کد خبر: ۸۲۱۵
زمان انتشار: ۱۹:۱۵     ۲۸ دی ۱۳۸۹
مسعود شفیعی کیا؛

تكرار تاريخ انقلاب؛

14 اسفند – 18 تیر – 26 تیر- شبيه سازي سودان

رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اخیرشان با مردم شهر مقدس قم درباره فتنه 88 فرمودند :
«هنوز خيلى جا وجود دارد براى تحليل و تبيين و روشن كردن زوايا و ابعاد اين فتنه‌اى كه دشمن طراحى كرده بود.» ( 19 /10 /89)

از اینرو نگاه از ابعاد دیگر به این فتنه می تواند زوایای تازه ای از این براندازی را روشن کند.
در فتنه 14 اسفند سال 59 که بنی صدر با تکیه بر آرای خود قصد داشت با ایجاد شکاف در نظام وصفوف مردم ، کارآمدی « ولایت فقیه » را به چالش بکشد ؛ و با موج آفرینی مثل خواندن کارت هایی که در تریبون از بازداشت شدگان می خواند ومدعی می شد که اینها سپاهیان و بسیجیانی هستند که به مردم حمله کرده اند و ادعای شکنجه در زندان ها واعدام افراد کم سن وسال از طرف وی و بازتاب گسترده این اتهامات به نظام از طرف منافقان و سعی وی و هوادارانش برای ایجاد بحران داخلی در حالی که کشور چند ماهی گرفتار گسترده ترین جنگ در منطقه بود . همه از رفتارهای براندازانه ای بود که ما تکرارش را در فتنه 88 دیدیم .

همانطور که رهبر معظم انقلاب اسلامی در سخنان مذکور فرمودند :
« طراحى اين بود كه اگر توانستند قاعده‌ى دولت را به شكل مطلوبِ خودشان بچينند، كه بعد از آن، راه حركتشان روشن بود كه چه كار ميكردند؛» ( 19/10/89
از آنجا که شاخص های این جریان چون خاتمی در آستانه انتخابات از تغییر قانون اساسی سخن گفته بودند ، محرز است که اگر دولت را دراختیار می گرفتند کشور دچار شکل گیری فتنه هایی از جنس 14 اسفند 59 و 18 تیر 87 که دولت وبخشی از مجلس حامی آن بود می شد و به جای قسمتی از تهران کل کشور در التهاب می سوخت.
تدبیر مهمی که رهبر معظم انقلاب اسلامی در روند مهار فتنه در خطبه های حکیمانه 29 خرداد انجام داد ، تبیین جزییات انتخابات و پرداختن مستقیم به دو قطب جریان ساز آن بود که ایشان برخوردی مشابه حضرت امام در 14 اسفند 59 انجام داد و همانطور که امام راحل دو طرف جریان را که یک طرف بنی صدر و طرف دیگر یاران انقلاب بودند را دعوت به سکوت و از سخنرانی بر حذر داشت رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز با درخواست جمع شدن اردوکشی های خیابانی و فصل الخطاب قرار دادن قانون و راهکارهای قانونی دو طرف را در سنجه قانونگرایی قرار داد و از طرف دیگر با مطرح کردن دو شخصیت اصلی آن ماجرا که در یک طرف دکتر احمدی نژاد ودر مقابل در واقع آقای رفسنجانی بود ـ نه نامزدهای ناکام ـ ، با آسیب شناسی از مناظره رئیس جمهور و رفتارآقای رفسنجانی با دعوت به ترک کدورت ها و نقد منصفانعه دو طرف که البته با تأکید بر اینکه « نظر رئیس جمهور محترم از نظر آقای رفسنجانی به نظر ایشان نزدیک تر است .» همگان را دعوت به انصاف و خویشتن داری کردند.
ولی فردای این سخنان با دعوت افراد مجمع روحانیون مبارز چون خاتمی و(م. ا) برای تجمع هواداران در میدان آزادی با وجود اینکه طرفداران رئیس جمهور ونظام خویشتن داری کرده وبا نجابت اکثریت مردم که به انتخاب آنها سیل فحاشی ها روانه بود دیگر افراد منصف که این جریان را نمی شناختند و به اشتباه با آنان همراه شده بودند ، صف خود را جدا کردند و فتنه گران سبز در اقلیت مطلق اردوکشی ها را ادامه دادند و با فتنه گری های دامنه دار وفریاد مذبوحانه « نه غزه ، نه لبنان » و اهانت به امام راحل و عاشورا بر وقاحت خود گواه شدند که با سیل دشمن شکن 9 دی و22 بهمن این خس وخاشاک از پهنای پاک ایران اسلامی زدوده شد.

نکته قابل تأملی که باید خواص بدون چشم پوشی به آن بنگرند خطبه نمازجمعه 26 تیر 88 آقای رفسنجانی است که مانند نامه بدون سلام و والسلام ایشان به رهبر معظم انقلاب نشان دهنده عدم تمکین این جریان به قانون بوده است چنانچه سخنان تأمل برانگیز ایشان برای آزادی مجرمان و « دلجویی » از براندازان و خانواده های ایشان و ادعای « معترض بودن مردم » و « بحرانی خواندن شرایط » که مایه شادمانی رسانه های بیگانه شد ، و اصرار چند باره ایشان بر همان مطالبات غیر منطقی و بیانیه پر از ایهام و اشاراتِ نگران کننده 19 دی ، نشاندهنده عدم تعدیل ایشان است .

ولی ما در تجربه فتنه 14 اسفند به یاد داریم که امام راحل با نهیب زدن به هر دو طرف ، کار مردم را برای شناخت چهره واقعی هر دو جریان آسان کرد چرا که افرادی چون شهید بهشتی با وجود اینکه در برابر هجمه انبوه تهمت ها و جنگ های روانی دشمن قرار داشت ولی مظلومانه سکوت کردو این بنی صدر بود که با تاریک و سیاه نمایی اوضاع کشور و تاختن به مسئولان خدمتگزار چون شهيدرجایی چهره واقعی خود را به مردم به نمایش گذاشت و همانطورکه مردم آنروز انصاف دادند ، حال که فعالیت بی نظیر دولت محترم و رئیس جمهور خدمتگزار و موفقیت مرحله اوّل تحول اقتصادی را می بینند ، از رأس فتنه گران رمز اغتشاش و فتنه را برنمی تابند و همان می کنند که با بنی صدر کردند و البته خوب است خواص نیز چون مردم برای این افراد در جایگاههای مهم نظام منزلتی قائل نباشند.

هجمه به چهره انساني واسلامي انقلاب در منطقه :
نکته مهم دیگری که در فتنه 88 نهفته بازتاب بین المللی آن در خدشه وارد کردن به وجهه انقلاب اسلامی و رهبری آن است. نگرانی استکبار جهانی از الگو شدن انقلاب اسلامی همیشه آنها را واداشته که با اتهام زنی و دروغ پراکنی چهره زشتی از آن به نمایش بگذارند ولی فتنه 88 و نامه نگاری های این جریان در ادعای تجاوز و شکنجه در زندان ها و کشتار انبوه مردم و نمایش درگیری های خیابانی و به دروغ و تقلب متهم کردن نظام و رئیس جمهور كه در منطقه محبوبيت بالايي دارند و درخواست منافقين براي محاكمه رئيس جمهور هم زمان با قطع پخش ماهواره ای شبكه هايي مثل "ْالعالم " در منطقه و آفريقا توسط دولت عربستان و مصر با قطع « عرب ست » و « نیل ست » برای جلو گیری از روشن سازی رسانه ای و پوشش دروغ دامنه دار فتنه گران در شبکه های « سی ان ان » ، « بی بی سی » ، « العربیة » ، « الجزیره » و ... تهمت زنی ها در نامه هایی که در داخل زندان های آزاد ایران نوشته می شود و نامه سرگشاده فیلسوف نمایان پناهنده به انگلیس وامریکا همه از دنباله گیری این راهبرد حکایت دارد ولی با استقبال ماندگار و به یاد ماندنی مردم لبنان و دیگر کشور ها از رئیس جمهور و تجمع اخیر مردم آمریکا به حمايت مردم فلسطين در مقابل کاخ سفید با تصاویر امام راحل و رهبر معظم انقلاب ورئیس جمهور محترم بر همگان روشن شده که خدعه دشمن بی تأثیر است وفقط روسیاهی برای‌آنانی مانده که نان ناحقّ انقلاب اسلامی را خوردند و فربه شدند و چنین جفاکارانه بر آن پنجه می کشند و دشمنان را از خطبه ها و مصاحبه ها ونامه هایشان شاد می کنند که یکی از نمونه های اخیر آن مصاحبه « صانعی » با نشریه ای لیبرالی در ژاپن است که جمهوری اسلامی را « منحرف از مسیر انقلاب » و « فاقد آزادی » و... دانسته .
ولی شکل گیری قیام های مردمی شبیه انقلاب اسلامی در تونس و مصر نشان می دهد که استکبار در این طرح نیز با شکست مواجه شده.

تلاش عوامل فتنه براي سودانيزه كردن ايران :
در آستانه انتخابات با مطلبي به عنوان « شبيه سازي ابومازن » از رويكرد براندازانه به اصطلاح نامزدها سخن گفتيم حال نيز شباهت کار عوامل فتنه با مزدوران بین المللی در سودان عمق این فتنه را برای ما بیشتر روشن می کند.زیرا آنچه که امروز در سودان به شکل قطعه قطعه شدن کشور بزرگ اسلامی صورت می گیرد فرآیند سال ها قوميت گرايي و جنگ روانی است كه حال با جدا سازي جنوب رقم خورد و بعد با جنگ بر سر مناطق نفتي و جداسازي دارفور ادامه پيدا مي كند .
در نمونه ای از اين دسيسه مأموران دیوان کیفری لاحه وقتی که برای بررسی جنگ داخلی سودان در دارفور که توسط عوامل موساد و امریکا شکل گرفته بود با نام مترجم وارد شدند با تهیه گزارشات کذب و دامنه دار از شکنجه وتجاوز و قتل و ... زمینه جنایتکار جنگی شدن « البشیر » و فشارهای بین المللی برای تقسیم سودان را فراهم کردند و این اعتراف عوامل خودشان است که :
« ما ارقام مربوط به قتل و تجاوز به زنان را بزرگ مي کرديم و اگر عدد ده نفر بود ما صد يا دويست نفر اعلام مي کرديم و اگر گروه (اغتشاشگر ) "جنجويد" در دارفور دست به حمله و تجاوز مي زد ما مي گفتيم دولت دست به حمله زده است.»
(تهران / واحد مرکزي خبر / سياسي 19/6/88)

از اين مي توان انگيزه اتهام زني هاي دامنه دار رقيبان آراء باطله را كه ديگران به آنها ديكته مي كنند را يافت .
موسوي در ابتداي فتنه ها ي پس از انتخابات سراسيمه به منطقه آذربايجان رفت كه آگاهان سياسي متوجه ورود وي به پروژه چندين ساله دشمنان شدند و قرار بود وي با تهييج احساسات پاك آذري ها عَلَم جدايي طلبي بلند كند و با شبيه سازي راهبرد عوامل موساد در جنوب سودان اگر نتوانست ايران را به دشمنان بدهد حداقل به خيال بچه گانه خود پاره تن ايران اسلامي را از آن جدا كرده باشد .
مطرح كردن فرزند آذربايجان و داماد لرستان و تحريك اقليَت ها و مناطق سني نشين براي جدا كردن قوميت ها از ملَت ترفند جدي اي بود كه مردم سلحشور اين خطه ها با نه خود دشمنان را در همان اول اغتشاشات از سودانيزه كردن ايران مأيوس كرده و آنان را واداشتند كه دست به دامن اراذل و بدنامان و ... شوند .
ولي با شكست دو فاز اتهام زني وتهييج تعصب هاي جاهلي آنان هنوز از پيگيري دراز مدَت آن مأيوس نشده اند.
امَا به یاری خدا با آگهي مردم ، انقلاب ناب اسلامی ملّت ایران به رغم تمام ابلیسیان ماندگار است .
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها