهیم آن علم را بپذیریم، باید حتماً آن اصل را هم پذیرفته باشیم و ثانیاً اگر آن اصل را نپذیریم، دیگر نمی توانیم آن علم را بپذیریم. مثلا پذیرش علم فیزیک، متوقف بر پذیرش قانونمند بودن جهان است. همچنین مفصل نشان دادیم که این اصول فلسفی، توسط خود علم فیزیک که مبتنی بر آزمایش است، نتیجه گرفته نشده و از فلسفه وارد فیزیک شده. حال آیا اصل فلسفی «جهان توسط خدایی مختار اداره می شود» یک اصل نهادینه شده در علم فیزیک است؟ یعنی انکار آن، موجب انکار علم فیزیک می شود؟ واضح است که جواب منفی است و دلیل آن، وجود صدها فیزیکدان کافر است. برخی ساده لوحانه می گویند: «آنها فیزیک را نشناخته اند که خدا را در آن ندیده اند». باید به این افراد گفت:«مطمئنید آنها درست فیزیک را نشناخته اند نه شما؟»

تنها یک سوال باقی می ماند که «آیا هر چیزی غیر دینی بود، الزاماً ضد دینی هم هست؟» به این سوال در نوبت آینده خواهیم پرداخت. نگارنده آماده پاسخگویی به نظرات و انتقادات خوانندگان محترم می باشد. (برای مطالعه بیشتر دراین زمینه، به کتاب «از علم سکولار تا علم دینی» و کتاب «تحلیلی بر دیدگاه های فلسفی فیزیکدانان معاصر» تألیف دکتر مهدی گلشنی مراجعه فرمایید)

اخبار ویژه
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:۷۹
در انتظار بررسی: ۶
* نظر:
ارسال نظرات
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۷:۱۵ - ۲۰ شهريور ۱۳۹۱
۷
۱۰
ای کاش کتابهای آقای مطهری را یک بار با دقت می خواندی تا هرچی به ذهنت میاد را ننویسی حداقل یک بار برهان نظم را بخوان تا متوجه مسئله بشی
پاسخ
نویسنده
Iran (Islamic Republic of)
۱۶:۵۱ - ۲۰ شهريور ۱۳۹۱
ممنون از پیشنهادتان، ولی باید عرض کنم که مطالب مورد نظر شما قبلاً به سمع بنده رسیده و رشته تحصیلی ام فلسفه است.
حسین
Iran (Islamic Republic of)
۱۲:۳۴ - ۲۹ مرداد ۱۳۹۲
اگه می خوای بحث کنی دلیل بیار عزیز
قیافه نگیر
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۸:۴۹ - ۲۰ شهريور ۱۳۹۱
۱۱
۲
جالب بود، متشکرم
پاسخ
مهرداد
Iran (Islamic Republic of)
۱۷:۰۴ - ۲۰ شهريور ۱۳۹۱
۴
۳
سلام
عالی است با قوت ادامه دهید، اقای ناشناس منظورت ارتباط برهان نظم با فیزیک سکولار رو هم نفهمیدیم؟؟!!!
پاسخ
خواننده
Iran (Islamic Republic of)
۱۷:۰۷ - ۲۰ شهريور ۱۳۹۱
۴
۲
یه بحث دیگر دینی شدن ان را باید در جایگاه علم فیزیک در طبقه بندی علوم نیز جستجو کرد ،که نمیدانم به نظر شما کدام ارجهیت دارد؟
پاسخ
بینام
Iran (Islamic Republic of)
۱۷:۱۶ - ۲۰ شهريور ۱۳۹۱
۸
۵
پس چرا معتقدین به خدا در میان فیزیکدانان بیش از همه علوم دیگر است؟ چرا زیست شناسان بیخدا تر هستند؟ چرا در میان دانشمندان علوم انسانی کسی به خدا اعتقاد ندارد؟
اشتباه بزرگی مرتکب شده اید. زبان همه علوم و نه فقط فیزیک زیان سکولار و بی خدا است. چرا که هدف از وجود علوم پاسخ دادن به چرا ها است. اما با حضور خدا فقط یک جواب وجود دارد: چون خواست خدا است.
چرا آسمان ابی است؟ چرا سیب می افتد؟ چرا انسان بیمار می شود و... همه با گفتن چون خواست خداوند است پاسخ داده می شوند. این است دلیل فرار علوم مختلف از خدا و منحصر کردن خدا در فلسفه.
مفصر این مساله خود مسلمانان و دانشمندان بزرگی نظیر خود ابن سینا ها و بیرونی ها و این هیثم ها هستند. آنها باید موضوع خواست خدا و قوانین طبیعت را به هم پیوند می دادند که نتوانستند و به ورطه فلسفه کشیده شدند. حتی نیوتون هم دچار همین سرنوشت شد.
باید ایتدا خواست خدا را فهمید.
پاسخ
نویسنده
Iran (Islamic Republic of)
۱۷:۱۸ - ۲۰ شهريور ۱۳۹۱
1- اولاً موضوع ما، مقایسه بین خداباوران در علوم مختلف نیست. ثانیاً که گفته خداباوران فیزیکدان بیشترند؟ بر چه اساسی می گویید؟ بر اساس همان 4-5 دانشمندی که می شناسید؟
2- اصلاً خداباوری شخصی ربطی به سکولار بودن خود علم ندارد. مگر ما در ایران اساتید دانشگاهی نداریم که هم داروینیسم درس می دهند و هم نماز می خوانند؟ مسأله ما «خود یک علم» است.
3- آهان؛ درست گفتید: علم به دنبال یافتن چراهاست. اما اینکه می گویید حضور خدا تنها یک جواب در پی خواهد داشت و آن هم «چون خدا خواست» می باشد، اشتباه است. به نظر ما اگر «حضور خداوند» بعنوان یک فاعل مختار وارد علم شود، علم دیگر و معادلات دیگری خواهیم داشت. اینکه کاملاً بسیط بگوییم «چون خدا خواست» از ضعف فلسفی ماست.
4- آخرش که با ما همراه شدید! البته باید گفت حضور خدا در علم، قطعاً نیازمند فلسفه دیگری است.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۳:۴۰ - ۲۱ شهريور ۱۳۹۱
۳
۲
آقا محمد حسین بچه کرمانشاهی؟
پاسخ
سید محمدمهدی
Iran (Islamic Republic of)
۱۶:۱۵ - ۲۶ شهريور ۱۳۹۱
ایشون اهل قم هستند.
مصطفی
Iran (Islamic Republic of)
۰۸:۳۷ - ۲۱ شهريور ۱۳۹۱
۲
۳
یک نگاه دیگر هم وجود دارد که می گوید اصولا بسیاری از قوانین فیزیک در ابتدا بدین منظور ارایه شدند که اثبات کنند جهان نیازی به خداوند ندارد، مثلا همین قانون اول نیوتون که می گوید: «اگر بر جسمی که در حال حرکت با سرعت ثابت است، نیرویی وارد نشود، تا ابد به حرکت خود ادامه خواهد داد»، یعنی اینکه جهان فقط در ابتدای آفرینش خود نیاز به یک نیروی خارجی برای شکل گیری داشته (همان Big Bang)، و بعد از آن به حرکت خود ادامه می‌دهد و اصلا نیازی به خداوند ندارد و ...
پاسخ
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۶:۰۱ - ۲۳ شهريور ۱۳۹۱
ممنون جالب بود
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۴:۰۱ - ۲۱ شهريور ۱۳۹۱
۴
۱
سلام ؛ متاسفانه متن فوق پر از اشتباهات فاحش و سهل انگاری های غیر قابل اغماض است؛ به طوری که به نظرم بهترین مصداق است برای جمله : بهترین تخریب، بد دفاع کردن است.
واضح ترین اشتباه متن نیز در این است که تفاوت میان مقدمات تصدیقیه یک علم و مقدمات تصدیقیه علم حاکم بر آن در نظر گرفته نشده است ؛ چه اینکه نویسنده اگر این تفاوت را متوجه می شد ، می فهمید که در متن فوق خودش ادعای خودش را نقض کرده است و خلافش را اثبات کرده است.
مقدمات تصدیقیه یک علم گزاره های حاکم بر آن علم است اما مقدمات تصدیقیه علم بالاتر گزاره هایی هستند که با یک واسطه بر دانش زیرین حاکم هستند ؛ بنابراین روشن است که گزاره خدا وجود دارد جزء مقدمات هیچ یک از علوم کابردی متداول نیست ؛ حتی دانش های فقه و اصول و ... نیز هیچ یک متوقف بر گزاره های فوق نیستند ؛ چه اینکه بسیار ی از دانشمندان غیر مسلمان و یا حتی کافر نیز در این علوم تحقیق کرده اند و حتی دانشکده های قرآن پژوهی در بسیار از دانشگاه های معتبر دنیا و جود دارد که اساتید غیر مسلمان دارند. البته روشن است که علم حاکم بر این علوم یعنی علم کلام مقدمه ای تصدیقی دارد که همان گزاره خدا وجود دارد است ؛ نویسنده اگر این موضوع را می دانستند ، متوجه می شدند که اگر گزاره جهان قانون مند است را به عنوان مقدمه تصدیقی علم فیزیک بپذیریم ، آنگاه در دانش بالاتر اثبات می شود که لازمه قانونمندی جهان ، خدادار بودن جهان است ؛ و البته این همان برهان نظم اسلامی است
پاسخ
نویسنده
Iran (Islamic Republic of)
۰۰:۲۸ - ۲۲ شهريور ۱۳۹۱
مقدمات تصدیقیه فیزیک، در فلسفه شکل می گیرند و ما معتقدیم فلسفه حاکم بر فیزیک، فلسفه ای مادی است.
گزاره «لا موثر فی الوجود الا الله» و این دست گزاره ها که حاکی از مشیت بالغه خداوند در حرکت و ایجاد و تغییر و... هستند، در فلسفه اثبات و بر علم حاکم می شود.
اتفاقاً ما معتقدیم بر فقه و حتی اصول، گزاره «خدا وجود دارد» و بسیاری گزاره های کلامی دیگر حاکم است. (اینکه می گویم "ما" منظورم حضرت خودم نیست! منظور معتقدین به این دیدگاه است) شما چنانچه به اینکه این احکام (احکام فقهی) از جانب خداوند نازل شده قائل نباشی، کل اعتبار فقه زیر سؤال می رود. این در مورد اصل آن. اما در درون آن هم می توان نشان داد که قائل نشدن به قدسی بودن این علم، چه تغییری در احکام آن می دهد.
اینکه تازه فقط یک اصل بود؛ اصول متعدد فلسفی بر علم اصول و فقه ما حاکم اند.
اما اینکه می فرمایید در فلسفه اثبات شده لازمه قانونمند بودن جهان، وجود خداست و لذا علم فیزیک نمی تواند بدون پذیرش وجود خدا اعتبار دشته باشد، دو انقلت بر آن وارد است؛ یکی اینکه اتفاقاً اینطور نیست و تفاسیر مادی متعددی از چرایی قانونمندی جهان داده شده است.
نکته دوم هم اینکه بر فرض هم حرف شما صحیح، این نحو حضور منظور نظر ما نیست و فراتر از آن را مدنظر داریم. اینکه "خود علم" بگونه ای باشد که اثر اراده الهی، بعنوان فاعل مختار حتی در فرمول های ان دیده شود. البته فعلاً برای پیش بینی وضعیت "فیزیک اسلامی" هنوز زود است، ولی چنان چیزی مدنظر است.
بینام
Sweden
۲۱:۴۶ - ۲۱ شهريور ۱۳۹۱
۳
۱
به این ترتیب چه مرزی بین علم و فلسفه وجود خواهد داشت؟ علمی که شما از آن صحبت می کنید چیزی از جنس علم ارسطویی خواهد بود دقیقا با عینیت فلسفی و بدون هیچ هویتی.
ضمنا کافیست نگاهی به دهها کتاب و مقاله که اسامی دانشمندان معتقد به خدا را در آن درج کرده اند نگاهی بیندازید و برتری تعدادی محسوس و غیر قابل انکار فیزیکدانان را ببینید. اصلا چرا راه دور برویم. به همین دانشگاههای خودمان نگاهی بیندازید. آیا علایق مذهبی رشته های فنی و فیزیک با رشته های علوم انسانی قابل مقایسه است؟ جو مذهبی دانشکده فنی بیشتر است یا ادبیات؟ البته فکر نمی کنم از این مساپل بی اطلاع باشید.
ضمنا آن استادی که هم داروینیسم درس می دهد و هم نماز می خواند یا باید رابطه دقیقی میان نظریات داروین و خلقت انسان از منظر قرآن در ذهن هود برقرار کرده باشد و یا اینکه باید مطمپن باشید دچار دو نگانگی شخصیتی شده است و هم از نظریه داروین ارتزاق می کند و هم احتیاطا نماز می خواند که کار از مجکم کاری عیب نمی کند! (عین ابوهریره که غذای معاویه را می خورد و پشت سر علی نماز می خواند!)

به هر حال شما آخرش می خواهید مشکل سکولار بودن علم را با فلسفه حل کنید. بسیار خوب. اصلا همین الان فرضا شما اختیار تام داشته باشید که دروس رشته فیزیک را به عنوان مثال تدوین کنید. چه خواهید کرد؟ مخصوصا با عنایت به اینکه فلسفه اسلامی یک حکم قطعی دارد که « لا موثر فی الوجود الا الله» . این اثر نه فقط اثر فاعلیِ بلکه خود فعل و اراده و ظرف انجام فعل را هم شامل می شود.
حال مننظرم که فقط قوانین سه گانه نیوتون را به صورت غیر سکولار بیان نمایید.
پاسخ
نویسنده
Iran (Islamic Republic of)
۰۰:۳۰ - ۲۲ شهريور ۱۳۹۱
من نمی دانم تصور شما از «علم ارسطویی» چیست؟ اما در یادداشتم توضیح دادم که بر هر علمی، اصول فلسفی حاکم است. مگر مکانیک کوانتوم با فیزیک کلاسیک و نسبیت در اصل موجبیت تفاوت ندارند؟ هر علمی قطعاً از آبشخور فلسفی خاصی تغذیه می کند.
در مورد تعداد فیزیکدانان خداباور هم چندان اهمیتی نمی دهم. چرا که هیچ ربطی به بحث ما ندارد. بحث ما سر «خود علم» است. دلیل اینکه می بینید عالمان علوم انسانی بیشتر در جامعه ما دین گریز هستند، این است که ماتریالیستیک بودن علم فیزیک، مانند علوم انسانی آشکار نیست.
از این هم که گفتید «منتظریم مشکل سکولار بودن علم فیزیک را حل کنید» متوجه شدم مسأله تان مسأله علمی نیست و بدنبال جنجالید. من نقدی کلی بر کلیت یک علم زدم و حالا حالاها باید روی آن بحث کرد تا آن را تفصیل داد و سپس شروع به گمانه زنی در مورد مابه ازای دینی آن نمود. اینکه الآن از من علم دینی می خواهید، معلوم است مسأله تان «تولید علم» نیست.
بینام
Iran (Islamic Republic of)
۰۰:۳۶ - ۲۲ شهريور ۱۳۹۱
علم ارسطویی همان علمی که است که مولود فلسفه است. همان علمی که به خیال خود همه پدیده ها را می خواهد ابتدا با قانون علیت به علت العلل وصل کند حتی حقایق و حتی گمانهای نجربی را. ارسطو و تمام فلاسفه یونان دقیقا چنین اندیشه ای داشتند. چون ظاهرا خودتان با این مباحث آشنایی دارید اطاله کلام نمی دهم. نمونه فاجعه بار این رویکرد غلط در آن دوران حتی نظریه زمین مرکزی بطلمیوس بود که با ملغمه ای از اندیشه های دینی- فلسفی به صورت یک پارادیم در آمد که می گفت چون انسان جانشین خدا روی زمین است و انسان برترین مخلوقات است و همه چیز برای انسان خلق شده است پس همه جهان باید به دور انسان و خانه انسان- یعنی زمین -بگردد! لهذا حتی بزرگترین فقها و دانشمندان و فییسلوفان مسلمان نظیر این سینا ها و شیخ بهایی ها و دیگران همواره نوشته های علمی شان از نوشته های مذهبی و یا فلیفی شان متمایز بود و هرگز ادعایی مانند ادعای شما مطرح نکردند.
قانون و جاوی و جبر و حساب و المناظر و المرایا و سایر کتب دانشمندان اسلامی هم بنابر تعریف شما کاملا سکولار هستند. البیته جدا از حمد و ستایش خدا در مقدمه آن کتابها.
اتفاقا ماتریالیستی بودن فیزیک طبق نوشته های خود شما از هر علم دیگری آشکارتر است!( بد نیست مطالب خود را مجددا ملاحظه نمایید) چرا که هیچ گزاره ای که بتوان آن را مربوط به اخلاق یا خدا کرد در آن نمی توان یافت حال آنکه علوم انسانی پر است از این گزاره ها و رد و نفی هر یک از آنها. این مشکل اتفاقا خیلی عمیق است و جای تعجب است که به راحتی از این موضوع عبور می کنید.
از مطلب اهانت آمیز آخرتان می گذرم. اما به هر حال احتمالا خوانندگان مطالب جنجالی شما مانند من نوعی منتظرند بدانند مقصود از علم غیر سکولار چیست؟ کسی که ادعا می کنید مثلا فیزیک غیر سکولار قابل باز تولید است اول از همه باید به فکر ترجمه و بازاولید همان علم سکولار در زیرفضای دینی باشد. والا صرف ادعا کاری ساده و بیهوده است.
من اساسا به وجود دانش تحربی سکولار اعتقادی ندارم. این نگاه ما است که از تجربه دیدگاهی سکولار بنا می کند یا الهی. در حالی که دانش های علوم انسانی ذاتا سکولار هستند چون مبنای آنها امکان شناخت انسان توسط خود انسان است و این مساوی کفر است. والسلام.
نویسنده
Iran (Islamic Republic of)
۰۰:۵۴ - ۲۲ شهريور ۱۳۹۱
فهمیدم منظورتان از علم ارسطویی چیست. اتفاقاً ما مدعی هستیم علم فعلی هم به همین نحو است، منتها با فلسفه دیگری. برای نمونه عرض کنم؛ آیا خواص ماده به درونش باز می گردد یا برون آن؟ آیا ماده اختیار دارد؟ جهان به چه سمتی در حرکت است؟
اینها سؤالات فلسفی است، اما فکر می کنید فیزیک برای آنها جوابی ندارد؟ قطعاً دارد و آن جواب هم جواب هایی مادی و بریده از خدا و بُعد معنوی جهان است. بر اساس فلسفه خاصی است.
اتفاقاً فلسفه اسلامی ما به شدت عجین با طبیعیات فلسفی ارسطویی است.
البته ما بدنبال بازسازی علم ارسطویی نیستیم و نه علم و نه فلسفه اسلامی مطلوب را، فلسفه و علم ارسطویی نمی دانیم.
به معنای ذکر شده، قطعاً علومی که در تمدن اسلامی تولید شده تا حدود زیادی سکولار است. البته من هنوز بحث نکردم که آیا سکولار یا «غیر دینی»، «ضددینی» هم هست یا نه؟ البته ضمن بحث تلویحاً آن را پذیرفتم.
بنده از علوم انسانی عبور نکردم، گفتم فیزیک هم سکولار است. آنها که الحادی هستند!
باز هم می گویم که این، صرفاً یک نقد و طرح احتمال است. برای تولید جایگزیم، باید روی آن فکر شود. شما از بنده خواسته بودید که معادله هم تحویل بدهم! تا بدانجا فاصله زیاد است.
در مورد اینکه خود علم سکولار است یا ما اینگونه تفسیر می کنیم، به پاسخی که به کامنت پایینی دادم توجه فرمایید.
اعتصامی
Iran (Islamic Republic of)
۰۰:۳۴ - ۲۲ شهريور ۱۳۹۱
۲
۱
سلام
گفتید که:
اگه بخوایم فیزیک را بپذیریم باید فلسفه ای که پشت فیزیک است را بپذیریم .
مثلا باید پذیرفته باشیم که جهان قانون مند است.
از لحاظ فلسفی، آزمایش هیچ چیز را اثبات نمی کند. بلکه ما بعنوان یک پیشفرض در نظر گرفته ایم که اگر یک چیز چند مرتبه تکرار شد، حتماً قانونی در کار است.
صحت این قسم اصول را (مثل جهان قانون مند است) باید در فلسفه بررسی کنیم.
خوب حالا بیایید بررسی کنیم .
ما مثلا مسلمانیم!!!
می خوایم ببنیم که جهان قانون مند است یا خیر...
من فکر میکنم که جهان قانون مند است و این از نتایج این است که جهان توسط خدایی مختار اداره می شود.
ما مسلمان هستیم و قائل به توحید صفاتی ، وقتی میگیم "خدا" همراه با آن تمام صفات خدا که عین ذاتش هستند باهاش میاد .
کفایت میکنه که بگیم "جهان توسط خدا اداره میشود".
و اگر شما می خواهید با واژه "خدایی مختار" روی مختار بودن خدا تاکید کنید، خوب مثلا من روی حکیم و منظم بودن خدا تاکید میکنم.
پس جهان قانون مند است و این از نتایج این است که جهان توسط خدا اداره می شود.
پاسخ
نویسنده
Iran (Islamic Republic of)
۰۰:۴۲ - ۲۲ شهريور ۱۳۹۱
ببینید؛ قانونمند بودنی که بوسیله خدایی مختار ضورت گرفته باشد، متفاوت با قانونی است که از خواص ذاتی ماده نشأت گرفته است. وقتی شما خدا را وارد فلسفه ات می کنی (البته تعبیر غلط است) نحوه تفسیرت از قانونمندی، اختیار، وحدت و کثرت، تغییر، زمان، مکان و علم عوض می شود.
لذا فلسفه های ماتریالیستی از موارد فوق، تفسیر دیگری ارائه می دهند.
حال یک نکته مهم وجود دارد و آن اینکه اگر فلسفه شما، «فلسفه شدن» بود، این تغییر تفسیر در لایه های بعدی علم، تا معادلات آن پیش خواهد رفت. اما اگر «فلسفه انتزاعی» و «چرایی» بود (مثل فلسفه اسلامی موجود) عوض شدن تفاسیر تغییر در لایه های پسین ایجاد نمی کند.
اعتصامی
Iran (Islamic Republic of)
۰۱:۰۵ - ۲۲ شهريور ۱۳۹۱
۱
۱
باید برم رو حرف هاتون فکر کنم ...

ولی فعلا یک سوال، آقا جهان قانون منده، می خواهیم قوانین اش را کشف کنیم، از راه استقراء و آزمایش هم نمی تونیم بریم، حالا چی کار کنیم؟ از کجا شروع کنیم؟ از بدیهیات اولیه شروع کنیم؟ گام های بعدی رو چه جوری برداریم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

شما نمی تونید من رو متهم کنید که من دنبال اسلامی سازی علوم نیستم و اومدم جدل کنم!
پاسخ
نویسنده
Iran (Islamic Republic of)
۱۷:۱۰ - ۲۲ شهريور ۱۳۹۱
من نگفتم استقراء نه، به نظرم کمی بیشتر روی پاسخ آخرم دقت کنید، مسأله روشن تر می شود.
دانشجو
Iran (Islamic Republic of)
۰۹:۲۵ - ۲۲ شهريور ۱۳۹۱
۳
۲
سلام
دانشجو هستم!!

همون شخصي كه چند هفته قبل درباره خط و ربط فكري 598 با فرهنگستان علوم اسلامي قم و رفتار رياكاريانه و صداقت نداشتن در مباحث فكري و معرفتي با مخاطب، براتون چندتا نظر فرستادم كه اكثرش رو سانسور كرديد، يه موردي هم كه رو سايت قرار داديد! تحريف كرديد بعدا به متن تحريف شده جواب داديد!! بازم همون اشكال رو به شما وارد ميدونم.

وقتي كه متن؛ چرا علم فیزیک سکولار است؟ خوندم نميخواستم نظر بدم! هر چند نخونده، از عنوان متن قابل حدس بود كه خروجي تفكر فرهنگستان علوم اسلامي قم رو بدون اين كه مباني و مبادي بحث رو مشخص كنيد، به مخاطب ارايه خواهيد كرد چون روال عمده 598 همين بوده!!

اما وقتي نظرات مخاطبان و جواب نويسنده رو خوندم. راغب شدم نظر بدم شايد! و شايد! تاثير گذاشت.

شما يا فرهنگستان علوم اسلامي قم، هر چند فرقي نميكنه!! چندتا پيش فرض داريد كه اول بايد اونا رو اثبات كنيد بعدش وارد مباحثي از اين دست بشيد.
ادعاهاي مثل اينكه 1-گزاره هاي علمي حق و باطل بردارند نه صدق و كذب. 2-فلسفه شدن اسلامي 3-اصالت فاعليت و جهت داري علوم و روش تحقيق و ...

بنده نه قصد جواب دادن محتوايي به متن رو دارم نه ميخوام وارد مباحث علمي در باب ادعاهاي اعضاي فرهنگستان علوم اسلامي قم و 598 بشم. چون جاي اين بحث ها رو توي حوزه و دانشگاه ميدونم، نه روي منبرها و نه توي سايت ها.

اشكال عمده بنده به شما اينكه شما با اينكه ادعاي روش تحقيق و ... داريد چرا روش مند وارد مباحث نميشيد!؟

مخاطب خودتون رو چي فرض كرديد!؟ چرا با مخاطبتون صادق نيستيد!؟ برادرم شما اول بايد مباني تو اثبات كني بعد وارد نقد و نظريه پردازي بشي!!

اوايل كار 598 فكر كردم اين عمدي نيست و به خاطر مبتدي بودن توي كار رسانه است، چون شاكله 598 جوونن.

اما رفته، رفته برام معلوم شد كه شما از عمد مباني و مبادي خودتون رو بيان نميكنيد، و مطالبات رهبري رو (مثل توليد علم، الگويي پيشرفت، علوم انساني و...) همشو بر مبناي اين مباني گفته نشده و اثبات نشده -حداقل براي من مخاطب نوعي- بنا ميكنيد، در حقيقت جا ميزنيد. در حقيقت جا ميزنيد. در حقيقت جا ميزنيد.

مطالبات فكري رهبري بايد بر اساس مباني امام و انقلاب كبير اسلامي ايران يعني معرفت شناسي بنا بشه نه مباني فرهنگستان علوم اسلامي قم.

دفعه قبل هم گفتم اگه شما چيز جديدي درباره جايگزيني معرفت شناسي داريد با صداقت و صراحت بگيد، وقتي اثبات شد بعد بر اساسش نظريه بديد.

لطفا رياكاري و صداقت نداشتن با مخاطب بخصوص جوانان انقلابي رو كنار بزاريد. هر چند خيلي اميد ندارم! چرا!؟ چون عمدا اين كار رو ميكنيد.(اين روش رو فرهنگستان علوم اسلامي قم بيشتر از 10ساله كه توي حوزه، دانشگاه ها، رسانه ها و منبرها به كار ميگيره) همون طوري كه دفعه قبل عمدا متن بنده رو تحريف كرديد.

اما درباره اين متن، شما بايد اول، (اول يعني؟ اول، برادرم!) ادعاهاي چون؛
1-گزاره هاي علمي حق و باطل بردارند نه صدق و كذب
2-فلسفه شدن اسلامي
3-اصالت فاعليت
4-جهت داري علوم
5-روش تحقيق
و ... اثبات كنيد بعد وارد نظريه پردازي بشيد كه چرا علم فیزیک سکولار است؟ و اگرنه بافتيد و اين يعني اگه سر نخ(متن) رو بكشي مثل بافتني باز ميشه نظريه تون!!

شايد بگيد زمان نبوده يا جا كم بوده خلاصه كرديم.
جواب: كسي كه وقت نداره استدلال كنه و ادعاهاش رو ثابت كنه بهتر نظريه پردازي نكنه. اگه جا نبوده، اين ادعا كه خنده داره چيزي كه توي فضاي مجازي تمومي نداره جاست!

شايد بگيد بعدا اثبات ميكنيم.
اين يعني اينكه، تا بعد اين متن مثل كشكه نه نظريه.

شايد بگيد قبلا اثبات شد!!.
اولا كجا!؟
دوما بفرض يه جا اثبات شده (حالا به ما چه، كجا اثبات شده! مهم اينكه حضرت آقا گفتن توليد علم، الگويي پيشرفت، علوم انساني و... !! بر ما وظيفه است و بهترين فرصت كه مباني مون رو به جاي مباني انقلاب جا بندازيم) شما بايد برادرم اين رو به من مخاطب اول متن نظريه ات بگي تا كشكي نشه نظريه ات، جاي ديگه اثبات شده بافنتي -ببخشيد نظريه تون- رو علمي و موجه نميكنه.

واقعا اين امكان داره روزي يه متن و مقاله اي از شما(جمع تفكري) ببينيم كه اين مقدمات روش شناختي رو رعايت كرده باشيد!؟ بايد منتظر بود.

اين نوشته من به معني رد تمام گزاره هاي كه شما توي متن ادعا كرديد و تنها براي برخي دليل آورديد نيست.
از عباراتي مثل(بحث را جمع کنم ...) و (تنها یک سوال باقی می ماند ..) -واقعا تنها يه سوال باقي مونده؟!- بگزريم.

اگه آخرش يه كم طنز شد، ببخشيد طنز نوشتم شايد نظرم رو تاييد كنيد، دفعه قبل سر شعر مولوي برخي فحش و .. داده بودن تاييد كرده بوديد! اما بنده جدي نظر داده بودم سانسور كرده بوديد!

لطفا مثل نظرات قبليم متن رو سانسور و يا تحريف نكنيد و بعدش جواب بديد، امانت دار باشيد.
هميشه از نوشته هام كپي بر ميدارم حتي اگه يه خط باشه، اين بارم استثنا نيست.
باتشكر و التماس دعا بخصوص هنگام تشرف به حرم خانم حضرت معصومه(س).
دانشجو
پاسخ
مدیر پایگاه
دوست گرامی!
همانطورکه قبلاً هم در پاسخ شما گفته بودیم، پایگاه 598 هیچ ارتباط سازمانی با دفتر فرهنگستان علوم اسلامی قم ندارد. این سایت بر مبنای مطالبات مقام معظم رهبری، در مقولاتی نخبگانی مانند تحول در علوم انسانی، فقه حکومتی، اقتصاد اسلامی و... تا حد مقدور تولیدات مؤسسات پژوهشی حوزوی واقع در شهر قم، مانند مؤسسه پژوهشی امام خمینی (ره)، فرهنگستان علوم اسلامی، مؤسسه اسراء و... را بازتاب می دهد. برای نمونه به پرونده علوم انسانی واقع در انتهای صفحه اول مراجعه فرمایید و ببینید که نظریه بزرگان این عرصه چون حضر علامه مصباح، ایت الله جوادی، دکتر عباسی، استاد میرباقری و... بازتاب یافته است.
اما در مورد نسبت ناروایی که بین آراء فرهنگستان و مقام معظم رهبری داده اید، کاملاً در اشتباه هستید. حضرت آقا نظر ویژه ای روی این مجموعه داشته و تاکنون چندین بار پژوهشگران این مؤسسه در جلسات عمیق راهبردی خدمت ایشان مشرف شدند و ایشان نیز از مباحث ایشان اظهار خرسندی کردند. ریاست این مجموعه نیز فردی چون «استاد میرباقری» است که بعید می دانیم کسی در تولی ایشان شکی داشته باشد. لذا توصیه می کنیم برای قضاوت درباره یک مجموعه، صرفاً به مصنفات عده ای معاند توجه نفرمایید و حداقل از اعضای خود این مجموعه پرسشی بفرمایید.
اما در مورد نقدهایتان به این مجموعه، ما از نویسنده مطلب فوق درخواست کردیم که در صورت امکان پاسخ حضرتعالی را برای ما ارسال فرمایند که ایشان هم این متن را در اختیار ما قرار دادند:
"اولاً بنده از اعضای دفتر فرهنگستان نیستم و تنها مطالعاتی در برخی مباحث ایشان داشتم. درثانی گویا دانشجوی محترم، صرفاً بر اساس شنیده ها به نقد فرهنگستان پرداخته. زیرا در مورد تمام مباحثی که ذکر نموده اند، چندین کتاب و جزوه عمومی و تخصصی از فرهنگستان منتشر شده که حتی با مراجعه به سایت اینترنتی این مجموعه قابل مشاهده است و بسی تأسف که دانشجویی بدون حتی مراجعه با سایت یک مجموعه و بدون دیدن لیست کتب منتشر شده آن، نسبت های ناروا به آن داده و ادعای ولایت پذیری می نماید.
اما این سؤال که آیا دعاوی دفتر فرهنگستان اثبات شده است، ناشی از تصور غلط سؤال کننده از مقوله «اثبات» است. هیچ تئوری جدید علمی و فلسفی اینگونه نیست که اگر صحیح باشد، در «جمع متخصصین آن رشته» طرح و سپس مورد پذیرش قرار گیرد. در این باره توصیه می کنم به فصول اولیه کتاب ارزشمند «چیستی علم» مراجعه فرمایید.
نکته دیگر در مورد اثبات این است که اثبات یک نظریه، همیشه با بحث صورت نمی گیرد. اتفاقاً در اکثر موارد، این «کارآمدی» است که یک نظریه را ثابت می کند. وقتی در مقولاتی چون فتنه 88، تحول در علوم انسانی، فقه حکومتی و... تحلیل فرهنگستان و ریاست آن از تحلیل های دیگر جامع تر شناخته می شود، خود دلیلی بر کارآمدی و حقانیت مبنایی است که می تواند چنین تحلیل جامعه بدست دهد.
اما تضاد موهومی که بین مبانی حضرت آقا و حضرت امام با فرهنگستان قائل شدید، باز از بی اطلاعی شماست. تنها توصیه می کنم سری به مباحث فرهنگستان بزنید.
اینکه «اغوای جوانان در حوزه ها و دانشگاه ها و منابر» را به این مجموعه نسبت دادید، اولاً امیدوارم بتوانید پاسخ اخروی آن را بدهید و ثانیاً معلوم شد که از چه کسی و چه کتابی خط می گیرید. همان کتابی که به اسم جربان شناسی جریانات فکری، تمامی جریانات انقلابی را مقابل رهبری قرار داده و خود را مدعی شناخت درست نظریه رهبری و امام می داند. همان نویسنده ای که در کتابش می گوید «به نظر می رسد فرهنگستان اصل تناقض را قبول ندارد»!!! به شما و علاقه مندان دیگر توصیه می کنم به جای مراجعه به این آثار سطحی، نگاهی به بیانات بلند حضرت علامه مصباح یزدی در دیدار با اعضای مجموعه فرهنگستان داشته باشند.
ضمناً مباحث مطرح شده در یادداشت فوق، برداشت های شخصی نگارنده از مباحث گوناگون بوده و منتسب به تفکر فرهنگستان نمی باشد."
يكي
Iran (Islamic Republic of)
۱۱:۴۹ - ۲۲ شهريور ۱۳۹۱
۱
۲
بابا مشخصه كه همه اين نظرات مال يه نفره نويسنده عزيز براي مطرح شدن نوشتت نياز به فضا سازي دروغين نيست متقن بنويس اهل دقت مطلبتو ميبينن اين كارا خوب نيست ددااااااااااااااااااااااااااااش
پاسخ
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۱:۵۰ - ۲۳ شهريور ۱۳۹۱
۵
۴
جانم خیلی بیکارید، بیکاری زیادی سرتون زده، من که نفهمیدم دعوا سر چیه، فلسفه یعنی چرخیدن دور دایره، بقولی بچرخ تا بچرخیم، خوش باشید، چکار به سکولار بودن یا نبودن فیزیک دارید، خدانود جهان را آفرید با نظم و قوانین علمی، بیخیال بحث های شیطانی، یا حق
پاسخ
منوچهر
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۱۲ - ۲۳ شهريور ۱۳۹۱
۲
۳
اگر فيزيك وجود دارد يا شيمي يا هر علم ديگري اينها فقط براي شناختن و پي بردن به نظم دقيقي است كه در جهان وجود دارد كه با اسامي فيزيك و شيمي و رياضي خودنمائي ميكند كه نشانه اي براي وجود خداي دانا و حكيمي ست كه اين جهان را بوجود اورده تا بنوعي حكمت و قدرت و در عين حال ظرافت خلقت خود را به رخ بكشد شايد افرادي باشند كه فيزيكدان باشند و يا دانشمند و خدا را قبول نداشته باشند اما همين علوم بهترين راه اثبات خداوند متعال و سر بر استان قدرتش نهادن است و اينكه در زندگي بايد هميشه نظم وجود داشته باشد تا هرچيزي در موقع لزوم بكار آيد
پاسخ
محمد
Iran (Islamic Republic of)
۲۱:۴۷ - ۳۰ شهريور ۱۳۹۱
وقتی این علوم مطالعه و از نظر عقیدتی پذیرفته میشوند ، به القای فلسفه و پیش فرض خود میپردازند. یعنی مبانی اون رو قبول کرده اید. ممکنه گاهی با عقاید دینی تعارض داشته باشند. وقتی تفاسیر مختلفی از طبیعت به دست میدهند آیا میتوان نام آنرا علم گذاشت؟ آیا اینها علم هستند یا فن؟
ابی دانشجوی فیزیک
Iran (Islamic Republic of)
۲۳:۱۴ - ۲۳ شهريور ۱۳۹۱
۰
۰
fبحث در این موارد بسیار طولانی است و مقدمات طولانی و عمیقی می طلبد. هیچ حقیقتی وجود ندارد و تنها آنچه را که حس میکنیم برای ما حقیقت است و این نسبت به هر ناظری در چارچوب مرجعش صادق است و آنچه مهم است رابطه بین چارچوبهای مرجع است .بياييد كمي وارد بحث رياضيات پايه بشيم . همانطور كه مي دونيد چندين اصل پايه اي داريم كه درستي اونها رو پذيرفته ايم و برطبق اونها در چارچوب هاي مرجع (دستگاه مختصات با ناظري كه توانايي آشكارسازي دارد) مناسب ،مي تونيم توابع دلخواه رو رسم كنيم .نمودار از يك تابعي تبعيت مي كنه كه شامل كميات موثر در سيستم مورد بررسي است.با اين مقدمه به سيستم مورد بررسي بر مي گرديم كه طبيعت و خودمان هستيم و پديدآورنده همان خداي يكتاست.

يه چارچوب نياز داريم.از انجا كه انسان روح خودش رو به عنوان ناظر اشكار ساز قبول داره ،مي تونه چارچوب خوبي باشه.پس دنيا رو بر حسب انسان مي سنجيم.چندين اصل اساسي داريم كه خداوند انها را براي اداره طبيعت قرار داده و ما به تعداد معدودي از انها واقفيم و در چند مورد كه تاثير اين اين اصول شناخته شده ،غالب است مي توانيم نمودارها رو توجيه كرده و طبق اثرات انها چندين سيستم را باز آفريني كنيم كه نتايج مشابهي بدهند.

تصميم گيري و عملكرد ما كه بر مبناي ايجاد ارتباطي بين عوامل موثر در روند سيستم انجام مي گيرد ،شبيه توابع رياضي اند و نتيجه رفتارهاي ما همان نموداري است كه در صفحه زندگي نقش مي بندد.
پاسخ
نویسنده
Iran (Islamic Republic of)
۰۳:۵۲ - ۲۴ شهريور ۱۳۹۱
استفاده کردم، ولی ربطش را به بحث خودم موجه نشدم. نقد ما دقیقاً بر همین است که خدا را صرفاً «پدیدآورنده قوانین» بدانیم.
محمد
Iran (Islamic Republic of)
۲۱:۵۰ - ۳۰ شهريور ۱۳۹۱
"هیچ حقیقتی وجود ندارد و تنها آنچه را که حس میکنیم برای ما حقیقت است"
با استفاده از یکی از حواس (بینایی) آسمان را به رنگ آبی میبینیم. آیا به حقیقت آسمان ذاتاً آبی هست؟ فرق بین حقیقت و واقعیت چیست؟
مهدی
Iran (Islamic Republic of)
۲۰:۰۷ - ۲۴ شهريور ۱۳۹۱
۱
۰
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام خدمت دوستان گرامی
به نظر بنده سکولار یا غیر سکولار نامیدن دانشی مانند فیزیک و دانشهای مشابه آن کاری است اشتباه زیرا این دانشها بر مبنا نیاز بشر در شناخت طبیعت اطراف خود جهت بهره برداری از آن به وجود آمده اند و به نوعی ابزار محسوب شده و ما باید نگاهی ابزاری به این علوم داشته باشیم و هنگامی که در جهت خدمت به خلق از آنها بهره برداری کنیم آنوقت این علم الهی میشود . تمامی قوانین فیزیک به نوعی تقریبی از حقایق موجود در عالم و بر مبنای مقایسه و اندازه گیری به دست آمده اند و هیچ فیزیکدانی نمیتواند ادعا نماید که به کنه حقیقت موجود در عالم دست یافته و یا خواهد یافت تمامی فیزیکدانان عالم میدانند که حتی اصول اساسی در فیزیک نیز قابل تغییرند زیرا آنچه که بشر به عنوان قوانین فیزیک میشناسد تنها تقریبی از واقعیت های ناشناخته طبیعت اند و لاغیر اما اگر نگاه به این دانش فراتر از یک ابزار باشد آنگاه خلط مبحث شده و شاید حتی برای عده ای تبدیل به مذهب بشود مانند لامذهبانی که از نظریات اثبات نشده در فیزیک که تنها محل آزمودن آنها ذهن است و حتی در عالم واقع نیز قابل سنجش نیستند نتایج ضد الهی میگیرند و در واقع از هدف واقعی دانش فیزیک بسیار دور شده اند دانشمندان فیزیک با این همه غرور هنوز از پس توضیح حقیقت مادی ذهن انسان عاجزند و نمیتوانند فهم خود را در پس قوانین مادی توضیح دهند پس نمیتوانند به آنچه که میبینند و یا با حواس مادی میسنجند چندان هم اعتبار دهند فیزک علمی است که اگر ریاضیات را از آن بگیریم خذعبلات و چرندیاتی بیش نخواهد بود و ریاضیات برای فیزیک به مثابه ظرفی عمل مینماید که به آن شکل میدهد و باید دید که در اینظرف چه ریخته میشود تا ظرف و مظروف با هم فیزک را مجسم نمایند. عمده ادعاهای دانشمندان فیزیکدان ملحد ناشی از غفلت از این مسایل است آنها قصد شناخت عالم را تنها بوسیله شناخت سنگ بنای اولیه آن دارند در حالی که غافلند ماهیت مجموع ذرات اندر کنش با هم جدای از ماهیت مجموع ذرات میباشد و آنها این ماهیت را در نظر نمیگیرند و اگر قرار باشد همه این مسایل را در نظر بگیرند اصلا عالم غیر توصیف میباشد و علم فیزیک ره به جایی نخواهد برد.......
پاسخ
نویسنده
Iran (Islamic Republic of)
۰۱:۰۱ - ۲۵ شهريور ۱۳۹۱
ممنون از وقتی که برای نوشتن مبذول داشتید، ولی تصور می کنم که متن بنده مطالعه نشده. زیرا تمام تلاش آن متن، نشان دادن رابطه دین از طریق فلسفه در نحوه تحلیل عالم بود.
جواد
Iran (Islamic Republic of)
۲۰:۵۳ - ۲۴ شهريور ۱۳۹۱
۱
۰
به نظر من ما سه نوع علم داريم ٠علم فلسفه علم ديني و علم اشيا يا ساينس . با علوم ديني نمي توان خدا را اثبات كرد يا قوانين فيزيك را اثبات كرد . علوم ديني مي گويد از كجا امده ايم وبه كجا مي رويم و در اين مسير چگونه بايد باشيم.
فلسفه مي تواند خدا را اثبات كند يا رد كند .
ساينس يا دانش نه مي تواند بگويد از كجا امده ايم نه مي تواند بگويد به كجا مي رويم . نه مي تواند بگويد روح چيست .دانش فقط مي تواند از قوانين مادي سخن بگويد ،فيزيكدان به عنوان فيزيكدان نمي تواند خدا را اثبات كند يا رد كند . عالم ديني هم به عنوان عالم ديني نمي تواند درباره ميزان مصرف انتي بيوتيك به بيمار نظري داشته باشد . خدا شناسي امري ايماني است ،حتي تقليد در امر خدا شناسي جايز نيست .
پاسخ
نویسنده
Iran (Islamic Republic of)
۰۱:۰۳ - ۲۵ شهريور ۱۳۹۱
بحث بر سر اثبات یا رد چیزی نیست؛ بحث در این است که اگر ما برای جهان قائل به مبداء و معاد و مدبر فاعل و مختاری بشویم، نحوه تحلیلمان تفاوت می کند.
مجيد
Iran (Islamic Republic of)
۱۳:۲۵ - ۲۵ شهريور ۱۳۹۱
۲
۰
اينكه "اگر ما برای جهان قائل به مبداء و معاد و مدبر فاعل و مختاری بشویم، نحوه تحلیلمان تفاوت می کند" درست. حالا ميخام بپرسم كه چه تغييري؟
يعني بعد از كنار گذاشتن اين علوم سكولار بايد بريم دنبال چي؟ نگين كه دين و فلسفه ديني جوابگوي ذات پرسشگر انساني هست و كامله. نه . اگه اينطور بودد الان همه ما غارنشينهايي با ايماني مستحكم و با كمالات انساني فوق العاده و دلي منور به نور خدايي بوديم!!
بنظرم دين و علم (حتي سكولارش) فقط دو توصيف از يك پرتره اند.
پاسخ
نویسنده
Iran (Islamic Republic of)
۰۱:۴۲ - ۲۶ شهريور ۱۳۹۱
باید برویم بدنبال موجودی به نام «علم دینی». اینکه حالا فیزیکی که سکولار نباشد چطور جهان را تحلیل می کند، با حدس و گمان پاسخ نمی یابد. باید بروید آثار کسانی که در باب علم دینی و چیستی و امکان آن گفتند و نوشتند را مطالعه کنید.
دانشجوی نرم افزار
Iran (Islamic Republic of)
۲۰:۳۲ - ۲۵ شهريور ۱۳۹۱
۲
۱
سلام
به نویسنده عجول وزود باور متن بالا با احترام کامل عرض میکنم:
دانشجویی بیش نیستم اما خودتان بهتر میدانید که پیامبر اکرم (ص)فرمود:دانش را فراگیرید حتی اگر در چین باشد ویا "اگر دانش در ثریا باشد مردانی از پارس بدان دست خواهند یافت".
پس علم هرجاباشد علم است سکولار وغیر سکولار هم ندارد.مگر ما با همین فیزیک بقول شما سکولار خمپاره به سوی دشمنان سکولار خود شلیک نمی کنیم.
سوالی دارم آیا فنون شمشیرزنی،شنا،سوارکاری وغیره سکولار است؟
در قدیم به این علوم میگفتن طبیعی حالا بستگی دارد نگاه شما به طبیعت چه باشد!!!!
خواهشمند نگاهی به کتب دانشمندان اسلامی بیندازید وبعد مقاله(فی البداهه)بنویسید.
خوارزمی،ابن سینا،ابوریحان بیرونی،جمشید کاشانی،خوجه نصیرالدین طوسی و................
پاسخ
نویسنده
Iran (Islamic Republic of)
۰۱:۵۶ - ۲۶ شهريور ۱۳۹۱
با عرض سلام
اولاً پیامبر اکرم فرمودند که «علم» را از هر جایی بگیرید. اما آیا شما واژه «علم» را هم بر مبنای احادیث تفسیر می کنید؟ نگاهی به احادیث نشان می دهد که مقصود اهل بیت از «علم» کاملاً متفاوت با تلقی ماست. فرضاً می فرمایند: «العلم ما عُبِدَ به الرحمن و اکتسب به الجنان» یا «العلم نورٌ یقذفه الله فی قلب من یشاء». آنچه امروزه تحت عنوان علم شناخته می شود، ساینس می باشد که هیچ ربطی به واژه علم در روایات ندارد. البته منظور این نیست که علم، فقط علم حدیث است. برای مطالعه بیشتر در این بحث، به سخنرانی های دکتر عباسی در این رابطه و یا کتاب «اسلام و تجدد» رجوع فرمایید.
در ثانی همین اهل بیت در احادیث مختلفی فرمودند که «نگاه کنید علم را از کجا می گیرید» و «علم را فقط از درب خانه ما دریافت کنید».
منظور اینکه برای دادن یک حکم روایی، می بایست احادیث مختلف در باب یک موضوع را دید. نه اینکه با یک حدیث که سندش هم مخدوش است، امضای تقدس کل مدرنیته را از شرع دریافت نمود.
کسی منکر کارآمدی علم سکولار نشد. مگر شراب خواصی ندارد؟ مگر گوشت خوک خواصی ندارد؟ «کارآمدی» دلیل بر حجیت نیست. برای بررس کارآمدی یک تکنولوژی، حداقل می بایست تمام ابعاد آن را در نظر گرفت. شما ابعاد خمپاره بر حیات بشری را در نظر بگیر. آیا نتیجه مثبتی بر زندگی بشریت داشته؟
در مورد علوم قدیم، می بایست در مجال دیگری یحث نمود. اجمالاً دو نکته عرض می کنم: یکی اینکه هر علم قدیمی، علم دینی نیست و اصلاً معادله «سنت=دینی» غلط است.
نکته دوم اینکه تحقیقات اخیر برخی پژوهشگران دینی نشان داده است که بسیاری از فنون قدیمی را انبیاء به بشر آموخته اند. باب این بحث جالب طولانی است و علاقه مندان را به همان کتاب نامبرده «اسلام و تجدد» ارجاع می دهم.
طبیعیات قدیم از لحاظ مبانی فلسفی و نحوه تحلیل، بکلی با علوم امروزی متفاوت اند. اینگونه نیست که این علوم، بست یافته آنها باشند و یا اینکه آنها مشتی خرافات باشند و اینها علم. فی المثل، طب سنتی ما اصولاً عامل بیماری را یک موجود خارجی مثل میکروب یا ویروس نمی داند؛ بلکه «بر هم خوردن توازن اخلاط اربعه» می داند. آن طب هم کارآمدی خودش را داشت و دارد و حتی بسیاری از بیماری هایی که طب مدرن از درمان آن عاجز است، توسط طب سنتی درمان می شود.
ضمناً از نحوه نقدتان متوجه شدم که گویا مطلب را از روی تیتر و یا عکس های آن (سفارتی!) نقد فرمودید که شایسته یک دانشجو نیست.
بهروز
Iran (Islamic Republic of)
۲۱:۲۳ - ۲۵ شهريور ۱۳۹۱
۱
۰
سلام
از بحث ها استفاده بردم.
چند نکته:
1- سکولاریسم به صورت کلی به مفهوم ممانعت از دخالت دین در تمامی امور عمومی جامعه است. اعم از سیاست، فر هنگ و دانش (علم رایج)
2- شاید بهتر باشد بگوییم بعضی از علوم رایج امروز محصول و دست پرورده ی نظریه ی سکولاریته هستند و طوری ماهیتشان تغییر کرده است که دین (منظور اصلی دین کلیسا است) در آن ها نقشی نداشته باشد.
3- خود علم به ما هو علم نمی تواند سکولار باشد چون از چیزی طبق تعریف ممانعت نمی کند اما می تواند بر اساس قوانینی سکولار تحلیل و بررسی شود.
4- قوانین هر علمی مبتنی بر مبانی فلسفی است و در آن کمتر مناقشه ای است اما تحلیل و بررسی هر علمی اولا به خود آن علم به ما هو علم ربطی نداشته و ثانیاٌ قواعد تحلیل و بررسی می تواند متغییر باشد که اینجاست که شما می توانید تحلیلتان را بر مبنای فلسفه یا دین یا وحی یا خارج از شؤون مذهبی (سکولار) پایه ریزی کنید.
5- قوانین هر علمی چه فلسفی چه تجربی اگر مبنای تحلیل تغییر کند تغییر نخواهد کرد بلکه تفسیر آن قانون بر مبناهای مختلف فرق خواهد کرد که این تفسیر می تواند سکولار یا غیر آن باشد که به خود علم ربطی ندارد.
6- چه طور می شود اثبات کرد تحلیل و تفسیر دینی از قوانین هر علمی معتبر تر از تفاسیر دیگر است. یعنی اصلاً چرا اگر دین از تفسیر علوم کنار گذاشته شود (کما اینکه شده است) خوب نیست؟ شاید اگر دینی تحلیل می شد بدتر بود و جهان به هم می ریخت.
7- منظور من نفی نیست بلکه خواستم بگم اول منطقی و علمی بیان کنیم که تلقی و تحلیل سکولار از علوم در روند زندگی بشری چه تأثیراتی گذاشته از بعد جامعه شناسی و حتی روانشناسی. در ضمن تحلیل کنیم آیا اصلا تحلیل سکولار از علم عقلا و منطقاٌ صحیح است یا نه باید اثبات شود که می شود.
8- لذا بحث بسیار ریشه ای است و باید حتی برای کسی هم که منکر دین و خدا هست هم قانع کننده باشد از بعد اثبات و تحلیل.
و من الله اتوفیق
پاسخ
نویسنده
Iran (Islamic Republic of)
۰۲:۱۸ - ۲۶ شهريور ۱۳۹۱
اینکه علمی تواند سکولار باشد یا نمی تواند، بستگی به فلسفه شما دارد. اگر فلسفه شما بگونه ای باشد که اثر ورود خدا در آن تا مرحله ارائه معادله پیش برود، قطعاً این فلسفه با هر علمی قابل جمع بستن نیست. فی المثل اگر فلسفه شما «اراده آزاد خداوند» را بعنوان متغیری مؤثر در هر حرکت بداند، دیگر نمی توانید بگونه ای معادله بدهید که گویی ماده در جبر بین نیروها حرکت می کند و اثری از اراده آزاد در حرکتش نباشد. در متن هم توضیح دادم که چرا با اضافه کردن قید «این کار خدا بود» نمی توان مشکل را حل کرد. چنین خدایی نهایتاً یک «منبع انرژی» مادی است که فقط ضمانت «وجود» هر حرکتی است، نه اینکه اثری در چگونگی آن حرکت داشته باشد.
خود اینکه «قانونمندی جهان چگونه است؟» یک بحث فلسفی است. فی المثل، آیا اگر شما قائل به دخالت عوالم غیر مادی در نحوه حرکت و تغییر عالم مادی شدید، آیا خود قوانین تغییری نمی کند؟ اینکه «قانون» آیا ثابت است یا تغییر می کند یا اصلاً چگونه بوجود می آید، در خود قوانین اثری ندارد؟ البته پاسخ به این سوالات، باز به فلسفه شما باز می گردد. فلسفه صدرایی یا اشراقی یا مشائی موجود، فلسفه «شدن» نیست و لذا از ابتدا می گوید «الجزئی لایکون کاسباً و لامکتسبا». یعنی فلسفه من تنها در مورد «کلیات» است (یعنی انواع و اجناس) و در مورد اشیاء متغیر، حکمی نمی تواند بدهد. لذاست که بقول یکی از اساتید، اگر همه مردم از فردا اصالت وجودی شوند، هیچ تغییری نه در سیاست و نه در اقتصاد و... ما بوجود نخواهد آمد. چون این فلسفه، فلسفه عمل نیست. لذا مثلاً در باب حرکت، نهایتاً می گوید «حرکت یعنی خروج از قوه به فعل» که البته چنین تفسیری، قطعاً اثری بر معادلات نخواهد داشت.
در مورد بند ششمتان، بحث طولانی است. اجمالاً اینکه وقتی می فرمایید «خوب است» یا «معتبر تر» یا «بدتر و خوبتر» است، در ذهن خود معیار صحتی را در نظر گرفته اید که کارآمدی را با آن می سنجید. خوب چیست تا بگوییم چه چیزی خوبتر است. خوب یعنی «ثابت بودن»؟ چرا؟ که گفته هر ثباتی خوب است؟ سؤال اینجاست که اصلاً معیار سنجس یک علم چیست تا بعد ببینیم دینی اش بهتر است یا سکولارش؟ ما فی الجمله معتقدیم که نمی توان یک معیار فرادینی وجود ندارد که حتی حقانیت خود دین را هم بتوان با آن سنجید. تلاش بی نتیجه 2500 ساله فلسفه اخلاق، تأییدی بر این ادعاست. از زمان سقراط تاکنون، فلسفه اخلاق هنوز نتوانسته به این پرسش پاسخ گوید که «معیار خوب یا بد بودن چیست؟»
البته این بدان معنا نیست که چنین معیاری، تنها قابل تفاهم با دینداران است. بلکه در عین دینی بودن، قابل تفاهم به انسانهای غیرمعاند هم می باشد.
این یادداشت صرفاً در پی اثبات سکولار بودن علم فیزیک بود و حتی ادعا هم نکرد که سکولار، بد است. اثبات ناکارآمدی تکنولوژی و علم سکولار، فرصت دیگری می طلبد. در این رابطه می توانید به کتاب ارزشمند «تکنوپولی» مراجعه فرمایید.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۵:۳۳ - ۲۶ شهريور ۱۳۹۱
۲
۱
متاسفم یه عده کوته بین و کوته فکر که دور خودشون حصار کشیدن راجع به همه چی اظهار نظر می کنند و کسی را بالاتر از خودشون نمی بینند...
به شما اگه "سهم" ندن از منافقین اوایل انقلاب هم بدتر میشید
پاسخ
بهروز
Iran (Islamic Republic of)
۰۱:۳۹ - ۲۷ شهريور ۱۳۹۱
۱
۰
سلام
باز هم استفاده بردم
چند نکته:
1- من ابتدا تعریفی از سکولاریته دادم و بر مبنای آن تعریف چند نکته عرض کردم.
2- نکات گفته شده ربطی به فلسفه ی من یا دیگری نداشت.
3- بحث علت و معلول که کاملا فلسفی است را می توان تا علت نهایی پیش برد اما گاهی لازم نیست یا امکان ندارد تمام زنجیره علت ها بررسی شود و با همان زنجبره ی ناقص می توان اصلی علمی ارائه داد.
4- فلسفه هر آن چه که هست است نه اینکه آنچه که باید باشد لطفاً تعابیر فلسفه بودن و فلسفه شدن را معنی کنید البته با توجه به تعریف فلسفه.
5- من نگفتم خوب بودن یعنی ثابت بودن.
6- اینکه گفتید فلسفه اخلاق هنوز نتوانسته به این پرسش پاسخ گوید که «معیار خوب یا بد بودن چیست؟» را آیا فلسفه اخلاق غربی را مد نظر دارید یا فلسفه اخلاق در نزد متفکران اسلامی؟
7- کتاب فلسفه اخلاق آیت الله مصباح یزدی کتاب خوب و جامعی است.
8- هشت نکته قبلی دوباره مد نظر است.
موفق باشید
پاسخ
نویسنده
Iran (Islamic Republic of)
۰۶:۳۲ - ۲۷ شهريور ۱۳۹۱
با تشکر
برداشت من از نکات 1 تا 5 شما این بود که تصورتان از فلسفه، صرفاً گفتن یک سری تحلیل های کلی راجع به قوانین می باشد. تحلیل هایی از قوانینی که «هست». یعنی آن را یک علم «پسینی» می دانید که پس از آنکه فیزیک قوانین جهان را گفت، او بیاید حالا بر اساس این قوانین، حرف های کلی تری بزند.
عرض بنده این بود که چنین تعبیری از فلسفه مدنظر ما نیست. فلسفه مدنظر ما، قبل از علم و «پیشینی» آن است و اوست که مشخص می کند قوانین علم اصلاً چگونه باشند. این فلسفه در اصل، مبانی عام شناخت جهان را «برای علم» آماده می کند و سپس علم «بر مبنای آنها» به بیان قوانین می پردازد.
منظور از بحث ما در باب علیت، پرداختن به علت العلل نیست، بلکه در اصل اینکه رابطه بین علم، قانون و اختیار چیست می باشد. آیا بر جهان نوعی علیت جبری (نظیر آنچه فیزیک کلاسیک معتقد است) حاکم می باشد؟ «قانون» در عالم اصلاً چگونه است؟ آیا قوانین، تابع اختیار هستند یا اصلاً موجودات اختیاری هم دارند یا مجبورند و اگر دارند چگونه به کنترل ما در می آیند و... اینها بخشی از مباحث فلسفی مربوط به قانون است.
وقتی ما حرف از «ورود خدا به علم» می کنیم، منظورمان این است که تاکنون علم موجود، بر اساس پیشفرض های مادی از قانون در عالم شکل گرفته است و مثلاً خواص ماده را به درون آن و ذاتی آن تعریف می کند و قائل به وجود اختیار در ماده و یا اثر عالم غیرمادی بر ماده نیست. به نظر ما اگر این تفسیر از قانون عوض شود و تفسیری دیگر حاکم گردد، لزوماً دیگر این قوانین، قوانین کارآمدی نخواهند بود. هرچند کارآمدی شان در سطحی برقرار است.
در مورد فلسفه، ممکن است شما مسائل فلسفی مطرح نمایید و بگویید فلسفه های فعلی نتوانستند پاسخی به این مسائل بدهند و هر فلسفه ای در آینده بتواند، او فلسه شامل خواهد بود. لذا همه فلسفه، آن چیزی که تاکنون بوده نیست.
بحث فلسفه بودن و شدن طولانی است. اجمالاً عرض می کنم که فلسفه بودن، به «چگونگی‌ها» و «روندها» و «سیستم‌ها» نمی پردازد. فی المثل وقتی از او پرسیده می شود چرا نمک شور است، می گوید «چون ذاتی آن است» و از این جلوتر نمی رود. اما علم، می رود علت شوری را در «نحوه ترکیب» مولکول‌ها جستجو می کند. چرا؟ چون فلسفه شدن یا چگونگی اش به او گفته که خواص چگونه به روندها و نحوه ترکیب ها مربوط می شوند.
«فلسفه شدن اسلامی» فلسفه ای است که چگونگی را در عام ترین شکل خود تفسیر می کند که علوم دیگر، بر مبنای این تفسیر به چگونگی های خاص می پردازند. البته بحث مفصل است و در این رابطه می بایست به منابع فرهنگستان علوم اسلامی مراجعه فرمایید.
من ثابت بودن را بعنوان مثال عرض کردم. چون شما «بهم ریختگی» را بعنوان «بد بودن» در نظر گرفته بودید، من این پرسش را طرح کردم که چرا بهم نریختگی و ثبات، چیز خوبی است؟
فلسفه اخلاق و اصل مسأله او از غرب آمده. البته اینجا جای بحث آن نیست، ولی اجمالاً عرض کنم آن دسته از متفکرین اسلامی که معیار صحت را به «فطرت» یا «وجدان» بازگرداندند، یعنی چیزی برون دینی، هیچ گاه نمی توانند ثابت کنند چه چیزهایی فطری است و چه چیزهایی نیست؟ بزرگترین رقیب آنها، نظریاتی اند که شکل گیری خوب و بد برای انسان را به جامعه و محیط زندگی اش باز می گردانند. اما آن دسته از متفکرین که به دین بازگرداندند، از این مشکل مصون اند. البته بحث از اینها فراتر است.
ضمناً نکته ای را مجدداً عرض کنم؛ عرائض بنده همانطورکه گفتم، الزاماً حرف های فرهنگستان نیست و ملغمه ای از مطالعات خودم می باشد.
من هشت نکته شما را در کامنت قبل پاسخ گفتم. منتها شاید تشخیص ربط آنها با سوالتان نیاز به دقت بیشتری داشته باشد. من در اصل به مبانی سوالات شما پاسخ گفتم.
حسین پور
Iran (Islamic Republic of)
۰۴:۲۰ - ۲۷ شهريور ۱۳۹۱
۰
۰
اول اینکه تعریف من از سکولاریسم اینه که ماده وفراماده هردو وجود دارن ولی ارتباطی باهم ندارن که این نه تنها غیر دینی,بلکه ضددینه.
فیزیک دعوی توصیف پدیده ها رو داره.تا آنجا که صرفا اندازه گیریه,مشکلی وجود نداره.اما وقتی فیزیکدان نتایج محدود حاصل از آزمایش رو به قوانین جهان شمول بسط میده,عملا جهان بینی خودش رو به زبان فیزیک عرضه میکنه ونام علمی هم به عنوان مهر تایید به تفکرش تعلق میگیره.
اینکه نقش استقراء چقدر پررنگه وآیا اصلا علمی محسوب میشه جای بحث داره!
دوم برهان نظم,بایدبگم سوال ساده ی شما,زیر سوال بردن اصل وجوده !
منطقی که قراره با اون به سوال پاسخ بدیم چه اعتباری داره؟
چرا از این منظر به مساله نگاه میکنید؟
برداشت من ازطرح سوال های متعدد دربارهF=maاین بود که میخواستید بدونید این همه اعتماد به علم,برچه اساسیه.
وسوم اینکه پذیرفتن چه چیزی در دنیای ما
(مسلمانیم دیگه!)متوقف بر پذیرفتن خدایی فعال وخالقه که فیزیک نیست؟
لطفا روی سوال آخرم تامل کنید!
همانطور که میدونید من به دنبال دفاع از فیزیک نیستم!درد ,درد عمیقیه.
پاسخ
نویسنده
Iran (Islamic Republic of)
۰۶:۴۳ - ۲۷ شهريور ۱۳۹۱
ببینید، قوانین فیزیک همگی تفسیر جهان شمولی از هستی می باشند. آن فرمایش شما صحیح است که گاهی فیزیکدان، دیدگاه های شخصی اش را بیش از حقایق پذیرفته شده به فیزیک غالب می کند. اما حقیقت این است که هر قانون فیزیکی، حرفی عام راجع به جهان است.
منظورتان از فرمایشاتتان در باب استقراء و قوانین را متوجه نشدم.
پذیرفتن فقه! شما اگر نپذیرید که خدایی فعال و شارع وجود دارد، اعتبار فقه زیر سؤال می رود. خدایی که وحی می فرستد، هدایت می کند، عذاب می کند، قادر است و...
ضمن اینکه ما هنوز نمونه تام از علم دینی را نداریم. اگر علم شما جهان را الهی تفسیر کند، یک کافر نمی تواند آن را بدون پذیرش خدایتان «منطقاً» بپذیرد. زیرا اثر اراده و وجود او در معادلات شما هویداست. شما طوری معادله می دهید که گویی فاعلی مختار، حرکت را سرپرستی می کند. البته من نمی دانم آن معادلات چگونه خواهند شد.
اینکه می گویم «منطقاً» قصه اش پیچیده است. خلاصه اش اینکه ما «منطقاً» نمی توانیم هم به داروینیست معتقد باشیم و هم دین اسلام. اما هستیم! «غیر منطقاً». یا بقول دکتر کچوئیان «کسی که جامعه شناسی خوانده و مسلمان مانده، یا جامعه شناسی را نفهمیده و یا اسلام را!»
حداد
Iran (Islamic Republic of)
۱۹:۳۲ - ۲۷ شهريور ۱۳۹۱
۱
۰
انقدر راحت در باره علوم پایه مختلف صحبت نکنیم انتقاد از یک علم زمانی باید شروع شود که یک علم جامع تر برای مطرح کردن داشته باشیم طرح عنوانی مانند اقتصاد اسلامی یا فیزیک اسلامی منوط به یک پروژه عظیم است.
پاسخ
نویسنده
Iran (Islamic Republic of)
۰۰:۰۰ - ۲۸ شهريور ۱۳۹۱
به نظر شما تا متوجه نشویم ستونی که بر آن تکیه زدیم، دیرزمانی تا سقوطش نمانده، به سراغ ساخت ستون دیگر می رویم؟
حسین پور
Iran (Islamic Republic of)
۰۹:۵۶ - ۲۸ شهريور ۱۳۹۱
۰
۰
سلام
نظر دوم من که پاسخ به پاسخ اول شمابود!,-والبته حاوی سوالاتی- به طرز مشکوکی بعد از گذشت یک روز منتشر نشده!!!
ودید خوشبینانه ایجاب میکنه فکر کنم نظرم به دست شما نرسیده!
لازمه دوباره بنویسمش؟
پاسخ
نویسنده
Iran (Islamic Republic of)
۲۰:۴۲ - ۲۸ شهريور ۱۳۹۱
قطعاً موقع ارسال نظر مشکلی پیش آمده. چون دوستان 598 نظرات را حذف نمی کنند. پس لطف بفرمایید دوباره بنویسید. باتشکر
بهروز
Iran (Islamic Republic of)
۰۳:۵۱ - ۲۹ شهريور ۱۳۹۱
۰
۰
سلام
استفاده بردم
ادامه نکات:
16- پانزده نکته قبلی هنوز مد نظر است.
17- قبل از ادامه بحث بهتر است تعاریفی از اصطلاحات داده شود تا زبان و حدود و مرز صحبت ها مشخص شود. (سکولاریسم، فلسفه، علم، فیزیک و ...)
18- سکولاریسم را اجمالاٌ معنی کردم اما فلسفه به طور کلی در مورد وجود و منحصر بفردی بحث دارد.
19- با توجه به تعریف فیزیک که در مورد حرکت و قوانین ماده است لذا ماوراء الطبیعه در آن جایی ندارد.
20- می توان علمی جدید تولید و بازسازی کرد که در مورد ماوراء الطبیعه بحث کند و اسمش را بگذاریم ماورازیک.
21- طبق تعاریف رایج علم فیزیک نمی تواند سکولار باشد.
22- فلسفه منتظر نمی ماند تا علمی مانند فیزیک قوانینی طرح کند و بر اساس آن جهان را تبیین کند بلکه با قدرت منطق و شناخت حد و مرز علوم در شناخت اجزای جهان آن قوانین را می تواند تحلیل و تفسیر و یا حتی رد کند.
23- من تصوری از فلسفه ارائه ندادم.
24- فلسفه مشخص می کند قوانین علم چگونه منطقی ارائه و تحلیل شوند. بله فلسفه مبانی عام شناخت جهان را «برای علم» آماده می کند (و همچنین انواع راه های شناخت و حد و مرز آن ها) و سپس علم «بر مبنای آنها» به بیان قوانین می پردازد اما وقتی تعریف علمی فقط در محدوده علت های مادی است از آن نباید بیشتر از آن انتظار داشت.
25- اگر تفسیر از قانون عوض شود و تفسیری دیگر حاکم گردد، چرا قوانین دیگر کارآمد نخواهند بود. یعنی در آن صورت اگر ما از ساختمانی سقوط کنیم شتابمان کاهش پیدا می کند یا قوانین از تساوی بیرون آمده و نامساوی می گردند و یا باید هواپیماها را با روشی دیگر ساخت و هدایت کرد. لطفاً بحث کلی نکنید و مثال بزنید. چند قانون از حد خود در زیر شاخه علم خود تحت تعریف مشخص خارج شده اند؟
26-در آثار کلاسیک فیزیک به علیت جبری آنگونه که مدنظر است قائل نیست بماند که در فلسفه داریم اگر علت تامّه محقق شود پدیده لازم الوجود می گردد (علیت جبری با یک تبصره).
27- من طبق تعریف فلسفه، فلسفه شدن را نفهمیدم.
28- اشکال شما در مورد لفظ "به هم ریختگی" به عنوان بد بودن را می پذیرم حق با شماست و من نبایست معیار به این صورت ذکر می کردم.
29- فلسفه اخلاق آقای مصباح یزدی کتاب خوب و جامعی است.
30-کتاب مبانی شناخت آقای ری شهری نیز برای حد و مرز شناخت کتاب ساده ولی قوی است.
موفق باشید
پاسخ
نویسنده
Iran (Islamic Republic of)
۱۸:۱۶ - ۲۹ شهريور ۱۳۹۱
با سلام
16- اینکه می فرمایید 15 نکته قبلی هنوز مدنظر است، اگر منظور این است که پاسخ های بنده هیچ کمکی به جلو رفتن بحث نمی کند، فکر کنم کمی بی انصافی می فرمایید. در همین سوالات اخیرتان روشن است که بحث جلوتر رفته.
17- فکر کنم اگر متن را مجدداً ملاحظه بفرمایید، تعاریفی که گفتید اکثراً در آن آمده. جسارتاً فکر می کنم عنایت کافی به متن نداشتید. سکولاریسم: جدایی دین از چیزی. فلسفه: دانشی که در آن راجع به بنیادی ترین مسائل جستجو می شود. علم: مجموعه اطلاعات سازمان یافته. فیزیک: علمی که به ارائه قوانین حرکت اجسام می پردازد.
18- فلسفه موضوعش وجود منحصر بفردی نیست، بلکه اصول بنیادی همه چیز است.
19- این حرف بر این پیشفر ضاستوار است که ارتباط عالم ماوراء الطبیعه با عالم ماده قطع است و همین دقیقاً محل نقد ماست. که گفته موجودات آن عالم بر حرکت ماده بی اثرند؟
20- ما بدنبال علمی هستیم که این دو را با هم و در ارتباط با هم تفسیر کند.
21- خب تعارف را عوض می کنیم! مگر فیزیکی که ارسطو می گفت، همین فیزیک است (در تعاریف) مگر «قوه» او، همین انرژی است؟
22- این تلقی شما از فلسفه را سابقاً مورد نقد قرار دادم. جسارتاً احساس می کنم پاسخ های حقیر را مطالعه نمی فرمایید.
23- !!!! این همه راجع به فلسفه صحبت کردید! (مثلاً در همین بند پایینی!)
24- در اینجا فلسفه را به منطق و معرفت شناسی تقلیل دادید. درحالی که فلسفه در مورد «خود جهان خارج» هم حرف می زند. حتی در مورد چگونگی تاثیر وتاثر علت های مادی بر هم. به پاسخ هایی که به دوستان دیگر دادم مراجعه فرمایید.
25- همچنان فلسفه را بک معرفت «پسینی» و مفسری بر علمی که تولید شده می دانید. فلسفه اصلاً می گوید که قانون چگونه باید باشد. فرضاً ممکن است بگوید اگر در قانون حرکت ماده، اثری از متغیرهای غیر مادی نباشد، این قانون ناقص و غلط است. این البته خیلی سطحی بود و اگر بحث «فلسفه ریاضیات» و نیز بحث فلسفی «نظام اختیارات» طرح گردد، مسأله خیلی فراتر از این می رود.
اما در مورد قوانین موجود و اینکه اگر اینها غلط یا ناقص اند، چرا کارآمدی دارند؟ شما تصور می کنید فیزیک بطلمیوسی که به زمین مرکزی و افلاک نه گانه و... معتقد بود، کارآمدی نداشت؟ قطعاً در یک سطحی داشت. اما فیزیک جدید، با به هم ریختن آن علم و طرح مبانی جدید، کارآمدی بیشتری را در جهت خودش به ارمغان آورد.
اما فکر می کنید فیزیک جدید چقدر کارآمد است؟ مثالی عرض کنم. فرض کنید ما چیزی داریم به نام «طی الارض». خب قطعاً کسانی که آن کار را انجام دادند، از فیزیک کوانتوم و نسبیت و... اطلاعی نداشتند. به این مورد اضافه کنید تمام اتفاقاتی که اکنون مابعدالطبیعی و یا حتی «جادو» نامیده می شود.
فیزیک موجود برای اینها حداقل نا الآن تحلیلی نداده. بله، ممکن است یک روزی برسد که طی الارض بر مبنای فیزیک کوانتوم تحلیل شود، اما می دانید این مثل چیست؟ خب برای اینکه این عرضم منتقل شود، می بایست آشنایی با انقلابات علمی داشته باشید. اجمالاً اینکه علم جدید، الزاماً ابطال علم قبلی نیست؛ بلکه در اکثر موارد، تحلیل جامع تر و آسان تر از چیزی است که در علم قبلی بصورت پیچیده تر تحلیل می شد. فرضاً نظریه زمین مرکزی، قدرت پیش بینی اتفاقاً دقیقی از وقایع آسمانی داشت. منتها فیزیک جدید با عوض کردن پیشفرض و روش های جدید، آن پیش بینی ها را آسان تر انجام می داد و نیز پیش بینی های جدیدی هم می کرد. شاید اگر یافته های فیزیک جدید را به نجوم قدیم ارائه کنیم، آنها هم بتوانند به نحوی پیچیده تر تحلیلش کنند.
به بحث اصلی باز گردم. فیزیک جدید کارآمدی هایی دارد و البته مضراتی هم دارد که مهمترین آن، نابودی طبیعت بوده است. ببینید، اگر پرواز کردن و تأمین انرژی و معادله حرکت دادن و افزایش سرعت زندگی و... را پای فیزیک می نویسید، باید نابود شدن طبیعیت و بسیاری از عوارض جدی تکنولوژی را هم پای آن بنویسید. خب تمدن و تکنولوژی امروزی محصول این فیزیک بوده است که ماوراء ماده را حذف و به تحلیل جهان پرداخته. حال سؤال ما این است که اگر این متغیرها (غیرمادی) را به تحلیل مان اضافه کنیم و آنگاه جهان را تحلیل کنیم، آیا ممکن نیست همین کارآمدی ها را ساده تر، کارآمدتر و بی ضررتر داشته باشیم؟ فرض کنید (فرض کنیدا! در مثل مناقشه نیست) برای پرواز کردن آدم ها دیگر نیازی به هواپیما نباشد. یا برای صحبت کردن و یا دیدن همدیگر، نیازی به تلفن و ویدئو. مثال عرض می کنم ها.
البته درک مطلبی که عرض کردم، منوط به آگاهی بر ناتوانی فیزیک موجود در تحلیل چیزهایی است که علوم قدیمی آنها را به راحتی تحلیل و قابل دسترس می کنند. امروزه اتفاقاً رجوع به این علوم به شدت در غرب گسترش یافته.
26- منظورتان را متوجه نشدم.
27- قبول دارم. تعریفم بسیار مجمل بود و عرض هم کرده بودم که بحثش طولانی است. ولی فکر نمی کنم در بحث فعلی ما زیاد اثرگذار باشد.
28- الحمدلله یک مورد از آن 15 مورد کم شد (-;
29- موافقم!
30- آن را نخواندم، ولی با شناختم از فلسفه بعید می دانم. چون معرفت شناسی چیزی نیست که اگر کسی واقعاً به عمق آن پی برده باشد، بتواند به این راحتی از آن خارج شود و به امور حجاج و... بپردازد.
حسین پور
Iran (Islamic Republic of)
۱۸:۱۸ - ۲۹ شهريور ۱۳۹۱
۰
۰
همانطور که میدانید,استقرای ریاضی در مرحله دوم مشتمل بر پذیرش یک پیش فرضه که در مرحله ی آخربر اساس آن پیش فرض,حکم اثبات میگردد.پس اگر اشکالی وجود داشته باشه در مرحله دومه
استقراء تعمیم گزاره های مشاهدتی به گزاره های عام وکلی میباشد
وقتی میپرسید"چه دلیل منطقی(؟)وجود داره که یک آزمایش در هزار ویکمین بار نتیجه متفاوت نداشته باشه؟"در واقع شرایط تعمیم رو زیر سوال میبرید.لطفا روی این قسمت بحث بفرمایید
در رابطه با سوالی که در جوابش فرمودید فقه,باید بگم اولا علوم ذاتا اسلامی تکلیفشان روشنه.ثانیا دردنیای یک فرد غیر فقیه,فقه یعنی احکام
درست است که عمل به تکالیف مذهبی,مستلزم اعتقاد به خدایی قادر و حی است اما پیوستگی مورد نظر سوال را پاسخ نمیدهد که اگر چنین بود فیزیک هم به نوعی از این نظر توجیه میشد
پاسخ
نویسنده
Iran (Islamic Republic of)
۱۸:۳۷ - ۲۹ شهريور ۱۳۹۱
ببینید، قصد ما از ظرح مسأله استقراء این بود که نشان دهیم اولاً نتایجش مطلق نیست، دوماً همه چیز با آن قابل بررسی نیست.
برای مطالعه بیشتر در این بحث باید حتماً به مرجعی که گفتم مراجعه فرمایید. چون بحث خیلی مفصل است. در آنجا خواهید دید که اصولاً «تعمیم» آنقدرها هم ربطی به تکرار آزمایش ندارد. حتماً باید آن منبع را ببینید، حداقل فصل 1و 2 آن را. بکلی تصورتان راجع به چگونگی بدست آمدن یک قانون علمی به هم می ریزد.
در مورد اشکال دوم، اولاً ما هم دنبال «علم دینی» هستیم دیگر. علمی که بتوان صفت «اسلامی» و حتی شاید «ذاتاً اسلامی» را بر آنها نهاد. فقه مگر چیست؟ بایدها و نبایدهای زندگی. خب مگر ما همین الآن هم فقه سکولار نداریم؟ یعنی همان American Style Life؟
خودتان فرمودید عمل به فقه و حتی اعتقاد به آن، مستلزم اعتقاد به خداوند است. اما فیزیک هم اینگونه است؟ پس این همه فیزیکدان ملحد از کجا آمدند؟ اتفاقاً به نظر ما اگر فیزیک را و نیز دین را دقیق بشناسیم، نه تنها با پذیرش خدا مستلزم نیست، بلکه با آن در تضاد است به دلایلی که در پاسخ ها ذکر کردم.
آشنایان
Iran (Islamic Republic of)
۲۲:۱۴ - ۲۹ شهريور ۱۳۹۱
۲
۲
پیش شرط اولیه برای ورود به این بحث، شناخت کامل و جامع از علم فیزیک است.
شما در چه حد فیزیکدان و فیزیکشناس هستید؟ با توجه به رتبه کنکور و درصد فیزیک شما در کنکور سراسری بعید می دانم در حد دبیرستان هم فیزیک را درک کرده باشید.
این توهم استغنایی که در امثال شما وجود دارد علاوه بر اینکه نشان دهنده ی محیط بسته ای است که در آن رشد کرده اید اثرات سوء فراوانی بر اندیشه ها و استنتاجات شما خواهد داشت.
حداقل یک دید کلی از فیزیک جدید (شامل مباحث میدان های کوانتومی ،نظریه ی ریسمان ها، نسبیت عام و خاص و...) داشته باشید بعد اینطور داستان سرایی کنید.
که البته با توجه به پایه ی ضعیف ریاضیاتی شما بعید میدونم چیزی از اینها بفهمید.
چون از فیزیک هیچ چیز نمی دانید ما بقی بحثهایتان ارزشی ندارند و ای کاش غیر مصداقی بحث می کردید تا مجاب شوم برخی مغالطات و نتیجه گیری های غلطتتان را گوشزد کنم.
در ضمن باید بگم که کسی برای شما دعوت نامه ی استفاده از دستاوردهای علم سکولار!!!فیزیک رو ارسال نکرده . خواهشا از تمام تکنولوژی های حاصل شده از بنیان های علم فیزیک(شامل انرژی هسته ای و صنایع موشکی و...) دوری کنید و اون ها رو به ما سکولارها پیشکش کنید
اگر هم به قم حمله ی نظامی شد با اسب و شمشیر و نیزه از خود دفاع کنید یا حداکثر دور حوزه رو خندق بکنید!!!
پاسخ
نویسنده
Iran (Islamic Republic of)
۱۸:۲۶ - ۳۰ شهريور ۱۳۹۱
بنا نیست بحث شخصی شود و این روش زشت، یعنی زیر سؤال بردن گوینده در مواقعی بکار می رود که شنونده یارای پاسخگویی علمی و منطقی به بحث را ندارد. اما چون شبهه را طرح کردید، باید عرض کنم که جسارتاً فکر نمی کنم اطلاعی از رتبه کنکور بنده و درصد فیزیکم داشته باشید.
ضمن این مطلب می بایست نکته ای را هم عرض کنم. متأسفانه آنچه بعنوان رشته فیزیک در مدرسه و دانشگاه ما تدریس می گردد، یک رشته کاملاً فنی و محاسباتی است و کمترین جستار در مبانی فیزیک صورت می گیرد. بعنوان مثال در درس نسبیت، طبق واجد درسی، معلم حداکثر 2 جلسه فرصت دارد تا زیرآب هر آنچه دانشجو تاکنون از فیزیک خوانده را بزند و مبنای جدیدی ارائه دهد و پس از آن باید یک کار را یاد بگیرد: محاسبه، محاسبه، محاسبه. لذا با کمال تأسف، اساتید و دانشجویان فیزیک، کمتر توانی برای تعمق در مبانی فلسفی آن را دارند.
از باقی نسبت هایتان در می گذرم و آن را به آخرت وا می گذارم. واقعاً اگر از آشنایان حقیر هستید و تهمت می زنید که پایه ریاضیاتی بنده ضعیف است، از داشتن چنین آشنایی شرمسارم.
از توصیه تان هم ممنونم.
بهروز
Iran (Islamic Republic of)
۰۱:۴۱ - ۳۰ شهريور ۱۳۹۱
۰
۰
سلام
خیلی استفاده بردم.
چند نکته:
1- بدلیل مشغله نمی توانم بحث را ادامه دهم.
2- در قسمت آخر با توجه به شناختی که از شما پیدا کرده بودم این قضاوت شما نسبت به کتب مبانی شناخت و اطمینانی که به خودداشتید را پای بی حواسی شما می گذارم.
3- در پناه حق همیشه حق جو باشید.
یا حق
پاسخ
حسین پور
Iran (Islamic Republic of)
۰۲:۲۳ - ۳۰ شهريور ۱۳۹۱
۰
۰
چرا فکر میکنید من کتاب چیستی علم رو نخوندم؟!!
مگر آن کتاب تکلیف استقراء را روشن میکنه؟تمام حرفش این است که آن قدر که تصور میکنیم علم قابل اعتماد نیست چون بر پایه استقراییست که به تمام جوانبش اشکال وارده.
شما در یکی از پاسخ ها فرمودید چون ارتباط ماده وفراماده در پیشفرض قطع است,این مسئله مطرح میشود که فیزیک تحلیل ماده را بر عهده دارد وبه فراماده مرتبط نیست که به خاطرنادیده گرفتن این ارتباط ,سکولار باشد.
این نکته میتواند خیلی کمک کننده باشد.
یک پاسخ دیگر به این اشکال این که فیزیکی که قرار است صرفا به مادیات بپردازد,گاهی در نظروهمیشه در عمل,در صدد نفی فراماده برآمده که این توجیه ناپذیر است.
واما در مورد فقه!اگر شما معتقد به فقه غیر سکولار باشید,در باید ها ونباید هایتان, پیوسته خدا در نظر است؟؟؟
دقت بفرمایید که پیوستگی مورد نظر سوال از خود سوال مهمتره!
در اینکه پذیرش فقه مستلزم پذیرش خداوند است وفیزیک اینگونه نیست شکی نیست.
اما اگر فیزیک با خدا همراه نیست!(شاید بتوان تعبیر بهتری آورد) باید به آن اشکال وارد کرد؟
پاسخ
نویسنده
Iran (Islamic Republic of)
۲۰:۱۰ - ۳۰ شهريور ۱۳۹۱
اشکالتان راجع به فقه را متوجه نشدم.
سوال آخرتان بجاست: اصلاً چه ضرورتی دارد فیزیک سکولار نباشد؟ اجمالاً باید عرض کنم که اولاً امروزه فیزیک، جای فلسفه و جهان بینی را گرفته و تصویری که از جهان ارائه می کند، بر تمام باورهای دینی اثرگذار است و بلکه آنها را به چالش می کشد.
دومین دلیل که توضیح ان خود مجال دیگری می خواهد، این است که علم مدرن، دیگر تنها شناخت جهان نیست، خودِ ساخت و تصرف در جهان است. تکنولوژی مخرب امروزی، همان فیزیک مجسم است. البته این بحث بسیار دامنه داری است که در اینجا تنها در حد یک ادعا طرح شد.
و سومین ضرورت اینکه جدای از کارآمدی، اصولاً ما مسلمین می بایست برای هر چیزمان حجت شرعی داشته باشیم. علم نیز باید به مرحله تعبد برسد که البته این هم بحث بسیار دامنه داری است.
حسین
Iraq
۰۳:۰۲ - ۳۰ شهريور ۱۳۹۱
۰
۰
سلام
ولی به نظر من فیزیک خدماتی هم داشته
مثلا قبلا ماتریالیست ها میگفتند عالم قدیم است اما فیزیک ثابیت کرد حادث است (همان حرف فلاسفه اسلامی)
یا این که هر روز بیشتر از نظم عالم پرده بر میدارد و انسان را به شگفتیهای آفرینش بیشتر آگاه میکند (هرچند قبول دارم که از تلازمی بین این نظم و وجود خدا سخن نمیگوید) که برای ما قابل استفاده است.
در ضمن در کتاب توحید مفضل وقتی امام صادق (ع) از شگفتیهای آفرینش و دلایل صنع خدا پرده بر میدارد از دریچه نگاه شما بازهم تلازمی بین سخن امام صادق (ع) و وجد خدا نیست اما حضرت از همین اسرار خلقت استفاده میکند و شنونده را به سوی خالق این زیزبایی ها فرا میخواند.
پس اثبات نظم از طریق فیزیک و استفاده از آن (به صورت استحسان) برای دین میتواند امری مفید باشد.
پاسخ
نویسنده
Iran (Islamic Republic of)
۱۷:۱۸ - ۳۰ شهريور ۱۳۹۱
سلام
اشتباه نکنید! نظریه بیگ بنگ، نظریه قدم عالم است نه حدوث آن.
فیزیک نظم را بگونه ای تفسیر می کند که به خواص ماده باز گردد و نتوان آن را به خدا نسبت داد. خدایی که با فیزیک قابل جمع است، حداکثر همان خدای ساعت سازی است که ساعتش را ساخته و سالهاست خودش هم مرده (نعوذبالله)
در مورد حدیث مفضل باید بیشتر دقت کنید. ببینید، هر شرح دادنی از نظم و عظمت جهان موجب گرایش به خدا نمی شود. نحوه شرح و فلسفه پشت آن مهم است.
حسین پور
Iran (Islamic Republic of)
۲۳:۰۴ - ۳۰ شهريور ۱۳۹۱
۰
۱
فقه رو فراموش کنید چون احساس میکنم بحث در باره ی آن خسته کننده شده وارتباط خودش رو باموضوع از دست داده!والبته اشکال برمیگرده به نحوه ی طرح سوال بنده در ابتدا.
درباره ی مباحثی که فرمودید دامنه داره,اگر امکان بحث وجود داشت, شاید میتوانست کمک کننده باشد.
به هر حال بابت مطالب خوبی که عنوان شد متشکرم.
به امید روزی که بتوانیم تصوری از نظریه پردازی در باب فیزیک غیر سکولار داشته باشیم.
پاسخ
حسین
Iraq
۰۰:۱۴ - ۳۱ شهريور ۱۳۹۱
۰
۰
با سلام مجدد
ابتدا از این که نظرات کاربران را یک به یک میخوانید و پاسخ میدهید از شما تشکر میکنم
اما بعد
فرموده اید "نظریه بیگ بنگ، نظریه قدم عالم است نه حدوث آن"
چطور؟
بنده فیزیکدان نیستم اما تا آنجا که میدانم فیزیکدانان بر پایه همین نظریه میگویند عالم حادث است یعنی یک زمانی در اثر یک انفجار بزرگ پدید آمد و شروع به منبسط شدن کرد (این انبساط کماکان ادامه دارد) و همان طور که فرمودید راجع به پدید آورنده آن نظر نمیدهند برخی میگویند کار خداست برخی میگویند خود به خود پدید آمده و حتی اخیرا کسی گفته بود خودش خودش را پدید آورده!!!
به هر حال قدم عالم را رد میکنند
برای اطلاعات بیشتر به لینک زیر مراجعه بفرمایید:
http://www.ensani.ir/fa/content/107547/default.aspx
در مورد حدیث مفضل هم باید بگویم منظور بنده هم همین است یعنی ناظری که از بالا نگاه میکند و علت فاعلی و علت غایی عالم را علاوه بر نظم درونی آن مشاهده میکند اگر دیگرانی آمدند و در حیطه ی این نظم تحقیق و تفحص کردند و به نتایجی رسیدند میتواند از دستاوردهای آنان استفاده کند و این نظم را درست شرح بدهد.
(اگر احساس میکنید بخش هایی از این نظر مفسده دارد از نظر من حذف یا اصلاح آن بلا مانع است)
پاسخ
نویسنده
Iran (Islamic Republic of)
۲۳:۰۰ - ۳۱ شهريور ۱۳۹۱
سلام
خواهش می کنم، خودم عرض کرده بودم که پاسخ می دهم و وظیفه است.
ببینید، دو نکته در مورد بیگ بنگ باید عرض کنم. اول اینکه «ماده» در نظریه بیگ بنگ بوجود نیامده است. بلکه طبق برخی نظریات، انفجاری که در آن رخ داده در یک زمان خاص بوده. کما اینکه طبق نظریات دیگر، انفجارات پیاپی رخ داده؛ جهان بوجود آمده، دوباره کوچک و کوچک شده و به حالت اولیه بازگشته، دوباره انفجار و الی اول و آخر.
حال انکه آنچه بحث «قدم عالم» مدعی است، قدیم بوده همه چیز است. نه اینکه ماده اولیه قبلاً وجود داشته و بعد خدا آن را منفجر کرده یا نکرده.
اما نکته دوم که مهمتر است و هم عنایت بیشتری می خواهد، بقیه ماجراست. شاید نکته اصلی نظریه بیگ بنگ، مربوط به چگونگی پیدایش عالم و اجرام آسمانی آن باشد. تلاش اصلی این نظریه، تبیین چگونگی شکل گیری عالم بر اساس خواص ذاتی ماده است. این نظریه در هر گام خود، سعی دارد نشان دهد که چطور هر آنچه می بینیم، جبراً از خواص درونی مواد ناشی شده است. از آن انفجار اولیه بگیرید تا انبساط و تراکم و آنتروپی و...
این نظریه گام به گام نقش فاعلی خارجی در «شکل دهی جهان» را انکار می کند و وضع فعلی را «اتفاقی و شانسی» جلوه می دهد. البته بحث مفصل است و بنده تنها اشاره ای کردم.
در مورد حدیث مفضل هم اجمالاً عرض کنم که نحوه ای که امام از چگونگی عالم در آن شرح می دهد، به نحوی است که امکان حذف خدا در آن وجود ندارد. مثلاً شما حدیث معروف طبیب هندی را ببینید. تمام تلاش حضرت صادق علیه السلام این است که به او ثابت کند چطور پیدایش طب بدون آموزش خداوند محال است. ان حدیث را حتماً ملاحظه بفرمایید.
حميد
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۲۳ - ۰۳ مهر ۱۳۹۱
۱
۰
با سلام
متاسفانه بحث شما باعث دلزدگي جوانان مسلمان و حزب اللهي است ، يعني ما بايد تمام علوم را ببوسيم و خانه نشين شويم ؟
تكنولوژي هم حتما بد است ؟ پس چرا از مزايا و راحتيش استفاده مي كنيد؟ شما اگر مي گوييد علم سكولار است بايد راهكار بدهيد؟ يعني نخوانيم اصلا؟ اگر نيتمان سمت خدا و در جهت خدمت خلق بود گناه است ؟ آدميزاد دچار استرس و خستگي و حس بدي مي گيرد.
پاسخ
میثم
Iran (Islamic Republic of)
۱۸:۲۴ - ۰۳ مهر ۱۳۹۱
۰
۱
گاتی پاتی نوشته شده
پاسخ
ستاره
Iran (Islamic Republic of)
۱۷:۴۲ - ۰۵ مهر ۱۳۹۱
۰
۲
با سلام
من رشته ام فیزیک است مطالبی که شما نوشته اید ازنظر من کاملا منطقی است ازسایر خوانندگان هم میخواهم موضعگیری نکنند چون شما صحت علم فیزیک رازیر سوال نبرده اید بلکه گفته اید چیزی که فیزیک ازجهان ارائه میکند قسمتی از حقیقت است
مایادگرفته ایم علم رادرقالبی که به ما یادداده اند بپذیریم من فکرمیکنم بخاطر همین سکولار بودن فیزیک است که وسایل وابزاری که براساس این علم طراحی میشود
باطبیعت سازگاری ندارد
واقعا به نکته بسیارقشنگی اشاره کردید من فکر میکنم سکولاربودن علوم پایه باعث شده که علم ازمسیر صحیح خود منحرف شود
شاید علم فیزیک باید به جای صرف کشف قوانیین جهان به دنبال علت و ریشه این قوانین باشد
پاسخ
محمد
Iran (Islamic Republic of)
۰۱:۲۸ - ۰۷ مهر ۱۳۹۱
۰
۱
سلام علیکم!
شما در جوا به شخص بینام فرموده اید:«3- آهان؛ درست گفتید: علم به دنبال یافتن چراهاست. اما اینکه می گویید حضور خدا تنها یک جواب در پی خواهد داشت و آن هم «چون خدا خواست» می باشد، اشتباه است. به نظر ما اگر «حضور خداوند» بعنوان یک فاعل مختار وارد علم شود، علم دیگر و معادلات دیگری خواهیم داشت. »
حال سوال این است که فیزیک اسلامی چه تفاوتی با فیزیک کنونی خواهد داشت؟!!!(البته بجز اینکه در فیزیک اسلامی همه عوامل در طول اراده خدا هستند. منظورم تفاوت در فرمولها است.)
یعنی فرضا در فیزیک اسلامی f=ma نیست؟!
فرضا در فیزیک اسلامی e=mgh نیست!؟
فرضا در فیزیک اسلامی e=mcDt نیست!؟
و دهها و صدها مثال دیگر.
اگر هست که هیچ.
اگر نیست پس بجای اینها چه مسائلی ممکن است باشند؟!
پاسخ
امیر حسین
Iran (Islamic Republic of)
۱۷:۲۶ - ۰۸ مهر ۱۳۹۱
۰
۲
شدت سکولار بودن فیزیک بیشتر از علوم انسانی است. اما ما فقط به علوم انسانی پرداخته ایم
پاسخ
ستاره
Iran (Islamic Republic of)
۰۰:۳۷ - ۲۹ مهر ۱۳۹۱
۲
۱
سلام
به تازگی از یک استاد شنیدم که دلایلی وجود دارد که انیشتن مسلمان و شیعه شده بود.
برایم خیلی جالب بود.
نتیجه گیری با خودتان....
پاسخ
ناشناس
United States of America
۰۱:۴۰ - ۰۹ فروردين ۱۳۹۵
بنده هم دیدم که چنین چیزی رو به ایشون نسبت می دهند و اینکه ایشون با آیت الله بروجرودی مکاتبه داشته. متاسفانه این صحبت ها هیچ سند و مدرکی نداره و صرفا میشه حکم به ساختگی بودنشون داد.
فرشاد
Iran (Islamic Republic of)
۲۰:۲۲ - ۰۱ آبان ۱۳۹۱
۰
۰
سلام.
برای دریافت اطلاعات بیشتر به وبلاگ naghdemodernite.blogfa.comسری بزنید.
پاسخ
دلگیر
Iran (Islamic Republic of)
۲۳:۴۸ - ۰۳ آبان ۱۳۹۱
۳
۰
عزیزان دلم کسی باید در این موضوعات حرف بزند که عمری در علم فیزیک سپری کرده و جز بهترین ها در دنیا بوده
چند تا ادم که فیزیک عمومی خواندن با اینکه لیسانس فیزیک دارند که توانایی ندارند هنوز ان شکل تفکر فیزیکی بوجود نیامده
از طرفی فیزیک بر مبنای فرمالیزم و ریاضیات بنا شده و با کلی تلاش به اینجا رسیده اینطور نیست که فردی با افراددی به راحتی علمی رو نقد کنند سال ها تلاش نیاز هست تا شهود فیزیکی بر مبنای فرممالیزم بوجود بیاد
نکته بعدی قران به سراحت بیان کرده که
در مورد چیزی که علم ندارید جرف نزنید
این اولین چیزی هست که رعایت نکردید
نمیدونم چه فکری کردید ولی علم فیزیک و ریاضیات به هم وابستگی بسیار زیادی دارند و هردو توسط بهترین متفکران روی زمین کشف شدند
فیزیک لذت درک جهان هستی هست و مبانی آن بسیار فدرت مندند چون هم بر پایه شهود و انتزاع و هم بر مبنای فرمالیزم دقیق هستند اگر در این زمینه احساس وظیفه میکنید
لطف بفرمایید حدود 20 سال به مطالعه بپردازید بعد نظر دهید تا این چنین کودکانه نباشد قدری شوخی گرفتید علوم بنیادی رو توجه کنید خواهش میکنم
پاسخ
mohsen
Iran (Islamic Republic of)
۱۹:۲۰ - ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۲
۱
۰
از انجا که فیزیک الان فیزیک غربیه جوابی برای حشویات تو نیست و در ضمن نباید خیلی از چی رو کنار گذاشت و جهل خودمونو(جهل در فلسفه و علم) نادیده گرفت.
پاسخ
ناشناس
United Kingdom of Great Britain and Northern Ireland
۱۵:۰۴ - ۲۹ آبان ۱۳۹۲
۰
۱
اينكه علم فيزك سكولار است هنوز يك فرضيه است و راه فرضيه تا قانون راه نامشخص و مجهولى مى باشد . فرض بر اينكه اين كرانش يا جاذبه است كه بدون وجود خالقى جهان را افريده وخلق كرده ، پس بايد از خود پرسيد كه چه كسى جاذبه را افريده و اين برنامه خلقيت رادر او قرار داده ؟اين قضيه بيشتر به يك لطيفه شبيه است تا يك فرضيه علمى ، به مثالى ساده توجه كنيد بشرى كه اتفاقى خلق شده ، در يك جهان و طبيعت اتفاقى ، از روى عقل مى انديشد نه از روى اتفاق . پس بايد از خود پرسيد كه چرا اين بشر به اصطلاح تصادفى از روى تصادف نمى انديشد ، اين مثال براى خود جهان نيز صادق است . دكتر شهروز از لندن ( دكتراى فيزك نظرى)
پاسخ
احمدزاده
Iran (Islamic Republic of)
۱۸:۴۹ - ۲۹ آبان ۱۳۹۲
۰
۱
لطفا بیشتربذارید
پاسخ
ناشناس
United States of America
۱۹:۰۶ - ۱۳ اسفند ۱۳۹۲
۱
۱
بوعلی سینا میگوید خدا در امور مادی دخالت ندارد زیرا اینکار با متعالی بودن او در تضاد است
پاسخ
ن ا
Iran (Islamic Republic of)
۱۸:۴۴ - ۲۳ دی ۱۳۹۴
۰
۰
جالب بود ممنون
خسته نباشید
پاسخ
ناشناس
United States of America
۰۲:۲۰ - ۰۹ فروردين ۱۳۹۵
۰
۰
بنده دانشجوی سال آخر دکتری فیزیک در یکی از معتبرترین دانشگاه های آمریکا هستم. متاسفانه با اینکه اطلاعاتی در مورد فیزیک دارید ولی اطلاعاتتون یا سطحی یا ناقص یا به روز نیست. همین هم باعث شده که امر بر شما مشتبه بشود و فکر که در این مورد صاحب نظر هستید. برای مثال راجع به نظریه بیگ بنگ در پاسخ به یکی از کامنتها گفتید، "نظریه بیگ بنگ، نظریه قدم عالم است نه حدوث آن." نظریه بیگ بنگ بر اساس گرانش نسبیت عامی هست و بر اساس نسبیت عام و داده هایی تجربی از جمله تابش زمینه کیهانی است. طبق این نظریه کیهان از یک حالت اولیه بسیار داغ و چگال نزدیک به 13/5 میلیارد سال پیش شروع به انبساط کرده. این نظریه موفقیت بسیاری در توصیف بسیاری از پدیده ها از جمله تابش زمینه کیهانی ساختار بزرگ مقیاس کهکشان ها و قانون هابل داره. اما مثل هر نظریه فیزیکی دیگه این نظریه هم تا یک جای خاصی درسته و از اون به بعد قابل اطمینان نیست همونطور که مثلا قوانین مکانیک نیوتونی در سرعت های بالا یا اجرام بسیار بزرگ یا فاصله های بسیار کوچک دیگه صحیح نیست. در مورد نسبیت عام هم که اصل و اساس و بیگ بنگ هست، ما میدونیم که در فاصله های بسیار کوچک میکروسکوپی دیگه قابل استفاده نیست و باید توسط مکانیک کوانتوم تصحیح بشه. این سوال که به اون گرانش کوانتومی می گن، نزدیک به حدود 40 ساله که بزرگترین دانشمندان فیزیک رو به خودش مشغول کرده و البته در طول این مدت مدل های زیادی از جمله نظریه ریسمان یا نظریه لوپ کوانتوم گراویتی و ... هست. اما هیچ کدوم از اونها این مسیله رو هنوز به صورت قابل قبول حل نکردن. معنی تمام این حرف ها اینه که اون حالت آغازینی که بیگ بنگ پیش بینی میکنه که دارای چگالی بینهایت هست، دیگه قابل قبول نیست.
پس اساسا فیزیک الان سال 2016، نه میگه که جهان قدیم هست نه حادث. البته مدل هایی و فرضیه هایی برای جفتش وجود داره اما هنوز سالها دور از این هستیم که بخواهیم به صورت قطع و یقین حرفی بزنیم.

اما برای شما که کار فلسفه می کنید یک سوال دارم که خیلی خوشحال میشم نظرتون رو راجع بهش بدونم. شما مدعی هستید که علم فیزیک سکولار کنونی که در اصول بنیادینش یا در فرمول هاش نشانه یا لزومی برای خدا نیست، و به این دلیل بسیار مشکل دار هست، در مورد موفقیت این علم چه حرفی برای گغتن دارید. این علم موفق شده که از تقریبا 13 میلیارد سال پیش تا الان، از فواصل ده ها بیلیون سال نوری تا 10^-20 متر، دماهای بسیار بالا تا 10^-9 کلوین(تقریبا صفر درجه)، ... پیش بینی های مطابق با واقعیت و تجربه داشته باشه. به لحاظ فلسفی چرا خداوند باید در خلقتش این اجازه رو داده باشه که بدون اعتراف به وجودش تا این اندازه در شناخت خلقتش موفق بود.
پ.ن. البته همان طور که گفتم خود فیزیکدان ها به نقص و حد م حدود نظریاتشون بیشتر از هر کس دیگه واقف هستند و اساسا یکی از پایه ای ترین چیزهایی که یاد می گیرن اینه که پیش بینی کنن که در چه مقیاسی می تونن پیش بینی کنن.
پاسخ
محمد
Iran (Islamic Republic of)
۰۲:۳۲ - ۱۱ مهر ۱۴۰۱
۰
۰
عالی متن و کامنت ها رو خوندم و متوجه شدم اگه کل عمرمون رو هم پای بحث راجب این مسائل بزاریم بازم نمیتونیم به یک نتیجه خاص برسیم و فقط میتونیم مقدار اندکی به علمو فلسفه و ..کمک کرده باشیم و در آخر هم چون مطالب عمقین، اطمینان صدرصد هم نداریم، از چیز هایی که فهمیدم بنظرم(شاید واقعاً دارم زود قضاوت میکنم و بدون اطلاعات خوب اینو میگم و سطحی) ولی بنظرم کلمات، نمیتونن حقیقتو بیان کنن و با کلمات فقط مفاهیم کوچکی از حقیقت رو میفهمیم و حتی کمتر از اون چیزی که فکر میکنیم به آگاهی میرسیم ،و فکر میکنم همه این کار هارو میکنیم برای رسیدن به مقداری اگاهی به محتوای دنیایی که خدا مارو در اون قرار داده(شاید واقعاً دو دنیا نباشه و هردو دنیا یک چیز یا چیزای فضایی باشن و ما برای ساده کردن میگیم دو دنیا و کلی حرفای دیگه)(در کل شاید همه چیز بعد مرگ مشخص شد، به درک بیشتری رسیدیم)(بازم حرفام فقط یک قضاوت بود) که شاید اندکی درست باشن(فعلا این چیزا برای مغزم سخته۱۷سالمه)
پاسخ
جدیدترین اخبار پربازدید ها