أَلَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرَى(علق 14) * * * آیا او ندانست که خداوند (همه اعمالش را) می‌بیند؟! * * * نداند او که همانا خدای می‌بیند/همه هرآنچه به هستی به امر خود افزود

      
کد خبر: ۴۰۱۴۰۶
زمان انتشار: ۰۹:۲۴     ۲۵ آبان ۱۳۹۵
یادداشت ۵۹۸؛
سیّدمرتضی میرسراجی

پایگاه 598: حال و روز دنیای امروز ما خوب نیست. بشریّت سر در گم نه فقط در یک کشور یا یک منطقه بلکه در کلّ جهان دچار سر در گم و حیرانی شدیدی شده است. هر کس در هر جای دنیا برای خود قانونی وضع و تعیین می کند و خود را حق بر می شمرد و سعادت بشر را در آن قانون و روش می بیند. جالب آن که اینان در بیشتر موارد حتّی تا پای جان از آن قانون و حق شمردن خود دفاع می کنند در حالی که در باطن امر، آن قانون و برحق دانستن آن، نزدیک است بشریّت را به قهقرا و نیستی بکشاند.

برای مثال و به عنوان نمونه هایِ بارز و عینی در فلان کشور اروپایی ازدواج خواهر و برادر بلامانع و قانونی است یا در فلان جا، ازدواج و فعالیّت همجنسگرایان آزاد و قانونی است و این گونه افراد بدون محدویّت به انجام فعالیّت های خود مشغول هستند و اتّفاقا مخالفان آن ها تحت پیگرد قرار می گیرند در حالی که این موارد حتّی یادکردشان در انسان، احساس بد و ناخوشایندی ایجاد می کند زیرا این رویّه های نادرست بر خلاف طبیعت و فطرت همه ما انسان ها است حال آن که برخی نهاد های حقوق بشری که از بشر و حقوقِ آن اطّلاعات کافی ندارند و تحت تاثیر القائات شیطانی هستند این گونه موارد را از جمله حقوق مسلّم بشر می دانند که باید پاس داشته شوند.

از سوی دیگر سازمان ملل به عنوان یک سازمان عالی در سطح جهانی که نقش میانجی برای کمک و صلح برای بشریّت را ایفا می کند، خود از بنیادهای حمایت از ظالمان و ستمکاران جهان است که با زورگویان و دشمنان بشریّت همراه یا در حقّ آن ها مسامحه می کند و این قدر این امر روشن و مُحرَز است و مصادیق مختلف آن را دیده ایم که دیگر نیازی به بیان مفصّل آن با ذکر شواهد و مثال هانیست.

برخی در جست و جوی علّت و ریشه اصلی این بحران ها هستند و تئوری ها و سخن های فراوان در این زمینه طرح می کنند در حالی که علّت اصلی همه این حیرانی ها و نابسامانی ها در همه جهان فقط و فقط ریشه در عدم فهم و اطّلاع ازعقیده و نظامِ پاک و الهی «امامت و ولایت در اسلام» دارد، چه آن کس که در« نروژ» و «ایسلند» زندگی می کند چه یک آمریکایی چه یک آفریقایی و چه یک مسلمان در هر نقطه از جهان و هر کس دیگر.

خلاصه هیچ کس جز جانشین خداوند بر روی زمین نمی تواند امور دنیا و آخرت مردم را اصلاح کند و آن ها را در همه حال از فساد و تباهی نجات دهد. کسانی که به این و آن دل بسته اند یا دل می بندند همیشه در این طرز تلقّی شکست خورده یا خواهند خورد و این قِصّه پر غُصّه همیشه در طول تاریخ بشر تکرار شده ولی عبرتی از آن گرفته نشده است.

دنیای شکست خورده ما در همه ابعاد، حتّی دنیوی و مادّی، به جای این که نگاهش به زمینه سازی برای ظهور منجی و نجات بخش واقعی بشر باشد بیشتر تحت تاثیر قدرت های استکباری و استعماری و رسانه هایی است که در دست آن ستمگران قرار دارد و این به خاطر آن است که یاد و هدف نجات دهنده واقعی بشر در بین هیاهوهای بی فایده ما به وَرطه فراموشی کامل سپرده شده است.

اگرآن قدر که مردمِ سرگشتهِ جهان دنبال این بودند و هستند که بالاخره رئیس جمهور آمریکا چه کسی انتخاب می شود دنبال شناخت منجی واقعی و تعیین شده از سوی خدا و زنده نمودن یاد او برای خود و دیگران بودند الان دنیا گلستان شده بودتاسّف بار تر این که این که اصلا نمی دانند چنین شخصیّت تابناکی حتّی می تواند وجود عینی و واقعی داشته باشد.

از سوی دیگر هم افرادی مثل من و شما که از وجود چنین شخصی اطّلاع داریم و اعتقاد به ایشان از ضروریّات دین و مذهب ما به شمار می رود ، هیچ اقدام اثر بخش و سودمندی در جهت شناخت و زمینه سازی یاد و را ه حضرت مهدی(عج) در سطح جهانی که هیچ در سطح شهر خودمان هم انجام نداده ایم حال آن که این تنها نجات بخش بشر در بین ما است و ما باید برای کمک و بهبود زندگی دنیوی و اخروی خودمان هم که شده با همه توان ایشان را به همه عالم بشناسانیم و زمینه های فکری و معنوی را برای حضور و ظهور ایشان در جامعه جهانی فراهم کنیم.

با این شرایط بُحرانی و این اوضاع اَسَفناک که یاد و نام منجی واقعی ، حتّی از جامعه اسلامی رخت بر بسته است برخی منجی و نجات بخش را تنها کشورهای استکباری و استعماری عالم می دانند زیرا آنها حسّ نجاتگری کاذب خود را به کشورهای جهان سوّم امثال ما القاء کرده اند و برخی ساده اندیش چه از عوام و چه از خواص، دخالت های آشکار و پنهان آن ها را یگانه راه نجات برای خود و ملّت های خود بر می شمرند و برخی دیگر سازمان هایی مثل سازمان ملل یا سازمان ها ، شوراها و کمیسیون های حقوق بشری را نجات بخش و مفید می دانند یا لااقل به آن امید زیادی دارند که همه در اشتباه محض هستند و قطعا امیدشان ناامید شده یا خواهد شد.

این سازمان ها و نهاد های مزدور اگر به مشکلات و سردرگمی بشر چیزی اضافه نکنند- که حتما با القای شیطان اضافه می کنند مطمئن باشیم ذرّه ای از دردها و آلام ما نخواهند کاست.

با وجود و بروز این همه مشکل برای بشر، باز برای عدّه ای کم اطّلاعاین سئوال مطرح است که چرا ما حق نداریم منجی بشر یا همان کسی را که امور دنیوی و اخروی ما را اصلاح و بسامان می کند، با رای و نظرخودمان انتخاب کنیم؟

ایشان از لزوم انتخاب مصلح کل به امر مستقیم خداوند آگاه نیستند و پاسخ این سئوال بسیارروشن و واضح است و این نوع سئوالات از ضعف پرسش کنندگان در بحث« امام شناسی» و عدم فهم دقیق و عمیق آن ناشی می شود.

در کتاب حیات بخش و انسان ساز قرآن کریم که برای همه اهل عالم و همه دوران ها نازل شده ، در این خصوص آمده است :

«اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَهُ» ( انعام / 124)

( خداوند بهتر می داند که رسالت خویش را در کجا قرار دهد.)

از این کریمه شریفه استفاده می شود که همه امور معنوی بشر که قاعدتا علاوه بر معنویّات، مستقیما با مادّیات و زندگی دنیوی او نیز مرتبط است باید به دستور مستقیم خدا، نَه بنده خدا انجام شود و هیچ کس چه معصوم(ع) و چه غیر معصوم در این زمینه حقّ دخالت، رای و نظر ندارد.

فاجعه مشهور«سَقیفَه بَنی ساعده» در صدر اسلام و آن وقایع پس از وفات پیامبر اسلام (ص) شاهد خوبی بر این مدّعا و شکست این نوع تفکّر است که یک دموکراسی ساختگی و منافقانه و انتخابات نادرست با رای، نظر و سلیقه سوء و شخصی چه انحراف و شکاف بزرگی در معنویّت و جهان اسلام پدیدار ساخت در حالی که افرادی که در آن مجمع بودند از انتصاب امیر مومنان(ع)به دستور مستقیم خداوند و توسّط شخص پیامبر اسلام(ص) به عنوان خلیفه و جانشین بعد از خود در روز 18 ذی حجّه سال 10 هجری در محلّی به نام« غَدیر خُم» - در جمع بیش از صد هزار نفر مسلمان اعم از عرب و عجم، سیاه و سفید، زن و مرد ، پیر و جوان و غیره - آگاهی کامل داشتند ولی امر امامت و جانشینی را که یک امر کاملا الهی و دور از دسترس، رای و نظر بشر است بر خلاف خواست خدا و رسول(ص) به شوراو انتخابات نشستند و فجایع امروزی و دیروزی را مانند طالبان، القاعده، داعش،سپاه صحابه، بوکو حرام، وهّابیگری و ... رقم زدند.

منجی بشر را خود بشر نمی تواند ، انتخاب کند و یا به رای و شور بگذارد بلکه باید از راه های دیگر که دین مبین اسلام بیان کرده مثل وصیّت پیامبر(ص) شناخت و سپس زمینه را برای تحقّق نجات بخش بشریّت مهیّا نمود.

از این رهگذر انتخابِ نجات بخش و مصلحِ کُل برای بشر را در این مقال در دو حوزه «انتخاب از سوی غیر معصوم» و «انتخاب از سوی معصوم(ع)» به بحث می نشینیم:

الف) انتخاب از سوی غیر معصوم

چنان که پیشتر به طور مختصر اشاره شد در دنیای دیروز و امروز ، افرادی بودند و هستند که خود را نجات بخش بشر می دانستند و می دانند یا آن که از سوی مردم به عنوان نجات بخش بشر معرّفی شدند که با یک نگاه ساده ، هیچ کدام قابلیّت اجرای این مسئولیّت خطیر و حسّاس را نداشتند و ندارند و در حالت خوشبینانه جز این که اسباب خنده اهل خِرَد شوند حُسن دیگری نداشتند.

مثلا در دنیای امروز ما یکی از مدّعیان حقوق بشر و اجرای قسط و عدالت بر جهان کشور ایالات متّحده آمریکا است که با نفوذ و دخالت های آشکار و پنهان خود ، سعی در تحقّق این امر دارد هر چند این یک عنوان ظاهری است و در بطن و وَرای این شعارها، صد در صد بحث استیلا و چپاول ملّت های مظلوم قرار دارد.

قطعا با چنین سیاست مزوّرانه و ریاکارانه از ابتدا این نوع نگرش محکوم به شکست است چون هیچ ثُبات و اساس مشخّص ، منطقی و الهی و در نهایت بشر دوستانه ندارد و اقدامات آن ها پیشتر از آن که به توسعه عدل و قسط در سطح جهان بیانجامد بیشتر به اشاعه ظلم ، جور و فساد در عالم منجر می شود.

- « مشهور ترین رئیس جمهور آمریکا، آبراهام لینکلن1، یک فرد نژاد پرست و ظالم بوده است. در « چارلزتن ایلینویز»2 وی در حضور جمعی از مردم که برای آشنایی با ایده ها و برنامه های او در آن مکان حضور داشتند، گفته است:من خواهان تساوی حقوق اجتماعی و سیاسی بین نژادهای سیاه پوست و سفید پوست ، نه هستم و نه هیچ زمان بوده ام. من خواهان رای دادن یا یکی از اعضای هیئت مُنصفه بودن و یا پُست داشتن سیاه پوستان نه هستم و نه هرگز بوده ام، و نه خواهان ازدواج سفید پوستان و سیاه پوستان ... خواهان این هستم که مرتبه(مقام) نژاد سفید، افضل باشد.

- سیاه پوستان آفریقایی نیز که به آمریکا آورده شدند3 توسّط سفید پوستان آمریکایی زنده زنده سوزانده می شدند.

- در مواردی آنها را با شعله کم آتش می سوزاندند تا با زجر بیشتری جان دهند.

- برخی را نیز به دار می آویختند.

- تا همین چند دهه قبل حتّی محلّ آب خوردن سفید پوستان و سیاه پوستان مشخّص شده بود و آن ها اجازه نداشتند که از محلّ آبخوری سفید پوستان آب بنوشند.

- اگر پیر زن سیاه پوستی در اتوبوس نشسته و یک پسر بچّه سفید پوستی وارد می شود، پیرزن باید از جای خود بر می خاست و آنجا را در اختیار پسر بچّه سفید پوست قرار می داد.

- سیاه پوستان حتّی اجازه خندیدن در مقابل سفید پوستان نداشتند. اگر خنده خود را نمی توانستند کنترل کنند، باید سر خود را در داخل یک بُشکه می کردند تا از صدای خنده خود جلوگیری نمایند. جالب این که نام بشکه را«بشکه خنده»4 انتخاب کرده بودند.این شمّه ای از ادّعای آمریکا در ارتباط با حقوق بشر5 است.»6

به راستی از منظر هر انسان صاحب عقل و خردی ، کشوری با این پیشینه و الگوهایی، می تواند سردمدار عدالت و نجات دیگرملّت ها باشد؟ آیا باید مستضعفان عالم به بلوک غرب و شرق و هر قدرت استعماری دل ببندند و راه نجات خود را در نگاه سیاستمداران آنجا یا دست نشاندگان، مزدوران و فریب خوردگان آنها در کشورهای خود ببینند؟

 

ب) انتخاب از سوی معصوم(ع)

در بخشی از آیات قرآن کریم در مورد بنی اسرائیل و پیروان حضرت موسی(ع) آمده است :

«...فَقالُوا أَرِنَا اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ ثُمَّ اتَّخَذُوا الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَيِّناتُ فَعَفَوْنا عَنْ ذلِکَ وَ آتَيْنا مُوسي‏ سُلْطاناً مُبيناً»( نساء /153)

"...وگفتند:[ ای موسی] خداوند را آشكارا به ما بنماى! پس به سزاى ستمگری شان صاعقه آنان را در بر گرفت‏..."

در تفسیر این آیه شریفه آمده است که قوم بنی اسرائیل از حضرت موسی(ع) در خواست کردند، همان طور که آن حضرت با خداوند تکلّم و گفت و گو می کنند و صدای خداوند را می شنوند، آن ها نیز کلام خداوند را بشنوند.

لذا حضرت موسی (ع) از میان هفتاد هزار نفر پیرو خود در بنی اسرائیل، هفت هزار نفر و بعد هفتصد نفر و در آخر هفتاد نفر را گلچین و برگزیده نمود تا آن ها را به «طور» ( محل تکلّم خود با خداوند) ببرد تا این که آن ها هم توفیق این را داشته باشند که با خداوند مستقیما حرف بزنند.

این افراد قطعا به تشخیص حضرت موسی(ع) از نظر معنویّت و تقوا و همین طور عقل و فهم از بقیه مردمان بنی اسرائیل یک سر و گردن بالاتر بوده اند و الا آن حضرت ، ایشان را انتخاب نمی کردند.

خلاصه، روز موعود فرا رسید و حضرت موسی(ع)، آن هفتاد نفر منتخب قوم را به محلّی بردند که میقات ایشان با خداوند بود. حضرت موسی(ع) در طور با خداوند تکلّم نمود و آن ها نیز صدای خداوند را می شنیدند. این هفتاد نفر برگزیده بر حضرت موسی(ع) تکبّر کرده و نافرمانی خدا را به جای آوردند و از حضرت موسی(ع) در خواست بالاتر و محالی کردند و این بار خواستند که خداوند آشکارا خود را به آن ها نشان دهد، عملی که باعث شد که خداوند بر آن ها خشم گیرد و آن هفتاد نفر را به عذاب صاعقه میراند.7

با توجه به این اتّفاق ویژه در تاریخ توحیدی در می یابیم که حتّی اگر یک معصوم و یک پیامبر عالی مقام همچون حضرت موسی(ع) با آن همه درایت و فهم بیاید و افراد با تقوا و انسان هایِ خاص و معنوی از دید خود را برای تکلّم یا لا اقل شنیدن کلام خدا انتخاب کند باز هم در انتخاب آن ها همچون خداوند عالم و دانا نیست زیرا خداوند دانای مطلق است و علمش به همه چیز محیط و به همه ابعاد حقائق آگاهی و اشراف کامل دارد.

نتیجه گیری

با مواردی که ذکر شد این حقیقت و واقعیّت به دست می آید که بشر چه در کسوت معصوم مانند: پیامبران و امامان(ع) و چه به صورت غیر معصوم مثل من و شما هیچ وقت نمی تواند در انتخاب نجات بخش بشر، رای و نظر دهد بلکه نجات بخش و منجی بشر مستقیما باید از سوی خداوند و از طریق وصیّت پیامبر اسلام(ص) در ابعاد مختلف شناخته شود و با این حساب بهترین عملکرد در این زمینه و نجات خود و جهان ، هموار ساختن و زمینه سازی برای این وجود مقدّس و نازنین است و الا نهادهای حقوق بشری ، سازمان ملل متّحد، ابرقدرت های شرق و غرب جهان و دیگر نهاد ها و سازمان های خُرد و کلان هیچ کمک موثّری در جهت نجاتِ بشر از تمامی پرتگاه های مادّی و معنوی انجام نمی دهند و یگانه نجات بخش همان حضرت مهدی موعود (عج) تعریف شده در آیین اسلام و مکتب حَقّه شیعه اثنی عشریّه است.

پی نوشت

Abraham Lincoln .1

Charleston Ilinois .2

Afirican-American .3

Laughing Barrel .4

Human Right Issue .5

6. میر لوحی، سیّد هاشم،آمریکا بدون نقاب، انتشارات کیهان، چ 2، 1383 ش.، تهران ایران، ص 24 به بعد.

7. ر. ک :ابن بابویه، محمّد بن علی( شیخ صدوق)(م.381 ق.)،عُیون اخبار الرّضا(ع)، انتشارات جهان، ، 1378 ق. تهران ایران ، ج 1، ص 200.

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها